9- صنعت فرهنگ از نظر آدرنو: از نظر آدرنو در نهایت صنعت فرهنگ با تولید انبوه کالا هایی متنوع و به کمک رسانه های جمعی نظیر رادیو ، تلویزیون و مطبوعات به تبلیغات گسترده ای برای بازاریابی و مصرف کالاها پرداخته و از این طریق به فریب اذهان و افکار عمومی می پردازد تا افرادی منفعل و تسلیم طلب در برابر اقتدار حاکم بر جامعه بوجود آورد از این رو به نظر آدرنو ، حتی موسیقی بویژه موسیقی پاپ و جاز هم در اشکال مختلف و متنوع بصورت مهم ترین ابزار فرهنگ مسلط سرمایه داری صنعتی برای ایجاد یکسان سازی ، منحرف کردن مردم و منفعل ساختن آنان و در نهایت تثبیت نظم اجتماعی درآمده اند. به همین دلیل آدورنو از آن به شدت انتقاد کرده و وضعیت کنونی بشر و تداوم این وضعیت را در آینده نشانه ی تنزل آگاهی می داند.
10- ویژگیهای جامعه توده وار:
1- جامعه توده وار دربر گیرنده توده های عظیم مردم است که شمار آنها حتی به صدها میلیون نفر می رسد .
2- اعضای جامعه توده وار بجای تجمع در گروه های متراکم محلی در مناطق وسیع پراکنده اند .
3- جامعه توده وار قوییا تحت تاثیر سازمانهای دیوان سالارانه نیرومند است .
4- ساختار اجتماعی جامعه توده وار از حیث تئوری بر اساس مساوات و برابریست .
5- جامعه توده وار از لحاظ مذهب ، سابقه قومی ، شیوه زندگی و دسترسی به مواضع قدرت نامتجانس است .
6- اعضای جامعه توده وار افرادی گمنامند و با افراد گروه های اجتماعی محل خودشان آشنایی دارند ولی اعضای دیگر جامعه توده وار که در فاصله ای دور از یکدیگر زندگی می کنند را نمی شناسند.
7- جامعه توده وار هیچ گروه سازمان یافته ای را تشکیل نمی دهند بجز موارد نادر مثل بسیج جنگی .
8- همه اعضای جامعه توده وار به علت نبود دسترسی کافی به روابط نخستین نسبت به خود جامعه بیگانه اند .
9- جامعه توده وار مادی و دنیاگر است و ارج و احترام کمتری برای سنت ها قائل می شود.
10- جامعه توده وار تحولات تکنولوژی پیچیده ای را پشت سر گذاشته است .
11- بخش مهمی از تاثیرات متقابل دریک جامعه توده وار از طریق فرآیند ارتباط جمعی صورت می گیرد.
11- فرهنگ ازدیدگاه ساختار گرایان :
از دیدگاه ساختار گرایان هرفرصتی مانند زبان یا گفتار ساختاری اساسی دارد و هر جزء یا فرآورده خاص فرهنگی ، تنها در درون کل ساختار معنا می یابد لذا ساختار اساسی و هسته ای در فرآورده های گوناگون باز تولید می شود. بنابراین ساخت گرایی به روابط زیر بنایی موجود در متون و کردارهای فرهنگی نظر دارد و از این رو فرهنگ شناسی در کشف ساختار های اساسی معنا می شود کردارها و متون فرهنگی هم مانند زبان دارای ساختار و پدیدار هستند بنابراین تا ساختار و قواعد اساسی آن را در نیابیم پدیدار های فرهنگی را در نخواهیم یافت .
12- ویژگیهای اساسی در تفکر پست مدرن و تو ضیح یک مورد :
1- نقد حضور یا نمایش واقعیت و به جای آن تاکید بر وانمایی وضع واقعیت
2- نفی اصل و پذیرش پدیدارها
3- رفع تمایز بین فرهنگ و جامعه
4- از میان رفتن تمایز بین هنر و فرهنگ عامه
5- افول فراروایت ها
توضیح 4 = از میان رفتن تمایز بین هنر و فرهنگ عامه : یکی از جنبه های این فرآیند عجین شدن هنر با اقتصاد است ، زیرا از طریق گسترش نقشی که در تبلیغات ایفا می کند ، مردم را به مصرف تشویق می کند و در نهایت خود به نوعی کالای تجاری مبدل می شود.
13- فرهنگ پسامدرن از دیدگاه جیمسون : فرهنگ پسامدرن نمونه ای از بی عمقی فرهنگ نوین ، تصاویر یا فراواقعیت ها و ایجاد لحن احساس جدید ، که وی آنرا افول عاطفی می نامد . ایشان به منظور اثبات این نکات به فیلم های محله چینی ها و bady heat محصول آمریکا اشاره می کند ایشان استدلال دارد که این فیلم ها به دلیل اقتباس و ارجاع بینا متنی ، اساس تاریخی ندارند و این مشخصه منحصر به پسامدرنیسم است او مدعی است که این فیلم ها قادر به باز آفرینی گذشته واقعی نیستند بلکه فقط گذشته را بر اساس باز نمودها و سبک های از پیش بوده ، باز سازی می کنند.
14- تقسیم بندی فمینیسم در سه حوزه لیبرال – رادیکال و مارکسیست :
الف ) فمینیسم لیبرال که در آمریکا و انگلیس فعالیت می کند مشکل اصلی را در وضع اقتصادی ، نابرابری اقتصادی زنان و فرصت های نابرابر جنسی می جوید این دسته معتقدند که تسلط مردان بر زنان در قانون نهادینه شده و موجب اخراج زنان از حوزه های مهم اجتماعی شده است و در نهایت اینان دنبال ایجاد برابری میان زن و مرد هستند .
ب ) فمینیست های رادیکال : پدر سالاری را دلیل درقید و بند بودن زنان می دانند این گروه تفاوت اساسی در علایق زنان و مردان را مورد تاکید قرار می دهند و راه حل را در جداسازی علایق زنان از مردان می دانند آن ها معتقدند پدرسالاری و سرکوب زنان مهم ترین شکل تاریخی تقسیم اجتماعی و سرکوب بوده است.
ج ) فمینیست های مارکسیست سرچشمه اصلی انقیاد و نابرابری زنان را در نظام سرمایه داری می دانند از دیدگاه اینان سلطه مردان بر زنان یکی از مظاهر سلطه ی سرمایه بر کار در نظام سرمایه داری است و به سخن دیگر سلطه ی مردانه جزئی از نظام سرمایه داری است از این رو تغییر روابط سلطه آمیز جنسی تنها با پیروزی سوسیالیسم ممکن خواهد بود.
15- نظریه های فرهنگی از دیدگاه فرانسیس فوکویاما :
فوکویاما نظریه پرداز آمریکایی ژاپنی الاصل در سال 1992 کتاب پایان تاریخ و آخرین انسان را منتشر کرد وی معتقد است که با شکست کمونیسم ، تاریخ جهان به هدف و پایان خود رسیده است و مدل فرهنگی دموکراسی لیبرال به عنوان تنها سیستم سیاسی ابقاء شده است فوکویاما فرهنگ را تنها عامل مناسب در روابط بین الملل نمی داند و معتقد است جهان به لحاظ فرهنگی و ایدئولوژیک به سوی یکسانی و یکپارچگی پیش می رود ایشان با استناد به آثار هگل و حتی مارکس ، منازعه را موتور حرکت تاریخ می داند و حرکت تاریخ از منازعه ی میان اندیشه ها، طبقات اجتماعی یا ایدئولوژی ها سرچشمه می گیرد از نظر فوکویاما نحوه پایان تاریخ با تقابل میان دو ایدئولوژی و در فرهنگ مشخص که شاخص های دو نظام سیاسی اقتصادی هستند مهم ترین نمود و عامل بقای تاریخ بوده است اما این تعارض تاریخ با شکست مارکسیسم و پیروزی لیبرال دموکراسی به پایان رسیده است . طبق اندیشه ذکر شده ، زمینه منازعه تاریخ ساز از میان رفته و تاریخ به اتمام رسیده است از نظر فوکویاما دموکراسی لیبرال تنها آرمان منسجمی است که مناطق و فرهنگ های متفاوت سراسر دنیا را به هم پیوند می دهد نظر فوکویاما این است که یکی از علل جهانی شدن تمدن ، صنعیت رقابت های جنگی بین ملل مختلف است زیرا هر ملتی برای حفظ خود نیازمند دستیابی به تکنولوژی پیشرفته رقیب است از نظر ایشان دموکراسی لیبرال هنوز در همه جای جهان رخ نداده و در برابر خود هیچ رقیب معتبری ندارد وی همچنین معتقد است که ناسیونالیسم و مذهب گرایی محلی با این نوع دموکراسی لیبرال همخوان می شود و در نهایت اینکه فرهنگ لیبرال دموکراسی نیز ممکن است دچار بحران شود اما این بحران به معنای بن بست برای این مدل نخواهد بود بلکه جهان با این الگو به سمت یکپارچگی فکری و ایدئولوژیک پیش خواهد رفت .