یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403

 



موضوع: استفاده از ديدگاه نشانه شناسی در طراحی محصول

استفاده از ديدگاه نشانه شناسی در طراحی محصول 10 سال 11 ماه ago #10079

دانشگاه جامع علمی کاربردی
واحد13

موضوع تحقیق :
استفاده از دیدگاه نشانه شناسی درطراحی محصول
استاد درس : جناب آقای صمدنژاد

محققان : 1 - حسن محمَّدی چولابی
2 - مهرداد توتونی
نيمسال دوم سال تحصيلی
1392-1391

فهرست مطالب

چکیده ................................................................................صفحه 3
مقدمه(1).............................................................................صفحه 4
پایه های نظری(2)..................................................................صفحه 6
ضرورت وفواید نشانه شناسی(1-2)...............................................صفحه 6
پیدایش روشهای بنیادی درنشانه شناسی(1-1-2).................................صفحه 6
طراحی محصول(2-2).............................................................صفحه 11
نشانه شناسی و طراحی محصول(3)..............................................صفحه 13
نمونه موردی.........................................................................صفحه 16
نتیجه گیری..........................................................................صفحه 17
فهرست منابع........................................................................صفحه 20






چکيده
به کارگيری نشانه شناسی به مثابه ابزاری برای تحليل و ارزيابی هويت، استعاره ها و دلالت های تصريحی و تلويحی در ساختار طراحی محصول، کمتر مورد توجه قرار گرفته و واکاوی پيرامون آن حايز اهميت است. اين تحقیق درصدد است تا نشان دهد چگونه مطالعه نشانه شناسی مي تواند در فهم جنبه های ارتباطی در طراحی محصول به کار مي آيد. جهت نيل به اين مقصود پس از تبيين مفاهيم پايه وتشريح برخی فوايد و ضرور تهای نشانه شناسی از ديدگاه متخصصان اين علم و سپس ديدی اجمالی به چگونگی به وجود آمدن اين دانش و توضيح برخی از ابزار و نظريه های اين علم، به چگونگی استفاده از اين دانش در طراحی محصول با ارايه يک نمونه موردی، پرداخته شده است. پايه های نظری اين تحقيق بر اساس تطبيقی ميان نظرات نشانه شناسی و طراحی محصول از زير شاخه های طراحی صنعتی ، قراردارد . نويسنده متداولترين مفاهيم و ايده ها را در حيطه نشانه شناسی در نظر داشته و چگونگی درک آن در زمينه طراحی را مورد بررسی قرار داده است. در نهايت رويکرد نشانه شناسی محصول در صدد است تا شکل محصول را بر اساس نظم نشانه ها تبيين نمايد.
در تحليل نمونه مورد مطالعه از روش سوسور استفاده شده است و برخی ارزشها و مفاهيم زيربنايی در نظريه طراحی مانند تاثيرات متقابل ميان فرم و محتوا از اين نظريات بهره برده است. هدف از استفاده نشانه شناسی اين نيست که به طراحان آموخته شود که چگونه بايد محصولات بهتری بدست آورند، بلکه در نظر است که از آن به عنوان ابزاری برای تجزيه و تحليل و نقد مفاهيم و ساختار ظاهری به کار رفته در محصول و به طور کلی پيام محصولات به عنوان انتقال دهنده معنا در کنش ميان استفاده گر و طراح، در طراحی محصول استفاده شود. به کار گيری نشانه شناسی در طراحی محصول ابزارهای ارزشمندی را برای تحليل اموری چون مفاهيم پنهان و قابليت ديده شدن در محصولات ساخت انسان را در اختيار قرار مي دهد. در نتيجه نشانه شناسی محصول مي تواند ابزاری ارزشمند و مفيد برای بازنمايی واقعيت در محصولات محسوب شود.



1- مقدمه
در پرداختن به نشانه شناسی محصول و پژوهش پيرامون آن، توجه به برخی تعاريف و مفاهيم پايه که در علم نشانه شناسی کاربرد دارد، الزامی است. نشانه شناسی مي آموزد که در جهانی از نشانه زندگی مي کنيم و هيچ راهی برای فهم چيزها جزاز طريق نشانه ها و رمزگانی که که اين چيزها در آن سامان يافته اند ، نداريم.
واسازی و چالش کشيدن واقعيت نشانه ها معلوم مي سازد که چه واقعيت هايی در موقعيت برتر قرار گرفته است و چه موقعيت هايی سرکوب شده است.از جمله وظايف پيش روی نشانه شناسی آن است که نشانه های مختلف را از هم متمايز کرده و شيوه های متفاوت مطالعه آنها را تدوين نمايد.
در اين ميان نشانه شناسی کمک مي کند تا بازنمايی ها بازتاب واقعيت قلمداد نشود و ما را قادر مي سازد تا آنها را ازهم جدا کرده و بفهميم اين واقعياتی که آنها نشان گرشان مي باشند چه هستند. پژوهشهای نشانه شناسی دارای يک اساس مشترک هستند . آنها همگی دانشهای ارزشی هستند. آنها به برخورد با امور واقع اکتفا نمی کنند بلکه امور واقع را تشريح مي کنند و آنها را مانند نشانه ای از ارزشمندی امور واقع ديگر مورد کاوش قرار ميدهند .
اين امر تاآنجا پيش مي رود که نظريه پردازان اين علم، انسان را حيوان نشانه ساز يا مفسر نشانه مي دانند . بايد توجه داشت که از آنجا که در تجزيه و تحليل نشانه شناسانه محقق به دنبال تفسير و کشف معنا مي باشد، معنا شناسی يکی از دغدغه های اصلی اين علم است. پس با توجه به اينکه معنا تنها در متن و با توجه به محيط و زمينه قابل تفسير است، مقوله های متن و بافت نيز از مباحث اصلی اين علم به حساب مي آيند. از ويژگی های گفتمان هنری اين است که مي تواند نشانه های ناهمگون را که ماده يا جنس دالی يکسان ندارند در کنارهم قرار داده و بدين سان با ترکيب آنها به

توليد نشانه ای ديگرمنجر مي شود. متن مي تواند دامنه ای گسترده را فرا گيرد از متون ادبی گرفته تامتون تبليغاتی و چند رسانه ای تا کالاهای مصرفی و طراحی.
با نگاه به فرم و کارکرد محصولات متنوع می توان، تنوع هاي مختلفي را درظاهر آنها ديد و روابط متنوعي را استخراج کرد. طراح می تواند ازآن روابط تصويري جهت خلق ارزش اجتماعي- فرهنگي استفاده کند . اين ارزشها سيستم را با انتظارات اکتسابي ، عادت ها و تجربه هايی همراه می سازد که سازنده ارتباط هستند و استفاده از محصولات را شکل مي دهند.
نشانه به طور کلی مفهومی تحليلی است و تحليل گر ابتدا در هرحال با متن روبرو مي شود و سپس برای تحليل متن ممکن است به ابزاری به نام نشانه و چگونگی همنشينی آن با نشانه های ديگر در نظا م های نشانه ای ديگر متوسل شود .
جهت تفسير نشانه توجه به متن و بافت اهميت خاصی دارد . کل آنچه در يک بسته ارائه مي شود متن است و شرايطی که در آن خوانده مي شود بافت. يعنی يک متن چند رسانه ای سرانجام در قالب يک بسته با محدوده های مشخص ارائه مي شود.
روش کار در اين تحقيق تحليلی و اسنادی است، که با بهره گيری از منابع موجود، و پس از بيان پيشينه ای از ديدگاه های متقدمين نشانه شناسی پيرامون نشانه، صورت گرفته است. سپس با بهره گيری ازرمزگان، نظام نشانه ای در يک محصول به عنوان نمونه موردی ، بررسی شده و در نهايت مدعی است که مي توان اين شيوه را در موارد مشابه جهت تجزيه و تحليل محصولات به کاربرد.



2- پايه های نظری :
1-2 - ضرورت وفواید نشانه شناسی
نشانه چيست ؟ پيرس مي گويد تنها در پرتو نشانه است که می توان انديشيد. نشانه ها ممکن است منش کلامی - تصويری - آوايی ويا بساوايی به خود بگيرند اما آنچه بديهی است اينکه اين امور به تنهايی دارای معنا نيستند و معنا چيزی است که ما به آنها مي افزاييم .
يکی از جذابيتهای نشانه شناسی ارتباط ميان پديده های نامرتبط با هم است. اين در حالی است که نشانه شناسی رشته بسيار گسترده ای است و هيچ خوانشی از آن نمی تواند ادعای فراگيری و جامعيت داشته باشد .
جست و جوی آنچه در زير مشهودات پنهان است مي تواند به يک بينش بارور بيانجامد. درک ما از هويتمان از طريق نشانه ها تثبيت مي شود ما مفهوم خود را از طريق فهرستی از نشانه ها و رمزگان
قرارادادی و از پيش موجود که خودمان به وجودشان نياورده ايم مشتق کرده ايم. پس ما موضوع نظام نشانه ای مان هستيم و مثل کاربرانی نيستيم که اين نظا مها را تحت کنترل خود دارند. البته فرايندهای نشانه های نشانه شناختی شکلی جبر گرايانه را تعيين نمی کنند اما بسيار بيش از آنکه فکرش را بکنيم ما را شکل مي دهند .
1-1-2- « پيدايش و روشهای بنيادی در نشانه شناسی »
فرديناند دو سوسور زبا نشناس سوئيسی، در شهرژنو زاده شد. اوبا نگرش به ساختار زبان به عنوان اصل بنيادين در زبانشناسی، آن را شاخه ای از دانش عمومی دانست. او فرايند گفتگو را ساخته شده از دو بخش روانشناسانه و فيزيکی میداند ، ولی ساختار زبان را در ارتباط با پارهای از بخش

روانشناسی می شناسد که پيوند ميان الگوی آوايی و معنا در انديشهٔ آدمی است. نشانه شناسی او از همين پيوند ريشه میگيرد .
در کاربردهای تحليلی نشانه شناسی ( سنت سوسور ) هر نشانه ترکيبی است از:
نشانگ ( يا « دال » ) - صورتی که نشانه بر خود مي گيرد.
نشان شده ( يا « مد لول ») - مفهومی که بازمی نماياند.

شکل ۱: نمودار نشانه در نظام سوسور

امروزه ،عموما نشانگر را به صورت مادی و يا فيزيکی نشانه تاويل مي کنيم. نشانگر چيزی است که می توان آن را ديد، شنيد ،لمس کرد، بوييد يا چشيد. ازسوی ديگر نشان شده، يک مفهوم ذهنی است.
رابطه ميان نشانگر و نشان شده را به نشانگری يا« دلالت » است که تعبير می کنيم که در نمودار سوسور با پيکانی دوسره نمايش داده می شود.سوسور مؤاکداً معتقد بود که نشانگر و نشان شده بمانند دو رويه کاغذ جدانشدنی هستند ؛ بدون وجود نشانگرونشان شده باهم، نه نشانه ای وجود خواهد داشت


و نه معنايی. گاهی تمايز ميان نشانگر و نشان شده را با دوگانگی آشنای ميان فرم و محتوا همانند مي کنند .در اين ميان بايد توجه داشت که مفاهيم به گونه ای اثباتی و ايجابی و به موجب محتوايشان تعريف نمی شوند بلکه بگونه ای سلبی و از طريق تقابل با ديگر اجزا همان نظام ارزش مي يابند . آنچه مشخص کننده هر نشانه است، بودن آن چيزی است که نشانه های ديگر نيستند. سوسور به اين مفهوم تحت عنوان ارزش نشانه ها اشاره دارد. يعنی مفهومی که به روابط آن نشانه با ديگر نشانه های درون نظام وابسته است .
جدول ۱: تقابل های دوتايی نشانه شناسی را مي توان چنين طبقه بندی نمود :
لانگ پارول
دال مدلول
فرم محتوا
جانشينی هم نشينی
هم زمانی در زمانی

تقابل های دوتايی، نخستين عمليات منطقی ذهن کودکند. و جهت درک تداعی آنها مي توان از اين ارتباطات استفاده نمود :
دگرديسی جانشينی دگرديسی همنشينی
جايگزينی اضافه
جابجايی حذف
اين عمليات به آزمون تبديل معروف است و نشان مي دهد که تغيير در سطح دال موجب تغيير در سطح مدلول خواهد شد .

در تقابل با« زوج خودگردان سوسور » چارلز ساندرز پرس نوعی تثليت را ارائه کرد :
نمود : فرمی که نشانه به خود مي گيرد ( و لزوماً مادی نيست )
تاويل شده : تاويل گر نيست. بلکه حسی است که از نشانه دريافت مي شود.
ابژه (شیء) : چيزی است که نشانه به آن ارجاع مي شود .
تعامل ميان نمود، موضوع و تفسير را پيرس نشانگی ناميد که به مفهوم معنا سازی است .

شکل 2 : تثلیث نشانه پیرس
پيرس به نه جنبه از نشانه ها اشاره کرده است که سه مورد آنها اهميت بيشتری دارند :
نمادين : حالتی که در آن نشانگر به نشان شده شباهتی ندارد و آنرا تداعی نمی کند مگر در حالتی فردی يا کاملا قراردادی باشد. بدين منظور است که رابطه را بايد آموخت. (مثل تابلوی ايست، چراغ قرمز، پرچم ملی، يک رقم)

شکل 3 : نشانه نمادین

شمايلی : حالتی که در آن نشانگر از نظر ظاهری يا مفهومی به نشان شده شباهت دارد يا آن را تداعی مي کند. (مثل نگاه، صدا، احساس، مزه يا بوی آن) و افزون بر اين در نحوه پردازش برخی از کيفيتها نيز به هم مانند هستند (مثل يک پرتره، يک نمودار، مدل با مقياس، تسميه آوايی، صداهای حقيقی درموسيقی،جلوه های صدا،درنمايش راديويی، تراک صوتی فيلم ضبط شده، حالتهای پانتوميم).

شکل 4 : نشانه شمایلی
نمايه ای : حالتی که در آن نشانگر به صورت مستقيم يا به نوعی (ظاهری و يا تصادفی) به نشان شده متصل است. اين اتصال مي تواند مشاهده يا استنباط شود (مثل دود، بادنما، دماسنج، ساعت، تراز، دق الباب، ضربان نبض، جوش صورت، اگزما، درد

شکل 5 : نشانه نمایه ای
پيرس مي گويد : «جهان از نشانه ها پر شده است البته اگر صرفاً از نشانه ها تشکيل نشده باشد
پس هيچ گريزی از نشانه ها نيست . »


آنهايی که نمی توانند نشانه ها و نظام نشانه ای را درک کنند تحت کنترل آنهايی قرار دارند که از پس اين کار بر آمده اند. نشانه شناسی را نمی توان به نشانه شناسان واگذار کرد.
معناشناسي يا سمانتيکس : علم بررسی ارتباطات ميان سمبل ها با معانی و مصاديقی که به آنها ارجاع داده مي شوند ، مي باشد. به نظر جان فيسک و جان هارتلی «توجه اصلی نشانه شناسی معطوف است به : نسبت ميان نشانه و معنای آن، و روشی که در آن نشانه ها با هم ترکيب مي شوند و صورت رمز به خود مي گيرند »
با توجه به مطالب بيان شده به نظر مي رسد نشانه شناسی سوسوربه دليل توجه يکسان به فرم و محتوا بيشتر در هنرهای تجسمی قابل استفاده باشد. زيرا در تقسيم بندی نشانه ها در نشانه شناسی پيرس در زمانها و موقعيت های خاص مي تواند متحول شود و نشان های دريک موقعيت شمايلی و در موقعيت يا زمانی ديگر نمايه ای باشد. مثال آن را مي توان پرتره انيشتن ذکر کرد که زمانی نشانه شمايلی وی بوداما امروزه بيشتر به عنوان نشانه نمايه ای از علم، فضا، فيزيک و از اين قبيل استفاده مي شود. در نتيجه در اين تحقیق بيشتر تاکيد بر استفاده ازنظام سوسور در تجزيه و تحليل نشانه شناسی محصول قرار دارد.
۲-۲- طراحی محصول
منظور از طراحی محصول ارائه ايده، توسعه مفهوم، آزمودن و در نهايت ساخت يا پياده سازی يک شيئ فيزيکی يا يک نوع از خدمات تعريف میکنند. طراحان محصول، ايده ها را در ذهن خود تصور ومفهوم سازی میکنند و سپس آنرا در پيکره يک محصول، مشهود ومتجسم میکنند. اين طراحان با مسائلی از قبيل فن آوری، ارگونومی، قابليت کاربری، دانش مواد و کيفيت سروکار دارند .


در طي قرن بيستم، بازار محوري به شكل گسترده و پيچيده ای توسعه يافته است. در پايان دهه ۹۰ بيشتر شركتها وادارگرديدند تا كليه اجزاي بازار را شناسايي نمايند و همواره تلاش ميكنند تا زمان توسعه محصولات خود را كاهش دهند. تعاقب محصول متناسب با مصر فكننده، به راهكار ويژه ای در فعاليتهاي وابسته به محصول منتج گرديده است .
عوامل تاثيرگذار بر طراحی محصولات بسيار گسترده است از طرفی محصولات مختلف مراحل طراحی خاصی را ممکن است نياز داشته باشند که در درجه اول نيازمند آگاهی از فرهنگ و خواسته های جامعه هدف محصول مي باشد. در اين ميان حجم گسترد هی محصولات توليدی و تنوع در بازار باعث شده است که استفاده گر در پهنه گسترده ای از انتخاب قرار گيرد و مسلماً انتخاب او بر گرفته از تطابق باورها و هنجا رهای او با محصولات مورد نظر خواهد بود.
اين در حالی است که در جامعه صنعتی ، امروزه تکنولوژی حاکم بر محصولات صنعتی در اکثر موارد مشابه و يا در دسترس مي باشد وشرکت های توليدی در حيطه ی تکنولوژی نمی توانند رقابت عمده ای باهم داشته باشند با اين حال عامل موثری وجود دارد که مي تواند درميان تکنولوژی های مشابه، محصولات توليدی را ممتاز گرداند واين عامل ممتاز همانا لحاظ نمودن عوامل و عناصر فرهنگی در طراحی محصول مي باشد.
طراحي محصول به دليل تنوع و شدت و اهميت ارتباط با مصرف كننده جايگاه ويژه ای در برنامه ريزي های كلان شركت هاي توليدی داشته است.هرشخص، بيشتر اوقات فراغت و استراحت خود را در منزل می گذراند. همين امر سبب گرديده تا محصولات موجود در اين مكان كه می بايست موجبات راحتي وي را فراهم سازند، ازاهميت ويژه ای برخوردارباشند. در امر انتخاب لوازم خانگي گشتالت كلي محصول نقش اساسي دارد واين امروابستگي مستقيم به سبك طراحي محصول دارد.

هرمحصول با توجه به نيازگروه استفاده گر خاص طراحي می گردد و در اين صورت بيشترين و مطلوب ترين كاربرد را خواهد داشت. با اين تعريف مشخص است كه مثلاً چرخ گوشت قصابي با چرخ گوشت خانگي ، هم از نظر كاركرد و هم از نظر فرم و ساختار بايد متفاوت باشد. زيرا استفاده گر اصلي اولي مرد فروشنده ي گوشت است و استفاده گر اصلي دومي زن خانه دار.
اين امر حتي در مورد چرخ گوشت های خانگي در كشو رهای مختلف نيز مسلماً صادق است زيرا بطور حتم فرهنگ های اجتماعي و رفتاري مردمان دو كشور، و در مورد اين مثال، عادتهاي غذايي و حتي شدت ونوع ارتباط استفاده گران، متفاوت می باشد.
۳- نشانه شناسي و طراحی محصول
چه چيزي به محصول عينيت می بخشد، چه چيزي به فرم محصول شکل می بخشد؟ توجه طراحان از يک سو بر مبناي شرايط مادي وجود محصول است و از سوي ديگر متوجه ايجاد شرايطي براي استفاده کاربر، اما ارزش مادي براي کارکرد محصولات کافي نيست. بسياري ازمحصولات، بويژه آنها که ما به عنوان مصرف کننده از آنها استفاده می کنيم داراي ارزش فرهنگي و اجتماعي نيز می باشند. به عنوان مثال، شکل يک قايق تفريحي تنها براي راندن در دريا طراحي نشده است بلکه براي سازگارشدن با وضعيت اجتماعي مالک آن نيز می باشد.
طراح امروز تحت فشار است تا از خلاقيت و اصالت در طرح خود استفاده کند. در نتيجه تفاوتها بيشتر بايد به نظر آيد تا شباهت ها. يعني بايد محصولاتي طرح شود که لزوماً از نظر تکنولوژي پيشرفته تر ازمحصولات قبلي نيست.
با نگاه به فرم و کارکرد محصولات مختلف می توان، تنوع هاي بسياري را در ظاهر آنها ديد و روابط متنوعي را استخراج کرد. طراح می تواند ازآن روابط ، تصويري جهت خلق ارزش اجتماعي

- فرهنگي استخراج کند. به آن دليل، ناگزير به المانهاي سنتي فرم محصول ، می پردازد. اين ارزشها سيستم را با انتظارات اکتسابي، عادتها وتجربه هايی همراه می سازد، که سازنده ارتباط هستند و استفاده ازمحصولات را شکل می دهند.
نشانه شناسی محصول به شيوه درست طراحی مصنوعات اشاره مي کند، به نحوی که سهولت استفاده از محصول را ممکن مي سازد.
نشانه شناسی محصول به روايت امروز در دنيای طراحی را ، رينهاردت باتر و کريپندورف در دهه های هشتاد، تحت تأثير فلسفه اروپايی عصر حاضر در زمينه طراحی ، توسعه دادند . آنها لغت « نشانه شناسی » را انتخاب کردند تا بر جنبه های ارتباطی اين دانش تأکيد نمايند و اين عقيده را معرفی نمودند که محصولات نيز همچون متون، نوشتار و گفتار، دارای سطوح نشانه ای هستند و عقايد مدرن و پست مدرن را به دليل تصوير مبهم و گنگی که از طراحی ارائه مي دادند، مورد انتقاد قرار دادند. رويکرد « طراحی خوب » در سوئد که رون مونو به مدت بيست سال آن را در مدارس اين کشور طراحی و تدريس مي کرد نيز دارای ساختارهايی بسيار قوی از نشانه شناسی محصول است. کتاب او با نام طراحی برای فهميدن محصول مي کوشد تا زبان فرم را که عمدتاَبر مبنای نظر پيرس و زبان شناسی آلمانی، کارل بوهلراست، در ميان طراحان محصول ترويج دهد.
معناشناسي محصول به نحوه ارتباط محصول با انسان مربوط می شود، معناشناسي محصول در جايي متجلي می شود که ادراکات واحساسات انساني و منطق ماشيني درهم آميخته شده و در يک قالب به مرحله اجرا مي رسند.معناشناسي محصول در پي فهميدن چگونگی فرآيند ادارک احساساتی است که کاربران از ارتباط خود با اشياي طراحي شده دارند، و تلاش می کند راهبردهايي را براي طراحي محصولات ارائه کند که می توانند پاسخگوي اين احساسات بوده، و يا اينکه به صورت حمايت کننده ای در درك آنها دخالت کنند.

با توجه به مطالعات انجام شده در خصوص نشانه شناسی درزمينه مختلف، به نظر مي رسد استفاده از روش سوسور درتجزيه و تحليل آثار تجسمی بيشتر به کار مي آيد و بارت نيز ازاين شيوه استفاده کرده و آنرا ارتقا داده است. زيرا تقابل های دوتايی در سطح دال که جنبه مادی دارد کاملاً قابليت استفاده را دارد مي باشند مانند : فضا ( زمان - مکان ) - خط – حرکت ( موجب عدم تثبيت دال مي شود و سه فاکتور ريتم، امتداد وعدم ايستايی را مورد نظر قرار دارد) - رنگ - نور (عنصری مدلول ساز است که از حضور دال مي کاهد و آن را کمرنگ مي کند) - ترکيب بندی در سطح دو بعدی مانند بالا- پايين ، چپ - راست ، تراکم - پراکنندگی و از اين قبيل.
از ديدگاه تجزيه و تحليل در تقابل های دوتايی هر نشانه ای - مخصوصاً در مورد معماری، طراحی صنعتی و در مجموع هنرهای ديداری- از ديد فرمی (دال) و محتوايی(مدلول ) مي تواند در طبقه بندی زير قرار گيرد :
مشخصه های فرمی
1- سه بعدی – صاف 4- ويراسته - ويرايش نشده
2- مشروح - مجرد 5- متحرک - ثابت
3- رنگی - تک رنگ 6- رسا - ساکت
مشخصه های محتوايی
1- ممکن - غير ممکن 4- موجه - ناموجه
2- آشنا - ناآشنا 5- جاری - فاصله ی زمانی
3- محلی - فاصله ی مکانی


نشانه شناس های سوسوری بر راههايی تاکيد مي کنند که در آن معنا بوسيله تفاوتهای ميان نشانگرها ايجاد مي شود. زبانشناس ونشانه شناس روسی رومان ياکوبسن که نظريه نشان داری را مطرح مي کند ، معرفی کرد که قطبهای تقابل جانشينی را به هم پيوندمي زند.
۱-۳- نمونه موردي
استفاده از المانهاي بومي و سنتی در فرم وساختارمحصولات ازويژگي هاي بارزی است که مي تواند در تجزيه و تحليل نشانه شناسانه محصول به کار آيد. به عنوان مثال چرخگوشت توكا، كه از نظر فرميك از گاو باستاني املش اقتباس شده است و اين اقتباس باعث ايجاد سايه روشنهاي خاصی در سطح آن گرديده است رامورد بررسی نشانه شناسانه قرار مي دهيم.

شکل ۶: چرخ گوشت توکا - شرکت جهان آوا

لانگ : گروه محصولات خانگی پارول : گروه محصولات با غذا
دال : سطح با شکستهای سايه دار مدلول : گاو املش، فرم سنتی
تحليل کانون : دکمه روشن خاموش در مرکز ظاهری، محل اتصال دو قطر هندسی تحول کانون : مرکز سقل (مرکز حقيقی) ، گرايش به جلو و بالا
ايستا : سطح اتصال با زمين صفحه متحول: حرکت چشم بر خطوط شکست در سطح
فرم : نامتقارن هندسی محتوا : ارتباط با گوشت و فرمهای منحنی آن
جانشينی :جابجايی حرکت، به جلوو بالا هم نشينی: پيچ مثلث شکل اضافه شده به فرم جهت تشديد القای حرکت چشم در سطح بدنه

جدول ۲ : تحليل نشان شناسانه در چرخ گوشت توکا

نتيجه گيری
برای درک علم نشانه شناسی در طراحی محصولات، درک قواعد بازی نشانه ها الزامی است. محصول ساختاری است که دلالت کننده را به کار مي گيرد و اين توجه خاص به چگونگی کاربرد دلالت کننده هاست که علم نشانه شناسی محصول را پی ريزی مي نمايد. درسراسر تاريخ پرفراز و نشيب ايران، هنر بزرگترين مايه و خصيصه هر دوره بوده است. آثار سنتي بازمانده نشان می دهد که زندگي مردم ايران در تمام ادوار تاريخ با ذوق و سليقه و زيباپرستي همراه بوده است و کليه وسايل زندگي آنها اعم از بزرگ و کوچک، جزيي وکلي، با تزيينات زيبا همراه بوده است که نه تنها بر زيبايی محصول مي افزوده بلکه معنای خاصی را در بر داشته است.
اين در حالی است که ”در طي قرن بيستم، بازار محوري به شكل گسترده و پيچيده ای توسعه يافت. در پايان دهه ۹۰ بيشتر شركتها وادار شدند تا كليه اجزاي بازار را شناسايي نمايند و همواره تلاش مي كنند تا زمان توسعه اشيا خود را كاهش دهند. زيرا در حال حاضر مي توان گفت که تکنولوژی توليد اشيا کمابيش يا در تمامی شرکتها يکسان است و يا قابل دسترس و شاهد آن ساختار و گشتالت مشابه اشيای يکسان از کارخانه های مختلف مي باشد. در چنين شرايطی تنها عوامل فرهنگی است که مي تواند عامل تمايز اشيای مختلف از يکديگر باشد و نظر استفاده کننده را جلب نمايد. تحليل نشانه شناختی علاوه بر حوزه نشانه شناسی پيامدهايی درمطالعات معنی شناسی تحليل گفتمان، تحليل متن، مطالعات رسانه ای ارتباطات، مطالعه کارکر دهای ايدئولوژيک و سياسی متن و نيز فلسفه زبان خواهد داشت . پس هر متنی اگر بدرستی تحليل شود تنها بازتاب واقعيت نيست بلکه توليد کننده و تکثير کننده واقعيت نيز هست.
نشانه شناسی به دنبال پاسخ به اين پرسش است که معناها چگونه ساخته مي شوند و واقعيت چطور بازنمايی مي شود. معنا برای ما فرستاده نمی شود ما آنرا فعالانه از طريق فعل و افعال پيچيده ای با

رمزگان يا قراردادهايی که معمولا ازآنها نا آگاهيم خلق مي کنيم. مطلع شدن از چنين رمزگانی ذاتاً افسوسنگر است و به طور خردمندانه ای قدرتمندمان مي سازد.
فهم رمزگان، روابط ميان آنها و بافتی که به آن تعلق دارند باعث مي شود که تبديل به عضو يک فرهنگ خاص شويم . مطالعه نشانه شناسی مي تواند به ما کمک کند تا نقش خودمان را به عنوان طراح به عنوان يک اصل ساختاری درطراحی بپذيريم، همچنين مي تواند به ما کمک کند تا دريابيم راههای برقراری ارتباطات، انتقال اطلاعات و يا خلق نشانه درجهان، فقط در متون کتا بها و يا در محصولات نمی گنجد .اين بدان معنی است که، نشانه به خودی خود به ما منتقل نمی شود، بلکه ما به عنوان استفاده کننده يا طراح، آن را فعالانه منطبق با اثرات متقابل پيچيده کدهايی که بطور معمول در شرايط عادی از وجودشان آگاه نيستيم، خلق مي کنيم. با توجه به مثال ارايه شده مشخص مي گردد که ديدگاه نشانه شناسانه قابليت های بسياری جهت تجزيه وتحليل آثار طراحی محصول در اختيار طراحان قرار مي دهد. از طرفی آشنايی با اين مفاهيم، مخصوصا استفاده از المانهای سنتی و فرهنگی،خود مي تواند راهکارهايی جهت طراحی های جديد نيز ارايه نمايد که بسته به نوع محصول و قابليت کاربرد آن و حتی از لحاظ تجسمی وعناصر بافت، رنگ، رويه و جنس نيز بکار رود. زيرا مي توان حتی با تغيير رنگهای متفاوت، تنوع محصول را افزايش داد و گستره بيشتری از مخاطب را به سوی محصول جلب نمود. از آنجا كه حفظ ارزشهاي فرهنگي امر مهمي در توسعه ي فرهنگي كشور می باشد ويكي از طرق هويت بخشي به اشيا استفاده از المانهاي سنتي در آنها می باشد كه همين امر باعث يكتايي و ارزش افزوده ي آنها هم دربازار داخل و هم امر صادرات خواهد شد. با توجه به ورود غريب الوقوع ايران در بازار های آزاد تجاري، و اين مطلب مهم كه بدليل رقابتهاي شديد سطح تكنولوژي اشيا بسيار نزديك به هم خواهد بود ، پس عامل دوام و موفقيت در اين بازارها


ايجاد ارزشهاي افزوده دراشيا است كه همانا توجه به المانهاي سنتي و فرهنگ بومي، موردي است كه اكثر كشورها براي زنده نگه داشتن محصولات شان به آن رو آورده اند.
در واقع استفاده از فرهنگ در طراحي نوعي هويت بخشي به شیءاست كه به نظر می رسد دوام و مقبوليت خاصي نزد استفاده گران داشته باشد. طراح می تواند با مطالعه فضاهاي ارتباطي، فضاهاي خالي ميان اشياء، مبلمان، محصولات مشابه گذشته، محصولات سنتی با کاربرد مشابه و مواد بکار رفته در ساخت آنها و اصولاً مجموعه محيط پيرامون هر محصول به انضمام کليه وسايل موجود در آن محيط و فرهنگ استفاده و با الهام گرفتن از آنها، نگرشي جديد در خلق ايده هايی نو ايجاد نمايد. حقيقت طراحي در واقع برخورداري از قالبي فعال، زنده و پرشور بوده و فرمهاي بکار رفته در طراحي توسط طراحان می تواند شامل کيفيات معني شناسي محصول بوده و در کنار مفاهيم و ارزشهاي زيبايي شناسي آن ، عملکرد وسيله راتعريف کنند. با بکارگيري ساختاري محکم در فرم مي توان از اين مفاهيم و کيفيات براي شکل گيري احساسات انساني کمک گرفته و به عنوان عاملي براي هماهنگ سازي محصول با محيط و استفاده کننده از آن بهره گيرد.







فهرست منابع
آسابرگر، آرتور ( ۱۳۷۹ )، نقد فرهنگی، ترجمه حميرا مشيرزاده، انتشارات باز، تهران.
احمديان، مهرداد ( ۱۳۸۵ )، مقالات اولين و دومين هم انديشی نقد هنر، فرهنگستان هنر، تهران.
استروس، کلود لوی ( ۱۳۷۶ )، اسطوره و معنا، ترجمه شهرام خسروی، نشر مرکز، تهران.
بارت ، رولان ( ۱۳۸۴ )، اسطوره، امروز، شيرين دخت دقيقيان، نشر مرکز، تهران.
حقيقی، مانی و جمعی از نويسندگان ( ۱۳۸۴ )، سرگشتگی نشانه ها : نمونه هايی از نقد پسا مدرن، نشر مرکز، تهران.
چندلر، دانيل ( ۱۳۸۷ )، مبانی نشانه شناسی، ترجمه مهدی پارسا زير نظر فرزان سجودی، انتشارات سوره مهر، تهران.
ساسانی، فرهاد ( ۱۳۸۷ )، مقالات سومين هم انديشی نشانه شناسی هنر سال ۱۳۸۴ ، فرهنگستان هنر، تهران.
ستاری، جلال ( ۱۳۷۴ )، اسطوره و رمز (مجموعه مقالات)، انتشارات سروش، تهران.
سجودی، فرزان ( ۱۳۸۳ )، نشانه شناسی کاربردی، نشر قصه، تهران.
شعيری، حميد رضا ( ۱۳۸۵ )، مقالات دومين هم انديشی نشانه شناسی، ويراستار اسماعيل آريانی، فرهنگستان هنر، تهران.
کاسيرر، ارنست ( ۱۳۶۷ )، اسطوره و زبان، ترجمه محسن ثلاثی، نشر نقره، تهران.
ضيمران، محمد ( ۱۳۸۲ )، درآمدی بر نشانه شناسی هنر، نشر قصه، تهران.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.