شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: نگارگری ایران قبل از اسلام ونقش زن درآن

نگارگری ایران قبل از اسلام ونقش زن درآن 10 سال 11 ماه ago #12082

  • شیوا برار
  • شیوا برار's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 24
  • Thank you received: 13
:)
نگارگری قبل از اسلام

برای پژوهش درباره نگارگری در ایران باید تا آنجا که ممکن است به گذشته بازگشت.بازگشتی به طول تاریخ.نگاره های ایرانی که تا به این اندازه موردتوجه ونظرهنرشناسان و هنردوستان شرق وغرب قرار گرفته است هنری نیست که در طی چندسده بوجود آمده باشد.
این هنررابایددرطول هزاره ها بررسی وپیگیری کردتاپی برد چگونه به مروربه تجربیات و دانش هنری مردم فلات ایران افزوده گردیدوچه سان دچار دگرگونی وتطور شد.
● واماچراواژه مینیاتورجای نگارگری را گرفت؟
باید دانست که درحدودهفتادسال است که واژه مینیاتوربه جای نگارگری رواج یافته است که شاید تحت تاثیرنهضت ترجمه و خاور شناسی فرنگی باشد. مینیاتور مرکب از دو واژه فرانسوی مینیموم و ناتورال به معنی کوچک و طبیعت است که به هیچوجه گویای آن چه در نگارگری اصیل ایرانی مطرح است نمی باشد.نگارگران ایرانی مانند شاعران و نویسندگان
برپایه اصول اعتقادی ویژه ای قلم دردست می گرفتندوجزدیداریارونمایاندن جلوه دلدارازاودرخیال نداشتند.
.

● نگارگـری پیش از تاریخ در ایران :
آغاز نگارگری در ایران را می توان تا هزاره های پیش از میلاد پیگیری کرد . نخستین آثار بر جای مانده از سکونت انسان که در شمال ایران بافت شده ، از نظر تاریخی به دوران پالئولیتیک تا عصر حاضر مربوط است . اما مهمترین تصاویر از دوران غارنشینی در ایران به غرب و در منطقه لرستان ارتباط پیدا می کند .
● غارنگـاره های لرستـان – میرملاس :
غار میر ملاس که در کوره "سر سرخن" واقع شده نخستین غاری است که بر روی دیوار آن که قسمت هایی از آن فرو ریخته است ، نگارهایی را یافتند.
بیشتر از این نگاره ها صحنه هایی از رزم ، شکار ، انسان و حیوان را نشان می دهد . نقوش حیوانی چون گوزن ، گاو ، سگ ، روباه و خصوصا اسب و سوار که در حال تیر اندازی و شکار موضوعات رزمی که در تاریخ نگاری ایران با تغییراتی تکرار گردیده ، ولی موضوع و شکل اصلی خود را حفظ کرده است . این نگاره ها با رنگ های قرمز و سیاه بر دیوار غار یاد شده و همچنین کوه "همیان" یا کوه "کیزه" که در بالای کوه سر سرخن قرار گرفته شده است .
نقوش دوره تاریخی که شامل گروه های اسب سوار مناظر جنگ و جدال و شکار حیوانات با تیر و کمان است و قدمت آن ها بین دو هزار و هزار پانصد سال پیش از میلاد می رسد . و بدین سبب که هنر اسب سوای نخستین بار به وسیله ایرانیان و مقارن با تاریخ یاد شده در این منطقه معرفی شده است .
در هزاره نخست پیش از میلاد تجلی این هنر قدیمی با چنان مهارت و تکامل ویژه ای بر روی اشیای برنزی لرستان ظاهر گردیده است که آنها از لحاظ تکنیک و صنعت به عنوان نشانه ای از هنر فلز کاری به نام برنز لرستان معروفیت جهانی پیدا کرده است .
در این نقوش یاد شده تصاویری از انسان به چشم می خورد که با یکدیگر اختلاف دارد .
رسم کردن حیوانات به صورت نیمرخ روشی است که در دوره های گوناگون نگارگری ایران حفظ شده و حتی این روش ترسیم حیوانات تا به حال نیز متداول مانده است که سابقه نگارگری در ایران را دست کم به دوره "نئولیک" حجر جدید ، یعنی در حدود ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد می رساند ● غار نگاره های همیان – دوشـه – لاخ مـزار :
غار دیگری که در همین منطقه کشف گردیده ، غار با نقش های کامل تر و روشن تر از غار میرملاس و "دوشه" است .
بر قسمت های مسطح دیوار این غار ، روی هم یکصد و ده نقش گوناگون با رنگ سیاه نقاشی شده است . نقش های این غار روشن تر از نقوش میرملاس و همیان کوهدشت است ولی قدمت آنها را ندارند .
پس از استقرار انسان در دشت و تشکیل واحدها و دهکده ها بر پایی نخستین ساختمان ها جهت سکونت انسان نیز به آثاری از نقش اندازی و تصویر سازی بر روی دیواره های ساختمان ها بر می خوریم .
● نگـاره های سفالیـن :
ویل دورانت آغاز هنر نقاشی را از هنگام نقش اندازی بر روی سفال می داند : " در هنگامی که کوزه گری بر روی ظرف های ساخته حوزه نقش های رنگین ترسیم می کرد ، در واقع هنر نقاشی را به وجود آورد . " نقاشی بر روی سفال یکی از فعالیت های هنری مردم ایران بوده ، که با مطالعه سفالینه های منقوش پیش از تاریخ ایران می توان سیر حرکت و تحول نگارگری را مشاهده کرد . در این نقوش سفالگر و هنرمند به طبیعت وفادار نمی ماند. و جزئیات آن را طرح نمی کند ، بلکه می کوشد خصوصیات بر جسته موضوع و به عبارتی جوهر اشکال اشیا ء را نشان دهد . پیدایش این گونه ظروف سفالی در نواحی گوناگون ایران از ایلام ، اطراف شوش ، تخت جمشید فارس تپه کیان نهاوند ، سیلک کاشان ،‌چشمه علی ری ، تورنگ تپه ، تپه حصار و لرستان تا مارلیک و ... و همه و همه نشان از به کارگیری نقش های گوناگون بر روی ظرف های با رنگ های متفاوت قهوه ای و سرخ و سیاه و زرد ، تحول هنر نقاشی و صورتگری ایرانیان پیش از تاریخ است .

● نقش اندازی بر روی مهـر:
در این زمان مهرهای ظریف ساخته می شد که از آنان در امر تجارت استفاده می کردند و نمونه های به دست آمده با موضوع های ظروف سفالی نقشدار همزمان خود مشابهت دارد . کنده کاری این مهرها که با نقوش دقیق و ظریف بر روی یشم ، عقیق ، لاجورد و سنگ های دیگر صورت گرفته از گذشته ای کهن در نگارگری ایران روایت دارد .
● نگـارگری دوره هخـامنشیان :
هنر هخامنشی مقید و محبوس دربار بود و نمی توانست از آزادی تغبیر برخوردار باشد .
بارزترین هنر این دوران را در کاخ های شاهان که از ابتدای قرن هفتم پیش از میلاد آغاز می شود مشاهده می کنیم ، به ویژه نقش برجسته های این کاخ ها که گاهی با لعاب های مختلف رنگین شده است . آثاری که از دوره هخامنشی به دست ما رسیده بسیار معدود است و به این سبب بحث درباره شیوه نقاشی این دوره آسان نیست . اگر آجرهای لعابداری را که در تزئین دیوار کاخ های هخامنشی به کار رفته است و طرح نقش برجسته آن زمان را مبنای حکم قرار دهیم می توانیم نشانه هایی از علاقه به رنگ های تند و ذو و ریزه کاری را در آن ببینیم . در همین زمان ذو ریزه کاری ایرانی را از نقش های برجسته می توان دریافت . این دقت در ترسیم جزئیات به خوبی آشکار است . هنر هخامنشی هیچ گاه نکوشیده است در بیان حالت اشخاص دقت کند ... این هنر سعی نکرده بعد سوم را مجسم سازد و به تجسم نیمرخ قناعت کرده است . چنین خصوصیاتی در سده های بعد ، در نگارگری ایران تداوم می یابد و آگاهانه از ایجاد و پرسپکتیو دوری گزیده است .
هنر هخامنشی به جنبه تزیینی نقش ها توجه داشته است و به همین دلیل موضوعات نقوش برجسته تخت جمشید بدون اینکه برای احتراز از یکنواختی کوششی به عمل آید ، غالبا تکرار می شود ، چنین توجهی در آثار پیشینیان در سیلک و لرستان و زیویه معمول و کاملا مشهود است . بنابر آثاری که از این دوران در پاسارگاد و سایر کاخ ها یافتند ، مشخص شده که نقاشی دیواری در این دوران رواج داشته است و داستان ها ی گوناگون را به تصویر کشیده اند و نشان می دهد که نگار گران برجسته ای تیز در این عصر می زیسته اند .
در قرن پنجم پیش از میلاد صحنه های شکار و رزم ایرانی نقاشی آن از ایران به چین رفته که خود دلیلی بر وجود نگارگران و رواج نگارگری در این دوران است .
● ویژگی های نگارگـری و هنـر بعد از هخامنشیان :
مختصات هنر ایران در فاصله دویست ساله میان سقوط حکومت هخامنشیان و ظهور پارتیان را می توان به سه گروه تقسیم کرد : ابتدا نفوذ هنر هلیستی ، سپس هنر یونانی و ایرانی و در انتها هنر ویژه ایرانی . نمونه هایی از هنر دوره اشکانیان و خصوصا نگارگری را ، عموما در خارج مرزهای کنونی ایران باید جستجو کرد . برای شناسایی نگارگری این دوران یا باید به آثار و یافته های این دوران و یا به کتب ، نوشته ها و نقل قول های تاریخ نو یسان مراجعه کرد .
«فیلوستراتوس» رومی که خود به تیسفون آمده درباره نقش کاخ های شاهی نوشته است . سقف کاخ با الواح مفرغ مزین بود . الواح را چنان صیقل و شفاف ساخته بود که نگارخانه ای شده بود . دیوار را مانند کاخهای هخامنشی به انواع تصویر ها و نقش ها ز ینت داده بودند .
● جایگـاه نگارگری در هنر اشکـانیان :
در هنر اشکانی نگارگری اهمیت بسیار داشت ، بیشتر نقوش این دوره را باید از نوع طراحی و نقاشی به شمار آورد ، و پستی و بلندی و حجم چندان مورد توجه هنرمندان نبوده است . بهترین و مهمترین نمونه آثار نقاشی دیواری که در داخل ایران کشف گردیده ، در خرابه یک قصر اشکانی ، معروف به «کوه خواجه» منتسب به سده اول میلادی در مصب رود هیرمند و بر فراز جزیره ای که در میان هامون «سیستان» قرار دارد ، تا اندازه ای محفوظ مانده و قابل تشخیص است . تصاویر نقش های هنر یونان و ایران به هم آمیخته است .
● نگـارگری در دوره سـاسانیان :
ساسانیان از قرن سوم تا میانه قرن هفتم میلادی در ایران پادشاهی کردند و حکومت آنان پس از حمله اعراب و شکست یزدگرد از مسلمانان منقرض گردید .
درباره نگارگری این دوره ، باید به کتب و سفرنامه ها و بقایای خاطرات دیداری کسانی که از هنر و معماری ساسانیان اشاره کردند مراجعه کرد . «علی بن حسین مسعودی » نیز در کتاب «الثبیه و الاشراف » اشاراتی کرده
«نخستین شاه ساسانیان اردشیر بود ، جامه روی او سرخ دارای نقش دینارگون ، شلوار آسمانی رنگ و تاجش سبز در زرد ،‌ایستاده ،‌نیزه ای در دست . انجامین شاه یزدگرد پور شهریار پور خسرو پرویز جامعه رویی سبز نقشدار ، تاجش سرخ ، ایستاده ،‌ نیزه ای در دست و بر شمشیر خود تکیه زده است . » «تصویرها با رنگ های شگفت انگیزی که در این زمان مانند آنها به دست نمی آید کشیده شده بود و آب زر و سیم و براده مس در آنها به کاررفته ، کاغذ کتاب نیلوفری رنگ و عجیب رنگ آمیزی شده بود و از بس زیبا و نشکن بود ندانستم کاغذ است یا پوست . »
● آثار و بقـایای نقاشی دوره سـاسانیان :
می دانیم ساسانیان دیوارهای کاخ ها خود را با نگاره ها آرایش می دادند و شاعران صدر اسلام نیز بدان ها اشاره هایی کرده اند که آثار مختصری از آن ها باقی مانده به عنوان نمونه در افغانستان کنونی ، در محلی به نام «دختر نوشیراوان » در هشتاد میلی شمال شهر با میان نقش رنگارنگی بر روی سطح سنگ خارا باقی مانده است و مجلسی را نشان می دهد که در آن تصویر یک شاه ایرانی بر فراز تخت نشسته و تاجی که با دو عقاب سفید مکمل بر سر و گردنبند از مروارید بر گردن و درپایه های تخت شیری چند قرار دارند . رنگ آمیزی این تصویر بسیار روشن و تند از لاجورد و شنگرف و گل زرد و سفید آب به عمل آمده و چگونگی نقش و تصویر این خط بسیار شبیه به تصویری است ک بر روی جام بلوری معروفی که اکنون در مجموعه کتابخانه ملی پاریس وجود دارد . از دیگر آثار دوره ساسانی ، نقاشی دیواری شوش است که منظره شکاری را به تصویر کشیده است .
مهارت هنرمندان و نگارگران ایرانی در این اثر به خوبی دیده می شود . طراحی منسجم و رنگ آمیزی عالی و خطوط قلم گیری بسیار چشمگیر است . اسب ها عموما با رنگ روناسی که به صورت لکه های ریز و درشت روی آن ها به کار رفته رنگ آمیزی شده اند و این روش در ادامه نگارگری ایران به خوبی قابل تشخیص است . بسیاری از نقش های برجسته این دوران نیز اصل و منشا نقاشی دارد و با برجستگی کم متاثر از نقاشی است . از این میان می توان به نقش برجسته ای که در بیشابور است و پیروزی شاپور دوم را نشان می دهد اشاره کرد . دیگری گچ بری صحنه شکار پیروز شاه است که در «چهارترخان » نزدیک تهران پیدا شده که باز هم ملهم و متاثر از نقاشی دیواری است . موزاییک هایی که از بیشابور کازرون و از کاخ شاپور اول به دست آمده ، نمونه های مناسبی از طرح و فرم و رنگ در نگارگری دوره ساسانی است . بعضی از این موزاییک ها که تصویر زنی را نشان می دهد درست به شیوه ی ایرانی است . زن در این نقش ها یا دراز کشیده و بر دست تکیه داده و آینه ای به دست دارد یا ایستاده و گل و میوه ای به دست گرفته و یا مشغول نواختن یکی از آلات موسیقی است . نوع نژادی اشخاص و لباس ها و طرز آرایش و حتی نحوه نشستن آنها که روشی ویژه دارد ، همه ایرانی است و چهره هایی که به چانه پایان می یابند ایرانی هستند .
گیرشمن این موزاییک ها را اثر رومیان و یا سوریان می داند و در جایی دیگر آن را اقتباسی از کار رومی می شمارد ، که جای تامل بسیار دارد . زیرا در چند سطر بالاتر خود به نقش این گفته می پردازند و آن ها را کار هنرمندان رومی نمی داند : « اگر اینها کار یک هنرمند یونانی یا رومی بود هنرمند قدرت پیکرسازی خود را با ساختن نقش یک نیمتنه و یا دست کم یک گردن پر گوشت ابراز می داشت . » . نقش های زیبا پارچه ها و فرش های دوره ساسانی و ظروف سیمین و زرین هم نشانه و دلیلی بر رونق و رواج هنر نقاشی در آن عصر است .
یکی دیگر از مناطقی که از نظر شناخت نگارگری دوران ساسانی اهمیت فراوانی دارد و اکنون در خارج از مرزهای کنونی ایران قرار گرفته «پنج کنت» است . این مکان در مشرق سمرقند واقع شده و در نقاشی به دست آمده موضوعاتی از داستان های کهن و باستان ایرانی و شاهنامه فردوسی تصویر شده است . در حالی که «این نقاشی ها را به اواخر عصر ساسانی نسبت داده اند . » یکی از تاثیر انگیزترین این صحنه های مجلس سوگ سیاوش بازبردستی فراوان نمایش داده شده است و هنرمند موفق گشته است با توسل به خطوط و سطح های پرتحرک برای ایجاد هیجان در بیننده حداکثر استفاده را بکند . این نقاشی و آثار دیگر پنج کنت که بر بیناد همان روایاتی که چهار قرن به هنگام سرودن شاهنامه مورد استفاده شاعر ملی ما واقع شده ، ضمن تایید اصالت منابع شاهنامه وجود یک سنت کهن ایرانی نگارگری دیواری را مورد توجه قرار می دهد . »
● نگـارگری و کتاب سازی ساسانیـان :
کتاب سازی و کتاب آرایی از گذشته های بسیار دور در ایران رواج داشته است و شاید نخستین کتاب اوستای «زردشت » باشد که آن را با آب زر بر پوست گاو نوشتند . در کتب گوناگون همچون ، «نامه تنسر» در صفحه ۱۲ و «مروج الذهب» مسعودی و در «تاریخ الامم » و «الموک طبری » به این نکته اشاره شده است که اوستا بر ۱۲ هزار پوست گاو به خط زرین نوشته شد ، اما فردوسی آن را ۱۲۰۰ فصل نوشته شده بر الواح زرین می داند و می گوید . «ابومنصور ثعالبی»حدود سال ۴۱۰ هجری می نویسد که زردشت در بلخ کتابی به گشتاسب شاه آورد که آن را برپوست دوازده هزار گاو نوشتند و هر کلمه را در پوست کنده ، قشری از طلا در آن قرار دادند با این حال هنر کتاب بازسازی و تزیین آن و تصویر گری در کتب در زمان ساساینان به مرحله ای از تکامل دست یافت که بهترین سند آن اورا ما نوی مکشوفه در «تورفان» است .
● مانی و نگـارگری او :
تولد مانی نقاش ایرانی را در سال ۲۱۶ یا ۲۱۵ میلادی و کشته شدن او در سال ۲۷۷ میلادی می دانند ، او عقایدش را به وسیله نقاشی تبلیغ و ترویج می کرد . آیین و هنر نقاشی او – که از ارکان آیین اش بود – خیلی زود منتشر گردید . کتابهای وی که با نقش ها و تصاویر تزیین می یافتند موجب رواج و اعتلای هنرهای زیبای کتاب گردید . به دستور مانی برای بیان فلسفه آیینش تالارهایی به نام «نگارستان» ساخته و بر دیوار این تالارها داستان خلقت آدمی بر پایه اعتقادات او نقاشی شده بودند که پیروانش با سیر در نقاشی های نگارستان ، فلسفه آیین وی را در می یافتند . این روش بعدها در آیین نسطوری نفوذ کرد و کلیسا نیز آن را پذیرفت . پس از مدتی مانی و آیین وی مورد خشم موبدان قرار گرفت و او به سوی شرق گریخت و در زمان سلطنت بهرام اول به قتل رسید . اما روش آیین او به حیات خود ادامه داد و با وجود مخالفت های روحانیان زر دشتی و مسیحی تا ظهور اسلام وجود داشت . پس از اسلام تا مدتی پیروان مانی فراغتی یافتند و جانی دوباره گرفتند ، و تعدادی هم از آنان به اسلام گرویدند ولی این آسودگی ادامه نیافت و آنان را تار و مار ساخت و بسیاری از ایشان را به سوی سرزمین های شرق و شمال شرق ایران روانه کرد . بدین ترتیب آنان بسیاری از مردم این مناطق و فرمانروایان «اویغور» ترکستان را به دین خود در آوردند و حتی فرمانروای چین نیز این آیین را پذیرفت .
بدین ترتیب اویغورها و پایتخت آن ها محل انتقال فرهنگ و هنر ما نوی گردید . از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۱۴ میلادی هیئت های آلمانی و انگلیسی در تورفان واقع در صحرای گبی ترکستان به اکتشافات پرداختند نقاطی را یافتند که محل عبادت و تبلیغ دین مانوی به شمار می آمد و تصاویر متعددی به آنها نقش گردید .
«ایدی کوت» (Idi Qut) یکی از شهرهای مجموعه تورفان شمرده می شود دیوارهای این شهر هنوز پا برجاست و غار «خور چو » نقطه اوج این عصر درخشان هندی دوران پادشاهی «بوقوخان» است . باستان شناسان آثار ما نوی یافته شده در این شهر ویران را به دو گروه تقسیم کردند : یکی عمارت مرکزی شهر و دوم صومعه ای در قسمت جنوب غربی آن . از بناهای مرکزی شهر عمارت شمالی یک چهارتاقی است که گنبد ایرانی دارد با چهار ایوان ، در این ایوان ها برخی آثار ما نوی به رسم الخط سغدی ، اویغوری و ما نوی به زبان های سغدی یا ترکی با دو نقاشی جالب توجه پیدا شده است .
عمارت غربی کاملا خراب شده ، اما آثاری از نقش های دیواری ، پارچه های مقدس مذهبی ، درباری و نسخ گوناگون خطی یافته شده است . به حدی که بدان کتابخانه اطلاق کرده اند . در گروه عمارت جنوبی ، در اتاق بزرگی ،‌نقاشی های دیواری بسیاری وجود داشته است که آنها را به برلن انتقال داده اند و تصویری که چهره مانی را نشان می دهد یکی از همین نقاشی هاست .
در خرابه های صومعه ای که در بخش جنوب غربی شهر قرار داشته ، تصویری که گمان می رود نشان دهنده چهره مانی است مقداری نسخه خطی بودایی و ما نوی یک صفحه بزرگ که دور رویش نقاشی شده است پیدا کرده اند . این نقاشی زیباترین تصویر به دست آمده از تور خان تا امروز است . در یک متن چینی درباره انهدام ما نویان و آثارشان در سال ۲۳۱ هجری ، نوشته شده است که سرداران عمال خود را وا می داشتند که نقاشی ها و کتاب های مقدس مصور ما نویان را گردآوری کنند و در معابر میدان ها بسوزانند .
در روایتی دیگر درباره سوزاندن کتب ما نوی چنین آورده اند که : در سال ۳۱۱ هجری در بغداد هنگام انهدام آثار فقط چهار کیسه محتوی این کتاب ها را که گرانقیمت و مصور بود سوزاندند و موفق شدند . که مقدار توجهی طلا و نقره به دست آوردند . البته صحت این ادعا چندان مد نظر نیست ، بلکه هدف نشان دهنده ، به کار گیری طلا و نقره برای تزیین و تصویر نمودن کتاب می باشد که از همان دوران و حتی پیش از آن صورت می گرفته است .
طرح و رنگ در نقاشی ما نوی هم تند و بیشتر از رنگ های سرخ و سبز سیر و روشن و ارغوانی و زمینه آبی آسمانی همراه به کار بردن طلا و نقره فراوان برای جلا و تشعشع بوده است . بدین ترتیب پایه و اساس تصویر گری در کتب ایرانی بر نگاره ها و نگارگری مکتب ما نوی استوار است .


نقش زن در نگارگری ایران
زن ، موضوعی است که در ادبیات و هنر همیشه مورد توجه و اهمیت خاصی بوده است . این موضوع در هنرهای تجسمی ایران از دیر باز تاکنون مورد توجه هنرمندان دوره های مختلف از جمله دوره معاصر قرار گرفته است .
زن در این تحقیق موضوع اصلی است که می توان آن را به صورتهای گوناگون در آثار نگارگری معاصر مشاهده کرد ، آن گاه با نگاهی به تاریخچه ، جایگاه ، ساختار و خصوصیات برخی از آثار نگارگران معاصر و تحلیل اثر زن در تابلوی نقاشی به فضای بنیادی که او متشکل از آن است ، پرداخته می شود . بنابراین برای قابل رویت نمودن صورت زن از خصوصیات ظاهری و باطنی او از تصاویر بصری استفاده می شود ، تا نما و فرایند وی دریافت گردد . :
نقاشان سنت گرا ، همیشه پیوند میان خود و هنرمندان متقدم را پایه ی اساسی کار های خویش قرار داده و می دهند . برای ارائه و جودزن در پرده نقاشان ، نقاشی نقشی عمده دارد . هیچ کس فکر ارتباط متقابل هنرمندان و جامعه نیست .
هنرمند برجامعه متکی است و لحن آهنگ و قوت احساسش را از جامعه ای که در آن زندگی می کند می گرد . لیکن جنبه فردی اثر هنرمند به عواملی فراتر بستگی دارد و آن چیزی نیست جز اراده معطوف به صورت بیرونی که در درون شخصیت هنرمند است و هنرمند با این تفسیر و بدون درک شهودی از صورت متناسب هیچ چیز مهمی نمی تواند بوجود آورد .
اساطیر و افسانه ها نیز در مقوله هنر ، نقش ارزنده ای ایفا کرده اند . برای مثال داستانهای تخیلی و عشقی ، شاید از واقعیت بدور باشند ، ولی وقتی جنبه حماسی پیدا می کند ، یا هنگامی که مقوله عشق و عقل با هم پیوند می خورند یک اسطوره از آنها زاده می شود که بیان کننده ی سرشت و فطرت زیبای آدمی است . در شعر و ادب فارسی هم غزل زمانی به اوج خود می رسد که با اساطیر همراه باشد . اغلب باستان شناسان و اسطوره شناسان ، برین عقیده اند که در این جوامع ، زنان نمادی از آفرینش ، زایش و برکت بوده اند ، بهمین دلیل هم در صورت نمادین و هم به صورت واقعی مورد احترام جوامع بشری قرار گرفته اند .
درین جا برای شناخت روح و صورت زن در تابلوی هنرمندان نقاش ، تاریخچه این هنر و جایگاه آن و در انتها ، ویژگی های خاص نقاشان بررسی می شود تا بتوان به صورت زن در پرده پرداخت .
نگاه به صورت زن به شکل نظری کمتر انجام شده است و نیاز به پرداختی گسترده است . درین جا شمه ای از این هویت بازگو می شود و امیدواریم که به این مقوله عمیقتر پرداخته شود .
● تاریخچه نگارگری معاصر
پس از پیروزی انقلاب ، از آنجا که رویکرد به هویت ملی و فرهنگ و هنر سنتی و قومی از شعارهای درخور توجه در زمینه فرهنگ و هنر بود ، توجه نقاشان جوان به استفاده از هنرهای سنتی ایران جلب و گاه حتی به صورت مد ظهور کرد .
درین میان ، بعضی از نقاشان ، مستقیماً و تا حدودی شتابزده به بازسازی فضاهای نقاشی سنتی و عامیانه ی ایرانی ، نظیر نقاشی دوره قاجار و نقاشی قهوه خانه ای و با رنگ و روغن و گاه سه بعدی ساختن تصویر ، پرداختند . عده ای نیز با استفاده از عناصر موجود در نقاشی قدیم ایرانی و هنرهای سنتی ، به منظور هویت بخشی تازه به آنها ، آثاری بوجود آورده اند ، برخی نیز سعی کرده اند با رجوع به مبانی هنرهای سنتی ، خود را با گذشته ی این سرزمین ، پیوند دهند . به اعتقاد آنان ، نقاشی سنتی ایرانی حاصل جهان بینی خاص ایرانی است . و با این جهان بینی ، هنرمند مقید به نمایاندن دنیای عینی و طبیعی نیست .
در واقع هدف او تصویر جهانی است . حقیقی و خیالی که از طریق بکارگیری رنگهای تخت ، زنده ، متنوع ، سمبلیک ، کنار نهادن پرسپکتیو و سایه روشن ، تصویر خطوط کند و تند و ساده کردن فرم ها صورت می گیرد . این گروه از نقاشان عقیده دارند که اگر با این نحوه دید ، با برخی از دستاوردهای هنر مدرن غرب در زمینه قالب رنگ ، خط و بافت از یک سو و نقاشی شرق دور در زمینه ترکیب بندی آشنا شوند ، فرآیند آن نقاشی به گونه ای خواهد بود که از یک سو دیدگاه کلی آن برگرفته از فرهنگ ایرانی است و از دیگر سو بازبان نوین هنرهای تجسمی امروز جهان پیوند دارد و از آن کمک می گیرد این دید و دریافت که در شکل های متفاوت در آثار بعضی از نقاشان جوان ظهور کرده است ، آن قدر گسترده و موثر آمده که حتی در آثار برخی از هنرمندان که در زمینه های گوناگون هنر مدرن صاحب تجربه اند و سالها در کار هنر مدرن فعالیت کرده اند ، تمایلات قابل ملاحظه ای به پاره ای از ویژگی های نقاشی ایرانی پیدا آمده است .
سنت
سنت را می توان مجموعه ی اعتقادات ، نظرها و رفتارهای تکرار پذیر دانست که در بستر زمان ایجاد می شوند و به عنوان ارزشهای اجتماعی و ملی مورد حمایت و اهتمام مردم و نیز پاسداری اجباری اجتماعی قرار می گیرد ، این امر در نگرش شرقی ، خود را پررنگ نشان می دهد و در زمان مدرن کهنه خوانده می شود .
هنرهای سنتی مفاهیم و آمیزه ای از باورهای ایرانی ، از دوران باستان تا دوران اسلامی را رد بر می گیرد . مهمترین اصل درین زمینه ، سلسه مراتب حقیقت است که اصول بنیادی بر مبنای آن رقم می خورد ، به نحوی که طبیعت به مثابه ی جلوه محسوس تجلی حقیقت هستی ، جایگاهی ویژه می یابد . این نظام به تعریف ریاضی که به آن حرکت حلزونی می گویند ؛ باور به عالمی را به وجود می آورد . که در آن از وحدت به کثرت و کثرت به وحدت را می توان مشاهده کرد و این رکن بنیادین شکل گیری هنرهای ایران است .
بازگشت به سنت به معنای بازگشت به شخصیت خویش به معنای دمیدن آن روح سازنده و فعال پیشرو است که در گذشته فرهنگ ما بوده است و با آن می توان استقلال انسانی داشت .
● نسبت و رابطه سنت و نوگرایی
رشته هایی که نسلی را به نسل دیگر و عصری را به عصر دیگر مرتبط می سازند ، شامل تارو پودی می شوند که مجموع آنها در واقع همان « سنت » نامیده می شود . بدون سنت و آنچه از گذشته دریافته ایم ، نوآوری ، معنا و مفهومی نمی یابد ، به تعبیر دیگر سنت ، همچون سکوی مطمئنی است که هنرمند برای تحسین جهش نیروی تخیل خود ، از آن استفاده می کند و نقطه فرودآمدن وی ، تاری بر شبکه سنت می افزاید . هنرمند برای حرکت در جهت هنر خلاقه ، اغلب ابتدا به نسبت رجوع می کند و تقریباً چاره ای ندارد جر اینکه از این مرحله گذرنماید .
برای چنین رویکردی ، هر هنرمند تازه کاری ، اغلب ابتدا از مرحله صنعتگری و با تقلید از روی آثار دیگر هنرمندان برای دریافت و فراگیری تجربیات آنان شروع به پیشرفت می کند . بدین ترتیب هنرمند به تدریج سنت هنری عصر و محیط خود را جذب وبا آن رابطه ای خاص برقرار می کند ، تا اینکه پایگاهی مستحکم در آن بیابد . اما تنها هنرمندانی که حقیقاً از ذوق و استعداد فطری برخوردارند می توانند این مرحله صنعتگری مبتنی بر سنت را پشت سر بگذارند و خود به خلاقیتی دست پیدا کنند .
به منظور تأکید بر بومی و ملی ، عناصر شاخص هنرهای ستی و جلوه های مختلف جدید ، تلفیق صوری کهنه و نو را در هنر معاصر بوجود آورد .
● خصوصیات نگارگری معاصر
نگارگری جدید ، ماهیتاً نگاه به گذشته دارد ، اما هنرمندان متعلق به این جریان به طرق مختلف کوشیده اند که کارشان را با سلیقه ی زمان سازگار سازند . در نتیجه برخی ویژگی های متمایز به مرور در نگاگری جدید بروز کرده است . یکی از ویژگی های نگارگری کنونی توجه خاصی است که به طور مثال به نمایش چهره های بسیار زیبا تر و متنوع تر از آن چه در آثار قدما دیده می شد ابراز می گردد و صورتها بیشتر از آثار گذشتگان ، خصوصیات نژاد ایرانی را بازگو می کند .
هم چنین در پاره ای از نقاشی های اخیر ، قانون مناظر و مزایا به وجهی تازه و خاص خود نمایی می کند که درخور مطالعه است . امروز با آنکه بسیاری از این گونه نقاشی ها به صورت قطعه مستقل پرداخته می گردد باز غالب آنها مانند آثار کهن تر از اشعار گویندگان گذشته چون فردوسی ، نظامی ، سعدی ، حافظ ، خیام و ... هستند .
کوشش عده ای از هنرمندان هم که سعی کرده اند رنگ و محیط و عوامل دنیای کنونی را در نگار گری وارد نمایند به جایی نرسیده و هنرمندان نگارگری راضی نشدند اندام های موزون و نقاشی های خود را با لباس امروزی بپوشانند .
همان طور که هنرمندان عصر رنسانس اندام های نقاشی های خود را با لباسهای چین دار یونان و روم می پوشانند ، هنرمند نگار گری هم علاقمند است پیکره های اثر خود را با جامه های خوش حالت و شالهای مواج ودامنهای پرچین بیاراید و از این راه تناسبی برقرار سازد .
به طور عموم ، جامه ترسیم شده بر اندام بیشتر افراد در نگارگری عصر ما تن پوشی خیالی ، ابتکاری و مجموعه ای از لباس های گوناگون دوران های مختلف است که با زبان خاصی بازگو شده است .
تجمع و تفرق عناصر ، نوع حرکت بصری را درین فضای ( غیر طبیعی ) پدید می آورد . ولی پویایی اجرا بلکه هم چنین به مد در روشهای هندسی ساختمان تصویر و قواعد ترکیب بندی ورود و مارپیچی حاصل می شود در تاریخ نگارگری جدید ، حسین بهزاد به عنوان یکی از پیشگامان برجسته شناخته شده است . در شیوه کار بهزاد ، که براساس مکتب اصفهان بنا شده ، اهمیت طراحی و محدودیت رنگ بارز است . توجه به حالات و سکنات اشخاص ، سایه پردازی ، کاهش ریزه کاری ها ، انتخاب مضامین جدید و گاه موضوعهای معاصر ، ا زموارد عدول از سنت نگارگری پیشین محسوب می شود .
بهزاد نگاره های را از اندازه های بسیا رکوچک به بزرگ تبدیل و تابلوهایی در حد تابلوی نقاشی بوجود آورد با توجه به اینکه از زمان رضا عباسی ، نگارگری با خطوط روشن و قوسهای درشت به نقش می آمد . اما شکل تصاویر و چهره ها همان چهره های معمولی زمان تیموری بود . بهزاد به نگاره شکل ایرانی داد و حالت هایی ملموس و دلپسند به آن بخشید .
در نقاشی های کهن ، ریزه کاری های بسیار به کار گرفته شده است لیکن بهزاد از ریزه کاری ها کم کرد و به صورتی بسیار ساده تر اما زیباتر و گویاتر ، نگاره را عرضه داشت .
با توجه به اینکه پرسپیکتیو در نقاشی ایرانی وجود نداشت ، استاد پرسپکتیو را ساده در نگاره های خود به کار گرفت و نقش را به واقعیتی هنرمندانه تبدیل نمود .
گاهی که او به شیوه کهن روی می آورد ، دوریو نزدیکی اشیا ، را با خطوط پهن یا نازک نشان می دهد . بنابراین ، انسان حالتی خاص را ، در آثار بهزاد از نظر فاصله احساس می کند . کارهای او در روح تنیده دارای هماهنگی ، موزونی و حالت آرامش و انبساط است . منحنی های ظریف و ممتدی که بیشتر خیال انگیز هستند ، با یک قلم و یا یک حرکت دست و صورت گرفته است . این خطوط قسمتی که از خصایص نگارگری ایران است ، به کارهای بهزاد عمق و معنا می دهد ، از قبیل همان تخیلاتی که از موسیقی یا فکر در ابعاد نامتنهای به شخص دست می دهد .
بهزاد عقیده داشت که تبعیت از اسلوب قواعد خاص ، نوعی قید و بند بردست و پای هنر می بندد . او می گفت مینیاتور ، شعر نقاشی است و وظیفه مینیاتوریست ، تجسم و ترسیم زیبایی ها و شیرینی های زندگی است .
بهزاد با ساده کردن خطوط تا حد اعجاز توانست شیوه ای قاطع و ارگانیک بیافریند .
رنگهای او بسیار ملایم و تلخ است . در واقع تخصص بهزاد در ترکیب رنگهای هارمونیکی بود که در یک خانواده قرار دارد و فضایی یکپارچه بوجود می آورد ، امری که در یک نقاشی مینیاتور تازگی داشت .
راز توفیق بهزاد در زمنیه نگارگری حساسیت شدید او در مقابل خوبی و زیبایی است . او مانند یک شاعر حس می کند و تئاتر است و صورتهایی که ترسیم می کند انعکاس هیجان روحی است
در تابلوی انتخاب شده از بهزاد خطوط شیرین منحنی های تند و کند و ممتد با یک قلم و یک دست تصاویر بدیعی ایجاد می کند که در تابلویی که مورد بحث قرار می گیرد ، نگاه نقاش زن را باهمان نسبت دیرینه ترسیم نموده است .
زنان پشت پرده مراسم عقد و عروسی را چنان کشیده که دریک نگاه متوجه همه زنان می شویم . مثل صورت کسی که قند می ساید ، پیرزنی که منقل اسپند در دست گرفته و باهیجان در حال رفتن به سمت عروسی است زنان درحال صحبت کردن اند و نقاش حالات خاصی را در هرکدام از چهرها ایجاد نموده است . چهره عروسی با خجالتی خاص و سری به سمت پائین ، نگاهی به آینده دارد . با اینکه عاقد با دفتر و قلمش و داماد در قسمت جلو و در اندزاه بزرگ کشید شده وی تأکید نقاش به سمت اتاق عقد در این جا در شعاع دید قرار گرفته است . شاید نگاه کسانیکه در جلو نشسته اند باعث شود مخاطب را به اتاق عقد بکشاند .
موضوع اصلی در یک طرف و دریک سوم تابلو معطوف به نشستن عروس ، شمعدانی و انعکاس بیشتر پرده ای ست و نگاه پیرمرد که در یک سوم تابلو از سمت چپ به این منظره نگاه می کند ، خطوط مایل از چپ و راست به صورت خطوط متقاطع ایجاد تعادل نموده است . درین جا رنگ مطرح نیست ، زیرا ته رنگی از اکردر در زمینه ایجاد شده و تنها با طراحی سیاه قلم و در بعضی از قسمتها با روش ، سفید و خاکستری و نوعی کنتراست تیرگی و روشنایی بوجود آمده است .
بهزاد به انسان از جنبه های مختلف جامعه می نگریست و سعی در واقعی کردن نقاشی با بیانی زیبا و عاطفی داشت ، همین امر تابلو را به نوعی به نقد آرمانی نزدیک کرد .
استاد علی مطیع در بین مکاتب مختلف نقاشی بیشتر با مکتب هرات انس و الفت داشت . آثار وی با مایه هایی از این مکتب و حفظ اصالت ویژگی های خاص آن بسیار زیبا و دلنشین می نماید به نظر او نگارگری ، آن حقیقی بود که هنرمندان قدیم ما به دنبال آن بودند . آنها اگر طبیعت را تصویر می کردند ، به این دلیل نبود که فقط آن طبیعت را که به چشم می آید و در پرسپکتو کشیده می شود به تصویر بکشند ، آنها به دنبال این بودند که روح و جان اشیاء را نشان دهند .
در کار استاد مطیع ، چهره های زنان در مجالس و توقفگاه های بسیار پرگل و شکوفه طبیعی است و به راحتی فضایی رویایی را که همواره مدنظر شعرای طراز اولی همچون حافظ بوده ، در ذهن متبادر می سازد اکثر این مجالس که با الهام از اشعار حافظ ، صورت پذیرفته ، در برگیرنده قطعاتی دلنشین از این شاعر گرانمایه است و توانسته است رابطه ای بسیار صمیمانه با بیننده ایجاد نماید .
او می گوید : درباره حجم معتقدم که بایستی از مینیاتورهای رضا عباسی و آقا رضا کاشی بهره گرفت . یعنی از همان خطوط ظریف و زیبایی کند و تند که قلم گیری نام دارد :
برای انتخاب محتوا و موضوعات آثارم از دریای ادبیات فارسی که جنبه های حماسی ، اساطیری ، تاریخی ، فلسفی و عرفانی دارد ، بهره مند می گردم و به طور مثال از اشعار ارزشمند فردوسی ، حافظ و خیام ، الهام گرفته ام در پرده انتخاب شده از استاد مطیع ، دختری با پیکری بنلد قامت و چهره ای ایرانی با چشمانی درشت و برداشتی از زن ایرانی دیده می شود که هر کس را تحت الشعاع قرار می دهد .درین جا هنرمند ، زن را به جامه ای که از لعل پوشیده با نیم تاجی ا ز حباب به همگان نشان می دهد زیبایی او همه را به حیرت واداشته و داستانش به همه جا رسیده است . نقوش طبیعت ، پس زمینه را گلگون کرده و در نقوش لباس هم حیوانات در تقلد ، هیجان و حرکتند .
هنرمندان سنتی ما ، در مراحلی که نگارگری ایران رواج خود بوده است . همواره فضایی را تصویر کرده اند که دارای حرکت بوده ، یعنی هنرمند برای القای فضای مورد نظر ، در ذهن پرتوان و خلاقش ، پیوسته از فراز به فرود در حرکت و نوسان است . ترکیب بر مثلثی استوار است ، مثلث همچون بسیاری از فرمهایی که نقش اساسی در ساختمان تصویر دارد ، بیان کننده الوهیت ؛ هماهنگی و تناسب است . خط عمودی در نیگور ؛ خصوصیات مطلوبی را به وجود آورده است . که برای بیان پاکی و خلوص از آن می توان استفاده کرد .
صورت زن در تابلوی پرده هستی ، استاد محمود فرشچیان ، صاحب سبکی خاص است که در عین توجه به اصالت مبانی سنتی ، با ابداع شیوه های نو ، قابلیت و کارایی نقاشی ایرانی را برای بیان اندیشه ها و انگیزه ها افزایش داده است . نقاش های استاد ، آمیزه دلپذیری است از اصالت و نوآوری .
برخی معتقدند به کارگیری آناتومی ، حجم پردازی ویژه در شخصیتها و طبیعت ، پرسپکیتو و عمق نمایی از یک سو ، با به کارگیری خطوط سیال و ظریف ، نقوش پیچیده و رنگهای متنوع و زنده از سوی دیگر آثار وی را به عنوان تلفیقی هوشمندانه و اصیل از نقاشی غرب و نقاشی سنتی ایران درآورده است . که غالباً بار ادبی ، فلسفی و دینی بهمراه دارند .
در نقش در پرده هستی از محمود فرشچیان ، در واقع زایلش از پیوستن مرد وزن به یکدیگر حاصل می شود این پیوند می تواند نماد و رمز باروری و برکت باشد . از این رو الهه نمادهای رنگارنگ با زوج خویش به مثابه رمزی از زایش و فراوانی ، در سطوح گوناگون حیات ، متجلی می شود . از آن جا که زایندگی با جسم زن ارتباط روشن دارد ،؛ ارزش دادن به زایش ، مایه پیدایش این تصور است که اندام زنانه واجد اعتبار بسیار است . پس به خوبی باید انتظار داشت که چون الهه زایش مرکز توجه و قداست است ، اعضای زایئده پیکر وی با اشتیاق نقش گردد و خصائص بدنی زن برمرد ز جسمان پیدا می کند .
تابلوی شیخ صنعان و دختر ترسا که بوسیله آقامیری ترسیم شده ، از روایتی شیرین برخوردار است . این تابلو که براساس یک واقعیت عینی ترسیم شده ، نمودار ماهیتی تخیلی و ذهنی است که از جنبه فلسفی قضیه به حقیقت نگاه شده ، نقاش از خورشیدی که در متن آمده به عنوان شمسه که در نگارگری ایرانی به مثابه یک سنت متداول بوده بهره برده است . پیکره زن گویای آن است که می خواهد در مسیری واحد قرار گیرد و نگاه بیننده را بهمان جهت سوق دهد .
خطوط متقاطع درین تصویر باعث تعادل یکدیگر می شوند . اگرچه آنها با یکدیگر در تضاد هستند ولی روی صفحه اعتدال بوجود می آوردند . ترکیب بندی این تابلو مربعهای تو در تو است که مفهوم آن در ضرب المثل چینی نشسته است « مربع یکی از اشکال هندسی است که بیش از هر شکل دیگر به عنوان جهانی ترین صورت در زبان نمادها به کار گرفته شده است »
این جا در کار هنرمندان ، داستانی نهفته است که شرح آن جزء به جزء بیننده به شرح داستان آگاهی پیدا کند و جزئیات آن را موبه مو دنبال نماید . تا اثر هنری از تجسمی بوجود آید و شیوه ای را به وجود آورد که به نقد توصیفی نزدیک شده است .
● نتیجه گیری :
به اعتقاد نقاشان نوین ایرانی ، نقاشی سنتی ، حاصل جهان بینی خاص ایرانی است .
نقاشی برای نمایش نقاشی خود ، مقید به دنیای عینی و طبیعی نیست . او با بکارگیری رنگ های تخت ، متنوع و سمبلیک و نیز کنار گذاشتن سایه روشن ، دنیای نقاش را به حقیقت و خیال نزدیک کرده است .
نگارگری در هر صورت بدنبال حقیقت است . او به دنبال پرسپکتیو محض نیست . بلکه روح و روان اشیاء حائز اهمیت است . عنصر خط ، اساس نقاشی سنتی به شمار می آید . در واقع همه فرمها و ساخته ها الهام از طبیعت دارند که متحول شده اند .

منابع :
پاکباز ، روئین ، نقاش ایران از دیروز تا به امروز
فصلنامه هنر ، شماره سیزدهم ، روند سبکهای نو در نگارگری ایران .
کتاب ماه ، هنر ، اختصاص به نگارگری .
مطیع ، علی ، پوستر آشنایی با آثار هنرمندان ایرانی
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مهدی گودینی