جمعه, 21 ارديبهشت 1403

 



موضوع: مراسم شب يلدا

مراسم شب يلدا 10 سال 11 ماه ago #9529

مراسم شب يلدا
[color=#004488]شب نشانه تاريكي اهريمني و روز نشانه روشني ايزدي است. چون شب يلدا بلندترين شب سال است كه پس از آن روزها بلند ميشود و روشني بر تاريكي چيره ميگردد. از اين رو شب آغاز زمستان را زادشب ايزد فروغ پنداشتهاند كه پس از چند هزار سال هنوز آرياييها آنرا جشن ميگيرند. در ايران به نام شب يلدا و در نزد عيسويان اين شب به زاد شب حضرت مسيح نام گرفته است.
ايرانيان باستان ميپنداشتند كه بغ مهر در كوه البرز در يك غار از فروغ زاده شده است، چون از برخورد دو سنگ آذري سخت به همديگر آذرخش ميجهد، از اين رو پيدايش مهر را هم چنين ميپنداشتند كه مهر هم مانند آذرخش از دل سنگ برون جسته است پس نبايد پنداشت كه مهر از سنگ زائيده شده ،بلكه زاده فروغ است و به جهان آمدنش چنين است.
ايرانيان باستان شب يلدا را زاد شب مهر ميپنداشتند، يلدا ، واژه سرياني و به معني تولد است با آنكه از تاريكي شب يلدا سخن زياد گفته شده است، اما هر شب يلدايي تاريك نيست.
تاريكي و روشنايي شب يلدا بستگي به گردش ماههاي قمري در ماههاي خورشيدي دارد. شب نشانه تاريكي اهريمني و روز نشانه روشني ايزدي است. چون شب يلدا بلندترين شب سال است كه پس از آن روزها بلند ميشود و روشني بر تاريكي چيره ميگردد. از اين رو شب آغاز زمستان را زادشب ايزد فروغ پنداشتهاند كه پس از چند هزار سال هنوز آرياييها آنرا جشن ميگيرند. در ايران به نام شب يلدا و در نزد عيسويان اين شب به زاد شب حضرت مسيح (ع) نام گرفته است.
ايرانيان دوران كهن، براي اين كه اين شبها را كه تا اندازهاي بيآزارسازند ، آتش افروختند تا هم روشنايي در خانه باشد و هم به خاطر نيرويي اورمزدي ديوان و پريان و جادوگران از خانه دور شوند. زيرا عقيده داشتند در خانهاي كه آتش در آن هست ديوان و جاودان راه نميتوانند يافت.
ايرانيان در اين شبها، به ويژه در شبهاي دراز زمستان به دور آتش گرد ميآمدند و پاسي از شب را در آنجا ميگذرانند. اين شبها كه به دور آتش ميگذشت آتشان نام داشت و امروز نيز در روستاهاي خراسان به شب نشيني آتشان ميگويند.
خاموش شدن آتش گناهي بزرگ بود، چون معتقد بودند كه پس از خاموش شدن آتش ارواح زيانگر به خانه ميتازند.رسم بر اين شد كه هر شب تا پگاه كسي نگاهبان آتش باشد تا خاموش نشود.
طولانيترين شبهاي سال شب انقلاب شتوي است كه پس از آن آفتاب از برج قوس نيماسپ به برج جدي تحويل ميشود و روزها اندك اندك بلندتر ميشود. طولانيترين شب سال نظر ايرانيان نحس بود و در فرهنگها نيز از نحوست آن سخن رفته است. چرا كه مردم ميپنداشتند كه در اين سرماي سخت زمستاني كه از ديدار خورشيد محروم بودند و بنا بر عقيده مذهبي مهم اعتقاد داشتند كه اين شب طولانيترين حمله اهريمن را در پي دارد و چون فرداي آن شب روشنايي ، روشنايي غالب ميشد و روز طولانيتر ميشد. مردم براي دفع نحوست آن شب و باز آمدن خورشيد در فرداي آن شب به تساوي مينشستند و گرد هم به دور آتش جمع ميشدند و در انتظار بر آمدن خورشيد و در واقع زايش دوباره خورشيد بودند كه نحوست شب دراز را با تولد خود از بين ميبرند. ايرانيان ، براي اينكه در شب يلدا كه شب كشتن اهريمن است ،خوش بگذرد بازماندههاي ميوههاي پاييزي را جمع كرده و بر خوان مينهادند و گاهي تا بامداد شادي و شب زندهداري ميكردند اين ميوههاي خشك و تر ميزد نام داشت و ميهماني مذهبي بود و فديهاي بود كه نثار اورمزد ميكرد و چون پس از زمستان فرا ميرسيد و ديگر ميوهاي پروده نميشد اين خوان ميوه و خوراكيها شگون داشت و زمستان را كه پيش بود پر بركت ميكرد. امروز نيز همين رسم به جاي مانده است و در اين شب معمولا انار و سيب و به و خربزه و هندوانه و دانههاي انگور آويخته كه به ويژه در آذربايجان براي همين شب ذخيره شدهاند و ميوههاي خشك زينت مجلس شب چله در خانهها است تا بيدار ماندن را در اين شب مطبوع و دلنشين كنند.
ايرانيان به اين ترتيب به پيشباز شب چله ميرفتند كه از روز يكم دي ماه آغاز ميشد و تا دهم بهمن ادامه داشت و اين چهل روزي است كه شدت سرما در آن زياد است پس چله كوچك آغاز ميشود و بدين مناسبت كوچك خوانده ميشد كه شدت سرما در آن كمتر بود و اين چله هم تا 20 اسفند ماه ادامه مييافت و از آن پس آغاز بهار بود و شكفتن شكوفهها و برطرف شدن سرما.
ايرانيان را رسم چنان بود كه هرگاه نام روز و ماه برابر ميشد آن روز را جشن ميگرفتند.
ماه دي متعلق به اورمزد بود و دي كه از تحول واژه پهلوي ددو DAVV پديد آمده است از ريشه دا DA ، به معني آفريدن و دادن است و ددو يا دي به معني آفريدگار است. روز اول هر ماه نيز هرمزد نام دارد و بدين ترتيب در اول دي ماه نام روز با نام ماه برابر ميشود و بدين ترتيب در اين روز جشن بزرگي برپا ميشد.
شب چله يادگاري دور از دوران اوستايي است ايرانيان قديمي سال دوازده ماهه را تمثيلي از جهان دوازده هزار ساله ميپنداشتند كه داراي دورهاي 365 روزه است و به چهار فصل به سه ماهه آن را تقسيم ميكردند.
آغاز سال عبارت بود از دوباره زاده شدن يا دوباره پيدايي خورشيد و آن اول دي ماه بود كه خورشيد از چنگال شبهاي اهريمني نجات مييافت و كم كم فرمانروايي خود را در جهان ميگسترد. خورشيد مظهري از ايزد بزرگ ميترا نجات دهنده مسيح جهان بود كه ميبايستي در شب يلدا نيروهاي اهريمني را شكست دهد و همين ميترا خورشيد است و ايرانيان روز اول دي ماه را روز تسلط خورشيد بر جهان ميدانستند و روز تولد ميترا را كه در روز بيست و يكم دسامبر بود جشن ميگرفتند و زماني كه ميترا ، ميترا پرستي به صورت ديني بزرگ در آمد و به روم رفت و از آنجا به جاي جاي جهان راه يافت. اين آئين در دينهاي ديگر هم ريشه دوانيد.
ايرانيان باستان ميپنداشتند كه ايزد مهر ناجي بشر و سوشيانت است و در آخر زمان بر روي زمان خواهد آمد و رستاخير خواهد كرد و به نياكان خود شربت بي مرگي خواهد داد و اهريمن و يارانش را با آتشي كه به جهان خواهد افتاد نابود خواهد كرد. پس از آنكه دين مسيحي در روم و مسيح رواج يافت و اندك اندك جاي آيين مهر را گرفت بيشتر آيين مهري كه از ايران مزدايي گرفته شده بود در دين مسيح به يادگار ماند و ميلاد مهر به ميلاد مسيح تغيير شكل داد و در مشرق زمين رواج يافت.
مراسم شب يلدا
آنچه از مراسم شب چله و شب يلدا در ميان همه مردم مانده است شب نشيني شب چله است در اين شب ميوههاي تابستاني كه نگاهداري شده سفره شب چله را ميآرايند و مردم در كنار اين سفره به شادي مينشينند. اما در شهرستانها شب چله با مراسم بيشتري همراه است. در روستاهاي خراسان معمولا خانواده پسري كه با دختري نامزد شده است براي دختر هديه ميفرستد و رسم هديه فرستادن براي دختر در آذربايجان نيز مرسوم است. در آذربايجان به همراه هديهاي كه براي دختر ميفرستند آذوقه يكسال دختر را نيز به خانه اش ميفرستند و اين هدايا را در طبقهاي بزرگ كه با تور و نقل و هندوانه شب چله را كه به بهترين شكل ممكن تزئين كردهاند بر دوش جوانان فاميل ميگذارند و جوانان فاميل تا زماني كه شاباشي از سوي مادر دختر دريافت نكند اين هدايا را تحويل مادر عروس نميدهد، اما پس از اينكه در آذربايجان به خانه شوي خود آمد ، اين مراسم توسط خانواده دختر انجام ميشود و خانواده دختر براي او هديه ميفرستد.
در شهر خوي در اين شب خوردن پشمك كه شباهت زيادي به برف دارد رواج دارد. اما رسمي جالب در كرمان رواج دارد، در اين شب مردم تا صبح بيدار ميمانند و ميپندارند كه در آن شب باران به شكل هيزم شكني كه پشته هيزم را بر دوش دارد به خانه نياكان مستمند ميرود و به آنها هيزم ميدهد و اين هيزمها تبديل به شمشهاي طلا ميشود ،اين رسم يادآور بابا نوئل در مراسم كريسمس است و نشان ميدهد كه يلداي ايران و كريسمس مسيحي از يك مايه سرچشمه گرفته است، از آنچه كه گذشت بر ميآيد كه برپايي شب يلدا از آئينهاي ايران باستان ريشه گرفتهاند و درگذر زمان به جاي جاي جهان ريشه دوانيدهاند پس بر ماست كه به هر چه با شكوهتر برگزار كردن اين شب ياد و خاطره اقوام كهن خويش را زنده و جاويدان نگه داريم.

[/color]
[/right]
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: نرگس مرادخانی
مدیران انجمن: نرگس مرادخانی