جمعه, 21 ارديبهشت 1403

 



موضوع: مقاله

مقاله 10 سال 11 ماه ago #8712

بررسي تأثير تلويزيون بررشد فكري وخلاقيت کودکان

فهرست مطالب:
- مقدمه
- چارچوب نظری
- کودک ،بازی ،خلاقیت وفرهنگ هر قوم
- اهمیت بازی
- پرورش خلاقیت درکودکان
- پرسشنامه
- نتیجه گیری
- فهرست منابع









کليد واژه ها: تلويزيون، كودك، كاركرد، رسانه، اجتماع
مقدمه
-روزها مي گذرد و صنعت همچنان بر تعداد و تنوع توليدات خود مي افزايد و بدون وقفه، يکي يکي آنها را به دست انسان ها مي سپارد و از دور، به نظاره عملکرد انسان ها با اين تازه واردها مي نشيند. تلويزيون پديده اي است عجيب که چندي است وارد زندگي انسان ها شده و به گونه اي معجزه آسا تقريباً همه خانه ها را اشغال کرده است; چنان که توجه بيشتر انديشمندان را به خود معطوف داشته است. به همين دليل، گروهي از پژوهشگران آن را وسيله اي براي نابودي جامعه انساني مي دانند. در مقابل، گروهي ديگر آن را وسيله اي براي سرعت بخشيدن و بالا بردن توانمندي بشر محسوب مي دارند. در اين مقاله، سعي شده است رابطه تلويزيون و کودک و برخي از جنبه هاي تأثيرگذار تلويزيون بر کودک مورد بررسي قرار گيرد و در پايان، اشاره اي کوتاه بر چشم انداز تلويزيون و کودک داشته باشد. پيش از ورود به اصل موضوع، لازم است به نکات ذيل توجه شود: وقتي درباره تأثير تلويزيون بر کودک سخن مي گوييم، در واقع نظري دو بعدي را بيان مي کنيم; به اين معنا که مطلبي را درباره تلويزيون و مطلبي را درباره کودک بيان کرده ايم. بنابراين، لازم است هم قابليت هاي کلي تلويزيون مورد نظر قرار گيرند و هم قابليت هاي کلي کودک..( قاسم جوكار، 1387)
-بررسي تاثير تماشاي تلويزيون بر کودک امروزه مورد توجه بسياري از متخصصان آموزش و پرورش قرار گرفته است. تاثير تلويزيون بر کودک از دو جنبه بسيار مهم است: اول. کودک چه برنامه هايي را تماشا ميکند و دوم. چند ساعت را به ديدن تلويزيون ميگذراند؟ پدر و مادري که درباره تماشاي فيلمهاي تلويزيوني کودک خود احساس مسئوليت ميکنند چه چيز را بايد در نظر داشته باشند: تلويزيون چه نوع اطلاعات يا داشته هايي را به کودک منتقل ميکند؛ چند ساعت از روز را کودک جلوي تلويزيون ميگذراند؛ تاثير خشونت، رفتارهاي غير اجتماعي و آگهي هاي بازرگاني بر کودک چه قدر است؟ درباره خانواده چه طور؟ آيا تلويزيون در کانون وسايل زندگي قرار دارد؛ آيا تلويزيون بيش از هر چيز نظر تازه وارد به خانه را جلب ميکند؟
بسياري از کودکان پيش از رسيدن به سن مدرسه با تلويزيون آشنا ميشوند. صحنه هاي خشن از تلويزيون که به طور معمول به وسيله قهرمانان فيلمها انجام ميشود در کودک اين را القا ميکند که خشونت اصولا ارزشي منفي نيست و با کمک آن ميتوان به هر هدفي رسيد. اما براي کودکان زير دو سال تماشاي تلويزيون به هيچ وجه توصيه نميشود. از آنجا که اين سن براي رشد فکري حياتي است. تماشاي تلويزيون يا هر وسيله مشابهي مانند کامپيوتر يا پلي استيشن بر ارتباط دو طرفه کودک و والدين که با بازي و آموزش همراه است تاثير منفي ميگذارد و کسب و ارتقاي مهارتهاي شناختي ،عملي، اجتماعي و احساسي طفل را دچار وقفه ميکند. زمينه را براي تخليه انرژي از طريق بازي هاي پر تحرک کاهش مي دهد و در حد افراطي گاه باعث ايجاد پرخاشگري و عصبانيت به دليل همين عدم تخليه انرژي مي گردد. البته تماشاي تلويزيون به صورت معقول و متعادل به دلايلي تاثيرات مثبت دارد از جمله اينکه کودکان در سنين پيش از دبستان ميتوانند از طريق آن الفبا را بياموزد و گنجينه لغات خود را افزايش دهندحتي کودک مي تواند از اين طريق بسياري از مهارت هاي اجتماعي را فرا بگيرد. تلويزيون براي کودکان مدرسه اي دريچه اي به دنيايي است که هرگز نديده اند و يا حتي نخواهند ديد و در مجموع استفاده درست از تلويزيون بي ترديد بر تنوع آموزش و تفريح بچه ها موثر است. با وجود برخي مزايا تحقيقات نشان ميدهد که تماشاي بيش از حد تلويزيون مسائل زير را در پي خواهد داشت : به همين دليل، نظارت بر محتواي برنامه هاي تلويزيوني و اعمال محدوديت براي زمان تماشا کردن آن،که ميتواند وقت فعاليتهاي ديگر مانند بازي با دوستان، ورزش يا مطالعه را اشغال کند، مهم است. هر چند کودکان هميشه به وسيله خانواده از اعمال خشونت آميز نهي ميشوند، برنامه هاي تلويزيوني خشن چراغ سبزي براي اين اعمال هستند. طبق تحقيقات گفتن اينکه اين صحنه ها واقعي نيستند، دردي از کودکان دوا نميکند چون اصولا فرق بيان اين مساله براي کودکان ۸ تا ۱۲ سال ميتواند موثر باشد. اما اصولا توصيه نميشود اين افراد در شرايطي قرار بگيرند که بترسند.( حميدرضا عباس زاده ،1391)
-مطالعات اخير نشان داده است که با توجه به توانايي شکل ‌پذيري مغز، تجارب محيطي مي ‌توانند رشد مغز را به ميزان قابل ملاحظه‌اي متأثر نمايند. بنابراين قرار گرفتن کودک در معرض يک محرک محيطي مي ‌تواند از طريق ايجاد يک مسير ويژه (عادات مغز) يا با محروم کردن مغز از ديگر تجارب، رشد ذهني و هيجاني مغزرا شديداً تحت تأثير قرار دهد. در حالي که محرکات مناسب نظير ارتباط صميمي با والدين (يا مراقب)، محيط زباني غني و فعال، بازي‌هاي داراي تحرک بدني و برنامه‌هاي آموزشي متناسب با سن مي ‌توانند، رشد مغز را تقويت نمايند. محيط‌ هاي بي‌ بهره از تحريکات ذهني و با رفتارهاي نامناسب (مانند برخوردهاي بدون فکر و آني، خشونت و غيره) يا محروم کردن مغز از فرصت‌هاي مهم براي مشارکت فعال در ارتباطات اجتماعي، بازي‌هاي خلاق و حل مسائل مي‌ توانند، پيامدهاي وخيم و غيرقابل جبراني را به همراه داشته باشند. علاوه بر اين مجبور کردن و تحت فشار قرار دادن کودکان به فراگيري موضوعات آموزشي زماني که آنها بايد از لحاظ شخصيتي در کاويدن دنياي سه بعدي پيرامون خود باشند، مي ‌تواند، موجب دور زدن يا ناديده گرفته شدن بسياري از جنبه‌هاي مهم رشدي شود.
با ورود تلويزيون به زندگي کودکان هم فرصت هايي براي تحريک ذهن و تعالي فکري و رفتاري آنها پديد آمده و هم برخي برنامه ها به شکل بازدارنده اين فرصت ها را از آنها سلب نموده است. در بين برنامه هاي تلويزيون، برنامه هاي کارتوني حجم عمده اي از برنامه هاي مورد علاقه کودکان را تشکيل مي دهد. تحقيقات بندورا و همکارانش نشان داده که تأثيرپذيري کودکان از برنامه‌هاي کارتوني در مقايسه با ساير قالب‌ها حتي برنامه‌هايي که توسط شخصيت‌هاي زنده اجرا مي‌شود، بيشتر است. يافته هاي پژوهشي نشان داد که تماشاي حتي تنها نه دقيقه از كارتوني با ضرباهنگ سريع كه صحنه هايش با سرعت تغيير مي کند توسط کودکان پيش دبستاني مي تواند تاثير منفي و آني بر توان شناختي آنها بگذارد. در اين پژوهش، کودکان چهار ساله اي که کارتون آتشي مزاج "اسپانج باب" اسکوير پنتز" (کارتون مشهور و پرطرفداري در آمريکاي شمالي که از سال 1999 تاکنون نمايش داده مي شود) را تماشا کردند، در مقايسه با کودکاني که کارتون آرامي را ديدند و يا اصلا کارتون نديدند، در مجموعه اي از آزمون ها که عملکرد اجرايي مغز آنها را آزمايش مي کرد به ميزان قابل توجهي امتياز بدتري گرفتند. نويسندگان گزارش اين پژوهش نوشتند که روانشناسان دانشگاه ويرجينيا در اين آزمايش از سه گروه از کودکان چهار ساله خواستند تا بنشينند و نقاشي کنند، بخشي از برنامه (کانال تلويزيوني غير دولتي و غير خصوصي) پي.بي.اس. "درباره يک پسربچه معمولي پيش دبستاني آمريکايي" را تماشا کنند، و يا بخشي از يک مجموعه "کارتون تخيلي و خيلي پر طرفدار درباره اسفنج سرزنده اي که در زير دريا زندگي مي کند" را تماشا کنند. ... پس از شماري آزمون هاي شناختي، کودکاني که "اسپانج باب" را تماشا کرده بودند حدود 10 درصد کمتر از دو گروه ديگر امتياز به دست آوردند. دکتر کريستاکيس مي گويد که محتمل ترين توضيح مي تواند تحريک بيش از اندازه [مغز] باشد. در نمايش آرام تر صحنه ها به صورت ميانگين هر 34 ثانيه يک بار عوض مي شد، در حالي که در کارتون پر تحرک صحنه ها هر 11 ثانيه يکبار تغيير مي کرد که اين "سرعتي غير طبيعي" است. "شما داريد از مغزتان مي خواهيد چيزي را پردازش کند که متناسب با آن نيست [هنوز برايش آمادگي ندارد]." با توجه به نتايج و يافته هاي اشاره شده، والدين، مربيان، کارشناسان و برنامه سازان کودک بايد از تأثيرات زيانبارتلويزيون که متوجه کودکان است مطلع باشند و با آگاهي از اينگونه يافته ها برنامه ريزي و سيستم هاي نظارتي مناسبي را براي به حداقل رساندن آسيب هاي احتمالي تلويزيون به کودکان، ارائه کنند.همچنين والدين بايد ضمن کاهش رفتار تماشاي تلويزيون کودکانشان به منظور رشد هماهنگ بخش هاي مختلف مغز آنها، آنها را به ساير فعاليت هاي حسي ، حرکتي ، ذهني و خلاقانه فرا بخوانند.(زهرا اسمي،1390)

با توجه به اهميتي كه تلويزيون د رجامعه مخصوصاً‌كودكان دارد و همچنين آثار مثبت و منفي كه تلويزيون بر كودكان مثل پر كردن اوقات فراغت ، يادگيري، اختلال در فعاليتهاي كودكان و ... بوجود مي آورد اين مقاله به بررسي تاثير تلويزيون بررشدفكري و خلاقيت كودكان مي پردازد.

چارچوب نظري
ديدگاه ن. س. بيريوکف : تلويزيون به عنوان وسيله اي براي شکل دادن افکار عمومي، با زير پوشش قرار دادن معضلات اجتماعي و مسائل مربوط به سياست داخلي و خارجي و همچنين با عرضه برنامه هاي تفريحي و نمايشي اش، نقش خود را مي نماياند، بدون توجه به نوع برنامه اي که از آن پخش مي شود; مجله هاي خبري، موسيقي ها، مسابقه هاي تلويزيوني، نمايش مجموعه ها و مانند آن.اين وسيله ارتباطي در هر حال، ملزم به ارائه يک پيام ايدئولوژيک است. تعدّد وگوناگوني روشها و فنوني که به وسيله برنامه سازان به کار گرفته مي شود در واقع بيانگرمجموعه اي از اصول و گرايش هاي ايدئولوژيک حاکم بر تلويزيون و يا به تعبير ديگر، مبين آن وظايف اصلي است که در زمينه ايدئولوژي از سوي طبقه حاکم بر تلويزيون تعيين مي شود. اين ايدئولوژي منعکس کننده وضع ملّي، فرهنگي و سياسي خاص هر کشور است.( ن. س. بيريوکف، 1372)








كودك ، بازي خلاقيت و فرهنگ هر قوم:
کودکان در سراسر دنيا,در شهر وروستا,کوه و دشت,هرجاکه باشندبازي مي کنندومحيط فقط در نوع بازي آنها تأثيرمي گذارد.کودک امريکايي بازي مي کند اما ممکن است از بازي کلاغ پرچيزي نداندولذت هم نبرد.کودکان ژاپني بيشتر به فعاليت هاي غير رسمي گروهي علاقه نشان مي دهنددر حالي که بچه هاي امريکايي بر بازي هاي تيمي ورقابتي تاکيد دارند.آنها تنها در مراحل اوليه دوران کودکي به بازي هاي مهيج علاقه مند هستندولي بچه هاي ژاپني چنين علايقي را براي مدت طولاني تر حفظ مي کنند.
بازي ها نه تنها در دو کشور بلکه در شمال وجنوب ودر نقاط مختلف کشور ها ,شهرهاي صنعتي وحتي محله هاي يک شهر نيز با هم متفاوت است.فرهنگ هر جامعه در بازي اثر مي گذارد ومي توان گفت که بازي کودکان به نوعي منعکس کننده فرهنگ آن جامعه مي باشد.
در مناطق محروم از آنجايي که افراد توانايي اقتصادي زيادي براي خريد وسايل واسباب بازي ندارد,بازي هاي سنتي که نياز چنداني به آلات واسباب ندارند,به کودکان آموزش داده مي شوند.در اين جوامع کودکان ياد مي گيرند براي خود اسباب بازي بسازنداين توليد وسازندگي به نوبه خود بازي و فعاليتي دلچسب براي اين قبيل کودکان محسوب مي شود.بايد اذعان داشت فضا و مکان وبه طور کلي محيط بازي با نوع بازي تناسب دارد. 13
اهميت بازي :
با آنکه ميل به بازي در سنين بالا کم‌کم کاهش پيدا مي‌کند و کارهاي مهمي جاي آن را مي‌گيرد ولي به اعتقاد روان‌شناسان تا سالهاي پاياني عمر نيز تمايل به بازي در انسان وجود دارد هر چند شکل و ظاهر و هدف بازي عوض شده باشد. شايد کودک دليل بازي کردن خود را نداند و يا آنکه نتواند براي آن علتي بيان کند ولي با اين همه نتواند از بازي کردن دست بکشد. امروزه ثابت شده است که کودکاني که به اندازه کافي و به درستي بازي نمي‌کنند از رشد ذهني مناسب ، رشد اجتماعي درست بي‌بهره هستند.
در اسلام توصيه اکيد به اين موضوع شده است که کودکان را تا هفت سالگي آزاد بگذاريد تا بازي کنند. در روايتي آمده است که حضرت محمد صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با جمعي از ياران از محلي عبور مي‌کردند کودکان را در حال خاک بازي ديدند برخي از ياران خواستند آنها را از بازي کردن باز دارند. پيامبر فرمودند: بگذاريد بازي کنند که خاک محل پرورش کودکان است.
اسلام علاوه بر آنکه از واپس زدن اين تمايل در کودکان جلوگيري مي‌کند توصيه مي‌نمايد که پدران و مادران امکانات لازم براي بازي کودک را فراهم کنند و در هر موقعيت و مقام اجتماعي نيز که هستند وقتي را براي بازي با فرزندان خويش اختصاص دهند و خيال نکنند که درصورت بازي کردن با فرزندانشان اقتدار يا متانت آنان خدشه‌دار مي‌شود. 9

پرورش خلاقيت در كودكان
تا ۱۲ سالگي زمان شکل گيري و رشد خلاقيت در کودک است. خلاقيت يک ويژگي هيجان انگيز است. افراد به رگه هايي از خلاقيت که در کارها و تصميم گيري ها از خود نشان داده اند مي بالند و آن را براي ديگران تعريف مي کنند. به طور معمول نيز خلاقيت ديگران در هر حوزه اي مطلوب تلقي و نزد همگان با تحسين و استقبال مواجه مي شود. همه مي دانند زندگي امروزي ما به يمن خلاقيت هايي که در مسير پيشرفت علم و تکنولوژي و ساخت وسايل رفاهي نوين به کار گرفته شده دلپذير و راحت تر از گذشتگان است و اين شرايط را مديون ايده هاي خلاقانه مخترعان و پيگيري و ممارست دانشمندان هستيم. خلاقيت برخلاف نبوغ يک ويژگي اکتسابي است و باز هم برخلاف نوابغ که گاه زندگي متلاطم و ناخوشايندي داشته اند افراد خلاق اغلب موفقند، به دليل قدرت ابتکارشان در برابر مشکلات تسليم نمي شوند و زندگي سالم تري دارند، از نظر مادي پيشرفت مي کنند و در مجموع از زندگي دلخواه و رشک برانگيز برخوردارند. پس از اکتسابي بودن نکته مهم درباره خلاقيت شرايط و سن شکل گيري زمينه هاي آن در آدمي است. معروف است که کودکان و دانشمندان در يک ويژگي مشترکند: کنجکاوي و سوال کردن ناشي از آن. يافتن والديني که دلشان نخواهد فرزندي خلاق يا حتي نابغه داشته باشند دشوار است، اما والديني که براي پرورش خلاقيت در ذهن و رفتار فرزندشان کاري بکنند و برنامه داشته باشند هم کميابند. بنا به علم روان شناسي خلاقيت در کودکي شکل مي گيرد و ابداعات و اختراعات در بزرگسالي. در حقيقت نتيجه بازگشت و انعکاس آميخته با عقل و تدبر از روحيه کنجکاوي کودکانه است.نقش والدين در پرورش خلاقيت کودکان و زمينه سازي براي موفقيت هاي آينده فرزندان انکارناپذير است و همواره بر آن تاکيد مي شود. در ادامه توصيه هاي روان شناسان براي ايجاد و تقويت خلاقيت در کودکان براي والدين را آورده ايم که بالطبع بايد در حد امکان و مناسب با شرايط سني فرزند به کار گرفته شود.
● درباره توانايي کودک قضاوت نکنيد ۳ تا ۱۲ سالگي زمان شکل گيري و رشد خلاقيت در کودک معرفي مي شود، اما اگر فرزندي بزرگ تر داريد از خود سلب مسووليت نکنيد. درباره هيچ کودکي هم قضاوت نکنيد. ممکن است والدين پيش خود فکر کنند از کودکشان نابغه و مخترع درنمي آيد! و به حداقل ها دلخوش باشند. چنين طرز فکري با اکتسابي بودن خلاقيت در تضاد است. خلاقيت ها نيازمند تمرين در شيوه هاي آزادانه تفکر، آزمايش روش هاي مختلف حل مساله، ارائه ايده هاي نو، پيگيري آنها و... هستند و نکته اصلي، بيدار شدن روحيه خلاقيت در کودک است. هر فردي اين استعداد را دارد که در حد خود خلاقيتش را پرورش دهد و در زندگي به کار گيرد. فراموش نکنيم مخترع بزرگي همچون اديسون به دليل پيگيري خستگي ناپذير ايده هايش معروف شد و البته در کودکي هم با اخراج از مدرسه نزد مادرش تحصيل کرد و پايه ذهني و روحي اختراعات خلاقانه و تاثيرگذار در وي شکل گرفت.
● خلاقيت را با نبوغ اشتباه نگيريد برخي افراد نابغه به دنيا مي آيند يا آمده اند و تعدادشان هم کم است، اما افراد خلاق بسيار بيشترند. برخي خلاقيت ها نيز به دليل تاثيرگذاري يا شگفت انگيزي به نبوغ تعبير مي شوند. با اين حال قرار نيست والدين با پرورش خلاقيت هاي کودک از وي يک مخترع يا نابغه بسازند. کاربرد خلاقيت هموار کردن مسير پيروزي و بهروزي در زندگي آينده وي است و اين که فرزند توانايي مواجهه با مشکلات و تنگناها را بيابد. قرار است وي با قدرت خلاقيت و روحيه نوانديشي زندگي سالمي در پيش گيرد و به سعادت برسد. خلاقيت براي موفقيت است نه شگفتي آفريني.
● ارزش اسباب بازي ها را ناديده نگيريد اهميت اسباب بازي ها بويژه پيش از ۷ سالگي که کودک در محيط مدرسه با مناسبات رسمي و اجتماعي دنياي بيرون مواجه مي شود در شکل دهي به شخصيت و روحيات وي بسيار بيشتر است. بسياري از والدين بنا به عرف فرهنگي جامعه توپ و تفنگي را اسباب بازي اصلي پسربچه ها و عروسک را اسباب بازي دخترها مي دانند و خريد براي کودک نيز بر همين اساس صورت مي گيرد.
نکته: منع کودکان از پرداختن به بازي هاي مجازي توصيه اي معقول است، اما عملي نيست. بر اين اساس تنها چاره کار کنترل نحوه و ميزان بازي مجازي توسط کودک است برخي پسر بچه ها کلکسيوني از اسلحه دارند و برخي دختربچه ها نيز جز عروسک با اسباب بازي ديگري سر و کار ندارند. تنوع اسباب بازي هاي کودک معمولا قرباني تک بعدي نگري والدين مي شود و معلوم است در اين ميان از بازي هاي پرورش فکري و تقويت خلاقيت هم خبري نيست. البته طي سال هاي اخير نهضتي براي اطلاع رساني و گسترش ابتياع اسباب بازي هاي فکري آغاز شده ولي حرکت لاک پشتي دارد و به کندي پيش مي رود، به طوري که بنا به تجربه از سرعت رشد سني نسل ها عقب مي افتد.
● اجازه بدهيد کودک در جمع بازي کند.تمايل به انزوا در کودک هيچ وقت علامت خوبي نيست. با اين حال برخي والدين کودکشان را به اشکال و دلايل مختلف از گروه همسالان دور نگه مي دارند. براي مثال به خيال اين که فرزندشان فحش ياد نگيرد نمي گذارند وي در کوچه يا پارکينگ منزل با ساير بچه ها بازي کند، در حالي که کودک بايد بياموزد که دشنام دادن عملي زشت است و اين کار را نکند و تلاشي براي اين که گوشش با دشنام ها آشنا نشود طرحي از پيش شکست خورده است. بازي در جمع، مهارت هاي ارتباطي کودک را تقويت مي کند و او را با تضاد آرا، نقش مشاوره در انجام کارها و... آشنا مي سازد. گاهي انجام بازي هاي فيزيکي ساده در ميان گروه همسالان بيش از پرداختن به بازي هاي فکري انفرادي تفکر، ابتکار و خلاقيت کودک را بر مي انگيزد. بنا به آموزه هاي مديريت ژاپني خلاقيت محصول کار گروهي است.
● علاقه کودک به بازي هاي مجازي را کنترل کنيد منع کودکان از پرداختن به بازي هاي مجازي در کنسول هاي بازي و رايانه ها توصيه اي معقول است، اما عملي نيست. بر اين اساس تنها چاره کار کنترل نحوه و ميزان بازي مجازي توسط کودک است. ممکن است عده اي خلاقيت و تخيلي را که در ساخت و اجراي بازي هاي مجازي به کار رفته عاملي براي افزايش خلاقيت کودک بدانند در حالي که کاملا برعکس است و اين نوع بازي ها در حقيقت خلاقيت کودک را کور مي کنند. پرخاشگري، انزواطلبي، کاهش ارتباطات عاطفي و دوستي، تيک هاي عصبي، گرفتگي عضلاني، در خودماندگي ذهني، سوءتغذيه، کم تحرکي و... تنها گوشه اي از مضرات پرداختن مداوم و طولاني مدت کودکان به بازي هاي مجازي هستند.
● خلاقيت کودک را تحريک کنيد نشان دادن آثار هنري، تصاوير خلاقانه، سرگرمي هاي بصري و... به همراه تشويق و ياري کودک در انجام بازي هاي فکري و جالب، خلاقيت وي را تحريک مي کند. هر کسي براي خلاق بودن لازم است که درک درستي از آن داشته باشد. همان طور که نمي توان دانشمندي را يافت که درک درستي از علم حداقل در رشته تخصصي خودش نداشته باشد. عدم شناخت خلاقيت، مرز ميان يک تصميم نادرست و شايد ابلهانه با يک تصميم خلاقانه را از بين مي برد. قدم اول در شناخت خلاقيت نيز مشاهده و درک آن است.
منبع: امين رحيمي



پرسشنامه
نام و نام خانوادگي: جنسيت : سن:

1- آيا فيلمهاي كودكانه باعث رشد فكري و خلاقيت دركودكان مي شود؟
بلي خير
2- آيا نمايش عروسكي باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير
3- آيا تماشاي كارتون باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير
4- آيا برنامه هاي آموزشي باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير
5- آيا شعر و سرود باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير
6- آيا موسيقي كودكانه باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير
7- آيا شركت در مسابقه هاي تلويزيوني باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير
8- آيا شعر و سرود باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير
9- آيا داستانهاي كودكانه باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير
10- آيا بازيهاي مخصوص كودكان باعث رشد فكري و خلاقيت در كودكان مي شود؟
بلي خير

نتیجه گیری:
با توجه به آنچه ذکر شد، به اين نتيجه مي رسيم که تلويزيون در زندگي کودک، نه يک هيولاي يک چشم است که با ورود در زندگي کودک، او را از بين ببرد و نه يک وسيله اي است که مطلقاً در بالا بردن و سرعت بخشيدن به توانمندي کودک در خدمت او قرار گيرد، بلکه تلويزيون يکي از فراورده هاي صنعت و فناوري است که با مديريت صحيح متولّيان امر و خانواده ها، مي تواند وسيله اي براي ارتقاي توانمندي کودک به شمار آيد، وگرنه در صورت مديريت سوء متولّيان امر و غفلت خانواده ها، مي تواند همچون بمبي باشد که همه ابعاد زندگي کودک را ويران مي کند

فهرست منابع:
1. قاسم جوكار ، ماهنامه معرفت، شماره 117، 1387
2. حميدرضا عباس زاده عضو سازمان نظام روان شناسي و مشاوره کشور،1391
3. زهرا اسمي،1390 نشريه داخلي، پژوهشگر مركز تحقيقات صدا و سيما
4. ن. س. بيريوکف، تلويزيون و دکترين هاي آن در غرب، ترجمه محمّد حفاظي، تهران، مرکز مطالعات و تحقيقات رسانه اي، ۱۳۷۲، ص ۱۱۳.)
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: نرگس مرادخانی
مدیران انجمن: نرگس مرادخانی