جمعه, 28 ارديبهشت 1403

 



موضوع: هنر و رسانه جدید

هنر و رسانه جدید 10 سال 11 ماه ago #11502

  • الهام علی
  • الهام علی's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 30
  • Thank you received: 2
هنر رسانه جديد، در جست و جوي صحنه اي جهاني
ظهور کامپيوتر با همه امکانات و دستاوردهاي فناورانه، بي‌شک يکي از نقاط عطف تاريخ بشري بوده است. مسلماً خالقان اين پديده، روزي که از جمع دو عدد تک رقمي يا حتي کارهايي ساده‌تر، آنچنان به وجد آمده بودند، هيچ به فکرشان نمي‌رسيد که سال ها بعد، گذر زمان و عقل جمعي، به چنان پيشرفت شگرفي در تبديل کاردستي آنها به بزرگترين ابزار دانش بشري منجر شود. اگر از مناطقي بسيار دور افتاده و ناپديد بگذريم، کمتر دهکده‌اي حتي پيدا مي‌شود که فناوري جديد به نحوي در آن رسوخ نکرده باشد. ديگر ردپاي کامپيوتر، موبايل، ماهواره و اينترنت را کم و بيش در هر گوشه‌اي مي‌توان يافت، طوري که به خصوص در يک زندگي شهري، گويي نمي‌توان بدون درگيري با آن روز را به شب رساند.
با اين مقدمه و براي ورود به مبحث هنر رسانه جديد، ابتدا نياز است که رسانه قديم يا سنتي را تعريف کنيم. رسانه سنتي را مي‌توان شامل روزنامه، راديو و تلويزيون دانست. ابزارهايي که تولد هرکدامشان به مثابه نوعي انقلاب در روزگار گذشته بوده‌اند و به طور کلي کارکرد اطلاع رساني و سرگرمي داشته و دارند. جنبه‌هاي اطلاع رساني اين رسانه‌ها را مي‌تواند شامل امور فرهنگي، اقتصادي، سياسي، هنري و غيره دانست، که در کنار کارکرد سرگرم سازي شان، آنها را قادر مي‌سازد که به طرق مختلف مخاطبانشان را درگير خود كنند. با گذشت سالها و پشت سر نهادن کارکردهاي اوليه، امروزه رسانه ـ در تعريف کلان ـ بزرگترين ابزار جهت دهي و تاثيرگذاري در جامعه جهاني محسوب مي‌شود؛ چيزي که در اين بين قابل تامل است، درگيري بنيادين مفهوم رسانه، با فناوري ديجيتالي است که پيشتر، از نفوذ آن در عرصه‌هاي مختلف زندگي انسان معاصر سخن گفتيم. اين درگيري، اتفاقي طبيعي در فرآيند شکل گيري و بلوغ رسانه به شمار مي‌آيد.
مفهوم رسانه همواره با فناوري‌هاي روز در هر عصري پيوند خورده است. چه آن زمان که فناوري چاپ پديد آمد و روزنامه‌ها شکل گرفتند، چه بعد از آن که راديو توانست صدا را به نقاط دور برساند و چه بعد از آن که تصوير هم قابليت انتقال يافت و براي دوره‌اي طولاني تلويزيون در نقش تاثيرگذارترين رسانه تثبيت شد. با ظهور فناوري ديجيتال نيز، اين پيش بيني به مرور شکل گرفت که شکل نويني از رسانه متولد خواهد شد.
حالا در قرن بيست و يکم، در عصري که بدون استفاده از فناوري ديجيتال، همه زمينه‌هاي رشد و توسعه از حرکت مي‌ايستند، سال‌هاست که از تولد رسانه جديد گذشته است. روزنامه‌ها هم اخبار خود را در وب سايت‌هايشان ارائه مي‌دهند و شرکت‌هاي خصوصي و دولتي برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني شان را از طريق اينترنت و فناوري ماهواره‌اي در سراسر جهان منتشر مي‌کنند. هنر، که به عنوان يکي از زمينه‌هاي تحت تاثير فناوري ديجيتال در دهه‌هاي اخير، خود را به شکل نوين عرضه کرده، مفهومي است که در اين مجال برآنم تا مقدمه‌اي بر آن بنويسم.
همانطور که هنر دهه 1970، توسط جنبش‌هاي مشخصي همچون هنر مفهومي (Conceptual Art)، هنر فمينيستي، هنر رسانه و هنر پرفورمنس تقسيم بندي شد، دهه 1980 نيز با رونق گرفتن بازار هنري و ازدياد خرده جنبش‌ها، از ديگر دوره‌هاي زماني متمايز شد. از جمله اين خرده جنبش‌ها مي‌توان به نئو اکسپرسيونيسم و نئو کانسپتواليسم اشاره کرد؛ که وامدار روزگار گذشته تاريخ هنر بوده اند.
با آنکه پشتيباني نهادهاي هنري و سياستگذاري‌هاي کلي، رونق روزافزوني در دنياي هنر ايجاد کرده بود، اما اين عوامل به جنبش قابل تعريفي منجر نشد، که شايد دليلش را بتوان عبور از دوران تجربه‌هاي جديد هنري دانست، طوري که پراکندگي و تنوع اين تجربيات نتوانست بر تعريف يا تعاريف مشخصي تمرکز يابد. در اين حال و هوا روزگار هنر مي‌گذشت که در اواخر قرن بيستم، هنر رسانه جديد به عنوان موجوديتي مستقل پا به عرصه وجود گذاشت.
همزمان با اين تحولات در دنياي فناوري مسأله نت (Net) و فضاي مجازي (Virtual Space) مطرح شد و به سرعت پا گرفت. درست است که استفاده اوليه از اينترنت بيشتر از هر چيز ديگر، جنبه نظامي و سياسي داشت، اما به مرور به زندگي عادي بشر وارد شد و بسياري زمينه‌ها را تحت تاثير خود قرار داد. با ظهور نت آرت (Net Art)، ليست هاي ايميل و وب سايت‌ها به عنوان محلي براي بحث، ارائه و به نمايش گذاشتن آثار هنري مطرح شد و هنرمندان را قادر ساخت که از صحنه هنري آنلاين، براي طرح و ارائه فعاليت‌هايشان استفاده کنند.
به علت رابطه تنگاتنگ جنبش هنر رسانه جديد با دنياي اينترنت، از آغاز به عنوان جنبشي جهاني شناخته شد. اينترنت اين امکان را فراهم مي‌آورد که بدون محدوديت‌هاي جغرافيايي، ارتباطي هنري در سراسر جهان شکل بگيرد. اين اتفاق به نوبه خود نشان دهنده تمايل تاريخي بزرگتري بود:
جهاني شدن فرهنگ‌ها و تجارت‌ها(Globalization). جهاني شدن به نوبه خود هم علت و هم معلولي در توسعه روزافزون استفاده از اينترنت، فناوري بي سيم (Wireless)و ديگر اشکال ارتباطي و اطلاعاتي تکنولوژي بوده است. در اين فرهنگ رسانه محور، امکان مشارکت‌هاي جهانيِ تا آن لحظه ناممکن، تجارتي فراگير و همکاري‌هاي چند مليتي مقدور شد.
به جاست که در اين قسمت، ذکري هم از اهميت پيشرفت توانايي‌هاي سخت افزاري و نرم افزاري شخصي داشته باشيم. به واقع اين مسأله تاثير به سزايي در ظهور هنر رسانه جديد در دهه 1990 داشته است. در اواسط اين دهه که کامپيوترهاي شخصي توانايي ويرايش عکس، تغيير مدل‌هاي سه بعدي، طراحي وب و ميکس صدا و تصوير را يافتند، حرکت اين جنبش به غايت تسريع شد. تا قبل از اين زمان، هنر مبتني بر کامپيوتر، نقشي حاشيه‌اي در تاريخ هنر داشت؛ اما به همه دلائل گفته شده، به وجود آمدن صحنه‌اي جهاني براي ارائه هنر، پيشرفت در فناوري اطلاعات و آشنايي نسل در حال رشد با محاسبات کامپيوتري، هنرمندان را بر آن داشت تا تمايل عجيبي به تجربه هنر رسانه جديد از خود نشان دهند.
جا دارد به اين نکته نيز اشاره کنيم، که بسياري از هنرمندان به دليل چشم پوشي از ارتباط آثارشان با ريشه‌هايي تاريخي همچون پاپ آرت (Pop Art)، مديا آرت و غيره مورد نکوهش قرار گرفتند؛ اما بسياري از هنرمندان اين عرصه، آگاهانه تاريخ هنر را در کارهايشان به نمايش گذاشتند، که اين امر به صورت ارائه تفسيري جديد و يا به روز رساني پروژه‌هاي هنري دهه‌هاي 60 و 70، در محيط فناوري جديد بوده است.
به طور کلي هنر رسانه جديد را يک تکنيک پويا و متنوع هنري به شمار مي‌آورند. اما براي پي بردن به ماهيت اين جنبش، با تعريفي که در سال 2006 در کتاب راهنماي هنر-صفحه 109- آمده آغاز مي‌کنيم:
هنر رسانه جديد، جرياني است که در آن هنرمند از تکنولوژي موجود، جديد يا در حال ظهور، براي خلق آثار خود بهره مي‌برد، تا حالات جديد از بيان هنري را کاوش کند. پروژه‌هاي هنر رسانه جديد، از تکنولوژي‌هايي همچون فناوري اطلاعات و ارتباطات، فضاهاي شناور و مجازي و يا فناوري صدا بهره مي‌برند. تکنيک‌هاي هنر رسانه جديد، بازه‌اي از هنر مفهومي تا مجازي، و از پرفورمنس تا چيدمان را شامل مي‌شود.
بايد توجه داشت، مادامي که اين تعريف بر بازه مطالعات سايه افکنده باشد، مسأله تکنيک مطرح است، که استفاده از آن در بين سيستم‌هاي سرمايه گذاري و سازمان‌هاي هنري خيلي متفاوت است. به واقع تکنيک‌هاي هنر رسانه جديد، پاسخي به ظهور فناوري‌ها و آنچه فصل مشترک بين مفاهيم صنعتي و علمي خوانده مي‌شود، بوده است.
توسعه اين زمينه در 10 سال گذشته گرايش به شاخه‌هايي اطراف نقاط عطف پيشرفت‌هاي کليدي تکنولوژي بوده است. با بررسي مختصري مي‌توان دريافت که سرعت تغييرات تکنولوژيک و شکسته شدن قواعد سنتي، دائماً امکانات هنرمندان را تغيير مي‌دهد. در طول اين دهه، نوعي بالندگي در زمينه هنر رسانه جديد وجود داشته است و اکنون هنرمندان با ايده‌هاي پيچيده مفهومي بيشتر و اينکه چگونه از تکنولوژي براي نمايششان استفاده شود، درگير هستند. به خوبي مشهود است که هنر رسانه جديد با همه اين امکانات، تاثيري بر همه هنرها، همچون سينما، رقص، تئاتر، موسيقي، ادبيات و هنرهاي تجسمي داشته است.
آثار هنري در حال حاضر براي تکنولوژي‌هاي فراگير ساخته مي‌شوند، که از جمله آنها مي‌توان به تلفن‌هاي همراه و iPod اشاره کرد. اثر هنري بسيار در دسترس‌تر شده و امکان‌پذير است که به سادگي به عموم عرضه شود. به عبارتي دخالت نكردن هرگونه واسطه براي عرضه اثر، به نحوي به حقيقت مي‌پيوندد. در اين بين، ذکر اين نکته خالي از فايده نيست که هنر رسانه جديد، تا اين لحظه سعي خود را بر آن داشته است که خود را در دو قالب مشخص به مخاطب عرضه کند؛ اول، نوعي صنعت تفريحي، دوم، به عنوان يک تحقيق علمي.
با پيشرفت و رشد اين جنبش در طول ساليان، مفهوم جديد بودن رسانه جديد، خود به سوالي تبديل شده است. به گمانم راهي نو براي تعريف اين رشته از هنر مورد نياز است. بدين دليل در ميان اکثريت جوامع هنري در سراسر جهان عبارت هنر رسانه ترجيح داده شده است، که البته شامل بازه وسيعي از تکنيک‌ها مي‌شود.
در پايان، شايد اگر بخواهيم به نتيجه‌اي نسبي دست يابيم، مي‌شود گفت که هنر رسانه جديد به عنوان ماحصلي از کامپيوترها و ديگر تکنولوژي‌هاي ديجيتالي در حال ظهور، مورد توجه نيست، بلکه به عنوان هنري که به توانايي‌هاي تکنولوژي‌هاي ديجيتالي شکل داده و از واژگوني و تغييرشان به نفع خلق نشانه‌ها، مفاهيم، ارتباطات و اشکال استفاده مي‌کند، از اهميت برخوردار است.
از نظر فعالين در اين زمينه، مفاهيم زير در ارتباطي تنگاتنگ با هنر رسانه جديد قرار دارند: ارتباط، همکاري، تعامل، کار باز(Open Work)، شبکه‌ها، قابليت محاسبه، فرآيندهاي اجتماعي و شانس. آنها اعتقاد دارند اين مقوله وسيع شامل ويدئو آرت نمي‌شود، اما موارد زير را در بر مي‌گيرد. هنر وب(Web Art)، رُباتيک(Robotic)، واقعيت‌هاي مجازي(Virtual Reality)، تکنولوژي زيستي(Bio Technology) و علم ژنتيک(Genetics) از جمله زمينه‌هاي قابل تعامل در مطالعات اين رشته است.
همگام با فراز و نشيب‌هاي صنعت IT
با نگاهي هر چند سطحي به فلسفه به وجود آمدن فن‌آوري نوين اطلاعات در جهان از سوي صاحبان فن، اولين دليلي كه براي ايجاد اين پديده به آن مي‌رسيم، تسريع در انجام امور با تجهيزات پيشرفته براي هزينه كم در رسيدن به اهداف است اما...
به گزارش ايسنا، در حالي كه تمامي جهان در سال اخير با بحران اقتصادي روبه‌رو بوده است و شايد به اين ترتيب كاهش سرمايه‌گذاري جهاني برروي IT در سال ميلادي جاري قابل توجيه باشد. اما در كشور ما كه به گفته كارشناسان به دليل كاستي‌هايي در حوزه IT از ديگر كشورها عقب هستيم و بنا به گفته مسئولان از بحران اقتصادي جهاني آسيب نديده‌ايم، شايد بهتر بود فرصت پيش آمده را غنيمت بشماريم و درصدد حركت به سمت پيشرفت در فن‌آوري اطلاعات گام برمي‌داشتيم.
اين در شرايطي بود كه براي رسيدن به اين مهم نيازمند اجراي طرح‌هاي مورد نياز IT محور با تعيين رديف‌هاي بودجه مشخص و قابل وصول بوديم. بودجه‌اي كه سخنان مسوولان فعال در برخي سازمان‌هاي دولتي و نهادهاي تخصصي در اين حوزه، حكايت از ناكافي بودن آن دارد.
مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي نظر كارشناسي خود را در مورد اعتبارات بخش فن‌آوري در لايحه بودجه سال 1389 كل كشور اعلام كرد.
اين دفتر در پاسخ به درخواست كميسيون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس با بيان اين مطلب كه كل اعتبارات در نظر گرفته شده براي فن‌آوري نسبت به ساير اجزاي بودجه، از رشد مناسبي برخوردار نيست، اعلام كرده است: چنين احساس مي‌شود در بعضي از حوزه‌ها، توان جذب اعتبارات در نظر گرفته شده وجود ندارد و تمركز اعتبارات جديد بايد بر ظرفيت‌سازي و فراهم كردن زير ساخت‌ها ( به خصوص زيرساخت‌هاي نرم) قرار گيرد.
بر اين اساس بايد پذيرفت كه كشور ما براي دستيابي به توسعه پايدار و كسب توان رقابت در عرصه جهاني چاره‌اي جز سرمايه‌گذاري زياد و حساب شده در علم و فن‌آوري ندارد. از اين رو پيشنهاد شده است و براي تحقق سياست‌هاي ابلاغي مقام معظم رهبري در خصوص برنامه پنجم توسعه در خصوص رشد سهم تحقيق و پژوهش و رسيدن به 3 درصد توليد ناخالص ملي فقط شركت‌هاي دولتي مجازند حداقل يك درصد تا 3 درصد درآمدهاي عملياتي خود را در تحقيق و فن‌آوري هزينه كنند. از سوي ديگر تمركز اعتبارات علم و فن‌آوري در نهادهاي خاص كه هنوز برنامه‌هاي مشخص و حساب شده‌اي براي توسعه اين حوزه ندارند، علاوه بر اتلاف منابع، اثرات نامطلوبي بر توسعه علم و فن‌آوري در كشور به جا خواهد گذاشت. لذا بازگرداندن شيوه تسهيم بودجه (ارائه قسمت قابل توجهي از اعتبار به صورت مستقيم به دستگاه‌هاي مربوطه) و تمركز نداشتن بودجه‌ها در چند نهاد خاص در كنار در نظر گرفتن سهم بيش‌تري از اعتبارات اين حوزه براي دستگاه‌هاي اجرايي خاص كه اكنون بودجه پژوهشي و فن‌آوري كمي دارند، به جاي تمركز حجم زيادي از بودجه‌ها در نهاد رياست جمهوري توصيه مي‌شود.
همچنين طبق اين گزارش در ادامه برنامه‌ها و تخصيص صحيح اعتبارات پژوهش و فن‌آوري بين بخشي، نهادهاي بين بخشي نظير شوراي عالي علوم، تحقيقات و فن‌آوري مي‌تواند نقش مهمي داشته باشند. لذا بايد ساز و كارهاي لازم براي نقش‌آفريني بهتر اين نهاد در حوزه اعتبارات مربوطه انديشيده شود.
در گزارش مركز پژوهش‌ها تاكيد شده است كه متاسفانه برنامه‌هاي تعريف شده براي تسهيم اعتبارات از تعريف، نظم و دقت كافي برخوردار نيستند. لذا بهتر است (حتي اگر براي لايحه بودجه پيش رو ميسر نيست، از سال‌هاي آتي) تعداد برنامه‌ها كاهش يابد، مرز و كاربرد هر برنامه دقيق‌تر مشخص شود و برنامه‌هاي مزبور به‌جاي تفكيك كلي برحسب دستگاه اصلي، به زير دستگاه‌ها اختصاص يابد.
بدينسان برنامه‌ريزي و مديريت برنامه‌ها آسان‌تر مي‌شود، تفكيك وظايف دستگاه‌ها شفاف شده و پايش نتايج عملكرد هر برنامه و هر دستگاه شدني مي‌شود و در نتيجه هم بودجه‌ريزي عملياتي به معناي واقعي محقق خواهد شد و هم اثربخشي اعتبارات به نحو قابل ملاحظه‌اي افزايش خواهد يافت.
با وجود تمامي محدوديت‌هايي كه براي بودجه فن‌آوري اطلاعات در سال 88 وجود داشت، اما طرح‌هايي براي همه دستگاه‌هاي حوزه تصويب شد كه بايد عملياتي مي‌شد. حال سوالي كه مطرح است اينكه در سالي كه گذشت چقدر اهداف IT محقق شد و در اين خصوص موفق عمل كرديم.
يك كارشناس معتقد است كه در سال 88 حركت مثبتي در برنامه‌هاي IT ديده نشده است و دليل آن چند دسته بودن متوليان حوزه فن‌آوري اطلاعات است كه نتيجه‌اي جز مواجه شدن با مشكلات موجود همچون نبود برنامه‌ريزي و ناهماهنگي و آثار سوء حاصل را به دست نداد.
خسرو سلجوقي كارشناس فن‌آوري اطلاعات مي‌گويد: در سال 88 هيچ خبر مثبتي براي فن‌آوري اطلاعات كشور شنيده نشد اما اميدواريم سال 89 خبر خوشي در اين حوزه داشته باشيم.

وي مي‌افزايد: در كشور ما پيش نرفتن اهداف و برنامه‌ها به نبود بودجه مربوط نيست؛ در حوزه فن‌آوري اطلاعات به اندازه كافي بودجه بود و مشكل اساسي كشور در اين حوزه نحوه مديريت منابع موجود است.

او در بيان حل مشكل مديريت حوزه IT دو گروه را موثر مي‌داند و مي‌گويد: معضل مديريتي در حوزه فن‌آوري اطلاعات مي‌تواند توسط رئيس جمهوري به‌عنوان مسوول اجرايي كشور و مجلس شوراي اسلامي با قانون‌گذاري حل شود، تا از بي متولي بودن در اين حوزه خلاصي يابيم.
اين دو مجموعه مي‌توانند مسوول كشور در حوزه فن‌آوري اطلاعات را مشخص كنند. در اين خصوص نقش مجلس پررنگ‌تر خواهد بود. اگر يك متولي كارهاي مورد نظر اين سه شورا را تجميع كند و انجام دهد به‌طور قطع نتايج حاصل شده پررنگ‌تر و مفيدتر خواهد بود.
در اين باره يك استاد دانشگاه معتقد است: داشتن قضاوتي درست از مقايسه وضع IT سال 1388 كشور با سال‌هاي گذشته سخت است و چون هدف مشخصي در اين حوزه وجود نداشته است نمي‌توان ميزان موفقيت و يا ناموفق بودن را در اين باره سنجيد. اما بايد اذعان كرد براساس تحولات جهاني در اين حوزه، در كشور ما نيز تغييراتي بوجود آمد.
علي‌اكبر جلالي با بيان اين كه توسعه IT در جهان به يكي از محورهاي اساسي در توسعه كشورها بدل شده است، مي‌گويد: اين فن‌آوري ‌در كشور ما به صورت‌هاي مختلف نفوذ خود را داشته است. به گونه‌اي كه شاهديم بسياري از سازمان‌ها و دستگاه‌هاي دولتي و بخش خصوصي و موسسات آموزشي و دانشگاهي به صورت مستقيم و يا غيرمستقيم درگير مسائل فن‌آوري اطلاعات شده‌اند.
وي با بيان اينكه نقطه ضعف اساسي كه در توسعه فن‌آوري اطلاعات در كشور داشتيم، نبود يك نقشه راه و معماري فن‌آوري اطلاعات جامع در سطح كشور بوده است، مي‌گويد: شايد تغيير وزير ICT و ورود بخش خصوصي به شركت مخابرات ايران را بتوان تحولاتي در سطح دولت در حوزه فن‌آوري اطلاعات و ارتباطات برشمرد و در كنار آن برگزاري ده‌ها سمينار و همايش در توسعه فرهنگي فن‌آوري اطلاعات را بخش دومي دانست كه توسط دانشگاهيان و بخش خصوصي انجام شده است.
او ابراز اميدواري مي‌كند: براي توسعه اين فن‌آوري در صورتي كه يك نقشه راه مناسب كه بتواند موضوعاتي مانند زيرساخت ارتباطي، توسعه نيروي انساني، تبيين قوانين و مقررات لازم و ارتقاء اراده ملي مسئولان را بوجود آورد، ايجاد شود و بتواند يك سرانه بودجه به ازاي هر ايراني براي توسعه IT مشخص كند و به اين ترتيب اميدواري براي پيشرفت در اين حوزه بيش‌تر خواهد شد.
اگر بخواهيم بگوييم در كشور ما در مقايسه با ساير كشورهاي جهان چه ارزش افزوده‌اي در حوزه IT داشته‌ايم، بايد گفت به نظر مي‌رسد تعداد علاقه‌مندان و كاربران ما در سطح جهاني به اندازه‌اي پيشرفت داشته است كه در سطح خاورميانه مقام اول از نظر تعداد كاربران را داشته‌ايم، اما در كل هيچ اتفاقي در IT ايران در سال 1388 به وقوع نپيوسته است كه نمود زيادي داشته باشد. در كل در سال 88 فعاليت‌ها جزيره‌اي در حوزه فن‌آوري اطلاعات كشور صورت گرفت كه شايد به عقيده برخي كارشناسان بتواند راهگشاي اتفاقات امسال كشور باشد البته تحقق اين امر مستلزم آن است كه مسوولان هرچند شايد به اذعان بسياري متولي مشخصي در حوزه IT كشور وجود ندارد، اما همانها كه بطور اسمي و رسمي مسووليتي برعهده دارند از تجربيات سال‌هاي گذشته بهره ببرند تا از دوباره كاري پرهيز شود و راه رفته باز پيش روي مسوولان وقت قرار نگيرد.
شايد به اين ترتيب درك توجه به بخش خصوصي به عنوان بدنه اصلي IT نيز افزايش يابد و با هرچه بيشتر بها دادن به اين بخش جايگاه ايران را در بين كشورهاي جهان در شاخص‌هاي فن آوري اطلاعات ارتقاء دهد. براي پيشبرد اهداف تعريف شده در اين حوزه بايد با تصويب قوانين اصولي در همفكري با بخش خصوصي رضايت آنهارا جلب و به انجام كار باكيفيت‌تر ترغيب كرد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

هنر و رسانه جدید 10 سال 11 ماه ago #12079

با سلام/به عنوان مطلب جهت اطلاعات عمومی خوبه ولی ربطی به تحقیق ندارد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.