شنبه, 08 ارديبهشت 1403

 



موضوع: وسايل ارتباط جمعي و توسعه اجتماعي و اقتصاد

وسايل ارتباط جمعي و توسعه اجتماعي و اقتصاد 10 سال 11 ماه ago #8435

فهرست مطالب صفحه

چکیده ................................................................................................................................................. 3
وسایل ارتباط جمعی و توسعه اجتماعی و اقتصادی ........................................................................... 5- 4
توسعه چیست؟ .................................................................................................................................. 7- 6
شخصیت انتقالی ................................................................................................................................. 9- 7
تأثیر وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم ........................................................................................... 13- 10
نتیجه گیری ........................................................................................................................................ 14
منابع ................................................................................................................................................... 15

چكيده
امروز در کشورهای در حال توسعه و کشورهای عقب مانده جهت نیل به استانداردهای همه جانبه در کلیه ی امور ناچار از اطلاع رسانی و به کارگیری وسایل ارتباط جمعی در نیل به توسعه ی متوازن و همگون می باشند. بدون شک وسایل ارتباط جمعی با پوشش وسیع مخاطبان در کلیه ی جوامع بیش از هر وسیله ی دیگری می توانند افکار عمومی را با نوآوریهای جدید و مفاهیم لازمه ی توسعه آشنا سازند.
در این میان اطلاع رسانی صحیح و متناسب با مخاطبان در جهت ایجاد ارتباط مؤثر و تغییر رفتار آنان می تواند بسیار کارساز باشد.
«توسعه فرایندی است که به صورت خود به خودی صورت نمی گیرد بلکه در طی زمان و با برنامه ریزی های سنجیده و دقیق، و نه الزاماً سفت و سخت، به دست می آید. عوامل مؤثر در توسعه عبارتند از: دسترسی به اطلاعات علمی، آموزش و پرورش، سواد و فناوری. کشورهای در حال توسعه می توانند در برنامه ریزی های توسعه، متناسب با خصوصیات و اهداف خود از تجارب مفید کشورهای پیشرفته استفاده کنند. در این بین کتابداری می تواند در توسعه ی فرهنگ، آموزش و پرورش، سواد و فناوری نقش مؤثر داشته باشد.»

وسايل ارتباط جمعي و توسعه اجتماعي و اقتصادي
امروزه وسایل ارتباط جمعی (رادیو، سینما، تلویزیون و مطبوعات و... ) با انتقال اطلاعات و دانشهای جدید و تبادل افکار و عقاید عمومی در راه پیشرفت و توسعه فرهنگ و تمدن بشری نقش اساسی بر عهده دارند، عصر ما عصر ماهواره ها و کامپیوترهاست عصر تسلط بشر بر زمان و مکان، زمین و جهان است. امروز همه چیز در شرف تغییر و تحول قرار دارد و این تغییر همه اقشار را در بر می گیرد چه در شهر و چه در روستا و در این راه نمی توان از نقش وسایل ارتباط جمعی در این تحولات چشم پوشید.
اکنون دیگر بدون اطلاع از وقایع روزمره و بدون استفاده از وسایل ارتباط جمعی نمی توان زندگی کرد، زیرا انسان تنها به واسطه آن می تواند مراحل رشد و تکامل مادی و معنوی خویش را طی کند. بسیاری از محققان مربوط به مسایل توسعه کشورهای جهان سوم معتقدند که با استفاده صحیح از وسایل ارتباط جمعی می توان با فقر و بی سوادی به مبارزه برخاست و همچنین با آموزش فنون و روشهای نوین در اشکال اطلاعات و آگاهی ها در زمینه های گوناگون اعم از صنعت، خدمات، کشاورزی، باغداری، دامداری و... بر میزان تولیدات گوناگون در شهر و روستا افزود.
توسعه وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم با نظرات دانیل لرنر مرتبط است که در سال ۱۹۵۰ طرح تحقیقاتی خویش را با مساعدت موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه کلمبیا در شش کشور ایران، ترکیه، لبنان، مصر، سوریه و اردن به انجام رساند که حاصل آن انتشار کتابی با عنوان «گذار از جامعه سنتی؛ نوگرایی خاورمیانه» در سال ۱۹۵۸ می باشد. لرنر در کتاب خویش تجدد ونوگرایی را معادل توسعه دانسته و آنرا با چهار متغیر مرتبط می داند:
▪ افزایش میزان شهرنشینی
▪ گسترش سواد
▪ دسترسی مردم به وسایل ارتباط جمعی
▪ افزایش میزان مشارکت سیاسی و اقتصادی مردم
لرنر لازمه دگرگونی را سه تحرک جغرافیایی، اجتماعی و روانی افراد می داند و به نظر او تحرک جغرافیایی روستائیان به سوی شهرها باعث تحرک اجتماعی از طریق سوادآموزی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی می شود که نتیجه ی آن نوعی تحرک روحی و «همدلی» و آمادگی برای ایفای نقشهای جدید اجتماعی و مشارکت اقتصادی و سیاسی است.
"شرام" نیز اهمیت کاربرد وسایل ارتباط جمعی را در دگرگونی های جهان سوم بویژه در کشاورزی، بهداشت، سواد و آموزش مورد تایید قرار می دهد.
"رائو" نشان می دهد که توسعه زمانی در هند تسریع گردید که افراد دسترسی کافی به اطلاعات داشتند،"دوب" نیز در آفریقا به همین نتیجه رسیده است.
دکتر کاظم معتمدنژاد در مقاله ی «نقش ارتباطات در توسعه ملی» می نویسد:
مقام ارتباطات و اطلاع رسانی در برنامه ریزی های توسعه ملی از دو جهت شایان توجه است: « وسایل و امکانات گوناگون ارتباطی از یک سو جزو عوامل آگاهی دهی، هماهنگ سازی و سازماندهی مورد نظر در ارایه و اجرای طرحهای مختلف توسعه به شمار می روند و در جلب همکاریها و مشارکتهای عمومی برای تامین نتایج مطلوب آنها نیز تاثیر تعیین کننده دارند و از سوی دیگر خود بعنوان شاخصهای توسعه مثل کشاورزی، صنعت، آموزش و بهداشت در برنامه های توسعه ملی جای ممتازی دارا هستند و به همین لحاظ برای پیشرفت و گسترش آنها در کنار زمینه های دیگر توسعه، برنامه ریزی های ویژه ای در نظر گرفته می شوند بدین گونه ارتباطات توسعه و توسعه ارتباطات در برنامه ریزی های توسعه ملی لازم و ملزوم یکدیگرند. »

توسعه چیست؟
پروکیله از محققان غربی توسعه را چنین می شناسد: «فرآیند عامی که در این زمینه وجود دارد این است که توسعه را بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر تقلیل فقر، بیکاری و کاهش نابرابری تعریف کنیم.»
به نظر دکتر ازکیا، توسعه همان رشد اقتصادی نیست زیرا که توسعه جریانی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان و رشد متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر بهبود در میزان تولید و درآمد شامل دگرگونی اساسی در ساختهای نهادی- اجتماعی- اداری و همچنین ایستارها و وجه نظرهای عمومی است. توسعه در بسیاری موارد حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز در بر می گیرد. اولین نکته در باب تعاریف توسعه این است که این تعاریف لزوماٌ با توجه قضاوت ارزشی، ارتباط با ارزشهای معینی دارد. زیرا توسعه بطور اجتناب ناپذیری مفهوم دستوری دارد و مترادف است با پیشرفت که نادیده گرفتن آن پنهان کردن قضاوت ارزشی است.
برنشتاین در این رابطه می گوید «جنبش برای ایجاد توسعه همراه با بار ارزشی خواهد بود که معدودی با آن مخالفند. توسعه یک فرایند است و این فرایند در نهایت به ارزشها مربوط می شود که این ارزشها، ارزشهای مردمانی است که تعلق به جهان غرب یا جهانی دیگر ندارند هدف از توسعه، ایجاد زندگی پرثمره است. » راجرز وشومیکر در باب توسعه می گویند: « توسعه عبارت از نوعی تغییر اجتماعی است که طی آن ایده های جدید به یک نظام اجتماعی عرضه می شود تا با بکارگرفتن روشهای نوین تولید و نهاده های پیشرفته اجتماعی، درآمد سرانه و سطح زندگی افراد بالا رود، توسعه نوعی نوسازی در سطح نظام اجتماعی است. »
به منظور شناخت و ارزيابي تغييراتي كه وسايل ارتباط جمعي در جهان پديد آورده اند، شناخت تأثير وسايل ارتباط جمعي در جوامعي كه جهان سوم يا در حال توسعه خوانده مي شوند، براي جامعه شناسي فوق العاده جالب است. در جهان سوم، جوامعي كه با آداب و عادات قديمي زندگي مي كنند، يكباره با ورود ناگهاني وسايل ارتباطي صنعتي و جديد مواجه مي شوند. مطبوعات در آنها رخنه مي كنند، راديو بدان نفوذ مي نمايد و تلويزيون آهسته آهسته در آن وارد مي شود. سرنوشت كشورهايي كه امروزه صنعتي مي خوانيم، چنين نبوده در اين كشورها اين وسايل بتدريج متولد شدند و زماني به اوج رسيدند كه جامعه نيز به خوبي تطور يافته بود. بنابراين در جهان سوم نقش وسايل ارتباط جمعي بسيار بديع مي نمايد.

شخصيت انتقالی
در زمينه تطور شخصيت در چارچوب جهان سوم بررسيهايي گوناگون صورت گرفته است. مطالعات لرنر از مهمترين آنهاست كه معمولاً سرآغاز هر تحقيق ديگر را تشكيل مي دهد. در سالهاي 1951- 1950 گروهي محقق كه از جانب دفتر تحقيقات اجتماعي در آمريكا اعزام شده بودند 1600 نفر را در شش كشور خاورميانه ( تركيه، اردن، ايران، سوريه، مصر و لبنان) به عنوان نمونه انتخاب و بدين ترتيب تحقيقي را آغاز نمودند. پرسشهاي آنان در مورد چگونگي استفاده از وسايل ارتباط جمعي( مخصوصاً سينما، مطبوعات و راديو) و نظرات مردم در مورد آنها بود. در سال 1954 از لرنر كه سرپرستي اين بررسي را به عهده داشت، خواسته شد تا اين داده ها را تحليل نموده گزارشي كلي ارائه دهد. لرنر بار ديگر همراه گروهي از محققان به اين كشورها سفر كرد و اثر خود را بعد از آن فراهم نمود.
در ابتدا لرنر ملاحظه كرد كه راديو و سينما به جلب افراد با سواد پرداخته و از اين طريق موجبات تسريع در بروز دگرگونيهاي اجتماعي را با ايجاد احتياجات تازه عقايد نو و بيداري سياسي در اين شش كشور فراهم آورده اند.
در جريان تحول خاورميانه دو مرحله قابل تشخيص است:
گرايش به اروپا كه صرفاً متوجه قشرهاي بالاي جامعه بود و به دگرگوني نوع زندگي آنان نظر داشت و صرفاً متوجه قشرهاي بالاي جامعه بود و به دگرگوني نوع زندگي آنان نظر داشت و تجدد كه جمعيتي وسيعتر را در بر مي گرفت. جريان گرايش به اروپا در وسايل خبري ممتاز منعكس گرديد، در صورتي كه تجدد توسط وسايل ارتباط جمعي نشر يافت. سه عامل اصلي در جريان تجدد وجود داشت: شهرگرايي، سوادآموزي و توسعه وسايل ارتباط جمعي
تاثير متقابل اين سه عامل موجب بروز نهادهايي گرديد كه در نهايت به شركت فعالانه مردم در زندگي سياسي انجاميد.
انساني كه در جامعه در حال توسعه شخصاً تحول مي پذيرد و با اتكاء به شخصيت خاص خود جامعه را به حركت وامي دارد، داراي توانايي خاص در همدليست.
همدلي تكيه گاه نظرات و عقايد است، مكانيسمي است دروني كه در دنياي متغير امروز فرد ترقي خواه توسط آن مي تواند خود را به جاي افرادي ديگر كه در محيطي ديگر زندگي مي كنند، قرار دهد.
يكي از فرضيه هاي اساسي لرنر اين است كه توانايي هر انسان در خود را به جاي ديگري قراردادن صرفاً در جوامعي رخ مي نمايد كه مشاركت انسانها در زندگي اجتماعي قابل توجه است. افراد جوامع غيرصنعتي، اساساَ غير مشارك خوانده مي شوند. شاخصهاي مشاركت، در مرحله اول، داشتن عقيده در مسائل اجتماعي است، سپس اعتقاد به اينكه اين نظر حائز اهميت نيز هست.
جنب و جوش و تحرك يك انسان از نظر رواني كه مستلزم ادراك خود وي در زمينه اجتماعي ديگر است، با جابه جايي جسماني اشخاص يعني سفر آغاز مي شود. ليك اين تجربه كه بدين ترتيب و با ديدن كشورهاي ديگر به دست مي آيد، بيش از اندازه خشن و فاقد دقت است. مسافر با دنيايي از مدركات تازه مواجه است كه تصور گذشته وي را از محيط مورد بازديد به هم مي ريزد. وسيله اي كه به نوبه خود جنب و جوش و تحرك رواني را پديد مي آورد و از سفر بكلي متمايز است تجربه مدركاتي است كه از قبل فراهم آمده است و اين نيز ( كه تجربه اي با واسطه است) در جريان ارتباط بين انسانها حائز اهميت است. بر خلاف مسافر كه با دنيايي تازه مواجه شده است، استفاده كننده وسايل ارتباط جمعي واقعيت تازه را دستكاري شده دريافت مي دارد و اين خود جريان فهم وي را از اين واقعيت تسريع مي نمايد.
ليك چنين امتيازي جهات منفي نيز به همراه دارد. مسافر در برابر انگيزه هايي كه از محيط نو دريافت مي دارد مي تواند واكنش نيز نشان دهد، در حالي كه استفاده كنندگان وسايل ارتباط جمعي در تماي خود از اين طريق با تمدني ديگر داراي حالتي پذيرا در در ك هر پيام خواهند بود. بنابراين وسيله اي جهت تخفيف تشنج دروني با بروز واكنش نخواهند داشت.
وسايل ارتباط جمعي بطور كلي و در مقايسه با آنچه در سفر براي يك انسان رخ مي دهد ادراك واقعيت را ساده تر مي نمايد و ارايه پاسخ را مشكل تر، از اين روست كه امكان دستكاري افكار را فراهم مي آورد.
تاكنون وسايل ارتباط جمعي صرفاً در جوامعي پديد آمده اند كه صنعتي اطلاق مي شوند يعني آنجا كه تحرك اجتماعي و جغرافيايي ديده مي شود در عين حال بايد افزود كه هيچ جامعه صنعتي نمي تواند جز با استفاده از وسايل ارتباط جمعي به صورت پيشرفته آن به كار پردازد و اين بدان معني است كه در يك نظام اجتماعي، شبكه ارتباطات جمعي هم شاخص و هم عامل تغيير است.
در زمينه هاي اقتصادي- اجتماعي، جوامع سنتي مخصوصاً كشاورزي خوانده مي شوند، در حالي كه صفت خاص جوامع جديد گسترش شهرهاست، از ديدگاه فرهنگي ، صفت مشخص كننده جوامع نواع اول، بي سوادي است در صورتي كه جوامع نوع دوم با ارتقاء سواد مشخص مي شوند. از نظرگاه سياسي، جوامع اولين با فقدان مشاركت انسانها در اتخاذ تصميمات سياسي و دومين با پديده معكوس آن قابل تشخيص اند. چنين است تصويري كلي كه لرنر از اين دو تمدن به دست مي دهد. با مطالعه چگونگي تحقق رشد اقتصادي، همبستگي هايي از يك طرف بين ميزان دسترسي به وسايل ارتباط جمعي و از طرف ديگر، پديده هايي نظير شهر نشيني، بي سوادي و شركت در زندگي سياسي ( راي دادن و يا تقبل مسئوليت اجرايي ) به دست مي آيد.
تاثير وسايل ارتباط جمعي در جهان سوم
در بين كتبي كه در آنها به جمع آوري مجموعه اي از آثار و نوشته ها در زمينه نقش وسايل ارتباط جمعي در جهان سوم پرداخته شده است، بايد از مجموعه مقالاتي ياد كرد كه زير نظر پاي منتشر شده است. اين كتاب مخصوصا به توسعه سياسي توجه دارد و اين امر بيش از همه با ارتباطات جمعي مرتبط است. زيرا به نظر پاي تحت تاثير ميزان و نوع ارتباطات جمعي است كه در قلمرو سياسي اقدامات صورتي ساده تر مي يابد، بعد فردي آنان به نفع بعد جمعي افزايش مي پذيرد و بدين ترتيب، پايه هاي سياست جمعي ريخته مي شود. بنابراين در دولتهاي جديد ايجاد وفاق سياسي تا حدودي با نظامهاي موجود در ارتباطات جمعي مرتبط است، دولت همواره همچون پديده اي طبيعي تولد نمي يابد، بلكه بايد ساخته شود. در جوامع سنتي و يا قديمي ارتباطات، نظامي خاص و متمايز از ديگر فرآيندهاي اجتماعي نداشت. نظر به فقدان انتقال دهندگان حرفه اي، اطلاعات، معمولا از خلال سلسله مراتب اجتماعي و يا روابط بين گروههاي خاص جريان مي يافت.
بين نظامهاي سنتي و جديد دو مرحله ميانه و انتقالي به چشم مي خورد. در جوامع انتقالي، جريانهاي جديد مبتني بر پيدايي شهرها، ندرتاً در روستاها رسوخ مي نمايد و معمولا فاصله اي بين برجستگان در شهرهاي امروزي و آنچه در سنتها ديده مي شد به چشم مي خورد.
بعضي از مولفان معتقدند كه محتواي غيرسياسي وسايل ارتباط جمعي به بي تفاوتي توده ها مي انجامد و موجبات پيدايش توده هايي را فراهم مي آورد كه در برابر سياستهاي تازه واكنشي شديد نشان نمي دهند.
بنابراين مي توان پذيرفت كه نظر به پيوند نظامهاي ارتباطي و نظامهاي سياسي با يكديگر، وسايل ارتباط جمعي نقش خاصي را در بروز تحول در جهان سوم حائز است.
در بين آثاري كه به مطالعه وسايل ارتباط جمعي در جهان سوم اختصاص يافته است مطالعه شرام حائز اهميتي خاص است زيرا هدفي از اين بررسي شناخت راههاي استفاده بهتر از وسايل ارتباط جمعي است. مولف ابتدا بدين نكته تاكيد مي نمايد كه توسعه اقتصادي جز در صورت تحقق توسعه اجتماعي ميسر نيست و توسعه اجتماعي مستلزم بسط آموزش و اطلاعات است. بنابراين بايد پذيرفت كه وسايل ارتباط جمعي تاثيري قطعي بر توسعه فرهنگي و از خلال آن توسعه اقتصادي خواهند داشت.
مك كللند با مطالعه عوامل خاصي كه توسعه اجتماعي را پديد مي آورند نقش بعضي از حالات رواني را نظير افزايش احتياج بر مي شمارد. چنين حالاتي در طبقات متوسط اروپا و آمريكاي شمالي تجلي مي نمايد و ارزشهايي چون انواع آرماني را كه ماكس وبر با اخلاق پروتستانها مرتبط مي دانست به ياد مي آورند. با اين همه بايد گفت نشر اطلاعات در جهان سوم با موانعي بسيار مواجه مي شود. اطلاعات مخصوصاً از جهان صنعتي به جوامع در حال توسعه منتقل مي شود.
در كشورهاي جهان سوم، جريان اطلاعات در فضايي مشابه صورت نمي گيرد. در شهرهاي بزرگ دسترسي مردم به اطلاعات بيش از مناطق روستايي است و اين نتيجه اي است كه پاي نيز در كتابش بدان دست مي يابد. بنابراين به اعتقاد ما در جهان در حال توسعه دو نوع نظام ارتباطي موجود است آنچه در جامعه شهري به چشم مي خورد و آنچه در روستاها تجلي مي پذيرد.
در جهت تكميل اين نظر مي توان از انديشه هاي شرام استفاده كرد كه با مراجعه به بررسيهاي مردم شناسان و مفهوم شخصيت اساسي تشريح شخصيت هر فرد را با توجه به بنيادهاي اوليه يك جامعه به عنوان عناصر شكل دهنده آن و نهادهاي ثانوي به عنوان مظاهري حاصل از اين شخصيت عنوان مي دارد.
شرام مثالهاي متعددي از اشتباهاتي مي زند كه از انتقال محض و مطلق روشهاي ديگر بدون توجه به صفات خاص فرهنگ ملي منشا گرفته اند و در تعقيب آن نصايح سودمندي به برنامه ريزيان و محققان در زمينه استفاده از اطلاعات براي توسعه كشورهاي جهان سوم مي دهد.
مولفان نشان مي دهند كه در جوامع جهان سوم نبايد نظريه پيشرفت دو مرحله اي را كه طبق آن ابتدا رهبران عقايد متاثر مي شوند و سپس از طريق آنان توده ها برانگيخته خواهند شد پذيرفت. در بعضي از كشورها، مخصوصاً جوامع در حال توسعه به جاي اين رويه مي توان از مسيري پيچيده تر استفاده كرد كه در آن به عنوان مثال ابتدا نوانديشان و سپس از طريق آنان رهبران عقايد را تحت تاثير قرار مي دهيم. همچنين ممكن است تاثير مستقيم وسايل ارتباط جمعي بر توده ها مطمح نظر قرار گيرد. ليكن نظريه پيشرفت در دومرحله را نيز مي توان همراه با ديگر روشها در اين زمينه مورد توجه قرار داد و اثرات درازمدت وسايل ارتباط جمعي را در دگرگوني شخصيت همچنان كه لرنر بدان اشاره مي كند توسعه بخشيد.
هر قدر ميزان توسعه يك كشور پايين تر باشد پيام وسايل ارتباط جمعي با روابط بين افراد و مجراهاي خاص ارتباطي نظير گوش و دهان تقويت مي گردد، ارقام و آمار نيز همين نتيجه را به دست مي دهد.
از مجموع مطالعاتي كه در زمينه اثرات وسايل ارتباط جمعي در كشورهاي در حال توسعه به عمل آمده چند نتيجه قاطع به دست مي آيد: قبل از همه بايد به همبستگي خاص، ليك در مواردي مشروطع بين توسعه اجتماعي و اقتصادي و استفاده از وسايل ارتباط جمعي اشاره كرد. تاثير وسايل ارتباط جمعي بايد با توجه به شرايط فرهنگ ملي صورت بندد. اين تاثير زماني مي تواند به ايجاد تغيير منجر شود كه وسايل ارتباطي در متن تطور همه جانبه انديشه ها قرار گرفته باشد از جانب ديگر وسايل ارتباط جمعي جامعه شهري را بيش از روستاها متاثر مي سازد.
تطور صرفاً با پرورش شخصيتهاي انتقالي و پر تحرك كه در آن همدلي به درجه اي مي رسد كه افراد مي توانند خود را در شرايطي ديگر بازيابند صورت مي بندد. از جانبي تمامي اين دگرگونيه در اركان شخصيت كه د رجهت تعليه شخصيت اساسي به وقوع مي پيوندد، از جهتي نشان دهنده ارتباط نزديك است كه اشاعه جمعي با ديگر تغييرات ساخت اجتماعي كه هم عامل و هم معلول آن است برقرار مي كند از جانب ديگر نه تنها بايد اختلافات فرهنگي را مورد توجه قرارداد بلكه بايد تباين در نحوه درك مسائلي را نيز كه موردي خاص از تفاوتهاي فرهنگي است در نظر گرفته چنين تفاوتهايي بيشتر با عادات فكري و چگونگي ادراك واقعيت و بنابراين عقايد نسبت به منابع و وسايل خبري در ارتباطند تامحتواي علمي فرهنگ.
مورو در رساله اي كه تاكنون منتشر نشده است به مطالعه عواملي پرداخته است كه به سهم خود موجبات بروز نواقصي در تغيير تصاوير سينمايي و تلويزيوني و عدم شناخت متقابل فرهنگها را فراهم آورده اند وي نشان داده است كه فهم قسمتهاي مختلف تصوير مستلزم تربيت تماشاچي است ميير بعضي از نتايجي را كه از مطالعه اي در ساحل عاجل توسط گروه برژر به دست آمده است خلاصه كرده و در همين زمينه به بيان حادثه اي جالب نيز كه مورو نقل مي كند پرداخته است هنگام اجراي اولين تجربيات در كاربرد برنامه برژر ميير به نمايش فيلمي مستند در برابر گروهي از روستاييان ساحل عاج در مورد مضار مگس پرداخت. اين فيلم كه توسط تكنيسينهاي اروپايي تهيه شده بود. اين حشره را درشت نشان مي داد بعد از نمايش آن پرسشهايي از حاضران به عمل آمد تا مشخص شود كه آيا درس ارائه شده به خوبي مورد تفهم قرار گرفته است يا خير جواب حاضران اين بود كه بله اين حشره داراي مضار بسيار است و شما حق داريد آن را از بين ببريد.
ليكن اينجا يعني در كشور ما مگسهاي كوچكي وجود دارند و شباهتي به مگسهاي بزرگي كه شما در فيلم نشان داديد ندارند. اين واقعه كه فقط يكي از وقايعي است كه در اين زمينه رخ داده است به خوبي نشان مي دهد كه چگونگي ادارك ما از محتواي سمعي و بصري با نوع تربيتي مرتبط است كه در گذشته دريافت كرده ايم و در ضمير ناآگاه ما قرار گرفته است.
بنابراين بايد توجه نمود كه سوادآموزي احتمالاً به چگونگي استفاده از وسايل ارتباط جمعي در جوامع در حال توسعه مرتبط است. ليك اين پيوند بين عناصر فرهنگ جديد لزوماً از همه مراحلي كه در كشورهاي صنعتي پشت سر گذارده اند نخواهد گذشت. بالاخره بايد با توجه به اشكالات واقعي كه شرام از آنان ياد مي كند و در عين حال با در نظر گرفتن موانعي كه از تاخر اقتصادي و تكنولوژيك منشا مي گيرد از خوش بيني مفرط در اين زمينه اجتناب ورزيد.

نتيجه
در جهان سوم نقش وسايل ارتباط جمعي بسيار بديع مي نمايد و براي جامعه شناسي ديدگاهي تازه مي گشايد. انساني كه در جامعه در حال توسعه شخصا تحول مي پذيرد و با اتكا به شخصيت خاص خود جامعه را به حركت وا ميدارد داراي توانايي خاص در همدليست.
توانايي هر انسان در خود را به جاي ديگري قرار دادن، صرفا در جوامعي رخ مي دهد كه مشاركت انسانها در زندگي اجتماعي قابل توجه است.
اگر تفاوت بين جوامعي كه با وسايل ارتباط جمعي مجهزند و آنهايي كه فاقد چنين وسايلي هستند در زمينه هاي اساسي كه دگرگونيهاي اجتماعي بر آن متكي است مطالعه شود نتايجي در زمينه هاي اقتصادي اجتماعي فرهنگي حاصل مي شود. صفت خاص جوامع جديد كه داراي وسايل ارتباط جمعي هستند گسترش شهرهاست از ديگاه فرهنگي صفت مشخص كننده جوامع نوع اول بي سوادي است در صورتي كه جوامع نوع دوم با ارتقا سواد مشخص مي شوند.
نظر به پيوند نظامهاي ارتباطي و نظامهاي سياسي با يكديگر وسايل ارتباط جمعي نقش خاصي را در بروز تحول در جهان سوم حائز است
هر قدر ميزان توسعه يك كشور پايين تر باشد پيام وسايل ارتباطي جمعي با روابط بين افراد آن جامعه تقويت مي گردد.
به طور كلي از مجموع مطالعاتي كه در زمينه اثرات وسايل ارتباط جمعي در كشورهاي در حال توسعه به عمل آمده چند نتيجه قاطع به دست مي آيد قبل ازهمه بايد به همبسيتگي خاط بين توسعه اجتماعي و اقتصادي و استفاده از وسايل ارتباط جمعي اشاره كرد تاثير وسايل ارتباط جمعي بايد با توجه به شرايط فرهنگ ملي صورت بگيرد اين تاثير زماني مي تواند به ايجاد تغيير منجر شود كه وسايل ارتباطي در متن تطور همه جانبه انديشه ها قرار گرفته باشد از جانب ديگر وسايل ارتباط جمعي شهري را بيش از روستاها متاثر مي سازد.

منابع :
• کتاب جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی/ نوشته ژان کازنو /
(ترجمه دکتر باقر ساروخانی و دکتر منوچهر محسنی)
• اینترنت

با تشکر از زحمات استاد ارجمند
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کورش قلی زاده