خوش آمديد,
مهمان
|
|
به نام خدا
رسانه شنیداری " رادیو استاد : جناب آقای مطهر درس : سواد رسانه ای دانشجویان : زهرا کماسی – معصومه باشتنی – اشرف خانجانی رشته روابط عمومی (امور رسانه) مقطع کاردانی به کارشناسی دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد13 اهمیت رادیو تحلیل فیلم سخنرانی پادشاه سال 1934 جنگ جهانی دوم بریتانیای کبیر جرج ششم پادشاه انگلستان است و دو پسر دارد . انگلستان وضع نابه سامانی دارد هم به لحاظ اقتصادی هم ضعف پادشاه؛هیتلر چشم طمع به انگلستان و مستعمره هایش دوخته . پادشاه بیمار است ؛ ولیعهد عاشق زنی بد نام و مطلقه شده و قصد ازدواج دارد در حالی که کلیسا اجازه نمیدهد پادشاه انگلستان با یک زن مطلقه ازدواج کند . پسر کوچک تر به دلیل لکنت زبان هم نمی تواند گزینه مناسبی به جای ولیعهد باشد . در مراسم سال نو پادشاه سخنرانی رادیویی برای متحد کردن مستعمره ها میکند که به لحاظ تکنیکی فردی مثل چرچیل این متن را آماده کرده است و بسیار شنیدنی است . پادشاه از پسر کوچک میخواهد متنی را بعد از او بخواند که او به خاطر لکنت زبان نمی تواند انجام دهد . پادشاه به پسر میگوید: بگذار میکروفون بار این کار را بر دوش بکشد . اگر بدانی چه طور از این دستگاه شیطانی استفاده کنی می توانی همه چیز را تغییر بدهی . اشاره ای به اهمیت افکار عمومی ! در گذشته ها پادشاهان فقط باید لباسشون خوب ومناسب می بود و باید سعی میکردند از اسب نیافتند ولی الان باید به خانه های مردم هجوم ببریم و نظرشون رو نسبت به خودمون جلب کنیم . این خانواده ضعف هاش رو پشت این دستگاه مخفی میکنه . شدیم مثل هنر پیشه ها! ولیعهد بعد از پادشاهی کوتاهی با اون زن ازدواج میکنه و از پادشاهی کناره گیری میکنه و پسر کوچکتر پادشاه میشه با کمک یک گفتار درمان و تلاش های بسیارزیادی که مدت زمان زیاد فیلم هم به این موضوع اختصاص داره میتونه در سخنرانی های مهم و تاجگذاری با آبرو شرکت و سخنرانی کنه . رسانه سرد و گرم ؟رادیو در کدام دسته قرار میگیرد؟ رسانه سرد، رسانهای است كه مشاركت زیادی را از ناحیه مخاطب طلب كرده و فهم پیامهای آن احتیاج به قدرت تخیل مخاطب دارد، در صورتی كه رسانه گرم آن است كه مشاركت چندانی از مخاطب طلب نمیكند و بخاطر صراحت و وضوح، نیازی به تخیل ندارد. وسائل ارتباطی سرد و گرم در كتاب "شناخت وسایل ارتباطی" مارشال مكلوهان كه در سال 1964م انتشار یافت، مطرح شد. مكلوهان در فصل دوم این كتاب، ضمن تجزیه و تحلیل دقیقی كه از وسائل ارتباطی به عمل آورد، پارهای از نظریات جالب و مشهور خود را كه از جملۀ آنها، "رسانه سرد و گرم" بود، از جهات مختلف روشن كرد. اصطلاح گرم(Hot) و سرد(Cool) از زبان محاورهای آمریكایی گرفته شده و اشارهای است به تمایز میان لطیفهپردازی سرد كه فهمیدن و لذت بردن از آن احتیاج به قدرت تخیل داشته و لطیفهها و نكتههای گرم كه بخاطر صراحت و وضوحشان نیازی به تخیل ندارند. مكلوهان با بسط این تقسیمبندی(تقسیم رسانه به سرد و گرم)، جوامع را نیز به جوامع سرد و گرم تقسیم میكند. اقسام رسانههای سرد و گرم بر اساس معیار ارائهشده برای رسانههای سرد میتوان این موارد را جزء رسانههای سرد بر شمرد: 1. تلویزیون؛ 2. تلفن؛ 3. كاریكاتور؛ 4. سمینار؛ 5. نوشتههای ایدئو گرافیك(نوشتههای تصویری كه مراد، همان خطی است كه با علائم و تصاویر بیان مقصود میكند)؛ 6. رسانههای سنگین و سخت مانند سنگ و لوح؛ 7. جلسات بحث و گفتگو یا گفتار(گفتارها و گفتگوهای افراد، سرد بشمار میروند؛ چون شنونده باید اطلاعات زیادی را بر اطلاعات دادهشده توسط مخاطب بیفزاید؛ تا آنرا كاملاً درك كند؛ 8. داستانهای مصوّر؛ 9. كلامِ انسان. موارد زیر را هم میتوان جزء رسانههای گرم برشمرد: 1- رادیو؛ 2- كتاب؛ 3- عكس؛ 4- مطبوعات؛ 5- ضبط صوت؛ 6- سینما. تاریخچه رادیو در جهان اکتشاف ها و ساختن وبه کار انداختن ابزارها و دستگاها ، تاریخ دقیق و مجزای داشته اند ، بلکه حاصل پژوهش هایی بوده ، که از جنبه های مختلف و به وسیله گروهای پراکنده در تمام دنیا، همزمان با یکدیگر انجام یافته و نتایج کار گروه ها ، اعم از موفقیت ها و ناکامی ها ، آزمایش ها و خطاها و بالاخره پیشرفت ها ، در هم آمیخته و به یکدیگر پیوسته است. (حجازی ، 1376: 3 ) در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، دانشمندان زیادی (با ملیتهای متفاوت) _که مشهورترین آنها گولی یلمو مارکونی ایتالیایی بود _ برای انتقال پیام به فواصل دور ، تلاش می کردند که سرانجام_ به وسیله¬ی تلگراف بعد هم تلفن_ در این کار موفق شدند. ( اندرو کراسیل ،1991 : 26 ) عزم جدی برای توسعه¬ی استفاده از رادیو و بی سیم را برای مقاصد نظامی فراهم آورد.( عاملی، 1382: 23 ) نخستین بار در سال 1795 م، فیزیکدانی به نام سالوا درفرهنگستان علوم بارسلونا اسپانیا اعلام کرد که زمین نیز مانند ابر دارای بار الکتریکی است .(کاوه ،1379: 1 ) راديوچگونه به وجود آمد؟در سال 1860 ميلادي جيمز كلارك ماكسدل) فيزيكدان و رياضيدان اسكاتلندي) ، تئوري امواج الكترومغناطيسي را براياولينبارعرضه كرد. در سال 1887 (هنريشن هرتز)، مهندس وفيزيكدانآلماني نظريه ماكس دل را تاييد نمود.او موفق شد از نوسانات الكترونيكي برايانتقالامواج از محلي به محل ديگر بدون سيم استفادهكند. وي براي اولينبارموفق شد، امواج راديوييرا در آزمايشگاه توليد كند. نام (هرتز) بهصورتواژهاي بينالمللي براي بيان فركانسهايراديويي به كار ميرود. پس ازاو (برانلي)فرانسوي درسال 1890 آزمايشهايي در اينزمينه انجام داد وبالاخره دانشمندي روسي به نام(الكساندر پوپوف) موجي را با دستگاهي كهشبيهدستگاه هرتز و برانلي بود اختراع و آنتن را بهوجود آورد و به اين صورتيك دستگاه تلگرافمرس را ايجاد نمود. در مارس 1896 پوپوفاولين پيغامتلگرافي را به مسافت 250 متريفرستاد. اولين كسي كه متوجه شد،ميتوان از بيسيم بهعنوان يك وسيله ارتباطي استفاده نمود،(ماركوني) ايتاليايي بود كه بعدها به نام مخترعراديو معروف گرديد. وي در سال 1895اولينخبر راديويي خود را به وسيله بيسيم در يكفاصله 3 كيلومتري فرستاددر ژوئن سال 1896 در لندن اولين ايستگاهتلگرافي بدون سيم به كمكامواج الكترونيكينمايش داده شددر سال 1897 به ايتاليا برگشت و يكارتباطبيسيم بين دو كشتي جنگي در يك مسافت 12كيلومتري ايجاد نمود وبالاخره در سال 1901 درتكميل اختراع خود موفق گرديد، علائم بيسيمرا از يكطرف اقيانوس اطلس يعني از شهر (پلدو) در انگلستان به آن طرف اقيانوساطلس، شهر(سن ژان) آمريكا بفرستد. مردم از اختراع ماركوني چنان بهشور و هيجانآمده بودند، كه خواستار پخش صداي انسان ازراديو شدند، اما چونلامپهاي راديو ضعيفبود سازندگان راديو بايد فكر بهتري ميكردند. بههمينمنظور در سال 1906 يك فيزيكدانآمريكايي به نام (دو فورست) لامپ سهالكترونيرا اختراع كرد كه براي راديو الكتريسيته خيليقابل استفاه بود. بعداز آن (روبرت فون ليئن)موفق به ساخت لامپهاي قوي شد، اين لامپهاتحولبزرگي در زمينه دستگاههاي الكترونيكي بهوجود آوردند. در سال 1910براي اولينبار صداي موسيقي وآواز اپراي (متروپولتين - نيويورك) درسراسرآمريكاي شمالي شنيده شد. در سال 1913 جمعي از دانشمندان سعيكردندكه صداي موزيك درتمام نقاط جهان كاملا شنيدهشود، ولي جنگ جهاني اولزحمات آنها رابينتيجه گذاشت. احتياجات نظامي در دوران جنگ،استفاده ازبيسيم را گسترش داد و در تاريخ 11 نوامبر سال1918 تلگراف بيسيمنويد پايان جنگ را به همهجهانيان اعلام نمود. تاريخ شروع بهرهبرداري عمومي از راديو درسال 1920 ميباشدنخستين دستگاهپخش راديواولين دستگاههاي پخش منظم راديويي در سال1920 درانگلستان به كار افتاد و در سال 1926اولين كنفرانس بين المللي راديويي باشركت 27كشور جهان، در برلين برپا شد و آيين نامه مقرراتارتباطات راديوييبه تصويب رسيد. رشد فزاينده راديو و مخاطبانش، آن را تبديلبهرسانهاي جمعي و فراگير نمود. ارزاني بهايراديوهاي ترانزيستوري نيز بهپيشرفت اين رسانهدركشورهاي توسعه نيافته كمك كرد. در هر حال دردنيا تقريبا يك ميليارد گيرندهراديويي وجود دارد، يعني براي هر چهار نفريكگيرنده راديويي موجود ميباشد. بعدها ماکسول ، فیزیکدان و ریاضیدان اسکاتلندی (1831-1879م) به دنبال آمپر ، اهم و فارادی که فعالیت¬ها یشان به جهان الکتریسیته ، خدمات بسیاری کرده و همگام با پژوو هشگران همزمان خود که در مورد پدیده¬های در دست کاوش الکترو مغناطیسی کار می کردند ، در سال 1867م (برخی این تاریخ را 1860 م 1864 م هم ذکر کرده اند) نظریه¬ای درباره امواج الکترومغناطیسی ارائه کرد. (خاتون آبادی،1374: 62) ایستگاه های فرستنده رادیویی مبنا گذاری نخستین کانالهای (ایستگاهای فرستنده) رادیویی، بیشتر کار تولیدکننگان لوازم و کالاهای رادیوالکتریک بود که می خواستند تجربه¬های خود را تعمیم و ترویج دهند و تکنیکهایشان را با پخش کنسرت و اخبار به میان مردم ببرند. در این کار، بر حسب کشورهای مختلف ، یا آزادی عمل کامل وجود داشت ویا برعکس، دولتها به شکلهای گوناگون دخالت خود را نشان دادند.(حجازی،1376: 5) اولین دستگاهای پخش منظم رادیویی در سال 1920م در انگلستان به کار افتاد و در سال 1926م اولین کنفرانس بین المللی رادیویی با شرکت 27 کشور جهان، در برلین برپا شد و آیین و مقررات ارتباطات رادیویی به تصویب رسید(www.irib.ir) گفتنی است، برخی تاریخ شروع به کار نخستین کانال (ایستاگاه ) رادیویی در سال 1920م و در شهر پیترزبورگ آمریکا ذکر کرده¬اند کی.دی.کی.ای. نام داشت و متعلق به شرکت سهامی دستینگهاوس الکترونیک بوده است . ( خجسته ، 1381: 2) و برخی دیگر نیز معتقدند که نخستین ایستگاها¬ی فرستنده پخش منظم رادیویی در سال 1920م در انگلستان به کار افتاده و پیشگام این امر، شرکت مارکونی بوده است .(کاوه،1379،4) همزمان با راه اندازی ایستگاه رادیویی پترزبرگ ، حتی قبل از آن، ایستگاهای رادیویی در کشورهای مختلف راه اندازی شد. در سال 1919م در هلند،1921م در ملبورن و 1922م در سیدنی استرالیا ایستگاه رادیویی راده انداز شد. در سال 1922 در بلژیک،آلمان ، استرالیا ،چکسلواکی وتا 1926م در بسیاری از کشورهای دیگرهمانند، فنلاند، لهستان،نروژ،مکزیک، هند،ژاپن ایستگاهای رادیویی آغاز به کار کرند.(عاملی،1382: 5) به هر حال آنچه جالب توجه است، پیشی داشتن ایالات متحده آمریکا در بیشتر جنبه¬ فعالیتهای رادیویی بوده است. به طوری که هجوم برای تشکیل ایستگاهای پخش رادیویی در سال 1922م در این کشور به تاسیس 451 ایستگاه فرستنده رادیویی در یک سال منجر شدو تعداد ایستگاهای فرستنده رادیویی در آمریکا تا سال 1925م به 528 ایستگاه رسید.(حجازی،1376: 6-7) در این میان، پیشرفتهای رادیویی در اروپا کندتر از آمریکا بود و از سال 1921م به بعد، هر ساله فرستنده¬ها و برنامه¬های منظمی در قاره اروپا به وجود آمدند . به طوری که در سال 1925م 19 کشور اروپایی، ایستگاه فرستنده رادیویی(که دربالا اسم برخی از آنها ذکر شد) داشتند و شایان ذکر است رادیوBBC در سال 1922م، به وجود آمد و در اتحاد جماهیر شورویی (روسیه کنونی) نیز ابتدا ایستگاه فرستنده رادیویی پره داجا از مسکو آغاز بکار کرد و سپس گسترش یافت.( تاثیرات رادیو بر مسائل مهم جهان جنگ جهانی اول با شروع جنگ جهانی اول ، این اختراع همراه با دیگر اختراعات وارد عرصه نظامی شد و از رادیو به عنوان جنگ افزار کمکی استفاده شد و به عبارتی با آنچه بیان شد ، ابتدا تلگراف بی سیم مورد تکمیل و استفاده قرارگرفت و بعد در سال 1914م رادیو نیز مورد استفاده قرار گرفت و با تلاش دانشمندان و مهندسان تکمیل شد.(خاتون آبادی ، 1374: 63 ) اما پس ازخاتمه جنگ جهانی اول بهره برداری غیر نظامی از رادیو که قبلا در جنگ از آن به عنوان جنگ افزار کمکی استفاده شده بود، آغاز شد . جنگ جهانی دوم و پس از آن رادیو در طی جنگ جهانی دو و حتی تا ده سال پس از آن هم در اوج ترقی بود و هیچکدام از برنامه¬هایش مخاطبان کمتر از چندملیون نفری نداشت.(اندرو کراسیل ،1994: 39 ) در این دوره رادیو چهره¬ی مولد و خلاق از خود نشان داد. تهیه برنامه¬ها واقعی و اغلب مستند که گاه با چاشنی خلاقیتهای نویسندگانش همراه بود و تولید برنامه¬ها با آمیزه¬ای از گفتار،گفتگو ،نمایش و...از نوع آوریهای رادیویی در این دوره بود .( اندرو کراسیل،1994: 39) به هر حال ، در ادامه با پایان جنگ جهانی دوم ، رادیو رفته رفته به صورت وسیله¬ای همگانی درآمد و اختراع ترانزیستور و کاربرد آن در رادیو در دهه 1950م این وسیله ارتباطی را با سرعت و وسعت بیشتری جهانگیر کرد.(خاتون آبادی،1374: 64) در واقع انقلاب ترانزیستوری از آغاز دهه¬ی 1960 م شروع شد و رادیو که تا آن زمان تفوق قبلی خود را از دست داده بود و به نظر می رسید رو به افول می رود، راهی جدید برای برطرف کردن موانع پیدا کرد.(اندرو کراسیل ، 1994: 45-46) رادیوهای لامپی قدیمی بزرگ و گران بودند و در ضمن برق زیادی مصرف می کردند ، اما رادیو ترانزیستوری اشکال مصرف برق را نداشت و مهم تر از همه خیلی ارزان تر و کوچک تر بودند ، آن قدر کوچک که بتوان آن را در دست گرفت ، در جیب گذاشت و با خود به اینطرف آنطرف برد.(اندرو کراسیل ، 1994 : 45 ) رادیو دیگر جایی ثابت در خانه یا کارخانه نداشت ، افراد می توانستند رادیو ترانزیستوری همراه خود داشته باشند، علاوه بر اینها شنونده ، می توانست در حا گوش دادن به رادیو کارش را انجام دهد ( خیاتی کند ،رانندگی کندو..) (اندرو کراسیل ، 1994 : 45 ) يوزف گوبلز 1897 – 1945 يوزف گوبلز كه يكي از اعضاي حزب نازي بود در سال 1933 به سمت وزارت تبليغات آدولف هيتلر منصوب شد و از اين طريق حوزه قدرتش بر كليه رسانه هاي آلماني، اعم از راديو، خبرگزاري، سينما و تئاتر گسترش يافت. گوبلز در 1925 با آدولف هيتلر، رهبر حزب، ملاقات كرد. او در سال 1926 گاليتر، يا حزب رهبر را براي منطقه برلين بنيانگذاري كرد و در سال 1927 نشريه ناسيونال سوسياليستي Der Angriff (حمله) را راه اندازي نمود و خود سردبيري آن را به عهده گرفت. در سال 1928 در انتخابات Reichstag (پارلمان آلمان) پيروز شد و به آن راه يافت. گوبلز با تهييج عمومي و با به كار گيري كليه فنون نوين تبليغاتي، هيتلر را در دست يابي به قدرت ياري كرد. پس از روي كارآمدن هيتلر، گوبلز به سمت وزارت تبليغات منصوب شد. از اين زمان بود كه گوبلز تمام امكانات تبليغي و ارتباطي آلمان را در خدمت اهداف تبليغي حزب نازي درآورد و از اين طريق به تدريج اين مفهوم را به مردم آلمان القا كرد كه رهبرشان قدرت خدايي دارد و تقدير آنها اين است كه رهبري جهان را به عهده بگيرند. اين روال تا زمان مرگ گوبلز تداوم داشت. گوبلز در سال 1938 به عضويت كابينه هيتار درآمد و در سال 1944 و در اواخر جنگ جهاني دوم هيتلر او را مسئول بسيج عمومي مردم گرداند. او كه كنترل كامل راديو، خبرگذاري، سينما و تئاتر را در دست داشت، به تدريج فرهنگ آلمان را تنظيم كرد. او هوش سرشار و نبوغ خود در حوزه روانشناسي توده هاي مردم را به طور كامل در خدمت حزبش به كار گرفت. بيشتر حملات زهرآگين او متوجه يهوديان بود. او از نظر قدرت مسحور كنندگي كلامش، نفر دوم پس از هيتلر بود و هيچكس نمي توانست بهتر از او ملاقاتهاي عمومي و رژه ها را طراحي و اجرا كند. او تا آخر كار نسبت به هيتلر وفادار باقي ماند. در اول مي 1945 و با تهاجم نيروهاي شوروي به برلين، گوبلز خودكشي كرد. رادیو در ایران درسال 1303 هجري شمسي (1924 م) توسط وزارت جنگ مقدمات استفاده ازبيسيم فراهمشد. در سال 1305 بيسيم در ايران واردگرديد. از سال 1311 موسساتبيسيم توسعهپيدا كردند، كه نهايتا به ايجاد راديو منتهي شد. هياتوزيران روز دوم مهر ماه 1313 استفاده ازراديو را تصويب كرد و مقرراتي وضع شدكه براينصب آنتن واستفاده از راديو اجازه وزارت پستو تلگراف و تلفنلازم بود. در سال 1316 مقدمات ايجاد مركز راديو بهوسيله وزرات پست وتلگراف و تلفن فراهم و بهدنبال اين اقدام در سال 1317 سازمان پرورشافكارتاسيس شد. اين سازمان دارايكميسيونهاي مطبوعات، كيت كلاسيك،سخنراني،نمايشهاي راديويي و موسيقي بود. درچهارم ارديبهشت 1319 اولينفرستندهراديويي در ايران در محل بيسيم در جاده قديمشميران افتتاح گرديد. از سال 1319 راديو تهران در 24 ساعت فقط 8ساعت برنامه اجرا ميكرد كهشامل اخبار،موسيقي ايراني، گفتار مذهبي، فرهنگي،جغرافيايي و تاريخي بود. درسال 1322 راديو تهران بخش ديگري بهتعداد بخشهاي قبلي خود افزود وصبحها نيزبرنامه آن سه ساعت افزايش يافت. در سال1324 براي روزهاي تعطيلنيز برنامههاييمدون پخش ميگرديد. توسعه رادیو در ایران در بدو تأسیس، رادیو تهران که دارای دو فرستنده یکی برای موج متوسط و دیگری برای موجکوتاه بود، برای پخش برنامههای خود از یک استودیو در محل اداره بیسیم استفاده میکرد. در سال ۱۳۲۷ یک فرستنده در اختیار رادیو قرار گرفت و یک استودیوی کوچک در میدان ارگ برای پخش اخبار ساخته شد. در سال ۱۳۳۶ نام «رادیو تهران» به «رادیو ایران» تبدیل و بعدها در جنب رادیو ایران فرستنده دومی بنام رادیو تهران نیز مشغول به کار گردید که در آغاز امر تنها موسیقی از آن پخش میشد. اهداف و تشکیلات رادیو در ایران اداره رادیو در بدو تأسیس به اداره کل انتشارات و تبلیغات به مدیریت دکتر عیسی صدیق اعلم، استاد دانشگاه واگذار شد. اهداف و وظایف این اداره عبارت بودند از: 1. تعیین سیاست و خط مشی رادیو 2. توسعه فرهنگ عمومی و آشنا کردن مردم بهاصول زندگی نوین 3. توجه به وحدت ملی، مبانی ملیت و حفظ استقلال 4. شرح تحولات کشور 5. رعایت کامل سیاست دولت در انتشار اخبار 6. تأسیس مدرسه برای تربیت خطیب، قصهگو، شاهنامهخوان 7. نصب رادیو و بلندگوی عمومی در مرکز شهر 8. تأسیس مدرسه هنرپیشگی راديو در دوره اشغال ايران توسط متفقين برنامههاي گسترش راديو که يک سال و اندي از عمر آن ميگذشت با اشغال ايران با مشکل روبهرو شد. در اين ميان «دايره سانسور» نيز با فشار شوروي و انگلستان در اسفند ۱۳۲۰ با حضور نمايندگان اين دو کشور، براي سانسور در راديو و مطبوعات ايران تشکيل شد. متفقين دخالتهاي بيشماري در رسانههاي همگاني ايران به عمل ميآوردند. راديو و مطبوعات بهطور جدي از پخش هرگونه خبر و مطلبي بر ضد متفقين و مغاير با مفاد پيمان سهگانه منع شده بودند. اخبار مربوط به جنگ نيز ابتدا به اداره سانسور انگليس و شوروي فرستاده ميشد و پس از کسب اجازه، پخش ميگرديد. بولارد، از ترس تبديل راديوي خودروهاي شخصي به فرستندههاي کوچک تقاضا كرد که دولت ايران کليه راديوهاي مذکور را در سطح کشور جمعآوري کند و دولت ايران نيز آن خواسته را انجام داد. به اين ترتيب که سفارت انگليس يکايک خودروهاي شخصي را که داراي راديو بودند شناسايي کرد و با دادن شمارههاي آنها به شهرباني تقاضاي تحويل راديوهاي آنها را كرد. اين راديوها تا پايان جنگ جهاني دوم در اختيار شهرباني باقي ماند. علاوه بر اين، متفقين اوقاتي از راديو تهران را در اختيار گرفته و براي سربازان خود در ايران برنامه پخش ميکردند. انگليسيها همچنين با کمک دولت ايران، با افرادي که به راديوهاي دولتهاي محور گوش ميدادند، برخورد ميکردند و اگر استفاده از آن در مکانهاي عمومي بود برخوردشان تا تعطيلي آن مکان و مجازات صاحب آن پيش ميرفت. در اين زمان گرايش مردم به راديو برلين در مقايسه با راديو مسکو و لندن بهدليل وجهه نسبتا خوب آلمانيها نزد ايرانيان بيشتر بود. ويليام ريدر بولارد، وزيرمختار انگليس در ايران در طول جنگ جهاني دوم نيز به محبوبيت راديو برلين در ميان ايرانيان اذعان ميکند و آن را ناشي از خواست ايرانيان به برقراري توازن با روسها ميداند. البته وي تعمدا، کشور متبوع خود و سابقه استعماري آن را در اين اظهارنظر ناديده ميگيرد و غافل از اين ميماند که علت اصلي گرايش مردم به سوي آلمانها ـ همچون سالهاي جنگ جهاني اول ـ عملکرد بد، غيرانساني و يکسويه روسها و انگليسيها به نفع خودشان و ناديده انگاشتن خواستها و منافع مردم ايران از سوي آن دولت بوده است. او در ادامه قضاوت و تحليل يکجانبهاش مينويسد: «مردم ايران خيلي تحت تاثير پخش برنامههاي فارسي راديو برلين هستند که ادعاهاي عجيب و غريب ميکند و شايد بتوان ايرانيها را در مجموع کساني دانست که نسبت به آلمان احساسات دوستانه دارند. اين تا اندازهاي به علت ترس آنان از روسيه است و اين که ميخواهند شاهد يک آلمان قوي براي ايجاد توازن با روسها باشند و تا اندازهاي هم به اين دليل است که ايرانيها آدمهايي از سنخ هيتلر را تحسين ميکنند.» اما در نهايت بولارد در نتيجهگيري خود اعتراف ميکند که «مردم ايران قويا ضدروسي و در مجموع ضدانگليسي هستند و از سياست بيطرفي شاه پشتيباني ميکنند. اين الزاما جلوي روزنامهها را نميگيرد تا از فعاليتهاي آلمان به عنوان سوءاستفاده از ميهماننوازي و ايجاد مخاطره براي مملکت ايران، انتقاد نکنند.» وي از برنامههاي بخش فارسي بي يسي به عنوان برنامههاي عالي ياد ميکند که در مدت راهاندازي موفق شده با تبليغات راديو برلين مقابله کند. اما محور تبليغات بخش فارسي راديو برلين در آستانه اشغال ايران در شهريور 1320 براي خارج کردن ايران از بيطرفي و سوق دادن آن به سوي آلمان هيتلري از روي تبليغات تهديدآميز بسيار شديد و خشن بود. اين تهديد براي ايران به صورت حملات تبليغاتي عليه رضاشاه از راديو برلين شروع شد و دولت ايران يادداشت اعتراضيهاي به سفارت آلمان در تهران تسليم کرد. تاسيس بخش فارسي راديو بي بيسي بي بيسي مختصر شده بنگاه سخنپراکني بريتانياست که نوامبر 1922 / آبان ۱۳۰۱ توسط صاحبان شرکتهاي انگليسي فعال در صنعت بيسيم در لندن تاسيس شد. اين بنگاه دولتي يکي از پرسابقهترين و بزرگترين بنگاههاي رسانهاي جهان است. بخش بينالمللي بي يسي 1932 م / 1311 ش با عنوان «سرويس امپراتوري بي يسي» فقط به زبان انگليسي و عمدتا براي جذب مخاطبان انگليسي زبان در مناطق مختلف جهان راهاندازي شد. عنوان سرويس جهاني بي يسي از سال 1988 م جايگزين عنوان اخيرالذکر شد که مفهومي پرمعنا از عصر استعمار و امپرياليسم را به ذهن متبادر ميکرد. امروزه بخش فارسي راديو بي يسي زيرمجموعهاي از سرويس جهاني بي يسي است که به زبان فارسي از طريق راديو، اينترنت و تلويزيون فعاليت خبري و رسانهاي ميکند. بي يسي فارسي که به راديو لندن نيز معروف است، از قديميترين بخشهاي اين رسانه به زباني غيرانگليسي است که در دي 1319 / دسامبر 1940 با بودجه وزارت خارجه انگليس آغاز به کار کرد. نخستين رئيس بخش فارسي راديو لندن ـ ويکتور گلدنينگ ـ از سوي راجر استيونس، رئيس وقت بخش شرقي وزارت امور خارجه انگليس انتخاب شد. با توجه به اهميت راهبردي ايران و نقش تبليغات در اين بخش از جهان، عمدهترين ماموريتهاي آن، اين بود که ضمن خنثيسازي تبليغات راديو برلين، برنامههايي درراستاي سياستهاي جنگي دولت بريتانيا و متفقين سازمان دهد و ذهن ايرانيان را آماده برکناري رضاشاه و اشغال ايران کند. با موفقيتهايي که اين راديو در دوره پس از تاسيس به دست آورد باعث گسترش آن به ساير نقاط جهان نيز شد. به طوري که در پايان جنگ جهاني دوم، برنامههاي بي يسي به ۴۰ زبان پخش ميشد. بر اين مبنا بود که گوبلز، مهمترين کارگزار تبليغات آلمان هيتلري، راديو بي يسي را برنده «تهاجم فکري» در اروپا ناميد. بخش فارسي راديو بي يسي به عنوان يکي از مهمترين ارکان ديپلماسي عمومي انگليس در ايران بود و اين رکن بودن خود را تاکنون ادامه داده است. زمان جنگ جهاني دوم از دوران فعال ديپلماسي عمومي انگليس در ايران بود. اولين برنامه راديو بي بيسي يک ساعت برنامه خبري در هفته بود که اخبار جنگ جهاني دوم را پوشش ميداد. با نزديک شدن موعد اشغال ايران توسط متفقين مدت و ماهيت برنامههاي آن افزايش يافت. بخش قابل توجه مطالب برنامههاي آن توسط آن لمبتون، وابسته مطبوعاتي سفارت انگليس در تهران تهيه ميشد که از ايرانشناسان مشهور انگليسي بود و ويژگيهاي جامعه ايران را بخوبي ميشناخت و با ذهنيت مردم ايران آشنا بود و بعد از تاييد سرويليام ريدر بولارد، وزير مختار انگليس در تهران براي پخش به لندن ارسال ميشد. نقش راديو بيبيسي در اشغال ايران 14نوامبر 1922، همزمان با 24 آبان،راديو انگلستان با موج متوسط آغاز به كار كرد. در اين رسانه كه بعدها بي بي سي نام نهاده شد، نقش مهمي را در دوران جنگ جهاني دوم و از جمله اشغال ايران ايفا كرد. در اين گزارش به بررسي نقش بيبيسي و اشغال ايران پرداخته شده است. در سالهاي منتهي به اشغال ايران توسط متفقين، راديو يکهتاز ميدان رسانهاي بود.تنها رقيب راديو، مطبوعات بود که آن نيز به خاطر سرعت خبررساني و گستردگي پخش و در اغلب مقاطع به دليل برقراري سانسور، ياراي مقابله با راديو را نداشت. راديو به سبب امکانات فني بينظير خود از نيروي اقناع و نفوذ فراواني برخوردار بود. برنامههاي راديويي به طور مستقيم و در تمام ساعات شبانهروز از فواصل بسيار دور پخش ميشوند و بدون برخورد با هيچ مانعي، به سرعت از موانع طبيعي و ديوارهاي مصنوعي عبور ميکنند و در ذهن شنوندگان رسوخ مينمايند. بيان راديويي در مقايسه با مطبوعات، سخنراني و... هيچ گونه محدوديتي ندارد و از مرکز فرستنده آن ميتوان شنوندگان بيشماري از طبقات گوناگون اجتماعي را در نواحي مختلف و گستره جغرافيايي وسيعي پوشش و تحت تاثير قرار داد. بنابراين، راديو کارکرد تبليغاتي موثرتري در آن مقطع داشت و در واقع رسانه برتر محسوب ميشد. از آنجا که راديو تنها با حس شنوايي و تخيل مخاطبانش سر و کار دارد، اگر راديو به رسانهاي شايعهپرداز بدل شود، تاثيرش چندين برابر ميشود؛ چراکه شنوندگان ميتوانند با بهرهگيري از نيروي پايانناپذير تخيل خود، هر موضوع باورنکردني را باورکردني و هر غيرممکني را ممکن تلقي کنند1 تا به حدي که واقعيت و شايعه جابهجا شوند. «برنامههاي راديويي داراي نيروي ضربتي و غافلگيرکننده شديدي هستند... در برابر ضربه روحي فراواني که از شنيدن خبرهاي غيرقابل انتظار راديويي ناشي ميشوند، انسان قدرت دفاعي ندارد و به همين سبب است که راديو از لحاظ نفوذ رواني موثرترين وسيله ارتباطي تلقي ميشود».2 در سالهاي منتهي به اشغال ايران در شهريور 1320 شوروي و انگلستان براساس رويه رقابتآميز هميشگي خود در ايران به منظور پيگيري سياستهاي تبليغاتي خود در طول جنگ جهاني دوم به رسانه برتر روز يعني راديو روي آوردند و هر کدام به فاصله اندکي از همديگر در برنامههاي راديويي برونمرزي خود بخش فارسي تاسيس کردند. ابتدا شوروي و به فاصله حدود يک سال انگليس راديويي به زبان فارسي راهاندازي کردند. به علاوه، انگليس پيش از اين بخش فارسي راديو دهلي را نيز با همان هدف راهاندازي بخش فارسي راديو بي يسي از قلب مستعمرات خود در هندوستان تاسيس کرده بود. آلمان هيتلري نيز براي بهرهگيري از سلاح تبليغات، راديو برلين را پايهريزي کرده بود تا افکار عمومي ايرانيان را به سود کشور متبوع خود سوق دهد. بنابراين، در سالهاي پاياني عصر رضاشاه راديو مهمترين رسانه تاثيرگذار در حيات سياسي و اجتماعي ايران و جهان به شمار ميرفت. در داخل ايران نيز راديو تهران زير نظر سازمان پرورش افکار در 4 ارديبهشت ۱۳۱۹ آغاز به کار کرد. پخش اخبار آن در آغاز به 5 زبان خارجي (انگليسي، روسي، عربي، فرانسوي و آلماني) انجام ميگرفت که پس از مدتي زبان ترکي نيز به آنها افزوده شد. از 6 ساعت برنامه شبانه، 4 ساعت به موسيقي (3 ساعت موسيقي فرنگي و يک ساعت موسيقي ايراني)، يک ساعت و 15 دقيقه به اخبار (نيم ساعت اخبار به زبان فارسي در 2 نوبت و ۴۵ دقيقه به زبانهاي خارجي فرانسوي، انگليسي و آلماني) و ۴۵ دقيقه به برنامه گفتارهاي کشاورزي، جغرافيا، بهداشت و ورزش اختصاص يافته بود. 3 در سالهاي منتهي به اشغال ايران در شهريور 1320 شوروي و انگلستان براساس رويه رقابتآميز هميشگي خود در ايران در طول جنگ جهاني دوم به رسانه برتر روز يعني راديو روي آوردند با آغاز جنگ جهاني دوم و اهميتي که جايگاه و مواضع ايران در آن مقطع تاريخي داشت، از آنجا که راديو رسانهاي دولتي و طبعا بيانگر سياستهاي رسمي دولت ايران بود، براي اين که در آن سخني مغاير و ناقض بيطرفي گفته نشود نظارت بر راديو بيشتر و سختتر شد تا آنجا که رضاشاه شخصا در مورد متن مطالب پخش شده مداخله و اظهارنظر ميکرد و چکيدهاي از مقالههاي سياسي و اجتماعي روزنامههاي پايتخت که توسط کميسيون راديو در اختيارش نهاده ميشد، اجازه پخش در راديو به زبانهاي فارسي و بيگانه را ميداد4تاکيد رضاشاه بر موضع بيطرفي ايران و ندادن بهانه به دست دولتهاي درگير در جنگ تا حدي بود که در برنامه تازه راديو که در تاريخ ۲۸ اسفند ۱۳۱۹ به نخستوزيري اعلام شد، ۱۵ دقيقه اخبار به زبان فارسي حذف شد و علت آن چنين بيان شد: «در اوايل ايجاد راديو، اخبار خبرگزاري پارس در راديو گفته ميشد، ولي به فرمان ملوکانه مقرر گرديد که خبرهاي کشورهاي بيگانه در راديو گفته نشود.» در مجموع اهداف و محورهاي برنامههاي بخش فارسي راديو بي بيسي را در ايام اشغال ايران در شهريور 1320 ميتوان به شرح زير جمعبندي کرد: ـ شايعهسازي بر ضد رضاشاه و تقويت آن با مستندات تاريخي مربوط به عملکرد رضاشاه. ـ مشروعيت بخشيدن به اشغال ايران. ـ شکلدهي افکار عمومي ايرانيان درخصوص منافع متفقين و ايجاد نگاه مثبت نسبت به آنها. ـ شکستن مقاومت ايرانيان در مقابل اشغالگران. ـ طرح حکومت دموکراسي و مبتني بر قانون اساسي براي فريب افکار عمومي. اهداف کاربردي و عملکرد بي بيسي فارسي در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم تاکنون: ـ نقش اطلاعاتي در تمامي بحرانها و رويدادهاي سياسي ايران ـ ايجاد اختلافات قومي و مذهبي در ايران ـ تبديل شدن به منبع خبري براي ايرانيان در بحرانهاي سياسي يا اجتماعي ـ تلاش براي نشان دادن خود به عنوان رسانه بيطرف در رويدادهاي داخلي ايران در حوزههاي مختلف ـ تلاش براي جذب مخاطبان تحصيلکرده جامعه ايران بويژه جوانان راديو بي بيسي توانست با مهندسي افکار عمومي ايرانيان در شهريور ۱۳۲۰، با شايعهسازي و در همآميختن برخي واقعيتها با ادعاهاي غيرواقعي، موفق به شکلدهي يک واقعيت تاريخي يعني پايان سلطنت رضاشاه شد. به اين ترتيب که اين راديو نقش عمدهاي در کنار ساير عوامل در تخريب چهره رضاشاه ايفا کرد تا حدي که آن شايعات به واقعياتي تاريخي بدل شد و تا سالها بر اذهان ايرانيان سنگيني کرد. بي بيسي توانست با شگردهاي جنگ رواني و تبليغاتي، مقاومت ايرانيان را در برابر قواي اشغالگر بشکند و ذهن آنان را آماده پذيرش اشغال کشورشان از سوي متفقين کند. غير از راديو لندن که مرتبا از رضاشاه انتقاد و افکار عمومي ايران را عليه او تحريک ميكرد، راديو دهلي و ساير راديوهاي اقماري انگليس نيز با راديو لندن همصدا شده و بستر مناسب و قابل پذيرشي براي برکناري و تبعيد رضاشاه فراهم آوردند. رادیو و مصدق مصدق با اینکه رادیو را در اختیار داشت نتوانست در کودتای 28 مرداد از آن بهره گیرد. تحولات رادیو از زمان تاسیس تا کودتای 28 مرداد رادیو، محصول سازمان پرورش افکار و هدفش عمومی کردن ایدئولوژی دوران رضاشاهی بود. به همین خاطر است که در رادیوی این دوران، نشانی از برنامههای مذهبی نیست، اما موسیقی غربی و گفتارهایی دربارهی تاریخ ایران، بهداشت، خانهداری و … وجود دارد. گفتارهای تاریخی نیز بیشتر به حکمرانانی میپرداخت که در راه اعتلای ایران گام برداشته بودند.رادیو که خود ابزاری مدرن بود، تأثیر مهمی بر فرهنگ مردم ایران بر جای نهاد. مثلاً مردمی که موسیقی را ناپسند میدانستند و موسیقیدان را مطرب میخواندند، اندکاندک به موسیقی ارج نهادند و به موسیقیدان به عنوان یک هنرمند نگریستند.گروههای سنتی جامعه از عمومی شدن این فرهنگ به شدت نگران بودند. پس از شهریور ۲۰ و دگرگونی فضای ایران، این گروهها توانستند نخستین گفتارهای مذهبی را از رادیو پخش کنند. «حسینعلی راشد» که نخستین گوینده این برنامهها بود، گفتارهایی دربارهی حضرت سیدالشهداء، خانواده و یاران ایشان اجرا کرد. تحلیل من این است که اینها نیز استعارهای از شاهنشاه، خانوادهی او و مردم ایران بود که راشد با بیانی چنین نمادین میخواست به شرح وظایف آنان برای حفظ ارکان جامعه بپردازد.با اشغال ایران در حقیقت رادیو نیز به اشغال متفقین در آمد. متفقین به بهانهی فرستادن پیامهای سربازانشان، توانستند اندکاندک در رادیو صاحب گفتار نیز بشوند. تفاوتی که شورویها با انگلیسیها داشتند در این بود که آنان از موضع بالا و به قصد فردای پس از پیروزی در پی سفت کردن جای پای خود و هماندیشانشان در ایران بودند. در این راه تا حدودی نیز موفق شدند و توانستند غائلهی آذربایجان را به وجود آورند. آنان علاوه بر این در اوضاع داخلی ایران نیز دخالت میکردند. مثلاً در رادیو تهران از طرف شورویها به برخی از رجال سیاسی انگلوفیل مثل سیدضیاءالدین طباطبایی حمله میشد. دولت مصدق و استفاده از رادیو رادیو عموماً رسانهای دولتی به شمار میآمد. هر دولتی که سر کار میآمد، تلاش میکرد رادیو را در راستای اهداف خودش به کار گیرد. اگر به این امر توجه کنیم که درصد بیسوادی در جامعهی ایران آن زمان بالا بود و از سوی دیگر فرهنگ شفاهی سنت دیرپایی در این سرزمین دارد، آن موقع درخواهیم یافت که رادیو تا چه میزان در جامعهی آن روز ایران میتوانست نقشی جدی ایفا کند. بنابراین رادیو بسیار تأثیرگذارتر از رسانههای مکتوب بود.یکی از شگردهای مصدق، نطقهای وی برای تأثیرگذاری روی تودههای مردم بود. او از کاریزمای کلامیاش به خوبی بهرهبرداری میکرد. مصدق با تمام آزادیای که به مطبوعات داد و تلاش کرد تا آنها را محدود نکند، اما سعی وافری داشت تا رادیو را تحت کنترل خود داشته باشد؛ چرا که نمیخواست ارتباطش با مردم خدشهدار شود.گفتنی است از ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ که با نخستوزیری حسین علاء مجلس و دولت هر دو تابع شاه شدند، مناقشهای بین دولت و مجلس وجود داشت؛ چرا که رئیس ادارهی انتشارات و تبلیغات که از اعضای دولت بود، تلاش میکرد نفوذ دولت را در رادیو تسری دهد؛ در حالیکه ممکن بود نمایندگان مجلس برخلاف سیاستهای دولت صحبت کنند و سخنان آنان بازتابی در رادیو نداشته باشد.لازم به ذکر است که در آن هنگام پخش مستقیم مذاکرات مجلس از رادیو امکانپذیر نبود و بدین جهت متن مذاکرات توسط مجری رادیو خوانده میشد. مشکلی که در اینجا به وجود میآمد این بود که مذاکراتی که در راستای سیاستهای دولت بود، تمام و کمال خوانده میشد، اما صحبتهایی که جنبهی انتقادی داشت، سانسور میشد یا اصلاً خوانده نمیشد. اسناد نشان میدهد نیروهایی چون آیتالله کاشانی یا مظفر بقایی که حامی مصدق بودند، از این وضعیت دفاع میکردند، اما هنگامی که در سلک مخالفان مصدق درآمدند، به جرگهی معترضان سانسور در رادیو پیوستند. به نظر من اگر مصدق واقعاً از رادیو تا لحظهی آخر استفاده میکرد، شاید کودتای ۲۸ امرداد به این راحتی به پیروزی نمیرسید. البته باید روی اطلاق واژهی کودتا به ۲۸ امرداد احتیاط کرد؛ چراکه تعریف کودتا سرنگونی قدرت سیاسی حاکم از طریق راههای غیرقانونی و با مداخلهی خشونتآمیز نیروهای نظامی است. در حالیکه با انحلال مجلس توسط مصدق، طبق اصل ۴۶ متمم قانون اساسی، شاه قانوناً توانست مصدق را عزل و فضلالله زاهدی را به جای او منصوب کند. این عمل قانونی را ۱۴ بار در فاصلهی تعطیلی مجلس سوم و چهارم احمدشاه انجام داد و کسی به او خردهای نگرفت. بنابراین از آنجا که نه عمل غیرقانونیای انجام شده است و نه شاهد دخالت قهرآمیز نیروهای ارتشی هستیم، نمیتوانیم ۲۸ امرداد را کودتا بنامیم.همچنین مشاهده میکنیم که مصدق پس از دریافت حکم برکناریاش در نخستین ساعات بامداد ۲۵ امرداد، علیاصغر بشیرفرهمند -مدیرکل انتشارات و رادیو- را میخواهد و میگوید که از کار برکنار شده است و در نظر دارد واپسین پیام خود را خطاب به ملت ایران ضبط کند و آنگونه که فرهمند بعدها بیان کرد، مصدق در این پیام به مردم گفت که از سوی شاه برکنار شده است و مردم باید خودشان سرنوشتشان را به دست گیرند، اما در این میان فاطمی و سایر یاران مصدق سر میرسند و او را از این کار منصرف میکنند و پس از آن با تأئید مصدق و با کار چرخانی فاطمی به فرهمند دستور داده شد تا در رادیو اعلام کند کودتایی در شرف وقوع خنثی شد.به نظر من اما، ۲۵ امرداد کودتا بود.چرا؟چون این شیوهای که برای اجرای ابلاغ فرمان، سرهنگ نصیری پیش گرفت، شیوهی بسیار بدی بود و چند نفر نیز در این میان دستگیر شدند. همچنین مداخلهی نیروهای خارجی در این عملیات غیرقابل انکار است. جالب این که نیروهای نظامی در روز ۲۸ امرداد فعالیتهایی داشتند.از این موضوع که بگذریم، حسین فاطمی در واقع بازوی رسانهی مصدق بود. نقش فاطمی و روزنامهی وی - باختر امروز- در رادیو تا چه اندازه بود؟از دوران رضاشاه، بخشی از برنامههای رادیو ویژهی نقل مطالب روزنامهها بود. در دوران مصدق، روزنامهی باختر امروز جایگاه ویژهای در برنامههای رادیویی داشت. سرمقالههای این روزنامه، نمایندهی جناح تندرو دولت مصدق بود.پخش میتینگ ۲۵ امرداد از رادیو حادثهی مهمی بود؛ چراکه پادشاه و جایگاه او در فرهنگ ایرانیان از منزلتی برخوردار بود. فاطمی در این میتینگ شاه را آماج حملات بسیار تند خود قرار داد و این برای مردمی که از رادیو، برنامههای این میتینگ را دنبال میکردند، تازگی داشت.همچنین در فاصلهی ۲۵ تا ۲۷ امرداد یکی از مسائلی که مطرح شد، حذف سرود شاهنشاهی از رادیو بود. یکی از جرمهای بشیرفرهمند در دادگاه پس از ۲۸ امرداد، حذف این سرود بود. او نیز بیان کرد که حذف این سرود به علت فشار چپگرایان بوده است. اما چرا مصدق در ۲۸ امرداد از رادیو استفاده نکرد؟به این نتیجه رسیده بود که نهضت ملی در شرف شکست است و شکست نهضت، شکست آمال و آرزوهای یک ملت بود. ایران هم از لحاظ اقتصادی به ورطهی ورشکستگی افتاده بود و هم از لحاظ بینالمللی در انزوا قرار داشت. طبعاً در صورت ادامهی چنین شرایطی یا نمایندگان مجلسی که مصدق منحل کرده بود، استیضاحش میکردند و یا صبر مردم به پایان میرسید و خواهان برکناری نخستوزیر میشدند.«علیقلی بیانی» - از بنیادگذاران حزب ایران و جبهه ملی- برای من بیان کرد، مصدق در جلسهای خطاب به «کریم سنجابی» گفته بود: «ما باید این مسیر را طوری برویم که این درخت باقی بماند و نمادی شود.» این خواست رهبران جبهه ملی به حقیقت پیوست و مصدق و جریان ملی شدن نفت تبدیل به یک نماد سیاسی در ایران شد مصدق نخواست مسیری را که آغاز کرده بود، به طور طبیعی ناکام بماند. او درصدد برآمد تا فرجامش به طور غیرطبیعی و به نام کودتا به پایان رسد تا نماد ملیگرایی در ایران شود. از آنجا که مردم ایران نیز دلبستگی خاصی به شکستخوردگان تاریخ دارند، این نماد را به راحتی پذیرفتند. ارتباط مردم با رادیو در دوران مصدق به چه نحو بود؟آنچنان که از اسناد برمیآید، در دورهی مصدق ارتباط رادیو با مردم بسیار زیاد بود. نامههای زیادی از سوی مردم به رادیو میآمد و دربارهی برنامههای رادیو از سوی مردم اظهارنظر میشد.حادثهی ۳۰ تیر دربردارندهی نکتههای جالبی برای شناخت رادیوست. در ۳۰ تیر رادیو دست دولت قوام است. در این هنگام مهم نیست که رادیو دست کدام دولت است، بلکه مهم این است که اعتماد مردم به کیست. رادیو دست قوام بود، اما آنکه موفق شد جامعه را تهییج کند و به سوی اهدافش سوق دهد آیتالله کاشانی و ملیون بودند.«رضا سجادی» از گویندگان نخستین رادیو و «مورخالدوله سپهر» از نزدیکان قوام بر این باور بودند که لحن بیانیهی قوام آمرانه بود و در واقع گویا قوام بر آن بود تا با تحقیر جامعه، آن را در برابر خودش قرار دهد. در حالیکه با وضعیتی که مصدق ایجاد کرده بود و مردم احساس میکردند در شرایط جدید از جایگاه بالایی برخوردارند، چنین لحن آمرانهای بسیار دور از رجل سیاستمداری چون قوام بود.ناگفته نگذارم که مصدق نیز بسان قوام متعلق به اشرافیت سنتی قاجار بود، اما منش آن دو بسیار متفاوت بود. قوام نگاهی از بالا به تودهها داشت، اما مصدق چنین نگاهی نداشت.پس میتوان نتیجه گرفت، آن هنگام که میان مردم و حاکمیت شکاف وجود داشته باشد، مانند شکاف میان مردم با رضاشاه، با رزمآرا و با قوام رسانه نخواهد توانست در خدمت آرمانهای سیاستمداران باشد. بله. دقیقاً چنین است. به خاطر همین شکاف است که مثلاً رادیو بغداد در زمان پهلوی دوم و رادیو بی.بی.سی در شهریور ۲۰ و ۵۷ طرفدار فراوانی در ایران مییابند. و اما مرگ تاثیر گذاری رادیو در جهان البته آنچه به برتری رادیو خاتمه داد ، تلویزیون بود ، که توسط جان لویی برد و دیگران در دهه¬ی 1920 اختراع شد (اندرو کراسیل،1994: 40 ) اما به قول مک براید (( در کشورهای در حال توسعه ، رادیو تنها وسیله ارتباطی است که کاملا اصطلاح (( رسانه جمعی )) را می توان بر آن اطلاق کرد که برای دستیابی به مناطق دور دست ، راهی آسان و اقتصادی است)) در این کشورها استفاده از رادیو رو به افزایش رفت . منابع: 1. استوارت ا، ريچارد، در آخرين روزهاي رضاشاه، تهاجم روس و انگليس به ايران در شهريور 1320؛ ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي و کاوه بيات، تهران، معين، چاپ سوم، 1370؛ 2. اسنادي از اشغال ايران در جنگ جهاني دوم، جلد 2تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1379؛4.بولارد، ريدر ويليام، شترها بايد بروند، ترجمه حسين ابوترابيان، تهران، البرز، 1369؛ 5.برومند، صفورا، تاريخنگاري به شيوه راديو BBC، تهران، دفتر پژوهشهاي راديو، ديپلماسي عمومي بريتانيا در ايران؛ مطالعه موردي بخش فارسي سرويس جهاني بي يسي»، ايران و استعمار انگليس (مجموعه سخنرانيها، ميزگرد و مقالات)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1388؛ 8.ذوقي، ايرج، ايران و قدرتهاي بزرگ در جنگ جهاني دوم |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|