پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: افکار سنجی یا احساسات سنجی

افکار سنجی یا احساسات سنجی 10 سال 11 ماه ago #8184

آیا با توجه به متد جاری در موسسات نظر سنجی و افکار سنجی، واژه افکار سنجی کلمه ای مناسب است؟

مدتی است با خود می اندیشم آیا اساسا واژه " افکار سنجی " کلمه مناسبی است برای مجموعه اقداماتی که معمولا در حوزه بررسی و پژوهشهای اجتماعی انجام میشود؟ آیا آنچه در مجموعه پروسه ای که به آن " افکارسنجی " میگوییم به واقع سنجش فکر است؟

همه کسانی که در این صنعت ( صنعت افکار سنجی ) و در موسسات خاص افکار سنجی کار میکنند و یا طراحی و هدایت پروژه ها را به عهده دارند میدانند که نظرات و آراء افراد بسیار سریع تغییر میکند ( مخصوصا اگر آن پروژه خاص در رابطه با یک رویداد خاص با تاریخ خاص مثل انتخابات باشد ) مثلا اگر در تاریخ 12 اسفند قرار است مردم به کاندیداهای مجلس رای دهند، نتایج حاصله پروژه در دوم اسفند با ششم اسفند با دهم اسفند تفاوت بسیاری با هم دارند.

این تغییرات به چه معناست؟

آیا فکر به این سرعت تغییر میکند؟ و جالب است که بدانیم حقیقتا یکی از تغییراتی که بسیار سخت اتفاق می افتد و خود خیلی وقتها مانعی برای تغییرات دیگر است همین ثبات فکری و قالبی است که آدمها دارند و به این سادگی تغییر نمیکند و آدمها به واسطه داشته های فکریشان در امنیت به سر میبرند و اگر این فکر دچار تغییراتی شود چه بسا احساس نا امنی نمایند. حال چگونه است که در پروژه های افکار سنجی این تغییر اینقدر سریع اتفاق می افتد.

آیا ما حقیقتا داریم فکر یا افکار را میسنجیم؟

آیا پروژه های افکار سنجی در حال بررسی افکار مردم در یک زمینه خاص است؟

کلمه معادل دیگری که معمولا به کار می رود واژه " نظر سنجی " است و چندان فرقی با افکار سنجی در فرمتی که معمولا به کار میرود ندارد. نظر، فکر، عقیده و غیره. سوال ما اینجاست که آیا ما داریم نظر و عقیده و فکر مردم را در رابطه با موضوعی خاص میسنجیم؟

با توجه به شناختی که از فکر و نظر داریم به نظر میرسد ما در حال سنجش چیز دیگری هستیم و دانستن آن ما را از یک توهم ( توهم دانایی این که مردم چگونه می اندیشند ) و مسئولین و تصمیم گیران در حوزه های مختلف را نیز از یک خطای استراتژیکی که میتواند ناشی از توهم دانایی باشد ( عمل و اتکا و تصورات خاص از مردم و تصمیم بر اساس این دانش ) آگاه کرده برهاند.

آنچه پس از سالها و سالها کار در این عرصه برایم به وجود آمده این است که ما مشغول افکار سنجی و نظر سنجی نیستیم بلکه ما داریم " احساسات سنجی " میکنیم.

آنچه که میتواند دائم دستخوش تغییر و کش و قوس و محل بازی و بالا و پایین رفتن و انواع حرکات باشد فکر نیست بلکه احساسات است. احساسات است که یک لحظه آرام است و لحظه دیگر طوفانی. یک دم میخندد و دم دیگر می گرید. در یک آن خشمگین است و در آن دیگر مهربان و این توصیفات با ذهن و عقیده و فکر و حوزه سر تفاوت دارد که علی رغم بالا و پایین رفتنهای عاطفی و احساساتی، ثباتی نسبی دارد.

اگر بخواهم واضح تر بگویم آنچه که ما به نام افکار سنجی یا نظر سنجی میشناسیم در واقع احساسات سنجی است و اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم یک " اثر سنجی " است. اثر سنجی تبلیغات بر روی احساسات مردم.

مثلا در یک پروژه ساسی مثل انتخابات، اگر هدف ما بررسی میزان مشارکت مردم در انتخابات باشد، در موج های مختلف در حال بررسی این مطلب هستیم که به مرور زمان و هر چه که به زمان انتخابات نزدیکتر می شویم اثر گذاری تبلیغات مختلف بر روی احساسات مردم در رابطه با شرکت یا عدم شرکت چیست؟ البته از همین مورد مطلب مهمی هم در مورد تبلیغات و اثرگذاری آن دستگیرمان میشود که تبلیغاتی موثر است که احساسات را هدف گرفته باشد و نه لزوما فکر و منطق مردم و یا گروه هدف را.

عدم ثبات و نا پایداری این تبلیغات نیز دقیقا از همین جاست. ایشان میخواهند در مدتی محدود احساسات گروه هدف را به شکلی خاص چنان به قلیان مثبت یا منفی ( بر اساس هدفشان : مثلا نیروهای درون حاکمیت برای تحریک به شرکت در انتخابات و نیروهای خارج یا ضد حاکمیت برای تحریک احساسات به عدم شرکت ) در آورند که صرفا در روز رای گیری اقدام مطلوبشان ( رای دادن یا رای ندادن ) به صورت واکنشی انجام گیرد و این که فردای بعد از رای گیری چه میشود و یا این که مردم احساسات و اقدام ناشی از آن احساسات دیگری داشته باشند را مد نظر قرار نمیدهند.

یا مثلا در پروژه های اقتصادی یا تحقیقاتن بازار، برای پدید آورنده یک کالا در فروش محصولش این مهم است که چه کند تا محصولش بیشتر به فروش برسد و در این راستا پروژه به موسسه افکار سنجی خاص داده میشود تا بررسی نماید که " نظر و فکر " مردم یا گروهی خاص از مردم ( گروه هدف ) در مورد این کالا چیست. سوال اینجاست که آیا ما به عنوان متصدیان و پژوهشگران در حال بررسی فکر مردم و نحوه اندیشیدنشان در مورد آن کالای خاص هستیم و یا احساسات ایشان را میسنجیم؟ احساساتی که در نتیجه تعامل با کالا و یا تبلیغات در این لحظه شکننده شکل گرفته است.

صاحبان کالا پس از اخذ نتایج حاصله از تحقیق چه میکنند؟

و یا سیاسیون در مثال بالا پس از اطلاع از نتایج نظر سنجی های اصطلاحی چه میکنند؟

این همان چیزی است که ما را به یک گام عقب تر از احساسات سنجی میبرد و منظور از احساسات سنجی ( افکار سنجی اصطلاحی ) را برایمان روشن میکند و آن جهت دادن و همسو کردن بیشتر احساسات و عواطف افراد انسانس بر اساس اهدافشان است. در واقع احساسات سنجس میکنند که احساسات سازی انجام شود و ابزار این احساسات سازی نیز پروپاگاندا یا تبلیغات تجاری است. همان که عده ای به اشتباه ( بر اساس استدلالات فوق ) به آن افکار سازی میگویند.

احساسات سازی میتواند مرحله ای از افکار سازی باشد و نه همه آن.

بنابراین به طور خلاصه یک پروژه افکار سنجی در واقع یک اثرسنجی اثرات مجموعه اقدامات برای احساسات سازی است که تا چه میزان موفق بوده است یا نه که میتوانیم به آن احساسات سازی بگوییم.

نکته مهمی که در خوانش این متن مهم است این است که ما این متن را توصیفی نوشته ایم و نه ارزشی. یعنی بیان نکرده ایم که چه چیزی خوب یا بد است و نه نقدی کرده ایم و نه حکمی داده ایم. بنابراین اگر هر کسی این متن را به گونه ای میخواند که در او احساس خاصی تولید میشود از آن عینک احساسی خود اوست . . .

از آنجایی که علاوه بر احساسات، ما در دنیای انسانی چیزی به اسم فکر هم داریم به واقع آیا افکار سنجی داریم؟ که پاسخ مثبت است. خال باید بدانیم افکار سنجی حقیقی چیست و از چه متد هایی استفاده مینماید؟

میخواهیم بگوییم که ما افکار سنجی داریم ولی آن، این چیزی نیست که به طور رایج در حال انجام است و این چیز رایج در واقع احساسات سنجی است
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مینا قریب