خوش آمديد,
مهمان
|
|
آسيب شناسي فرهنگ شهرنشيني
شما هم به يقين در حين عبور از کوچه و خيابان شاهد کارهايي که مخل نظم اجتماعي و فرهنگ شهرنشيني است بودهايد. آيا تاکنون با ديدن رفتارهايي نامتعارف همچون پرت کردن زباله يا ته سيگار از داخل خودرو به بيرون يا عبور راننده متخلف از چراغ قرمز و دهها رفتار غيراجتماعي که هر روزه از سوي برخي شهروندان سر ميزند اين سؤال در ذهنتان به وجود آمده است که چرا مردمي با هزاران سال تمدن و فرهنگ غني، قانونگريزي و نظمستيزي را پيشه خود کردهاند؟! به عنوان مثال ممکن است شما بارها عبور اتومبيلي را از مسير خطکشي شده ويژه عابران پياده در حالي که عابران در حال عبور از عرض خيابان هستند مشاهده کرده باشيد و يا موتورسيکلتي را ديده باشيد که بدون توجه به عابري که در پيادهرو در حال عبور است با سرعتي سرسامآور از چند سانتيمتري وي عبور ميکند و يا اين که در محلي که تابلوي عابر پياده نصب است، عبور عابران پياده از عرض خيابان منظره ناخوشايندي را تصوير کرده باشد که همه اينها نظمگريزي شهروندان و رعايت نکردن حقوق ديگران را نشان ميدهد. اين موارد فقط بخش کوچکي از رفتارهاي نابهنجار و غيراجتماعي است که هر روز ما در زندگي خود با آنها مواجهيم، حتي ممکن است چنين رفتارهايي بر شهرونداني که درصدد رعايت قوانين و هنجارهاي شهروندي هستند اثر گذاشته و رفتار آنها را نيز تحت تأثير قرار دهد و به قول معروف کمال که نه، بلکه رفتار همنشين در آنها اثر کند. مشکل ساختاري جامعه ما يکي از دلايل نظم گريزي و قانون ستيزي برخيها که ما در جامعه خود با آن مواجهيم ناشي از حافظه تاريخي مردم ما است. از آنجا که در طول تاريخ گاه در کشور ما پادشاهان ظالمي در رأس قدرت بودهاند و با ظلم و زورگويي اعمال ضدقانوني خود را در قالب و تحت لواي قانون پيش بردهاند و با اين سابقه ذهني در توجيه تخلفات و هنجارشکنيها ميگويند که اگر من تخلف ميکنم به اين دليل است که مسئول مافوق من هم تخلف ميکند. لذا جامعه ايراني در طول ۱۰۰سال گذشته با وضعيت آشفتهاي در زمينه آداب و رسوم شهرنشيني مواجه بوده است که با توجه به اينکه زندگي در عصر حاضر که عمدتاً از نوع شهري ميباشد نياز به قوانين، ارتباطات و تعاملات خاص خود دارد، هرگونه وقفه، کوتاهي و ناديدهگرفتن قوانين و آداب شهرنشيني و رعايت نکردن حقوق ديگران، از تنشها، خشونتها و ناملايمات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بسياري را دامن ميزند، در بسياري از کشورهاي رو به توسعه از جمله ايران گسترش شهرنشيني با سرعتي بيسابقه و حتي سريعتر از کشورهاي صنعتي اتفاق افتاده است و از آنجا که بسياري از شهروندان آمادگي لازم براي ورود به اين نوع زندگي را پيدا نکردهاند با بيتوجهي به قوانين شهرنشيني و رعايت نکردن حقوق شهروندي موجبات آزار ديگر شهروندان و حتي خود را فراهم ميآورند، در نتيجه گسترش اين بيسازماني اجتماعي که پيوند دهنده روابط فردي با روابط اجتماعي است، موجب ايجاد هرج و مرج اجتماعي و در نتيجه از هم پاشيدن اعتماد اجتماعي ميشود و هر فردي به فکر منافع فردي به جاي منافع ملي خواهد بود. در چنين جامعهاي اگر کسي به فکر منافع جمعي يا قانونپذيري باشد به نوعي خود را مغبون ميداند و رعايت کردن آئين شهروندي را به زيان خود ميداند. اگر سري به راهروهاي دادگاهها و دادگستريها بزنيم ميتوانيم نمونههاي فراواني را مشاهده کنيم که عامل تمامي آنها فقط رعايت نکردن نظمپذيري و احترام به حقوق ديگران بوده است که اگر شهروندان خود را مقيد به رعايت حقوق ديگران و آئين شهروندي ميدانستند چنين دعاوي هرگز وجود خارجي پيدا نميکرد. راههاي ساماندهي فرهنگ شهرنشيني يکي از راههاي ساماندهي فرهنگ شهرنشيني در ايران استفاده از تجارب کشورهاي ديگر است. در اين باره نبايد خود را سرزنش کنيم که چرا ما با فرهنگ غني و با سابقهاي که داريم بايد از جوامعي درس بگيريم که حتي يکدهم فرهنگ و تاريخ ما را ندارند. استفاده از تجربه ديگران به هيچ وجه نکوهيده نيست. اگر تجربه را نوعي علم بناميم، در اسلام نيز فراگيري علم بسيار توصيه شده است.حديث معروف نبوي در مورد علم وجود دارد که «علم را بياموزيد حتي اگر در چين باشد» و با توجه به اينکه فرهنگ ما ميگويد «آزموده را آزمودن خطاست» ما نبايد در شرايطي که جهان شتابان پلههاي ترقي را طي ميکند به دنبال آزمودن راههايي باشيم که درستي آنها بر ما معلوم نيست و از تجارب کشورهايي که اين مراحل را پشت سر گذاشتهاند و به نتايج مطلوبي نيز دست يافتهاند استفاده نکنيم. عقل نيز چنين چيزي را توصيه نميکند. اساسيترين و آشکارترين قوانين شهروندي در جامعهاي چون ايران، احترام به حقوق ديگران، وقتشناسي، عدم ايجاد مزاحمت در انواع مختلف آن، حفظ محيط زيست، ايجاد فضا و محله سالم، پيشگيري از هرگونه آلودگي از نوع محيطي و صوتي، مشارکت در اداره شهر و جلوگيري از تخريب اموال عمومي است که بايد با ايجاد زمينههاي فرهنگي جديد و دقت لازم در اجراي قوانين، بنياد قوانين شهروندي را هرچه بيشتر تقويت و آن را براي دهههاي آينده نهادينه کنيم. چرا يک شهروند بهراحتي پوست ميوه را از خودرو خود بيرون مياندازد؟ چرا يک عابر پياده هنگام عبور از محل خطکشي مخصوص عابران پياده احساس امنيت نميکند و بايد مراقب اتومبيلها و موتورسيکلتهايي که با سرعت از مقابل وي عبور ميکنند باشد؟ چرا شهروندان نسبت به محيط زندگي خود احساس مسئوليت نميکنند؟ چرا در خيابانهايي که در فواصل بسيار نزديک سلطلهاي زباله وجود دارد، شاهد انواع زبالهها در سطح خيابانها هستيم؟ چرا هنوز فرهنگ تفکيک زباله از مبدأ در جامعه ما جا نيفتاده است؟ چرا بايد خزانه بيتالمال صرف مخارجي شود که ميتواند وجود نداشته باشد و استفاده بهتري از اين هزينههاي غيرضروري شود و هزاران چراي ديگر که اگر بخواهيم در سطح شهر به دنبال آنها بگرديم ميتوانيم مثالهاي زياد ديگري را نيز خود پيدا کنيم. بهترين راهحل مشکل رفتارهاي ضد اجتماعي شهرنشيني، ايجاد فرهنگ خودکنترلي در افراد است. مادامي که رفتارهاي غيراجتماعي افراد به صورت ضد ارزش در اذهان و فرهنگ عمومي شکل نگيرد، هيچ نوع کنترلي از خارج نميتواند نتيجهبخش باشد. وقتي شهروندان حس کنند در صورت انجام رفتارهايي از قبيل انداختن ته سيگار در پيادهرو مورد سرزنش اطرافيان قرار ميگيرند، از انجام چنين رفتاري پرهيز کرده و به سمت انضباط اجتماعي حرکت ميکنند. همانطور که اکنون سيگار نکشيدن در مکانهاي عمومي مانند اتوبوسهاي درون شهري به يک فرهنگ عمومي تبديل شده است و ديگر کسي به خود اجازه نميدهد که در چنين مکانهايي سيگار بکشد در ديگر موارد نيز ميتوانيم با ايجاد چنين فرهنگي نظمپذيري اجتماعي را با ايجاد حس خودکنترلي در افراد نهادينه کنيم. در چنين شرايطي ميتوانيم به دوام و پايداري فرهنگ شهرنشيني و رعايت قانون توسط همه افراد جامعه اميدوار باشيم
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|