پنج شنبه, 20 ارديبهشت 1403

 



موضوع: روزنامه نگاری الکترونیک از نظر پروفسور يحيي کمالي

روزنامه نگاری الکترونیک از نظر پروفسور يحيي کمالي 10 سال 11 ماه ago #8565

پروفسور يحيي کمالي پور راوري را همانند يونس شکرخواه و کاظم معتمدنژاد از بزرگان علم ارتباطات نوين و پايه گذاران Mass Communication در کشورمان مي دانند ؛ استاد دانشگاه پوردوي امريکا که آموخته هاي ارزشمند خود را در اختيار دانشجوياني از سراسر جهان قرار مي دهد. چندي پيش برخي خبرگزاري هاي کشور، از تجليل ويژه شوراي شهر راور از اين استاد مسلم ارتباطات کشورمان خبر دادند.
پروفسور، رئيس بخش ارتباطات و هنرهاي خلاق دانشگاه پوردوست و همين طور در اين دپارتمان تدريس مي کند.

وي دوره تحصيلي کارشناسي خود را 30 سال پيش در دانشگاه مينوسوتاي امريکا در رشته روابط عمومي و ارتباطات به پايان رساند، دوره تحصيلي کارشناسي ارشد را يک سال بعد در دانشگاه ويسکونسين شروع کرد و دوره دکتري را نيز در دانشگاه ميسوري پشت سر گذاشت.
از پروفسور کمالي پور، بيش از 10عنوان کتاب تاليف و ترجمه بر جاي مانده است.
وي همچنين سردبير نشريه بين المللي رسانه ها global media journal نيز هست.
استاد کمالي پور! ابتدا تمايل دارم تعريفي جامع و در عين حال مختصر از روزنامه نگاري سايبر ارائه کنيد.مراحل وارد شدن به فضاي مجازي براي بسط و گسترش دادن روزنامه نگاري از طريق Cyber Space را چگونه تشريح مي کنيد؟

تبديل نوشتار مکتوب به نوشتار ديجيتالي با استفاده از فناوري نوين بخصوص شبکه جهاني اينترنت باعث ايجاد يک شاخه جديد (هيبريدپروفشن) در حرفه روزنامه نگاري و به طور کلي رسانه ها شامل روزنامه ، مجله ، راديو، تلويزيون ، فيلم و… شده است. امروز نه تنها نشريات مکتوب بلکه رسانه هاي الکترونيک نيز از آنالوگ به ديجيتال تبديل شده اند ؛ براي مثال ، امروز راديو و تلويزيون و فيلم را نيز مي توانيم از طريق اينترنت به صورت زنده (real time) دريافت کنيم.
صاحبان رايانه به شرطي که به شبکه جهاني اينترنت متصل باشند مي توانند براحتي صدا و تصوير ديجيتال را به طور مداوم (audio and video streaming) دريافت کنند. با اين توضيحات مي توان گفت روزنامه نگاري سايبر يا( )E-journalism يا ديجيتال ژورناليسم ، تبديل نوشتار مکتوب (text)به ديجيتال است. برخي از خصوصيات اي -ژورناليسم در مقايسه با ژورناليسم مکتوب (print journalism) عبارتند از:

1- روزنامه نگاري تعاملي يا.

2- E-journalism interactive با سرعت نور و مثل امواج راديويي و تلويزيوني اخبار را در سراسر جهان پخش مي کند.

E-journalism -3 به خوانندگان اجازه مي دهد مطالب بيشتري را در ارتباط با يک موضوع بخصوص از طريق لينکهاي مرتبط با اخبار دريافت کنند.

E-journalism -4 اين امکان را فراهم مي کند که خوانندگان از طريق شبکه جهاني اينترنت بتوانند اخبار را مقايسه و از ديدگاه هاي گوناگون مشاهده کنند.

5- در دنياي E-journalism تحريف و دروغ پردازي بسيار دشوارتر از دوران ژورناليسم مکتوب است.

6- در فضاي سايبر هر کسي مي تواند خبرنگاري کند و مشاهدات خودش را با ديگران در ميان بگذارد.

7- در فضاي سايبر هر کسي که با رايانه آشنا باشد مي تواند سايبر ژورناليست بشود.

E-journalism -8 اي -ژورناليسم فاصله زماني را در ارتباط با چاپ و انتشار و جغرافيا از ميان برداشته است.

9- در روزنامه نگاري سايبر مي توان براحتي اطلاعات گوناگون را جستجو کرد.

10- اهميت روزنامه نگاري سايبر يا ديجيتال ژورناليسم در آموزش و پرورش هر روز گسترده تر مي شود. روزنامه نگاري الکترونيک ، روزنامه نگاري سنتي را دگرگون کرده و امکانات بسيار جالبي را به وجود آورده است که حتي يک دهه پيش قابل پيش بيني نبود.

مثلا فناوري ديجيتال رايانه و اينترنت به من اين فرصت را داده است که بتوانم با بنيانگذاري نشريه جهاني رسانه ها (global media journal) در سراسر دنيا يک شبکه بزرگ روزنامه نگاري سايبر پايه گذاري کنم. چنين ابتکاري پيش از عصر ديجيتالي امکان پذير نبود. اين نشريه جهاني اي -ژورنال در همه قاره هاي دنيا به صورت الکترونيکي ديجيتال چاپ مي شود و در دسترس علاقه مندان قرار مي گيرد.به عنوان بنيانگذار و سردبير اين نشريه جهاني ، بسيار خوشحالم به آگاهي شما برسانم که نسخه فارسي اي - ژورنال به همت استادان ارتباطات دانشگاه تهران دکتر حميد عبداللهيان و دکتر عليرضا دهقان در بهار سال 85 يا ژوئن 2006 منتشر شد.

روزنامه نگاري در کشور ما همواره يک فن و صنعت پرتکاپو و در حال تغيير و رشد بوده و همواره تمايل به يافتن راههايي براي برون رفت از مسيرهاي سنتي کار مطبوعاتي در کشورمان ميان اهالي مطبوعات ديده مي شد. در سالهاي اخير با نفوذ اينترنت در ايران روندي آغاز شد که طي آن پاي بيشتر خبرنگاران و روزنامه نگاران حرفه اي را به وادي روزنامه نگاري سايبر کشيده است. با اين تعبير که بخش عمده اي از وقت خود را صرف وبلاگ نويسي يا تبادل اطلاعات از طريق اينترنت مي کنند. اين موج را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

روزنامه نگاري در همه جاي دنيا دچار تغيير و تکاپو بوده و هست ولي در جامعه غيردموکراتيک و بسته که در آنها نهادهاي مدني نهادينه نشده اند، اين تکاپوها بيشتر است. از منظر من ، يکي از مشکلات اساسي جامعه در حال توسعه ، عدم استمرار و نبودن امنيت شغلي است. به اين معني که پس از تغيير يک رئيس (مدير روزنامه يا رئيس جمهور) قوانين نيز عوض مي شوند. متاسفانه بيشتر امور اداري ، فرهنگي ، اقتصادي و سياسي مدام در تغيير و حتي تضاد هستند. تصميم ها بيشتر براساس سليقه هاي فردي است تا براساس منطق ، تجربه ، دانش و روندهاي علمي و عملي يک حرفه ازجمله روزنامه نگاري.

در دنياي پرتلاطم امروز و در عصر ديجيتالي کنوني ، نبايد به روزنامه نگاري و مطبوعات از منظر سنتي نگاه کرد. واقعيت اين است که مرزهاي جغرافيايي در ارتباط با توليد و ارائه اطلاعات مفهومي ندارند و نمي توان رسانه اي ديجيتالي را مانند رسانه اي مکتوب کنترل کرد.

اي -ژورناليسم و وبلاگ ها براي هميشه حرفه روزنامه نگاري و تبادل اطلاعات را دگرگون کرده اند ؛ بنابراين قواعد کهنه بايد جايگزين قواعد به روز و پيشرفته و منطقي بشوند.
موج گسترش وبلاگ ها در ايران و سراسر دنيا، فضاي اطلاعاتي را در سطح ملي و جهاني باز و دموکراتيزه کرده است. به اين معني که هر فردي که حرفي براي گفتن دارد مي تواند با ايجاد يک وبلاگ آن را بگويد ؛ البته بتازگي روزنامه هاي معتبر جهاني بعضي اخبار دست اول خودشان را از طريق وبلاگ ها مي گيرند. يکي از مشکلات وبلاگيست ها اين است که بيشتر در ميان اين موج عظيمي که هر روز بر تعداد آنها مي افزايد، گم مي شوند. آنهايي موفق مي شوند که پرمحتوا و قابل اطمينان باشند.در هر حال به مصداق «توانا بود هر که دانا بود» من گسترش اينترنت و وبلاگ ها و حضور ديجيتالي روزنامه هاي مکتوب را روي شبکه جهاني اينترنت به فال نيک مي گيرم. مسلما تبادل آزاد اطلاعات مي تواند به پيشرفت کشورمان و نهادينه شدن جامعه مدني بسيار کمک کند.

بسياري از اساتيد علوم ارتباطات معتقدند يک خبرنگار حرفه اي که بخواهد در کارش پيشرفت کند، نياز دارد با علوم روز در زمينه ارتباطات و ژورناليسم آشنا باشد و موفق شدن در اين زمينه مستلزم تسلط داشتن به حداقل يکي از زبان هاي غيرمادري است. شما چه نظري داريد؟ با اين حساب ما بايد هزاران زبان دان و زبان شناس داشته باشيم. آنچه در جامعه روزنامه نگاري ديده مي شود، اين که بسياري خبرنگاران و روزنامه نگاران ، بدون داشتن همه اين تخصص ها و به روز بودن ها، مي توانند گوشه گليم خودشان را از آب بيرون بکشند. شما چه فکر مي کنيد؟

اگر شما نويسنده اي خوب هستيد و با اصول و فنون روزنامه نگاري آشناييد، مي توانيد هم در دنياي ديجيتالي و هم در دنياي سنتي يا مکتوب رسانه ها موفق باشيد ؛ ولي با داشتن چنين استعدادي و درک رسالت حرفه اي و مسووليت اجتماعي خودتان نياز داريد که در اين عصر انفجار اطلاعات از آنچه در جهان مي گذرد ، آگاه باشيد و خودتان را در يک چارچوب جغرافيايي محصور نکنيد.

روزنامه نگاري الکترونيک روزنامه نگاري سنتي را دگرگون کرده و امکاناتي را به وجود آورده که يک دهه پيش قابل تصور نبود

بنابراين ، به عنوان يک خبرنگار مسوول و متعهد به حرفه خودتان و شرکت در ايجاد يک جامعه مدني و مترقي نياز داريد که حداقل به زبان انگليسي که تنها زبان جهاني در کليه حوزه هاست تسلط داشته باشيد. چه دوست باشيد يا نداشته باشيد. واقعيت اين است که امروز انگليسي تنها زبان جهاني است و يادگيري آن در کسب دانش و استفاده از اينترنت امري ضروري است. درست است که در دنيا صدها زبان است ؛ ولي اکثر آنها به يک کشور، منطق يا گروه محدود هستند. در اين ميان شايد 10زبان مفيد داشته باشيد. ازجمله انگليسي ، فرانسوي ، آلماني ، اسپانيايي ، عربي ، چيني و هندي.

روزنامه نگاران ايراني تا به حال در مطرح کردن نام خود در سطوح بين المللي و در تعامل با نشريات خارجي چقدر موفق بودند؟ رويکرد نشريات کشورهاي ديگر نسبت به روزنامه نگاران ايراني چگونه است و اصولا به ژورناليست هاي ايراني ، با چه ديدي مي نگرند؟ آيا فعاليت و تحرک بروبچه هاي روزنامه نگار ايراني در سطح بين المللي ، در تعديل و تغيير ديدگاه بين المللي نسبت به وضعيت ايران تاثير داشته و باعث شده تا جهان غرب با ملاطفت و نرمي بيشتري ، به بررسي و نقد اوضاع ايران بپردازد؟ الان ما چه روزنامه نگاراني داريم که در سطح دنيا روي آنها حساب مي شود؟

پرسش خوبي است. متاسفانه هيچ کدام از روزنامه نگاران ايراني داخل کشور در سطح جهاني مطرح نيستند. البته رسانه هاي خارجي با افراد ايراني مصاحبه مي کنند، ولي همپاي ايراني مثل جف جارويس سراغ ندارم. از طرفي ، تعدادي از استادان دانشگاه هاي ايران در سطح جهاني مطرح هستند و ديدگاه هاي آنها در نشريات و راديو و تلويزيون هاي ديگر کشورها منعکس مي شود. براي نمونه مي توان از دکتر معتمدنژاد، دکتر شکرخواه و دکتر هاديان نام برد.

امروزه در سطح دنيا روزنامه نگاري توسعه و تحقيق يعني Development and research journalism بيش از هر سبک ديگر روزنامه نگاري (همان سبکهاي چهارگانه معروف) مورد توجه قرار مي گيرد. امروزه بيشتر مطبوعات حرفه اي دنيا دنبال کارهايي هستند که ضمن ارائه راهکار براي حل مشکل در کنار انتقاد، با آمار و ارقام مستدل و دقيق ، بنويسد و پيشنهادهايي اجرايي و عملي بدهد. نه اين که فقط از دردي ناله بزند و بگويد که اين مشکلات وجود دارند. اين کار حداقل در کشور ما بسيار کم ديده مي شود. کمتر روزنامه نگاري وقت خود را صرف تحقيق و پژوهش مي کند تا مقاله اي بنويسد يا گزارشي تهيه کند. حال که بسياري از نشريات معتبر دنيا واحد با کارشناسان خبره و معتبر دارند. واحدي که در کشور ما تنها در دستگاه هاي تجاري ديده مي شود. علت را در چه مي دانيد؟

شما يکي از ضعفهاي روزنامه نگاري در ايران و ديگر کشورهاي در حال توسعه را مطرح مي کنيد. آنچه مسلم است ، اين که رسانه ها در هيچ کشوري نمي توانند در يک فضاي بسته و مهر و موم شده کار کنند. رسانه ها جزئي از يک ساختار کلي شامل فرهنگ ، اقتصاد و سياست هستند. اگر چنين ساختاري زمينه را براي فعاليت و انتقاد سازنده و تاثيرگذاري فراهم نکند، عملا از سهيم کردن رسانه ها در امر تحقيق ، ارائه راه حلي براي مشکلات و سهيم بودن در توسعه و تعالي جامعه جلوگيري کرده است. اگر هنوز يکي از بزرگترين چالشهاي روزنامه نگاران ايراني دفاع از آزادي و جايگاه و حقوق حرفه خودشان است ، چگونه مي توان از آنها انتظار داشت که مسووليت هاي حرفه اي خودشان را جدي بگيرند؟روزنامه نگاري يک وظيفه خطير اجتماعي است و بايد آن را جدي گرفت. من فکر مي کنم دانشگاه هاي ايران نيز آن طور که بايد و شايد توجهي به اهميت اين رشته حياتي و موثر ندارند، کما اين که تدريس يک درس عمومي درباره نقش و تاثيرات اجتماعي رسانه ها، درک و سواد رسانه اي يا(media literacy) ارائه نمي کند.از طرفي ، براي انجام Research and Development نياز به بودجه و تخصص مداوم است. RD بايد دايما و به صورت سيستماتيک انجام بگيرد و نتايج تحقيقات به کار برده شود. بدون تحقيق و برنامه ريزي اصولي نمي توان در هيچ کاري آن طور که بايد و شايد موفق شد.مهمترين نيازهاي مردم کشورهاي در حال توسعه آموزش و پرورش و ايجاد امکانات زندگي بهتر و بهداشت است. فردي که نمي تواند بنويسد يا بخواند و گرسنه و بي خانمان است ، چگونه مي تواند در پيشرفت کشورش سهيم باشد؟ فراهم کردن امکانات آموزشي ، اقتصادي و بهداشتي در کنار آموزش زبان انگليسي از قدمهاي اصولي و ابتدايي پيوستن به کاروان جهاني شدن است.

خيلي ها معتقدند روزنامه ها و مطبوعات ، مردم را بد عادت کرده اند و با درج مطالب کوتاه و تلگرافي و خبرهاي چندخطي ، باعث مي شوند مخاطب به خواندن گزارش هاي تفصيلي ، مصاحبه ها و در درجه بعدي ، کتاب رغبتي نداشته باشد. اين ايده بيشتر در سطح کشور ما مطرح مي شود. حال شما ببينيد با ديدگاه تکثرگرايي عجيبي که باعث شده در کشورهاي غربي ، دهستان ها هم نشريه داشته باشند، مردم هم روزنامه مي خوانند، هم مطالب کوتاه آن را دنبال مي کنند و هم کتاب مي خوانند. نظر شما چيست؟

اجازه بدهيد به شما براي طرح پرسشهاي هوشمندانه تبريک بگويم. شما با پرسشهايتان بيانگر چند چالش اساسي کشورمان هستيد. پرسش شما مرا به ياد اين گفته مي اندازد که «اگر شما مي توانيد بخوانيد ولي نمي خوانيد، با آنها که نمي توانند بخوانند يا بي سواد هستند فرقي نداريد.» ببينيد براي هر کار فرهنگي احتياج به برنامه ريزي و آموزش است. براي مثال در امريکا اکثر دبيرستان ها و دانشگاه ها روزنامه خودشان را دارند. اين روزنامه ها که بعضي روزانه و بعضي هفتگي متتشر مي شوند به وسيله دانشجويان و دانش آموزان تهيه و نشر مي شوند. وقتي شما از نشر روزنامه و مجله در روستاهاي کشورهاي توسعه يافته صحبت مي کنيد، به اين نيز توجه داشته باشيد که فرهنگ روزنامه خواندن از کودکي در ميان شهروندان نهادينه شده است.
انسان ها در همه جاي اين کره خاکي طبق يک سلسله عادات هستند. براي تشويق و نهادينه کردن فرهنگ مطالعه بايد از آموزش در دبستان و دبيرستان شروع کرد و در دانشگاه آن را ادمه داد. واقعيت اين است که در دنياي پر از تصوير امروزي (Visual world) که عمدتا نتيجه عمومي شدن تلويزيون ، فيلم و ويدئو است ، مردم بيشتر تصوير را دوست دارند و درک مي کنند تا نوشته را؛ بهتر بگويم در مسابقه چشمها با گوشها، چشمها هميشه برنده اند.
بنابراين وضعيت ظاهري يک فرد از جمله لباس ، شمايل ، نظافت و اين که آنها چگونه در رسانه ها نشان داده مي شوند مدنظر اين متخصصان است. اکثر سياستمداران و افراد مشهور، اين گونه مشاوران را در پشت صحنه دارند. امروز بازار تصويرسازان و رسانه فهمان (Media handlers)بسيار داغ است. به گفته ديگر، ارزش يک تصوير بيش از 1000کلمه است.

استاد کمالي پور، تمايل دارم کمي وضعيت نشريات سراسري و نشريات کشور را نيز با هم مقايسه کنيد. خودتان به خوبي مي دانيد امکاناتي که در اختيار نشريات سراسري هست ، هيچ گاه در اختيار نشريات محلي نبوده و نخواهد بود و از سوي ديگر، به دلايل مختلف ، روزنامه نگاران شهرستاني همواره در رابطه با دستاوردهاي mass communication و علوم ارتباطات براي بهبود کار خودشان ، در محاق بي خبري هستند و بسياري موارد هم خودشان ميل و رغبتي نشان نمي دهند.

رقابت رسانه ها در همه جاي دنيا هر روز بيشتر و بيشتر مي شود. شکاف ديجيتالي (digital divide) بين آنها که دارند و آنها که ندارند در امريکا نيز وجود دارد. بايد توجه کنيد که امروز 6 شرکت عظيم فراملي 90 درصد رسانه ها يعني راديو، تلويزيون ، روزنامه ها، مجله ها، موسيقي ، فيلم و… دردست دارند و براحتي مي تونند افکار عمومي را جهت بدهند. قدرت و نفوذ اين شرکتهاي رسانه اي در تاريخ ارتباطات بي سابقه است. به طور مثال در سال 1983ميلادي رسانه اي در امريکا در دست بيش از 50 شرکت بود و امروز به 6 شرکت عظيم تقليل يافته است. اين شرکتها عبارتند از تايم وارنر، ديزني ، جنرال الکترونيک و… از نظر مالي رسانه هاي امريکا وابسته به تبليغات کالاها و خدمات تجارتي و به همين دليل درگير رقابتي شديد هستند. در اين ميدان رقابت بعضي ها موفق و بعضي هاي هم مغلوب هستند و مجبور مي شوند که از ميدان خارج شوند.از منظر من رسانه هاي ايران بجز آنها که وابسته به دولت هستند، نسبتا متنوع ولي تقريبا کم محتوا هستند. بتازگي آگاه شدم در کرمان بيش از 20 روزنامه منتشر مي شود. بدون شک آنها را مي توان در چند رده قرار داد چون همه نمي توانند در يک رده قرار بگيرند.
درايت يا رابطه
روند و نحوه خبرنگار شدن در سطح جهان با کشور ما متفاوت است. در کشورهاي صنعتي ملاک اصلي در پيدا کردن هر شغلي درايت ، علاقه ، تحصيلات دانشگاهي و تجربه است. بسياري از دانشگاه ها و دانشکده ها در امريکا دوره 2 ساله يا 4ساله دارند که شامل دروس تئوري و عملي - کاربردي مي شوند. گذشته از اين ، همان طور که قبلا اشاره کردم ، دانشجويان مي توانند در نوشتن خبر، صفحه آرايي ، عکاسي ، تبليغات و به طور کلي انتشار روزنامه دانشگاهي فعال باشند و تجربه خوبي کسب کنند. گذشته از اين ، دانشجويان فرصت دارند که به عنوان کارورز (انترن) و بدون دريافت کارمزد در يک روزنامه محلي براي چند ساعت (در هفته حدود 10 ساعت) تجربه عملي به دست بياورند. پيدا کردن يک کار تمام وقت در رسانه هاي غربي بسيار دشوار و رقابتي است.
بنابراين آنها موظف مي شوند مدرک دانشگاهي اخذ کرده باشند، نمرات خوبي داشته باشند، تجربه کاري داشته باشند و به طور کلي در ميان صف مراجعان بدرخشند. در اکثر حرفه ها هم ملاک اصلي دانش و درايت است ، نه روابط. همين جاست که گفته کار را به کاردان بسپار تحقق پيدا مي کند و فقط يک شعار نيست. :cheer: :) :cheer: :) :cheer: :) :cheer: :) :cheer: :) :lol: :lol: :lol:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

روزنامه نگاری الکترونیک از نظر پروفسور يحيي کمالي 10 سال 11 ماه ago #8576

ضمن تشکر.تذکر قبلی یادتون رفت/منابع ذکر شود
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.