فراغت در زبان فارسی یعنی آزادی وآسودگی ، امکان انتخاب وقت باقیمانده از کار یا وقت آزاد.
فراغت در عربی یعنی هدر رفتن و به پایان رسیدن ، بیکاری و خلاص شدن
فراغت و کار : وجه اشتراک این دو مفاهیم ارتباطشان با وقت و زمان ا ست که این زمانها فرد به فعالیتی مشغول است . کار گذراندن وقت برای فعالیت خاص با هدف های اقتصادی و اجتماعی است ولی فراغت وقت آزادی است که فرد با میل و رغبت و انتخاب آزاد کاری را انجام می دهد.
بیکاری ایامی است که فرد مشغول به کاری نیست .
تفریح را می توان جزئی از اوقات فراغت به حساب آورد زیرا نحوه استفاده از زمان فراغت و فعالیت هایی که در این زمان انجام می گیرد می تواند متنوع باشد. تفریحات سالم نوعی استفاده مفید از زمان فراغت است.

فراغت و ارتباط آن با كار :
تاريخ نشان داده است كه زندگي توأم با فراغت راتنها كساني مي توانند براي خود فراهم كنند كه وقت آزاد و وسايل لازم را براي رها كردن خود از مصيبت كار به معناي زماني براي پيشرفت و تكامل فردي ، بروز خلاقيت باشد . فرآيندي كه در آن انسان و طبيعت با يكديگر شريك مي شوند و انسان داوطلبانه و بدون هيچ اجباري باز توليد مواد را بين خود و طبيعت آغاز ، تنظيم و كنترل مي كند . ولي كار در صنايع نتيجه اي درست متضاد اين آرمان به بار مي آورد . انزوا ، جداشدگي و تنظيم خشك وقت باعث ناشناخته ماندن و ايجاد نوعي احساس بي پناهي و از خود بيگانگي براي بسياري از كارگران مي شود . كار عبارت است از اشتغالي كه دربرابرش پول دريافت مي كنيم . دستمزد دريافت مي كنيم تا بتوانيم زندگي خود را ادامه دهيم كار بطور سنتي ارزشمند تلقي مي شود وسيله اي براي شناخت هويت خويش است .
رويكرد دوگانگي كار – فراغت در تمدن مدرن غربي را بيان كنيد .
آن گونه كه پاكر توضيح مي دهد : كارامري جدي در زندگي است و فراغت امري فرعي . رويكرد ديگري نيز وجود دارد كه معتقد است فراغت ، هدف و مقصود زندگي و كار ، تنها ابزاري براي رسيدن به آن هدف است . رويكرد سوم قدري منسجم تر است كار و فراغت اجزاي قابل جمع و آشتي پذير كل زندگي هستند مانند يك خلبان يا هنرمند كه كار و فراغت او در يكديگر آميخته اند .

داشته باشند . كلمه ي كار شامل بسياري از چيزها مي شود . اين كلمه اغلب بعنوان مترادف براي واژه هاي حرفه ، پيشه ، تلاش و توليد بكار مي رود و ميتواند