دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: رویارویی با رازهای شکست سازمان (فصل هفتم)

رویارویی با رازهای شکست سازمان (فصل هفتم) 11 سال 1 هفته ago #3394

فصل هفتم: مديريت پول
مديريت نادرست پول منجر به كند شدن رشد سازمان، اتلاف زمان و برهم خوردن تعادل مي شود. يك مدير براي تصميم گيري صحيح بايد تفاوت بين پولهاي سازماني و شخصي را دقيقاً درك نمايد. پول سازماني را از سه ديگاه ميتوان مورد توجه قرار داد: 1) پول به عنوان تسهيل كننده حركت سازمان، 2) پول به عنوان خون در بدن سازمان و 3) پول به عنوان ثروت در تغيير شكل مداوم در زندگي شخصي پرداخت پول تابع مستقيم ارزش كالا و خدمات است ولي در زندگي سازماني پرداخت ها بر اساس ارزش هاي مجازي و ثروت هاي معنوي و نظاير آن است. اگر يك مدير نحوه تفكر اقتصادي حاكم بر زندگي شخصي خود را در سطح سازمان نيز جاري نمايد سازمان را دچار شرايط خطرناكي مي سازد.
1) پول به منزله تسهيل كننده: كاربرد اصلي پول، سرعت بخشيدن به حركت سازمان است. يك فرد در برخورد با موانع ناچار به تغيير است. مثلاً اگر فردي براي سفر به كشوري خاص نتواند ويزا بگيرد، ناچار به مسافرت به كشوري ديگر است. سازمان انعطاف فرد را در تغيير مسير ندارد، از اين رو ناچار است موانع را به هر قيمتي و در كمترين زمان ممكن دفع نمايد. در چنين شرايطي پول بدون توجه به ارزش مانع، نقش روان كننده را بازي ميكند.
2) پول به منزله خون در بدن: پول به منزله خون در بدن سازمان است پس بايد جلوي خروج آن از چرخه سازمان را گرفت. براي اطمينان از چرخش مداوم پول در پيكره سازمان بايد شعاع عمليات سازمان را در حد بهينه طراحي كرد تا پول هاي پرداختي مجدداً به سازمان برگردد. ارائه چشم انداز مثبت از آينده باعث ميشود ذينفعان درآمد حاصل از همكاري با شما را مجدداً در جهت تقويت كار به سازمان برگردانند. يك مدير، حجم قابل توجهي از پول را تحت عنوان سود يا درآمد به سمت ذينفعان، پيمانكاران، نمايندگان فروش و ... جاري ميكند تا آنها براي كسب درآمد بيشتر پول را در قالب ثروت جديد به چرخه فعاليت سازمان برگردانند. پول خروجي معمولاً با همان ماهيت اوليه به سازمان بازگشت داده نميشود، بلكه در بسياري از موارد، پول تبديل به ساير اشكال ثروت مانند ظرفيت بيشتر فروش، رضايتمندي، شهرت، اعتماد و ... مي شود و سازمان از نتايج آن چندين برابر سود ميبرد. يك مدير بايد جريان خروج پول از سازمان را به دقت تحت كنترل داشته باشد و براي بازگشت آن با چندين برابر ارزش افزوده استراتژي هاي موثري را به كارگيرد
3) پول در تغيير ماهيت مستمر به اشكال ثروت: ثروت در سازمان در دو جهت رشد مي يابد: 1) خريد و فروش مستقيم كالا و خدمات و 2) تغيير مداوم در ماهيت ثروت، كه بيشترين ثروت سازمان در اثر تغيير ماهيت ثروت ايجاد ميگردد. ارزشهاي افزوده واقعي در سازمان ناشي از تغيير ماهيت اشكال ثروت از پول به كالا و كالا به اعتبار و اعتبار به برند و از برند به حق مالكيت معنوي و از حق مالكيت معنوي به فروش و ثروت مادي ايجاد ميشود. مديريت چنين فرايندي، كار مشكلي است ولي راز بقاي سازمان در اين سياست نهفته شده است و مدير فردي است كه تبحر و نبوغ خاصي در اين تغيير ماهيت مستمر ثروت سازماني دارد. برندسازي يك نمونه از سياستهاي تبديل پول به ثروت معنوي است كه در صورت صحت تبديل، ثروت سازمان را هزاران برابر ميكند. در زندگي سازماني توجه صرف به حفظ ثروت هاي مادي مانند انبار كردن يخ است كه اين ثروت به تدريج ناپديد خواهد شد.
آخرين ويرايش: 11 سال 1 هفته ago توسط زهرا نیکوبازوراد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مهران صفری