دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: رویارویی با رازهای شکست سازمان( فصل دوم)

رویارویی با رازهای شکست سازمان( فصل دوم) 11 سال 1 هفته ago #3355

فصل دوم: سبك مديريت

عمر كوتاه سازمان:

در اغلب زمينه هاي كسب و كار عدم تخصص افراد پس از يك دوره زماني كوتاه قابل مشاهده و ارزيابي است، ولي بين عملكرد مديريت و نتايج حاصله از آن يك تأخير زماني وجود دارد كه مانع قضاوت سريع در خصوص سطح واقعي تخصص مدير مي گردد. هرگاه مدير يك سازمان بدون اشراف كامل بر تخصص گزينش گردد بايد انتظار وقوع زود هنگام شكست آن سازمان را داشت. همچنين تعداد افراد غيرمتخصص در پست هاي مديريتي به مراتب بيشتر از ساير مشاغل مي باشد، از اين رو عمر متوسط سازمانها كوتاه تر از مشاغل حرفه اي ديگر است.

مديريت يك علم است:

مديريت مانند علوم ديگر داراي قواعد و تكنيكهايي است كه بايد آن را فرا گرفت. علم مديريت مانند علوم ديگر شامل اجزاء و عناصر متعددي است كه در كنار هم تشكيل يك كل را مي دهند كه ماهيت كل با تغيير اجزاء تغيير مي يابد. حال با ورود افراد با تخصص هاي غير مديريتي به اين عرصه، مكتبي خاص بنا نهاده ميشود كه زيربناي فكري آن علوم ديگري مانند مهندسي، پزشكي و ... است. اگر چه تعميم قوانين علوم ديگر در حوزه مديريت در مواردي قابل اجرا است ولي عدم نگرش سيستمي در مديريت آثار مخربي براي سازمان در پي خواهد داشت. مديريت جايگاه انسان در : مديريت شاخه اي از علم در زير مجموعه علوم انساني است كه با دو مقوله علم و انسان در ارتباط است. شناخت انسان اعم از نيازها، قابليت ها و عملكرد او مهمترين بخش از توانائي يك مدير
محسوب ميگردد. موفقيت هر سازمان وابسته به موفقيت نيروي انساني آن مي باشد. احتمال موفقيت يك فرد كم سواد ولي آگاه از نيازهاي انساني به مراتب بيشتر از فردي تحصيل كرده است كه بر تكنيك هاي مديريت تسلط دارد ولي جنبه هاي انساني آن را ناديده مي گيرد.

پاسخ تاخير در برگشت :

تفاوت عمده شغل مديريت با ديگر مشاغل در اين است كه معمولا نتايج حاصل از تصميم گيري و عملكرد مدير با يك تأخير زماني همراه است، هرچه اين مدت طولاني تر گردد احتمال خطاي تصميم گيري بيشتر مي شود. تفاوت بارز مديران در عمق تفكرات بلند مدت آنها است. مديران واقعي قادرند بر اساس نگرش جامع به كل مباحث مديريت تصميمات خود را بهينه نمايند.
نگرش سيستمي به مديريت: بدون شناخت اجزاء و درك كامل و صحيح مباحث مديريت هرگزصلاحيت لازم براي كسب مديريت يك سازمان بدست نخواهد آمد.

سبك مديريت خود را بيابيد:

مديريت تلفيقي است از علم و هنر. يك مدير بايد در كنار فراگيري علم مديريت، با خودشناسي و شناخت خصوصيات واقعي خود مانند: آرامش، وفاداري، شجاعت، هوش، هيجان، ترس، عجله و ... سبك مناسبي از مديريت را ايجاد نمايد. همواره بايد به خاطر داشت بهترين سبك مديريت سبكي است كه شما آن را با شناخت از خود خلق نموده ايد.

محيط را باخود انطباق دهید :

به طور معمول ايجاد تغيير در خصوصيات فردي بسيار دشوار است ولي انطباق محيط با خصوصيات خود، كار چندان سختي نيست. درعين حال پوشش نقاط ضعف با تغيير عوامل محيطي باعث شكوفايي ابعاد شخصيت فرد ميگردد. همه انسانها داراي نقاط ضعف و قوت بسياري هستند كه با تقويت نقاط مثبت، نقاط ضعف به تدريج كم و كمتر خواهد شد. در واقع هنر مديريت پررنگ كردن همين نقاط قوت و كم رنگ كردن نقاط ضعف است. يك مدير موفق با كمك به همكاران براي تقويت اين نقاط قوت و تضعيف نقاط ضعف، شرايط خلق ثروت و ارزش را براي سازمان فراهم مي نمايد.

مديريت مناسب با سن سازمان:

سياست هاي رفتاري مديريت بايد تابع شرايط سني و روحي سازمان باشد. يك سازمان تازه تأسيس مانند يك كودك تازه متولد نيازمند دقت و مراقبت بسيار است و بايد فعاليتها و ظرفيتهاي آن رعايت گردد و در مقابل خطاها، سياست گذشت و مدارا اتخاذ شود. در طي مراحل رشد و سن جواني، سختگيري مدير به اوج رسيده و انضباط و قوانين سرسختانه بر سازمان حاكم ميشود و محيط براي يك جهش بزرگ آماده ميشود. در دوران سالخوردگي سازمان نيازمند خوديابي، اعتماد و احترام است و سبك رفتاري مدير بايد پاسخگوي اين نياز باشد.

ميانه روي در مديريت:

چنانچه مديري انتظارات خود را از كاركنان، دور از دسترس و غير ممكن تعيين نمايد بعد از مدتي افراد به جهت ناكامي در رسيدن به اهداف، انگيزه خود را از دست ميدهند. همچنين، چنانچه انتظارات بسيار ابتدايي و آسان در نظر گرفته شوند، افراد به راحتي از آن عبور نموده و انتظار پاداش نيز خواهند داشت و در صورت عدم دريافت، انگيزه خود را از دست مي دهند. دستيابي به انتظارات در سطح ميانه نه غير ممكن است و نه خيلي آسان. بايد پس از دستيابي كاركنان به اهداف براي آنها پاداش در نظر گرفته شود و سپس سطح جديدي از انتظارات براي آنها تعريف شود. استمرار اين چرخه سازمان را در جهت تكامل و هدايت قرار مي دهد.

مديريت اقتضائي:

يك مدير بايد براساس شرايط دروني و بيروني و عوامل موثر بر فعاليت سازمان، تصميمات خود را اتخاذ نمايد. اگر چه الگوبرداري از سازمانهاي موفق، روشي متداول در حوزه مديريت به شمار مي آيد، ليكن بايد به خاطر داشت كه سازمانهاي موفق مدلهاي خود را بر اساس شرايط دروني و بيروني خود طراحي مي نمايند. اجراي الگوهاي موفق به علت عدم تطابق شرايط سازمان مجري و الگوي برداشتي نه تنها باعث تقويت سازمان نميگردد بلكه خود عاملي براي شكست سازمان خواهد بود.

اصول ثابت و متغير:

برخي اصول مديريت مانند صداقت، عدالت، راستگويي و احترام به كاركنان جزء چارچوب ثابت به شمار مي آيند كه مانند شبكه با يكديگر در ارتباط هستند، نقض هريك از اين اصول، اصول ديگر را نيز به سادگي سست مي نمايد. دسته ديگر اصول مانند استخدام، ساعات كار و ... بايد براساس شرايط روز سازمان تغيير يابند، در غير اينصورت سازمان با دام پنجم شكست (تغيير معادلات بيروني) مواجه خواهد شد. يك مدير بايد دسته بندي دقيقي از اين اصول داشته باشد، درمقابل حفظ اصول ثابت سازمان رفتاري قاطع و غير قابل نفوذ و در برخورد با اصول قابل تغيير داراي انعطافي هوشمندانه باشد.
آخرين ويرايش: 11 سال 1 هفته ago توسط زهرا نیکوبازوراد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مهران صفری