خوش آمديد,
مهمان
|
|
اصول تفويض اختيار
تفويض اختيار از مافوق به زيردست، مبتنيبر اصول و موازيني مشخص است. اصول تفويض اختيار عبارتند از 1 . تفويض اختيار، تنها نسبت به بخشي از اختيارات، ممكن است نه نسبت به تمام آن- صلاحيت اساسي و اصلي اخذ تصميمات، مختص مدير دستگاه است. 2 . انتقال اختيارات، مسئوليت تفويضكننده را سلب نميكند. 3 . تناسب بين اختيار و مسئوليت بايد حفظ شود زيرا نميتوان كسي را مسئول نتايج عملي دانست كه اختيارات كافي براي انجام آن نداشته باشد. 4 . تفويض اختيارات، قابل فسخ است و تفويضكننده ميتواند اختيارات تفويض شده را بعضاً يا كلاً پس بگيرد. 5 . تفويض اختيار بايد توأم با تمركز نظارت باشد. يكي از اصول كلي كه همواره بايد در تفويض اختيار رعايت شود، حفظ نظارت مركزي است. مسئوليتي كه مدير دستگاه در قبال تحقق هدفهاي عالي سازمان دارد، ايجاب ميكند كه نظارت مركزي را براي خود محفوظ نگاه دارد: تا از وقوع انيكي از تعاريف موردقبول اكثر صاحبنظران و نويسندگان علوم اداري درباره مديريت، اين است كه: «مديريت، يعني كار كردن با افراد و بهوسيله افراد و گروهها، براي تحقق هدفهاي سازماني». از اين تعريف، جنبههايي مختلف قابل برداشت است كه يكي از آن4 . تفويض اختيار: عبارت است از انتقال قسمتي از اختيارات مدير، توسط وي به مرئوسين. همين كه تعداد كاركنان سازمان از يك نفر تجاوز كرد، انتقال اختيارات عملاً انجام ميگيرد. عمل تفويض اختيارات، با توسعه سازمان اهميت بيشتري پيدا ميكند تا حدي كه ادامه حيات دستگاه بدون تفويض اختيار ميسر نخواهد بود. تفويض اختيار شامل مسئوليت است كه خود به دو نوع ذيل تقسيم ميشود: 1 . اداره مسئوليت 2 . مسئوليت نهايي مرئوسين، فقط اداره مسئوليت براي انجام كارها را برعهده ميگيرند و مافوق، مسئوليت نهايي انجام كارها را برعهده دارد. تواناسازي و تفويض اختيار تواناسازي، مبتنيبر دستهاي از مفروضات است كه با مفروضات معمولي مديران، تعارض دارند. تواناسازي، فراهمسازي آزاديهاي لازم براي افراد است. تا آنچه را كه خود، ميخواهند، به گونهاي موفقيتآميز انجام دهند، نه اينكه آنان را وادار كنيم تا آنچه را كه ما ميخواهيم، انجام دهند. مديراني كه افراد را توانمند ميسازند، به جاي ايجاد انگيزش در آنان، راهنمايي آنان و يا تحريك رفتارشان، كنترلها، ستاد و اختيار عملي هر يك از اعضاي مديريت و سرپرستان، ميتوانند برخي مسئوليتها و اختيارات خود را واگذار كنند. بهخاطر داشته باشيد كه اين دو بايد همراه هم باشند. مثلاً، سرپرستي كه مسئول نظارت بر نگهداري صحيح سوابق در واحد است، ميتواند اين مسئوليت را به متصدي بايگاني واگذار كند، اما متصدي بايد اختيار جمعآوري برگههاي زمان را از كاربران داشته باشد و در صورت دقيق نبودن برگهها از آنان بازخواست كند. سرپرست، نميتواند اختيار اجراي مقررات انضباطي در مورد كارمندان را به متصدي بايگاني بدهد. به همينترتيب، سرپرست نميتواند پاسخگويي نظارت بر صحت نگهداري سوابق را به كسي واگذار كند (بيتل و نيواستروم، آنچه يك سرپرست بايد بداند). بهطور كلي، 3 نوع اختيار در اكثر سازمانها وجود دارد كه عبارتند از: اختيار عملي يا تابعي اختيار ستادي و اختيار صفي. در اختيار صفي، مافوق دستوري مستقيم به مرئوس ميدهد. اختيار صفي در واقع سلسله دستوراتي است كه از هيئت مديران شروع و به سطوح پايين سازمان ادامه مييابند. ماهيت اختيار ستادي منحصراً مشورتي است. دقيقاً كلمه ستاد بهخاطر حمايت و تقويت انجام كارهاست. يك صاحبمنصب ستادي بهتنهايي اختيار انديشه و فكر دارد و در اطلاعاتي كه وي تهيه يا برنامهريزي ميكند، به مافوق صفي خود توصيه ميكند كه آيا تصميم به دگرگون كردن يا تغيير دادن فعاليتها دارند يا خير (استيفن رابينز، تئوري سازمان). اختيار تابعي يا عملي: به اينترتيب است كه فردي با يك رشته دستورات رسمي از حق كنترل قطعي فعاليتها در ديگر بخشهاي بيرون برخوردار است. در برخي شركتها، مدير كارگزيني يك نمونه از اختيار عملي را فراهم ميكند. او شايد كنترلي كامل بر سطوحي خاص همچون روشهاي استخدام با بهكارگيري قوانين كار در تمامي بخشهاي سازمان داشته باشد. هنگاميكه اختيار عملي به بخشي اعطا ميشود، محدوديتها و مرزها را از سر راهشان برميدارند.ها تفويض اختيار است.:. : تفاوت کار تیمی و کار گروهی - 1 در گام نخست بر آن شدیم تا تفاوت دو مقوله "کار گروهی" و "کار تیمی" را که معمولا به جای هم به کار گرفته می شوند:. "تیم" مفهومی متفاوت با "گروه" یا "دسته" دارد. گروه مجموعه ای از افراد است که هدفی مشترک دارند و در جهت نیل به آن هدف برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و دیدگاه ها گرد هم می آیند. این افراد کمترین میزان وابستگی به هم را دارند و هر یک مسئولیت عملکرد خود را به عهده می گیرند. اعضای یک گروه الزاما تعامل چندانی با هم برقرار ننموده و سعی در رفع مشکلات و نواقص فعالیت های همراهان خود ندارند. در نقطه مقابل یک "تیم" مجموعه ای از افراد است که هدفی مشترک داشته و با رویکردی متفاوت از عملکرد یک گروه در جهت دستیابی به آن هدف برای بحث و گفتگو، تصمیم سازی، حل مشکل و برنامه ریزی گرد هم می آیند. در یک تیم افراد با توانایی های متفاوت درجهت تکمیل فرایند و با تعاملی چند سویه با یکدیگر همراه هستند. در یک کار تیمی کلیه افراد در قبال کاستی ها احساس مسئولیت کرده و در جهت رفع آن تلاش میکنند. هر گونه شکست یا پیروزی در یک فعالیت، به منزله شکست یا پیروزی کل تیم است. در یک تیم تعریف نقش ها، مسئولیت ها و وظایف برای کمک به انجام فعالیت های تیم صورت می گیرد. (گاهی تقسیم و گاهی تعویض چرخشی صورت می گیرد) اما در گروه تعریف نقش ها، مسئولیت ها و وظایف به صورت فردی صورت می گیرد. در یک تیم دغدغه در مورد خروجی کار همه افراد و چالش هایی که تیم با آنها مواجه است و در گروه دغدغه در مورد نتیجه کار خود فرد و چالش های اوست. میزان اعتماد، حس مسئولیت پذیری، هماهنگی و تکامل در کار تیمی به مراتب بیشتر از کار گروهی است. در یک گروه جایی برای ابراز خلاقیت اعضا وجود نداشته و تنها موظف هستند آنچه را که از طرف مدیر گروه تعیین می شود را انجام دهند و در تیم یک "رهبر" به جای یک مدیر کار هدایت تیم را انجام می دهد و تصمیم ها با مشارکت اعضای تیم گرفته می شود. برای نمونه در گوشه¬ و کنار میدان های بزرگ شهر بارها دیده اید که عده ای از جوانان کارگر در یک گوشه بیتوته کرده اند و منتظرند تا توسط کارفرمایی به کار گرفته شوند. این جمع را می توان یک گروه کارگر و یا یک دسته جویای کار نامید. اما همین که نشانی از یک کارفرما برای جذب تعدادی معدودی از این کارگرها پیدا شود برای از میان به در کردن رقیب، کار حتی به راحتی به زد و خورد هم کشیده می¬شود. یعنی دسته هستند اما هدفشان مانند تمام افراد تیم مشترک نیست؛ بلکه هدف انفرادی است بنابراین هرگز نمی شود این تجمع را تیم نامید. اصول واسپاري برچنداصل است: پنج اصل واسپاري وجود دارد:1-اصل همبستگي بيان ميدارد كه اختيارومسئوليت بايد هم زمان باشد واگر قراراست كارمندي مسئوليتهاي خاص رابپذيرد پس سرپرست بايد به آن كارمنداخيار كافي داشته براي انجام مسئوليتها رابدهد: 2-اصل استثنا:كه مديريت بر مبناي استثنا نيز ناميده وارتباط نزديكي با اصل همبستگي دارد كه سرپرستان مي بايد تلاشهاي خودرا روري مسائلي مطرح كنند كه معمول وعادي نيستند وبگذارند كه كاركنانشان روي مسائل روز مره ومعمولي تمركزوكار كنند: 3-اصل وحدت فرماندهي بيان ميدارد كه هركارمند بايد تنهاوتنها يك رئس مستقيم داشته ودر جاهاي كه كاركنان براي چند واحد كار مي كنند مثل شركتهاي كوجك يك كارمند تنها بايد به يك سرپرست گزارش بدهد همين قضيه در موردآندسته از كارنان كه در يك تيم يا يك گروه كاري فعاليت دارند صدق ميكند نقض اصل وحدت فرماندهي عامل اصلي يك سوم مشكلات منابع انساني در صنعتاست :4-اصل سلسه مراتب بيان مدارد كه جريان اختيار در يك زمان ازيك مسير ارتباطي مشخص واز بالاي سازمان به پائين جريان ميابد اصل سلسله مراتب را اصل زنجيره فرماندهي نيز مينامند وقتي كه در زنجيره فرماندهييك يا چند مسير ارتباطي فرعي ديگر ايجاد مشود اين اصل نقض مي شود: 5-اصل حيطه كنترل كه در اصل حيطه مديريت نيز ناميده وبه تعداد كار كناني كه يك سرپرست به نحوي موئثر مي تواند مديريت كند بر ميگردد |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|