یکشنبه, 09 ارديبهشت 1403

 



موضوع: رسانه جنگ صلح جامعه جهانی

رسانه جنگ صلح جامعه جهانی 9 سال 3 ماه ago #111131

رسانه ، جنگ ، صلح و جامعه جهانی
جنگ جهانی نزدیک به هشتاد سال پیش به پایان رسید ولی زمان زیادی طول کشید تا فعالیت های جنگ طلبانه کاهش یابد. اقداماتی که پس از پایان جنگ جهانی اتفاق افتاد به سرعت منجر به شروع جنگ جهانی دیگری شد. جنگ جهانی دوم و سپس جنگ سرد باعث افزایش مناقشات منطقه ای شد. جنگ جهانی اول حاصلی جز خرابی ها و ناامنی ها نداشت و در پی آن جهان به یک ثبات در جهت صلح رسید. این جو در حال حاضر در جهان وجود ندارد. در دنیای کنونی و در زمانی که دهکده جهانی در حال شکل گیری است به نظر می رسد منافع اقتصادی حاصل از صلح پایدار می تواند به ارائه این صلح کمک نماید. منافع اقتصادی از یک سو و پیشرفت های ارتباطات و اطلاعات از سوی دیگر جهان را به سوی یک وابستگی متقابل سوق داده است. این وابستگی به ثبات منجر می شود. از سوی دیگر نسل های جدید، با رویکرد صلح جویانه در حال رشد کردن هستند که این موضوع به کاهش سیاست های جنگ طلبانه خواهد انجامید. در این بخش به رابطه های بین رسانه، چشم انداز صلح و این جامعه جهانی تغییر پذیر می پردازیم. البته اینکه آیا رسانه ها می توانند انگیزاننده صلح باشند خود یک سؤال بی جواب است. البته جهانی شدن رسانه ها خود مرهون ایجاد یک صلح با ثبات در جهان است. اصولاً گسترش رسانه ها معلول گسترش دموکراسی در جهان است. گرچه ممکن است رسانه ها خود مولد جنگ باشند. داستانهایی که برای تأمین منافع حامیان مالی رسانه ها می تواند رسانه را به یک ابزار ایجاد جنگ مبدل سازد. باید اینجا به سؤالی جواب دهیم که ایجاد صلح به چیز به غیر از گسترش ارتباطات نیاز دارد؟ ایجاد جنبه های مختلف ارتباطات بین جامعه های گوناگون باعث پیشرفت سطح نگرانی های آن جوامع می شود. ولی این پیشرفت ها مستلزم ایجاد دولت های دموکراتیک است. در چنین دولت هایی پیشرفت ارتباطات منجر به ایجاد کانون های قدرت مدنی در جامعه و در نهایت ثبات بیشتر می شود.
چنین ارتباطاتی در سطح جهانی به ایجاد مناسبات صلح جویانه بین کشورها منتهی خواهد شد. ولی در عین حال این سؤال باقی می ماند که روابط بین دو کشور آیا منجر به ایجاد صلح جهانی به طور عام خواهد شد؟ این بدان معناست که ایجاد جامعه جهانی با ثبات مستلزم ایجاد یک حکومت جهانی است. به همین دلیل این بخش به این مطلب می پردازد که آیا ایجاد صلح جهانی معلول ایجاد یک مدیریت واحد جهانی است؟ به نظر کانت حکومت قانون می تواند به ایجاد ثبات منجر گردد. به نظر او ایجاد یک صلح پایدار بدون در نظر گرفتن یک جامعه قانونمند محال است. یعنی نمی توان در سایه عدالت خواهی فردی به صلح رسید و در سطح جهانی عدم وجود یک ساختار قانومند در رسیدن به جنگ یک محرک است. البته نظریه های کانت منتقدان خاص خود را دارد و نظریه پردازان نوکانتی در این مورد در این مورد نظری نسبتاً متفاوت دارند. به نظر آنها صرف وجود یک حکومت مرکزی به ایجاد صلح منجر نمی شود و جو جامعه مدنی در ایجاد آن بسیار تأثیر گذار است. به همین دلیل، عبارت رسانه، صلح، جنگ و جامعه مدنی را برای رسیدن به مسیر صلح باثبات برگزیده ایم در ابتدا ما به زوایای مختلف جنگ و صلح پس از جنگ سرد می پردازیم و به رفتارهای رسانه ها در مقاطع گوناگون خواهیم پرداخت. در بخش بعدی به رابطه بین مدیریت جهانی و ایجاد صلح می پردازیم. در این بخش به نظریه کانت و رابطه بین دموکراسی و مدیریت جهانی خواهیم پرداخت. در بخش سوم به تنش های روی داده در مقاطع مختلف خواهیم پرداخت و سپس راهکارها برای تحقیق های آینده و نتیجه گیری را ارائه می کنیم.در نتیجه گیری خواهیم دید که پیشرفت رسانه ها در جهان کاملاً به گسترش دموکراسی در سطح جهان بستگی دارد. برای همین دلیل ما چارچوب بحث خود را رسانه، جنگ و صلح و رابطه آنها در جوامع گذارده ایم.
پوشش خبری جنگ و صلح
در راستای تحقیق ما، مطالب موجود در تحقیقات گذشته زیاد نیست. اغلب یافته ها به پوشش خبری جنگ بر می گردد و در رسانه ها معمولاً به پوشش صلح نمی پردازند. البته رفتارهای رسانه ای در سالهای اخیر کمی تغییر کرده است. ما در ادامه به پوشش خبری انجام شده در مواقع جنگ و صلح و همچنین اقدامات انجام شده در سیاست های خارجی در رسانه ها می پردازیم.
پوشش جنگ
تجربه جنگ ویتنام نشان داد که در آن زمان رسانه ها به درستی واقعیت های جنگ را نمایان ساختند. از سویی ارتباطات زمان جنگ ویتنام بسیار کند بود و در نهایت این عدم اطلاع رسانی دقیق و سریع منجر به شکست آمریکا در جنگ ویتنام شد. گرچه این موضوع در تحقیق ما اهمیت چندانی ندارد. اما رسانه ها در جنگ ویتنام سعی کردند آمریکا را قدرتمند از آنچه که هست نشان دهند و جنگ را به نوعی ماجرای رسانه ای تبدیل کنند. در ادامه نیز رسانه ها این نقش را در جنگ گرانادا، پاناما، خلیج فارس و جاهای دیگر بازی کردند.در عین حال رسانه ها همواره افکار عمومی را از موقعیت مشابه جنگ ویتنام می ترساندند. مطلب دیگر اینکه در جنگ ویتنام ابزارهای جدید صنعت رسانه مانند دوربین های قابل حمل و ارتباط ماهواره ای جنگ را به درون خانه خانه آمریکایی ها آورد و باعث شد تا وحشت جنگ نه از طریق رادیو بلکه به صورت تصویری به خانه های آمریکایی ها وارد شود. گرچه همین ابزارهای جدید خود باعث ایجاد حس قوی تر بودن و امکان ایجاد جنگ های جدید را داشت. جنگ خلیج فارس البته بیش از بمب ها به خبرنگاران سی ان ان متکی بود و باعث شد تا جنگ به عنوان یک تفوق تکنولوژیکی برای آمریکایی ها در بیاید و در این گزارش های جنگ به جای صحنه های خشونت بار از صحنه هایی با بار سنگین قدرت نظامی آمریکا استفاده شد. پیشرفت دیگر نسبت به جنگ ویتنام این بود که این رسانه ها در جنگ خلیج فارس خود قسمتی از استراتژی جنگ بودند و نظامیان روشهای خود را بر اساس هدف های قابل ارائه در رسانه تغییر می دادند. در جنگ گرانادا، رسانه ها از اتاق جنگ آمریکا صحنه هایی را منعکس کردند و در جنگ پاناما رسانه ها با هلی کوپترهای ارتشی پا به پاناما گذاشتند. در جنگ خلیج فارس هم گزارشگرها پا به پای نظامیان در جنگ حضور داشتند. در این وضعیت، پوشش رسانه ای جنگ خود باعث نمایان تر شدن مقاصد جنگ شد. افکار عمومی سریع تر و شفاف تر نسبت به جنگ واکنش نشان دادند و این پوشش باعث شد تا مردم به سرعت بتوانند در متن مقاصد جنگ قرار گیرند. اثرات جنگ هم به سرعت توسط رسانه ها به مردم منتقل شد. تحقیقات زیادی در این خصوص انجام پذیرفته است. این نحوه عکس العمل رسانه ها به جنگ منحصر به آمریکا نیست. رسانه های اغلب کشورهای دنیا هم چنین عکس العملی را به جنگ داشتند. در تحقیقات انجام شد موارد مشابهی برای رسانه های یونان، نروژ، سوئد، انگلستان و صربستان دیده شده است. در تحقیقی نمایان شده است که بمباران یوگسلاوی توسط ارتش آمریکا به قصد همراهی با سیاست های جنگی و تسلط تلویزیون پوشش داده شده است. خلاصه اینکه در تمام جهان رسانه ها تصویر غیر دقیق تری از جنگ را پیش روی مخاطبانشان گذارده اند تا با سیاست های ملی خود همراه تر شوند. البته گسترش تکنولوژی هم به شفاف تر شدن اثرات جنگ کمک کرده است.
پوشش صلح
در طول جنگ سرد، رسانه ها با بررسی ریشه های جنگ بارها به وضعیت صلح پرداخته اند. جنگ سرد با ایجاد مناقشات مرزی و جدایی کشورها از صحنه جهان را از وضعیت صلح باثبات دور کرد. با کاهش فشار جنگ سرد بسیاری از کشورهای جهان سوم با اتکا به قدرت نظامی خود جنگ دریایی را آغاز کردند. این موضوع به اتخاذ تصمیم آمریکا برای متقاعد کردن جامعه جهانی برای حضور در مناقشات محلی منجر شد. به همین دلیل کنفرانس های صلح و آشتی رونق گرفتند و نقش سازمان ملل در جهان پررنگ تر شد. جنبشهای مردمی زیادی در کره، شمال عراق، کویت، لیبریا، سومالی، رواندا و هاییتی اتفاق افتاد. این جنبشها به ایجاد یک جو جدید با رویکرد ثبات در جهان منجر شد. این مطلب را اضافه کنید به رابطه مستقیم بین جنگ و فقر که باعث شد مردم جهان بیشتر به صلح روی خوش نشان دهند تا برای مبارزه با فقر موفق تر شوند. پوشش خبری صلح باعث می شد تا دلایل و مقدمات جنگ محدود شود و روابط بین کشورها گسترش یابد. بنابراین تعداد دفعاتی که رسانه ها به پوشش صلح پرداختند بیشتر شد و خود به خود باعث شد تا رسانه ها جهت خود را به سمت و سوی پوشش کنفرانسها، نشست ها و سایر اتفاقات صلح آمیز تغییر دهند. برخی از تحقیقات نشان می دهد که جنبش های صلح در این امر تأثیر زیادی داشته اند. ابتدا اغلب پوشش صلح به گزارش های مربوط به کنفرانس های صلح و آشتی محدود می شد. نمونه بارز این پوشش ها را می توان به پوشش رسانه ای مذاکرات صلح ایرلند و انگلستان و نیز فلسطین و اسرائیل اشاره کرد. البته رابطه بین رسانه و فرهنگ را نیز می توان در زمره پوشش صلح در رسانه ها دسته بندی کرد. البته کلاً پوشش صلح به صورت مقطعی انجام می شد زیرا اصولاً صلح موضوع جالب و جذابی برای مخاطب نبود.
افکار عمومی و سیاست خارجی
نکته دیگر که باید بدان پرداخت این است که چقدر کنفرانس های صلح در جهان با افکار عمومی موافق است. این پوشش رسانه ای می بایست افکار عمومی را به دولت ها و به خود مردم انعکاس دهد. تحقیقات زیادی در مورد نحوه تأثیر متقابل سیاست خارجی و افکار عمومی ارائه شده است. پوشش دقیق تر و شفاف تر رسانه ای در کوزوو، بوسنی، هاییتی، رواندا و سومالی نسبت به ویتنام باعث شده شرایط حاکم بر جنگ و تأثیر آن از افکار عمومی برای سیاست گذاران عرصه سیاست خارجی ملموس تر گردد. برخی از تحقیقات نشان دادند که پوشش های رسانه ای جنگ ها خود عاملی تغییر جهت در جنگ و یا توقف آن بوده اند. عبارت سیاست رسانه ای را می توان به درستی به جهت گیری رسانه ها در جنگ های اخیر اطلاق کرد. فی الواقع در تحقیقات انجام شده نقش صریح رسانه ها و نحوه اطلاع رسانی آنها در جهت گیری و نتیجه جنگ ها مسجل شده است. این نقش رابطه مستقیمی با نحوه تغییر و جهت دهی افکار عمومی توسط رسانه ها دارد. در مجموع مقوله های جنگ و صلح در ادبیات مورد استفاده رسانه ها در حال حاضر جایگاه خود را کاملاً پیدا کرده است. البته هنوز هم پوشش خبری صلح به صورت منقطع و پوشش خبری جنگ صورت مستمر انجام می پذیرد. در ایالات متحده ارتش توان خود را در عرصه رسانه ای بسیار قوی کرده است و به طور مشخص از رسانه به عنوان یک سلاح جنگی استفاده می کند. نقش رسانه ها در حال حاضر نسبت به دهه های گذشته بسیار ملموس تر است و اثرات متقالل افکار عمومی سیاست خارجی هر چه بیشتر این نقش را پر رنگ می نماید.

ضرورت های جامعه مدنی جهانی
جهانی سازی علیرغم تمامی مقاومت ها در حال انجام است. گسترش بیش از پیش شبکه های اجتماعی در وب و ارتباطات اینترنتی باعث شده است تا جامعه مدنی جهانی به صورت حرفه ای مرزهای کشورها را در نوردد و به سرعت به سطح بالایی از ارتباط دست یابد. مشخصاً اتفاقی که در حال افتادن است از جهانی سازی مد نظر کشورها بسیار فراتر است. روابط در سطح انسانها در اقصی نقاط جهان در حال شکل گیری است و در نظر بسیاری از مردم جهان، دنیا تنها یک فضای مدنی است. جامعه مدنی جهانی بدون رویکرد یکپارچه سیاسی در حال شکل گیری است و تعدد منابع اطلاعاتی در جهان باعث شده است تا هیچگونه یکدستی سیاسی یا جغرافیایی در این جامعه مدنی جهانی امکان تفوق نداشته باشد. نکته اصلی این است که سطح بسیار گسترده بحث های فضای مجازی امکان کنترل آن را از همه کشورها گرفته است. سطح این بحث ها اغلب به جای خوراک گرفتن از خواستگاه های رسمی و دولتی، از تفکر شخصی کاربران نشأت می گیرد و گسترش و رشد آن محدود به هیچگونه قانون یا سیاست محلی نخواهد بود. البته یکی از مواردی که در این فضا تأثیر بسزایی دارد اینستکه در طول زمان مناسبات اقتصادی جای مناسبات اجتماعی را بگیرد و سمت و سوی ارتباطات در فضای مجازی به سمت اقتصاد و بازرگانی سوق پیدا کند. اصولاً مصادیق دیگر تمدن مانند ترابری، تولید و امثال آن در این جامعه مدنی جهانی هم سوتر خواهند شد. تحقیقاتی چند در این زمینه نشان داده اند که این تغییر در سطوح جوان تر کاربران فضای مجازی در حال شکل گرفتن است. این جامعه مدنی جهانی علاوه بر طیف وسیعی از اشخاص منفرد بر پایه سازمانهای غیر دولتی، تشکل های فرادولتی، سازمانهای بین المللی غیر دولتی و به طور عام سازمانهای مردم نهاد شکل می گیرد. این تغییر در طول 25 سال گذشته مشهود بوده است و در این ربع قرن ایجاد هزاران سازمان مردم نهاد منطقه ای، ملی و بین المللی را می توان شاهد بود. حال باید به این موضوع بپردازیم که آیا این سازمانهای مردم نهاد در جهان باعث ایجاد عدالت، امنیت، وضعیت بهتر معیشتی و یا ایجاد حقوق برای اقلیت های جنسی، نژادی و عقیدتی خواهند شد. این سازمانهای مردم نهاد اغلب باعث ایجاد تأثیرات در شبکه های اجتماعی و اتاقهای گفتگو می شوند که بسته به قدرتشان در موارد ملی یا منطقه ای و یا حتی بین المللی اظهار وجود می نمایند. این خود باعث تغییر فضای حاکم بر جامعه مدنی جهانی می گردد. اصولاً جهانی سازی منجر خواهند شد. پس به نظر می رسد چه از نقطه نظر فردی و چه از نقطه نظر سازمانی، جامعه جهانی در حال شکل گیری است. ارتباط مستقیم و صلح جویی از خصائص این جامعه مدنی جهانی است. این جامعه مدنی جهانی به طور خاص به ایجاد عدالت اقتصادی در کشورهای جهان سوم منجر خواهد شد. احقاق حقوق زنان را آسان تر خواهد کرد و حقوق اقلیت های قومی و مذهبی را شفاف تر خواهد نمود. نمی توان نقش رسانه را در ایجاد این جامعه مدنی جهانی در نظر نگرفت. به طور خاص سازمانهای مردم نهاد هر چه بیشتر به رسانه ها متکی باشند موفق ترند. به طور خاص به جز سازمان عفو بین الملل و سازمان صلح سبز که به اعضای خود در جهان متکی هستند به تمامی سازمانهای مردم نهاد موجود در جهان بدون رسانه عملاً از حیض انتفاع خارج می شوند. تعداد کامپیوترهای موجود در جهان و کاربران اینترنتی کشورهای مختلف مؤید گسترش رسانه ها در ارتباطات جامعه جهانی هستند. پس می توان در نظر گرفت که گسترش ارتباطات مجازی در جهان با ایجاد جامعه مدنی جهانی وسیع تر باعث افزایش ثبات در صلح جهانی می شود. یونسکو در تحقیقات منتشر شده خود به نقش بی بدیل رسانه های مجازی در گسترش صلح در جهان اذعان داشته است. در عین حال عدالت ایجاد شده در درسترسی به اطلاعات و علم توسط تمام مردم جهان باعث شده تا جامعه مدنی جهانی تشکیل شده در سایه این رسانه مجازی به ثبات بیشتری نیز برسد.
ارتباط جهانی در نظریه جهان دمکراتیک
کاملاً واضح است که افراد و سازمانهای درگیر در رسانه های فراگیر کنونی در حال افزایش اند و اغلب سازمانها وقت و سرمایه خود را صرف جذب مخاطب در این دنیای مجازی می نمایند. حقوق سیاسی و اجتماعی نیز در حال گسترش توسط این فضای مجازی است. در حال حاضر جامعه جهانی نیازمند وجود یک جریان اطلاعات آزاد و متعادل است. بعلاوه علیرغم وجود نهادهای دولتی بین المللی مانند سازمان ملل، اتحادیه اروپا، این سازمانها نمی توانند تأثیر مهمی براین رسانه بدون محدودیت بگذارند. بنابراین این سازمانهای دولتی بین المللی بایستی روابط خود را شفاف تر کنند و خود به این جامعه مدنی جهانی دامن بزنند. البته در ادامه این رسانه باعث گسترش خدمات فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی، آموزشی و علمی در سازمانها خواهد شد. البته در این میان سؤالهایی هم مطرح خواهد شد این سازمانهای غیر مؤثر چگونه می توانند در این جامعه جهانی صلح را گسترش دهند؟ چه سازمانهایی می توانند در راستای گسترش صلح در این فضا رشد کنند؟ سازمانهای فعلی بین المللی چه نقشی را در این میان بازی می کنند؟ این سؤالها زیرساخت فلسفی سیاست را تغییر می دهد. مواردی که در دهه نود به گسترش فعالیت های حقوق بشر منجر شد در وضعیت فعلی به ارتباط بیشتر انسانها با هنم منتج می شود. نظریه کانت در خصوص دولت جهانی قانونمند بر اساس حس بشری مشترک در جهان در فضای مجازی در حال ایجاد است. ترس از جنگ و خشونت در این جامعه جهانی بدون تشکیل این دولت مرکزی در حال ایجاد است. در پاسخ به حضور مردم در این فضای مجازی دولت ها مجبور به کنترل خشونت و اشاعه قانونمداری هستند. کانت انتظار دارد که این موضوع در سه جنبه به تغییر فراگیر گرایشات اجتماعی منجر شود.
1-در جنبه اطلاعاتی مردم صلح مدارتر شوند.
2-قدرت بازرگانی بین المللی به کسب منافع شخصی برای همه منجر شود.
3-نظریه پردازان اجتماعی از این جامعه تأثیرپذیری داشته باشند.
او با تکیه بر هدف طبیعی موجود در جریانهای بشری که به طور مخفیانه در نهادها بروز پیدا می کنند نتیجه گرفته است که منافع دولت ها در سایه این جامعه مدنی جهانی به هم نزدیک تر خواهد شد. گرچه این ساختار نیاز به بازنگری دارد، زیرا برخی از جنبه های پنهان در این روابط از تغییرات جلوگیری خواهد کرد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حجت مداحی شاهخالی