دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: درس های انسان شناسی فرهنگ

درس های انسان شناسی فرهنگ 9 سال 4 ماه ago #106544

خلاصه مطلب
كتاب مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعي
مدرس :خانم غياثي

کارهای انسان شناسی فرهنگی امریکایی موضوع انتقادهای زیادی است یکی از این انتقادها اساس گرایی یا جوهرگرایی است که عبارت است از تصور فرهنگ مثل یک واقعیت فی نفسه.
انسان شناسان نمی توانند فرهنگ را مشاهده کنند بلکه شاهد رفتارهای انفرادی هستند بنابراین افرادی مثل مید سعی در شناخت فرهنگ ها بر مبنای رفتارهای افراد دارند .
یکی دیگر از انتقادهایی که به فرهنگ گرایی وارد می شود ارائه تصویری ایستا از فرهنگ است که این ایراد چندان وارد نیست زیرا انها به ثبات فرهنگ اعتقاد ندارند و به تحولات فرهنگی واکنش نشتن میدهند .
اساسی ترین بحث درباره انسان شناسی فرهنگی در مورد رویکرد نسبی گرایانه به فرهنگ است که به کثرت فرهنگ ها بیش از وحدت انها تاکید می کند و فرهنگ ها را مثل کل های خاص که مستقل هستند در نظر می گیرند .
پژوهشگران به پدیده درونی ساختن فرهنگ توجه داشته اند انان توضیح داده اند که فرهنگ طبیعت را تفسیر می کند .مارسل موس در مطالعه ای اعلام کرد از فرهنگی به فرهنگ دیگر نشستن خوابیدن راه رفتن و.... شکل های متفاوتی دارد .

فرهنگ زبان و گفتار
هرودر از نخستین کسانی است که کثرت فرهنگ ها را با تنوع زبان ربط داد . ساپیر کوشید نظریه ای درباره رابطه بین فرهنگ و گفتار فراهم اورد . او فرهنگ را همچون مجموعه ای از معانی توصیف کرد که در کنش های متقابل فردی به کار برده می شود . به عقیده او فرهنگ اساسا نظامی ارتباطی است .
زبان و فرهنگ رابطه فشرده ای دارند و زبان وظیفه انتقال فرهنگ را هم بر عهده دارد اما خود نیز تحت تاثیر فرهنگ است .
لوی اشتراوس می گوید :رابطه زبان و فرهنگ بسیار پیچیده است نخست می توان گفتار را به عنوان محصول فرهنگ در نظر گرفت و زبان یک جامعه فرهنگ ان را بازتاب می دهد اما در معنایی دیگر گفتار بخشی از فرهنگ است .

لوی اشتراوس و تحلیل ساختی فرهنگ
لوی اشتراوس فرهنگ را بدین گونه توصیف کرد هر فرهنگ را می توان مجموعه ای از نظام های نمادی در نظر گرفت که در ردیف نخست انها زبان مقررات زناشویی روابط اقتصادی هنر علم و مذهب جای دارد .
لوی اشتراوس چهار عقیده اساسی را از بندیکت وام میگیرد
1-فرهنگ های مختلف با نوعی الگو مشخص می شوند .
2-انواع ممکن فرهنگ به تعداد محدود وجود دارد .
3-مطالعه جوامع ابتدایی بهترین روش برای مشخص کردن ترکیب های ممکن میان عناصر فرهنگی است .
4-این ترکیبات می توانند برای خود و مستقل مورد مطالعه قرار گیرند .

فرهنگ گرایی و جامعه شناسی
یک انسان شناس یک جماعت کوچک را مورد مطالعه قرار می دهد که این جماعت معرف کل جامعه است و اجازه می دهد به فرهنگ کل جامعه پی ببریم.
رابرت لند و جانشینان وی به شناسایی و مطالعه تنوع فرهنگی امریکایی پرداختند این تحقیقات باعث به وجود امدن مفهوم "خرده فرهنگ " شد.
جامعه شناسان خرده فرهنگ هایی را بر اساس گروه های قومی تشخیص می دهند .
پدیده هایی در جوامع مدرن ضد فرهنگ خوانده می شود مثل جنبش هیپی در دهه های 60 و 70 که در واقع شکلی از دستکاری فرهنگی هستند که می خواهند با فرهنگ کلی و مرجع مقابله کنند .یک جنبش ضد فرهنگ برای فرهنگی که از ان انتقاد می کنند جایگزینی ارائه نمی دهند بلکه یک ضد فرهنگ معرفی می کنند .
دورکیم معتقد است هر جامعه از طریق اموزش مجموعه ای از هنجارهای اجتماعی و فرهنگی را به افرادی که ان جامعه را تشکیل می دهند انتقال می دهند . این هنجارها همبستگی میان اعضای جامعه را تضمین می کنند .

رویکرد کنش متقابل گرایانه به فرهنگ
ساپیر جزو نخستین کسانی بود که فرهنگ را به عنوان یک نظام ارتباط بین فردی تلقی می کرد .
در دهه 50 در امریکا در مکتب پالو التو جریانی به عنوان انسان شناسی ارتباطات گسترش می یابد که ارتباطات شفاهی و غیر شفاهی بین افراد را مورد توجه قرار می دهد .
ارتباط مثل رابطه ای میان فرستنده و گیرنده در نظر گرفته نمی شود بلکه مثل رابطه موجود بین مجموعه ای از افراد در نظر گرفته می شود .
با بررسی کنش متقابل گرایانه ارزش تمایز بین فرهنگ و خرده فرهنگ مشخص می شود . در ساختمان فرهنگی مهم ترین چیز فرهنگ گروه یا فرهنگ محلی است یعنی فرهنگی که افراد را در کنش متقابل مستقیم به یکدیگر پیوند می دهد و نه فرهنگ کلی جماعت گسترده .
آخرين ويرايش: 9 سال 4 ماه ago توسط طاهره غياثي.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: طاهره غياثي