خوش آمديد,
مهمان
|
|
با سلام
استاد محترم مطلب ذرس سازمانها و مراکز فرهنگی آقای میرمحمدی به دلیل مشکل ورود به سایت توسط اینجانب خدمتتان ارسال میگردد. با تشکر الهه شهابی فرهنگ و سازمان فرهنگي واژه فرهنگ يكي از پر استفادهترين واژهها در زندگي اجتماعي است و عملاً حد و حدودي نميتوان براي كاربرد اين واژه قائل شد. گروههاي مختلف هر يك به گونهاي متفاوت و حتي متناقض از اين مفهوم استفاده ميكنند و امور مختلفي همچون آداب و رسوم، عزاداريها، جشن و سرورها، رفتارهاي خاص فردي و جمعي در حوزههاي مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي و تعليم و تربيت، معارف عمومي و بسياري از امور ديگر، به عنوان امور فرهنگي تلقي ميشوند و در چارچوب فرهنگ قرار ميگيرند. تعاريف مردمشناسان و جامعهشناسان از فرهنگ در حوزههاي مردمشناسي و جامعهشناسي به عنوان يك ابزار مفهومي كارآمد، مسلماً در تبيين بسياري از پديدهها مؤثر است، اما اين امر لزوماً به اين معني نيست كه اين تعاريف در ساير حوزهها نيز كاربرد داشته باشد. در برنامهريزي و سياستگذاريهـاي فرهنگي، فرهـنگ را بايد به گونهاي تعـريف كرد كه قابل برنامهريزي، سياستگذاري و ارزيابي باشد (طرح ساماندهي امور فرهنگي، 1380). بيتوجهي به اين نكته در برنامههـاي فرهنگـي موجب شده است كه سياستها و برنامهها به الفاظ زيبا و شعارگونه و غيرعملي تبديل شود و نتواند نيازهاي فرهنگي جامعه را برآورده سازد يا آسيبهاي فرهنگي را شناسايي و مرتفع سازد (حسيني و هاشمي گيلاني، 1378). به عنوان مثال ميتوان به اهداف فرهنگي برنامه دوم توسعه اشاره نمود: مواردي نظير تقويت روحيه همكاري، اشاعه فرهنگ كتابخواني و ... كه فراتر از عنوان برنامهاي اجرايي و فاقد امكان هدفگذاري هستند. اگر بخواهيم تعاريف متنوع از فرهنگ را - با توجه به دامنه عملكرد و نوع استفاده از تعريف فرهنگ - طبقهبندي نماييم، ميتوان به سه طبقه كلي و اساسي در تعاريف فرهنگ دست يافت (طرح ساماندهي امور فرهنگي، 1380). حوزه اول، تعاريف عام از فرهنگ است كه در اين تعاريف فرهنگ به طور مستقيم و غيرمستقيم تمام جنبههاي حيات انساني را ميپوشاند و مفهومي واقعاً بدون حد و مرز است و تنها طبيعت و حيات وحش خارج از آن قرار ميگيرد. نظير آن تعاريفي كه تقريباً تمامي مردم شناسان از فرهنگ دارند. حوزه دوم، عمدتاً تعاريفي است كه باورها، ارزشها يا به عبارت ديگر حوزه فرهنگ غيرمادي را در بردارد. همچون تعريفي كه ريموند ويليامز از آن سخن ميگويد (مجموعهي آثار فكري و خلاقانه) يا تعريفي از فرهنگ كه در بحثهاي مربوط به فرهنگ توسعه مطرح ميشود و صرفاً شامل فرهنگ غيرمادي است. حوزه سوم، عمدتاً شامل فعاليتهايي است كه در برنامهريزيها و سياستگذاريهاي فرهنگي تحت عنوان بخش فرهنگ به آن استناد ميشود و در اين حوزه كالا و خدمات خاصي توليد و عرضه ميشود و به طور روشنتر در ادبيات دولت و برنامههاي توسعه با عنوان بخش فرهنگ متجلي است. از آن جا كه تعاريف حوزه سوم، انطباق بيشتري با هدف ما دارد، مفاهيم و اصطلاحات مرتبط با اين حوزه، در اين طرح مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است. مجموعهاي از نيازها و مفاهيم بنيادي اجتماعي وجود دارد، كه اهميت و ضرورت توجه به بخش فرهنگ (ايجاد بخش فرهنگ در دولت)، هم چنين محتوا و رسالت اين بخش را تبيين مينمايد. در ادامه به دو عامل در خور توجه در اين زمينه اشاره ميشود. اوقات فراغت: در دنياي جديد انسانها صرفاً در محدوده زماني اوقات فراغت و فارغ از دغدغههاي زندگي روزمره ميتوانند استعدادهاي خود را شكوفا كنند و ابعاد زندگي معنوي خود را غني سازند. بخش فرهنگ نيز بايد زمينه و ابزار لازم براي شكوفايي استعدادها در اين محدوده زماني را فراهم سازد. درصورت عدم بهرهگيري درست از اوقات فراغت، اين زمان ميتواند به بستري جهت رشد امور ضد فرهنگي منجر شود. حقوق فرهنگي: مفهوم ديگري كه جزء لاينفك بخش فرهنگ است، مفهوم حقوق فرهنگي است. در جوامع جديد همچنان كه افراد داراي حقوق سياسي هستند و ميتوانند در زندگي سياسي جامعه مشاركت كنند، همچنان كه هر فردي حق بهرهمندي از آموزش و پرورش و حق يافتن شغل را دارد، حق دسترسي به فرهنگ را نيز داراست و اين امر نه تنها پيوند بين توسعه فرهنگ و توسعه عمومي جامعه را نشان ميدهد، بلكه توجيه كننده دخالت دولت در بخش فرهنگ محسوب ميشود. دولت و مقامات مسؤول موظفند ضمن عرضه گسترده كالاها و خدمات فرهنگي به تمام مردم، با ارائه آموزشها و ساير تبليغات تقاضاي مؤثر را در آنها ايجاد نمايند. همچنين در منابع مختلف، به منظور تبيين ضرورت بخش فرهنگ به عوامل ديگري نظير لزوم توسعه فرهنگي، ايجاد فرهنگ توسعه، ابتكار و خلاقيت در فرهنگ و .... اشاره گرديده است. بخش فرهنگ، مجموعهي فعاليتهايي از سياستگذاري و برنامهريزي تا توليد و عرضه كالاها و خدمات خاص اين حوزه را شامل ميشود. در اصطلاحات دولتي نيز، به مجموعهي ساختار و برنامههاي دولت در زمينه فرهنگ، بخش فرهنگ گفته ميشود. در واقع دولت براي مديريت و اعمال كنترل بر اين بخش، حفظ انسجام و جهتدار نمودن فعاليتهاي فرهنگي، ناگزير است كه اداره امور فرهنگي را به يك يا چند سازمان دولتي بسپارد. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|