دوشنبه, 17 ارديبهشت 1403

 



موضوع: رسانه، افکار عمومی و شایعه

رسانه، افکار عمومی و شایعه 9 سال 4 ماه ago #109310

رسانه، افکار عمومی و شایعه


کارشناسان علوم ارتباطات از شایعه به عنوان طفل نامشروع افکار عمومی یاد می کنند. از آنجا که افکار عمومی یکی از حیاتی ترین و پایدارترین مفاهیم در علوم اجتماعی است و نقش رسانه ها در تنویر و جهت دهی به آن بسیار حائز اهمیت است، در ادامه شرایط کاربردی افکار عمومی و رسانه ها را در شکل دهی و مقابله با پدیده شایعه مورد بررسی قرار می دهیم؛ طبق اظهار نظر محققان، در فرآیند شکل گیری افکار عمومی، سه عامل «مجرای ارتباطی» (تلفیقی از رسانه های جمعی و میان فردی)، «موضوعات و رویدادهای پیرامون» و «عموم» وجود دارد. نقش رسانه های جمعی در پالایش و جهت دهی به افکار عمومی، از طریق انتخاب و ارائه رویدادهای اجتماعی و اطلاع رسانی مطالب و موضوعات جامعه، اهمیت بسیاری داشته و خود به عنوان ابزاری برای جلوگیری از اشاعه و ترویج شایعه مطرح می باشد. مسائل پیرامون جامعه، هنگامی که از طریق رسانه ها بازتاب پیدا می کنند، نوعی ارتباط و کنش متقابل میان مردم پدید می آورند. مردم درباره موضوعی نسبتا عام و مورد علاقه به بحث و جدل پرداخته و سرانجام به نقطه داوری می رسند. این مطلب در صورتی عاری از اشکال است که عموم مردم بتوانند با دسترسی راحت به مدارک مستند، در مورد حقیقت داشتن خبر به قضاوت بپردازند. مسوولیت رسانه ها در قبال شایعه: وظیفه اصلی رسانه ها در برابر افکار عمومی، راهنمایی و هدایت افکار به سوی حقیقت و در مقابله با شایعه، آفت زدایی خبری و جلوگیری از سم پاشی خبری می باشد. به مفهوم روشن تر مسوولیت اجتماعی یک رسانه، آن را موظف می کند که با آگاهی و اطلاع از نتایج مخرب این حرکت، حداکثر توان خود را در مبارزه با شایعه به کار گیرد، چرا که گفتیم هدف اصلی رسانه، انتشار به موقع و مداوم اخبار صحیح و مورد تایید مقامات رسمی یا دولتی به منظور بی رنگ کردن شایعه مشخص است. رسانه با تشخیص تفاوت ها می تواند اهداف و شیوه های انتشار شایعه را دریافته و با بررسی بیشتر به مقابله با آن بپردازد. اما آنچه که مسوولیت اجتماعی رسانه را در مقابله با شایعه حساس تر نشان می دهد، این است که حس مسوولیت پذیری در یک رسانه تا چه میزانی برانگیخته شده باشد. به این معنا که رسانه حس کند در برابر هر واقعه و انعکاس صادقانه آن نسبت به افکار عمومی، مسوول می باشد. پیشرفت روزافزون کمی و کیفی رسانه ها، تعهدات اخلاقی و اجتماعی (صنفی) را برای دو طرف معادله وسایل ارتباط جمعی، یعنی مطبوعات و مخاطبان به دنبال داشته است. یک رسانه باید با تسلط بر ویژگی های تمام اقشار فکری جامعه (که هر کدام دارای زیرمجموعه و از نظر میزان تاثیر پذیری دارای شدت و ضعف هستند)، به نحوی به ارائه اخبار بپردازد که جریان فکری خاصی را القا نکند. ضرورت بررسی مسوولیت اجتماعی رسانه ها در مقابله با شایعه هنگامی برجسته و ممتاز می شود که جامعه با موضوع خاص و فوق العاده مهمی روبه رو باشد. در این وضعیت، اخبار حوادث داخلی که از سوی رسانه های بیگانه به سمت یک جامعه یا کشور خاص ارسال می شوند، دارای سمت و سو و هدف به خصوصی است، لذا در گزینش و پردازش اخبار دریافتی، باید هشیاری و درایت کافی به خرج داد. البته سطح درک و شعور اجتماعی مخاطبان نیز در روند شکل گیری مسوولیت اجتماعی رسانه در مقابل شایعه بسیار مهم است، چراکه بالا بودن فهم اجتماعی مردم، فرایند بیان واقعیت ها را برای رسانه ها ساده تر می کند. متاسفانه برخی از جریانات هدفمند خبری توسط بنگاه های سخن پراکنی و با استفاده از شیوه های مختلف خبرسازی از جمله «به نقل از فلان خبرگزاری یا روزنامه» یا «به گفته منابع آگاه» یا «منبعی که نخواست نامش فاش شود»، همیشه به نحوی خود را از انگ و برچسب «شایعه سازی» یا دروغ پراکنی خلاص می کنند. در این شرایط، مسوولیت یک رسانه متعهد در برابر شایعه مشخص می گردد. مسوولیت اجتماعی رسانه ها در جوامع مختلف به دلیل تفاوت «خط قرمز مطبوعات» با یکدیگر متفاوت است. با این حال در جوامع دموکراتیک سعی می شود با استفاده از قوانین صنفی، کیفیت مسوولیت اجتماعی و صنفی خبرنگاران در برابر شایعه تبیین گردد. اغلب دیده می شود که در این کشورها مسئله مقابله خبرنگاران با شایعه و شایعه پراکنی همچون اصول دموکراسی رعایت شده و جدی گرفته می شود و برای آن همچون امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور ارزش قائل هستند. ولی در کشورهای غیردموکراتیک و عمدتا نظامی و دیکتاتوری، اصل شایعه و شایعه پراکنی از اصول اساسی دوام و بقای این گونه حکومت هاست و اگر گاهی روزنامه نگاران برحسب وجدان کاری و اخلاق حرفه ای در صدد خنثی سازی و افشای اصل خبر باشند با مشکل روبه رو می شوند. باید به این مسئله توجه داشت که اگر رسانه متعهد نسبت به جریان های فکری مخالف و موافق وضع موجود جامعه آگاه و هشیار نباشد، در انعکاس اخباری که هدفمند و مغرضانه به سوی او ارسال می شود، دچار قضاوت اشتباه شده و ناخواسته وسیله ای برای رسیدن شایعه سازان به اهداف شان می گردد.



طرز برخورد افکار عمومی با شایعات
شایعه از موضوعات پربحث پیرامون افکار عمومی است در این مطلب با موضوعاتی چون طرز برخورد افکار عمومی با شایعات و تاثیر شایعه بر آن آشنا می شویم.
طرز برخورد افکار عمومی با شایعات:

بطور کلی در هر جامعه‌ای مردم با شایعات برخوردهای متفاوتی دارند و بر اساس همین برخورد و تفاوتهای آن می‌توان مردم را به 4 دسته تقسیم کرد: 1
الف)‌افرادی که شایعه را باور نمی‌کنند و در پخش کردن آن بی اعتنا، بلکه در عدم پخش آن مصِر هستند.
ب) افردی که شایعه را باور می‌کنند لکن بعنوان وسیله برای پخش آن عمل نمی‌کنند.
ج) مردمی که شایعه را باور می‌کنند و در پخش آن مۆثر واقع می‌شوند.
د) افرادی که نه تنها شایعه را باور می‌کنند، بلکه بر آن چیزی می‌افزایند و در پخش آن می‌کوشند.
تأثیر شایعه بر افکارعمومی:
رواج شایعات صدمات و عواقب خطرناکی را در افکارعمومی به دنبال دارد که گاهی جبران ناپذیر است برخی از این صدمات عبارتند از:
1- ایجاد فضای ناسالم اجتماعی و به خطر افتادن امنیت عمومی جامعه (در مواقع حساس و بحرانی مثل جنگ، انتخابات وقوع حوادث طبیعی مثل زلزله، سیل و...)
2- گسترش نا امنی،‌ ترس نگرانی و اضطراب در افکارعمومی
3- انحراف افکارعمومی از اهداف اصلی به سوی اهداف جزیی و مسایل غیر ضروری
4- ایجاد بدبینی نسبت به نظام و مسۆلان یک جامعه
5- ترور شخصیت (در ادامه با ذکر مثالی این مورد را توضیح خواهیم داد)
6- ایجاد تفرقه، رویارویی و صف بندی بین اقشار مختلف مردم (خصوصا در شایعاتی که در زمان انتخاباتها انجام می‌گیرد)
7- بر هم زدن تعادل روحی- روانی جامعه و حاکم شدن خستگی روحی، یأس و بی‌تفاوتی و دل مردگی در بین مردم مخصوصا در اثر کثرت شایعات
8- کاهش اعتماد مردم به وسایل ارتباط جمعی داخلی و مراکز خبری و رسانه‌ای رسمی و روی آوردن به منابع غیر رسمی و بیگانه
9- نفوذ و حضور تدریجی و نامحسوس دشمن در جامعه
10- گسترش شک و تردید و بدگمانی درباره مسایل و حوادث و شخصیتهای مختلف کشور
برخی از شایعات طول عمر ثابتی دارند و بعد از مدتی معین از سر زبانها می‌افتند

چگونگی خنثی سازی و مبارزه با شایعه در افکارعمومی
برای دستیابی به نوعی ایمنی در برابر شایعه و ناکام گذاشتن فرایند شایعه، اقداماتی به نظر می‌رسد که عبارتند از:
1- حضور مسۆلان در میان مردم
2- پرهیز از شعارهای بدون عمل که زمینه ایجاد شایعه را فراهم می‌آورد
3- اطلاع رسانی به موقع و پرهیز از وجود سانسور در اطلاع رسانی یا به عبارت دیگر زدودن ابهام از اخبار و حقایق
4- ارائه یک تحلیل و جمع‌بندی مشخص از شرایط حاکم بر کشور و در میان گذاشتن واقعیات و مشکلات با مردم به جای مخفی کردن آنها.
5- اصلاح فضای ارتباطی افراد جامعه با یکدیگر و با دولتمردان
6- اصلاح و بالا بردن قدرت تحلیل و فهم مردم و افزایش بصیرت در آنها.
7- مقابله با شایعه پراکنان از طریق افشای شایعات آنها
8- تحقیق و بررسی اخبار و اطلاعات با رجوع به آگاهان
9- عدم معاشرت با شایعه پراکنان
10- کنترل زبان و پرهیز از گفتن هر خبر به محض شنیدن آن.
در پایان بحث شایعه به دلیل اهمیت و تأثیر بسزایی که شایعه بر روی افکارعمومی می‌گذارد چند نمونه از شایعاتی را که رخ داده است بیان می‌کنیم.

1- شایعه در جریان پرونده هسته‌ای ایران
در سالهای اخیر که مسأله انرژی هسته‌ای به عنوان یک چالش بزرگ در روابط ایران در سطح بین الملل مطرح شده و کشورهای اروپایی و آمریکا به دنبال این مطلب بودند که به نحوی اثبات کنند ایران به دنبال دست‌یابی به سلاحهای هسته‌ای است و با فیلمبرداریهای ماهواره‌ایی و بازدیدهای آژانس از مناطق مختلف سعی در اثبات این موضوع داشتند و ایران را به شدت تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار داده بودند، نیروهای اطلاعاتی ایران با مطرح کردن شایعاتی در این باره اقدامات دشمن را خنثی کردند!
ماجرا از این قرار بود که:حدوداً در طی سالهای 83-1382 که اقدامات هسته‌ای ایران به شدت تحت نظر آژانس انرژی هسته‌ای قرار داشت و رسانه‌های وابسته به غرب با تبلیغات گسترده و به راه انداختن جنگ روانی، افکارعمومی مردم دنیا را نسبت به فعالیتهای هسته‌ای ایران بدبین کرده بودند، مأموران وزارت اطلاعات ایران هراز چند گاهی در سایتهای خبری و مطبوعات، شایعاتی را از منابع غیر معلوم بیان می‌کردند که مثلاً در فلان نقطه از ایران یا در اطراف فلان شهر نشانه‌هایی از آثار و مواد هسته‌ایی دیده شده است!
با انتشار این اخبار، مأمورین آژانس که بدنبال کشف مناطق مخفی در ایران بودند، فوراً به اطلاع مقامات ایرانی می‌رساندند که باید از فلان منطقه بازدید به عمل آید و بعد از اینکه بازدید صورت می‌گرفت معلوم می‌شد اطلاعات نادرست و دروغ بوده و اثری از فعالیتهای هسته‌ایی در منطقه ذکر شده نیست.به همین صورت بعد از چند ماه دوباره منطقه جدیدی معرفی می‌شد و بازدید‌های جدید....
تا بعد از گذشت چند سال کم کم جامعه جهانی به دروغ بودن و بی اعتباری اتهامات و منابع خبری وابسته به آمریکا و اروپا پی برد که از این نمونه می‌توان به اجرای تاکتیک شایعه برای بی اعتبار کردن منابع خبری دشمن نام برد،که در طی آن ایران با استفاده از ابزار شایعه(و فعالیتهای دیگر) توانست افکارعمومی دنیا را که در اثر تبلیغات مسموم و جنگهای روانی بر ضد سیاستهای هسته‌ای ایران جهت‌گیری شده بود با خود همراه کند.
2- شایعه فوت رهبر ایران
برخی از شایعات طول عمر ثابتی دارند و بعد از مدتی معین از سر زبانها می‌افتند. درسال 1385 در ایام محرم شایعه‌ای از سوی رسانه‌های مختلف خارجی بیان شد که در مدت کوتاهی در داخل هم بر سر زبانها افتاد و آن اینکه «رهبر ایران در پی مبتلا شدن به بیماری لاعلاجی فوت کرده ولی رژیم هنوز خبر آن را رسماً اعلام نکرده و قرار است در روز عاشورا این خبر اعلام و مراسم تشیع جنازه برگزارشود!»
این بدبینی یک دفعه و با پخش یک شایعه صورت نگرفت، بلکه در طول چندین سال و با بیان انواع شایعات، توهین‌ها و تحریفات در مورد این شخصیت انجام گرفت
برطبق قانونی که در مورد سرعت پخش شایعه بیان کردیم(شدت شایعه‌‌= اهمیت أ— ابهام) این شایعه به سرعت در میان مردم پخش گردید زیرا هم موضوع شایعه از اهمیت بالایی برخوردار بود (شایعه در مورد شخص اول کشور) و هم ابهام در مورد آن بسیار زیاد بود زیرا برای مدتی ایشان به دلیل سرما خوردگی در تلویزیون ظاهر نشده بودند و این خود باعث قوت گرفتن شایعه در میان مردم شده بود.
تأثیر این شایعه تا حدی قوی بود که یکی از مسۆلین(هر چند خود می‌گفت این خبر شایعه است) ولی برای اطمینان بیشتر در تماسی تلفنی از آقای محمدی گلپایگانی(رئیس دفتر مقام معظم رهبری) حال ایشان را جویا شده بود و آقای محمدی گلپایگانی برای اینکه با قوت شایعه بودن خبر را نشان دهد گفته‌ بودند: «الان دهة اول محرم است و من برای تبلیغ ایام محرم در یکی از روستاهای دور از تهران هستم و اگر اتفاقی افتاده بود یا حال ایشان مناسب نبود شما بدانید که من قطعاً در تهران می‌ماندم. بنابراین همینکه من الان در تهران نیستم بدانید که این خبر شایعه‌ای بیش نیست.» این شایعه هر چند به سرعت در کل ایران پخش شد اما بعد از عاشورا و با ظاهر شدن مقام معظم رهبری در سیمای تلویزیون، دروغ بودن این شایعه بر همه معلوم گردید.
3- ماجرای چمدان دلار سیا
در ذیل عنوان «اثرات شایعه بر افکارعمومی» در شماره یکی از اثراتی را که شایعه بر افکارعمومی می‌گذارد «ترور شخصیت» نام بردیم.در اینجا با ذکر نمونه‌ای توضیح می‌دهیم که چگونه با استفاده از حربة شایعه می‌توان افکارعمومی را نسبت به یک شخصیت بدبین کرد.
یکی از شخصیتهایی که در دوران اصلاحات(1376-1384) به شدت آماج شایعات بوده و سخنانش بارها از سوی روزنامه‌های اصلاح‌طلب مورد تحریفات لفظی و معنوی و تقطیع و جابجایی قرار می‌گرفت آیت الله مصباح یزدی بود.در سال 1378 بود که روزنامه‌های اصلاح‌طلب با بیان شایعه‌ای که در اثر تحریف و تقطیع صحبتهای ایشان شکل گرفته بود جو وحشتناکی را علیه ایشان ترتیب دادند!

ماجرا ازاین قرار بود که:روزنامه‌های جبهة دوم خرداد در یک اقدام هماهنگ به نقل از آیت الله مصباح مدعی شدند: «رئیس سابق سازمان سیا با چمدانی پر از دلار برای برخی از روزنامه‌ها و مراکز فرهنگی وارد ایران شده است.این فرد به عنوان توریست وارد کشورمان شده و با مسۆل نشریات و روزنامه‌ها تماس گرفته و دلارها را به آنان داده است»
نقل این شایعه بازتاب وسیعی در میان مطبوعات داشت به گونه‌ای که تا مدتها و حتی تا چند سال بعد و تکذیب آن، هنوز شخصیتهای اصلاح طلب و حتی شخص رئیس جمهور وقت بر پایة این شایعه به تشویش اذهان عمومی می‌پرداختند بسیاری از این مطبوعات، تیتر اول روزنامه‌های خود را در روز یکشنبه 10 بهمن 1378 به این مطلب اختصاص دادند و نوشتند: «کدام مطبوعات از«سیا» دلار گرفته‌اند؟» «مصباح باید دربارة چمدان پر از دلار سیا توضیح دهد» 20«واکنش شدید وزارت ارشاد و انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در قبال سخنان مصباح یزدی»
این روند همچنان ادامه داشت و حتی پس از چند روز مدیران این دست از مطبوعات خواستار احضار آیت الله مصباح شدند: «با صدور بیانیه‌ای و در پی اتهام‌های اخیر علیه مطبوعات، مدیران ارشد روزنامة کشور خواستار احضار مصباح یزدی به دادگاه شدند.» 10همة این اتهامات در حالی بود که اصل خبر توأم با تحریف منتشر شده بود.
چند روز بعد از انتشار این خبر ساختگی، آیت الله مصباح در پاسخ به هفته نامة «پرتو سخن» چنین گفت: «این اولین بار نیست که گفته‌ها تحریف و جابجا می‌شوند. این گونه تحریف‌ها به قدری فراوان است که پی‌گیری همة آنها موجب اتلاف وقت می‌باشد. علاوه بر اینکه حتی برخی مطبوعات که از بیت المال مردم اداره می‌شوند، از درج پاسخ به پاره‌ای مقالات و ادعاهای بی‌اساس خودداری ورزیده‌اند. متأسفانه همین سخنان تحریف شده مستند قضاوت برخی اشخاص قرار گرفته که همسوی با بعضی رادیوهای بیگانه از جمله رادیو دولتی انگلستان به اعتراض پرداخته‌اند.
به هر حال اصل سخن این بوده که در مورد کیفیت ارتباط آمریکا با مزدورانش به عنوان مثال برای بیان یکی از راه‌های ممکن ارتباط گفته شد «مثلا رئیس سابق سیا می‌آید به عنوان توریست» که با حذف کلمه «مثلا» و تبدیل «می‌آید» به «آمده است» جنجالی در کشور درست می‌کنند و بدین وسیله کینه‌های دیرینه خود را نسبت به مدافعان اسلام ناب محمدی و ولایت فقیه ابراز می‌دارند.»
همچنان که ملاحظه گردید روشن شد که با استفاده از حربة شایعه چگونه می‌توان به ترور شخصیت پرداخت و افکارعمومی را نسبت به یک شخصیت بدبین کرد.این بدبینی یک دفعه و با پخش یک شایعه صورت نگرفت، بلکه در طول چندین سال و با بیان انواع شایعات، توهین‌ها و تحریفات در مورد این شخصیت انجام گرفت.
ادامه دارد....
بخش ارتباطات تبیان
مهندسی افکار عمومی و بحران شایعه در رسانه

دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۹ مقالات ارسالی به آفتاب بازدید: ۱,۱۰۴
________________________________________
افکار عمومی ـ شایعه شایعه
شایعه یکی از کارکردهای منفی و بحران زای مدیریت رسانه ای است که با کمک گرفتن ابزارها و اهرم های نوین، افکار عمومی جامعه و جهان را می تواند تحت تأثیر قرار دهد. رسانه ها با بهره مندی از راهبردها و فرا راهبردهای جدید در عصر حاضر در ایجاد شرایط بحرانی (شایعه) می توانند در تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، در سطح وسیع و گسترده نقش آفرینی خاصی بکنند.
شایعه یکی از کارکردهای منفی و بحران زای مدیریت رسانه ای است که با کمک گرفتن ابزارها و اهرم های نوین، افکار عمومی جامعه و جهان را می تواند تحت تأثیر قرار دهد. رسانه ها با بهره مندی از راهبردها و فرا راهبردهای جدید در عصر حاضر در ایجاد شرایط بحرانی (شایعه) می توانند در تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، در سطح وسیع و گسترده نقش آفرینی خاصی بکنند. و موجب شکل دهی مناسب و نامناسب بر اساس ساختار نظام سیاسی و اجتماعی، افکار عمومی گردند. امپراتوری رسانه ای، در حال حاضر با بهره مندی از امکانات بسیارتکنولوژیکی و نوین، نوعی استبداد اطلاعاتی بر اساس ابزار شایعه، از طریق گزینش و انحصار اطلاعاتی خاص منتشر می کند؛ بر این اساس، استبداد رسانه ای با تأکید بر ارائه چهره ی مخدوش برخی نظام های مختلف سیاسی و فرهنگی با نظام حاکم بر امپراتوری، افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد.
رسانه ها با اشکال سامانمند شایعه و شایعه پراکنی به جهت دهی افکار عمومی، گرایش ها، عقاید و نگرش ها و رفتارهای یک ملت می پردازند، که این مسئله امروزه در جهان، یک نوع جنگ جهان فرهنگی و نوعی جنگ نرم تلقی می گردد؛ و این جنگ در واقع اشاره به گزینش اطلاعات، ارائه پیام های شائبه انگیز در عرصه جهان می کند. در این مقاله اشاره به بحران شایعه می کنیم و از طریق مدیریت بحران رسانه ای می توان به واکنش سریع جلوگیری از انتشار اطلاعات غلط پرداخت، و به بازنگری اطلاعات و امید دهی به افکار عمومی توجه می نمائیم. علاوه براین سعی بر این داریم که با تأکید بر مطالعات کتابخانه ای، تبیینی و تفسیری فرایند بحران شایعه را در جهان امروز به عنوان یک قدرت نرم ارتباطی در نظرگیریم، که مدیریت رسانه ای با اعمال شیوه ها و راهبردهایی، می تواند افکار عمومی را در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده اش هدایت نماید.
مقدمه
رسانه ابزاری مناسب برای تنویر افکار عمومی در عصر حاضر می باشد. این ابزار فرهنگی، باید فضایی را برای برخورد سالم و سازنده اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از طریق ارائه دیدگاه ها و اطلاع رسانی مناسب در بین جامعه جهانی ایجاد نماید،در واقع ارائه این فرایند از سوی رسانه ها، بیانگر توسعه و پویایی تحرک جوامع کنونی محسوب می شود.از سوی دیگر یکی از واقعیت های انکار ناپذیر عصر حاضر رسانه ها ایجاد بحران و بحران سازی می باشد، که از طریق ابزار شایعه و انتشاراطلاعات و اخبار کاذب و نادرست جامعه جهانی و افکار عمومی را با توجه به سیاست های حاکم بر امپریالیسم رسانه ای تحت تأثیر خود قرارمی دهد، در واقع این کارکرد منفی و آشکار مدیریت رسانه،از نظر صاحبنظران ارتباطات اجتماعی و رسانه ای واقعیتی انکار ناپذیر تلقی می گردد. کارکرد منفی شایعه و شایعه پراکنی در دنیایی کنونی رسانه ها بخش گسترده ای از ماهیت افکار عمومی را شکل داده است و باعث ایجاد و افزایش روزافزون بحران های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و افول سرمایه های اجتماعی جامعه می گردد.
طرح مسأله
ایده تفکر مهندسی و تنویر افکار عمومی از سوی رسانه ها با تأکید بر نظریات ارتباطی دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ شکل گرفته است، بر اساس این پاردایم ها، رسانه ها در شکل گیری و تغییر نگرش جنگ روانی، تبلیغات، شایعه سازی و شایعه پراکنی در بین اذهان عمومی تأثیر بسیاری دارند، و رسانه ها نقش موثری در شستشوی افکار عمومی می توانند ایفاء کند. در واقع در اواخر قرن بیستم رسانه ها با توجه به نقش مؤثری که در گفتمان های سیاسی و اجتماعی جوامع ایفاء کرده اند در تلاش بودند که ارتباطات اثر بخشی بر روی شهروندان ایفاء نمایند، که بخشی از این ارتباطات اثر بخش از طریق ایجاد شایعه سازی و رواج شایعه پراکنی در بین شهروندان یک جامعه بوده است، بر این اساس رسانه های جوامع مستقیماً در برابر جنگ و قدرت نرم قرار می گیرند، که از سوی امپریالیسم خبری در حال توسعه و رشد می باشد.
بر اساس چنین پیامد رسانه ای،امپراتوری رسانه ای از طریق مدیریت بحران و بحران سازی به هدایت افکار عمومی می پردازد،که به نوعی مهندسی افکار عمومی در قالب ابزارها و فنون مختلف از جمله شایعه در دو قرن اخیر تا به امروز روبه رشد است. از دیدگاه چاکوتین «برای تأثیر بر افکار عمومی باید از طریق رسانه و ارتباطات فراگیر یک یا چند محرکه، از جمله شایعه غریزه اساسی انسان را به شدت تحریک و به سوی هدف های خاص و تسلط بر افکار عمومی هدایت می کند.» ( کازنو،۱۳۶۴: ۵۸).
در واقع بعد از جنگ سرد، سیاست غرب به صورت یک فعالیت تلویزیونی درآمده است و سیاستمداران غربی به بازیگران یا هنرپیشه های سینمایی و تلویزیونی تبدیل شده اند، که توانسته اند مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان تحت تأثیر عقاید، نگرش ها، افکار و برنامه های خود قرار دهند، و روند تولید بسته های سیاسی خود را از طریق رسانه در اختیار افکار عمومی قرار دهند تا صفت جدیدی با محوریت متخصصان حرفه ای برای رسانه ها بوجود آورند.در واقع بخشی از این بسته های سیاسی با ایجاد شایعه و شایعه پراکنی در ارتباط با افکار عمومی تحت شرایط و ظرفیت های خاص در چارچوب نظریات ارتباطاتی شکل می گیرد
در این مقاله سعی بر این داریم که بحران سازی رسانه ای را از طریق اثرات و کارکرد منفی شایعه و شایعه پراکنی بر افکارعمومی و نحوه شکل گیری این بحران توسط قدرت هایی که اقدام به بر هم زدن صلح و امنیت بین المللی می کنند با تأکید بر روش مطالعات کتابخانه ای، تبیین و تفسیر، مورد بررسی قرار دهیم. از سویی با تأکید بر کارکرد منفی شایعه اشاره ی به مدیریت جنگ های نوین رسانه ای با توجه بر عملیات جنگ روانی خواهیم کرد. همچنین باید به این نکته هم توجه کنیم که پیدایش رسانه های پیشرفته با بهره گیری از دانشِ نحوه اثرگذاری بر افکار عمومی، سبب افزایش نقش رسانه ها در ایجاد، کاهش و یا گسترش بحران ها از جمله شایعه شده، به گونه ای که این اثرگذاری ماهیتی بسیار متفاوت از گذشته تا به امروز پیدا کرده است.


اهمیت بحران رسانه ای ( شایعه) بر افکار عمومی
در جهان امروز شایعه یکی از موارد وقوع بحران های رسانه ای است، که با قدرت تأثیر بر افکار عمومی شکل می گیرد.بر این اساس ارائه تعریف علمی از بحران رسانه ای در عصر حاضر ضروری به نظر می رسد. در واقع بحران رسانه ای(شایعه) در قرن حاضر در کنار بحران های اقتصادی،سیاسی و اجتماعی حائز اهمیت است. بنا به تعریف، « بحران رسانه ای حالتی است که در نتیجه آن توازن برنامه ها ی رسانه دگرگون شده و مسئولان امور رسانه ای به تناسب حالت به وجود آمده ناچار به ترسیم یا تعویض برنامه های از پیش تعیین شده می گردند. نکته مهم اینجاست که بحران رسانه ای بر خلاف بیشتر بحران ها که مبتنی بر عامل های درونی و موضوعی مرتبط با خود هستند بیش از آنکه به مسایل درونی مانند تغییر ناگهانی در مدیریت رسانه مربوط باشد با سایر بحران های بیرونی مرتبط است.» ( عیوضی،۱۳۸۸: ۲۵۳)
امروزه بخشی از محتوای اساسی رسانه های جهان به گونه ای است که توجه آن ها به شایعه و جنگ روانی "برخورد"سوق یافته است،در واقع شایعه در رسانه ها یکی از ابزارها و کارکردهای مهم مسئله " برخورد" از مسائل هفت گانه ارزش خبری در رسانه تلقی می گردد. وجود کارکرد شایعه یکی از دلایل آشکار اثبات ادعای مهم بودن نقش رسانه ها در اعلان جنگ را می تواند بیان کرد. از این رو در هنگام جنگ و بحران در یک جامعه چه به صورت داخلی و خارجی رسانه ها می توانند در بر راه اندازی جنگ روانی و گسترش بحران دامن زنند.گالتونگ(Galtong (معتقد است که وجود بحران شایعه در رسانه در مواردی چند باعث انحراف اذهان عمومی می شود. «
۱) پرداختن به بحران شایعه و جنگ روانی در بین افکار عمومی منجربه خشونت و قطب گرایی و اقدامات غیر منطقی بدون توجه به دلیل ستیزه های حل نشده خواهد شد.
۲) وجود شایعه در رسانه، در بوجود آوردن دوگانگی در اذهان افکار عمومی بسیار موثر است.
۳) وجود شایعه بر این امر منجربه شده که نوعی مانی گرایی در بین افکار عمومی ایجاد شود که طرفی را خوب معرفی کند و طرف دیگر را بد معرفی نماید.
۴) وجود شایعه از طریق رسانه در اذهان افکار عمومی نوعی جنگ اجتناب ناپذیر را بدون راه حل های دیگر بوجود می آورد.
۵) وجود شایعه از طریق رسانه نوعی ابهام را در تنویر افکار عمومی ایجاد می کند، که این مسئله در بروز زمینه های جنگ رسانه ای بسیار مؤثر است.
۶) در واقع شایعه از طریق رسانه نوعی اعلان جنگ روانی است که افکار عمومی را تحت تاثیر قرار می دهد، این تاثیر باعث شکل گیری ضرر و زیان به مخاطبان مورد اثر گذار می شود، در نتیجه مخاطبان داغ دیده حقوق شان بعد از خاتمه شایعه، نادیده گرفته می شود، و رسانه مذکور هیچ گونه توضیحی درباره اقدامات کاهش این ضرر و زیان بعد از خاتمه جنگ روانی ارائه نخواهد داد و همچنین رسانه های درگیر در زمان اجرای جنگ هیچ اقدام مثبتی برای خاموش کردن جنگ روانی نمی کنند. ۷ در واقع رسانه ها هیچگونه توضیحی در باره دلایل شدت یافتن شایعات و جنگ روانی به افکار عمومی ارائه نمی دهند.» ( سلطانی فر،۱۳۸۴: ۳۴)
در واقع وجود شایعه از طریق رسانه های داخلی و خارجی، در یک جامعه منجربه این شده است که افکار عمومی نسبت به یک مسئله و پیامد روز در شرایط استرس و نگرانی قراگیرد، و این اضطراب و پریشانی در بین افکار عمومی از سوی رسانه ناشی از مسائل سیاسی،اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی می باشد، رسانه های دولتی و حکومتی در یک جامعه پریشان با توجه به گسترش شایعات باید به ناچار، برنامه های عادی و روزمره خود را در جهت تنویر افکار عمومی در مورد مسئله شایعه شده با یک تدبیر علمی و دقیق تغییر دهند. این پیامد از بحران هایی است که در هرجامعه ای از جمله ایران قابل بررسی است.
در واقع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شرایط سیاسی آغاز انقلاب، علی الخصوص جنگ تحمیلی و تبلیغاتی که دشمن بر علیه جامعه ایران از داخل و خارج تدوین کرده بود، رسالت رسانه ای جامعه آن زمان ما را دچار تغییرات خاص کرده بود، و رسانه های تصویری و نوشتاری در شرایط بسیار حساس و خاص زمان جنگ، با تدبیر فرهنگی و اجتماعی در طی ۸ سال دفاع مقدس، مردم را برای دفاع از میهن خود آماده و مقاوم در برابر خطرات و شایعات دشمن قرار داند. همچنین بعد از جنگ تا به امروز رسانه های جامعه در شرایط بحرانی ( خصوصاً جریان فتنه اخیر سال ۸۸) به بعد با ارائه تدابیر خاص به تنویر افکار عمومی پرداخته اند.
در شرایط فعلی جامعه ما، بحران رسانه ای ( شایعه) گریبانگیر مسائل مختلف، سیاسی( مانند استعفای یک وزیر، عدم توافق نظر مجلس با دولت، جریان فتنه ۸۸)، اقتصادی (سقوط ناگهانی ارزش پول ملی، سقوط بهای نفت، یارانه ها، بنزین و...)، نظامی( جنگ دول غربی با ایران و...)، ورزشی ( مسائل فوتبال کشتی و...) فرهنگی و حوادث طبیعی ( وجود زلزله در تهران و...) و سایر مسائل می باشد.
در واقع بحران شایعه از سوی برخی رسانه ها به آن دسته از اقدامات و فعالیت های رسانه ای گفته می شود که با بهره گیری از اهرم ها و ابزارهای خاص بتوان به سرعت تعادل، تحمل افراد،گروه های اجتماعی و سازمان های اجتماعی یک جامعه را برهم زنند، بنا براین بحران شایعه پراکنی از سوی رسانه ها در ابعاد مختلف در یک نگاه کلی اثر نظامند بر افکار عمومی را دارد. با توجه به مسائل از سوی رسانه ها، وجود رسانه های نوین کارکردهای نوینی را بوجود آورده است، در این شرایط باید کارکرد رسانه را در دو حوزه ایجاد بحران و مهار بحران تعریف کرد. از این رو بحث بر سر این است که آیا رسانه ها برای کاستن بحران ها و حفظ امنیت جهانی و صلح فعالیت می کنند یا در خدمت بحران از طریق ابزارهای مختلفی چون شایعه، جنگ رسانه ای، تفرقه هستند، با این نگاه می توان کارکرد رسانه را در دو بخش بحران سازی و بحران زدایی مورد مطالعه قرار داد.
مدیریت رسانه و بحران سازی شایعه
تسلط بر رسانه و خبرگزاری ها، ناشی از قدرت بسیار زیاد بازیگران صحنه های سیاسی و دولتی می باشد. به گونه ای که با بکارگیری اهرم های خبری و اطلاعاتی و ایجاد شایعه پراکنی در زمینه کارکردهای مختلف رسانه ای، می توان نسبت به تغییر باورها و نگرش های جمعی و یا شکل دهی به افکار عمومی، ملی و فراملی اقداماتی را انجام داد. در واقع در راستای فعالیت های جهانی و ملی برخی از گروه ها با بهره گیری از نظرات و پارامترهای امپراتوری رسانه ای نسبت به شکل گیری استبداد اطلاعاتی در ساختار جهانی و ملی اقداماتی را توانمند می سازند، که ابزار شایعه و شایعه پراکنی در جهت استبداد اطلاعاتی در عصر حاضر نقش بسیار عمده ای در این زمینه دارد.
رسانه های جهانی و ملی از طریق چنین مدیریتی امکاناتی را فراهم می سازنند تا سیاستمداران به رسانه ها دسترسی پیدا کنند و زمینه ای ایجاد نمایندکه نمایش حضور عمل آنها در رسانه ها به حداکثر رسانده شود. در واقع سیاستمداران با کنترل بر رسانه می توانند از طریق ابزار شایعه و شایعه سازی با توجه به دیدگاه احزابی خود به تنویر افکار عمومی در جهت مسائل سیاسی و حزبی بپردازند. «در واقع امروزه در فرایند جهانی شدن رسانه، شایعه در جهت دهی خواسته ها به افکار عمومی جهانی و ملی و شکل گیری عقاید،گرایش ها و رفتارها کمک بسیاری می کند، به همین علت بعضی از اندیشمندان ارتباطات اجتماعی به صورت جدی اشاره به پیامدهای خطرناک شایعات رسانه ای ناشی از شکل گیری امپراتوری فرهنگی رسانه ای از رهگذر فرایند جهانی شدن می کنند. این امپراتوری از طریق یکی از ابزارهای خود به نام شایعه می تواند هویت های ملی، محلی، فرهنگی، دینی، اعتقادی ملت ها را مورد تهدید جدی قرار دهد. برخی نیز خطر بروز یک جنگ جهانی فرهنگی اطلاعاتی را گوش زد کرده اند. احتمال چنبن جنگی در پی گسترش فناوری های رسانه ای در سرتاسر جهان و مقاومت ملت ها، فرهنگ ها و دین های گوناگون در برابر هجوم رسانه های جهانی، روز به روز نزدیک تر می شود.» ( اسمیت،۱۳۶۴: ۱۴۰)
در واقع وجود شایعات متنوع در رسانه ها بیشتر در جهت تهدید به هتک حیثیت، ترویج خشونت و انحرافات اخلاقی، براندازی نظام سیاسی حاکم، هضم خرده فرهنگ ها و نابودی آنها، به راه انداختن جنگ روانی در بین اذهان عمومی، می باشد.در واقع چنین نگرانی در عصر حاضر نوعی سوءاستفاده از قدرت رسانه ای است که امپریالیسم رسانه ای و فرهنگی زمینه های بحران را در برخی کشورها از جمله منطقه خاورمیانه از ۱۹۸۰ تا به امروز به این سمت افزایش داده است.
وجود شایعه پراکنی در بین افکار عمومی ملت ها چه به صورت داخلی و خارجی بیانگر وجود نوعی نگرانی از سوء استفاده از قدرت رسانه ای را بیان می کند. و این سوء استفاده از طریق تهیه و انتشار مجلات رایانه ای با محتوای گوناگون امنیت روانی و ذهنی افکار عمومی ملت ها را نشانه رفته و با تلقین احساس نا امنی از طریق اخبار شایعه اذهان عمومی را آشفته می کند. چنین فعالیت هایی سرانجام با تغییر بینش ها و جابجا کردن ارزش ها، زیر ساخت های فرهنگی جوامع را لرزان و سپس متلاشی می کند.
در واقع شایعات در رسانه ها برای تخریب افکار عمومی به صورت روش های غیر مستقیم دنبال می شود. این نتیجه منجربه ایجاد بحران های ذهنی، عینی، فردی، عمومی، ملی و فراملی می باشد. شاید به همین دلیل است که برخی نسبت به کارکرد بحران زدایی(شایعه) رسانه و کمک به استقراء صلح و امنیت از سوی رسانه ها به دیده تردید نگاه می کنند.« پیتر براک(P.Brack) از برجسته ترین اندیشمندان اتریشی در حوزه مسائل مربوط به صلح می نویسد: " فعالان امنیت و صلح می دانند که رسانه ها نقش بسیار مهم و حساسی در کار آنها دارند، اما متأسفانه می بینند موضوع های مربوط به صلح، موضوع های مسلط در رسانه ها نیست. گرایش رسانه ها، گزینش رویدادهای جنجالی، مهیج فجیع و خطرناک است. این امر سبب شده است منادیان صلح و امنیت جهانی به عملکرد رسانه ها با تردید نگاه کنند و رسانه ها را اگر نه اصلی ترین، حداقل یکی از عامل های اثر گذار در ایجاد بحران و از مانع های اصلی فرهنگ صلح در جالمعه های معاصر تلقی کنند."» ( محسنیان راد،۱۳۸۱: ۷۴)
در واقع در کنار شکل گیری چنین بحرانی از سوی رسانه، بحران اطلاعات هم از سوی رسانه ها بسیار مهم است. در واقع رسانه ها از طریق شایعه سازی به صورت آشکار و پنهان به دستکاری اطلاعات می پردازند، که این دستکاری از سوی کنشگران سیاسی صاحب قدرت انجام می گیرد. وجود شایعه برخی از اطلاعات به عنوان یک سلاح سیاسی قدرتمند، عنصر مهمی در گزینش، اشاعه، تحریف اذهان عمومی است و یک عنصر مهم در شکل دهی بحران در میان افکار عمومی می باشد.
جنگ رسانه ای و شایعه سازی افکار عمومی
شایعه یکی از ابزارهای مهم شکل گیری جنگ نرم رسانه ای در بین افکار عمومی است. در واقع جنگ رسانه ای از طریق شایعه در عصر حاضر جزء جنگ های بین المللی ده های اخیر می باشد؛که در شرایط صلح و آرامش در داخل و خارج جامعه به صورت غیر رسمی ادامه می یابد. در واقع شایعه در داخل و خارج هر کشوری که می باشد از سوی رسانه های آن جامعه که در اختیار احزاب و گروه های مختلف سیاسی حاکمیت و غیر حاکمیت است، برای پیشبرد اهداف سیاسی، توسعه و اشاعه می یابد.
در واقع جنگ رسانه ای از طریق یکی از کارکردهای خود به نام شایعه در ظاهر در میان رادیوها، تلویزیون ها، تفسیر گران مطبوعاتی، خبرنگاران، خبرگزاری ها، شبکه های خبری، پایگاه های اینترنتی جریان دارد. اما واقعیت آن است که در پشت این جدال مطبوعاتی چیزی به نام "سیاست رسانه ای" به صورت مستقیم با بودجه های رسمی و غیر رسمی که مصوب مجالس ملی و سازمان های اطلاعاتی امنیتی است، پشتیبانی و حمایت می شود. در واقع کارشناسان تبلیغاتی، برنامه ریزان تبلیغاتی (بین الملی و ملی) کارگزاران رسانه ها و... همگی از سربازان چنین جنگ رسانه ای هستند که از طریق یکی از کارکردهای چنین جنگی به نام شایعه و شایعه پراکنی به تنویر افکار عمومی می پردازند.
در واقع « پیچیدگی های جنبه ها گوناگون رسانه ای موجب شده است تا تصمیم گیری درباره " طراحی و نوین استراتژی"، " چارچوب بندی"، " روش های کاربردی"، " نحوه عملیاتی کردن اهداف و مأموریت های تعریف شده" و " استفاده پیشینه توان هر رسانه، با توجه به امکانات انتشار چاپی، صوتی، تصویری، چند رسانه ای و پیوسته" تنها به تیمسارهای نظامی واگذار نشود. جنگ رسانه ای مقوله ای است که همکاری هماهنگ و نزدیک بخش های نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، رسانه ای و تبلیغاتی یک کشور را می طلبد» ( ضیایی پرور،۱۳۸۳: ۱۲ ۱۱)
افکار عمومی که زیر بمباران شایعات جنگ رسانه ای قرار دارد، چه بسا ممکن است دامنه و شدت حملات سنگین را درک نکرده و حتی از وجود آن بی خبر باشد. آنچه که به عنوان جنگ روانی از آن نام برده می شود می تواند به دو شیوه ایجاد شود:
۱) انگاره سازی رسانه ای
۲) کنترل توسط رسانه های بحران ساز.
الف) انگاره سازی
یکی از شیوه های جنگ روانی در ایجاد و یا تشدید بحران رسانه ای( شایعه سازی) انگاره سازی در رسانه می باشد. در واقع برنامه ها، اطلاعات و اخبار شایعه ساز می تواند در شکل گیری انگاره سازی با تأثیر بلند مدت بر افکار عمومی اثر گذارد. در واقع رسانه ها با همین تأثیرات بلند مدت، موفقیت آمیز، نقش بسیار بزرگی در جهت دادن به افکار عمومی می توانند در جهت منافع و مصالح سیاسی و اجتماعی خود راهبردها و راهکارهایی را برنامه ریزی و اجرا کنند. «انگاره را می توان به عنوان یک سازه تعریف کرد که مضمون آن به خود خود مجموعه ای از تصویرهایی است که از جنبه های گوناگون واقعیت در ذهن فرد وجود دارد» ( عیوضی،۱۳۸۸: ۲۵۸) کارکرد انگاره سازی در رسانه ها در عصر حاضر از طریق ابزار شایعه تغییر در نگاه مردم می تواند باشد. این تغییر نخست احساس و تخیل افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و سپس برخی انگاره های قدیمی را در ذهن آنها مخدوش می کند.
ب) کنترل افکار عمومی توسط رسانه های بحران ساز
کنترل و هدایت افکار عمومی یکی از کار ویژه های مهم رسانه است. به طور کلی رسانه در جهت بحران زدایی یا بحران سازی نیاز به مدیریت بر افکار عمومی دارد. شایعه از سوی رسانه ها می تواند با استفاده از اثر بخشی افکار عمومی افراد علاقمند و بیزار در مورد یک مسأله در جامعه تحت تاثیر قرار دهد. مدیریت رسانه ای حاکم بر افکار عمومی جهان، می تواند با بهره مندی از قدرت رهبران بزرگ و عملیات روانی شایعه تجاوز به حریم خصوصی ملت ها را مورد هجوم قرار دهد.در واقع رهبران مدیریت رسانه ای در جهت منافع خود با استفاده از فریب مخاطبان ( شهروندان یک ملت) را با ایجاد اخبار شایع نوعی تهییج عاطفی را با شکل گیری موضوعات دروغین برانگیخته کنند.
از جمله استرتژی ها ی که اثر گذار بر افکار عمومی است می توان « از راهبر حذف ( خارج کردن و پنهان کردن برخی از واقعیت ها از دید مخاطب)، راهبرد قطره چکانی، راهبرد موجی، ( بمباران اطلاعاتی)، راهبرد دروغ بزرگ ( ادعای حمله هسته ای به یک کشور)، راهبرد وارونه سازی ( معکوس نشان دادن عمودی واقعیات و اخبار و مانند آن نام برد.» (مسعودی،۱۳۸۲: ۲۱۸) بنابراین امروزه رسانه ها با بهره گیری از ابزار شایعه و با بکارگیری فناوری های در حال رشد و پیروی از اصول شش گانه کنش پذیری، تحرک،تبدیل پذیری،اتصال پذیری،حضور همه جانبه و جهانی شدن، بیش از گذشته می تواند ذهن جهانیان را تحت تأثیر خود قرار دهند.
بحران زدایی شایعه ومدیریت رسانه
در واقع امکان بحران زدایی شایعه از سوی رسانه ها از طرق خاصی امکانپذیر است. بحران زدایی شایعه از سوی رسانه ها بخشی از فعالیت های مدیریت بحران در رسانه ها می باشد. مدیریت بحران تدبیری است که یک جامعه یا دولت برای بهره مندی از کلیه منابع موجود و قابل تصور به منظور حفظ ثبات مورد نظر خود در پیش می گیرد. یکی از منابعی که در این حوزه همواره مورد توجه سیاستگذاران جامعه می باشد، در صورت بحران برای مهار اوضاع از آن بهره مند می شوند، رسانه ها هستند.
در واقع وجود شایعه در مورد یک موضوع مهم روز در جامعه، امکان این را می طلبد که دولت و دستگاه مورد نظر با استفاده از کلیه منابع تدابیر و برنامه هایی را جهت کنترل و خنثی نمودن شایعه از طریق همان رسانه به خورد افکار عمومی قرار دهد. در واقع رسانه ها می توانند افکار عمومی را از طریق انتقال اطلاعات صحیح و ناسب مدیریت کنند و جلوی انتشار شایعات بی اصل اساس را بگیرند و به تنویر افکار عمومی در این زمینه از طریق برنامه ها و راهبردهای کوتاه مدت و بلند مدت بپردازند. در واقع استراتژی های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کارشناسان و برنامه سازان رسانه ای می تواند علاوه بر شایعه سوزی، مخالفان را وادار به تسلیم کند.
رسانه و راهبردهای آن در جهت خنثی نمودن شایعات در بین اذهان عمومی علاوه بر تهدید و ایجاد محدودیت برای طرف مقابل که امری بسیار ساده در مدیریت بحران و شایعه سازی است باید از راهبرد پیچیده و بسیار عمیق نفوذ در دلها و افکار را مورد توجه قرار دهد. در چنین شرایطی« رسانه وارد عمل می شود و جایگاه مهمی در این زمینه پیدا می کند. اگر بپذیریم که ثبات و امنیت ملی، تابع مستقیمی از رویکرد افکار عمومی، رضایت یا نارضایتی مردم و واکنش آنها در هنگام بحران است، به میزان نزدیک بودن رابطه رسانه ها با مدیریت بحران پی خواهیم برد. رسانه موتور محرک افکار و باورهای مردم هستند و کلید جهت دهی و سرعت حرکت این موتور را را به میزان زیادی در اختیار دارند.» ( عیوضی،۱۳۸۸: ۲۶۴) رسانه ها در هنگام انتشارشایعه برای اینکه اثرات آن را بر افکار عمومی کاهش دهند باید به ارائه راهکارهای امنیتی در بخش های مختلف رسانه ای چون " تکامل تدریجی"، " تقویت ضریب مقاومت و آسیب پذیری"،" خود ترمیمی"، " صرفه جویی"، همزیستی"، " عدالت"، " پیوستگی منافع"، "مشارکت"، " آینده نگری" و "برنامه ریزی" را در جهت تنویر افکار عمومی ضروری بپردازند.
واکنش سریع به شایعات
یکی از کارکردهای اساسی مدیریت بحران در برابر شایعه با توجه به انتقال سریع اطلاعات غلط و تأثیر آن بر افکار عمومی، باید با همان شتاب و سرعت انجام گیرد، پاسخ سریع، به موقع و حساب شده به شایعه رواج یافته است.در واقع اگر رسانه مذکور به موقع واکنش سریع نشان ندهد، شگفت زدگی و غافلگیری اولین عامل مخربی می باشد که شایعه بر افکار عمومی می تواند اثرگذارد، در برخی از مواقع برای دست به کار شدن، پاسخ گفتن و عمل کردن، فقط چند ساعت یا کمترین زمان وجود دارد،که رسانه با تدابیر خاص باید سریعاً واکنش مناسب را نشان دهد.
در صورتی که واکنش مناسب شکل نگیرد، افکار عمومی سریعاً تحت تأثیر اخبار و مطالب شایعه قرار می گیرند، بر این اساس رسانه باید در هر شرایطی آمادگی لازم برای غلبه را داشته باشد. افکار عمومی به ویژه وقتی در بحران هایی چون مشروعیت،بی اعتمادی،سوانح،بلایای طبیعی، نا آرامی های شهری،رسوایی های مدیران و کارگزارن دولت، اعتصاب ها و... شکل می گیرد، مدیریت رسانه نسبت به چنین بحران هایی حساسیت بیشتری باید نشان دهد، و سریعاً دست به کار شود.
در مواجه با چنین بحران هایی اولین اقدام لازم و حیاتی دسته بندی حقیقت و واقعیت می باشد،رسانه باید با دقت و ظرافت ویژه ای نسبت به جداسازی و اطلاع رسانی واقعیت های موجود، شایعات و همچنین مواردی که به عنوان جنگ روانی به کار گرفته می شود اقدام نماید. بیشتر تصمیمات حساس بدون شتابزدگی باید به صورت منطقی و واقعی در همان ساعت ها و روز های اول ایجاد بحران گرفته شود. همچنین باید بی درنگ عامل های چندگانه که در شدت گرفتن یا ادامه یافتن بحران دخالت دارد را شناسایی کرد، و تصمیم مناسب را به کار بست. مخاطبان اصلی پیام نیز باید شناسایی شوند که امری ضروری است،باید برنامه ریزی و انتقال پیام متناسب با خواسته آنها شکل گیرد.گرچه هیچ بحرانی به طور کامل مشابه بحران های دیگر نیست ولی شباهت های قابل توجهی بین آنها وجود دارد.
از این جمله می توان به تصمیم گیری سریع، وجود راه حل های محدود، برخورد با گروه هایی باهدف متضاد،لزوم واکنش سریع، وخیم بودن پیامدهای تصمیمات اشتباه، و غیره اشاره کرد.«بنابراین هرگاه جامعه های دیگری دچار مشکل می شوند باید از خود بپرسند" آیا ممکن است این مشکل برای ما نیز به وجود آید؟" به همین دلیل باید مراقب تغییر رفتارها،دیدگاه ها و رویدادهای غیر منتظره بود و آنها را پیش بینی نمود. به این منظور باید به به کارکنان سطوح میانی و حتی پایین رسانه ها نیز آموزش داد که نشانه های بحران را شناسایی کرده و اتفاق هایی که ممکن است از دید مدیران ارشد پنهان بماند،گوشزد کنند. چرا که نقش رسانه ها در این مرحله نقش مهم، حیاتی و قابل توجه است. از سوی دیگر رسانه ها با پیگیری و گوشزد کردن ضعف ها می توانند تا حدود زیادی از رشد بحران آمیز آنها جلوگیری کنند.» ( زارعیان،۱۳۸۶: ۲۴)
جلوگیری از اطلاعات کنترل نشده ( شایعه پراکنی)
اگر چه ارائه اطلاعات غلط در جهت تخریب نظام سیاسی و اجتماعی حاکمیت جامعه از مخرب ترین عوامل برهم زننده آرامش جامعه می باشد، و منجربه ایجاد بحران می گردد،کنترل اطلاعات نیز یکی از وظایف رسانه ها برای مقابله با بحران رسانه ای و مهندسی افکار عمومی است. در برخی از بحران های اجتماعی و سیاسی نباید رسانه ها اجازه به اطلاع رسانی غلط و دروغ بدهند، و برخی از رسانه ها و گروه های معاضد با نظام سیاسی و اجتماعی وقت به صورت افسار گسیخته، دست به هرگونه اطلاع رسانی می کنند. نهادهایی که در این موارد دچار بحران هستند باید توالی و سلسله مراتب پاسخگویی به رسانه ها را تعریف کنند و در گام اول، هر رسانه ای باید یک سخنگو برای دستگاه خود معرفی کند، شرایط نباید به گونه ای باشد که اطلاعات بین تمام کارکنان یک مجموعه منتشر گردد. «در چنین مواردی که اگر اطلاعات کنترل نشود زمینه های پراکندگی شایعه در جامعه به خوبی فراهم می شود که آثار مخرب زیادی دارد. شایعه یکی از مهمترین دستاویزهای برای جنگ ر
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ناهید خوشنویس