خوش آمديد,
مهمان
|
|
به نام خدا
نام و نام خانوادگی دانشجو: لیلا صفری تغييرات اجتماعي Secial Change تغييرات اجتماعي عبارت است از تبديلات و دگرگونيهاي كه در طول تاريخ در اصول زندگي جامعه و يك ملت رخ ميدهد. اين تغييرات از هزاران عامل داخلي و خارجي و نيروهايي كه زاينده شرايط داخلي يا خارجي گروه است، پديد ميآيد. تغييرات اجتماعي به دو دسته كلي و جزئي تقسيم ميشوند. تغيير جزئي در بخشي از نظام صورت ميگيرد؛ مانند تغيير در مالكيت خصوصی و يا اصلاحات در خدمات اجتماعي براي اقشار كم درآمد؛ اما، تغيير كلي به دگرگونيهائی اطلاق میشود كه در كل نظام اجتماعي صورت ميگيرد؛ مانند انقلاب. ويژگيهاي تغيير اجتماعي يك پديده در صورتي تغيير اجتماعي محسوب ميشود كه داراي خصوصيات زير باشد: 1) تغيير اجتماعي؛ پديده ای جمعي است و لزوماً جامعه يا بخش مهمي از آن را در بر ميگيرد؛ 2) تغيير اجتماعي؛ بايد ساختي باشد يعني در كل سازمان اجتماعي يا برخي قسمتهاي تشكيل دهنده آن ايجاد شود؛ 3) تغيير در طول زمان مشخص ميشود؛ يعني بايد بتوان بين دو يا چند مقطع زماني، مجموعه تغييرات آنها را مشخص نمود؛ 4) تغيير اجتماعي؛ بايد مداوم و استوار باشد و سطحي و زودگذر نباشد. بنابر آنچه گفته شد، تغيير اجتماعي در يك جريان تاريخي در جامعه اثر ميگذارد. تفاوت تغيير اجتماعي با تحول تحول اجتماعي مجوعهاي از تغييرات است كه در طول يك دوره تاريخي، طي يك يا چند نسل در جامعه رخ ميدهد. بنابراين تحول اجتماعي فرايندي است كه در يك مدت زمان كوتاه، رخ نميدهد؛ اما تغيير اجتماعي پديدهاي قابل رؤيت و قابل بررسي در يك مدت زماني كوتاه است، به صورتي كه هر شخص معمولي در طول زندگي خود و يا دوره كوتاهي از زندگيش ميتواند تغيير را شخصاً تعقيب نموده و نتيجهاش را ببيند. نظريههاي تغيير اجتماعي در ميان جامعه شناسان معاصر كمتر نظريهاي ميتوان يافت كه مدل و الگويي از تغيير اجتماعي ارائه نداده باشد. جامعه شناسان، در مورد تغيير اجتماعي نظر قطعي ندارند و معتقدند؛ تغيير اجتماعي در جوامع مختلف و براي پديدههاي اجتماعي متفاوت، يكسان نيست. نظريات جامعه شناسان در باب تغيير اجتماعي 1) نظريات خطي 2) نظريات دوراني كساني مثل "آگوست كنت" و "اسپنسر وهاب هاوس" از نظريهپردازان دسته اول هستند. در نظريه خطي؛ جامعه شناسان به تبعيت از بيولوژي كوشيدند تا تاريخ حيات اجتماعي انسان را در مسير واحدي تبيين كنند و معتقدند جوامع در يك مسير تك خطي پيش ميروند؛ به عنوان مثال "اسپنسر" معتقد است جوامع از حالت سادگي به پيچيدگي و وسعت در حال تغييرند. "ابن خلدون"، "پارتو"، "سوروكين" و "توين بي" به قسم دوم تغيير اعتقاد دارند و نظريههاي آنان تحت عنوان دوراني است. اين نظريه پردازان معتقدند تغيير اجتماعي، جنبههاي ديگر تاريخ انسان را نشان ميدهد؛ بدان معنا كه تاريخ بشر دورههاي معيني را طي ميكند و پيوسته تكرار ميشود و جوامع يك حالت دوراني (دوري) را دنبال ميكنند. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: کورش قلی زاده
|