جمعه, 21 ارديبهشت 1403

 



موضوع: پروژه اقدام پژوهی درس انشا

پروژه اقدام پژوهی درس انشا 9 سال 4 ماه ago #110884

چکیده‌ی پژوهش
در این اقدام پژوهی سعی شده‌است، با گردآوری اطّلاعات و شواهد به بررسی علل انشا گریزی دانش‌آموزان و راهکارهای علاقه‌مند نمودن آنها به این درس، پرداخته‌شود. یکی از عوامل اساسی بروز این مشکل ترس از نوشتن، عدم احساس امنیّت توسط دانش‌آموزان برای بیان اندیشه، نداشتن اعتماد به نفس و خودباوری، روش تدریس نامناسب معلّم است. دانش‌آموز قبل از این‌که بیاندیشد که چه بنویسد، می‌اندیشد چگونه مورد پذیرش معلّم قرار بگیرد و به این ترتیب کارکرد درس انشا به معنای طبیعی و اصلی آن از بین می‌رود. دانش‌آموز همیشه در هراس و ترس به سر می‌برد و تفکّر اوهم‌چنان در مدار سلیقه‌ی دیگری زندانی ‌می‌شود.
از ادبیّات می‌توان برای رسیدن به دو هدف کلّی استفاده نمود:1ـ استفاده از ادبیّات برای معنا بخشیدن به زندگی 2ـ استفاده از ادبیّات برای معنا آفریدن در زندگی.
هدف‌ اوّل با خواندن آثار ادبی‌ای (قصّه‌گویی) که برای نوجوانان خلق شده و هدف دوم‌ با ایجاد زمینه برای خلق آثار ادبی(کار با تصاویر) توسط نوجوان، حاصل می‌شود. بدیهی است که برای رسیدن به این اهداف باید به تقویت انگیزه‌ی نوشتن و خواندن در نوجوانان بپردازیم.
برای نائل شدن به این هدف، معلّمان می‌توانند از روش‌هایی مانند: الگوی بدیعه‌پردازی، خاطره‌نویسی، انشای گروهی، قصّه‌گویی و کار با تصاویر استفاده کنند. برخی از اهداف دیگری که در سایه عمل به این روش‌ها، تحقّق می‌یابند؛ عبارتند از:
1ـ غنی‌سازی گنجینه‌ی لغات2ـ تربیت تخیّل و هدایت آن به سمت خیال فرهیخته4ـ ایجاد عادت مطالعه به عنون امری اجتناب‌ناپذیر.
نکته‌ی حائز اهمیّت این است که در سایه‌ی به کارگیری این روش‌ها، ترس از نوشتن در دانش‌آموزان برطرف شده و جای خود را به حس اعتمادبه نفس و خودباوری خواهد داد.
کلید واژه: انشا، ترس از نوشتن، خاطره‌نویسی، قصّه‌گویی، کار با تصاویر.
چکیده‌ی پژوهش
در این اقدام پژوهی سعی شده‌است، با گردآوری اطّلاعات و شواهد به بررسی علل انشا گریزی دانش‌آموزان و راهکارهای علاقه‌مند نمودن آنها به این درس، پرداخته‌شود. یکی از عوامل اساسی بروز این مشکل ترس از نوشتن، عدم احساس امنیّت توسط دانش‌آموزان برای بیان اندیشه، نداشتن اعتماد به نفس و خودباوری، روش تدریس نامناسب معلّم است. دانش‌آموز قبل از این‌که بیاندیشد که چه بنویسد، می‌اندیشد چگونه مورد پذیرش معلّم قرار بگیرد و به این ترتیب کارکرد درس انشا به معنای طبیعی و اصلی آن از بین می‌رود. دانش‌آموز همیشه در هراس و ترس به سر می‌برد و تفکّر اوهم‌چنان در مدار سلیقه‌ی دیگری زندانی ‌می‌شود.
از ادبیّات می‌توان برای رسیدن به دو هدف کلّی استفاده نمود:1ـ استفاده از ادبیّات برای معنا بخشیدن به زندگی 2ـ استفاده از ادبیّات برای معنا آفریدن در زندگی.
هدف‌ اوّل با خواندن آثار ادبی‌ای (قصّه‌گویی) که برای نوجوانان خلق شده و هدف دوم‌ با ایجاد زمینه برای خلق آثار ادبی(کار با تصاویر) توسط نوجوان، حاصل می‌شود. بدیهی است که برای رسیدن به این اهداف باید به تقویت انگیزه‌ی نوشتن و خواندن در نوجوانان بپردازیم.
برای نائل شدن به این هدف، معلّمان می‌توانند از روش‌هایی مانند: الگوی بدیعه‌پردازی، خاطره‌نویسی، انشای گروهی، قصّه‌گویی و کار با تصاویر استفاده کنند. برخی از اهداف دیگری که در سایه عمل به این روش‌ها، تحقّق می‌یابند؛ عبارتند از:
1ـ غنی‌سازی گنجینه‌ی لغات2ـ تربیت تخیّل و هدایت آن به سمت خیال فرهیخته4ـ ایجاد عادت مطالعه به عنون امری اجتناب‌ناپذیر.
نکته‌ی حائز اهمیّت این است که در سایه‌ی به کارگیری این روش‌ها، ترس از نوشتن در دانش‌آموزان برطرف شده و جای خود را به حس اعتمادبه نفس و خودباوری خواهد داد.
کلید واژه: انشا، ترس از نوشتن، خاطره‌نویسی، قصّه‌گویی، کار با تصاویر.
تشکر و قدردانی


من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احساس تو را شمارنتوانم کرد
از این همه نعمت که عطا فرمودی شکر آن یک از هزار نتوانم کرد

ضمن سپاس از خداوند یکتا بر خود لازم میدانم که قبل از هر چیز از تمامی دست‌اندرکاران محترم برنامه‌ی معلّم پژوهنده و کلیه عزیزانی که در انجام این اقدام‌پژوهی اینجانب را یاری نمودند، صمیمانه تقدیر و تشکّر نمایم.
در انتها لازم می‌دانم که از زحمات پدرعزیزم و دوستان مهربانم که با حمایتهای خویش و دلسوزیهایشان مشوّق اینجانب بودند، کمال سپاسگزاری را به عمل آورم.

مقدمه
بعضی‌ها می‌اندیشند کار هنر صرفاً تقلید از طبیعت است. امّا طبیعت بسیار بزرگ‌تر و ظریف‌تر از آن است که بتوان از آن تقلید موفقیّت‌آمیزی کرد. هیچ هنرمندی هرگز نمی‌تواند حتّی کوچکترین دیده‌های استثنایی و معجزات طبیعت را در اثر خویش بازنمایی کند. از این گذشته، در تقلید از طبیعت چه حسنی وجود دارد، هنگامی که طبیعت، آغوش خود را به روی همگان گشوده و در دسترس همه‌ی کسانی است که می‌بینند و می‌شنوند؟ کار هنری، بیشتر، فهم طبیعت و آشکار ساختن معناهای آن برای کسانی است که قادر به فهم آنها نیستند. انتقال روح درخت است، نه تولید چیزی کاملاً شبیه درخت. آشکار ساختن ضمیر دریاست، نه ترسیم موج‌های کف‌آلود بی‌شمار یا آب‌های رنگ فراوان. رسالت هنر، بیرون‌کشیدن ناشناخته‌هاست از دل آشناترین چیزها.
(جبران خلیل‌جبران)
انشا واژه‌ای که همواره فکر مرا به خود مشغول می‌کرد. آن وقت‌ها که هنوز دانش‌آموز دوره‌ی راهنمایی بودم، نمی‌توانستم انشای خوبی بنویسم. تمام همّ و غمم در ساعت انشا این بود که چه بنویسم تا هم معلّم از آن راضی باشد و هم نزد بچه‌ها شرمنده نشوم. روزی از دبیر پرسیدم: انشا چیست و چه طور نوشته می‌شود ؟ دبیر جواب داد : انشا، انشائه دیگه! آنچه می‌نویسی. بعد هم گفت: خوب بنویس، قلم خوردگی نداشته‌باشه، نقطه را بگذار، حاشیه را رعایت کن و...
پاسخ او مرا قانع نکرد. دلم می‌خواست راه و روش نوشتن انشا را خوب یاد بگیرم تا حاصل فکر و زحمتم را در کلاس بخوانم، نه این که مثل اکثر بچّه‌ها والدینم زحمت نوشتن انشا را برایم بکشند و هنگام قرائت آن در کلاس از عهده‌ی تلفّظ کلمات سخت برنیایم. بنابراین از دیگران سؤال کردم امّا راهنمایی‌های آنها نیز مرا به نتیجه نرساند.
اما زمانی که به عنوان معلّم انشای مدرسه‌ی راهنمایی صرم حضور یافتم، پی‌بردم دانش‌آموزان هنوز با مشکلات و دغدغه‌های نوشتن روبرو هستند.
هر جلسه چند نفر پیدا می‌شدند که انشا ننوشته بودند، بعضی هم از کتابی کپی کرده‌بودند، انشای برخی دیگر نیز از نوشته‌های دانش‌آموزان دوره‌ی ابتدایی هم ضعیف‌تر بود. اغلب آنها با اصول و فنون انشانویسی آشنا نبوده و حتّی قادر نبودند یک صحنه یا منظره را توصیف کنند.
با خودم اندیشیدم هدف از آموزش انشا چیست؟ کمک به دانش‌آموزان به منظور تسلّط بر نوشتن و انتقال افکارشان به دیگران؟ آموزش نحوه‌ی ارتباط با دیگران، کسب اتکا به نفس و خودباوری ؟ یا ایجاد ترس و اضطراب و انتقال این ترس از نسلی به نسل دیگر؟ آیا این چرخه‌ی تلخ می‌بایست همچنان ادامه پیدا کند و دانش‌آموزان من هم به این چرخه وارد شوند، همانطور که من هم وام‌دار همین ترس و دلهره هستم.
در این مقاله سعی کرده‌ام، روش‌‌های گوناگون علاقه‌مند نمودن دانش‌آموزان به درس انشا و شیوه‌های عملی اجرای آن‌ها را به منظور تحقّق اهداف درس انشا و از بین بردن ترس از نوشتن در دانش‌آموزان، ارائه دهم. هدف عمده‌ی اجرای این روش‌ها، آبیاری افکار و اندیشه‌هایی است که ما معلّمان باغبان آن‌ها هستیم. تا خودشان شکوفا شوند نه اینکه مانند مجسّمه آنها را خشک کنیم و تفکّر و تخیّل و خلّاقیّت را در آنها از بین ببریم. به امید روزی که هر دانش‌آموزی در جامعه با استفاده از خلّاقیّت‌های خود یک مبتکر توانا باشد.



بخش اول: تبیین مسأله‌ی مورد پژوهش
من هشت سال است که در سمت دبیر ادبیات فارسی به تدریس درس انشاء در مقطع راهنمایی مشغول هستم. آنچه مرا بر آن داشت تا دست به این اقدام پژوهی بزنم و در حقیقت اولین جرقه‌ی آن زده‌شد، ماجرایی است که برایتان تعریف می‌کنم.
یک روز مثل همیشه از سالن مدرسه به طرف کلاس سوّم راهنمایی ‌رفتم. صدای هیاهوی بچّه‌ها گوش فلک را کر کرده‌بود. کلاس ما پنجره‌ای داشت که رو به سالن باز می‌شد و صدای جنجال بچّه‌ها را بهتر به گوش مدیر می‌رساند. قدم‌هایم را سرعت بخشیدم.نزدیک کلاس مکثی کردم تا قیافه‌ی خشن‌ترین معلّم دنیا را به خودم بگیرم. همان لحظه صدای زینب(شلوغ کلاس) بلندتر از بقیه به گوش ‌رسید که می‌گفت: خدایا بازهم انشا، کی سال تمام می‌شود تا از دست این درس خسته‌کننده راحت بشویم. فاطمه و مهری هم حرفش را تأیید کردند. زهرا گفت: فقط می‌آید و دفترنمره را باز می‌کند و اسم‌ها را صدا می‌زند و بچّه‌ها انشا می‌خوانند من هم راحت یک چرتی می‌زنم. همه‌ خندیدند.
یک لحظه مکث کردم تا بقیه‌ی حرف‌ها را بشنوم، با خودم گفتم که دیگر از این بدتر حرفی نیست که دانش‌آموزانی از انشا رنج ببرند و من از پشت دیوار کلاس از آن باخبر شوم. وارد کلاس درس شدم. سخت از این حرف‌هایی که شنیده‌بودم، آشفته بودم. بدون اینکه دفتر نمره را باز کنم. به زهرا که آن حرف‌ها را زده‌بود گفتم: بیا پای تخته. آب دهانش را به زور قورت داد و با رنگی مثل گچ، بلند شد و من من کنان همان جمله‌ی همیشگی را تکرار کرد: خانم ما می‌ترسیم یک نفر دیگر بیاید و من قول می‌دهم که حتماً بعد از او بیایم.
همیشه این کار را می‌کرد تا از خواندن انشایش فرار کند. آخر هم بعد از اصرارهای فراوان من را آنقدر کلافه می‌کرد که ترجیح می‌دادم اصلاً اسمش را صدا نزم و یک صفر در دفتر برایش می‌گذاشتم.
ولی این‌بار نگاهی طولانی به او انداختم و یاد حرف‌هایش افتادم و گفتم بنشین. مهری را صدا کردم، او هم که سرخ شده‌بود، حرفی نزد. با دفترش بازی می‌کرد.گفتم: نمی‌خوانی. اگر نخوانی صفر می‌گیری. گفت: ترجیح می‌دهم که صفر بگیرم تا این‌که بیایم آنجا و بچّه‌ها من را مسخره کنند و بعد هم بخندند.
ریحانه را صدا کردم او همیشه داوطلب بود. بعد هم نوبت محبوبه رسید این دو نفر از بهترین‌های کلاس بودند. موقع بررسی انشای محبوبه، از زهره که هیچ موقع نظری نمی‌داد و طبق عادت همیشگی سر روی میز بود، پرسیدم چرا هیچ نظری نمی‌دهی؟ گفت: خانم خسته شدیم. نمی‌شود یک ذره‌ استراحت کنیم.
همیشه برنامه همین بود. کلاس انشای من به همین صورت می‌گذشت. روز به روز هم بدتر می‌شد. همان عده‌ی اندکی که انشا نمی‌خواندند بر روی دیگران هم تأثیر گذاشته بودند. هر جلسه به تعداد کسانی که نمی‌خواندند اضافه می‌شد.
این مشکلات مرا دچار یک سردرگمی می‌کرد و سئوالات زیادی را به ذهن من می‌آورد که چرا دانش‌آموزان کلاسم علاقه و رغبتی از خود در امر نوشتن نشان نمی‌دهند؟
آیا نوشتن کار دشواری است؟ چرا اکثر دانش‌آموزان از نوشتن می‌ترسند‌؟ این ترس از کجا به وجود آمده‌است؟ عامل آن چیست؟ آیا نحوه‌ی ارزیابی و ارزش‌گذاری این درس که توسط معلّمان به شکل سلیقه‌ای انجام می‌شود باعث سرخوردگی آنان شده‌است؟ یا یک‌نواخت بودن کلاس درس و موضوعات تکراری، یا نحوه‌ی تدریس سنّتی آن، زمینه‌ی بروز خلّاقیت را در دانش‌آموزان از بین برده‌است؟ چرا اندیشه‌های خلّاق برانگیخته نمی‌شوند؟
مدرسه‌ا‌ی که من در آن تدریس می‌کردم، در منطقه‌ی کهک ـ روستای صرم واقع شده‌بود. این مشکل مربوط می‌شد به پایه‌ی سوم راهنمایی که 20 نفر بودند. از نظر وضعیّت درسی آنها در سطح بالای متوسط قرار داشتند. به خصوص این‌که من با آنان درس ادبیّات فارسی هم داشتم. قدرت یادگیری آنان خوب بود و در تمام ارزشیابی‌هایی که تا آن زمان از سال تحصیلی(آذر) انجام داده‌‌بودم نمره‌ی متوسط آنان17 یا 18 بود.

بخش دوم: جمع‌آوری اطّلاعات (شواهد1)
به منظور گردآوری اطّلاعات بیشتر در زمینه‌ی مسأله‌ی موجود از روش‌های زیر استفاده کردم که به تفصیل هر یک از آنها را بیان خواهم کرد.
1- بحث گروهی
2- تبادل تجربه با همکاران در جلسه گروه‌های آموزشی
3- مشاوره
4- شرکت در همایش استانی انشا
الف ـ بحث گروهی
جلسه‌ای از کلاس انشا را به بحث گروهی اختصاص دادم. از یک جلسه قبل به دانش‌آموزان اعلام کردم که جلسه‌ی بعد در ارتباط با انشا به بحث گروهی می‌پردازیم. هدف من از این بحث،آگاهی از نظریّات شما در ارتباط با این درس است. می‌خواهم بدانم میزان علاقه‌ی شما به این درس چقدر است و اگر نسبت به آن بی‌علاقه هستید، علت آن را هم بیان کنید. در این رابطه فکر کنید و دیدگاه‌های خود را یادداشت کنید و سر کلاس بیاورید.
در روز مورد بحث، دانش‌آموزان پرنشاط‌تر از همیشه در کلاس نشسته بودند. از زینب که اکثراً از خواندن انشا طفره می‌رفت، علّت را جویا شدم و عنوان کرد که چون مجبور نیست انشایی بخواند، بسیار خوشحال است. مهری و فاطمه هم حرف او را تأیید کردند. گفتم: مگر انشا چیست که شما تا این حد از آن بیزار هستید.
مهری گفت: ما از انشا بیزار نیستیم، فقط رویمان نمی‌شود که جلوی بچّه‌ها انشا بخوانیم. می‌ترسیم. بحث ما ناخودآگاه آغاز شده‌بود. از ردیف جلو مریم گفت: خانم خیلی سخت است. نمی‌دانیم چه چیزی بنویسیم. اصلاً چرا این موضوعات سخت را می‌دهید، موضوعات راحت‌تری بدهید.
زهره اضافه کرد خانم تا کی باید دانش‌آموزان بهار و تابستان را توصیف کنند، موضوع دیگری وجود ندارد. بعد زهرا که یکی از آن دانش‌آموزان شیطان و شلوغ کلاس است، گفت: کلاس انشا خیلی خشک است، چه خوب بود اگر سر کلاس می‌توانستیم، بگوییم و بخندیم.
در آخر یکی از دانش‌آموزان گفت: اصلاً نمی‌توانم انشا را شروع کنم وگرنه بقیه‌اش را می‌نویسم. بحث داغ شده‌بود و هر کس به نوبت نظر خود را اعلام می‌کرد بیشتر بچّه‌ها جمله‌ی بالا را تأیید می‌کردند. سپس از نماینده خواستم که برگه‌هایی را که دانش‌آموزان نظر خود را بر روی آن نوشته‌اند، جمع کند. برگه‌ها را به خانه بردم و دقیق مطالعه کردم. مواردی را که به شناخت مسأله‌ی موجود کمک می‌کرد، یادداشت کردم. برخی از آنها علّت بی‌میلی خود به درس انشا را چنین عنوان کرده‌بودند:
1- اضطراب و ترس از خواندن انشا
2- موضوعات کلیشه‌ای و نامناسب انشا
3- عدم تنوّع کلاس انشا و خسته‌کننده بودن آن
ب ـ تبادل تجربه با همکاران در جلسه گروه‌های آموزشی
جلسه‌ی گروه‌های آموزشی ادبیّات منطقه‌ی کهک که در دی‌ماه سال 86 برگزار شد، موضوع جلسه تبادل تجربه‌ی همکاران در زمینه‌ی انشا، روش‌های تدریس و مشکلات این درس بود. در این جلسه عنوان شد که بیشتر دانش‌آموزان از نوشتن انشا می‌ترسند، از موضوعاتی که به آنان داده می‌شود ناراضی هستند و به نظر اکثریّت آنها، کلاس انشا خسته‌کننده است. بعد از اظهار نظر تعدادی از همکاران به این نتیجه رسیدیم که بایستی تغییر اساسی در روش تدریس همکاران صورت بگیرد و از روش‌هایی که موجب جذب دانش‌آموزان و تنوّع کلاس انشا می‌شود، استفاده کرد.
ج ـ مشورت با اولیاء دانش‌آموزان
طی نامه‌ای من از مادر مهری و زینب ـ که هر دو جزء دانش‌آموزانی بودند که ترس از خواندن و کمرویی را علت بی‌میلی خود نسبت به انشا مطرح کرده‌بودندـ درخواست کردم که برای گفت‌‌وگویی صمیمانه به مدرسه بیایند. یکی از زنگ‌های تفریح را انتخاب کردم و در اتاق مشاوره با این دو مادر صحبت کردم. هر دو از کمرویی و خجالتی بودن دخترانشان گله‌ کردند. مادر مهری عنوان کرد که دخترش اصولاً دختری ساکت و منزوی است و در میان جمع هیچ حرفی برای گفتن ندارد و از این جهت نگران آینده‌ی اوست. مادر زینب هم همین حرف‌ها را تأیید کرد و از من خواهش کرد تا در جهت رفع این مشکل به آنها کمک کنم.
د ـ شرکت در همایش استانی انشا
گام بعدی که مرا در شناخت و ارزیابی مشکلم بسیار راهنمایی کرد، همایشی بود که در آذر ماه سال 86 در سینما تربیت قم برگزار شد و در این همایش از آقای سیدحسین حسینی‌نژاد دعوت شده‌بود. ایشان در این همایش به مشکلات درس انشا و کمبودهای آن اشاره کردند. ایشان در ضمن بیاناتشان افزودند که معلّم چه نقش مهمّی در حلّ این مشکل دارد و در حقیقت اوست که با ایجاد تغییر در الگوهای تدریس خود می‌تواند گام اصلی را در این راه بردارد. سپس افزودند که با تغییری آگاهانه و هدفمند در موضوعات انشا چقدر از شدت این مشکل کاسته خواهدشد. ایشان با زبان گرم و شیوای خود تعداد زیادی از موضوعات ملموس و عینی را که مناسب کلاس انشا بود را نام بردند که در پرورش قدرت خلّاقیّت و تخیّل دانش‌آموزان تأثیر بسزایی دارند. برخی از آنها عبارت بودند از:
1- پخش موسیقی در کلاس.
2- خواندن داستان‌های نیمه‌تمام در کلاس.
3- تصاویری را در اختیار دانش‌آموزان قرا دهیم و از آنان بخواهیم که تصاویر را به هم ربط دهند.
و موضوعاتی از این قبیل...
و ایشان کتاب‌هایی را نیز معر‌ّفی کردند که با کوشش خود ایشان به چاپ رسیده‌بود. برخی از عناوین این کتاب‌ها که همگی در باب نگارش بودند عبارت بودند از:
شیوه‌های خلّاق آموزش انشا، نوشتن رویش اندیشه، ره‌یافت‌های آموزشی و تربیتی در درس انشا، شانه بر زلف سخن و...
که در پایان همایش این کتاب‌ها نیز به معرض فروش گذاشته شده‌بود. بعد از تهیّه‌ی کتاب‌ها و مطالعه‌ی دقیق آنها تصمیم به ایجاد تغییراتی در روش تدریس خود گرفتم.
بخش سوم: ادبیات موضوع
ترس از نوشتن
کتاب نگارش 10 «در مسیر آفرینش» نوشته‌ی سودابه امینی یکی از بهترین منابعی بود که توانستم در راه شناخت مسأله‌ای که با آن مواجه بودم، به خوبی از آن بهره بگیرم. در این کتاب علت ترس دانش‌آموزان از نوشتن،به این صورت عنوان شده‌بود که کودک در مواجهه با شرایط تازه دچار اضطراب و نگرانی می‌شود، در کلاس انشا، دانش‌آموز با صفحه‌ی سفیدی مواجه است. صفحه‌ای که باید ذهنیّات و اندیشه‌های خود را بر روی آن بیاورد. او نمی‌داند معلّم پس از خواندن نوشته‌اش چه عکس‌العملی نشان خواهدداد. آیا برای نوشته‌هایش نمره‌ی خوبی به او خواهدداد؟ آیا در مقابل سایر دانش‌آموزان از نوشته‌ی او ایراد خواهدگرفت؟ اگر واژه‌ای را غلط بنویسد، معلّم چه عکس‌العملی نشان خواهد داد؟ اگز برای متن، مقدمه و نتیجه گیری ننویسد، معلّم به او چه خواهد گفت؟ نوشته باید چند سطر باشد که رضایت معلّم را جلب کند؟ می‌بینید که کودک در چنین شرایطی خود را یک ضلع از مثلث معلّم ، نوشته و من نویسنده می‌بیند.
در بسیاری از موارد دانش‌آموزان نوشتن را امری مشکل و حتی غیر ممکن می‌دانند؛ چرا که یا مشق می‌نویسند یا دیکته. آن‌ها کم‌تر تلاش می‌کنند افککار خود را روی صفحه‌ی کاغذ بیاورند.
هم چنین در کتاب نگارش1«انشا؛ دیدگاه‌ها، روش‌ها» نوشته‌ی سید حسین حسینی‌نژاد، مقاله‌ای از استاد نویسنده آقای هوشنگ‌ مرادی‌کرمانی با عنوان «تجربه‌های من در نوشتن» خواندم. در این مقاله ایشان تجربه‌ای از کلاس درس خود نوشته‌بود که مشابه وضعیتی بود که من با آن در کلاسم روبرو هستم. یکی از دانش‌آموزان استاد که دختر هم بود از نوشتن انشا می‌ترسید، بارها از خواندن انشا امتناع کرده‌بود. وقتی استاد از او علّت را جویا شده‌بود. او هم عنوان کرده‌بود چون دیده که گاهی که از این قطعه‌های ادبی سوزناک که بچه‌ها می‌خواندند، بعضی‌ها می‌خندیدند. این‌طور فکر کرده‌بوده که ممکن است به او هم بخندند. بعد از بررسی دفتر دانش‌آموز، استاد متوجّه شده‌بود که این دانش‌آموز، استعداد شگرفی در داستان‌نویسی دارد. با تشویق استاد مشکل او برطرف شده‌بود.
در مقاله‌ی دیگری با عنوان «تدریس انشا با استفاده از الگوی «بدیعه‌پردازی»» که توسط خانم فرشته طباطبایی نوشته شده‌بود، مشکل ترس و بی‌رغبتی دانش‌آموزان در امر نوشتن مطرح شده‌بود. این خانم که بیست سال دبیر ادبیّات فارسی بوده، از این مشکل ابراز ناراحتی کرده‌بود. ایشان در مقاله‌ی خود علت بروز این مسأله را عدم احساس امنیّت توسط دانش‌آموزان برای بیان اندیشه، روش تدریس نامناسب معلّم، نبود حس اعتماد به نفس در دانش‌آموزان عنوان کرده‌بودند.
در همین کتاب آقای کمائی مقاله‌ای با عنوان «کلاس انشای جلال» ارائه داده‌بودند و خاطراتی را که به عنوان دانش‌آموز دانش‌آموزان در محضر استاد جلال آل احمد داشتند عنوان کرده‌بودند و در خاتمه هفت پیشنهاد جلال آل‌احمد درباره‌ی انشا بیان شده‌بود که یکی از آن‌ها عبارت بود از:
در درس انشا نخستین دیواری را که باید شکست (البته برای شاگردان) دیوار نثر متصنع‌نویسی است که حاکم بر آرا و عقول صاحب قلمان است و موجب ترس عظیم شاگردان از انشا.
مقاله‌ای نیز با عنوان «انشا و بازی» نوشته‌ی آقای عبدالعظیم کریمی خواندم که نوشته‌بود: دانش‌آموز قبل از این‌که بیاندیشد که چه بنویسد، می‌اندیشد چگونه مورد پذیرش معلّم قرار بگیرد. و به این ترتیب کارکرد درس انشا به معنای طبیعی و اصلی آن از بین می‌رود. در واقع از طریق نمره این تفکّر خلّاق پرورش نمی‌یابد و دانش‌آموز همیشه در هراس و ترس به سر می‌برد. و تفکّر هم‌چنان در مدار سلیقه‌ی دیگز زندانی ‌می‌شود. بچه‌ها معمولاً برای معلّم، برای نمره، برای این که درجه‌ی مقبولیّتی کسب کنند، چیز می‌نویسند. همیشه انگیزه و ذهنیّت‌شان معطوف است به سلیقه و نگاه و نگرش معلّم تا انگیزه‌ها، نیازها و رغبت‌های درونی خودشان.
بخش چهارم: ارایه‌ی راه‌حل
با توجه به مطالعات و تجارب خودم راه‌حل‌های زیر را برای تغییر وضعیت موجود پیشنهاد می‌کنم.
الف ـ الگوی بدیعه‌پردازی
یکی از روش‌های فعال در فرآیند یاددهی ـ یادگیری، روش بدیعه‌پردازی است. در این روش، برای دریافت مفاهیم جدید و کاربرد متعدد آن‌ها، مشابه‌سازی می‌گردد و فعّالیت‌ها از طریق قیاس‌های گوناگون دنبال می‌شود. در جریان اجرای این الگو، نقش معلم هدایت دانش‌آموزان برای انجام‌دادن قیاس‌های مستقیم و شخصی است.
(فضلی‌خانی، منوچهر، راهنمای عملی روش‌های مشارکتی و فعّال در فرآیند تدریس)
ب ـ خاطره‌نویسی
برای خاطره تعریف‌های زیادی ارائه شده‌است، از جمله گفته‌اند که «خاطره»:
ـ امری که بر شخص گذشته و آثاری از آن در ذهن وی مانده باشد.
ـ انعکاس یک رویداد یا پدیده‌ی تلخ و شیرین و جالب توجّه در ذهن.
اصولاً ماهیّت خاطره این‌گونه است که انسان را از لحظه‌ی حال جدا می‌کند و به گذشته می‌برد و در زمان و مکانی دیگر و همراه افرادی دیگر به تکاپو وامی‌دارد.
فواید خاطره‌نویسی شما با نوشتن خاطره‌ای از حوادث زندگی خود خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، شادی‌ها و رنج‌ها و... به ثبت بهترین و گاه سخت‌ترین لحظات زندگی خویش می‌پردازید. با خواندن آنها گویی زندگی تکرارناپذیر را دوباره تجربه می‌کنید. عبرت می‌گیرید و به این نکته پی می‌برید که غم‌ها و شادی‌ها گذراست و آنچه می‌ماند نتیجه‌ی اعمال نیک است که انجام داده‌ایم.
با نوشتن خاطرات مهم‌ترین مسائل تاریخی و اجتماعی دوران به ثبت می‌رسد، زمینه‌ای می‌شود تا تاریخ‌نگاران با وضوح بیشتر به ثبت مسائل و تحلیل آنها بپردازند.
از ویژگی‌های اختصاصی خاطره می‌توان به داشتن صمیمیّت زبان، صداقت در بیان، نثر خودمانی، برجستگی حوادث، تحریک عواطف، محدودیت خیال، داشتن ابتدا و انتها، روشنی و وضوح، هدف‌داری، موجز بودن و منحصر به فرد بودن آن اشاره کرد. در ادامه به طور مختصر به برخی از این موارد اشاره‌ای می‌کنیم.
(حسینی‌نژاد، سید حسین، آموزش خاطره‌نویسی)
ج ـ انشای گروهی
یکی از این راه‌ها دادن تصاویر درهم و پراکنده به دانش‌آموزان است. در این روش دانش‌آموزان به گروه‌های 4 یا 5 نفری تقسیم می‌شوند. و به هر گروه تصویری می‌دهند. این تصاویر را می‌توان از مجلّات تهیّه کرد. ابتدا معلّم از هر گروه می‌خواهد (گام اوّل رویش) تا هر کدام با دقّت تصویر را مشاهده‌کنند و هر فرد جمله‌هایی که از تصویر به ذهنش رسیده جداگانه بنویسد.
در گام دوم(گزینش) اعضای هر گروه جملات خود را می‌خوانند و بهترین و ناب‌ترین اطّلاعات و تراوش‌های ذهنی را انتخاب ‌می‌کنند.
در گام سوم(چینش) اعضای هر گروه، مطالب انتخاب‌شده را به صورت یک انشای منطقی می‌نویسند و در پایان برای انشای خود یک عنوان انتخاب می‌کنند و سپس یکی از اعضای گروه انشا را می‌خواند.
د ـ قصّه‌گویی
قصّه‌گویی شیوه‌ی مهم و مؤثّری است که راه و رسم ویژه‌ای دارد و مهم‌ترین راه ارائه‌ی برخی مفاهیم و پیام‌های آموزشی به نوجوانان دانش‌آموز است. دانش‌آموز با شنیدن قصّه، به خواندن آن نیز علاقه‌مند می‌شود و قدرت تخیّل به کمک او می‌آید تا از شنیدن قصّه لذّت ببرد و خود را جانشین قهرمان قصّه کند.
(منوچهر فضلی‌خانی، راهنمای عملی روش‌های مشارکتی و فعّال در فرآیند تدریس)
از طریق نشان دادن ارتباط متقابل و راهبردهای داستانی صورت‌ه و موقعیّت‌های مختلف اجتماعی به دانش‌آموزان شناسانده می‌شود و از این راه قصّه دانش‌آموزان را توانا می‌کند و وسایل ابراز نیازها و آرزوهایشان را در اختیار ایشان قرار می‌دهد.
(جک زایپس، هنر قصّه‌گویی خلّاق، ترجمه: مینو پرنیان)
داستان کوتاه در فرهنگ وبستر این چنین آمده‌است:
داستان کوتاه روایت به نسبت کوتاه خلّاقه‌ای است که نوعاً سروکارش با گروهی محدود از شخصیّت‌هاست که در عمل منفردی شرکت دارند و غالباً با مدد گرفتن از وحدت تأثیر بیشتر بر آفرینش حال و هوا تمرکز می‌یابد تا داستان‌پردازی. اغلب نویسندگان ما کار نوشتن را با داستان کوتاه آغاز کرده‌اند. داستان کوتاه بیشتر از رمان امکان بازآفرینی لحظه‌های ناپایدار را به نویسنده می‌دهد.
(جمال میرصادقی، داستان و ادبیات، نشر نگاه، 1375، ص161.
هـ ـ کار با تصاویر
در این روش معلّم تصاویری از حیوانات، طبیعت، اشیا و روابط انسانی را گردآوری می‌کند و به اقتضای شرایط کلاس در هر جلسه فقط یک موضوع تصویری را به دانش‌آموزان ارائه می‌دهد. می‌توان از این تصاویر در جهت خلق داستان، نوشتن خاطره، گفتگوی عناصر طبیعت با یکدیگر یا حیوانات (انسان‌نمایی پدیده‌ها) بهره‌گرفت.
(سودابه امینی، در مسیر آفرینش، کتاب نگارش 10)
بخش پنجم: انتخاب راه‌حل و اجرای آن
الف ـ انتخاب راه حل
با توجه به مطالعاتی که کرده‌ام راه‌حل‌های زیر را برای حل مشکل و تغییر وضعیت موجود برگزیدم که علت انتخاب هر کدام را با ذکر دلیل عنوان خواهم‌کرد.
1ـ خاطره‌نویسی
سید حسین حسینی‌نژاد در کتاب آموزش خاطره‌نویسی خود، فصل اول نوشته‌بود که بعد از سال‌ها تدریس در دوره‌های مختلف، به این نکته پی برده‌است که، خاطره‌نویسی یکی از روش‌هایی بوده‌است که باعث علاقه‌مند شدن دانش‌آموزان و دانشجویان او به نوشتن و بهبود ترس از نوشتن در آنها شده‌است.
و اینکه موضوع هر خاطره احوال شخصی و اتّفاقاتی است که برای افراد پیش می‌آید و بیان آنها نیاز به زبانی ساده و صمیمی دارد. یعنی زبانی که مردم به سادگی به آن گفت‌و‌گو می‌کنند و از این رو زبان خاطره؛ زنده، شاد و شوخ است. زبان اکثر دانش‌آموزان و چیزی که آنها بیشتر با آن مأنوس هستند.
به این دلیل خاطره‌نویسی گامی مؤثّر برای از بین بردن ترس و اضطراب از نوشتن و نیز تقویت خودباوری و اعتماد به نفس است.
نویسنده در ارتباط با فواید خاطره‌نویسی، در این کتاب گفته‌است که ما با نوشتن خاطره‌ای از حوادث زندگی خود خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، شادی‌ها و رنج‌ها و... به ثبت بهترین و گاه سخت‌ترین لحظات زندگی خویش می‌پردازیم. با خواندن آنها گویی زندگی تکرارناپذیر را دوباره تجربه می‌کنیم. عبرت می‌گیریم و به این نکته پی می‌بریم که غم‌ها و شادی‌ها گذراست و آنچه می‌ماند نتیجه‌ی اعمال نیک است که انجام داده‌ایم.
با نوشتن خاطرات مهم‌ترین مسائل تاریخی و اجتماعی دوران به ثبت می‌رسد، زمینه‌ای می‌شود تا تاریخ‌نگاران با وضوح بیشتر به ثبت مسائل و تحلیل آنها بپردازند.
در مورد ویژگی‌های خاطره‌ نوشته‌های دانش‌آموزان به این نکته اشاره‌ شده‌بود که در نظام آموزشی ما به رغم این‌که در هر سال چند بار دانش‌آموزان به مناسبت‌های مختلف از جمله شروع سال تحصیلی، نوروز، تابستان و زمستان، خاطره‌ای برای کلاس خود می‌نویسند؛ به دلیل ندیدن آموزش‌های لازم و آشنا نبودن با هدف‌های خاطره‌نویسی کمتر موفق می‌شوند خاطرات کامل و خوب ارائه‌ دهند از طرفی آن نوشته‌ها نیز نقد و بررسی نمی‌شوند تا خاطرات کامل‌تر ارائه شوند.
از ویژگی‌های اختصاصی خاطره در این کتاب می‌توان به داشتن صمیمیّت زبان، صداقت در بیان، نثر خودمانی، برجستگی حوادث، تحریک عواطف، محدودیت خیال، داشتن ابتدا و انتها، روشنی و وضوح، هدف‌داری، موجز بودن و منحصر به فرد بودن آن اشاره کرد.
با مرور خاطرات درمی‌یابیم که هر کدام از آنها با هدفی خاص بیان شده‌اند. تربیت، آموزش، تفریح و سرگرمی، اطّلاع‌رسانی و...از جمله‌ی این هدف‌ها هستند.
2 ـ قصّه‌گویی
در کتاب قصّه‌گویی و هنر تخیّل نوشته‌ی نانسی ملون، ترجمه‌ی زهرا مهاجری، در تعریف قصّه‌گویی خواندم که قصّه‌گویی پادزهر نیرومندی در مقابل دنیای فاقد تخیّل و ابتکار، منزوی و بدون تحرّک سرگرمی‌های الکترونیک امروزی به شمار می‌رود. قصّه‌گویی راه واقعی و خاصّی است برای اینکه در اندیشه‌ها و احساسات یکدیگر سهیم شویم.
از آن جمله در کتاب نگارش 10، در مسیرآفرینش، نوشته‌ی سودابه ‌امینی موارد بسیاری از تأثیرات قصّه‌گویی بر دانش‌آموزان برشمرده شده‌بود. آثاری که به برخی از عناوین مهم آن اشاره می‌کنم:
ـ تقویت بیان شفاهی
در اختیار داشتن دایره‌‌ی واژگان زمانی به حال فرد مؤثر است که وی بتواند با تمرین و تکرار واژه‌ها و به کار بردن آن‌ها در جملات متعدّد و متنوّع به بیان شفاهی و مکتوب مناسبی دست یابد. شعرخوانی و قصّه‌خوانی منظم، امکان آشنایی نوجوان را به انواع کاربرد یک واژه در جمله و نیز ترکیب‌سازی فراهم می‌آورد.
ـ تقویت تخیّل
شعر و قصّه بر تخیّل و تصوّر نوجوان اثر‌گذار هستند، تصویرهای ساکن و جاری در شعر و داستان، امکان خروج از دنیای واقعی را به کودک می‌دهد و چه بسا زمینه‌هایی را برای خلق تصویرهای تازه ایجاد می‌نماید.
آفرینش شعر و داستان به دلیل خارج شدن از زبان هنجار و ترکیب کردن زبان نو با زبان هنجار امکان دریافت معانی تازه و خلّاق را برای دانش‌آموز فراهم آورده و تخیّل زبانی او را پرورش می‌دهد. بحث و گفت‌و‌گو درباره‌ی تصویرهای موجود در شعر و داستان و نیز تصویرسازی از شعر و داستان قرائت شده در کلاس یکی از روش‌های سنجش دریافت‌های تصویری کودک و نوجوان است.
ـ ایجاد انگیزه‌ی مطالعه و لذت از آن
امروزه بسیاری از دانش‌آموزان ما در خواندن متن کتاب(روخوانی) دچار مشکل هستند. دلیل این امر اکتفاکردن به کتاب‌های درسی و عدم وجود عادت مطالعه دانش‌آموزان در خانواده‌هاست. خواندن شعر و داستان در کلاس باعث علاقه‌مند شدن دانش‌آموزان به مطالعه، انگیزه‌ی نوشتن را نیز در آن‌ها تقویت خواهدکرد.
ـ اهمیّت قصّه‌گویی در مدارس
در کتاب «هنر قصّه‌گویی خلّاق»، جک زایپس، ترجمه: مینو پرنیان، ص338، خواندم که معلّم‌ها اغلب نومیدانه در تلاشند و فرصت کافی برای آزمودن روش‌های نوین تدریس را در اختیار ندارند. اشکال از مدارس و معلّمان نیست بلکه از نگرش‌های ما درباره‌ی مدارس و معلّمان است و نیز به دلیل سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی که می‌خواهند دانش‌آموزان را تبدیل به مصرف‌کنندگان آموزش و پرورش بکند. نگرش‌هایی که اساس آن‌ها بر نمایش و رقابت و موفقیّت استوار است.
دانش‌آموزان در مدرسه احساس غربت می‌کنند زیرا قوانین و شرایط مدرسه را کودکان تعیین نمی‌کنند و حتّی حقّ انتخاب معلّمان خود را هم ندارند. دانش‌آموزان نمی‌دانند به چه کسی می‌توانند اعتماد کنند و یا چه همکاری‌های مشترکی می‌توانند داشته‌باشند. معلّمان نیز شرمنده‌اند که نمی‌توانند دنیای بیگانه‌ی مدرسه را بهترین مکان برای دانش‌آموزان در بهترین ایّام هفته بکنند. در پایان کار هم دانش‌آموزان و هم معلّم‌ها مایلند که هر چه سریع‌تر ساختمان مدرسه را ترک کنند. فشار روزانه امکان ایجاد جامعه را در مدرسه سلب می‌کند.
حتی اگر هم به اصطلاح فردی متخصّص در روان‌شناسی باشیم درک این ک یک قصّه چه تأثیری در دانش‌آموز یا گروهی از دانش‌آموزان دارد، کاری بس دشوار است. زیرا قصّه‌ اغلب در یک محیط اجتماعی ـ تاریخی شکل می‌گیرد و این محیط به همان اندازه قصّه را می‌پذیرد که قصّه یا قصّه‌گو.
هدف غایی من از انتخاب این راه حل، پرورش قدرت آفرینش قصّه‌های جدید، با طراوت و سالم است که به ما کمک می‌کنند تا با ناملایمات زمانه بهتر روبه‌رو شویم. قصّه‌‌های سالم و یاریگر، هر جا که باشیم و هر زمان که بخواهیم به آنها امکان بروز دهیم، خود به خود از درون ما جاری می‌شوند. ساختن داستانی سالم، خوشایند و با روح که واقعاً منطبق با مقتضیّات زمان باشد فرایندی است که درون خفته‌ی ما را بیدار می‌کند و احساسی از شگفتی و شادی را در ما بر‌می‌انگیزد و ما را در سفرهای مخاطره‌آمیز و سرگیجه‌آور نیرو می‌بخشد.
3 ـ کار با تصاویر
تصاویر دارای پیام‌های مختلفی هستند. اگر تصاویر(که شامل عکس و نقاشی هستند) را به دو گروه تصاویر برای بزرگسالان و تصاویر برای نوجوانان تقسیم کنیم، مشاهده خواهیم کرد که تصاویری که مخاطب نوجوان دارند به راحتی می‌توانند جانشین موضوع‌های کلامی شوند. در این رابطه کتاب نگارش 10، «در مسیر آفرینش» نوشته‌ی سودابه امینی، منبع بسیار خوبی برای بررسی این روش نو در تدریس انشا بود. در این کتاب علاوه بر تشریح این روش به نحوه‌ی اجرای آن در کلاس هم اشاره‌ شده‌است.
معلم می‌تواند بنا به هدفی که دارد، تصاویری را که پیام‌های عاطفی، اجتماعی، طنز و... دارند انتخاب نموده و در هر جلسه یک یا چند تصویر را به عنوان موضوعی برای نگارش دانش‌آموزان مورد استفاده قرار دهد.
ب ـ مراحل اجرای راه‌حل‌ها
1ـ راه‌حل اول خاطره‌نویسی
مدّت‌ زمانی را که برای این روش در نظر گرفته‌بودم، 3 جلسه زنگ انشا بود. برای اجرای این روش، هر جلسه من ضبط صوت را با خودم به کلاس می‌بردم. بچّه‌ها دفتر خاطراتی به این منظور همیشه همراه خود داشتند. نوار موسیقی باران عشق از ناصر چشم آذر، که آهنگ بی‌کلام و ملایمی دارد را انتخاب کرده‌بودم. ضبط صوت را روشن می‌کردم و از دانش‌آموزان می‌خواستم که یکی از خاطرات خود را به دلخواه انتخاب کرده و بنویسند. همه‌ی دانش‌آموزان مشغول به کار خود می‌شدند وقتی آنها مشغول نوشتن بودند من هم بر نوشته‌های آنان نظارت داشتم. اگر از نظر املای کلمات اشکالی داشتند به آنها تذکّر می‌دادم. این مرحله در مدت زمان 15تا20 دقیقه طول می‌کشید. سپس دانش‌آموزان خاطرات خود را می‌خواندند.
مشکلات حین اجرا
در ابتدا دانش‌آموزان به پخش صدای موسیقی اعتراض می‌کردند و از نوشتن امتناع می‌کردند. بعد از چند دقیقه‌ای که در سکوت به آهنگ گوش می‌دادند گویی کلمات به ذهنشان هجوم می‌آورد و فوراً به نوشتن می‌پرداختند.
چگونگی نظارت بر اجرای راه حل
در ابتدای هر جلسه باید دفتر خاطرات دانش‌آموزان را بازدید می‌کردم که همه همراه خود داشته‌باشند.
راه‌حل دوم: قصّه‌گویی
در این روش من ابتدا با مطالعه‌ی «کتاب‌های ‌نگارش10،4،3،2،1»که از نوشته‌های سید حسین حسینی‌‌نژاد بود، کتاب‌هایی را به پیشنهاد این نویسنده انتخاب کرده و استفاده کردم. علاوه بر این‌که این 5 کتاب شامل بخشی به نام «خواندنی‌های همراه» بود که داستان‌هایی را متناسب با سن دانش‌آموزان بیان کرده‌بود. از آن داستان‌ها هم استفاده کردم.
مدت زمان اجرای این روش 4 ماه بود یعنی از ابتدای دی‌ماه تا پایان فروردین. در این روش من متن داستان را از کتاب‌هایی که در بالا گفتم انتخاب می‌کردم و با پیش‌مطالعه به سر کلاس می‌آمدم و مدت 5 تا 10 دقیقه از ابتدای زنگ را به خواندن آن اختصاص می‌دادم.
مشکلات حین اجرا
در استفاده ازاین روش به مشکلی برخورد نکردم.
چگونگی نظارت بر اجرای راه حل
در این روش به دلیل این‌که فقط معلّم محور اجرا بود. هیچ گونه نظارتی در حین اجرا نیاز نبود.


راه‌حل سوم: کار با تصاویر
در این روش ابتدا تصاویر مناسبی را از رایانه‌ی شخصی خودم در برنامه‌ی ورد[1] انتخاب کردم و کپی گرفتم و در اختیار همه‌ی دانش‌آموزان قرار دادم. سپس از دانش‌آموزان خواستم که دفتری جداگانه را به این امر اختصاص دهند یا اینکه کتابچه‌های کوچکی را با سلیقه‌ی خود بیارایند و در جلساتی که با تصاویر کار می‌کنیم همراه خود داشته‌باشند. در استفاده از تصاویر به دو شیوه عمل می‌کردم:
1ـ استفاده از تصاویر برای خلق داستان
2ـ انتخاب تصویر و نوشتن خاطره‌ای متناسب با آن
در شیوه‌ی اول، دانش‌آموزان مختار بودند تا یک یا دو تصویر را انتخاب کنند و سپس متناسب با تصویر خود داستانی را با شخصیّت‌هایی دلخواه خلق کنند و در خاتمه برای داستان خود یک عنوان مناسب برگزینند.
در شیوه‌ی دوم، ابتدا از دانش‌آموزان می‌خواستم تا یکی از تصاویر را انتخاب کنند و خاطراه‌ای را که در ارتباط با آن تصویر به یاد می‌آورند را بنویسند.

مشکلات حین اجرا
در این روش به دلیل این‌که دانش‌آموزان مجبور بودند از کاغذ و قیچی و چسب و... استفاده کنند، گاهی نظم کلاس را به هم می‌زدند. البتّه با کمی صبر و حوصله کم کم فعّالیّت‌های دانش‌آموزان نظم پیدا کرد.
چگونگی نظارت بر اجرای راه حل
در هر جلسه یک نفر از دانش‌آموزان مسئول بازدید وسایل دانش‌آموزان بود و نفر دیگری هم مسئول آوردن وسایلی مانند چسب و قیچی و مانند این‌ها بود که اگر احیاناً کسی به آن‌ها نیاز پیدا کرد نظم کلاس را به هم نزند به این منظور که در اجرای روش مشکلی پیش نیاید.
بخش ششم: اطلاعات مربوط به تغییرات ایجاد شده (شواهد 2)
در بخش شواهد یک به مشکلاتی از قبیل خسته‌کننده بودن کلاس، عدم تنوّع موضوعات انشا و... از نظر دانش‌آموزان اشاره کرده‌بودم. بعد از گذشتن 2 تا 3 جلسه از اجرای این روش‌ها، دانش‌آموزان چنان مجذوب درس انشا شده‌بودند که بی‌صبرانه به انتظار رسیدن روز چهارشنبه و زنگ انشا بودند تا باری دیگر لذت نوشتن را تجربه کنند.
در بخش شواهد یک، مهری و زینب از جمله دانش‌آموزانی بودند که از نوشتن می‌ترسیدند و همیشه از نوشتن هراس داشتند. بعد از اجرای این روش‌ها، مشکل آنها نیز بهبود یافت. دفتر مهری و زینب سرشار از انشاهایی بود که توانایی این دانش‌آموزان را در نوشتن به اثبات می‌رساند. که نمونه‌هایی از آثار آنها در بخش پیوست ضمیمه‌ خواهدشد. اعتماد به نفس آنان چنان تقویت شده‌بود که مهری بعد از 3 یا 4 جلسه خود داوطلبانه برای خواندن انشا می‌آمد و با لحنی لطیف و دلنشین انشای خود را می‌خواند. همه‌ی دانش‌آموزان هنگام خواندن انشای او چنان ساکت می‌شدند که گویی کسی در کلاس نیست.
بعد از گذشتن حدود 5 جلسه از تغییر روش‌ها با مادر مهری و زینب تماس تلفنی داشتم، آنها نیز از بهبود نسبی آنان خبر دادند و اعلام رضایت می‌کردند. ولی به این مسأله آگاه بودم که تداوم این روش‌ها اثر بهتری خواهد داشت.
دانش‌آموزان داستان‌هایی را که نوشته‌بودند، به صورت کتاب‌های داستانی درآوردند. چند نمونه از این کتاب‌ها در بخش پیوست‌ها ضمیمه‌ خواهدشد.

نتیجه‌گیری
اگر معلّم در کلاس انشا هنرمندانه عمل کند، می‌تواند از ادبیّات برای رسیدن به دو هدف کلّی استفاده نماید:
1ـ استفاده از ادبیّات برای معنا بخشیدن به زندگی
2ـ استفاده از ادبیّات برای معنا آفریدن در زندگی
هدف‌ اوّل با خواندن آثار ادبی‌ای (قصّه‌گویی) که برای کودکان و نوجوانان خلق شده به دست می‌آید و هدف دوم‌ با ایجاد زمینه برای خلق آثار ادبی(کار با تصاویر) توسط نوجوان حاصل می‌شود. بدیهی است که برای رسیدن به این اهداف باید به تقویت انگیزه‌ی نوشتن و خواندن در نوجوانان بپردازیم.
معلمان ظریف و نکته‌بین با استفاده از روش‌هایی مانند: الگوی بدیعه‌پردازی، خاطره‌نویسی، انشای گروهی، قصّه‌گویی، کار با تصاویر.علاوه بر رسیدن به این هدف والا به اهداف جزئی زیر نیز نائل شوند که به شرح ذیل است:
ـ غنی‌سازی گنجینه‌ی لغات
ـ تربیت تخیّل و هدایت آن به سمت خیال فرهیخته
ـ آشناسازی نوجوان با ساخت زبان در شعر و قصه
ـ غنی‌سازی تصویر‌های ذهنی
ـ ایجاد عادت مطالعه به عنون امری اجتناب‌ناپذیر
ـ آشناسازی نوجوان با بار حسی تصاویر
نکته‌ی حائز اهمیّت این است که در سایه‌ی به کارگیری این روش‌ها، ترس از نوشتن در دانش‌آموزان برطرف شده و جای خود را به حس اعتمادبه نفس و خودباوری خواهد داد.
در پایان این مقاله با این نتیجه می‌رسیم که باید با تمام وجود فکر و اندیشه‌ها را فقط آبیاری کنیم تا خودشان شکوفا شوند نه اینکه مانند مجسّمه آنها را خشک کنیم و تفکّر و تخیّل و خلّاقیّت رادر آنها از بین ببریم به امید روزی که هر فرد در جامعه با استفاده از خلّاقیّت‌های خود یک مبتکر توانا باشد.
پیشنهادات
ابتدا از تمامی دست‌اندرکاران این اقدام مفید و سازنده تشکر می‌کنم و به ویژه از کس یا کسانی که ایده و نظر اولیّه‌ی آن را طرح کردند. چرا که همین مسأله انگیزه‌ی مرا در ادامه این راه دشوار افزون کرد و تمام مشکلات و سختی‌های راه را بر من هموار کرد زیرا می‌دانستم کسانی هستند که حداقل این اقدام پژوهی را مطالعه می‌کنند. در طول هشت سال تدریس انشای فارسی کارهایی کوچک انجام دادم ولی با بی‌مهری‌های فراوانی از سوی مسئولان این منطقه روبرو شدم. آن‌گونه که انگیزه‌ی خود برای شرکت در برنامه‌ی معلّم پژوهنده از دست می‌دادم. ولی امسال با بهبود کیفیّت اجرای کار و ارزش‌گذاری بیشتری که روی این مسأله صورت گرفت، تصمیم گرفتم تا من هم به این طریق بر تجربیّات خود اضافه کنم.
فهرست منابع
کتب:
1. امینی، سودابه، در مسیر آفرینش، کتاب نگارش 10، انتشارات لوح زرّین، 1386.
2. حسینی‌نژاد، سید حسین، آموزش خاطره‌نویسی، انتشارات سهیل پویش، پاییز 1380.
3. ــــــــــــــــــ، انشا دیدگاه‌ها روش‌ها، نگارش1، انتشارات لوح زرّین، 1384.
4. ــــــــــــــــــ، ره‌یافت‌های آموزشی و تربیتی در درس انشا، نگارش 6، انتشارات لوح زرّین، 1384.
5. ــــــــــــــــــ، شانه بر زلف سخن، نگارش3، انتشارات لوح زرّین، 1383.
6. ــــــــــــــــــ، شیوه‌های خلّاق آموزش انشا، نگارش2، انتشارات لوح زرّین، 1384.
7. ــــــــــــــــــ، نوشتن رویش اندیشه، نگارش4، انتشارات لوح زرّین، 1386.
8. زایپس، جک، هنر قصّه‌گویی خلّاق، ترجمه مینو پرنیان، انتشارات رشد، بهار 1380.
9. زیگلر، ایزابل، هنر نویسندگی‌ خلّاق، ترجمه خداداد موقر، زمستان 1386.
10. فضلی‌خانی، منوچهر، راهنمای عملی روش‌های مشارکتی و فعّال در فرآیند تدریس، انتشارات آزمون نوین.
11. ملون، نانسی، قصّه‌گویی و هنر تخیّل، ترجمه زهرا مهاجری و محمدرضا صادقی اردوبادی، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، بهار 1377.
12. موام، سامرست، درباره‌ی رمان و داستان کوتاه، ترجمه کاوه دهگان، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی، تهران، 1372.
13. میرصادقی، جمال، داستان و ادبیات، نشر نگاه، 1375.
14. نعمت‌اللهی، مسرور، انشا و خلّاقیّت، انتشارات اسرار دانش، پاییز 1380.
15. داستان‌گویی نمایشی در ایران، مجله پژوهش زبان و ادبیّات فارسی، دوفصلنامه علمی و پژوهشی، شماره‌ی7، پاییز و زمستان 1385.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی