جمعه, 21 ارديبهشت 1403

 



موضوع: چگونه مي توانم مشكل گوشه گيري خواهرم را رفع كنم؟

چگونه مي توانم مشكل گوشه گيري خواهرم را رفع كنم؟ 9 سال 4 ماه ago #107825

چگونه مي توانم مشكل گوشه گيري خواهرم را رفع كنم؟
مقدمه
علم از آن نقطه و آن زمان آغاز شد كه بشر به فكر حل مسائل مختلف زندگي افتاد. به عبارت ديگر، تاريخ تولد بشر است. بشر اوليه براي حل مسائل و مشكلات خود از ابتدايي ترين مرحله شروع كرد و به كمك برخي از روابط تجربي قادر شد پيرامون خويش را كم و بيش بشناسد و بدين طريق پيچ و تاب و فراز و نشيب هستي آگاه شد(دلاور،1380،ص 3).
یکی از این علوم، علم روانشناسی است. منظور از روانشناسی، علاوه بر پیشرفت علمی و صنفی بهبود بخشیدن به زندگی انسان نیز هست. این علاقه روزافزون روانشناسان به مسائل روزمره و علمی بشر ، موجب شده است که دانش ما در افراد،به ویژه کسانی که دچا مشکلات روانی هستند، به طور قابل ملاحظه ای افزایش یابد.عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است.
در هر طبقه و صنفی و در هرگروه و جمعی ، اشخاص نامتعادلی زندگی می کنند. بنابراین در مورد همه افراد، اعم از کارگر و دانش پژوه، پزشک و مهندس، زارع ، استاد دانشگاه و غیره، خطرابتلا به ناراحتیهای روانی وجود دارد. به عبارت دیگر هیچ فرد انسانی در برابر امراض مصونیت ندارد (شاملو، 1378،ص 11).
رفتار کم رویی و انزواطلبی ، یکی از رفتارهای نسبتاً شایع است که فرد را به شدت آزار می دهد و اگر درمان نشود نوجوان را به سمت و سوی مشکلات دیگری مثل عدم اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب و زود رنجی سوق خواهد داد. عدم احساس توانمندی و کمی عزت نفس و نیز ناتوانی در بروز احساسات، بیان افکار و نظریات، خود باعث جدایی فرد از فعالیت های گروهی است.
گوشه گیری از نظرلغوی به معنای تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است. گوشه گیر کسی است که از مردم دوری می کند وعزلت می گزیند و بدان وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می سازد,البته هرنوع عزلت و در تنهای ماندن گوشه گیری تلقی نمی شود هر انسان گاه گاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی وحل مشکلات زندگی بپردازد گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از آمیزش با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد در این مورد اگر گوشه گیری بموقع درمان نشود به پیدایش حالات روانی شدید و افسردگی منجر می شود. (شفیع آبادی ، 1374، ص 94) .
کم بود محبت در خانواده می تواند یکی از علل بروز کم رویی باشد که توجه به به کودک و بر طرف کردن خواسته های او هم چنین تشویق و مورد مشاور ه قرار دادن می تواند در درمان این نقیصه کمک کند.
در جلسه مشاوره معلم با اولیا که در هفته اول مهر ماه برگزار می گردد همراه پدرم به مدرسه رفتيم و درگوشه حیاط جدا از بقیه ایستاديم تا بتوانيم مشكلات خواهرم را با اولياء مدرسه بيان كنيم البته با اينكار تعجب مدير مدرسه را جلب كرديم چرا كه (حضور پدران در جلسات مشاوره معلمان آنقدر کم رنگ شده است که حضور گاه به گاه یک پدر مورد تعجب واقع می شود)
مشکل خواهرم فاطمه گوشه گیری و انزوا طلبی بود، پدرم چندین بار به مدرسه مراجعه کرده بود و از افت تحصیلی و بی علاقگی او در انجام تکالیف صحبت کرده بود و از اینکه علاقه ای ندارد که با سایر دانش آموزان دوست شود و همیشه توی لاک خودش است، نگران بود و خواستار حل مشکل خواهرم شده بود.
حس همخوني و اينكه واقعا اين گوشه گيري مشكلات فراواني را براي خواهرم ايجاد كرده بود ایجاب می کرد که نسبت به حل این مشکل باید احساس وظیفه نموده و تمام سعی و فکر خود را بکار انداخته تا مشکل خواهرم را حل کنم .
توصيف وضعيت موجود(تشخيص مسئله)
ما در محله شهرري (خيابان شهيد رجايي) تهران ساكن هستيم .
تمام ساكنان اين منطقه اكثرا از اقشار مختلف جامعه (كارگر، كارمندو...) سکونت دارند.
من و فاطمه و برادرم با پدرم زندگی می کنيم. ما از اردبيل به علت جدایی والدینمان به تهران و شهرري مهاجرت کرديم. فاطمه دختری با قد متوسط،یک مقدار اضافه وزن و با عینک برچشمان سیاه ریزش می باشد که با دوستانش نمی جوشد و سرش همواره پایین و در ردیف یکی مانده به آخر کلاس (طبق گفته خودش و پدرم) مي نشيند. فاطمه درخانه از وقتی شناختم و به رفتار او حساس شدم که ديدم خيلي كم حرف مي زند و اصلا با ديگران ارتباط برقرار نمي كند و اينكه همراه پدرم برای شرکت در جلسه مشاوره به دعوت معلم به دبستان رفته بوديم. پدرم تنها مردی بود که همراه من در گوشه حیاط جدا از بقیه ایستاده بود. قبل از ورود به جلسه به اتاق مشاور رفتيم و گفت: آقا این جلسه اجباری است ؟ نمی شه من را معاف کنید؟ پرسید چرا؟ گفت آخه همه خانم هستند ؟ پرسید چرا مادرش نیامده ؟ پدرم گفت بیمار بود نتواست به همراه دختر بزرگتر آمدم. به ما گفتند با خانم معلمش صحبت کنيد و نکات لازم را برای شما توضیح ميدهند.این گفتگوی کوتاه زمینه ای شد تا آخر هفته مفصلا در اين خصوص با پدرم صحبت كنم تا بتوانيم براي حل مشكل خواهرم يك فكر اساسي بكنيم.
پدر و مادر من باهم دختر خاله و پسر خاله هستند، سه تا فرزند هستيم یکی پسر که از خدمت سربازی آمده و مجرد است و جدا زندگی می کند، دیپلمش را گرفته و شاغل است. اولين فرزند دختر من هستم كه شاغل هستم. دختر دوم، فاطمه است که در کلاس پنجم درس می خواند و با هم با پدرم زندگی می کنيم.پدر و مادرم بيست و پنج سال زندگی مشترک داشتند و دو سال است با هم اختلاف پیدا کرده و منتظر رای دادگاه برای طلاق می باشند.مادرم شاغل است و در خانه پدر و مادرش زندگی می کند.پدرم که بعد از اختلاف با مادرم از شهرستان به تهران مهاجرت کرده و با تهیه یک منزل اجاره ای و یک مغازه خوار و بار فروشي با هم زندگی می کنيم. او مرد تقریبا چاق با قد کوتاه و خوش مشربی می باشد.نسبت به سرنوشت فرزندانش احساس مسئولیت می کند و برای رجعت به زندگی مشترک بی تمایل نیست. او مادرم را مسئول جدایی می داند و معتقد است که او آدم پر توقعی است و انتظارات زیادی از من در زندگی دارد.و معتقد است او از اول هم من را دوست نداشت و وساطت اقوام به این ازدواج انجامید .ولی برادرم هر دو را مقصر می داند و می گوید آنها هر دو لجباز هستند و از موضع خودشان کوتاه نمی آیند.
هر علت و معلولی که به این جدایی دامن زده است و یا هرکسی که مقصر بوده و یا نبوده آنچه که فعلا ثمره این عدم تفاهم شده است ، یک دختر یازده ساله است که دچار کم رویی و انزاوطلبی شده است و از زندگی دور از محبت مادر رنج می برد و نمی تواند مانند سایر بچه ها از زندگی لذت ببرد.
مسئله مطرح در این پژوهش پیدا کردن مقصر نیست بلکه به این مسئله می پردازم که چگونه با خواهرم که به هر دلیلی با این مشکل مواجه است برخورد کرده و مشکل او را حل نموده و ادامه زندگی با این شرایط واقعی را برای او سهل تر نماییم.
گردآوری اطلاعات ( شواهد یک)
از روشهای مشاهده ، مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش در شواهد یک و دو استفاده شده است.
برای حل مشکل خواهرم می بایست از پدرم و اقوام درباره خواهرم اطلاع پیدا می کردم و اينكه از معلم مدرسه هم سوالاتي بپرسم و مشكلاتمان را مطرح كنم. با پدرم درد دل كردم چرا كه من واقعا همه چي را از ابتداي زندگي نمي دانستم و اينكه واقعا از آينده فاطمه خواهرم نگران بود و خودش داوطلبانه پیش قدم شده بود بهترین گزینه برای گرفتن اطلاعات بود. لذا کارم را با مصاحبه از پدرم شروع کردم .
مصاحبه :
جلسه اول با پدرم مصاحبه داشتم ( 10/7/89):
- خوب ، پدر عزيزم -- اگر واقعا تمایل داری باهم مشکل فاطمه را حل کنیم باید صادقانه همه چي در مورد زندگیمام را برایم تعریف کنی البته تا انجا که فکر می کنی به صلاح است و به مشکل فاطمه ارتباط دارد.
پدرم اینگونه توصیف می کند::
مادرم كه دختر خاله ام است. نمی دانم چرا از من بدش می آید.از اول هم از من خوشش نمی آمد. تقصیر خاله ام بود که این وصلت را جور کرد. ما از اول هم در زندگی مشترک با هم تفاهم نداشتیم اما به خاطر حفظ آبرومان گذشت می کردیم و به نفع هم دیگر کوتاه می آمدیم البته بیشتر اوقات من کوتاه می آمدم .بعد که بچه دار شدیم بخاطر بچه ها زندگی مان بهتر شد .همان طور كه مي دانيد در شرکت کار می کردم و وضع حقوقم هم بد نبود .اما شرکت ورشکست شد و من از کار بیکار شدم .از این به بعد بود که کمک اختلاف ما شدید شد.بهانه های مختلف می آورد و بنای ناسازگاری را گذاشت .
- 25 سال با هم زندگي كرديم و سه تا بچه هستيد. كه هيچ كدام مشكلي نداريد. اولي كه تو هستي و مشغول به كار. دومي هم كه سرباز است و پسر خوبي است. و سومي كه خيلي آروم است و گوشه گير البته بعد از رفتن مادرت.
- به پدرم مي گويم بعد از بیست و پنج سال به این فکر افتادید که همدیگر را دوست ندارید؟!
-البته بهانه مادرت این بود که من کار درست و حسابی ندارم .
- قبل از بدنيا آمدن ما معتاد هم بودی ؟
- نه اصلا به هیج وجه
-بهتره كه از فاطمه بگوييد، واقعا فكر مي كنيد اصلا او مشكلي دارد؟
-فاطمه دختر حساسی است ، دوست دارد با مادرتان آشتی کنیم و در کنار هم باشیم .بیشتر توی خودش است و با خودش سرگرم است .مدرسه را دوست ندارد .هر روز او را با اکراه به مدرسه می آورم. می گوید همه ی بچه ها با مادرشان مدرسه می آیند و من خجالت می کشم. خلاصه اینکه اعصابم را خورد کرده است و نمی دانم با او چکار کنم ؟
به مدرسه خواهرم رفتم و بهتر اين ديدم كه با مشاور مدرسه فاطمه خواهرم صبحت كنم و مشكلاتمان را در ميان بگذارم شايد آنها هم در اين زمينه به من كمك كنند.
(مشاور مدرسه و معلمشان)‌آنها به من گفتند فاطمه خيلي آرام و گوشه گير است و خيلي هم درس نمي خواند و از من پرسيدند:
-چند مدت است که این طور شده است ؟
-از وقتی که از اردبيل به اینجا آمدیم ( شش ماه پیش ) کم کم بهانه های او شروع شده است و این آواخر هم خیلی کم حرف شده و سعی می کند کمتر در خانه با همه صحبت کند.
- شما بفرمایید که دقیقا بايد چه كاري انجام دهيم و چه کمکی از دست ما بر می آید؟
- شما اگر با مادرم تماس بگیرید و با او صحبت کنید شاید شکایتش را پس بگیرد و بخاطر خواهرم به زندگیش بر گردد. البته از طرف من نگویید که فلانی چنین تقاضایی کرده است.
(مشاور مدرسه) - چشم من در اولین فرصت با او صحبت خواهم کرد. و در ضمن مطمئن باشید که ما از هیچ کوششی برای حل مشکل فاطمه دریغ نخواهیم ورزید و هر طور شده مشکل او را بر طرف می کنیم اما شما هم باید قول بدهی که با ما همکاری لازم را داشته باشید. خود شما هم با مادرتان صحبت كنيد كه گفتم متاسفانه اصلا مادرم با من حرف نمي زند چون در گذشته زياد پشتيبان پدرم بودم. (شماره مادرم را یادداشت تا در فرصت مقتضی با او تماس بگیرد)
با خوشحالي از این جلسه بیرون رفتم و واقعا انرژی مثبت گرفته و به حل مشکل خواهرم در آینده امیدوار شده بودم و اينكه پدرم نيز فوق العاده خوشحال مي شود.
جلسه دوم كه با مشاور مدرسه داشتم ( 17/7/89):
-با مادرم که موفق نشده بودند تماس بگیرند ولی با مادربزرگم صحبت کرده بودند. او قول داده بود وقتی که دخترش برگردد به او بگوید که با مشاور مدرسه تماس بگیرد ولی فعلا که یک هفته می گذرد و خبری نیست .به نظر آنها حال که مادرم راضی به بازگشت نیست بايد خودمان واقعیت را بپذیریم و برای مشکل فاطمه نهایت سعی و تلاش خودمان را بکنیم.ارتباط عاطفی مان را با او بیشتر کنيم. پدرم و من زودتر به منزل بیاييم . و نگذاريم زیاد تنها باشد. از دوستانش بخواهيم در غیاب ما به منزل بیایند و با فاطمه بازی کنند و تکالیف مدرسه را با هم انجام دهند.هدیه مناسب برایش بخريم و تشویقش کنيم. همچنین ارتباطمان را با مدرسه بیشتر کرده و با معلمش صحبت کنيم.
- همه اش تقصیر مادربزرگتان است ، من می دانستم او نمی گذارد مادرتان برگردد . من به دنبال زدن یک مغازه خوار و بار فروشي در شهرري هستم .و بنا دارم که خانه را نیز عوض کنم . اینجا که هستیم اتاقش کوچک و دلگیر است. احساس می کنم فاطمه خوشش نمی آید.
- به پدرم گفتم حتما این کار را هر طور صلاح ميداند انجام دهد. تغییر در محل زندگی می تواند روحیه خواهرم را نيز عوض کند. ( او را تشویق به تغییر خانه کردم.)
مصاحبه با معلم نیز می توانست به شناخت من از فاطمه در مدرسه بيشتر کمک کند.
- خانم معلم عزيز با تشكر از زحمات شما، نظر شما در رابطه با فاطمه چیست؟
-درسش زیاد تعریف ندارد.او بیشتر توی خودش است. توجه ای به درس ندارد. با بچه ها نمی جوشد. چند بار با پدرتان صحبت کرده ام ولی هیچ فایده ای نداشته است.
- با توجه به اینکه فاطمه با ما زندگی می کند و از محبت مادر محروم می باشد. لطف کنید یک مقدار توجه تان را به او بیشتر کنید .و محبت کنید. به بهانه های مختلف تشویق کنید و جایزه بدهید. و در کار گروهی مشارکت دهید و بچه ها سفارش کنید با او دوست شوند. و سعی کنید به او در مدرسه مسئولیت بدهید و ما هم همكاريهاي لازم را در اين خصوص انجام خواهيم داد.
- من تا آنجا که از دستم بر بیاید برای بهبود خواهرم ازهیچ کوششی دریغ نمی کنم. ولی او خودش تمایلی برای دوست شدن با ديگران را ندارد و با اعضاي فاميل زياد ارتباطي ندارد و معمولا در كارهاي خانه نيز دخالتي نمي كند.
انتخاب راه حل هاي ممكن
معلمان و والدین در رفع مشکلات کودکان گوشه گیر نقش بسزایی دارند و با صمیمیت و محبت باید به تمام تغییرات رفتاری مناسب و موفقیت آمیز آنان توجه کرده ، آنان را تشویق کنند و بدین وسیله کودکان را به سوی فعالیتهای اجتماعی سازنده در مدرسه و خانه راغب سازند . بردن به گردشهای علمی ، تشویق به سخن گفتن در حضور والدین و دوستان و بستگان و جرات دادن به او بدین معنی که می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شرکت دادن در فعالیتهای هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله اعمالی است که مهارتهای اجتماعی دانش آموزان و کودکان را افزایش می بخشد و آنان را در مبارزه با گوشه گیری یاری می دهد ( شفیع آبادی ،1374، ص 97).
با توجه به اطلاعاتی که از طریق مصاحبه با پدرم و معلم فاطمه بدست آوردم و همچنین مطالعه کتاب های روانشناسی تربیتی و مراجعه به اینترنت و مشورت با چند تن از مشاوران راه حل هایی که برای درمان گوشه گیری مفید بود به شرح ذیل لیست کردم:
1. صحبت با مادرم (البته با كمك مشاوران مدرسه) و تشویق او به بازگشت قبل از اینکه حکم طلاق صادر شود.این بهترین و موثرترین راه برای حل مشکل خواهرم فاطمه بود.
2. و خودم نيز با دادن مسئوليت در خانه به او و كمك كردن در درسهاي مدرسه و توجه بيشتر به او
2. صحبت با پدرم و اینکه او خودش را با واقعیت موجود وفق داده و برای زندگی خواهرم از هیچ کوششی دریغ نورزد: به او احترام بگذارد،محبت کند، به درس هایش توجه کند،به خواسته هایش توجه کند، پای صحبت هابش بنشیند، با او در انجام امور منزل مشورت کند،مسئولیت بدهد، تشویق کند، با مدرسه در ارتباط باشد.
3. صحبت با معلم فاطمه؛به او محبت کند،مسئولیت بدهد، توجه داشته باشد.تشویق کند، درکارهای گروهی مشارکت دهد.
4. صحبت با معاونین آموزشی و پرورشی:حمایتهای عاطفی در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش آموز، واگذاری مسولیت های مناسب با تو جه بر میزان توان جسمی و روحی دانش آموز،تشویق و زمینه سازی حضور در فعالیت های جمعی و گروهی مانند انتظامات ، مراسم صبحگاهی، گروه سرود و نمایش و شورای دانش آموزی
انتخاب راه حل مناسب ، اعتبار بخشي و اجراي راه حل
با توجه به شرایط زندگی ما به نظر می رسید.شاید کمک به بازگشت مادرم بهترین گزینه برای سرو سامان دادن زندگیمان باشد و دیگر نیاز به هیچ اقدامی نباشد. چون مشکل از سرچشمه یعنی از جایی که بوجود آمده بود حل می شد .لذا قبل از هر چیز سعی نمودم به توصیه پدرم چندین بار با مادرم تماس بگیرم و با او صحبت کنم و شاید متقاعدش نمایم و به زندگی مشترکمان بازگردانم اما متاسفانه او هیچ وقت به تلفن های من پاسخ نداد و فقط توانستم با مادربزگم و اقوام صحبت كنم که آنها نيز هیچ کمکی به من برای فراهم کردن زمینه تماس تلفنی با مادرم نکردند. لذا وقتی از این اقدام مایوس شدم در صدد بر آمدم این مشکل را از طریق علمی و با نظر متخصصان علم روانشناسی و تعلیم تربیت حل نمایم.
بهترین راه حل ممکن محبت کردن و دادن مسئولیت بود.لذا به افرادی که در تعلیم وتربیت فاطمه ارتباط مسقیم داشتند، من جمله پدر ، معلم ، معاونت آموزشی، معاونت پرورشی، مربی ورزش توصیه شد به فاطمه توجه بیشتری داشته و به او در عرصه های مختلف ، مثل عضویت شورای مدرسه ، بهداشت یار و انتظامات ، مبصری، گروه سرود ، نمایش ، مشاوره در امور منزل و ....
موثر ترین فرد در زندگی فاطمه و اینکه بیشترین تاثیر را می توانست در تعلیم وتربیت او داشته باشد، پدرم بود، لذا با او بطور مفصل در خانه صحبت كردم و به نتيجه رسيديم كه که جای خالی محبت مادرم را برايش پر کند. وقت بیشتری را در منزل برای او اختصاص دهيم. سعی کنيم هر روز صبح ها تا جلوی درب مدرسه او را مشایعت کنيم، بعد از ظهرها زودتر به منزل برگرديم. در انجام امور منزل با او مشورت کنيم. منزل نامناسب استیجاری خود را تغییر دهيم. ارتباطمان را با معلم فاطمه بیشتر نموده و زمینه را برای ارتباط بیشتر او با دوستانش فراهم كنيم.
شخص دومی که می توانست تاثیر زیادی در شخصیت فاطمه داشته باشد و به او در حل مشکلش کمک کند معلم او بود.به معلمش توصیه شداو را در کارهای گروهی درگیر کند و به او مسئولیت بدهد .همچنین محبت خود را از او دریغ نکند. از آنجایی که معلم فاطمه شخصی دلسوز و مهربان و علاقه مند به امور پژوهشی بود نهایت همکاری را داشتند . او را به عنوان نماینده کلاس انتخاب کردند .و به سایر دانش آموزان توصیه نمودند که با فاطمه دوست شده و او را در کار های گروهی مشارکت دهند.
فاطمه در انتظامات مدرسه به معاون آموزشی کمک می کرد و عضو گروه سرود هم بود.
اهم راهكار هاي ارائه شده به شرح زير مي باشد:
- دادن مسئولیت توسط معاونت پرورشی ، آموزشی و معلم کلاس
- جابجایی محل سکونت و عوض کردن خانه توسط پدرم
- توجه کردن به دانش آموز توسط معلم و مدیر و معاون آموزشی
- تشویق کردن در مناسبت های مختلف چه از نظر درسی و چه از نظر پرورشی
- بردن اردو و گردش های علمی
- شرکت پدرم در پیاده روی روز خانواده (در پارك نزديك محل) به همراه فاطمه خواهرم
- فراهم کردن زمینه مشارکت پدرم با مدرسه مانند فروش مواد غذايي به مدرسه

گرد آوری اطلاعات( شواهد 2)
مشاهده :چند مدت بود که رفتار فاطمه را از نزدیک بطور غیر مستقیم زیر نظر داشتم. به مدرسه كه رفتم ديدم در بحث ها مشارکت دارد.اظهار نظر می کند. می خندد و خوشحال است. در حیاط دست درگردن دوستانش می اندازد و قدم می زند. او اجتماعی تر شده، سلام می کند.خوشحال است، دیگر سرش پایین و منزوی نیست. اگر کسی از اول او نمی شناخت متوجه نمی شد او واقعا مشکل داشته باشد.
مصاحبه با پدرم ( اردیبهشت 90)
- پدر عزيزم به نظر شما وضعيت روحي و درسي خواهرم چطور است؟
- دست شما درد نكند و اينكه، فاطمه خیلی بهتر شده است هم از نظر درسی و هم از نظر روحی.این برنامه اردوی مدرسه هم در روحیه فاطمه خیلی تاثیر خوبی داشت.من از وضعیت تحصیلی او هم راضی هستم.
-فکر می کنید کدام برنامه ی ما در رفتار او تاثیر بیشتری داشته است؟
-بيشتر مسئولیت هایی که در خانه و مدرسه به او داده شده بود. مشاركت در شستن ظرفها و كارهاي خانه داري و غذا پختن او را خیلی خوشحال می کرد . وقتی به خانه می آمد با خوشحالی می گفت : بابا امروز مبصر شده ام . یا اینکه من انتظامات هستم و ... این برنامه اردوی مدرسه هم خیلی خوب بود و در روحیه فاطمه واقعا تاثیر مثبت گذاشت .دست شما وخانم معلمش درد نکند .
مصاحبه با معلم فاطمه(اردیبهشت 90)
- با تشکر از زحماتی که برای خواهرم فاطمه و سایر دانش آموزان کشیدید .به نظر شما وضعیت فاطمه تغییر کرده است یا نه ؟
-وضعیت تحصیلی فاطمه نسبت اوایل سال بهتر شده و از نظر روحی هم خیلی بهتر شده. دیگه آن حالت گوشه گیری که داشت ، ندارد. با بچه ها می جوشد، درکلاس سر حال است.در کارهای گروهی مشارکت دارد. در بین امتحانات جشن تولد گرفته و دوستانش را دعوت کرده است .چون در فکر تدارکات جشن بوده امتحان درس تاریخ را خوب نداده است به همین دلیل نمره تاریخ او افت کرده است.
- به نظرمن ،اینکه او از آن حالت گوشه گیری که در اویل سال داشت به این مرحله رسیده است که دوستانش را به جشن تولد دعوت می کند و در روابط اجتماعی اش پیشرفت کرده است خیلی با ارزش تر از دو نمره افتی است که در درس تاریخ آورده است.
-در مجموع من از وضعیت فاطمه راضی هستم.
وضعیت تحصیلی
مشاهده کارنامه نوبت دوم او گویای این مطلب است که وضعیت درسی او در نوبت اول و دوم تغییر چندانی نداشته است در بعضی دروس کاهش و بعضی دروس افزایش داشته است. او با معدل کل 66/17 قبول شد.
نوبت قرآن هدیه املا انشا قرائت فارسی تاریخ ومدنی جغرافیا ریاضیات علوم تجربی هنر ورزش معدل
اول 18 18 15 17 20 15 18 16 19 19 20 17.73
دوم 18 18 18 17 19 13 16 19 17 19 20 17.64
نتيجه
توجه کردن ، دادن مسئولیت ، محبت کردن ، مشارکت دادن در امور منزل و مدرسه از جمله اقدامات موثری بود که به فاطمه کمک کرد تا در شرایط عادی مانند سایر دانش آموزان به زندگی خود ادامه دهد. و بتواند با مشکل عدم مهر مادری کنار بیاید و خود را با زندگی موجود وفق دهد.
مباني نظري پژوهش
کودک کمرو هر چند که برای دیگران ناراحتی ورنجش ایجاد نمی کند لکن ممکن است
به علت دنج تاشی از احساس نا امنی وبی کفایتی در خود جزء ناشادترین کودکان
باشد. درنتیجه پیوسته بد نیای درون خویش پناه می برد. و اگر در مورد رفتار غیر اجتماعی این قبیل کودکان و نوجوانان چاره ای اندیشیده نشود احتمالا خطرناکترین و مساعد ترین وضع را برای ابتلاء به اسکیزو فرنی (جنون خواهند داشت . هر چند که همه کودکان کمرو و منزوی به بیماری روانی دچار
نمی شوند لکن تعدادی از آنان قربانی این بیماری خواهند بود.گوشه گیری، کم رویی و انزوا طلبی عارضه ای است که باعث می شود کودک و نوجوان از برقرار کردن ارتباط با افراد و محیط خارج دوری کنند. این کودکان و نوجوانان نوعاً با تقلیل یافتن علایق ذهنی و عاطفی نسبت به اطرافیان خود از داشتن دوستان نزدیک و صمیمی محروم اند. نوجوانی که کم رو و گوشه گیر است، معمولاً از حضور در فعالیت های جمعی سرباز می زند و فقط با تک دوست خود که نوعاً به او بسیار وابسته می شود اوقات خود را سپری می کند.
گوشه گیری
گوشه گیری از نظر لغوی به معنی تنها و مجرد و در خلوت نشستن و از جمع کناره گرفتن است . گوشه کیر کسی است که از مردم دوری می کند و عزلت می گزیند و بدان وسیله خود را با محیط اطراف سازگار می سازد؛ البته هر نوع عزلت و در تنهایی ماندن ، گوشه گیری تلقی نمی شود . هر انسان گاهگاهی دوست دارد تنها باشد تا به خود شناسی و حل مشکلات زندگی بپردازد. گوشه گیری زمانی حالت بیماری پیدا می کند که فرد از آمیزش با جمع و همنوعان بیزار و بیمناک باشد. در این مورد، اگر گوشه گیری بموقع درمان نشود به پیدایش حالت روانی شدید و افسردگی منجر می شود (شفیع آبادی ، 1374، ص 94)
یک کودک ممکن است به دلایل مختلف نتواند با کودکان دیگر ارتباط متقابل برقرار سازد. یکی از دلایل ممکن است به ترس از عکس العمل هایی از قبیل مورد حمله واقع شدن ، نادیده گرفته شدن ، یا مورد تمسخر قرار گرفتن مربوط باشد . مع هذا ، دلایل دیگر با ناتوانی کودک از فرا گرفتن مهارتهای اجتماعی مورد نیاز برای برقرار کردن ارتباط متقابل موثر و مفید با همسن و سالان ارتباط داشته باشد . برای مثال ، کودکی که نمی داند چگونه با دیگران بازی کند به احتمال زیاد ارتباط با کودکان دیگر را ناخوشایند و تشویش انگیز خواهد یافت. در این صورت، کناره گرفتن از گروه بر اثر تقلیل اضطراب تقویت می شود .
نمونه ای از کودکانی که گوشه گیری اجتماعی آنان به کمبود مهارتهای اجتماعی بر می گردد توسط بول، استوارد، هریس و بر ارائه شده است. این مولفین درباره بچه ای کودکستانی که نمی دانست چگونه از وسایل زمین بازی استفاده کند گزارش داده اند . در نتیجه این کمبود ، کودک مزبور به ندرت با کودکان دیگر ارتباط متقابل برقرار می کرد ولی پس از آنکه محققین مورد بحث طرز استفاده از وسایل زمین بازی را به او یاد دادند تماسهای بدنی و کلامی کودک با کودکان دیگر و نیز شرکت او در بازیهای مستلزم همکاری
با دیگران به سرعت افزایش پیدا کرد. متاسفانه گوشه گیری اجتماعی تنها از طریق تقویت منفی ناشی از تقلیل اضطراب حفظ نمی شود بلکه تقویت مثبتی نیز که غالبا به صورت توجه بیشتر افراد بزرگسال به کودک «خجالتی » بروز می کند باعث نگهداری این حالت می گردد .
علایم و نشانه ها
گوشه گیری با یک سلسله علایم متعدد و به هم پیوسته همراه است . گوشه گیر چون مشکلاتش را نمی تواند در عالم واقعیت حل کند ، به تخیل فرو می رود و به خیالبافی می پردازد . او انسانی است بی هدف و نمی داند چه باید بکند و برای آینده اش چه طرحی بریزد. از مردم گریزان است و هر تمنا و خواهش را یک تحمیل تلقی می کند و در برابر آن بشدت مقاومت می کند ؛ از این رو ، اطرافیان دچار تضاد و کشمش می شود. برای دفاع از حقش اقدام نمی کند و کناره گیری را بر تلاش ترجیح می دهد .
محدود ساختن تمام جنبه ها و فعالیتهای زندگی ، خجالت و سکوت ، محرومیت ، ناتوانی در برقراری رابطه با دوستان و معلمان ، فرار از فعالیتهای اجتماعی و به تعویق انداختن انجام دادن کارها ،
بی حوصلگی و کسالت و احساس خستگی و نگرانی از آینده ، کمک نخواستن از دیگران ، هنگام نیاز ، در انجام دادن کارها از این شاخه به آن شاخه پریدن ، سازش با وضع موجود و اعتراض نکردن به آن ، حتی در صورت احساس ناراحتی و نگرانی ، احساس پوچی و بی ارزشی ، ابراز وجود نکردن، تسلیم شدن در برابر خواسته های دیگران ،تقصیر گناهان را به گردن گرفتن ،ناتوانی در بروز احساس خصومت و پرخاشگري ، اجتناب از رقابت ، درون گرايي و در خوى فرو رفتن، زود رنجي ، داشتن نگرش منفي و بدبينانه به اطرافيان ، مطرح نكردن اشكالات درسي در كلاس و عقب ماندگي درسي در بين دانش آموزان گوشه گير بسيار مشاهده مي شود .
علائم گوشه گیری را بطور خلاصه به شرح ذیل می توان بر شمرد:
1-به تخیل فرو می رودوبه خیالبافی می پردازد 2- ازمردم گریزان است وهر تمنا وخواهش را یک تحمیل تلقی می کند ودر برابرآن مقاومت می کند 3- برای دفاع ازحقوقش اقدام نمی کند وکنار ه گیری را برتلاش ترجیح می دهد 4- محدود ساختن تمام جنبه هاوفعالیت های زندگی 5-خجالت و سکوت 6- ناتوانی در برقراری روابط با دوستان ومعلمان 7- فرار از فعالیتهای اجتماعی وبه تعویق انداختن انجام دادن کارها 8- بی حوصلگی وکسا لت واحساس خستگی ونگرانی از آینده 9- کمک نخواستن از دیگران هنگام نیاز10- درانجام دادن کارها از این شاخه به آن شاخه پریدن 11- ساز ش با وضع موجود واعتراض نکردن به آن حتی در صورت احساس ناراحتی12- احساس پوچی وبی ارزشی 13- ابراز وجود نکردن 14- تسلیم شدن دربرابر خواسته های دیگران 15- تقصیر گناهان را به گردن دیگران انداختن 16- ناتوانی دربروز احساس خصومت وپرخاشگری 17-اجتناب از رقابت 18- درون گرایی و در خود فرو رفتن 19- زود رنجی وزود گریستن 20- پریشانی وبی قراری 21- غیبت از مدرسه 22- بی علاقگی به کلاس 23- عدم تمرکز حواس 24- اختلال در خوراک وحواس 25- بی اعتنای به وقایع اطراف 26- بی اعتمادی نسبت به توانایی های خود 27- داشتن نگرش منفی و بد بینانه به دیگران 28- مطرح نکردن مشکلات درسی درکلاس وعقب ماندگی درسی
علل
عوامل متعددی موجب گوشه گیری می شود. غم و اندوه شدید و مداوم ، فقر و تنگدستی ، احساس گناه ، ضعف و نقص جسمانی ، تکبر و غرور، احساس حقارت شدید، عقب ماندگی درسی ، پذیرفته نشدن در خانه و مدرسه ، حسادت و انتقام جویی ، احساس ترس و نا امنی ، نابسامانی های خانوادگی ، طلاق ، بی پاسخ گذاشتن پرسشهای کنجکاوانه کودکان ، بی حوصلگی در برقراری ارتباط سالم با کودکان ، نبودن الگوی اجتماعی مطلوب در خانه، محرومیت از محبت مادر، عدم حضور پدر ، اعتیاد والدین ، شکستها و ناکامیهای پی در پی ، اختلال در عملکرد غدد فوق کلیوی ، حمایت افراطی کودک همراه با چشم پوشی شدید ، بیماریهای طولانی کودک ، انتقال کودک به مدرسه و مکان جدید، تبعیض و انتقادها و بهانه گیریهای مستمر و بی مورد والدین و معلمان در بروز گوشه گیری نقش بسزایی دارد . در مواقعی گوشه گیری و فرار از موقعیت مخاطره انگیز ، معقول ترین شیوه برای مقابله با ناکامی به شمار می رود . در این زمینه ، مشخص شده است که علت اصلی گوشه گیری برخی زندانیان در زمان جنگ اول در بازداشتگاههای آلمان ، غلبه بر وحشت و فشار وارد شده، بوده است . در این حالت ، عواملی نظیر شدت فشار و ترس ، غیر ممکن بودن فرار و بیماری های جسمی در تشدید گوشه گیری زندانیان موثر بوده است. در خود فرو رفتن نوجوان در دوره بلوغ نیز ممکن است به گوشه گیری بینجامد؛ به عبارت دیگر زمانی ، گوشه گیری نوجوان با تفکر درباره طبیعت و خویشتن و مشاهده و تجزیه و تحلیل امور پیرامون همراه است که از کنجکاوی او نشات می گیرد و بدان وسیله نوجوان می خواهد به چراهای درونی خود پاسخ دهد. همچنین هرگاه نوجوان در سازگاری با محیط اجتماعی شکست بخورد، احتمال می رود گوشه گیر شود (شفیع آبادی،1374،ص)
معالجه گوشه گیری
از آنجا که گوشه گیری کودکان معمولا نه به صورت اجتناب از افراد بزرگسال بلکه به صورت کناره گیری از کودکان جلوه می کند، هدف درمان باید افزایش ارتباط متقابل با همسن و سالان کودک باشد . قسمت عمده کارهایی که درباره کودکان گوشه گیر انجام گرفته با استفاده از کودکان بالنسبه عادی کودکستان بوده است ، ولی آموزش مهارتهای اجتماعی را می توان در مورد کودکان شدیدا ناراحت نیز انجام داد . بدیهی است با کودکانی که آشفته و مختل هستند به بیش از ده جلسه آموزش نیاز است تا بتوان از ثبات و دوام نتایج درمانی اطمینان حاصل نمود (مهریار، 1370، ص 292) .
معلمان و والدین در رفع مشکلات کودکان گوشه گیر نقش بسزایی دارند و با صمیمیت و محبت باید به تمام تغییرات رفتاری مناسب و موفقیت آمیز آنان توجه کرده ، آنان را تشویق کنند و بدین وسیله کودکان را به سوی فعالیت های اجتماعی سازنده در مدرسه و خانه راغب سازند .
بردن به گردشهای علمی ، تشویق به سخن گفتن در حضور والدین و دوستان و بستگان و جرات دادن به او بدین معنی که می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شرکت دادن در فعالیتهای هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله اعمالی است که مهارتهای اجتماعی دانش آموزان و کودکان را افزایش می بخشد و آنان را در مبارزه با گوشه گیری یاری می دهد ( شفیع آبادی ،1374، ص 97).
خلاصه
- گوشه گیری ( تعریف لغوی ) :به معنی تنهایی و در خلوت نشستن و از جمع کنار ه گرفتن است .کودک یا نوجوان گوشه گیر از برخورد با دیگران دوری می کند و به صورت افراطی سعی در جدا شدن از آنها دارد . در فعالیتهای گروهی همکاری و مشارکت لازم را ندارد و نیز از شرکت در بازی های دسته جمعی خوداری می کند و از جهت کلامی در عین حال که قادربه تکلم وهم صحبتی است ، کمتر رابطه بر قرار می کند از بیان خواسته ها و نظرات خود در بین دیگران خوداری می کند .
-گوشه گیری ( کمروی -انزواطلبی ) عارضه ای است که باعث می شود کودک و نو جوان از بر قرار کردن ارتباط با محیط خارج دوری کنند . این کودکان و نو جوانان نوعا با تقلیل یافتن علایق ذهنی و عاطفی نسبت به اطرافیان خود از داشتن دوستان نزدیک و صمیمی محرومند .و جوانی که کمرو و گوشه گیر است معمولا ازحضور درفعالیت ها ی جمعی سر باز می زند و فقط با تک دوست خود که نوعا بسیار به او وابسته می شود اوقات خود را سپری می کند. (ماهنامه پیوند )
مشکل فاطمه گوشه گیری و انزوا طلبی بود، پدرم از افت تحصیلی و بی علاقگی او در انجام تکالیف درخانه صحبت مي كرد و از اینکه علاقه ای ندارد که با سایر همكلاسي هايش دوست شود و همیشه توی لاک خودش است، نگران بود و خواستار حل مشکل خواهرم بود.
من و خواهرم فاطمه و برادرم با پدرم زندگی می کنيم. ما از اردبيل به علت جدایی والدینمان به تهران مهاجرت کرده ايم. خواهرم دختری با قد متوسط،یک مقدار اضافه وزن و با عینک برچشمان سیاه ریزش می باشد که با دوستانش نمی جوشد و سرش همواره پایین و در ردیف یکی مانده به آخر کلاس نشسته است.
با توجه به شرایط زندگی خواهرم فاطمه به نظر می رسید.شاید کمک به بازگشت مادرم بهترین گزینه برای سرو سامان دادن زندگی خواهرم و ما باشد و دیگر نیاز به هیچ اقدامی نباشد. چون مشکل از سرچشمه یعنی از جایی که بوجود آمده بود حل می شد .لذا قبل از هر چیز سعی نمودم به توصیه پدرم چندین بار با مادرم تماس بگیرم و با او صحبت کنم و شاید متقاعدش نمایم و به زندگی مشترکمان برگردد اما متاسفانه او هیچ وقت به تلفن های من پاسخ نداد و فقط توانستم با مادربزرگ و اقوام تماس بگیرم که آنها هیچ کمکی به من برای فراهم کردن زمینه تماس تلفنی با مادرم نکردند. لذا وقتی از این اقدام مایوس شدم در صدد بر آمدم این مشکل را از طریق علمی و با نظر متخصصان علم روانشناسی و تعلیم تربیت حل نمایم.
بهترین راه حل ممکن محبت کردن و دادن مسئولیت بود.لذا به افرادی که در تعلیم وتربیت فاطمه ارتباط مسقیم داشتند، من جمله پدر ، خودم به عنوان خواهر با دادن مسئوليت در خانه به او ، معلم ، معاونت آموزشی، معاونت پرورشی، مربی ورزش توصیه شد به فاطمه توجه بیشتری داشته و به او در عرصه های مختلف ، مثل عضویت شورای مدرسه ، بهداشت یار و انتظامات ، مبصری، گروه سرود ، نمایش ، مشاوره در امور منزل و ....
اهم راهکار های انجام شده برای درمان گوشه گیری دراین پژوهش عبارت اند از :
- دادن مسئولیت توسط معاونت پرورشی ، آموزشی و معلم کلاس
- جابجایی محل سکونت و عوض کردن خانه توسط پدرش
- توجه کردن به دانش آموز توسط معلم و مدیر و معاون آموزشی
- تشویق کردن در مناسبت های مختلف چه از نظر درسی و چه از نظر پرورشی
- بردن اردو و گردش های علمی
- شرکت پدرم در پیاده روی روز خانواده به (پارك اطراف منزل) به همراه فاطمه خواهرم
- فراهم کردن زمینه مشارکت پدرم با مدرسه مانند فروش مواد غذايي به مدرسه
توجه کردن ، دادن مسئولیت ، محبت کردن ، مشارکت دادن در امور منزل و مدرسه از جمله اقدامات موثری بود که به فاطمه کمک کرد تا در شرایط عادی مانند سایرين به زندگی خود ادامه دهد. و بتواند با مشکل عدم مهر مادری کنار بیاید و خود را با زندگی موجود وفق دهد.


منابع وماخذ:
1-سيف الهي،وجي الله، راهنماي اقدام پژوهي،انتشارات گيلان،1387
2- اکبری ، ابوالقاسم ، مشکلات نوجوانان و جوانان ، چاپ دوم نشر ساوالان ، تهران ، سال ۱۳۸۱
3-نوابی نژاد ، شکوه: رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و راههای پیشگیری و درمان ، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان ۱۳۷۲
۱- اصغری پور ، حمید – اصغری پور ، نگار و فضلی خوانی ، منوچهر،1383 ، مشاوره با دانش آموزان در مدارس ، مشهد: انتشارات ضریح آفتاب .
۲-حسینی بیرجندی، سید مهدی،384 ، اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره ، تهران: انتشارات رشد
۳- عزت پور ، نازی ، گوشه گیری و درمان آن ( بر خط )
-4www.aftabir.com
www.haderbad.blogfa.com-5
http://fa.wikipedia.org -6
7-WWW.Koncur.Parsiblog.com


كبري سلطان زاده و شقايق غفاري دانشجويان كارشناس روابط عمومي و افكار سنجي
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی