یکشنبه, 13 خرداد 1403

 



موضوع: برنامه ریزی در آموزش و پرورش 2

برنامه ریزی در آموزش و پرورش 2 9 سال 6 ماه ago #105139

برنامه ریزی نیروی انسانی

برنامه ریزی نیروی انسانی شامل برنامه ریزی برای تربیت عموم کارکنان از کارگران نیمه ماهر و ماهر گرفته تا تکنیک ، مهندسان پزشکان – معلمان – استادان و سایر متخصصان می باشد . برنامه ریزی نیروی انسانی مستقیماً با برنامه ریزی اقتصادی مربوط است : زیرا هدف آن تربیت افرادی است که باید چرخهای اقتصادی کشور را به حرکت در آورند. به طور کلی برنامه ریزی نیروی انسانی بیشتر به آن جنبه آموزش و پرورش تکیه می کند که به تربیت افرادی برای دنیای کار می پردازد و یا ابعاد دیگر آموزش و پرورش از قبیل پرورش اجتماعی ، عقلانی ، عاطفی معنوی ، هنری ، غیره مستقیماً سروکار ندارد (حسن ملکی ، 1384).



برنامه ریزی آموزشی:

برنامه ریزی آموزشی کلیه ابعادی و ارکان آموزش و پرورش را در بر می گیرد و تمام انواع آموزش و پرورش یا موسسات و سازمانهای دیگر ، همه را شامل می شود. دامنه برنامه ریزی آموزشی از انواع دیگر برنامه ریزی در آموزش و پرورش وسیع تر است. وسعت و اهمیت برنامه ریزی آموزشی با تحلیل مختصر نظام آموزشی وضوح بیشتری پیدا می کند.

آموزش و پرورش یکی از نهادهای اصلی جامعه است که تعلیم و تربیت و ساختن انسانهای مطلوب جامعه مربوط را بر عهده دارد. برای پرورش افراد مطلوب باید یک نظام آموزشی کار آمدبه وجود آید در نظام آموزشی کار آمد اجزاء و عناصر مختلف آن اعم از موارد درسی دانش آموز، معلم و سایل آموزشی فضا و تجهیزات بودجه و اعتبارات و غیره با یکدیگر رابطه متقابل دارند تا دست یابی به هدف مورد انتظار را امکان پذیر سازند. علاوه بر این هر یک از اجزا به تنهایی نیز از کیفیت و کار آمدی لازم باید برخوردار باشند. مثلاً معلم که نقش ایجاد شرایط مساعد برای یادگیری موثر ایفا می کند باید صلاحیت لازم را برای انجام چنین نقشی در نظام آموزشی دارا باشد تا به کار آمدن بودن نظام یاری رساند. یا فضای آموزشی که یادگیرندگان ما را در بر می گیرد و فعالیتهای یادهی –یادگیری در آن اتفاق می افتد باید از ویژگی ها و شرایط لازم برخوردار باشد تا به تحقق یادگیری مفید وموثر کمک کند. هر کدام از عناصر نظام آموزشی را که در نظر بگیریم چنین ویژگی را باید دارا باشد تا بتواند در ارتباط با عناصر دیگر کار کرد مثبت داشته باشد. زمانی می توان از نظام آموزشی کار آمد برخودار بود که از نیازهای واقعی جامعه اطلاعات کافی در دست داشته باشیم براساس آنها هدف های مناسبی را طراحی کنیم و برای رسیدن به آن هدف ها روشهای صحیح آموزشی را انتخاب نماییم . مجموعه ی فعالیت های فوق الذکر بر صورت نظام دار توسط علمی انجام می گیرد که برنامه ریزی آموزشی نام دارد. به عبارت دیگری برنامه ریزی آموزشی عبارت است از کاربرد روشهای تحلیلی درمورد هر یک از اجزا نظام آموزشی و هدف آن استقرار یک نظام آموزشی کار آمد است (بهرام، محسن پور،1376).



اهمیت برنامه ریزی آموزشی

برای شروع بحث اهمیت و برنامه ریزی آموزشی از کلاس شروع می کنم کلاس یک نظام است و دانش آموز ، معلم وسایل آموزشی و غیره اجزای آن را تشکیل می دهند. کلاس نظام کوچکتری از یک نظام بزرگ تر یعنی مدرسه است. مدرسه نیز جزئی از یک نظام بالاتر به شمار می رود. به همین ترتیب تا سطح استان و کشور نظام آموزشی کل کشور تشکیل می شود. نظام آموزشی نیز جزئی از نظام وسیع اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی کشور می باشد. برای کارآمدی نظام آموزشی باید بین اجرا آن از یک طرف و بین نظام آموزشی با نظام های دیگر جامعه از طرف دیگر ارتباط مفید و موثر وجود داشته باشد. انجام این مهم و ظیفه برنامه ریزی آموزشی است. در آنچه که در برنامه ریزی آموزشی اهمیت دارد وقوف به ارتباط و تعامل این زیر نظام ها با نظام کل است . از این رو به منظور مشاهده کارکرد یک نظام بزرگ و زیرنظام ها با نظام کل از این رو به منظور مشاهده کارکرد یک نظام بزرگ و زیر نظام های آن به طور اعم باید بحیرت وسعت دیدکافی برخوردار بود و به ظواهر امر اکتفا نکرد. بلکه باید در پی شناخت عواملی بود که در کیفیت کارکرد نظام یا زیرنظام ها نقش تعیین کننده ایفا می کنند. برنامه ریزی آموزشی برای انجام وظیفه یادشده باید شناخت درست از نارسائیها و کاستی ها داشته باشد و قبل از ارائه هر راه حل بصیرت لازم را نسبت به کل نظام آموزشی کسب کند. این بصیرت لازم را نسبت با کل نظام آموزشی کسب کند . این بصیرت از طریق گردآوری اطلاعات درست و به هنگام و تعمق در آن اطلاعات حاصل می شود.

برنامه ریزی آموزشی در سه سطح می باشد :1- سطح فراسوی کلان 2- سطح کلان 3- سطح خرد

سطح فراسوی کلان : در این سطح برنامه ریزان آموزشی همگام با سیاست گذاران و مدیران کشورها هدف های کلی آموزش و پرورش را در ارتباط با نیازهای نهادها و سازمانهای دیگر جامعه تعیین می نمایند. هدف های کلی آموزش و پرورش براساس الگوی توسعه کشور تعیین می شوند. سطح فراسوی کلان حمل اتصال نظام آموزش با برنامه ریزی کلی توسعه جامعه است آنچه که باید دانش آموزان به دست آوردند و در جامعه به نیروی مفید و کارآمد تبدیل گردند در این سطح تعریف می شود و به همین دلیل نتیجه در این بازده نامیده می شود.

سطح کلان :

در این سطح هدف های کلی آموزشی و پرورش به هدف های دوره های تحصیلی تجزیه می شود مواردی از قبیل اینکه چه بخشی از هدف های کلی در دوره متوسط و چه بخشی در دوره های دیگر تحقیق یابند و یا اینکه نیروی انسانی مورد نیاز چه شرایط باید داشته باشند و چگونه تربیت شوند و از جمله تصمیماتی است که در سطح کلان برنامه ریزی اتخاذ می شوند. نتیجه در این «برونداد» نامیده می شوند.

سطح خرد :

دانش آموزان برای رسیدن به هدف های یادگیری باید دانش ها ، مهارت ها و نگرشهایی کسب کنند. این موارد که ابعاد مختلف یادگیری را تشکیل می دهند . در این سطح تعیین می شوند. همچنین در مورد فرایند یاددهی – یادگیری ، فرصت های یادگیری ، شرایط موفقیت در دوره ، چگونگی ارزشیابی و غیره در سطح خرد تصمیم گیری می شود(دکتر حسن ، ملکی، 1384).

ارتباط سطوح برنامه ریزی

سطوح برنامه ریزی به یک دیگر مرتبط هستند و این ارتباط برنامه ریزی صحیح را تضمین می کند. اگر ما به یکی از این سه سطح بیندیشیم و سطوح دیگر را رها کنیم نتایج رضایت بخشی به دست نخواهد آمد توجه به قسمتی از نظام مثلاً یک درس یا رشته مثل آن است که در یک کارخانه ماشین سازی تمام کوشش خود را متوجه طراحی و تولید گلگیر کنند و انتظار داشته باشند تا ماشین به کارآیی بیش تر عمل کند. برنامه درسی ، فرصت های دیگری متنوع از جمله درسهای گوناگون و فعالیت های انفرادی شامل می شود. همان طور که موقعیت در یک کلاس ، ملاک موفقیت در کل برنامه درسی نیست موفقیت در برنامه درسی نیز لزوماً به معنای کسب قابلیت دانش آموز در یک زمینه خاص نمی باشد . از این رو توجه به نتایج سطوح سه گانه در برنامه ریزی آموزشی ضروری است.

برنامه ریزی درسی

نوع دیگر برنامه ریزی آموزش و پرورش برنامه ریزی درسی است. برنامه ریزی درسی به یادگیری و طراحی عناصر و عوامل مختلف آن مربوط می شود. فرایند یادگیری به عوامل گوناگون ارتباط داردکه هر یک از آنها در جریان و چگونگی یادگیری موثر است.

استعداد ها و تواناییهای فراگیرنده ، محتوای برنامه درسی ، نقش معلم ، ارتباط متقابل دانش آموزان ، فضای یادگیری و وسایل آموزشی هر کدام به نوعی در یادگیری موثر هستند. این عوامل باید به صورت یک مجموعه بهم پیوسته عمل کند و هر عامل جزیی از کل محسوب شود. برای مثال محتوای برنامه درسی بنا به شناخت و برداشتها که از ویژگی های دانش آموز به دست می آید انتخاب می گردد و فعالیت های مهم با توجه به فراگیرنده و نوع محتوا انجام می گیرد. مجموعه قواعد و ضوابطی که به همه عوامل و عناصر یادگیری منطق و سازمان می دهد و به فعالیت های یادگیری نظام می بخشد برنامه درسی است . پس تعریف برنامه درسی عبارت است از «برنامه تربیتی، شامل کلیه تجربه ها ، مطالعه ها ، بحث ها، فعالیت های گروهی و فردی و سایر اعمالی است که شاگرد تحت سرپرستی و راهنمایی مدرسه انجام می دهد».

هدف :

به طور معمول در تعریف یادگیری گفته می شود در تغییر نسبتاً پایدار در رفتار یادگیرنده» یکی از ارکام یادگیری شناخت و آگاهی است یعنی اگر یادگیرنده به فهم و درک نایل نشود یادگیری تحقق پیدا نمی کند. منظور از فهم و درک ، دانستن رابطه اجزای یک مفهوم و شناخت ویژگی های ذاتی آن مفهوم است . به عنوان مثال در مفهوم گروه در رابطه متقابل داشتن و احساس ها و ویژگی ها ذاتی است . اگر یادگیرنده این دو ویژگی را بشناسد و رابطه آنها را با یکدیگر بداند به درک و فهم این مفهوم می رسد هر قدر فرد بع مراحل بالاتر شناخت برسد یادگیری نیز عمیق بیش تری پیدا می کند . در همین مفهوم گروه اگر یادگیرنده بتواند «رابطه پویایی گروه را به دست یابی به هدف گروه» بررسی کند می گوییم به مرحله تجزیه و تحلیل رسید است . بنایراین هدف در فرایند آموزش چیزی جز «حد یادگیری» نیست. وقتی که از هدف های دوره ابتدایی و هدف های دوره راهنمایی و .. سخن گویم و تعیین هدف می کنیم در اصل حدی از یادگیری را برای آن دوره ها معین کرده ایم .

منابع :

1- محسن پور ، بهرام (1382). مبانی برنامه ریزی آموزشی . تهران : سمت

2- فتحی و اجارگاه کورش(1381). نیاز سنجی آموزشی« الگوها و فنون» .تهران : آینده

3- ملکی ، حسن (1384). برنامه ریزی درسی «راهنمایی عمل» . مشهد :پیام

4- محسن پور ، بهرام (1376)برنامه ریزی آموزشی . تهران : مدرسه
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: مژگان خسروی رستمی