شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: اوقات فراغت در سیره و سنّت

اوقات فراغت در سیره و سنّت 9 سال 4 ماه ago #109889

  • احد بیاتی
  • احد بیاتی's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 32
  • Thank you received: 19
اوقات فراغت در سیره و سنّت
اشاره

کارشناسان مدیریت و دست اندرکاران امور تربیتی، «اوقات فراغت» را پدیده ای دانسته اند که از یک سو، مناسب ترین بستر رشد و شکوفایی استعدادهای گوناگون و از سوی دیگر، زمینه ساز بسیاری از انحرافات و بزهکاری هاست.

آنچه باعث این کارکرد دوگانه شده و به ظاهر تعارضاتی را ایجاد کرده؛ چگونگی گذران این اوقات و بهره گیری از آن است. اینکه در این اوقات، افراد به چه کارها و فعالیت هایی مشغول شوند، تا چه حد این فعالیت ها آزادانه باشد و تا چه حد تحت کنترل دیگران، با چه کیفیتی و در چه محیط هایی باشد، همه جزء چگونگی بهره گیری از اوقات فراغت به حساب می آیند.

مفهوم شناسی اوقات فراغت

از دیگر امور زیربنایی و اساسی در مدیریت اوقات فراغت، درک و فهم صحیح از اوقات فراغت است. شناساندن معنا و مفهوم صحیح فراغت به مردم، آن هم به صورت یک سنّت و فرهنگ سازی عمیق، خود از عوامل مهمّ استفاده بهینه از این اوقات است. بسیاری از افراد و خانواده ها، تصوّرشان از اوقات فراغت بسیار سطحی است. آنان این فرصت ها را فرصت های بیکاری به معنای بیهوده گذرانی و سرگرمی های لغو و بی حاصل تلقّی کرده اند، در نتیجه در ایّام فراغت، فرزندانشان را به اختیار خود رها کرده و خودشان نیز در شهر دیگر و در سفر به سر می برند، غافل از آنکه فرزندانشان در خانه و یا محیط های دیگر به امور بیهوده و گاه مبتذل مشغول می شوند.

فراغت در نظر اینان به مفهوم بطالت، تنبلی و سستی بوده، لذا خویشتن را منفعلانه به دست زمان می سپارند. این گونه برخورد با اوقات فراغت، زمینه ساز رکود، فساد و افتادن در منجلاب فساد است؛ زیرا آنچه موجب رکود است، سکون و بی حرکتی است؛ آن چنان که اگر آب در یک جا بی حرکت بماند، به لجنزار بدل می گردد.

مفهوم صحیح اوقات فراغت

فراغت که در لغت به معنی آسایش و آسودگی از کارهای الزام آور تعریف شده، در مفهوم صحیح اش عبارت است از: مشغول شدن به فعالیت های خودجوش و مطلوب و دوست داشتنی؛ فعالیت هایی که دو ویژگی اصلی آنها آزادی و تنوّع است.

این مفهوم اوقات فراغت، جزء غنی ترین اوقات زندگی انسان است و انسان را به نیازهای درونی، خودسازی و خودشناسی فرامی خواند.1

آیا در «فرهنگ اسلامی» چیزی به نام اوقات فراغت وجود دارد؟

بدون تردید در زمان های گذشته، فراغت به معنای امروزی آن وجود نداشته و انسان ها، که بیشتر در دل طبیعت زندگی می کردند، در همان جا هم ساعاتی به استراحت مشغول می شدند و تجدید قوا می نمودند. در نظر آنان بین کار و تفریح یک همبستگی ناگسستنی وجود داشت. با پیدایش و رواج شهرنشینی و گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع، چون انسان ها وارد محیط های پر سروصدا و پرجمعیت شدند و چون مجبور گشتند تن به کارهای یک نواخت و بی تحرّک بدهند و در اثر انجام کارهایی که بدون علاقه و انگیزه مجبور به انجام آن بودند، در نتیجه روز به روز جسم و روحشان فرسوده تر شد و برای رهایی از عواقب این نوع کار، رو به تفریحات جدید آوردند. علت این رویکرد هم این بود تا بلکه کمی از آلام خود را که در اثر تسلّط ماشین بر آنها وارد شده بود، بکاهند و خود را موقّتاً از قید و بندها آزاد کنند.

اما فرهنگ اسلامی که انسانیت و آزادگی انسان را تأمین می کند، هیچ گاه به دلیل کار و تلاش، مسلمان با خود، بیگانه نمی شود و اختیار و اراده او سلب نمی گردد. در فرهنگ اسلامی طبق آنچه از قرآن و سنّت برداشت می شود، بین «کار»، «فراغت» و «استراحت» هماهنگی کامل وجود دارد.

در فرهنگ اسلامی، انسان باید وقت شناس باشد، زمان مناسب هرکار را تشخیص دهد و در فعالیت های مختلف، همه جوانب شخصیت خود را مدّ نظر داشته باشد. کار و تلاشش به هنگام، عبادت و ارتباطش با خدا به جا و نیز ساعاتی را به ارتباط با مردم و مراوده با هم کیشان خود اختصاص دهد و در مساجد در جمع آنها حاضر شود تا از اثرات معنوی آن بهره مند گردد؛ نه آنکه کار، او را از یاد خدا و یا حضور در اجتماع مسلمانان بازدارد. قرآن کریم می فرماید:

«یا ایّها الذین آمنوا اذا نُودی للصّلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر اللّه و ذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون»2؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که ندای نماز جمعه را شنیدید، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که برای شما بهتر است اگر بدانید.

شاعر معاصر، دکتر قاسم رسا می سراید:
در راه خدمت خلق، مصروف کرد اوقات3
دانی چه وقت باشد خرّم ترین اوقات وقتی که اهل دل راست با اهل دل ملاقات
دیدار اهل دانش، گر ساعتی دهد دست آن ساعت است در عمر، از بهترین ساعات
خرّم کسی که در دهر، عمری به نیکنامی

عمر عزیز انسان گرانبهاتر از آن است که به بیهودگی، غفلت و بطالت بگذرد.

عارف دلسوخته، الهی قمشه ای می گوید:
رفیقی که روشن ز نور خدا شد.4
رود عمر و ماند به جا حسرت و غم بر آن دل که غافل ز یاد خدا شد
اگر بود عمری که از دست ما شد دریغا که یکسر به باد فنا شد
خوشا حال جانی که با یادِ جانان به سر بُرد و با شوق او زین جهان شد.
«الهی»، ز خوبان عالم طلب کن

زینت عابدان، امام سجّاد علیه السلام می فرماید:

«اللّهمّ صلّ علی محمّد و آله و ارزقنی صحّةً فی عبادة و فراغاً فی زهادة و علماً فی استعمال و ورعاً فی اجمال... نبّهنی لذکرک فی اوقات الغفلة و استعملنی بطاعتک فی ایّام المهلة.5؛ خداوندا! برمحمّد و آل او درود فرست و صحّت در عبادتت را روزی من کن و فراغت مرا در بی میلی نسبت به دنیا و علم مرا در عملی بر طاعتت و پرهیزگاری در نیکی ها... و در ایّام غفلت مرا به ذکر و یاد خود آگاه کن و در ایّام مهلت در دنیا مرا به طاعت خود مشغول کن.»

اهمیّت شناخت وقت

انسان مسلمان، قدر بهترین سرمایه ای که در اختیار او گذاشته شده؛ یعنی عمر خود را می داند و هیچ گاه آن را بیهوده و بی ثمر هدر نمی دهد؛ چه رسد به اینکه آن را در امور ناپسند و در معصیت و نافرمانی خداوند صرف کند. حضرت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم در وصایای خود به ابوذر غفاری می فرماید:

«کُن علی عمرک اَشَحُّ منک ـ علی ـ دینارک و درهمک؛ ای ابوذر در مورد صرف عمرت از صرف کردن دینار و درهم بخیل تر باش و آن را به رایگان از دست مده.»6

در سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده است که بسیار سخت کوش و پرکار بود؛ به گونه ای که یاران به او اعتراض می کردند. به ویژه آن حضرت ساعاتی را که به عبادت و مناجات اختصاص می داد، گاه خود را به سختی می انداخت. یکی از اصحاب به او اعتراض کرد، حضرت به او فرمود:

«أفلا أکونُ عبداً شکوراً؛ آیا بنده ای شکرگزار نباشم؟»

در ارزش و اهمیت شناخت اوقات، همین بس که مولی علی علیه السلام فرمود:

«لا یعرف قدر ما بقی من عمره الاّ نبیٌّ أو صدّیقٌ؛ قدر و ارزش باقی مانده از عمر را نمی شناسد مگر پیامبر و صدّیقی از اولیاءالهی.»7

تقسیم اوقات

انسان با توجّه به استعدادهای بالقوه، نیازها و آرزوهای خود، که برآورده شدن آنها منجر به رشد و کمال او می گردد، بعد از شناخت ارزش وقت و عمر، لازم است بداند که عمر خود را در چه اموری صرف کند تا ابعاد وجودی اش را به صورت هماهنگ و متعادل رشد دهد؛ چرا که افراط یا تفریط در هریک از ابعاد وجود، او را از مسیر سعادت و فضیلت باز می دارد. برای این منظور بهتر است انسان سراغ الگوهای الهی، که دارای علم و حکمت کامل بلکه منبع آن هستند، برود و باز برای صرفه جویی و استفاده کامل از اوقات خود، دستورالعمل های آنان را نصب العین خویش قرار دهد.

در این رابطه مولی الموحّدین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید:

«للمؤمن ثلاث ساعات؛ فساعةٌ یُناجی فیها ربّهُ؛ و ساعةٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ؛ و ساعةٌ یُخلّی بین نفسه و بین لَذَّتها فیما یَحِلُّ و یَجمُلُ؛ مؤمن وقت و ساعات خود را به سه قسمت تقسیم می کند؛ ساعتی که در آن با پروردگارش راز و نیاز می نماید، ساعتی که در آن معاش خود را اصلاح می کند و ساعتی که بین خود و بین لذّت و خوشی آنچه حلال و نیکو و زیبا است می گذارد.»8

از این روایت، نکات زیبایی به دست می آید؛ از جمله اینکه:

اعتدال در برآوردن نیازهای روحی و جسمی و کار و تلاش برای اصلاح معاش که در روایات دیگر، نشانه مروّت و مردانگی انسان مؤمن به شمار آمده است و ساعات لذّت، که همه در یک جهت، یعنی طاعت و فرمانبری از ذات اقدس الهی است. انسانی که ساعات روزش را با مناجات و ارتباط با خدا شروع می کند و با توکّل به او به دنبال کار و کسب و تلاش برای معیشت خود می رود، در پایان روز برای اطاعت امر حق با همسر خود با انس و الفت، اوقات می گذراند.

معیار طاعت

مروری مختصر و کوتاه در روایات امامان معصوم علیهم السلام نشان می دهد که آن بزرگواران در کلام گهربارشان زیباترین معیار برای گذران عمر به نحو صحیح را، همراهی اعمال و فعالیت های انسان در جهت اطاعت و پیروی از فرامین حق می دانند. آنان خود را از هر نوع مشغولیتی؛ چه در کارهای رسمی و چه در اوقات فراغت که مزیّن به طاعت الهی نباشد، پرهیز می دهند. نور چشم ناظران، اسوه عابدان، امام سجّاد علیه السلام در بسیاری از دعاهای سجّادیّه به این نکته اشاره دارند؛ به عنوان مثال:

«... ولا تشغلنی بما لا ادرکه الاّ بک، عمّا لایُرضیک عنّی غیره.9؛ خداوندا، مرا از آنچه (عبادتی که) تو را از من جز آن خشنود نمی گرداند، به چیزی (طلب دنیا) که آن را جز به کمک تو در نمی یابم، مشغول مساز.»

در فراز دیگری آمده است:

«و استعمل بدنی فیما تقبلُهُ منّی و اشغل بطاعتک نفسی عن کلّ ما یَردُ عَلَیَّ حتّی لا اُحِبَّ شیئاً مِن سُخْطِک10؛ و بدنم را در آنچه از من می پذیری، به کار دار و مرا از هرچه به من رو آورد، به طاعت و بندگی ات وادار تا چیزی را که تو را به خشم می آورد، دوست نداشته باشم.»

رعایت اولویّت ها

از دیگر اموری که در مدیریت زمان و بهره وری صحیح از آن، مورد توجّه مدیران و کارشناسان قرار گرفته و سبب جلوگیری از اتلاف وقت می گردد، رعایت اولویّت ها و مقدّم داشتن امور ضروری زندگی بر اموری است که از اهمیّت کمتری در حیات و سعادت انسان برخوردار هستند. برای این منظور بسیاری از کارشناسان، تهیّه فهرست کارهای روزانه و نوشتن آنها را توصیه می کنند. در روایات اسلامی هم به این نکته اشاره شده است؛ از جمله علی علیه السلام می فرماید:

«مَن اشتغل بغیر ضرورته، فَوَّتْهُ ذلک مَنْفَعَتُهُ11؛ هرکه به کاری که لازم نیست مشغول گردد، سود آن کار از دست او برود.»

پس اشتغال به امور فرعی زندگی، در صورتی که انسان را از کارهای ضروری که شخصیت و رشد و تعالی وی به آنها بستگی دارد باز دارد، برای او سودی در پی نخواهد داشت؛ زیرا مثل خانه ای است که از پای بست ویران است و ما به ظاهر و آراستگی ظاهری آن می پردازیم.

به عبارت دیگر، از این روایت برداشت می شود که پرداختن به فعالیت های فوق برنامه در اوقات فراغت، وقتی می تواند برای انسان، سازنده باشد که او را از کارهای مهمّ زندگی اش باز ندارد؛ به عنوان مثال، کسی که نمی تواند زندگی اش را از راه حلال تأمین کند و یا فرصت ارتباط با خدا را ندارد، پرداختن به کارهای هنری یا ورزشی و... نمی تواند سعادت او را تأمین کند و از این امور هم طرفی نمی بندد. در روایت دیگری آمده است:

«مَن اشتغل بغیر المهمّ ضیّع الأهم12؛ هرکه به کارهای مهم (دنیا) بپردازد، از کار اهمّ و برتر (آخرت) باز می ماند.»

و روایتی دیگر نزدیک به این مضمون: «مَن اشتغل بالفضول، فاتَهُ مِن مُهِمِّه13؛ هر که خود را به اضافات زندگی مشغول سازد، آنچه مهم است، از دستش برود.»

ساعت محاسبه

در روایات برگزیدگان الهی علیهم السلام در کنار ساعت مناجات و ساعت استراحت، ساعت محاسبه نفس و حسابرسی انسان با خود نیز مطرح شده است که در «عرفان اسلامی» از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

اختصاص دادن ساعتی از اوقات به امر محاسبه نفس، در کلام مولی علی علیه السلام از شایسته ترین و ضروری ترین ساعات شمرده شده که انسان به بررسی آنچه برای دنیا و آخرتش ذخیره کرده، بپردازد و از خویشتن حساب بکشد. آن حضرت می فرماید:

«ما أحقّ الانسان أن یکون له ساعةٌ لا یشغُلُهُ عنها شاغل یُحاسب فیها نفسه فینظُرُ فیما اکتسب لها و علیها فی لیلها و نهارها14؛ چه قدر برای انسان شایسته است که برایش ساعتی باشد که در آن از خودش حساب بکشد و ببیند آنچه را که در شب و روزش کسب کرده، به سود یا به زیان او است.»

در روایت دیگری حضرت به تقسیم اوقات اشاره دارند و ساعت حسابرسی در کنار ساعت مناجات و ساعات مخصوص لذّت های حلال، یاد شده است:

«للمؤمن ثَلاثُ ساعاتٍ، ساعةٌ یُناجی فیها ربّهُ و ساعةٌ یُحاسِبُ فیها نفسه و ساعةٌ یُخَلّی بین نفسه و لذَّتُها فیها یَحِلُّ و یَجْمِلُ15؛ برای مؤمن سه ساعت است: ساعتی که در آن با خدایش مناجات می کند، ساعتی که در آن از خودش حسابرسی می کند و ساعتی که برای لذّت خلوت می کند در آنچه برایش حلال و نیکو است.»

بهترین رهنمود

در فرهنگ اسلام و تعالیم الهی چیزی ارزشمندتر از علم و معرفت نیست. علم همراه با حلم، زیباترین زیوری است که جوانان مسلمان می توانند با آن، خود را بیارایند و اوقات خود را پربار و غنی سازند. اینکه این علم چیست و متعلَّق آن، چه موضوعاتی است و کمّ و کیف آن چگونه است؟ بحث جداگانه ای است که مجال دیگری می طلبد. آنچه مهمّ است اینکه درنظر امامان معصوم علیهم السلام گذراندن اوقات در اموری دیگر تفریط، کم کاری و کوتاهی شمرده شده و ضایع کردن عمر به حساب آمده و بالتّبع گناه و معصیت و عذاب الهی است. جوان مسلمان یا باید عالم باشد و بیاموزد و یا متعلّم و آموزنده باشد.

بر طبق این روایت می توان گفت: یکی از بهترین اموری که در اوقات فراغت باید به آن مشغول شد، فراگیری علم و دانش و آموزش است. البته لازم است این آموزش اختصاص یابد به آموزش مهارت های زندگی و راه و رسم ورود در اجتماع مؤمنان؛ چرا که در اوقات رسمی و در آموزش های مدرسه و کلاس، کمتر به آن پرداخته می شود.

و اما روایت از امام صادق علیه السلام است که فرمود:

«لستُ اُحِبُّ أن اری الشّابَّ منکم الاّ غادیاً فی حالین امّا عالماً او متعلّماً، فان لم یفعل، فَرَّطَ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَیّعَ، فَإنْ ضَیَّع اَثِمَ و إنْ اَثِمَ سَکَنَ النّار16؛ دوست ندارم ببینم جوانی از شما را مگر اینکه صبح کند در دو حالت: یا عالم و دانشمند باشد و یا متعلّم و آموزنده؛ پس اگر در هیچ کدام از این دو حال نبود، کم کاری و کوتاهی کرده و در آن صورت عمر خود را ضایع نموده و گناهکار است و نتیجه آن عذاب الهی خواهد بود.»

فراغت شایسته

در فرهنگ اسلامی، فراغت به معنای بی کاری، بطالت و تنبلی وجود ندارد. انسان مسلمان نمی تواند وقت را به بیهودگی بگذراند. خداوند کریم به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:

«اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً، فاذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ اِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ»؛ همانا همراه سختی ها، آسانی و آسودگی است؛ پس هرگاه فراغت پیدا کردی، خود را به کار دیگری مشغول کن و تن پروری و تنبلی پیشه مکن و به سوی خدا و رضایت او رغبت کن.

در اینکه منظور از «فَانْصَبْ» چه کاری است، مفسّران نظرات مختلفی ابراز داشته اند. آنچه لازم به ذکر است، اینکه فراغت شایسته و سالم در فرهنگ قرآن، تنبلی و بی کار نشستن نیست.

در یکی از دعاهای امام سجّاد علیه السلام می خوانیم:

«اِنْ قدّرت لنا فراغاً من شغلٍ فاجعله فراغ سلامة لا تُدرکنا فیه تبعة و لاتلحقنا فیه سئمة؛ خداوندا! هرگاه برای ما فراغتی از کارها مقدّر نموده باشی، پس آن را با سلامتی (از آفات) قرارده که در آن به گناهی آلوده نشویم و خستگی به ما رو نیاورد.»

نکته جالب در سخن امام سجاد علیه السلام اینکه فراغتِ به معنای بطالت، خستگی و فرسودگی ایجاد می کند و روح و جسم را آزار می دهد. و این نکته ای است که پدر و مادر و تمام دست اندرکاران اوقات فراغت باید به آن توجّه داشته باشند که همیشه فرزندانشان را به کارهای متنوّع مشغول کنند. امام باقر علیه السلام در روایتی می فرماید:

حضرت موسی علیه السلام در مقام مناجات عرض کرد: پروردگارا! مبغوض ترین بندگان تو کدامند؟ خداوند فرمود: «جیفةٌ باللّیل و بطال بالنّهار17؛ آنان که همه شب را همچون مردار و در روز بی کار هستند.»

البته در سخنان امامان علیهم السلام ـ از جمله کلام امام سجاد علیه السلام ـ از یک نوع فراغت سخن گفته شده که «فراغتِ ممدوح» است. آن حضرت از خداوند می خواهد که طعم شیرین چنین فراغتی را با وسعت در رزق و روزی به او بچشاند: «و أذقنی طعم الفراغ لما تُحِبُّ بِسَعَةٍ من سَعَتِک...»18.

بسیاری از سختی ها و رنج های ما، که موجب فشارهای روحی و روانی ما می شوند، از زیاده طلبی و حرص و طمعِ زیاد ناشی می گردند. حضرت از خدا می خواهد که با وسعت در روزی که خداوند به او عطا می کند، طعم و مزّه فراغت و آسودگی را به او بچشاند؛ زیرا این امور، انسان را آن چنان مشغول می کند که از یاد و ذکر خدا غافل می شود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی
مدیران انجمن: فوزیه خالدی