خوش آمديد,
مهمان
|
|
« نقش نهادهای دولتی در سیاستگذاری فرهنگی »
مفهوم فرهنگ سیاستگذاری و اهمیت آن در سیاستگذاری فرهنگی فرهنگ سیاستگذاری، فرهنگ مشکلیابی (Problem Finding ) و مسئلهشناسی یا شناخت مشکلاتی است که در عرصة عمومی وجود دارد و رفع آنها مستلزم اقدام اقتدار عمومی است. فرهنگ سیاستگذاری، فرهنگ پذیرش امکان تغییر تدریجی و هدفمند است، و از آنجا که تئوری تغییر در اساس فرهنگی است، در مجموعه سیاستگذاریهای اقتدار عمومی، سیاستهای فرهنگی بالاترین اهمیت را دارد. قاعدتاً از اینروست که در نگاه یونسکو (کنفرانس استکهلم، 1998) فرهنگ و سیاستگذاریهای فرهنگی نه در حاشیه که در کانون فرآیند توسعه پایدار کشورها تعریف می گردند. اهداف سیاست فرهنگی • هدف هر سیاست فرهنگی برقراری تعادلی پویا بین فرهنگهای ویژه و فرهنگ جهانی است. • سیاست فرهنگی دولت نه فقط آشنا کردن مردم به فرهنگ سنتی است (کاری که در حد خود بسیار لازماست) بلکه گشودن دریچههای آینده به روی مردم است و این کار در سایه دموکراسی فرهنگی علمی میگردد. اهداف سیاستگذاری فرهنگی در ایران هدف کلی سیاست فرهنگی، ارتقای جامعه ایرانی به مقامی است،که افراد آن با شناخت تمدن و فرهنگ پر ارج ایران، در حفظ و گسترش آن بکوشند و با آگاهی از فرهنگ کشورهای دیگر جهان، خانواده بزرگ ایرانی را در مسیر به سوی زندگانی بهتر و کمال معنوی یاری دهند. موارد کلان و اساسی سیاست های فرهنگی جامعه طبق قانون اساسی (مقدمه و اصول بعدی آن) نظیر: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی - ارتقاء سطح آگاهی های عمومی - دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر - مصونیت فرهنگی جامعه - رواج فرهنگ و هنر اسلامی - برنامه ریزی و اجرای فعالیتهای فرهنگی، ارائه آموزشهای عمومی در زمینه فرهنگی و ... کهمخاطب اصلی آن دولت است و قاعدتاَ در مجموعه دستگاههای دولتی به خاطر وظایف و مأموریتهای پیش بینی شده و نقش اصلی بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که باید در قبال مردم، جامعه و بویژه کارکنان دولت انجام شود. نقش دولت و بخش خصوصی در سیاستگذاری فرهنگی س: آیا سیاستگذاری فرهنگی لزوماً باید به عهده دولت و حاکمیت باشد یا بخش خصوصی و نهادهای غیردولتی (البته با اهداف غیراقتصادی) نیز میتوانند عهدهدار ترسیم خطوط فرهنگی در جامعه و اجرای برنامه های فرهنگی باشند؟ مسأله این است که همه افراد در جامعه در فرهنگ سهیم هستند و رفتارها و حرکات آنها خواسته یا ناخواسته روی فرهنگ تأثیر میگذارد پس نمیشود گفت که برنامهریزی فرهنگی را فقط دولت تعیین میکند بلکه افراد جامعه روی فرهنگ تأثیرپذیری و تأثیرگذاری خودشان را دارند. منتها بحث سیاستگذاری فرهنگی را کسانی باید انجام بدهند که آنها دارای صلاحیتهای لازم باشند و اهداف جامعه را کاملاً شناخته باشند، جامعه را کاملاً بشناسند و بدون این که خواستهها و نیازهای جمعی و گروهی داشته باشند صرفاً براساس منافع ملی جامعه برنامهریزی فرهنگی را انجام دهند. اگر بخواهیم برنامهریزی فرهنگی را در ین راستا بررسی کنیم بهترین اشخاص کسانی هستند که از نظر فرهنگی بیطرف باشند و معمولاً بیطرفترین اشخاص البته دولت میتواند باشد چون هر یک از اجزای بخش خصوصی را در نظر بگیرید ممکن است هر کدام از آنها به دنبال منافع خاص خودشان باشند، از این رو میشود گفت که دولت میتواند بهترین سیاستگذار باشد. اما باز تأکید میکنم لزوماً نمیگوییم که سیاستگذاری فرهنگی آنها به عهده دولت باشد بلکه دیگران هم میتوانند این کار را بکنند و در بعضی از کشورها سازمانها و بنیادهای فرهنگی وجود دارند نظیر دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی و تبلیغی که در فرهنگ سازی و برنامهریزی فرهنگی نقش زیادی دارند و صرفاً دولت به تنهایی این کار را نمیکند اما در بیشتر کشورهای جهان سوم دولتها صالحترین نهادی هستند که میتوانند این کار را انجام دهند. ویژگیهای سیاستگذاری فرهنگی در ایران در ایران سیر تحولات اجتماعی و فرهنگی و تجربه بدست آمده از کنشهای دولتی در دهههای 1360 و 1370 سبب ساز تغییر اساسی در نگرش دربارة نقش و جایگاه دولت در عرصه فرهنگ بوده است. اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را در سال 1371 تدوین کرد و همچنان پس از گذشت بیش از ده سال بدون متمم و تغییر پا برجاست منشور دولت «متصدی» است. «دیدگاه تدوینکنندگان اصول سیاست فرهنگی نگاهی از بالا به پایین و نگاه دولتی به تمامی عرصههای فرهنگی کشور است… بر این اساس بخش وسیعی از فعالیتهای فرهنگی، دولتی است و فعالیت بخش خصوصی در این زمینه نیز به شدت وابسته به دولت است. اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی در سطوح ملی باید از «نظام فرهنگی» سخن گفت.آنچه بنابر مصوبة شورایعالی انقلاب فرهنگی به منزلة «اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی» بیان گردید، اهدافی است که ناظر بر کلیت فرهنگ در کشور و تمامی ابعاد و زوایای زندگی آحاد مردم میباشد. بدیهی است چنین امری از حیطة یک سازمان مشخص خارج بوده و مجموعة حکومت و دولت تأمین این اهداف را بر عهده دارند و هر یک از سازمانها و تشکیلات دولتی و یا شبه دولتی مسئول تحقق بخشی از این اهداف هستند. در این معنا نظام مدیریت فرهنگی کشور متوجه تمامی نظام جمهوری اسلامی است. • نهادها و وزارتخانه های مسئول در امور فرهنگی جامعه از دیدگاه قانون اساسی: در رابطه با مسائل فرهنگی جامعه وظایفی متوجه دولت است، وظایفی هم بر عهده نهادهای انقلابی گذاشته شده است. در بخش دستگاه های دولت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات و به نوعی وزارت تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش، سازمان مدیریت و برنامه ریزی عهده دار آن می باشند. و در بخش نهادهای انقلابی نیز نهادهایی همچون: شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و ... بر اساس اهداف و وظایف مصوب مشغول انجام امور فرهنگی می باشند. در تعبیری دیگر میتوانیم مدیریت فرهنگی را به دو بخش سیاستگذاری و برنامهریزی یا اجرای سیاستها تقسیم کنیم. در اینصورت دولت جمهوری اسلامی سیاستگذار و بخشها و سازمانها و وزارتخانههای مختلف مجریان آن هستند. چگونگی کارآمدی دولت در امور فرهنگی دولت زمانی میتواند در امور فرهنگی کارآمد باشد که محیط و فضایی فراهم آورد تا در آن شهروند احساس قدرت و خلیفه بودن به جای خداوند را درونی کند. بدون شک این فضای روحی با سرکوبگری ایجاد نمیشود و ضروری است پس از درونی شدن این احساس و تبدیل آن به اعتقاد، فلسفههای مناسب با این اعتقاد تدوین گردد. وجود فضای باز و مشوق و پرورشی، زمینة شکلگیری این فلسفه را مساعد میکند. آنگاه که «توانستن» و «شدن» به اعتقاد غالب تبدیل شد و فلسفههای مناسب آن تدوین گردید، نوبت به علم میرسد تا چگونگی «شدن» و ابزارسازی مناسب برای تحقق این هدف را بررسی و احکام لازم را صادر نماید. اهمیت نقش سیاستگذار دولت در عرصه فرهنگ از دیدگاه مسجد جامعی منطق رسمی خطمشیهای فرهنگی اقتدار عمومی در دهه 1380 منطق نظارت و مدیریت است. در نگاه احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، « دولت هنگامی میتواند نقش مؤثر خود را در عرصة فرهنگ ایفا کند که «نقش سیاستگذارانه» را به جای نقش «اجرایی» در کانون برنامهها و اقدامات خود قرار دهد». از اینروست که «کاهش نقش تصدیگری دولت و اولویت راهبرد ساماندهی مناسبات میان کنشگران، مؤسسات و نهادهای فرهنگی و نهادینه کردن آن، محور برنامهها و سیاستهای دولت قرار میگیرد. دلایل کامیابی یا ناکامی یک الگوی سیاست فرهنگی دلایل کامیابی یا ناکامی یک الگوی سیاست فرهنگی، گاه در ابزارهای وصول به اهداف، گاه در هدف گذاری های نهایی و نوع عملیاتی کردن آنها، و سرانجام گاه در معضلات نهفته در اصول و راهبردهای کلی آن، قابل جستجوست. به عبارتی، شرط توفیق و تداوم یک سیاستگذاری فرهنگی، در رفت و بازگشت مستمر میان اصول کلی از یک سو و امکان توفیق و تحقق آن در عمل از سوی دیگر است. بنابراین، ضروری است هم الگوهای اقدام در پرتو اصول کلی بازسازی شوند و هم اصول و راهبردهای کلی در پرتو حدود توفیق در عمل بازخوانی و تجدیدنظر گردند. در غیر اینصورت اصول گراییِ بیتوجه به امکان توفیق در عمل، الگوی سیاستگذاری فرهنگی را از حیات ساقط خواهد کرد. در اینجا فقط به رئوس و محورهای مهم معضلات فرهنگ از منظر مدیریت کلان فرهنگی، تحت عنوان سیاهه مسایل فرهنگی اشاره میشود: - نقش اصلی و عامل تعیینکننده در حوزه فرهنگ دولت است. دولت در حوزه فرهنگ دارای حق مطلق و مخاطبان و کارگزاران فرهنگ بیحقاند. دولت در دخالت در حوزه فرهنگ بیحد و فعال ارباب است و مخاطبان و کارگزاران فرهنگ بیحق و منفعل و رعیتاند. - دولت در حوزه فرهنگ، بزرگ و بیقواره، غیر پاسخگو و با منابع مالی لایزال و بخش خصوصی کوچک و مفید است. - دولت در حوزه فرهنگ دانای کل و منزه و پاک است و مخاطبان و کارگزاران فرهنگ در معرض بیاخلاقی و نادانی هستند. - حوزه فرهنگ میدان تهاجم و چشمداشت فرهنگی دشمن است و حوزه دولت فرهنگی ستاد شناسایی ترفندهای فرهنگی دشمن و تدبیرسازی مصالح و منافع ملی و فراملی است. - در قوانین محدود و مقرارات موسع فرهنگی، دولت هم قانونگذار، هم سیاستگذار، هم حامی، هم مجری، هم ناظر و داور است. - دولت با اتکا بر ابزارهای حمایتی و نظارتی خود به وجه کارساز و موثری در حوزه فرهنگ مقتدرانه و مستقلانه دخالت و تصمیمسازی میکند. - فرهنگ و محصولات فرهنگی امروز جامعه ما، بیشتر بازتابدهنده نگرش و تصمیمات دولت است تا نهادهای خصوصی. به همین دلیل کمتاثیر، غیررقابتی، تکگفتمانی و تکصدایی و فاقد محرک شور و شوق فرهنگی و ایجاد فضای تضارب آرا و افکار و رونقبخشیدن به خلاقیت و تکثر فرهنگی است. - به غیر از مطبوعات، در سایر بخشهای فرهنگی مانند کتاب، سینما، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی، قانون مدون و شفاف وجود ندارد و حد و قدر دخالت و نظارت دولت معلوم و مشخص نیست. - دستگاه نظارت در برابر توسعه رشد کمی محصولات فرهنگی و هنری مانند کتاب، موسیقی و… به دلیل اتکا به نیروی انسانی و فرآیندهای نظارتی اداری و بوروکراتیک توان پاسخگویی ندارد و قادر به روزآمدشدن نیست. - دو ابزار اساسی دولت در حوزه فرهنگ یعنی حمایت و نظارت، تعریف مدیریتی و راهبردی مشخصی ندارند و برای دستگاه اداری وزارت ارشاد هر دو به لحاظ منابع و مراجع تصمیمگیری و سیاستگذاری یکساناند. در حالی که مرجع سیاستگذاری و تصمیمسازی در حوزه نظارت فقط باید قوانین و مقرارات مصوب و شفاف باشد و مرجع تصمیمسازی در حوزه حمایت باید نظرات کارشناسی با رویکرد عادلانه، غیرتبعیضآمیز، شفاف و غیرمستقیم باشد. مرزهای این دو حوزه به دلیل فقدان نگرش راهبردی در حوزه مدیریت کلان فرهنگی تاکنون درهم تنیده و یکسان تلقی شدهاند. - چگونگی و نوع حمایتهای فرهنگی ناقانونمند و بیشتر سلیقهای است. هر وزیر و معاونی بر اساس تمایلات سیاسی و فرهنگی و شخصی خود برخی را در متن و برخی را در حاشیه حمایت خود قرار میدهد. محذوفان و مطرودان از حمایت دولت به تناسب دوره و زمان متفاوت و جابهجا میشوند. - تشکلها و نهادهای خصوصی فرهنگی در وضعیت بیثبات و ناموثر در فرآیند تصمیمات و سیاستگذاری قرار دارند و وظایف و مسوولیتهای آنان بیرون از سیاستهای دولت به رسمیت شناخته نشده است. در بهترین تجربههای به کار بسته شده تاکنون، رویه غالب ادغام عملی نهادهای خصوصی در مجموعه ادارات دولتی بوده است و عملا این نهادها بهعنوان زیر مجموعه و کارگزار دولت تعریف و به کارگرفته شدهاند و منافع و مصالح بخش خصوصی در امتداد اهداف و سیاستهای مدیران مشروعیت داشته است. - خالقان و مولدان و نهادهای بخش خصوصی در تولید و توزیع اثر فرهنگی فاقد مسوولیت در برابر خوانندگان و جامعه و دارای تکلیف در برابر مراجع قضایی و اداری و انتظامیاند. - حوزه فرهنگ، حوزه غیرتخصصی محسوب و تلقی شده است که به سادگی همه آحاد جامعه درباره آن نظر میدهند و همه افراد، صاحبنظر و کارشناس ادبیات، رمان، سینما، موسیقی و…هستند. حوزه فرهنگ حوزه رویاها و آرزوها شده است و همه از اهداف بزرگ سخن میگویند، اما تقریبا تاکنون کار بزرگی صورت نگرفته و از هیچ کس کاری بر نمیآید. چون زمین فرهنگ به نرمی ظاهر آن نیست. - حذف کامل و مطلق نظارت دولت در کوتاهمدت شدنی نیست. فرآیند اصلاح روشهای نظارتی باید تدریجی باشد. مهمترین قدم در این راه، تفکیک مسوولیت دولت در امر نظارت و واسپاری آن به نهاد قضایی است. - حذف کامل و مطلق دخالت دولت در حمایت فرهنگی نه شدنی است و نه مطلوب و فرآیند آن میتواند به سرعت از روشهای مستقیم و چهره به چهره به غیرمستقیم و نامریی تحول یابد و از رانتخواری و فساد مناسبات و روابط شخصی حمایتی اجتناب شود. خلاصه: همه اندیشهها و باورهای دینی و غیردینی چارهای ندارند که خود را در جامه فرهنگ و هنری عرضه کنند و بنمایانند، اما جامه فرهنگ و هنر خیاط متخصص میخواهد نه واعظ و خطیب فرهنگی. فرهنگ جای موعظه و پند نیست، بلکه باید پند و پندار به جامه هنر و فرهنگ درآید و آراسته شود. دو دیدگاه دربارة سیاستگذاری فرهنگی دیدگاه افلاطونی و ارسطویی در مورد سیاستگذاری فرهنگی: 1- دیدگاه افلاطونی: مطابق دیدگاه افلاطونی، فرهنگ جامعه، کنترلپذیر است و وظیفة مهار و هدایت آن به سوی مسیرهای از پیش تعیین شده بر عهدة دانایان و عقلاست که به نظر افلاطون موظفند تکلیف جامعه را تعیین کنند، و عدالت و رهایی بقیة افراد جامعه در گرو تبعیت مطلق از آنهاست. دانایان همچنین در عرصة فرهنگ نیز مرجع تشخیص درست و نادرست و مفید و غیرمفیدند و در نهایت سیاستگذاری فرهنگ بر عهدة آنها قرار دارد... ... این نگاه از گذشته تا کنون همچنان در میان اندیشههای مدرن و تفکرات مذهبی وجود داشته و دارد. هرچند برخی به وجود تعارض ذاتی میان مدرنیسم و نگرش مذهبی معتقدند، در این زمینه میتوان میان گرایشهای مختلف مدرنیستی و برخی اندیشههای سنتی مذهبی مشترکاتی یافت، از جمله آن که همگی آنها معتقدند، فرهنگ قابلیت مدیریت، سیاستگذاری و کنترل دارد. 2- دیدگاه ارسطویی: از یونان باستان به این سو، نگرشی دیگر، متفاوت با آنچه گفته شد نیز، دربارة جامعه و فرهنگ وجود داشته است. این نگرش که ارسطو از بنیانگذاران آن است، انسان و معانی خلق شده، توسط او را ذاتی میداند و، به عکس نظر پیشین، وظیفة دولت و حکومت را انطباق دادن خود با این معانی میشمرد... ... از نظر ارسطو افراد جامعه باید خود راه آزادگی و رهبری را بیاموزند. فرهنگ، نمودار شادمانی و رضایت و فضیلت برای کل جامعه (نه فقط زمامداران) است. دولت نیز برآورندة خواستهها و استعدادهای جامعه است نه شکلدهنده به تمام علایق آنها. کار حکومت به بند کشیدن و تعیین تکلیف تام و تمام نیست بلکه کمک به بروز استعدادهای موجود در اجتماع است. در بسیاری از جملات مذکور میتوان دریافت که نیش انتقاد ارسطو متوجه افلاطون است. زیرا او به خلاف افلاطون، طبیعت انسان را کاملاً نقشپذیر نمیداند. جایگاه مأموریت، اهداف و وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی: شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از اصلی ترین نهادهایی است که در سیاستگذاری فرهنگی فعالیت می کنند. جایگاهی که برای این نهاد در نظر گرفته شده است، سیاستگذاری، تعیین خط مشی، تصمیم گیری، هماهنگی و هدایت در چارچوب سیاستهای کلی نظام در امور فرهنگی آموزشی و پژوهشی کشور است. مأموریت های آن عبارتند از: تصحیح و ارتقای فرهنگ، ساماندهی امور فرهنگی برای حفظ استقلال، تحکیم و تعمیق تدین و فرهنگ دین باوری و جهت گیری برای تحقق تمدن نوین اسلامی. اهداف: 1- گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی 2- تزکیه محیط های علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی آثار غربزدگی از فضای فرهنگی جامعه 3- تحول دانشگاه های و مدارس و مراکز فرهنگی و هنری بر اساس فرهنگ صحیح اسلامی و گسترش آنها برای تربیت نیروهای متخصص و متعهد 4- تعمیم سواد و تقویت روح تفکر و علم آموزی و تحقیق و استفاده از تجارب مفید دانش بشری برای نیل به استقلال علمی و فرهنگی 5- حفظ و احیا و معرفی آثار و ماثر اسلامی و ملی 6- نشر آثار و افکار فرهنگی انقلاب اسلامی و تحکیم روابط فرهنگی با دیگر کشورها بخصوص با ملل اسلامی. وظایف: از جمله مهم ترین وظایفی که این نهاد واگذار شده عبارتند از: تدوین اصول سیاست فرهنگی، تهیه و تصویب طرح هایی در زمینه های تقویت تعلیمات دینی، شناخت شیوه های تهاجم فرهنگی، ایجاد مناسبات سالم اجتماعی، تقویت باورها و گرایش های دینی، گسترش روحیه تعهد و احساس مسئولیت فرهنگی در جامعه و شناسایی نخبگان و استعدادهای درخشان. همچنین سیاستگذاری در زمینه هایی مثل ساماندهی نظام اطلاع رسانی کشور، ریشه کن کردن بیسوادی، تدوین کتب درسی و ضوابط و تولیدات فرهنگی و هنری و اصلاح نگرش جامعه نسبت به شأن و منزلت زن. این شورا وظیفه شناخت و تجزیه و تحلیل جریانات فرهنگی در جهان و داخل کشور و ارائه راه حل مناست برای آنها و همین طور بررسی الگوهای توسعه و تحلیل آثار و پیامدهای سیاستهای برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور ر ا برعهده دارد. در امور مربوط به آموزش و پرورش و آموزش عالی، تهیه مبانی و شاخص های دانشگاه متناسب با نظام اسلامی، تعیین سیاست های نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی، تصویب ضوابط تأسیس دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی و تصویب ضوابط کلی گزینش مدیران، استادان، معلمان، دانشجویان و تعیین مرجع برای گزینش آنها. از مهم ترین مأموریت های شورای عالی انقلاب فرهنگی هدایت فرهنگ کشور در جهت آرمان های انقلاب است که لازمه آن سیاستگذاری های کلان فرهنگی در کشور است. بر این اساس شورا تدوین و تصویب اصول ساست فرهنگی کشور را در دستور کار قرار داده و در سال 1371 این اصول را مشخص کرد. از جمله مهم ترین این اصول عبارتند از: بازشناسی میراثها و سنن، شناخت جامع، فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران، ترویج اخلاق و معارف اسلامی، ارتباط فعال با کشورها و ملت ها، تحکیم وحدت ملی و دینی با توجه به ویژگی های قومی و مذهبی، رشد علمی و فرهنگی، پاسداری از حریت و امنیت انسان، مقابله با افراط در تجدد طلبی و خود باختگی، ارزش دادن به کار و کوشش، پرورش روح و جسم، تقویت روح اجتماعی، حفظ هویت با اعتلای فرهنگی و هنری به منظور ترویج فضایل اخلاقی و توجه به فرهنگ و هنر روستا. بنابر سیاست فرهنگی کشور، مسئولیت نظارت و ایجاد هماهنگی لازم در اجرای اصول آن بر عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است. وزارتخانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، علوم و تحقیقات و فناوری، بهداشت و درمان، امور خارجه و سازمان های صدا و سیما و تربیت بدنی بطور اخص مجریان این سیاستها هستند و موظفند هر 6 ماه یک بار گزارش عملکرد خود را اجرای سیاستها به شورای عالی انقلاب فرهنگی گزارش دهند. مروری اجمالی بر آنچه در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته شد این نتیجه را حاصل می کند که حضور دستگاهی برای هدایت مسائل فرهنگی در جامعه بخصوص در شرایطی که کشور در آن سالها یعنی سالهای اول بعد از انقلاب به سر می برد لازم و ضروری است. انتقاد بسیاری به شورای عالی انقلاب فرهنگی نبود بندی از قانون اساسی است که توجیه گر حضور این نهاد باشد. ولی اندکی تأمل نشان دهنده وجود آن برای سر و سرمان دادن به اوضاع فرهنگی کشور و بردن آن به سمت اهداف نظر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی می باشد. منابع: اینترنت (سیاستگذاری فرهنگی/ مجموعه : فرهنگ و مدیریت فرهنگی) : 1- کتاب سیاستگذاری و فرهنگ در ایران امروز/ مؤلف: دکتر مجید وحید/ نشر: باز/ تهران 2- کتاب روش برنامه ریزی در بخش فرهنگ/ مؤلف: حسن احمدی/ نشر: تهران/ سازمان برنامه و بودجه 3- کتاب توسعه فرهنگی/ ترجمه عبدالمجید زرین قلم/ نشر: مرکز پژوهشهای بنیادی- تهران 4- کتاب آزادی و فرهنگ/ مؤلف: مصطفی رحیمی/ نشر: مرکز/ تهران 5- گفتگو با دکتر علی اکبر فرهنگی/ نشریه: امروز / مؤلف: رحمان احمدی 6- نشریه: کلمه/ مؤلف: احمد مسجد جامعی 7- مقاله بررسی نقش و جایگاه دستگاه های فرهنگی/ نویسنده: حبیب ا... فتاحی ادرکانی 8- سیاهه الویت های فرهنگی دولت / خسرو طالب زاده مدیر فرهنگی اصلاح طلبان 9- هفده سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی/ نشر دانش پرور/ 1382 10- نگرشی بر شورای عالی انقلاب فرهنگی/ 1364
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی
|