سه شنبه, 08 خرداد 1403

 



موضوع: ضرورت نبوت و وحی

ضرورت نبوت و وحی 9 سال 8 ماه ago #101546

از آنجا كه انسان موجودي است حقيقي و داراي استعداد رسيدن به آخرين مرحله كمال است، خداوند متعال هم از هيچ گونه فيض و بخششي كوتاهي ندارد بنابراين به هر شخصي به اندازه استعداد او كمالاتي اعطا مي­كند تا به فعليٌت برسد كه هر كس داراي صفات نيك و اخلاق پسنديده­اي است كمال او بهشت و اگر داراي اخلاق فاسد باشد كمال او دوزخ مي­باشد از اين رو، بحث نياز ضروري انسانها به وحي و شريعت و نبوٌت، مسئله­ای حقيقي و مورد نياز مي­باشد.

شريعت و نبوٌت در لغت و اصطلاح
شريعت از شرع گرفته شده و به معني راه آشكارا «شرعت له طريقا» يعنى راهى به او نمودم و آشكار كردم. شرع در اصل مصدر است سپس اسم شده به راه آشكار و به آن شرع (بفتح و كسر اول) و شريعت گفته شده و بطور استعاره به طريقه خدائى اطلاق شده است‏[1]
الشرعة: الدين‏(شرع: يعني دين)[2]
نبوت: (كه از نبي گرفته شده است) اين لفظ (نبي) كه بر وزن فعيل است اگر بمعنى فاعل باشد معنايش خبر دهنده است؛ زيرا كه نبىّ از جانب خدا خبر مي دهد و اگر به معنى مفعول باشد معنايش خبر داده شده است كه نبىّ از جانب خدا خبر داده مي­شود.[3] شريعت در اصطلاح: به معناي مجموعه عقايد اخلاقي و قوانين و مقرراتي است كه براي اداره امور جامعه انساني و پرورش انسانها مي­باشد.[4]

آيات و روايات درباره ضرورت نبوت و شريعت
مردم (در آغاز) يك دسته بودند سپس خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت مى‏كرد، با آنها نازل نمود تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. (افراد باايمان، در آن اختلاف نكردند) تنها (گروهى از) كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، و نشانه‏هاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند. خداوند، آنهايى را كه ايمان آورده،بودند، به حقيقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبرى نمود. (امّا افراد بى‏ايمان، هم چنان در گمراهى و اختلاف، باقى ماندند.) و خدا، هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى‏كند.[5]
در توحيد از هشام بن حكم روايت كرده كه گفت: زنديقى كه نزد امام صادق‏(ع) آمده بود، از آن جناب پرسيد: از چه راهى انبياء و رسل را اثبات مى‏كنى؟ امام صادق (ع) فرمود: ما بعد از آنكه اثبات كرديم كه آفريدگارى صانع داريم، كه ما فوق ما، و ما فوق تمامى مخلوقات عالم است، و صانعى است حكيم چنين صانعى جايز نيست كه به چشم مخلوقاتش ديده شود، و او را لمس كنند، و با او و او با مخلوقات خود نشست و برخاست كند، خلق با او و او با خلق بگومگو داشته باشد. پس ثابت شد كه بايد سفرايى در خلق خود داشته باشد، تا آنان خلق را به سوى مصالح و منافعشان و آنچه مايه بقايشان است و تركش باعث فنايشان مى‏شود هدايت كنند، پس ثابت شد كه خدا در ميان خلق افرادى دارد كه خلق را از طرف او كه حكيم و عليم است به سوى نيكى‏ها امر مى‏كنند، و از بديها نهى مى‏نمايند. در اينجا ثابت مى‏شود كه خدا در خلق زبانهايى گويا دارد، كه همان انبيا و برگزيدگان از خلق اويند، حكمايى هستند مؤدب به حكمت او، و به همان حكمت مبعوث شده‏اند، و در عين اينكه از نظر خلقت ظاهرى مانند ساير افرادند از نظر حقيقت و حال غير آنهايند، بلكه از ناحيه خداى حكيم عليم مؤيد به حكمت و دلائل و براهين و شواهدند، شواهدى چون زنده كردن مردگان، و شفا دادن جذاميان، و نابينايان، پس هيچ وقت زمين از حجت خالى نمى‏ماند، همواره كسى هست كه بر صدق دعوى رسول و وجوب عدالت خدا دلالت كند.[6]

عوامل ضرورت شريعت و نبوٌت
1.اجتماعی بودن بشر
انسان موجودي است كه داراي يك سلسله علوم و ادراكات مي­باشد، و مي خواهد از هر طريقي كه ممكن است براي رسيدن به نفع خودش از موجودات ديگر استفاده كند، به همين جهت از عالم ماده شروع كرده الات و ادواتي درست مي­كند تا بوسيله انها به موجودات ديگر مسلط شود و در نتيجه اين را پذيرفت كه به هر اندازه كه از ديگران بايد استفاده كند بايد به ديگر ان هم اجازه بدهد كه از او به همان اندازه بهره­كشي كنند. و در نهايت پي­برد كه بايد يك زندگي اجتماعي داشته باشد. اين زندگي اجتماعي بايد به نوعي باشد كه هر صاحب حقي به حق خودش برسد، و مناسبات و روابط متعادل باشد، و اين همان عدالت اجتماعي است.[7] شكي نيست كه انسان­ها از لحاظ خصوصيٌات با يگديگر اختلاف دارند؛[8] چنانكه قرآن كريم به آن اشاره كرده و فرموده است:« و اگر پروردگارت مى‏خواست، همه مردم را يك امّت (بدون هيچ گونه اختلاف) قرار مى‏داد ولى آنها همواره مختلفند مگر كسى را كه پروردگارت رحم كند! و براى همين (پذيرش رحمت) آنها را آفريد! و فرمان پروردگارت قطعى شده كه: جهنّم را از همه (سركشان و طاغيان) جنّ و انس پر خواهم كرد!» [9]
2. برپاداري قسط و عدل :
خداوند مي فرمايد: ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حق و قوانين عادلانه) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند، و آهن را نازل كرديم كه در آن قوت شديدى است، و منافعى براى مردم، تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مى‏كنند بى‏آنكه او را ببينند، خداوند قوى و شكست ناپذير است‏.[10] منظور از بينات و دلايل روشن ادراكات عقلي و خردورزهاي صحيح علمي و معجزات و كرامات عملي است همچنين مراد از كتاب برخي از معارف و احكام و عقايد و اخلاق و ساير علوم است ميزان و معيار صحيح نيز همراه كتاب معصوم است و هيچ ميزاني دقيق تر از سيره و روش و راهكارهاي معصومانه پيامبر و پيشوايان دين نيست.[11]
3. تعليم دست نايافتني ها
فكر و انديشه انسان با همه پيشرفت او در علم و صنعت از دسترسي به معارف و خبرهاي غيبي كه در قرآن و سخنان انبياء و امامان(عليهم السلام) آمده است ناتوانند و تنها از طريق نبوت و دست­آوردهاي وحي مي­توان بر آن­ها آگاه شد اگر پيامبرن الهي نباشند خرد انسان از درک معارف توحيد و معاد بي­بهره­اند . عقل و دانش بشر هر چه قدر پيشرفت كند باز هم نمي­تواند از اين معارف اطلاع پيدا كند بنابراين تنها فضل و وحي الهي است كه سبب مي­شود كه دريچه­هايي از جهان غيب به روي انسان باز شود ومعارف ناب و حقايق نامتناهي به بشر روي آورد.[12]
4. تكامل عقل
قران كريم هر چند در بسيار ي ازموارد ارزش عقل را بازگو كرده و انسان را به تعقل فرا مي­خواند ليكن آن را براي هدايت بشر كافي ندانسته و وجود وحي و نبوت را ضروري شمرده است، كه پيامبر اسلام فرموده است:(خداوند هيچ پيامبر و رسولي را جز بر تكميل خرد مبعوث نفرموده و خرد او بالاتر از عقول امت وي است)[13]
چون عقل بشري چيزهاي را كه بايد بداند و بوسيله آن جامعه خود را اداره كند نمي­فهمد ولي به كمك وحي آنها را مي­فهمد و آنچه را بايد به صورت سالم و كامل فراگيرد ولي توان آن را ندارد به مدد وحي تتميم و تكميل مي­كند.[14]
5. نجات از تاريكي­ها:
خداوند مي­فرمايد( الر) (اين) كتابى است كه بر تو نازل كرديم، تا مردم را از تاريكيها (ى شرك و ظلم و جهل،) به سوى روشنايى (ايمان و عدل و آگاهى) بفرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزيز و حميد)[15]
در حقيقت تمام هدفهاى تربيتى و انسانى، معنوى و مادى نزول قرآن، عبارت از : بيرون ساختن از ظلمتها به نور و " ظلمت" به صورت جمع آمده و" نور" به صورت مفرد، اشاره به اينكه، همه نيكيها در پرتو نور توحيد يك حالت وحدت و يگانگى بخود مي­گيرند اما ظلمت همه جا مايه پراكندگى و تفرقه صفوف است. و از آنجا كه سرچشمه همه نيكيها، ذات پاك خداست و شرط اساسى درك توحيد، توجه به همين واقعيت است بلافاصله اضافه مى‏كند: همه اينها به اذن پروردگارشان (پروردگار مردم) مى‏باشد.[16]
6. پرستش خدا و پرهيز از طاغوت
نقل شده است كه رسول خدا در يكي از خطبه­هاي خود در اين باره مي­فرمايد:(خدا پيامبران را برانگيخت تا بندگان او آنچه از خداشناسي نمي­دانند فراگيرند و به پروردگار او پس از انكار و عناد ايمان بياورند)[17]كه محور اصلي دعوت پيامبران و حفظ توحيد فطري و طرد هر گونه شرك است.
7. دعوت به حيات برتر و سازنده
وحي و آموزههاي وحياني، تامين كننده زندگي برتر انسان است كه خداوند در قرآن مي­فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى‏خواند كه شما را حيات مى‏بخشد و بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حايل مى‏شود، و همه شما (در قيامت) نزد او گردآورى مى‏شويد»[18]
از آنجا كه انسان موجودي است كه فطرتا به سوي منافع خود حركت مي­كند و براي بهتر زندگي كردن اقدام مي­كند،گاهى مى‏شود كه انسان در اعتقاد و يا عملش از طريق فطرت و حق منحرف شده و دچار اشتباه ‏گردد، ليكن اين خطا و اشتباه مستند به فطرت انسانى او و هدايت الهى نيست، بلكه بخاطر اين است كه او خودش عقل خود را دزديده و در اثر پيروى هواى نفس و شيطان راه رشد خود را گم كرده است،و آن زندگي سعيد و خوشبختي كه انسان در آرزوي آن است بوسيله تبعيٌت از راه شيطان و پيروي از هواي هوس لوازم سعادت آن را از دست مي­دهد
8. سفارش به اخلاق ستوده
سفارش به خصلت­هاي ستوده اخلاقي و اجتماعي از اهداف بعثت به شمار مي­آيد.كه اخلاق به عنوان رابط بين عقيده و عمل سهم موثري درتهذيب روح دارد هدف رسمي بعثت تزكيه نفس و تهذيب روح است كه بخش مهم ره­آ­­ورد وحي را توصيه­هاي اخلاقي تشكيل مي­دهيد[19]


[1] - راغب اصفهانى حسين بن محمد: المفردات في غريب القرآن، بيروت، ‏ناشر: دارالعلم الدار الشامية سال چاپ: 1412 ق‏، اول،ص450
[2]- مصطفوى حسن نام كتاب: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، ناشر بنگاه ترجمه و نشر كتاب، سال چاپ: 1360 ش،ج6، ص40
[3]- قرشى سيد على اكبر: قاموس قرآن‏، ناشر: دار الكتب الإسلامي، تهران‏، سال چاپ: 1371 ش‏، ج7، ص7‏
[4] - جوادي آملي عبدالله، شريعت در اينه معرفت ، قم ،تشر اسراء،سال ش1377 ،ص 111
[5]-سوره بقره آيه 213
[6] - علامه مجلسى، بحار الأنوار، 110 جلد، - مؤسسة الوفاء بيروت ، 1404 هجرى قمرى؛ج 11 ص‏32
[7]- طباطبايى سيد محمد حسين: الميزان فى تفسير القرآن ،قم،ناشر: دفتر انتشارات اسلامى سال چاپ: 1417 ق‏، نوبت چاپ پنجم، ج2، ص117
[8] -جوادي آملي عبدالله، تفسير تسنيم،تحقيق و تنظيم سعيد بند علي، قم ،تشر اسراء،سال 1385ش،چ اول، ج 10،ص442
[9] -سوره هود ايه 118،119
[10] -حديد ايه 25
[11] - جوادي آملي عبدالله،تفسير موضوعي ،وحي و نبوت، قم، نشراسراء، سال 1381ش،چ اول، ج 3،ص174
[12] همان،ص169و170
[13] - كلينى، الكافي، 8 جلد، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1365 هجرى ،ج1،ص12
[14] - جوادي آملي عبدالله ، وحي و نبوت،پيشين،ص 174
[15] سوره ابراهيم ، 1
[16] - مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه ،‏ تهران‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية ، ‏،ج 10،ص262
[17] -علامه مجلسي، پيشين، ج4،ص288
‏[18]‏- سوره انفال، ايه 24
[19] - جوادي آملي عبدالله ، وحي ونبوت، پيشين،ص178
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

ضرورت نبوت و وحی 9 سال 8 ماه ago #101878

  • ابوطالب مختاری
  • ابوطالب مختاری's Avatar
سلام. خیلی عالی است. ولی دیر فرستادید. برای شما آرزوی سلامتی و نشاط و توفیق روز افزون دارم. مختاری.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.