خوش آمديد,
مهمان
|
|
معجزات انبیا
انبياى الهى در عالم بيدارى شاهد عالم غيب و مُثُلِ غيبيه بوده و صداى دلنواز ملائكه را مىشنيدند ، ومسائل غيبى را به كمك ملائكه يا قدرت قلب خود دريافت مىنمودند و اخبار كلى و جزئى مُلك و ملكوت و حوادث گذشته و آينده تا جائىكه خداوند مهربان اراده داشت براى آنان روشن بود ! آنان به اذن و اجازه حضرت حق براى اثبات نبوت خود و به تصديق نشاندن امت ، قدرت تصرف در نظام تكوين داشتند و در اين رابطه مىتوانستند به سهولت و آسانى مرده زنده كنند ، كور مادرزاد شفا دهند ، مرض جذام و پيسى را معالجه نمايند ، ابر براى باريدن حاضر كنند ، شتر ماده از دل كوه بيرون بكشند ، از درون مردم و خانه هايشان خبر دهند ، سنگريزه را به سخن درآورند ، از سنگ سخت دوازده چشمه آب جارى نمايند ، چوب خشكى را تبديل به اژدها كنند ، دست به بغل برده و چون بيرون بياورند مانند ماه شب چهارده سرانگشتانشان بدرخشد ، درخت را وادار كرده از جاى خود حركت كند و زمين را بشكافد و به سوى آنان آيد حيوانات را قدرت نطق داده تا بر نبوتشان اقرار بياورند ، در چاه خشك آب دهن انداخته و آن را پر آب نموده و ماه شب چهارده را از وسط دو نيم كنند و از همه مهمتر نفوس مرده و ارواح بىجان را زنده و جاندار و به حيات طيبه آراسته نمايند . اكثر آنچه به عنوان معجزه در سطور بالا رقم زده شد در قرآن مجيد آمده كه به هيچ عنوان جاى انكار ندارد و منكر آن بدون شك كافر يا مشرك است . آرى ، وجه امتياز انبيا با ديگر مردم در قدرت نفس و روح قلب و معجزات آن بزرگواران بود . آخرين معجزه از سلسله معجزات انبياى بزرگوار حق ، قرآن مجيد است كه با كرامت وحى به آخرين پيامبر صلىاللهعليهوآله عطا شد و آن معجزه جاويد و خالد و ابدى است كه كسى را ياراى آوردن يك آيه مانند آن نيست و همين مسئله يعنى عجز اولين و آخرين از آوردن يك آيه مانند آن ، بهترين و برترين دليل بر حقانيت اين كتاب و نزول آسمانى آن مىباشد ، ونيز همين قرآن بالاترين دليل و شاهد بر حقانيت انبيا و كتب آسمانى پيشين و برترين دليل و حجّت بر امامت امامان معصوم شيعه عليهمالسلام و ولايت تكوينى و تشريعى آن بزرگواران است[188] . معجزات انبيا و به خصوص قرآن مجيد براى ابد بازار پيامبرسازى را از طرف هواپرستان و استعمارگران و استثمارچيان بىحيا و پررو بست و در طول تاريخ ادعاى كذب و دروغ كسى در زمينه نبوت بر كرسى ننشست و رونق پيدا نكرد . علم و حكمت انبيا گروهى از بيداران راه حق اعتقاد دارند : بالاترين معجزه انبيا و برترين خارق عادت آنان علم و حكمت است ، علم و حكمتى كه سرچشمه مستقيم و زلالش علم و حكمت خداست و همين علم و حكمت خدادادى بود كه آن بزرگواران را از هر جهت از تمام مخلوقات عالم ممتاز كرده بود اى دانايان و خاصان از عقلا و اهل انصاف ، علم و حكمت انبيا كه در درون آنان يا در كتابشان تجلى داشت وسيله تصديق نبوت آنان بود ، چون بينايان و دانايانى هم چون سلمان و ابوذر و مقداد و عمار كه نمونه آنان در همه امم بود ، از انبياى خدا پس از آن چشمههاى جوشان و سرشار علم و حكمت ، معجزه و خارق عادت طلب نمىكردند و موعظه حسنه و خوارق عادات و معجزات يعنى تصرفات آنان در امور تكوينى به اذن حضرت ربّ براى توده مردم و عوام الناس وسيله تصديق نبوت بود كه در اين جهت مردم عوام به آنان ايمان مىآوردند و تعدادى از آنان تا آخرين نفس با انبياى خدا همراهى مىنمودند ، اينان به همان خوارق عادات و ظاهر آيات كتاب هدايت مىيافتند و از عناد و لجبازى دورى جسته دست به دامن انبيا مىزدند و هدايت مىيافتند و به راه خير و صلاح و سعادت و سداد مىرفتند و شمشير و اسلحهاى كه در اختيار انبيا قرار داشت براى اهل لجاج و عناد بود ، آنان كه به هيچ وجه تسليم علم و حكمت و موعظه و معجزه نمىشدند و مىخواستند حاكم بر زندگى و حياتشان هوا و هوس و شهوات باشد و از اين راه به استعمارگرى و استثمار بندگان و به استضعاف كشيدن آنان ادامه داده و مزاحم هدايت و رشد و كمال عباد حق گردند . اينان بيدارى و سعادت و سلامت بندگان حضرت رب را نمىخواستند و هميشه در پى اين معنا بودند كه عباد الهى براى شكم و شهوت آنان حمالى كنند و محصول زحمت و دسترنج خود را در اختيار آن بردگان شهوت و هوا قرار دهند ! ! جهاد انبيا و به كار گرفتن اسلحه به وسيله آنان فقط براى پاكسازى فضاى حيات از شرّ نابكاران و ظالمان و متجاوزان و ستمگران و كافران و مشركان بود و اين بكارگيرى اسلحه در عصرى از اعصار مهمترين وظيفه مردم مؤمن در برابر مردم مزاحم است و هركس از قرار گرفتن در مدار جهاد سربتابد از توحيد و نبوت سر تابيده و به سعادت خود و ديگران لطمه زده و خيانت غير قابل جبران مرتكب شده است ! ! خداوند متعال در اين زمينه مىفرمايد : لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَاَنْزَلْنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالْمَيزانَ لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ وَاَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ اِنَّ اللّهَ قَوِىٌّ عَزيزٌ [189] . همانا ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنان كتاب و ترازو [ ى تشخيص حق از باطل ] نازل كرديم تا مردم به عدالت بر خيزند ، و آهن را كه در آن براى مردم قوت و نيرويى سخت و سودهايى است ، فرود آورديم و تا خدا مشخص بدارد چه كسانى او و پيامبرانش را در غياب پيامبران يارى مىدهند ؛ يقينا خدا نيرومند و تواناى شكستناپذير است . اگر در آيه شريفه دقت كنيد هر سه مسئله را مىيابيد : معجزات ، علم و حكمت و اسلحه ، معجزات براى عوام ، علم و حكمت براى خواص ، اسلحه براى دشمنان . نسان وقتى در برابر بارگاه عظمت و شخصيت انبياى گرامى حق قرار مىگيرد ، چارهاى جز تسليم در برابر آن هاديان راه حق نمىبيند و به اين معنا واقف مىشود كه رو گردانى از آنان و فرهنگ ثمربخش و سعادت آورشان ، عين ضلالت و شقاوت و محض بدبختى و ذلت و باعث درافتادن در چاه هوا و هوس و گرفتار آمدن به دست راهزنان و غولان خطرناك است . عالم معقول و محسوس پيامبران الهى قرار گرفتگان بين عالم معقول و عالم محسوسند ، آنها از جهتى با تمام وجود و در كمال علاقه و عشق و محبت و صفا با حضرت حقند كه در اين جهت فكر و قلب و نفس و روحشان به وسيله عنايات دوست سيراب مىشود و از جهتى به اذن خداى مهربان در كمال رحمت و شفقت همراه با خلقند ، تا آنان را از جهالت و ضلالت و ذلّت و شقاوت نجات بخشند و به راه كمال و رشد و سعادت رهنمون شوند . چون روى به ملكوت آرند خيال مىكنى از خلق و مخلوقات به كلى بىخبرند و چون روى به خلق آرند انگار يكى از آنانند . انبيا واسطه بين حق و خلقند ، خداوند مهربان به وسيله آنان درِ سعادت دنيا و آخرت را به روى خلق مىگشايد و به توسط آن بزرگواران به بندگانش فيض بىنهايت و رحمت واسعه مىرساند ، اگر آنان مبعوث به رسالت نمىشدند ، فيضى از جانب دوست به كسى نمىرسيد و احدى از رحمت خاصّه الهيه بهره نمىبرد . عالم ملك و ملكوت براى قلب پاك انبيا از طرف حضرت رب الارباب دو در باز شده ، از يك در آنچه در لوح و ذكر حكيم است مطالعه مىكنند و از آن راه به عجايب ما كان و ما سيكون و احوال گذشته و آينده و قيامت و حشر و كتاب و ميزان و حساب و حسابرسى و عاقبت امر مردم و همه خصوصيات بهشت و جهنم آگاه مىگردند و از درِ ديگر ظاهر جهان را مىنگرند و خير و شر مردم و علل سعادت و شقاوت جوامع را مىيابند تا آنان را به وسيله آنچه از غيب گرفته و بر ظاهر آگاهى يافته به سعادتشان راهنمايى كنند و از افتادن در شقاوت و لذّات ويرانگر حفظ كنند . آن بزرگواران در دو جهت ملك و ملكوت در كمال كمالند و در طرفين غيب و شهادت در اوج عظمت و آگاهى و اين اعلى مرتبه انسانيت و اوج قدرت آدمى در عالم امر و خلق است . انبيا ستارگان درخشان حضرت حق در افق حيات انسانند ، دست يابى به راه سعادت و درستى جز در سايه نور آنان امرى محال و برنامهاى غير ممكن است . اگر نهال وجود انسان به دست آنان باغبانى شود ، به ميوه شيرين رشد و كمال مىرسد و شاهد قبولى حضرت حق و رضاى آن جناب هم چون بلبل عاشق گل بر شاخه اين درخت و شجره طيبه مىنشيند . اگر نهال وجود انسان به دست غير انبيا بيفتد پس از اندك مدّتى خشك شده و شاخ و برگش مىريزد و از آن هيمهاى براى سوختن در آتش جهنم باقى مىماند معجزات پيامبران اولوا العزم معجزات پيامبران اولوا العزم را بنويسيد. بعضى از معجزه هاى پيامبرگرامى اسلام(ص) عبارتند از: 1. قرآن كريم;[1] 2. شق القمر;[2] 3. معراج;[3] و ... برخى از معجزات حضرت ابراهيم(ع) عبارتند از: 1. زنده كردن مرغ هاى چهارگانه به اذن خداوند متعال; چنان كه در سوره بقره آيه 258 و 259، به آن اشاره شده است. 2. سرد شدن آتش و سلامتى از آن; چنان كه در سوره انبيا، آيه 69 آمده است. و ... برخى معجزات حضرت موسى(ع) عبارتند از: انداختن عصا و تبديل شدن آن به اژدها و خنثى نمودن سحر ساحران فرعون، بيرون آوردن دست از گريبان و روشن شدن و درخشندگى در بين انگشتان آن حضرت، غرق شدن فرعونيان در رود نيل و نجات پيروان حضرت موسى، زدن عصا بر سنگ در بيابان و جوشيدن چشمه هاى آب به اذن خداوند، ارسال توفان، ملخ، شپش، قورباغه ها و خون شدن آب ها در ميان قوم حضرت موسى از جانب خداوند; چنان كه آيات سوره اعراف به آنها اشاره دارد. برجسته ترين و مؤثرترين معجزه حضرت موسى(ع) انداختن عصا و تبديل آن به اژدها بود، كه سحر تمام ساحران را در حضور فرعون و مردم خنثى كرد. علّت اهميت آن نيز اين بود كه در زمان مصر باستان و دوره حكومت فرعونيان، سحر و ساحرى بسيار رواج داشته و به شدت دامن گير جامعه آن زمان مصر بوده است.[4] معجزات حضرت نوح(ع) : خداوند متعال مى فرمايد: (فَأَنجَيْنَـهُ وَ أَصْحَـبَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْنَـهَآ ءَايَةً لِّلْعَــلَمِينَ);[5] و او را با كشتى نشينان برهانيديم و آن[ سفينه] را براى جهانيان عبرتى گردانيديم. از جمله معجزات حضرت نوح(ع) مسئله توفان و نجات نوح(ع) و پيروان آن حضرت بود. هنگامى كه آب از زمين جوشيد و فوران كرد، باقى قوم نوح كه از آن حضرت تبعيت نكرده بودند، غرق شدند و حضرت نوح(ع) قبلا به آن هشدار داده بود معجزات حضرت عيسى(ع) در سوره مائده، آيه 110 آمده است: (وَإِذْ تَخْلُقُ ... وَتُبْرِئُ الاَْكْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِى وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِى); و چون خلق مى كنى ... و شفا مى بخشى كور و پيسى را به امر من بيرون مى آورى و زنده مى گردانى مردگان را به اذن و امر من. در اين آيه، به معجزات آن حضرت اشاره مى فرمايد: 1. زنده كردن مردگان; 2. شفا دادن شخص كور; 3. شفا دادن مريض |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
جالبه مرسی
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|