خوش آمديد,
مهمان
|
|
پس از آنکه اعراب با الهام گرفتن از ایمان پر شور و رهبری کاریزماتیک قلمرو پادشاهی ایران و قسمت زیادی از قلمرو بیزانس را فتح نمودند، امپراتوری گستردهای ایجاد شد که در آن یک دین جهانی یعنی اسلام و یک زبان رسمی یعنی عربی مشترک بود. در مدت زمان کوتاهی مسلمانان تمدنی پویا ساختند که در آن مردم کشورهای فتح شده سهیم بودند. در بنا نهادن تمدن اسلامی سه عامل نقش برجستهای داشتند. عنصر عربی که دین و زبان مشترک را تامین میکرد. مولفه هلنی که توسط مردم سریانی زبان انتقال داده شد و محدود به فلسفه و علوم طبیعی بود. و در نهایت مولفه ایرانی که بیشتر از باقی عناصر تنوع داشت و شامل اندیشههای مذهبی، سیاست، مدلهای اداری و دیوانی، ادبیات، علوم و اخلاق بود.
برای ایرانیان، سقوط ساسانیان با ضربههای فرهنگی همچون نزول سطح سواد و نفوذ عقاید کفر آمیز در آیین زرتشتی، همراه بود. شکست نظامی برای ایرانیان شرایطی را فراهم نمود تا دیگر تحت سلطه ظالمانه اجتماعی و مذهبی اواخر دوران ساسانی نباشند. این مساله نیروی خلاقه آنها را بر انگیخت؛ روشنفکران نخبه ایرانی خودشان را وقف اسلام و زبان عربی کردند و به شکل گرفتن و گسترش تمدن جهانی اسلام کمک نمودند به گونهای که گفته میشود ایرانیان سلسله جنبان توسعه تمدن اسلامی بودند. تورج دریایی می نویسد که در اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی بود که تفکر سقوط شاهنشاهی ساسانی در برابر مسلمانان به منزله پایان شکوه و عظمت ایران و در واقع آغاز افول ایران، بسیار معمول گشت، گرچه به نظر او، فرهنگ ها نمی میرند و دست کم فرهنگ ایرانی نمرد و با اسلام همان کاری را که با یونانیمآبی کرده بود، انجام داد. تحت نفوذ اسلام، ایران توانست در جنبه های فرهنگی، فکری، هنری و ادبی جهان اسلام نیرویی پیش برنده باشد |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: شیرین الله بخش
|