شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: جایگاه فرهنگ عامّه در ادب فارسی

جایگاه فرهنگ عامّه در ادب فارسی 9 سال 9 ماه ago #96394

اگر به تعاریفی که تا کنون از فولکلور به دست آمده رجوع شود ، مشاهده می گردد که بسیاری ، فولکلور را همان «ادبیات عامّه» تعریف نموده اند ، در حالی که این دو ، مقوله هایی جدا از یکدیگرند .
اگر ما مجموعه دانسته ها و اندوخته های ذهنی و فکری ، رفتارها و آداب و رسوم عوام را به عنوان فولکلور تعریف کنیم ، هنگامی که این دانسته ها و داشته های ذهنی و فکری بر روی کاغذ بیایند و مکتوب شوند ، در حیطه قلمرو ادبیات عامه قرار می گیرند .
اما متأسفانه در ادب کهن فارسی ، آن قدر که به ادبیات رسمی و دیوانی (دبیری) اهمیت داده شده است ، به ادب یا فرهنگ عامه بها نداده اند و کتب نظم و نثر فارسی ، سهم ناچیزی از صفحات خود را به ادبیات عامه ، اختصاص داده اند که به هیچ وجه ، تناسبی با کمیت و کیفیت آن ندارد . به طوری که نویسندگان ایرانی ، از به کار بردن کلمات عامیانه ابا داشته اند و بی پیرایه و بی آرایه نویسی را ضعف ادبیات و کار نویسندگی می دانسته اند .6
دکتر پرویز ناتل خانلری در این زمینه می گوید : «تحقیق در لهجه های محلی و ثبت لغات و اصطلاحات هر ناحیه در ایران ، هرگز رسم نبوده است . زبان عامه را قابل آن نمی شمرده اند که درباره اش بحث کنند و ادیبان در شأن خود نمی دیده اند که به این کار بپردازند» .7 در عین حال ، امروزه آثار اندکی در دسترس هستند که هر کدام به نوعی فرهنگ عامه کهن ایران را به تصویر کشیده اند، مانند : داراب نامه طرطوسی ، ابو مسلم نامه سمک عیّار ، سندباد نامه و ... اما اغلب این آثار ، حاوی قسمتی از فولکلور (که همان اسطوره ها و افسانه باشند) هستند .8 همچنین کتبی که از دوره ساسانیان به جای مانده اند ، وجود بعضی اعتقادات را در آن دوران ، به خوبی آشکار می کنند . از این دسته اند : ارداویراف نامه ، شایست و ناشایست ، دین کرد ، بُندَهِشْن و نیرنگستان پهلوی (که مانند کتاب های دعای معمولی است و تأثیر عجیب و قریب بعضی ادعیه را بیان می کند) . در اغلب این کتب ، به اعتقاداتی برمی خوریم که بعضی تا امروز نیز رواج دارند ، مانند : احترام به نان ، تأثیر چشم زخم ، آداب نوروز و هفت سین و ... .9
کتب طنز و فُکاهه (مثل : جوامع الحکایات عوفی و لطایف الطوایفِ فخرالدین علی صفی و رساله دلگشای عبید زاکانی) و تذکره ها یا احوال نامه ها (مثل : تذکره دولتشاه سمرقندی و تذکره نصرآبادی که به شرح احوال شاعران طبقات مختلف اجتماع پرداخته اند) و سفرنامه ها (مثل : سفرنامه ناصرخسرو ، تاریخ حزین ، و...) از منابع خوب فرهنگ عامّه در ادب فارسی از زمان شکل گیری حکومت های محلّی در ایران تا روزگار مشروطه به شمار می روند .
و نیز می توان به کتاب کُلثوم ننه اشاره کرد که در دوره صفویه ، توسط آقا جمال خوانساری نوشته شده است که از یک سو نقد خرافه های میان مردم است و از سوی دیگر ، نقد دستگاه آموزشی آن دوره .10
در یک قرن اخیر و بخصوص پس از انقلاب مشروطه که باعث گردید رعایا و مردم نیز بتوانند وارد صحنه سیاست و تصمیم گیری حکومتی بشوند ، و آزادی نسبی مطبوعات در برخی ادوار ، زبانِ ادبیات و سیاست به زبان روزمره نزدیک شده ، زبان فاخر درباری به کناری گذاشته شده است .11 از نمونه های خوب این دوره می توان به چرند و پرند علی اکبرخان دهخدا و سروده های نسیم شمال اشاره کرد . در همین ایام بود که صادق هدایت ، جمالزاده و دهخدا سنّت شکنی کردند و با روی آوردن به ادبیات عامه ، فصل جدیدی در ادبیات معاصر را پی ریختند . اگر چه پیش از آنها نیز روزنامه های : نسیم شمال ، بهلول ، حشرات الأرض ، شب نامه ها ، شیدا ، ملا نصر الدین ، کشکول ، بابا شَمَل ، توفیق و بخصوص روزنامه فکاهی امید ، کما بیش قدم هایی در این راه برداشته بودند و علاقه مندانی مانند طالبوف ، میرزاملکم خان ، آخوندزاده و آقاخان کرمانی بودند که با نوشتن کتاب هایی هر چند معدود ، پایه گذار کمرنگ ادبیات عامه درایران شده بودند ، بعدها نویسندگانی همچون : بزرگ علوی ، صادق چوبک ، صمد بهرنگی ، علی اشرف درویشیان و محمود دولت آبادی ، نیز توانستند با نوشتن داستان های عامیانه ، قدم های بسیار مؤثری در جهت تکمیل ادبیات عامه کشورمان بردارند
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی
مدیران انجمن: فوزیه خالدی