خوش آمديد,
مهمان
|
|
روم آن روز،دست کمی از رقیب خود،«ایران»نداشت جنگهای داخلی،و ستیزههای خارجی که دائما با ایران،بر سر«ارمنستان»و غیره داشت،مردم آنجا را برای پذیرش یک انقلاب جدید آماده میساخت.اختلافات مذهبی،بیش از هر چیز در توسعه این اختلافات دخالت داشت.
در میان بت پرستان و مسیحیان شعله جنگ خاموش نمیشد، هنگامی که رجال کلیسا حکومت را به دست گرفتند،رقبای خود را سخت تحت فشار نهاده، و این خود به ایجاد یک اقلیت ناراضی کمک میکرد،و عامل بزرگی را که برای پذیرش دین اسلام و استقبالگرم ملت روم،از این نهضت،میتوان شمرد،محرومیت دستههای مختلف در اثر خشونت رجال کلیسا بود.اختلاف کشیشان از یک طرف،و مسلکهای گوناگون مذهبی از طرف دیگر،روز بروز از سطوت و قدرت امپراطوری روم میکاست. گذشته از اینها پیوسته سفید پوستان و زردپوستان طرف شمال و مشرق،در نظر داشتند که نقاط حاصل خیز اروپا را به دست آورند،و گهگاه در تصادمات،خسارتهای هنگفتی به یکدیگر وارد میکردند و این خود سبب شد که امپراطوری روم،دو نیمه شده و به دو بلوک شرقی و غربی تقسیم گردید.تاریخ نویسان معتقدند که: اوضاع سیاسی و اجتماعی و مالی روم،در قرن ششم،بسیار آشفته بود.حتی تفوق روم بر ایران را گواه قدرت نظامی وی نمیدانند،بلکه معتقدند که شکست ایران،معلول بینظمی دستگاه حاکمه ایران بوده است.این دو کشور که تاج سیادت و سیاست جهان را بر سر نهاده بودند،در عصر طلوع اسلام با یک وضع هرج و مرج به سر میبردند.بدیهی است که این اوضاع یک آمادگی و تشنگی فوق العادهای،برای پذیرش یک آئین صحیح،که به اوضاع زندگی آنها سر و سامانی میبخشد،ایجاد مینماید. بحثهای موسمی در روم در برخی از کشورها جمعی بی کار و هوسران،یک سلسله مسائل پوچ و بیمعنی را به منظورهای غیر صحیح،مطرح میسازند و عمر گرانبهای مردم را هدر میدهند.ما برای این مطلب،نمونه و گواههای زیادی در بسیاری از کشورهای مشرق زمین داریم،که فعلا مجال بحث آن نیست.اتفاقا روم آن روز بیش از همه،گرفتار این نوع مسائل بود. مثلا امپراطوران روم و رجال سیاسی،بر اثر پیروی از برخی از دستگاههای مذهبی معتقد بودند که:مسیح،دو طبیعت و دو مشیت دارد،ولی برخی از مسیحیان«یعقوبی»قائل بودند که وی فقط یک طبیعت و یک مشیت دارد.همین مسئله بیاساس، لطمه شدیدی بر استقلال و هماهنگی روم زد و شکاف عمیقی در میان آنان ایجاد کرد به طوری که دستگاه حاکمه مجبور بود از عقائد خود دفاع کند و برای همین جهت مخالفان را سخت تحت تعقیب قرار داد و همین فشار و انزجار روحی سبب شد که برخی به دولت ایران پناه برند،و هم اینها بودند که در برخورد با سپاه اسلام سنگرها را خالی نمودند،و با آغوش باز سپاه اسلام را استقبال کردند. روم آن روز،درست مانند قرون وسطای اروپا بود که«فلاماریون»،ستارهشناس معروف، داستان زیر را پیرامون سطح فرهنگ اروپا در قرون وسطی شرح میدهد.کتاب«مجموعه لاهوتیه»،مظهر کامل حکمت«اسکولاستیک»،در قرون وسطی بود،و چهار صد سال به عنوان یک کتاب رسمی در اروپا تدریس میشد.قسمتی از آن کتاب تحت این عنوان بحث میکند:آیا چند فرشته ممکن است در نوک سوزن جای گیرد؟و یا از مردمک چشم چپ پدر جاویدانی تا مردمک چشم راست وی،چند فرسنک است؟! روم واژگون بخت،در عین اینکه آن همه ستیزههای خارجی گریبانگیرش بود،سیل اختلافات داخلی که اکثر به رنگ مذهب جلوه میکرد،هر روز کشور را به لب پرتگاه نزدیک میساخت.یهود که یک ملتشرور و دسیسه باز بودند،چون دیدند که فشار امپراطور مسیحی روم از حد گذشت،نقشههائی برای برانداختن دولت روم کشیدند و یک بار هم شهر«انطاکیه»را تصرف نمودند،و گوش و بینی و لب اسقف بزرگ شهر را بریدند. حکومت روم به منظور انتقام،پس از مدتی یهودیان«انطاکیه»را قتل عام کرد.این کشت و کشتار بیرحمانه،میان دو ملتیهود و نصاری در روم چند بار تکرار شد،و گاهی موج کینهجوئی به خارج از کشور نیز سرایت میکرد.مثلا یهودیان،یک مرتبه هشتاد هزار مسیحی را از ایران خریدند و به منظور انتقام از مسیحیان،مانند گوسفند سر بریدند. این جاست که خواننده گرامی میتواند دورنمای تاریک و پر هرج و مرج جهان معاصر با طلوع اسلام را مشاهده کند و اعتراف نماید که این تعالیم عالی نجات بخش،از آن محیط ظلمت زده،زائیده فکر بشر نیست،و این نسیم فرح بخش وحدت و اتفاق و آهنگ صلح و صفا که هدف آئین اسلام است،سرچشمهای جز غیب ندارد.چطور میتوان گفت اسلامی که حتی به حیوانات حق حیات داده،مولود چنین محیط خون آشام است. اسلام،تمام این بحثهای بیاساس را در باره اراده و مشیت عیسی«ع»از بین برد، و در شناسائی مسیح چنین فرمود: «مسیح فرزند مریم پیامبری بیش نبود که پیش از وی پیامبران آمده بودند،و مادر وی زن پاکدامن و راستگوئی بود،در عین حال هر دو غذا میخوردند و بشر بودند» (1) . این آیه،بسیاری از مباحثبیهوده رجال کلیسا را درباره روح و خون و هویت عیسی خاتمه داد.چنانکه با تعالیم عالی و زنده کردن ملکات فاضله،بشر را از ماجراجوئی و خونریزی بازداشت. امپراتوری روم شرقی(بیزانس) یكی از دو قدرت مهم در دوره پیامبراكرم(ص) بوده است.[این كشور وارث امپراتوری روم غربی بود كه در سال 476 میلادی سقوط كرده بود و مركز آن قسطنطنیه (استانبول فعلی) بود] سال 476م به دنبال شورش بردگان از داخل و هجوم بربرها كه از خارج آمده بودند و در رم ساكن شده بودند امپراتوری روم غربی سقوط كرد. مناطق بسیاری از اروپا كه در واقع جزء قلمرو این امپراتوری بود، تحت سلطه امپراتوری روم شرقی(بیزانس) قرار گرفت. امپراتوری روم شرقی سرزمین وسیعی از جمله جنوب اروپا، بالكان، آناتولی، شمال سوریه، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا را شامل میشد. به نظر میرسد به منظور بررسی اوضاع این امپراطوری در دوره پیامبراكرم(ص) باید كمی به عقبتر بازگردیم و به دورهای اشاره كنیم كه ژوستینین( 527تا 565م ) در قسطنطنیه قدرت را در دست داشته است. مسائل پیش آمدهِ این دوره در حوادث بعد از آن كاملا تاثیرگزار بوده است. در همین دوره حكومت بیزانس گرفتار هرج و مرج شد. قانونهای خشن و ماموران مالیاتی چپاولگر، ملت روم را ناراضی كرد. خرابیهای ناشی از جنگهای دوره ژوستینین نارضایتی مردم و اسباب ضعف امپراتوری را فراهم كرد. دوره ژوستینین ژوستینین كه در سال 527م قدرت را در بیزانس به دست گرفته بود، با پیوند دین به حكومتش به قدرتمندی مستبد تبدیل شد. او خود را وجودی مقدس میشمرد و به نام خدا فرمان صادر میكرد منتسكیو مینویسد: «اسراف و تبذیر و حرص و ولع، ژوستینین را به ساخت بناها[ واداشت. غارت گریهای دربار نگذاشت عظمت حقیقی نصیب او شود؛ زیرا در تغییرات و اصلاحاتش گاهی افكار ابلهانه و سبك اعمال میكرد و كارهایش ثباتی نداشت. روش او در حالی كه سخت و شدید بود، سست و بیپایه نیز بود. طول مدت سلطنت و كبر سن ژوستینین موجب سستی و فساد و مصائب بیشماری شده بود. تمام این قضایا روی هم رفته عللی بود كه نشان میداد زمامداری او چون طبلی تهی در ظاهر دارای عظمت كبریایی و در باطن پوچ و بیحقیقت است.»[ ازدواج با تئودورا «ازدواج ژوستینین با یك زن معروفه[ ( تئودورا) كه مدتها در تئاتر بازیگر بود. یكی از علل اساسی ضعف و سستی در این دوره قلمداد شده است. این زن در تمام امور كشور مداخله میكرد و تمام دست آوردهایی كه در سایه فتوحات لشكریان و زحمات سرداران بوجود آمده بود را از بین برد. رقابت سبز پوشان و آبی پوشان منابع یكی دیگر از علتهای ضعف امپراتوری بیزانس را در این زمان رقابت دو گروه ورزشی سبز پوشان و آبی پوشان دانستهاند. رقابتهایی كه سالیان متمادی تداوم داشت. اختلاف شدید این دو گروه و حامیان آنها موجبات ویرانیهای بسیاری شده است. ادواردگیبون مینویسد: «رقابت سبز پوشان و ازرق پوشان مدت طولانی تداوم یافت. این دو گروه به شدت مخالف یكدیگر بودند، به گونهای كه سبز پوشان در دوره سلطنت آناستازیوس سه هزار نفر از دشمنان ازرق پوش خود را كشتند. این فتنه به سراسر شهرهای متصرفات مشرق رخنه كرد. ... از تفاوت رنگ لباس دو دسته ورزشی دو حزب نیرومند و آشتی ناپذیر به وجود آمد كه مبانی حكومت ضعیف امپراتوری را متزلزل كرد.» منتسكیو نیز در این رابطه مینویسد: «مهمترین علت تزلزل امپراتوری روم شرقی كه آتش اختلاف را بین مردم دامن زد، داستان سبز و كبود است. اهالی قسطنطنیه از دیر زمانی دو دسته شده بودند. این دو دستهگی در نتیجه رنگ لباسی بود كه بازیگران در بازیهای عمومی به تن میكردند. ... ژوستی نین هم ابلهانه از یك دسته حمایت میكرد. او طرفدار دسته كبود شده بود و با سبزها مخالفت میكرد. ... در نتیجه این دو دستهگی تمام وظایف اجتماعی و اخلاقی و حتی روابط خویشاوندی و .... رخت بر بست و از هم پاشیده شد. هر دو دسته به نقض قوانین میپرداختند. كار اختلاف به جایی رسید كه تمام مقامات رسمی و قضایی قدرت انجام هیچ كاری نداشتند و موفق به حل و فصل دعاوی مردم نمیشدند. ...». تعصبات مذهبی موضوع مهم دیگری كه لطمات زیادی به اساس دولت روم شرقی وارد نمود و تاثیرات سوء زیادی داشته، تعصب بیجایی بود كه میخواستند مردم را به یك عقیده به خصوص و مذهب خاصی سوق دهند. ژوستینین پیرو عقیده خاصی بود. او تحت تاثیرات مذهبی، خود را مكلف ساخته بود كه با زور قانونی یا شمشیر فِرَق مذهبی دیگر را محو و نابود سازد و همه را در یك فرقه به خصوصی كه خودش به آن معتقد بود متمركز سازد. این رفتار باعث میشد مردم مقاومت نموده و طغیان كنند و در نتیجه موجب خرابی بسیاری در كشور و غالب شهرها گردید. برخوردهای نظامی درگیریهای نظامی و حملات خارجی نیز به بحرانیتر شدن اوضاع در این زمان كمك میكرد. درگیری رومیان با امپراتوری ایران موجبات ضعف هر دو دولت را فراهم میكرد. «فرسایش و تحلیل امپراتوری ایران و بیزانس، پس از سالها جنگهای متعدد، دلیل عمده پیروزی اعراب ذكر شده است.»[ «ایران به مدت 24 سال (604 تا 428م) در جنگ با امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بود. این جنگ هر دو طرف را به شدت بیبنیه كرد و شرایط مساعدتری را برای قوای اعراب فراهم آورد كه بر هر دو نیرو غلبه كند.»[ رومیان علاوه بر این كه مجبور بودند با رقیب قدرتمندی چون ایران مبارزه كنند با سایر ملتها نیز خصومت داشتند و میبایست به جنگهای متعددی بپردازند. ژوستینین در طول دوره حكومتش بیش از 50 جنگ با رقیبان و مخالفان خویش داشت.حكومت ژوستینین علاوه بر مشكلات مزبور با فساد اداری، مالیاتی گزاف، عفو و مجازاتِ هوس بازانه، عجین شده بود. به جز اشرافِ سناتوری و بازرگانان بزرگ، سایر مردم گرفتار مالیاتهای سنگین، مزد كم، تحمیلات ناروا و گرانی قیمت و زندگی ناگوار بودند. هر چند استبداد و خشونت ژوستینین و عوامل دیگر سبب شد امپراتوری بیزانس در این زمان خودش را حفظ كند؛ اما پس از مرگ او همه جای كشور گرفتار هرج و مرج شد. پس از ژوستینین یكی از پادشاهانِ بعد از ژوستینین، «مریس» بود كه ارتش به صورت ناگهانی بر علیه او شورش كرد. قیام سبز پوشان نیز به طغیان منجر شد. «فكاس» سرجوخهای ارتشی، مریس و فرزندانش را به قتل رساند.[ «هنوز فكاس بر كارها مسلط نشده بود كه «هراكلیوس» (هرقل) از آفریقا به روم آمد و فكاس را به قتل رساند. در این زمان كشور از هر سو مورد حمله مهاجمین بود، ارتش از هم پاشیده بود و هرج و مرج همه جا حكم فرما بود. او با كمال زحمت در فكر چاره و درمان دردها افتاد كه شاید آشفتگیها را سر و سامان دهد؛ ولی این دفعه حمله اعراب شروع شد. اعراب به همه جا حمله میكردند و همه جا را تسخیر میكردند... .» «مسلمانان سال 13 هجری وارد شام شدند. هرقل (هراكلیوس) امپراتور روم با تمام قوایی كه در آسیای صغیر داشت به مقابله آنها شتافت؛ ولی نتوانست كاری از پیش ببرد و سرانجام در یرموك شكست خورد و به قسطنطنیه مراجعت كرد.»[ از این رو ابوعبیده جراح به سهولت شهرهای شام و فلسطین را یكی پس از دیگری به تصرف در آورد. البته امپراتوری روم شرقی به طور كامل توسط اعراب مسلمان فتح نشد تنها بخشهایی از قلمرو آنها یعنی شامات، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا به تصرف مسلمانان در آمد. امپراتوری روم شرقی (بیزانس) تا سال 1453میلادی تداوم یافت و سپس به دست اسلاوها، اعراب و سرانجام توسط تركان سلجوقی فتح شد امپراتوری روم شرقی(بیزانس) یكی از دو قدرت مهم در دوره پیامبراكرم(ص) بوده است. این كشور وارث امپراتوری روم غربی بود كه در سال 476 میلادی سقوط كرده بود و مركز آن قسطنطنیه (استانبول فعلی) بود.سال 476م به دنبال شورش بردگان از داخل و هجوم بربرها كه از خارج آمده بودند و در رم ساكن شده بودند امپراتوری روم غربی سقوط كرد. مناطق بسیاری از اروپا كه در واقع جزء قلمرو این امپراتوری بود، تحت سلطه امپراتوری روم شرقی(بیزانس) قرار گرفت. امپراتوری روم شرقی سرزمین وسیعی از جمله جنوب اروپا، بالكان، آناتولی، شمال سوریه، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا را شامل میشد به نظر میرسد به منظور بررسی اوضاع این امپراطوری در دوره پیامبراكرم(ص) باید كمی به عقبتر بازگردیم و به دورهای اشاره كنیم كه ژوستینین( 527تا 565م ) در قسطنطنیه قدرت را در دست داشته است. مسائل پیش آمدهِ این دوره در حوادث بعد از آن كاملا تاثیرگزار بوده است. در همین دوره حكومت بیزانس گرفتار هرج و مرج شد. قانونهای خشن و ماموران مالیاتی چپاولگر، ملت روم را ناراضی كرد. خرابیهای ناشی از جنگهای دوره ژوستینین نارضایتی مردم و اسباب ضعف امپراتوری را فراهم كرد. دوره ژوستینین ژوستینین كه در سال 527م قدرت را در بیزانس به دست گرفته بود، با پیوند دین به حكومتش به قدرتمندی مستبد تبدیل شد. او خود را وجودی مقدس میشمرد و به نام خدا فرمان صادر میكرد. منتسكیو مینویسد: «اسراف و تبذیر و حرص و ولع، ژوستینین را به ساخت بناها واداشت. غارت گریهای دربار نگذاشت عظمت حقیقی نصیب او شود؛ زیرا در تغییرات و اصلاحاتش گاهی افكار ابلهانه و سبك اعمال میكرد و كارهایش ثباتی نداشت. روش او در حالی كه سخت و شدید بود، سست و بیپایه نیز بود. طول مدت سلطنت و كبر سن ژوستینین موجب سستی و فساد و مصائب بیشماری شده بود. تمام این قضایا روی هم رفته عللی بود كه نشان میداد زمامداری او چون طبلی تهی در ظاهر دارای عظمت كبریایی و در باطن پوچ و بیحقیقت است.» ازدواج با تئودورا «ازدواج ژوستینین با یك زن معروفه ( تئودورا) كه مدتها در تئاتر بازیگر بود. یكی از علل اساسی ضعف و سستی در این دوره قلمداد شده است. این زن در تمام امور كشور مداخله میكرد و تمام دست آوردهایی كه در سایه فتوحات لشكریان و زحمات سرداران بوجود آمده بود را از بین برد.» رقابت سبز پوشان و آبی پوشان منابع یكی دیگر از علتهای ضعف امپراتوری بیزانس را در این زمان رقابت دو گروه ورزشی سبز پوشان و آبی پوشان دانستهاند. رقابتهایی كه سالیان متمادی تداوم داشت. اختلاف شدید این دو گروه و حامیان آنها موجبات ویرانیهای بسیاری شده است. ادواردگیبون مینویسد: «رقابت سبز پوشان و ازرق پوشان مدت طولانی تداوم یافت. این دو گروه به شدت مخالف یكدیگر بودند، به گونهای كه سبز پوشان در دوره سلطنت آناستازیوس سه هزار نفر از دشمنان ازرق پوش خود را كشتند. این فتنه به سراسر شهرهای متصرفات مشرق رخنه كرد. ... از تفاوت رنگ لباس دو دسته ورزشی دو حزب نیرومند و آشتی ناپذیر به وجود آمد كه مبانی حكومت ضعیف امپراتوری را متزلزل كرد.» منتسكیو نیز در این رابطه مینویسد: «مهمترین علت تزلزل امپراتوری روم شرقی كه آتش اختلاف را بین مردم دامن زد، داستان سبز و كبود است. اهالی قسطنطنیه از دیر زمانی دو دسته شده بودند. این دو دستهگی در نتیجه رنگ لباسی بود كه بازیگران در بازیهای عمومی به تن میكردند. ... ژوستی نین هم ابلهانه از یك دسته حمایت میكرد. او طرفدار دسته كبود شده بود و با سبزها مخالفت میكرد. ... در نتیجه این دو دستهگی تمام وظایف اجتماعی و اخلاقی و حتی روابط خویشاوندی و .... رخت بر بست و از هم پاشیده شد. هر دو دسته به نقض قوانین میپرداختند. كار اختلاف به جایی رسید كه تمام مقامات رسمی و قضایی قدرت انجام هیچ كاری نداشتند و موفق به حل و فصل دعاوی مردم نمیشدند. ...». تعصبات مذهبی موضوع مهم دیگری كه لطمات زیادی به اساس دولت روم شرقی وارد نمود و تاثیرات سوء زیادی داشته، تعصب بیجایی بود كه میخواستند مردم را به یك عقیده به خصوص و مذهب خاصی سوق دهند. ژوستینین پیرو عقیده خاصی بود. او تحت تاثیرات مذهبی، خود را مكلف ساخته بود كه با زور قانونی یا شمشیر فِرَق مذهبی دیگر را محو و نابود سازد و همه را در یك فرقه به خصوصی كه خودش به آن معتقد بود متمركز سازد. این رفتار باعث میشد مردم مقاومت نموده و طغیان كنند و در نتیجه موجب خرابی بسیاری در كشور و غالب شهرها گردید. برخوردهای نظامی درگیریهای نظامی و حملات خارجی نیز به بحرانیتر شدن اوضاع در این زمان كمك میكرد. درگیری رومیان با امپراتوری ایران موجبات ضعف هر دو دولت را فراهم میكرد. «فرسایش و تحلیل امپراتوری ایران و بیزانس، پس از سالها جنگهای متعدد، دلیل عمده پیروزی اعراب ذكر شده است.» «ایران به مدت 24 سال (604 تا 428م) در جنگ با امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بود. این جنگ هر دو طرف را به شدت بیبنیه كرد و شرایط مساعدتری را برای قوای اعراب فراهم آورد كه بر هر دو نیرو غلبه كند.» رومیان علاوه بر این كه مجبور بودند با رقیب قدرتمندی چون ایران مبارزه كنند با سایر ملتها نیز خصومت داشتند و میبایست به جنگهای متعددی بپردازند. ژوستینین در طول دوره حكومتش بیش از 50 جنگ با رقیبان و مخالفان خویش داشت. حكومت ژوستینین علاوه بر مشكلات مزبور با فساد اداری، مالیاتی گزاف، عفو و مجازاتِ هوس بازانه، عجین شده بود. به جز اشرافِ سناتوری و بازرگانان بزرگ، سایر مردم گرفتار مالیاتهای سنگین، مزد كم، تحمیلات ناروا و گرانی قیمت و زندگی ناگوار بودند. هر چند استبداد و خشونت ژوستینین و عوامل دیگر سبب شد امپراتوری بیزانس در این زمان خودش را حفظ كند؛ اما پس از مرگ او همه جای كشور گرفتار هرج و مرج شد. پس از ژوستینین یكی از پادشاهانِ بعد از ژوستینین، «مریس» بود كه ارتش به صورت ناگهانی بر علیه او شورش كرد. قیام سبز پوشان نیز به طغیان منجر شد. «فكاس» سرجوخهای ارتشی، مریس و فرزندانش را به قتل رساند.] «هنوز فكاس بر كارها مسلط نشده بود كه «هراكلیوس» (هرقل) از آفریقا به روم آمد و فكاس را به قتل رساند. در این زمان كشور از هر سو مورد حمله مهاجمین بود، ارتش از هم پاشیده بود و هرج و مرج همه جا حكم فرما بود. او با كمال زحمت در فكر چاره و درمان دردها افتاد كه شاید آشفتگیها را سر و سامان دهد؛ ولی این دفعه حمله اعراب شروع شد. اعراب به همه جا حمله میكردند و همه جا را تسخیر میكردند... .»[ «مسلمانان سال 13 هجری وارد شام شدند. هرقل (هراكلیوس) امپراتور روم با تمام قوایی كه در آسیای صغیر داشت به مقابله آنها شتافت؛ ولی نتوانست كاری از پیش ببرد و سرانجام در یرموك شكست خورد و به قسطنطنیه مراجعت كرد.»[ از این رو ابوعبیده جراح به سهولت شهرهای شام و فلسطین را یكی پس از دیگری به تصرف در آورد. البته امپراتوری روم شرقی به طور كامل توسط اعراب مسلمان فتح نشد تنها بخشهایی از قلمرو آنها یعنی شامات، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا به تصرف مسلمانان در آمد. امپراتوری روم شرقی (بیزانس) تا سال 1453میلادی تداوم یافت و سپس به دست اسلاوها، اعراب و سرانجام توسط تركان سلجوقی فتح شد |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
بسمه تعالي
مطلب خوبي تهيه و ارسال شده است. باتشكر |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|