دوشنبه, 17 ارديبهشت 1403

 



موضوع: عناصر مادي فرهنگ

عناصر مادي فرهنگ 9 سال 8 ماه ago #101048

عناصر مادي فرهنگ بخش عظيمي از دستاوردها و ميراث اجتماعي ما را تشکيل مي دهد . مانند مجموعه هاي مسکوني ، کارخانجات و مراکز صنعتي ، وسايل ماشيني و محصولات تکنيکي و حتي مواد غذايي و پوشاک و شهرها و خيابانها و فرهنگ غير مادي که برخلاف فرهنگ مادي غير قابل مشاهده مي باشند عبارتند از آداب و رسوم و هنجارها و باورها ، تعليم و تربيت و دانش ها و هنرها و همه شيوه ها و روشهاي بکارگيري با بافت منسجم و همگون را به وجود مي آورند . تأخر فرهنگي ممکن است بين دو عنصر مادي يا دو عنصر غير مادي و يا بين يک عنصر مادي و يک عنصر غير مادي نزديک بهم يه وجود آيد و به تناسب همگوني دروني ترکيب فرهنگي ، ناسازگاري بين انها روي دهد و بعد ضمن تأثير آن بر عناصر ديگر ، پيامدهاي مختلفي را در جامعه به بار آورد . معمولاً در جوامع، صنعت و تعليم و تربيت با هم تناسب دارند . پيدايش تحول در نوع و ميزان صنايع بر شکل و کيفيت تعليم و تربيت تأثير مي گذارد . در اين صورت تکنولوژي جديد عامل " مستقل " و تعليم و تربيت عامل " وابسته " مي باشد ، معمولاً تحول دو عنصرفرهنگي به دنبال هم صورت مي پذيرد ولي غالباً تحول عامل وابسته متناسب شرايط اجتماعي و ترکيب فرهنگي جامعه با تأخير زماني صورت مي گيرد که اين تأخير زماني همان تأخر فرهنگي است .
آگبرن در کتاب " دگرگوني اجتماعي " [1] ( 1922) اين نظريه را به گونه مبسوط تشريح نموده است . از نظر او تأخر فرهنگي غير از عقب افتادگي يک جامعه يا فرهنگ اجتماعي و بازماندن آن از قافله تمدن و پيشرفت مي باشد .
در واقع تأخر فرهنگي بسيار عميق تر و پيچيده تر است و مستلزم مراحلي چون :
1- تشخيص حداقل دو متغير 2- وجود سازگاري قبلي بين اين متغيرها 3- تفاوت در شروع يا ميزان تغيير متغيرها 4 - بروز فاصله و عدم تناسب و ناهماهنگي بين متغيرها مي باشد . متغير مستقل همواره يک کشف علمي يا اختراع مکانيکي و متغير وابسته همواره سازمانهاي اجتماعي و يا ايدئولوژي بوده است .
در تعميم اين نظريه ، متغير مستقل مي تواند تکنولوژِيکي ، اقتصادي ، سياسي ، ايدئولوژيکي يا هر عامل ديگر باشد و ميزان تعميم آن در عمل بستگي به ميزان ارتباط و همگوني دروني بين اجزاي مختلف فرهنگ دارد . بي شک عناصر دروني يک فرهنگ داراي تناسب مي باشند . مذهب با علم ، خانواده با تعليم و تربيت ، سياست با اقتصاد و صنعت در يک جامعه منسجم معمولاً با يکديگر هماهنگ و همسو هستند . پس افتادگي عام موقعي رخ مي دهد که کل جامعه و ساختارهاي اجتماعي مبتلا به عدم هماهنگي و پس افتادگي گردند . پس افتادگي عام مفهومي شبيه " پديده اجتماعي تام " [2] در آراء مارسل موس و ژرژ گوريچ مي باشد که بر مبناي آن همه جنبه ها و عوامل مدنظر محقق قرار مي گيرند .
تأخر فرهنگي متراکم نيز ممکن است در يک جامعه رخ دهد که علت آن شتاب و حجم گسترده و فزاينده تغييرات در عامل مستقل تکنولوژي و يا ... و کندي شديد تغيير در عامل وابسته يعني ساير عناصر فرهنگ مي باشد . پديده هاي غير منتظره و فراگير همچون انقلاب و جنگ باعث فرو ريختن تراکم پس افتادگي فرهنگي و تسريع تغييرات در همه عناصر فرهنگ مي گردد . هر چند ممکن است بسياري از پس افتادگي ها به گونه طبيعي يا در اثر پديده هاي فراگير از بين بروند ولي پس افتادگي هاي پايدار مثل برخي سياستهاي اجتماعي يا قوانين حقوقي مقاومت کرده و جامعه همواره با نوعي تأخر فرهنگي دائمي مواجه مي باشد . عدم تناسب بين رسوم سنتي و مدرنيته شهري ، تراکم زندگي شهري با حريم خانه و خانواده ، ناهماهنگي در زمينه کنترل جمعيت در کلانشهرهاي جهان سوم ، تأخر فرهنگي ناشي از تکنولوژي پيشرفته رسانه اي و هنجارها و عقايد عامه از اين نوع به شمار ميروند .
پس افتادگي پايدار فرهنگي در واقع وجود ناهماهنگي دائمي در ساختارهاي زندگي شهري است . ظهور وسايل تکنيکي و ارتباطي و صنعت شهر سازي و حمل و نقل و بازرگاني شهر نشيني را در جهان به سرعت گسترش داده ولي بسياري از عناصر فرهنگ غير مادي و آداب و شيوه هاي گوناگون زندگي با کندي بسياري تغيير مي کند . بدين ترتيب ناهماهنگي هاي فرهنگي افزايش يافته و بروز عوارض اجتماعي را دامن مي زنند .
پس افتادگي فرهنگي خطرناک در دنياي امروز از نظر آگبرن ، عدم تغيير و تناسب انسانها و جوامع و سياستهاي آنها در راستاي افزايش انرژي هسته اي و بمب اتمي است . زيرا هنوز بشر متمدن نتوانسته است در مورد کنترل و مهار انرژي هسته اي به توافق جهاني دست يابد و پس افتادگي فرهنگي در اين زمينه جهان بشري را تهديد مي کند . آگبرن کاهش دادن تأخر فرهنگي را نياز بزرگ عصر حاضر مي داند . تأخري که عموماً ناشي از افزايش سريع اختراعات و تکنولوژي و عدم سازگاري انسان ها و جوامع با اين پديده و سرعت زياد آن مي باشد .
تأخر فرهنگي توسط بسياري از دانشمندان مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است . چرا که تغييرات در زمينه عناصري فرهنگ به صورت عيني و قابل مشاهده قابل ارزيابي است ولي در بخش عناصر غير مادي هرگز اين گونه نيست . لذا ارزشگذاريهاي ذهني و پيشداوري در تشخيص و درجه بندي تأخر فرهنگي در هر جامعه اي ممکن است رخ دهد.
تغيير و تحول ابزارها با موانع انساني و اجتماعي کمتري ، مواجه مي شوند و يک اختراع تکنيکي به سرعت در جامعه مورد استفاده قرار مي گيرد ولي سازمانهاي اجتماعي و سنتها و هنجارهاي جمعي بسيار و نيرومند بوده و بسيار کند تغيير مي کنند . همچنين در نسلهاي مختلف مثل جوانان و سالمندان آداب و رسوم يکسان مورد توجه قرار نمي گيرند و معمولاً جوانان با تغييرات جديد به زودي خود را وقف مي دهند . شهرنشينان نيز زودتر از روستائيان و طبقه فرادست از طبقه فرو دست زودتر تغييرات را در زندگي خود قبول مي کنند .
پديده هاي خاص فرهنگي مانند دانشها و هنرها ممکن است تجليات ويژه اي متفاوت با روند جاري يا گذشته از خود بروز دهند و تغييرات بي رويه و نامتعادل ممکن است به بحران فرهنگي و وحدت ملي منجر گردد.
پس افتادگي فرهنگي به عنوان يک نظريه علمي مورد توافق همه نمي باشد زيرا :
1- از نظر علمي نمي توان شرط هاي چهارگانه پس افتادگي فرهنگي را ثابت نمود .
2- در عمل اندازه گيري ميزان تغييرات و ناسازگاريهاي دو متغير دردو زمان آسان نيست .
3- کاهش مقدار و ناسازگاري را نمي توان تنها در اثر تغيير بيشتر يا سريعتر يکي از عناصر دانست.
4- بنا بر کدام معيار سنجش پس افتادگي يا پيش افتادگي عناصر يک فرهنگ امکان پذير است ؟
بنا بر اصطلاح ناهماهنگي فرهنگي با توجه به گويايي بيشتر مفهوم و نيز کاهش يافتن بار ارزشي آن ، اصطلاح مناسب تري براي اين پديده مي باشد .
مک آيور [3] نيز همين نظريه را در کتاب " جامعه " مطرح کرده و اصطلاح عدم تطابق يا ناسازگاري فرهنگي را براي معرفي اين پديده بر مي گزيند .
ضمن آنکه از نظر او هميشه تغيير تکنولوژِي يا عناصر ديگر فرهنگ مانند تعليم و تربيت ، دانشها و حتي مذهب نيز ممکن است با تغيير خود بتواند موجب ايجاد تغييراتي در سازمان صنعتي و محصولات ماشيني و فرهنگ مادي گردد . نظريه معروف ماکس وبر در حوزه جامعه شناسي مذهب تحت عنوان " اخلاق پروتستانيسم و روحيه سرمايه داري " [4] مبين همين ديدگاه مي باشد که بر اساس آن پيدايش مذهب پروتستان با نگرش اعتراض به اشرافيت مذهبي ، آموزشي صرفه جويي و پس انداز و کار و کوشش و خود داري از لذت و خوشي ، خود موجب شکل گيري روحيه سرمايه داري و اولين نمونه هاي جوامع جديد کاپيتاليستي در اروپاي غربي شده است .
در مجموع به نظر مي رسد اين نظريه در علوم اجتماعي ، ضمن قبول انتقادات ، با تغيير مفهوم قابل پذيرش بوده و کاربرد خوبي براي تعيين ناسازگاري هاي فرهنگي در جوامع شهري چديد از جمله کلانشهر تهران داشته باشد و بايد مراد از مفهوم تأخر فرهنگي يا پس افتادگي فرهنگي را در اين مقاله همان ناهماهنگي يا ناسازگاري فرهنگي دانست .
با شناخت مفهوم ورويكردهاي پس افتادگي فرهنگي وانتقادات وارد بر آن اكنون به سراغ شهر تهران به عنوان كلانشهر سلطه گر بد قواره ايران وگسترش بي رويه وغير فرهنگي آن مي رويم و از منظر پس افتادگي فرهنگي و بحران فرهنگي ابعاد و جنبه هاي گوناگون آن را در قسمت بعدي اين فرهنگ پژوهي مورد بحث و بررسي قرار مي دهيم.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

عناصر مادي فرهنگ 9 سال 8 ماه ago #101050

باسلام خوب بودتشکر
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حجت مداحی شاهخالی