خوش آمديد,
مهمان
|
|
با عرض سلام وادب
تفاوت فرهنگ سازمانی و جو سازمانی مفهوم فرهنگ سازمانی از جو (اتمسفر) سازمانی (علیرغم وجود برخی اشتراكات)، متفاوت است. رابطه جوّ سازمانی و فرهنگ سازمانی (بهترتیب)، مانند رابطه هوای روزانه و فصلها است. جوّ بهعلت تحوّلات سازمانی میتواند در كوتاهمدت تغییر كند. در صورتیكه فرهنگ سازمانی در طول زمان (بلندمدت) تغییر میكند.هردو، الزاما بهصورت جمعی مطرح میشوند. جوّ سازمانی از سطح فرد آغاز میشود و بهسوی جمع، پیش میرود و به تمام محیط داخل سازمان اشاره دارد؛ ولی فرهنگ سازمانی وابسته به جمع است و بر فرد تأثیر میگذارد. مؤلفههای فرهنگ سازمانی در صورتیكه فرهنگ سازمانی را سیستمی از استنباط مشترك اعضا نسبت به یك سازمان بدانیم، این سیستم، از مجموعهای از ویژگیها (مؤلفههای) اصلی تشكیل شده، كه سازمان به آنها ارج مینهد، یا برای آنها ارزش قائل است. این ویژگیها، عبارتند از: 1. نوآوری فردی؛ میزان مسئولیت، آزادی عمل و استقلالی كه افراد درون یك سازمان دارند. 2. ریسكپذیری؛ میزانی كه افراد تشویق میشوند تا ابتكار عمل به خرج دهند، دست به كارهای مخاطرهآمیز بزنند و بلند پروازی كنند. 3. جهتدهی (یارهبری)؛ میزانی كه سازمان هدفها و عملكردهایی را كه انتظار میرود انجام شود ؛ مشخص مینماید. 4. یكپارچگی و وحدت؛ میزان یا درجهای كه واحدهای درون سازمان، تمایل دارند به روش هماهنگ عمل میكنند. 5. روابط (حمایت) مدیریت؛ میزان یا درجهای كه مدیران با زیردستان خود ارتباط برقرار میكنند، آنها را یاری میدهند و یا از آنها حمایت میكنند. 6. كنترل؛ میزان استفاده از قوانین و مقررات و توسل به نظارت و سرپرستی مستقیم از طرف مدیران جهت كنترل رفتاركاركنان. 7. هویت؛ میزان یا درجهای كه افراد، خود را با كل سازمان (و نه گروه خاص یا رشتهای كه فرد در آن تخصص دارد)، یكی دانسته و از آن كسب هویت میكنند. 8. سیستم پاداش؛ میزان یا درجهای كه شیوه تخصیص پاداش (یعنی افزایش حقوق و ارتقای مقام) براساس شاخصهای عملكرد كاركنان قرار دارد (نه بر اساس عوامل دیگر). 9. الگوی ارتباطی؛ میزان یا درجهای كه ارتباطات سازمانی به سلسله مراتب فرماندهی سطح بالای سازمان مرتبط میشود. 10. تحمل تعارض؛ میزان یا درجهای كه افراد تشویق میشوند با تعارض بسازند و پذیرای انتقادهای آشكار باشند. 11. توجه به جزئیات؛ میزانی که انتظار میرود، کارکنان بتوانند مسائل را تجزیه و تحلیل کنند و بهصورتی دقیق، به امور بپردازند. 12. نتیجهمحوری؛ میزانی که مدیریت به نتیجهها یا رهآوردها توجه میکند، نه به روشها و فرایندهایی که باید برای دستیابی به این نتیجه بهکار برد. 13. توجه به افراد؛ میزانی که مدیریت به کارکنان اجازه میدهد، در تصمیمگیریها مشارکت کنند و میزانی که مدیریت، درباره اثرات نتیجههای تصمیمگیری بر افراد توجّه میکند. 14. تیمگرایی؛ میزانی که مدیریت، کارها را بهگونهای تنظیم میکند که بهوسیله تیم (و نه بهوسیله افراد) انجام شود. 15. جسارت و شجاعت؛ میزانی که افراد دارای روح پرخاشگری، تحوّل یا جسارت هستند (و نه افراد سادهاندیش و احتمالا بیتفاوت). 16. ثبات یا پایداری؛ میزانی که سازمان در فعالیتهای خود به حفظ وضع موجود (و نه رشد و پیشرفت) تأکید و توجه میکند. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
باسلام خوب بودتشکر
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|