یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403

 



موضوع: تفاوت بنيادين اقتصاد ما و اقتصاد ديگران

تفاوت بنيادين اقتصاد ما و اقتصاد ديگران 9 سال 8 ماه ago #99875

بلاي هميشگي اقتصاد ايران چيست؟
تفاوت بنيادين اقتصاد ما و اقتصاد ديگران
بهار- يادداشت اقتصادي:
جيمز فريزر انگليسي كه در سال‌هاي ۲۲-۱۸۲۱ از ايران بازديد كرده است درباره تاثير عدم امنيت در ايجاد واحدهاي صنعتي ايران در سفرنامه خود مي‌نويسد: «مانع عمده بهبود و رونق كشور ايران ناايمني جان، مال و ناموس مردمان اين سرزمين است كه از سرشت حكومت و نيز انقلاب‌هايي كه چنين حكومتي به طور مداوم در معرض آن است، نشات مي‌گيرد. اين وضع همواره مانع كوشش‌هاي مردم در راه توليد صنعتي است، چرا كه هيچ كس دست به توليد كالايي كه ساعتي بعد از چنگش بدر برند، نخواهد زد.»

جالب است بدانيم كه در سال ۱۹۹۸ ميلادي يعني نزديك به ۱۷۶ سال بعد روزنامه‌هاي ايران نيز تيتر اصلي خود را به اين موضوع اختصاص داده‌اند: «مجمع تشخيص مصلحت نظام بحث امنيت اقتصادي را آغاز كرد. اين ناامني پايدار در طول تاريخ همچنان كه فريزر معتقد است از سرشت حكومت‌ها و شورش‌ عليه دولت‌ها و حكومت‌هاي ملوك‌الطويفي و دولت‌هاي درون اين دولت‌ها ناشي مي‌شود. پس در سطح كلان ضعف مردم سالاري قدرت بيش از حد دولت‌ها و حكام محلي و در مجموع عدم امنيت، مانع اصلي توسعه سرمايه‌داري صنعتي در ايران است.

اين عدم امنيت، سرمايه‌داري و اقتصاد ايران را به سمت دلالي و واسطه‌گري و تجارت سوق داده است، چون در تجارت بازگشت سرمايه سريع‌تر است و اين قصه پرغصه اقتصاد ايران همچنان ادامه دارد و اقتصاد مساله برانگيز ايران با مشكلاتي چون دولتي بودن اقتصاد، افزايش هزينه‌هاي دولتي، بالا بودن ميزان مصرف و ضايعات كالاها، كند شدن طرح‌هاي عمراني، پايين بودن قدرت خريد مردم، بحران نقدينگي در واحدهاي توليدي، پايين بودن ميزان سرمايه‌گذاري، واردات بي‌رويه، كاهش صادرات غيرنفتي، كسري بودجه شديد، افزايش ميزان بيكاري، ركود توام با تورم و جواني جمعيت روبرو مي‌باشد و كشوري كه يك درصد جمعيت جهان را دارد ولي يك درصد توليد جهان را ندارد و اقتصاد آن مبتني بر نفت است كه ۹۰ درصد در آمد آن از اين ماده سياه است و در اين راستا رهبر انقلاب سال‌هاي اخير را «سال اصلاح الگوي مصرف»، «همت مضاعف و كار مضاعف»، «جهاد اقتصادي» و «سال توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني» نامگذاري كردند تا در نگاه اول منجر به خيزش‌هاي ذهني و طرح سئوالات ذهني در سطح عمومي و كلان در بين آحاد جامعه گردد و مردم نسبت به اين امور حساس و آگاه شوند كه يكي از مهمترين گره‌هاي كور كار و اشغال در جامعه، نگرش مردم ايران نسبت به كار مي‌باشد كه يافته‌هاي علمي و پژوهش گوياي اين مطلب است كه اكثريت مردم ايران نگرش مثبتي به كار نداشته و ندارند.

علاقه به ثروت‌هاي بادآورده در نزد بسياري از مردم، استقبال كارگران و كارمندان از تعطيلات، بهره‌وري پايين نيروي كار و تمايل به مشاغل واسطه‌گري، دلالي و خدماتي در مقابل مشاغل توليدي گواه روشني بر اين استدلال است كه در شرايط كنوني مردم ايران نگرش مثبتي به كار و توليد نداشته باشند؛ اما نگرش مردم به كار و توليد در ممالك توسعه يافته به گونه ديگري است.

بگذاريد داستاني را كه يكي از مديران آمريكايي كه مدتي براي دوره آموزش به ژاپن رفته بود را برايتان نقل كنم. وي مي‌گويد: روزي از خياباني كه چند ماشين در دو طرف آن پارك شده بود، مي‌گذشتم. رفتار جوانكي نظرم را جلب كرد. او با جديت و حرارتي خاص مشغول تميز كردن ماشين بود. بي‌اختيار ايستادم. مشاهده فردي كه اين چنين در حفظ و تميزي ماشين خود مي‌كوشيد مرا مجذوب كرده بود. مرد جوان پس از تميزكردن ماشين و تنظيم آئينه‌هاي بغل، راهش را گرفت و رفت. چند متر آن طرف‌تر، در ايستگاه اتوبوس منتظر ايستاد. رفتار وي گيجم كرد. به او نزديك شدم و پرسيدم: مگر آن ماشيني را كه تميز كرديد متعلق به شما نبود؟ نگاهي به من انداخت و با لبخندي گفت: من كارگر كارخانه‌اي هستم كه آن ماشين از توليدات آن است. دلم نمي‌خواهد اتومبيلي كه ما ساخته‌ايم كثيف و نامرتب جلوه كند. از سوي ديگر مسوولان نيز براي پي‌ريزي اقتصاد عادلانه و طبق ضوابط اسلامي جهت ايجاد رفاه و رفع فقر تلاش كنند كه رهايي از فقر و كاهش اتكا به درآمدهاي نفتي مستلزم تغيير كمي و كيفي در عرصه مديريت است و مديريت خرد ناكارآمد كه متاسفانه مديران كل به شدت جنبه سياسي و گروه‌بازانه پيدا كرده‌اند اخلاقيات پايه اين انتخاب به محيط اقتصادي و توليدي وارد شده و امروزه در حوزه‌هاي مديريتي خرد چون خوره بر جان توليد ملي افتاده و اقتصاد را از حركت و توسعه بازداشته است و وقتي كه مديران واحدهاي توليدي براساس ملاك‌هاي تخصصي انتخاب نشده باشند و نتوانند براي زيردستان خود مشروعيت مديريت خود را توجيه نمايند در همان ابتدا نمي‌توانند انتظار همكاري ساير كاركنان را داشته باشند. از آن دشوارتر وقتي است كه اين مديران به عقلانيت، محاسبه، علم و تخصص ايمان كافي نداشته باشند و بخواهند با روش آزمايش و خطا كه از ويژگي‌هاي سنتي و ماقبل مدرن است در جامعه شبه مدرن كنوني مديريت نمايند و در جامعه مدرن و توسعه يافته افراد احساس مسووليت مي‌كنند.
ماكسول جان‌‌سي در كتاب جوهره مديريت مي‌نويسد: ژاپن كه بودم يك روز دوشنبه رفتم سركار. ديدم خيابان پر از پليس و بسيار شلوغ است، وضع غيرعادي بود. كمي پرس‌وجو كردم و ديدم يكي خودكشي كرده، البته در ژاپن خودكشي آن قدر زياد بود كه جاي تعجب نداشت. فهميدم طرف مهندس پيمانكار يك ساختمان بود كه قرار بود روز جمعه ساختمان را طبق قرارداد تحويل صاحب‌اش بدهد. روز جمعه ساختمان كارش تموم نشده بود. مهندس پيمانكار از صاحب ساختمان دو روز شنبه و يكشنبه را مهلت مي‌خواهد كه ساختمان را ساعت ۸ روز دوشنبه اول روز كاري تحويل بدهد.

در اين ۴۸ ساعت مهندس و تيمش هر كاري مي‌كنند، نمي‌توانند كارهاي نيمه تمام ساختمان را تمام كنند و تحويل دهند. روز دوشنبه كه صاحب ساختمان براي تحويل خانه مي‌آيد با جسد حلق‌آويز شده مهندس پيمانكار مواجه مي‌شود. حالا نكته جالب‌اش اين بود كه ساختمان فقط نصب پريز، برق و نظافت‌اش مانده بود! به دوستان ژاپني با تعجب گفتم: اين چه آدمي بود! چرا خودكشي كرده براي چنين موضوعي به اين كوچكي! اين كه ديگر خودكشي نداره! آنها با دهان باز نگاهم ‌كردند و ‌گفتند: خودكشي نداره؟ او آينده شغلي‌اش به پايان رسيده بود. دوبار زيرقولش زده بود و ديگر كسي بهش كار نمي‌داد.»

مي‌گويند يكي از رموز ژاپني‌ها در عرصه سازندگي بعد از جنگ جهاني دوم همانا تلاش و كوشش نيروي كار اين كشور است. از ديدگاه فرهنگي و اجتماعي ژاپني‌ها داراي اخلاق كار و تلاشي هستند مشابه آنچه در اروپا از ديد ماكس‌وبر به «اخلاق پروتستاني» شهرت دارد. از اين‌رو زندگي‌شان بر محور كار و فعاليت شكل گرفته است. آنها در عين برخورداري از روحيه انضباط و پشتكار خستگي‌ناپذير، به صرفه‌جويي و زندگي ساده‌گرايش دارند. كاركنان ژاپني از يك سو به سازمان خود علاقه‌مند هستند و از سوي ديگر مانند كارگران كشورهاي ديگر به سرپرستي فردي خاص يا احراز شغلي معين در سازمان علاقه نشان نمي‌دهند، زيرا آنان معتقدند كه كار چيزي است كه از سوي سازمان تعيين مي‌شود و آماده‌اند هر كاري كه سازمان دستور مي‌دهد، انجام دهند. كارگران به مدير كارخانه علاقه خاصي دارند و به او «اوياج‌سان (پدرجان)» مي‌گويند. اين تلاش و كوشش ژاپني‌ها در چارچوب فرهنگ، تاريخ و نظام اجتماعي ژاپن معنادار است، همچنين يكي از زمينه‌هاي لازم براي افزايش احساس مسووليت در كار به وجود آمدن يگانگي بين خواست‌هاي شخصي كارگران و تحقق اهداف سازماني است.

در كشورهايي نظير ايران كه به كشورهاي در حال توسعه مرسوم‌اند، عدم يگانگي جدي بين خواست‌هاي افراد و اهداف سازماني وجود دارد و اين علاوه بر نارسائي‌هاي كنوني در كاركرد نهادهاي اجتماعي، داراي ريشه تاريخي است. دولت، بوروكراسي، واحدهاي توليدي و صنعتي و خدماتي و ساير عرصه‌‌ها براساس نيازهاي طبيعي جامعه و در يك فرآيند دراز مدت و درون‌زا رشد نكرده‌اند.

اين نهادها چه در جامعه سنتي و چه در جامعه شبه مدرن كنوني نتوانسته‌اند مشروعيت قانوني- عقلاني پيدا كنند و اين عدم مشروعيت قانوني- عقلاني كه با ملاك‌هاي عيني و خارج از ذهن قابل سنجش باشد از مشكلات اصلي بهره‌وري نيروي كار در ايران است. ضعف مديريت و پايين بودن بهره‌وري نيروي كار از جمله مشكلاتي است كه نمي‌توان اقتصاد پرمساله ايران را بدون اين دو عامل محل بحث و بررسي قرار داد.

دايره‌المعارف بريتانيا درباره تعريف بهره‌وري مي‌گويد: بهره‌وري عبارت است از نسبت ستاده‌ها به داده‌ها در يك دوره توليدي معين كه عواملي چون افزايش يا كاهش توليد، افزايش يا كاهش هزينه‌هاي توليد و افزايش يا كاهش ضايعات توليد مي‌تواند بر افزايش يا كاهش بهره‌وري نيروي كار موثر باشد و بهره‌وري نيروي كار تا حد زيادي نيز در گرو احساس رضايت نيروي كار يا رضايت شغلي و نگرش مثبت به كار است. نگرش مثبت نسبت به كار گوياي وقتي است كه كارگر با عشق و علاقه به انجام كار مي‌پردازد. خليل جبران «كار بدون عشق و علاقه را بدتر از گدايي مي‌داند...» و اگر تو نمي‌تواني با عشق كار كني و تنها احساست به كار بي‌ميلي و تنفر است، بهتر است كه كارت را ترك كني و بر در معبد بنشيني و از آنها كه با شادي كار مي‌كنند صدقه بگيري، زيرا اگر با بي‌تفاوتي نان بپزي، نان تلخي خواهي پخت كه تنها نيمي از گرسنگي انسان را سير مي‌كند. برخي از دانشمندان بر كاركردهاي سازنده و مثبت كار انگشت مي‌گذارند و حتي تفاوت معني داري كه بين انسان و حيوانات به وجود آمده است را ناشي از كار مي‌دانند.

اصطلاحات انسان سازنده، انسان ابزارساز، انسان كارورز و غيره گوياي نگرش مثبت به كار است. بنابراين كار مقوله‌اي چند وجهي است و متاثر از عناصر اجتماعي است و جامعه زماني مي‌تواند پيشرفت كند كه كار و سرمايه اصالت داشته باشد و مشاغل توليدي چون كارگران و كشاورزان مهم باشند، در غير اين صورت پيشرفت و توسعه جامعه در حد شعار و حرف باقي خواهد ماند و مسائل توليدي و سازندگي، در حد تزئين و حاشيه‌اي مطرح مي‌گردد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: ن ا

تاریخچه و مبنای عقلانیت در اقتصاد متعارف 9 سال 8 ماه ago #100447

  • ن ا
  • ن ا's Avatar
  • آفلاين
  • مدرس
  • ارسال ها: 26
  • Thank you received: 9
با سلام
مطالب خوبی انتخاب شده بود
تشکر از زحمت شما
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ن ا