جمعه, 14 ارديبهشت 1403

 



موضوع: ویژگی‌های مدیریت فرهنگی دستگاه‌های فرهنگی

ویژگی‌های مدیریت فرهنگی دستگاه‌های فرهنگی 9 سال 8 ماه ago #100782

بررسی و تحقیق در دو شاخه مهم مدیریت و فرهنگ مستلزم آگاهی و اطلاعات کامل از این دو مقوله و مفهوم عمیق و حساس است‌‌. گستره مفهوم فرهنگ به حدی است که دانشمندان و صاحب‌نظران فرهنگی تعاریف بسیاری در رابطه با فرهنگ ارائه داده‌اند از جمله مشهورترین دیدگاه‌ها نسبت به فرهنگ تعاریف زیر را می‌توان ارائه کرد. فرهنگ عبارت است از مجموعه‌ای از آداب‌، رسوم‌، سنن آيين‌ها و باورها که در میان یک قوم یا اجتماع یا در مقیاسی بزرگتر در یک محدوده جغرافیايی به نام کشور مورد مقبولیت نسبی همگان قرار داشته باشد. فرهنگ مجموعه‌ای است پیچیده از خصوصیات احساسی‌، فکری و غیرمادی که به عنوان شاخص جامعه یا گروهی اجتماعی مطرح می‌شود.
فرهنگ مجموعه‌ای است از دانستنی‌ها‌، معارف، هنر، اعتقادات‌، آداب و رسوم و یادگاری‌های یک تمدن.
فرهنگ را می‌توان مجموعه‌ي ویژگی‌های رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضاي یک جامعه خاص تعریف کرد.
در بررسی مفهوم مدیریت نیز همانند مفهوم فرهنگ ‌دیدگاه‌های بسیار متنوع ‌و گوناگونی توسط علمای علم مدیریت ارائه شده است از جمله تعاریف ارائه شده از مفهوم مدیریت به تعاریف ذیل که از سوی علمای برجسته علم مدیریت ارائه شده می‌توان توجه داشت.
مدیریت علم و هنر متشکل، هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیت‌های دسته جمعی برای نیل به هدف‌های مطلوب با حداکثر کارآیی است.
مدیریت، فرآیندی است که به وسیله آن کوشش‌های فردی و گروهی به منظور نیل به هدف مشترک هماهنگ می‌شود.
مدیریت، ترکیب بندی عوامل تولید به منظور دستیابی به حداکثر سودآوری است.
مدیریت فرهنگی، به عنوان حوزه‌ای تخصصی در دانش مدیریت از پیچیدگی‌، ظرافت و اهمیت خاصی برخوردار است با این همه علیرغم اهمیت بنیادی این حوزه از مدیریت تخصصی و تأثیرگذاری عمیق آن بر دیگر عرصه‌های زندگی بشری بهای لازم به آن داده نشده كه این نکته می‌تواند ناشی ازدلایل گوناگونی باشد، از جمله پیچیدگی و ابهام آمیز بودن مقولات حوزه علوم انسانی و عدم قطعیت در این حوزه یا بی‌اعتمادی نسبت به قابل اداره بودن و هدایت فرهنگ. البته اصل مدیریت‌پذیری حوزه فرهنگ در طول زمان به اثبات رسیده و بنابراین فرض پذیرفته شده این است که فرهنگ را می‌توان با مدیریت صحیح به مسیر مطلوب هدایت نمود و از بروز انحراف در آن ممانعت به عمل آورد. با توجه به تعاریف ارائه شده پیرامون فرهنگ و مدیریت، اهمیت و حساسیت مدیریت فرهنگی کشور بیش از پیش آشکار شده و ضرورت مطالعات و پژوهش‌های جدی و برنامه‌ریزی دقیق به منظور ایجاد تغییر و تکامل در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی کاملاً مشهود می‌گردد. از آنجا که یکی از اهداف نهایی مدیریت فرهنگی کشور اصلاح یا تقویت عناصر فرهنگی جامعه به ویژه فرهنگ عمومی است و این مهم جز از مسیر برنامه‌ریزی کارشناسانه و فعالیت‌های فرهنگی هدفمند و منسجم میسر نمی‌گردد؛ لذا بسترسازی و ایجاد ساختارهای مناسب با توجه به نظام ارزشی و آرمان‌های جامعه بسیار مهم و حائز اهمیت خواهد بود.
دستیابی به توسعه فرهنگی و حصول فرهنگی پیشرو، پویا و غنی که متکی بر ارزش‌های ملی، تاریخی، مذهبی و اعتقادی بوده و آرمان‌های بلند ملت را تأمین نماید، مستلزم وجود مدیرانی توانمند، آگاه، برنامه‌ریز و دارای شناخت کافی نسبت به حساسیت و وسعت مفهوم حوزه فرهنگ و دارای بینش و دانش کافی نسبت به علم مدیریت است. واضح است که وجود مدیران فرهنگی کارآمد به تنهایی قادر نیست تا راه توسعه و تکامل فرهنگی را هموار نماید بلکه برای حصول این مقصود عوامل متعدد دیگری نیز بایستی وجود داشته باشد. منابع انسانی کارآمد، ثبات سیاست‌ها، تخصیص بودجه‌های کافی، حمایت‌های اجتماعی و سیاسی قوی و ... نیز در این زمینه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
در این مقاله سعی خواهد شد تا با تکیه بر مطالعات و پژوهش‌های انجام شده و منابع موجود ویژگی‌های مدیریت فرهنگی در دستگاه‌های فرهنگی کشور را بررسی و به سایر مؤلفه‌های مهم برای حصول توسعه فرهنگی پرداخته شود.
قبل از ورود به بحث یادآوری این نکته ضروری است که تاکنون تحقیق مشخص و یا مطالعات جدی پیرامون موضوع خاص مدیریت فرهنگی کشور صورت نپذیرفته و یا به عبارتی کار جامع و دقیقی در این زمینه انجام نشده و به جز پاره‌ای کتب و پژوهش‌های پراکنده منبع مکتوب دیگری در این رابطه وجود ندارد و چنانچه موجود باشد برای نگارنده قابل دسترسی نبوده است.

ویژگی‌های مدیران فرهنگی در دستگاه‌های فرهنگی
از آنجا که مدیران فرهنگی نظام مقدس جمهوری اسلامی به اعتبار ماهیت فعالیت‌شان بایستی از صفات و خصايص ویژه‌ای برخوردار باشند لذا به اعتبار وجود سه حوزه ادراکی مختلف در انسان، ویژگی‌های مدیریتی این مدیران در سه حوزه ذیل تقسیم بندی می‌گردد.
1- حوزه باورها و تمایلات درونی مدیران.
2- حوزه اندیشه و آگاهی مدیران.
3- حوزه عملی و رفتاری مدیران.

1- ویژگی‌های مدیران فرهنگی درحوزه باورها و تمایلات
انسان به عنوان اشرف مخلوقات و عالی‌ترین موجود خلقت بر اساس نهاد و فطرت خود و شرایط و محیط پرورشی و نظام اعتقادی و فرهنگی جامعه‌ای که در آن رشد یافته به تدریج به امور، حـالات ‌و اشیايـی تعلق و تمایل پیدا مـی‌کند. جهت کلی این تمایلات مـی‌تواند در دو بُعد مادی و الهی خلاصه شود. ‌جهت تعلقات و تمایلات انسان‌ها روشنگر نحوه تفکرات و رفتارهای او خواهد بود و در این میان با ترکیب تمایلات انسان‌ها در جامعه، تمایلات اجتماعی شکل می‌گیرد و تمایلات اجتماعی زیر بنایی‌ترین رکن فرهنگ جامعه است.
اینک با توجه به اهمیت مقوله‌ فرهنگ در نظام اجتماعی و تأثیر مدیران متولی فرهنگ در توسعه یا انحراف و سکون فرهنگی جامعه به ذکر مهم ترین ویژگی‌ها و شاخص‌های مدیران فرهنگی خواهیم پرداخت.

1-1- مدیر فرهنگی بایستی اهل علم و تحقیق باشد
در بررسی مسايل و حل مشکلات به کاربردن روش‌های علمی باعث نگاه واقعی به پدیده‌ها، دسته‌بندی صحیح و آسان مسايل و همچنین بررسی دقیق و همه جانبه و در نتیجه دستیابی به نتایج صحیح مرتب بر تحقیق می‌گردد.
اهل علم و تحقیق بودن به معنی احترام و پیروی از روش‌های علمی به عنوان روش‌هایی که دقت نظر و ژرف‌نگری جوهره آن است باعث پیروی و مدنظر قرار دادن این روش‌ها در بررسی‌ها و برخورد با مسايل می‌گردد و این امر انسان را از ظاهربینی و در سطح فردی از قضاوت‌های تند و مبتنی بر احساس باز می‌دارد.
مدیر فرهنگی دارای این ویژگی، از سطحی‌نگری و عدم دقت در مسايل فرهنگی (که دقت زیادی را جلب می‌کند) پرهیز خواهد نمود و از انتقاد و نوآوری و خلاقیت و آموزش و فراگیری استقبال خواهدکرد.

2-1- میل به تکامل و پیشرفت
فرهنگ و رشد آن در نتیجه جوشش‌ها و شدن‌های پیاپی به وجود آمده است و هنگامی که این جوشش‌ها و شدن‌ها به طور مستمر صورت نپذیرد و یا در جهت رشد و توسعه فرهنگ بر پایه ارزش‌های مناسب نباشد، جامعه در برابر دنیای جدید و تحولات پرشتاب از هویت و انسجام فکری لازم جهت مواجه و مقابله برخوردار نخواهد بود. بر این اساس مدیر امور فرهنگی بایستی ذاتاً به پیشرفت و تکامل باور و علاقه داشته و پیوسته در صدد توسعه و تکامل خود و دیگران از طریق ابزارهای فرهنگی برآید. مدیرانی که به وضع موجود وابسته بوده و از تغییر و تحول هراسان باشند، عملاً موجب رکود و عقب افتادگی در سازمان خود یا حوزه تحت مدیریت خویش می گردند.
نکته قابل توجه در این زمینه توجه به متناسب ساختن سرعت تحولات فرهنگی با سایر تحولات درجامعه می‌باشد. زیرا حرکت بخش فرهنگ به دنبال دیگر بخش‌ها امری چندان مطلوب نیست و مطلوب‌تر آن است که از طریق تحولات مثبت فرهنگی بستر لازم برای ترقی و تحول دیگر بخش‌ها فراهم آید.
افراد دارای ذهن بسته و قانع به وضع موجود و کم توجه به پیشرفت‌ها برای تصدی پُست‌های مدیریت فرهنگی به ویژه در سطوح تصمیم‌گیری مناسب نمی‌باشند.

3-1- آزاد اندیشی در امور فرهنگی
فرهنگ مقوله‌ای پویا و متحول است و این پویايی خود تضمین کننده حیات فرهنگ جامعه است. در این راستا وجود بستر و فضای مناسب جهت مطرح شدن آرا و نظرات اندیشمندان و فرهیختگان فرهنگی و هنری در جامعه امری لازم و ضروری است چرا که برخورد بدون منطق و غیرعلمی و سخت با اندیشه‌های نو در عرصه فرهنگ ثمره‌ای جز رکود و زوال فرهنگی در بر نخواهد داشت. حصارهایی که ممکن است بر اندیشه مردم و مخصوصاً مدیران امور فرهنگی ایجاد گردد، می‌تواند ناشی از تعصبات حوزه‌های قومی، حزبی، طبقاتی، صنفی و یا حتی مذهبی باشد که در هر صورت امری نامطلوب و ناصواب است. مدیران آزاداندیش اجازه نقد و بررسی افکار و نظرات را به دیگران داده و از انتقاد نمودن و مورد انتقاد قرار گرفتن واهمه ندارند. یک مدیر آزاد اندیش بدون تعمق و تجزیه و تحلیل در خصوص اندیشه‌های دیگران به ویژه هنرمندان و اهالی فرهنگ موضع‌گیری نمی‌کند، هرگز بر اساس دیدگاه‌های خطی، حزبی یا طبقه دینی به مقابله با افکار دیگران بر نمی‌خیزد و به کلام الهی «فبشره العبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» توجه کامل و همیشگی دارد.

4-1- اعتقاد به امنیت
امنیت را می‌توان آرامش ناشی از پایداری و ثبات منطقی امور دانست. امنیت فردی و اجتماعی بیانگر پایداری و عدم تشتت و تزلزل موقعیت فرد در سازمان‌، جامعه یا خانواده است. حفظ امنیت و آرامش جامعه سازمان و افراد از جمله وظایف مدیران فرهنگی است. این مدیران می‌توانند از طریق ابزارهای در اختیار به ایجاد تفاهم و امنیت اجتماعی کمک نمایند یا بالعکس موجب نگرانی و تشویق را فراهم نمایند.
اعتقاد مدیران به امنیت در حوزه‌های زیر ظهور پیدا می‌کند.

الف- امنیت در بُعد سازمانی
ایجاد امنیت سازمانی زمینه ساز بروز خلاقیت‌ها و نوآوری در دستگاه‌ها خواهد بود و با توجه به ماهیت کار سازمان‌های فرهنگی و لزوم انجام کار فکری بیشتر در این گونه سازمان‌ها امنیت سازمانی در بین کارکنان این سازمان‌ها اهمیت بیشتری دارد تا در سایه این آرامش فکری، به تفکر، ابتکار، نوآوری و خلاقیت در امور فرهنگی بپردازند.

ب- امنیت اجتماعی
فارغ از بروز دغدغه‌های بازدارنده شکوفایی استعدادهای فرهنگی در اثر عدم اعتقاد میدان فرهنگی به مقوله امنیت، مدیران فرهنگی از طریق فعالیت‌های مؤسسات خویش و عرضه محصولات فرهنگی و هنری می‌توانند در ایجاد امنیت یا عدم امنیت اجتماعی تأثیرگذار باشند. مدیران امور فرهنگی باید در باورها واعتقادات خویش به حفظ آرامش و امنیت در جامعه مقید و معتقد باشند.

5-1- عدالت خواهی
عدالت‌خواهی به مفهوم تلاش در جهت جاری ساختن عدل در تمام امور است و سلامت امور بسته به درجه برقراری عدالت در آن مسايل است. به بیان دیگر، جامعه سالم جامعه‌ایی است که در آن عدالت برقرار باشد و مدیریت سالم مدیریتی است که در آن عدالت به مفهوم قراردادن هر چیز به جای خودش و قراردادن کارها به دست افراد لایق و هم چنین تخصیص بهینه منابع باشد و فرهنگ سالم فرهنگی است که در آن عدالت به عنوان یک ارزش نهادی و عدالت خواهی به عنوان یک هنجار مهم پذیرفته و در عرصه و ارکان مختلف جامعه لحاظ گردد.
مدیران فرهنگی با در نظر گرفتن عدل در رعایت آن در اندیشه موجب آن می‌شوند که هیچ عاملی در فکر و اندیشه بی جهت پررنگ و یا کم رنگ نگردد و این امر یعنی سالم اندیشیدن و تفکری بر پایه‌های صحیح و مطابق با دقت برقرارکردن. این مدیران با رعایت عدالت به هر چه کارآمدتر بودن مدیریت خویش و همچنین برخورد صحیح با مسايل فرهنگی دست خواهند یافت.

6-1- نوع دوستی (انسان‌گرایی)
نوع دوستی گرایش مشترک بین تمام افراد بشر و البته‌، با شدت و ضعف‌های متناوب است كه این گرایش باعث بروز احساسات انسانی در برابر همنوعان می‌گردد. به طور معمول این احساسات به هنگام وقوع بلاهای طبیعی و یا جنگ‌ها و‌‌ ... به نحو قابل توجهی افزایش یافته و به مرحله ظهور می‌رسد.
مدیران فرهنگی با گرایشات انسان دوستانه در این سطح با ارائه برنامه‌های بشر دوستانه و هم چنین اشاعه نوع دوستی به عنوان یک ارزش فرهنگی می‌توانند به شناساندن هر چه بهتر فرهنگ جامعه به دیگر جوامع به عنوان یک فرهنگ دارای ارزش‌های انسانی والا و ایجاد دوستی و مبادلات صحیح فرهنگی به رشد فرهنگی کمک شایانی نمایند.
نوع دوستی به عنوان یک ارزش زیربنایی و با توجه به گرایش‌های مشترک دیگر اقوام می‌‌تواند عمل تقویت کننده وحدت در عین وجود تفاوت‌های قومی در سطح ملی گردد. وحدت و انسجام اجتماعی مقوله ارزشمندی است که رمز ماندگاری و پایداری یک ملت یا جامعه یا سازمان محسوب می‌گردد.

7-1- اعتقاد به مشارکت مردم
در مقوله مسايل فرهنگی از آنجا که فرهنگ ماهیتاً بر اثر کنش و واکنش متقابل و متعامل انسان‌ها در طول تاریخ ساخته و پرداخته می‌شود، همکاری و مشارکت از منزلت رفیعی برخوردار است چرا که فرهنگ پدیده‌ای عام است و برای توسعه، اصلاح و تقویت و تکامل آن بایستی از اندیشه و توان افراد به ویژه صاحب‌نظران جامعه استفاده نمود، بدین لحاظ برای یک مدیر فرهنگی اعتقاد به مفید بودن و مثبت بودن مشارکت و گرایش به سمت آن بسیار با اهمیت تلقی می‌شود. پذیرش این اصل برای مدیران به منزله اعتقاد به خصوصیت سیستمی فرهنگ و جامعه است. مدیرانی که در سازمان‌های خود اعتقاد به نظرخواهی از کارکنان نداشته و شخصاً به اتخاذ تصمیم و تعیین اهداف و برنامه‌ها می‌پردازند، از حمایت نیروی عظیم همکاران بی‌بهره بوده و غالباً به سوی استبداد رأی و مدیریت خود سرانه گرایش پیدا می‌کنند‌‌.

8-1- پایبندی به فرهنگ ملی
عشق و پایبندی به فرهنگ ملی نیرویی است که حفظ و حراست از فرهنگ ملی را به عهده خواهد گرفت و با این نیرو است که توان و تعصب لازم برای اجتناب از تسامح فرهنگی در مقابل سایر فرهنگ‌ها و هم چنین عوامل مخل و مزاحم در تکامل فرهنگی شکل می‌گیرد این عشق و پای‌بندی موجب تعمق در فرهنگ خودی و عدم شیفتگی در برابر فرهنگ‌های بیگانه و همچنین ثبات و متانت فکری و اجتناب از تحیر و سرگشتگی فکری و فرهنگی گشته و به مدد آن تبین راه و رسم زندگی امکان پذیر می‌گردد.
فرهنگ ملی، محوری برای اتخاذ و انباشت نیروها و ایجاد نشاط و حرکت عمومی در جهت سازندگی است‌‌.
9-1- گرایش درونی به امور فرهنگی و هنری
از جمله مشخصه‌های مدیران فرهنگی تمایل و گرایش درونی آن‌ها به امور فرهنگی و هنری است. چنانچه مدیر یک مؤسسه فرهنگی تعلق و کشش درونی نسبت به مسايل فرهنگی و هنری نداشته باشد، بسیار بعید خواهد بود که بتواند با اهل فرهنگ و هنرمندان ارتباط برقرار نموده و به نحو مطلوبی به توسعه و یا اصلاح فرهنگ عمومی اقدام نماید.

10-1- دین مداری و تدین
در نظام مقدس جمهوری اسلامی ارزش‌های مطلوب فرهنگی از دین مبین اسلام و تعالیم عالیه آن سرچشمه می‌گیرد و حرکت فرهنگ در جهت و بستر دین جاری است. مدیران متولی فرهنگ در این نظام بایستی از ایمان و اعتقادات عمیق دینی برخوردار بوده و ویژگی‌های ارزشمند یک انسان مؤمن را دارا بوده و اخلاق حسنه اسلامی بر رفتار و کردار آنان حاکم باشد. رفتار مبتنی بر تعالیم عالیه اسلام و نشأت گرفته از ایمان و معنویت مدیر، نقطه امنی است برای همکاران و دیگر افراد جامعه. این رفتار به او متانت و آرامش و توکل استواری خواهد بخشید و او را محبوب همگان قرار داده و تصمیمات و اقدامات او را نفوذی جدی می بخشد.
رفتار دین مدارانه مدیرفرهنگی برای سازمان و جامعه ثمر بخشی‌های متفاوت خواهد داشت‌‌.

11-1- وجدان کار
معنی روشن و ساده وجدان کار را می توان نیروی درونی که انسان را به انجام کار بیشتر با کیفیت بالاتر و بدون نیاز به کنترل دیگران وا می‌دارد دانست.
بدین جهت ارتقاء و تقویت وجدان کار در تمامی سازمان‌ها و در تمامی شاغلین کشور از اهمیت بالایی برخوردار است و در این میان نقش مدیران در تمامی سطوح بسیار با اهمیت‌تر و خطیرتر است كه برخورداری مدیران فرهنگی کشور از این ویژگی امری، ضروری‌تر و جدی‌تر است زیرا در حوزه‌های اقتصادی و فعالیت‌های غیر فرهنگی امکان کنترل بر روی نیروی انسانی علمی‌تر است تا در فعالیت‌های فرهنگی.
بسیار مهم است که یک مدیر فرهنگی خود به این امر اعتقاد داشته و سعی نماید تا با برنامه‌ها و محصولات فرهنگی ویژه، این نیروی ارزشمند را در جامعه گسترش داده و فراگیر نماید.

12-1- اعتقاد به نظم و قانون
پذیرش یا عدم پذیرش قانون یک مسأله فرهنگی محسوب می‌شود و بر این اساس مدیران فرهنگی با انجام برنامه‌ها و فعالیت‌های ویژه می‌توانند به ارتقاء روحیه قانون‌پذیری کمک نمایند بدیهی است که انجام این مهم مستلزم اعتقاد قلبی و درونی مدیران فرهنگی به ارزش و اهمیت نظم و قانون در جامعه است. چنانچه مدیران فرهنگی بر اساس علايق و نظرات شخصی برنامه‌ریزی و حرکت نمایند، فعالیت‌های فرهنگی از وحدت و یکپارچگی برخوردار نبوده و نتایج مورد انتظار نظام را در پی‌نخواهد داشت. از سوی دیگر مدیران فرهنگی بایستی به تکامل‌پذیر بودن قانون باور داشته و پیوسته در اندیشه تکامل قوانین فرهنگی باشند.

13-1- آشتی ناپذیری با کفر و استکبار
ظرافت ترفندهای تهاجم یا نفوذ فرهنگی و حساسیت فرهنگ به عنوان خط مقدم برخورد و رویایی‌رویی با کشورهای مستکبر‌، هوشیاری اهل فرهنگ ‌و مدیران فرهنگی را به عنوان مبارزان این جبهه و حافظان فرهنگ به طور بارزی طلب می‌نماید.
مبارزه و آشتی‌ناپذیری با استکبار به عنوان یک ارزش فرهنگی اگر نادیده انگاشته شود زمینه و شرایط لازم برای نفوذ و تسلط استکبار آغاز شده است چرا که استکبار چیزی جز دست کشیدن ملت‌ها از ارزش‌هایشان و تسلیم آنان در مقابل اصول و هنجارهای فرهنگی خود را نمی‌خواهند و پر واضح است که ثمره استیلای فرهنگ استکباری بر یک جامعه چیزی جز بی‌رنگ شدن ارزش‌های ملی و مذهبی و ضعف و زبونی مردم نخواهد بود.
بنابراین مدیران فرهنگی بایستی به فضای فرهنگ خودی و ارزش‌های اسلامی و قوف و اشراف کامل داشته و از اعتماد به نفس و هوشیاری بالایی برخوردار باشند.

2- ویژگی‌های مدیران فرهنگی در حوزه‌ اندیشه و آگاهی
مدیران امور فرهنگی به دلیل ماهیت پیچیده فرهنگ نیازمند قوای ذهنی قوی و شناخت و معرفت لازم و طرز تفکر و قدرت تجزیه و تحلیل ویژه هستند تا بتوانند با نگرشی جامع به مدیریت امور بپردازند. در این حوزه شاخص‌های ذیل از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.

1-2- قدرت استدلال و استنتاج
لزوم برخورداری مدیران فرهنگی از قدرت استدلال و نتیجه‌گیری منطقی از اطلاعات موجود در تجارب قبلی عمدتاً ناشی از تأثیر متقابل عوامل مختلف بر فرهنگ و وسعت این حوزه از حیات بشری است. مدیرانی که از بهره هوشی کافی، ذهنیت سامان یافته و میل به تعمق در امور بهره‌مند نباشند، به درستی قدرت هدایت و اصلاح فرهنگ را نداشته و چه بسا با استنتاج ناصحیح انحراف در مسیر حرکت جامعه و عناصر متشکله آن ایجاد کنند.

2-2- جامع‌نگری
جامع‌نگری در امور فرهنگی به معنی توجه به ابعاد مختلف یک موضوع در روابط متنوع آن در ایجاد تغییر در یک پدیده است. دید جامع و همه سونگر مدیر فرهنگی دستیابی به اهداف فرهنگی و سازمانی را تسهیل می‌نماید.
جامع‌نگری در دو بعد اجتماعی و سازمانی برای مدیران فرهنگی عینیت پیدا می‌کند.

3-2- آینده نگری
آینده‌نگری به معنی پیش بینی وقوع حوادث و تحولات در زمان پیش روی و آماده نمودن خود و سازمان جهت مقابله با حوادث و بهره‌گیری از تحولات آتی است.
آینده‌نگـری معمولاً بر اسـاس روند تحـولات و اتفاقات گذشـته و برنامـه‌ریزی کلان و سرمایه‌گذاری‌های ملی و بین‌المللی انجام می‌شود. برای این‌کار لزوم آگاهی نسبت به تحولات فعلی جهان، سیاست‌های ملی و بین‌المللی و جهت‌گیری‌های داخلی و خارجی نظام از اهمیت خاصی برخوردار است. در واقع با در اختیار داشتن اطلاعات لازم مدیران قادر به پیش‌بینی آینده و برنامه‌ریزی جهت استفاده و مقابله با تحولات آینده خواهند بود. عدم آینده‌نگری در مقولات فرهنگی خطرات سهمگینی را برای جامعه در بردارد چرا که در صورت ایجاد انحراف در ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و حرکت فرهنگ در سیر مغایر با ارزش‌های ملی و اسلامی اصلاح آن بسیار دشوار و شاید امکان‌ناپذیر خواهد بود. از سوی دیگر مدیران فرهنگی به دلیل ریشه‌ حوزه فعالیت خود و اثرگذاری فرهنگ بر دیگر بخش‌ها بایستی به آینده‌سازی نیز بپردازند.



4-2- استقلال فکری
استقلال فکری عبارت است از خودباوری در گزینش صحیح مبانی فکری و اندیشه‌های صحیح و اجتناب از پذیرش افکار و اندیشه‌های دیگران بدون در نظر گرفتن مبانی و جهت فکری ریشه دار در ارزش‌ها و تمایلات خود.
استقلال فکری در مدیران فرهنگی به معنی قدرت تحلیل و تعمیق در امور و دستیابی به افکار، اندیشه‌ها و روش‌های صحیح بر پایه فرهنگ، اعتقادات و باورهای دینی و ملی است.

5-2- نوآوری و خلاقیت ذهنی
فرهنگ مقوله‌ای پویا و متحول است‌‌. پیوسته با حرکتی آرام عناصر جدیدی از محیط داخلی یا خارجی دریافت و در جای خود جای می‌دهد. بر این اساس متولیان امور فرهنگی بایستی پیوسته به نوآوری و الگوسازی در امور فرهنگی جامعه همت گمارند و از این طریق درون‌زایی و ارزش‌های پایه‌ای جامعه را حفظ نمایند.

6-2- شناخت نظریه ها و تئوری‌های فرهنگی
از آنجا که بینش‌ها، نظریه‌ها و یا تئوری‌های فرهنگی در رابطه با تغییر و تحولات فرهنگی در طول تاریخ زوال و پیشرفت فرهنگ‌ها و تمدن‌ها و دلايل آن بحث می‌کنند می‌توانند برای مدیران فرهنگی در جهت کسب دانش، قدرت تحلیل پدیده‌ها‌، هدف‌گذاری و پی‌ریزی آینده مفید واقع شوند.
شناخت نظریه‌ها و تئوری‌های فرهنگی باعث گستردگی نگرش و بالا رفتن قدرت تفکر مدیران فرهنگی و نفوذ فکری بیشتر آنان می‌گردد بنابراین مدیران فرهنگی بایستی با دیدگاه‌ها و نظریات مختلف آشنا بوده و از آن‌ها در جهت توسعه فرهنگی و مقابله با فرهنگ‌های مهاجم بهره ببرند.

7-2- شناخت عناصر متشکله فرهنگ
شناخت عناصر متشکله فرهنگ در واقع شناخت و دسته‌بندی عناصر تأثیرگذار بر نحوه احساس، اندیشه و رفتار افراد جامعه و آگاهی بر تمایز و تأثیرات متقابل این عناصر بر یکدیگر است‌‌.
عناصر متشکله فرهنگ هر یک دارای گستردگی خاص و تأثیرات متفاوت از نظر وسعت و عمق در جامعه می‌باشند که برای برنامه‌ریزی‌های مؤثر شناخت این عناصر و کیفیت و وسعت تأثیرات آن‌ها بسیار مهم خواهد بود. مدیران فعال فرهنگی بایستی تمامی آنچه را که به عنوان عنصر یا عامل فرهنگی به زندگی فردی و اجتماعی مردم تأثیر می گذارد شناخته و با خصائص و ماهیت آن به نحوی آشنا گردند. همچنین مهم‌ترین عوامل غیر فرهنگی را که بر فرهنگ عمومی اثر می‌گذارد شناخته و نحوه ارتباط و تأثیر آن را دریابند.

8-2- شناخت ساز و کارهای تبادل فرهنگی
در امر تبادل فرهنگی دو موضوع حائز اهمیت است.
1- موضوعات فرهنگی مورد مبادله و کیفیت مبادلات آن‌ها.
2- ابزار و طرق این مبادلات.
موضوع تبادل فرهنگی با توجه به توسعه روز افزون وسایل ارتباطی و سفرهای برون مرزی فراوان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این تبادل در اثر ارتباطات مختلف خواه‌ناخواه اتفاق خواهد افتاد و مدیران فرهنگی بایستی جهت حفظ فرهنگ ملی و جلوگیری از بروز انحراف در آن مکانیزم‌های این تبادل و انتقالات را به خوبی دریافته و در این زمینه هدایت نظارت و کنترل‌های لازم را اعمال نمایند. از سوی دیگر این گروه از مدیران بایستی در جهت انتقال و توسعه فرهنگ غنی اسلامی به دیگر ممالک گام برداشته و از تکنیک و ابزار مناسب در این زمینه نیز استفاده نمایند.

9-2- شناخت تأثیر متقابل عوامل فرهنگی و غیر فرهنگی
عوامل فرهنگی و غیر فرهنگی در یک کنش متقابل منشاء تأثیرات بسیاری بر یکدیگر بوده و از این رهگذر تغییرات فرهنگی و اجتماعی زیادی در جامعه ظهور یافته و بتدریج موج‌های جدیدی در جامعه ایجاد می شود.
طبیعت، محیط جغرافیايی، ساختار و روابط اقتصادی، مسايل سیاسی و‌‌ ... همه عوامل غیر فرهنگی است که بر محیط فرهنگی مؤثر بوده و آن را متأثر می‌سازد. لذا مدیران فرهنگی بایستی بر جایگاه و نقش فرهنگ کاملاً واقف بوده و ارتباط مسايل فرهنگی و غیرفرهنگی را به خوبی درک و بر اساس آن برنامه‌ریزی و عمل نمایند. عنایت به فرهنگ به عنوان بخشی منفصل و فاقد کنش متقابل با دیگر بخش‌ها نشانگر دید جزء نگر و محدود مدیر می‌باشد.
10-2- شناخت روند تحولات جهانی بر فرهنگ‌ها
مدیران فرهنگی با شناخت روند تحولات فرهنگی جهان می‌توانند جایگاه فرهنگ خویش را در این فضای گسترده شناخته و در جهت تحقق سیاست‌های کلی فرهنگی جامعه خویش اقدام نمایند. در دنیایی که ارتباطات گسترده به عنوان عوامل انتقال آگاهی‌ها و تبادل فرهنگ‌ها در طیفی گسترده و خارج از حوزه برنامه‌های فرهنگی مدیران اظهار وجود می‌نمایند لازم است که مدیران فرهنگی از محتوای این ارتباطات و همچنین فرهنگ‌های دیگر جهت مقابله غیرمستقیم بهره‌برداری نمایند. بنابراین مدیران فرهنگی بایستی عوامل مؤثر بر تحولات جهانی فرهنگ و روند آن‌ها را به خوبی بشناسند.

11-2- شناخت ابزارهای جدید ارتباطی و فرهنگی
حضور بارز و پویا در دنیای جدید بدون شناخت تکنولوژی‌ها و ابزار جدید و کاربرد آن‌ها امری غیرممکن است. امروزه شناخت ابزار جدید ارتباطی و فرهنگی برای مدیران فرهنگی در جهت برقراری ارتباط فرهنگی و توفیق در حراست و پویايی آن امری ضروری است و عدم شناخت تکنولوژی‌ها و ابزار ارتباطی موجب عدم توانايی مدیران فرهنگی در جهت انجام برنامه‌های مؤثر و در نتیجه انفعال فرهنگی آنان خواهد بود‌‌.

12-2- شناخت مقتضیات زمان و مکان
در هر جا که سخن از برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری و تعریف و تعیین اهداف باشد شناخت مقتضیات زمان و مکان امری ضروری و غیر قابل اجتناب است. شناخت شرایط زمان و مکان لازمـه مـدیریت فرهنگـی مطلوب است‌‌. بـدون توجـه به شـرایط زمـان و مکان برنامـه‌ریزی هدف‌‌گذاری و اجرا بسیار آرمانی است یا کمتر از قابلیت‌های موجود خواهد بود و در مجموع خواسته‌های جامعه را تأمین نمی‌نماید.

3- ویژگی‌های مدیرا ن فرهنگی در حوزه عمل و رفتار
در این بخش‌، سخن از خصایص رفتاری و کنش‌های سازمانی و اجتماعی مدیران فرهنگی به بیان خواهد آمد. از آنجا که رفتارهای مدیران متولی امور فرهنگی به عنوان الگوی دیگران قرار گرفته و صحیح یا ناصحیح بودن آن‌ها فرهنگ جامعه را متأثر خواهد ساخت لذا از اهمیت زیادی برخوردار است‌‌.
مهم‌ترین شاخص‌های رفتاری که در کارکرد مدیران امور فرهنگی اهمیت بیشتری دارند عبارت هستند از:

1-3- رعایت اخلاق اسلامی
رفتار بر اساس اصول و ارزش‌های الهی و اسلامی برای مدیران فرهنگی امری ضروری است زیرا مدیران فرهنگی با اصول و ارزش‌های فرهنگ اسلامی و توسعه و ترویج آن سر و کار دارند و لذا بایستی خود عامل به آن باشند. خوشرویی، صداقت، توکل به خداوند، تواضع و فروتنی متعادل، درستکاری، عمل به واجبات و دوری از گناهان، توجه به امر به معروف و نهی از منکر، ساده زیستی، عدم چاپلوسی، اجتناب از غرور و ... ضامن ایجاد موفقیت و محبوبیت و پذیرش بیشتر مدیران از سوی مردم و کارکنان است.

2-3- خودشناسی
آگاهی به نقاط قوت و ضعف خویش مقدمه شناخت خود، دیگران و خداوند است. مدیران فرهنگی بایستی قبل از هر اقدامی ویژگی‌ها و صفات بارز شخصیتی خود را شناخته و در رفع کمبودها و نقايص تلاش نمایند.

3-3- اعتماد به نفس
مدیران امور فرهنگی بایستی از رشد عاطفی کافی برخوردار بوده و به قابلیت خویش اعتماد و باور داشته باشند. مدیران فاقد اعتماد به نفس خویشتن را ناتوان پنداشته و از جسارت و شجاعت کافی در طرح اندیشه های جدید برخوردار نخواهند بود.

4-3- انجام فرايض دینی
پای‌بندی مدیران فرهنگی به اصول مذهبی و التزام آنان به انجام دقیق فرايض دینی تأثیر بسیاری بر نحوه موفقیت آنان خواهد داشت. بدیهی است مدیری که عالم را محضر خداوند دانسته و در این محضر گناه نمی‌کند هم الگوی خوبی برای دیگران است و هم از محبوبیت و تأيید بیشتری برخوردار می باشد.


5-3- وجاهت اجتماعی
ملاک و نحوه کسب وجاهت اجتماعی در جامعه، رفتار بر اساس فرهنگ و ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی است‌‌. مدیران امور فرهنگی به عنوان متولیان امور فرهنگی باید خود از این ارزش‌ها و هنجارها پیروی نموده و به صورت درونی به آن‌ها معتقد باشند تا وجاهت اجتماعی لازم را کسب نمایند.

6-3- مسؤولیت پذیری
پذیرش مسؤولیت از جانب مدیران فرهنگی آنان را در برابر تمام مسايل جامعه بر می انگیزد و موجب تعمق هر چه بیشتر آنان در امور اجتماع خواهد شد. احساس مسؤولیت موجب افزایش کیفیت فعالیت‌ها و شناخت هر چه بیشتر پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی است و انجام فعالیت‌های تأثیرگذار را به دنبال خواهد داشت‌‌.

7-3- صراحت و صمیمیت در روابط
صمیمیت به سبب کیفیت و جنس امور فرهنگی جزء اصول اساسی رفتار مدیران فرهنگی در ارتباط با مردم است زیرا روابط فرهنگی خشونت را بر نمی‌تابد و رفتار خشک و خشن و خالی از احساس دوستی در امور فرهنگی ناموفق خواهد بود. صراحت در روابط و اجتناب از کنایه و دو پهلوگویی نیز از مهم‌ترین خصايص فرهنگی مدیران محسوب می‌شود، البته این دو خصیصه نبایستی عدم به کارگیری سیاست‌های لازم و مقابله با سوء استفاده‌کنندگان را در پی داشته باشد.

8-3- انعطاف پذیری
در مسايل فرهنگی به علت تفاوت انسان‌ها و اندیشه‌ها ‌و افکار آنان و همچنین مسايل غیرقابل پیش‌بینی که در عرصه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی پیش می‌آید انعطاف‌پذیری و تحمل دیگران و افکار آنان و همچنین مسايل جدید بسیار لازم است. مدیران امور فرهنگی باید بتوانند با تأمل در امور و ایجاد فرصت گزینش، خود و برنامه‌های فرهنگی را با شرايط جامعه وفق دهند (البته به هیچ وجه منظور باری به هر جهت بودن مدیر و سازش کاری او نیست)‌‌.

9-3- تصمیم‌گیری بر اساس مطالعه و احتراز از پیش داوری
برای تصمیم‌گیری در هر امری باید از اطلاعات زمینه‌ای با موضوع و راه‌های وصول به آن مطلع بود‌‌. مدیر امور فرهنگی چنانچه به کار کارشناسی قبل از آغاز تصمیم معتقد باشد و به کارشناسان ورزیده نیز دسترسی داشته باشد قادر به اتخاذ بهترین تصمیمات و اجرای برنامه‌های مؤثر خواهد بود.

10-3- عمل بر اساس برنامه
عمل بر اساس برنامه در امور فرهنگی‌، پیگیری و کنترل امور را در چارچوب‌های مشخص ممکن می‌سازد، همچنین بررسی نتایج و مراحل پیشرفت کار و میزان فاصله تا هدف در هر زمان را ممکن می‌نماید. اهمیت حرکت بر اساس برنامه در امور فرهنگی عمدتاً به دلیل احتراز از بیراهه رفتن و سلیقه‌ای عمل کردن است، ضمن آن که هدف داشتن برنامه برای فعالیت‌های فرهنگی کافی نیست بلکه بایستی مدیران نسبت به عمل بر اساس آن خود را معتقد دانسته و در مواقع لزوم به شکل رسمی تغییرات لازم را در اهداف و برنامه‌ها ایجاد کنند.

11-3- قاطعیت در اجرای تصمیمات مطلوب
قاطعیت مدیران فرهنگی در اجرای تصمیمات مطلوب زمینه نفوذ شخصیت مدیر و بالارفتن قدرت رهبری و کارآمدی مدیریت وی را فراهم می‌سازد. این ویژگی باعث اجرای صحیح و سریع برنامه‌ها و جلوگیری از اتلاف وقت و منابع خواهد شد، همچنین اعتماد و آرامش مجریان و افراد زیر دست را به دنبال خواهد داشت البته قاطعیت در اجرا به معنی چشم پوشی از خطاها و یا چشم و گوش بسته عمل نمودن نیست بلکه بیشتر مراد تسلیم نشدن در مقابل مشکلات است.

12-3- احتراز از عمل زدگی
عمل زدگی در امور فرهنگی عبارت است از: توجه صرف به کارهای اجرایی و فاصله گرفتن از امور زیر بنایی فکری و اندیشه‌ای. کارهای اجرایی به دلیل جلوه نمایی بیشتر از جذابیت بیشتری نسبت به امور ذهنی و اندیشه‌ای برخوردار است و احتمال گرایش به عمل‌زدگی را افزایش می‌دهد.
مدیر امور فرهنگی بایستی به تفکر و اندیشه و زایش طرح‌ها و اندیشه‌ها توجه خاص داشته و همراه با فعالیت‌های اجرایی از مسايل اندیشه‌ای و فکری عمیق نیز غافل نباشد.
13-3- تجزیه و تحلیل عمیق امور
امور فرهنگی به علت گستره وسیع ارتباطی و تأثیرگذاری و ارتباط چند جانبه با مسايل مختلف انسانی و اجتماعی از حساسیت زیادی برخوردار بوده و مدیران فرهنگی تنها با تعمق و ژرف‌نگری در امور می‌توانند در اتخاذ تصمیمات صحیح موفق باشند. این ویژگی از تدوین برنامه‌های مبتنی بر سطحی‌نگری جلوگیری نموده و مدیر امور فرهنگی را در شناخت ریشه و پایه‌ای پدیده‌های فرهنگی و اتخاذ تصمیمات تأثیرگذار یاری خواهد کرد.

14-3- کسب تخصص در زمینه فعالیت‌های سازمان
مدیران امور فرهنگی را نبایستی به امید کسب تخصص در حین کار در مصدر امور قرار داد. عدم تخصص و تسلط مدیران امور فرهنگی در امور مربوط به سازمان خویش و حیطه‌کاری آن آثار نامطلوب و در مواردی زیانبار به جای خواهد گذاشت، البته منظور این نیست که یک مدیر امور فرهنگی بایستی کاملاً برامور فنی حوزه‌های تحت مدیریت خود اشراف و تسلط داشته باشد لیکن در حد اصول کلی و شیوه‌های کار و ادبیات مورد استفاده تخصص وی ضروری است.

نتیجه گیری
بسیار روشن است که در کشور ما به مدیریت فرهنگی علیرغم تأثیرگذاری جدی آن بر دیگر عرصه‌های زندگی بهای جدی و کافی داده نشده و بسیاری از مدیران فرهنگی حتی در سطوح بالای تصمیم‌گیری فاقد شرایط و خصايص ویژه مدیران فرهنگی می‌باشند. بر این اساس اندیشه پرورش مدیران فرهنگی مطلوب‌تر بایستی به عنوان یک برنامه جدی و ضروری در دستگاه‌های سیاست‌گذاری پیگیری و عملی شود.
حفظ شأن و جایگاه مدیران فرهنگی و نیز دیگر کارکنان این دستگاه‌ها از موارد بسیار با اهمیتی است که بر نحوه کارکرد و بازدهی کاری آنان نیز اثرگذار خواهد بود. مدیران دستگاه‌های فرهنگی بایستی در استفاده از امکانات و برخورداری از حقوق و مزایا مانند سایر دستگاه‌های غیرفرهنگی و بلکه برجسته‌تر و بیشتر از آنان باشند، هم چنین ضعف بنیه مالی دستگاه‌های فرهنگی که موجب کم رونقی فعالیت‌های آنان می‌گردد بایستی مرتفع شود. استفاده از مدیران فرهنگی با تحصیلات و تجربیات غیر مرتب موجب اتلاف وقت و منابع انسانی شده و علاوه بر آن به توسعه فرهنگی کشور آسیب‌های جدی وارد خواهد کرد‌‌.
برای حصول به اهداف فرهنگی نظام و استقرار مدیران توانمند در دستگاه‌های فرهنگی بایستی ضمن گزینش و انتخاب مدیران با تحصیلات و تجربیات مربوط با ارائه دوره‌های آموزشی کوتاه مدت و بلند مدت که بر اساس طرح نیاز سنجی آموزشی تنظیم و اجرا می‌گردد ارتقاء علمی و تخصصی آنان را تسریع نمایند.
موازی کاری در دستگاه‌های فرهنگی از مشکلاتی است که به روشنی تأثیر منفی آن در کارآیی دستگاه‌های فرهنگی و مدیران فرهنگی مشاهده می‌شود. از طرفی در برخی از دستگاه‌های فرهنگی فی مابین وظایف اصلی سازمان وفعالیت‌های سیاسی مرز مشخصی وجود ندارد و این اختلاط و ادغام عملکرد دستگاه و مدیریت آن را تضعیف می‌نماید.
مدیران دستگاه‌های فرهنگی در مقابل فشارهای مختلف اکثراً گرایش به افزایش کمی فعالیت‌ها داشته و به کیفیت و محتوای کار به اندازه کافی توجه نمی‌کنند و از طرفی به نحو شایسته و مطلوب اقدام به اخذ بازخورد از محیط فعالیت خود ننموده و از تأثیر فعالیت‌های خود بر محیط بی‌اطلاع هستند. لازم است تصمیم گیرندگان شاخص‌ها و راهکارهای لازم برای سنجش بازخورد فعالیت‌های فرهنگی و تجزیه و تحلیل و استنتاج از آن‌ها را فراهم و این نتایج را شالوده برنامه‌ریزی های بعدی قرار دهند.
و ... امیدواریم در پرتو تعالیم الهی اسلام و به مدد تلاش و تدابیر مسؤولان نظام و با تکیه بر فرهنگ غنی ایرانی برنامه‌های بلند مدت پویا و اثر بخش در حوزه فرهنگ تنظیم و به اجرا درآید و در آینده‌های نزدیک برنامه‌های توسعه فرهنگی این نظام الگویی برای تمامی کشورها و به ویژه کشورهای اسلامی باشد.

منابع
- اشنایدر‌، سوزان‌‌. (1379). مدیریت در پهنه فرهنگ‌ها. ( ترجمه‌ي محمد‌‌اعرابی‌، داود ایزدی). دفتر پژوهش‌های فرهنگی.
- جزوه خصايص مدیران فرهنگی. مرکز پژوهش‌های بنیادی.
- ژیرا‌، آگوستین. (1372). توسعه فرهنگی، تجارب و خط مشی‌ها. ( ترجمه‌ي عبدالحمید‌‌زرین قلم‌، پروانه‌‌سپرده‌، علی هاشمی گیلانی). مرکز پژوهش‌های بنیادی. چاپ اول.
- کلیتی درباره فرهنگ عمومی. دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی.
- مولینیر‌، پیتر. (1372). آموزش حرفه‌ای مدیران فرهنگی‌‌. ( ترجمه‌ي علی هاشمی گیلانی). مرکز پژوهش‌های بنیادی.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی