پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: شعری در قالب غزل از علیرضا غزوه

شعری در قالب غزل از علیرضا غزوه 9 سال 11 ماه ago #79676

در همان صبحی که انسان ها به دنیا آمدند / شانه ای لرزید، باران ها به دنیا آمدند

توی گلدان زمین انسان گلی دلتنگ بود / گل تبسم کرد ، گلدان ها به دنیا آمدند

گیسویی آشفت، اندوه غریبان تازه شد / شانه ای خم شد، پریشان ها به دنیا آمدند

بعد باران آمد و دنبال زلف ما دوید / بال وا کردیم، توفان ها به دنیا آمدند

حسرتی خشکید، باغ فطرتی بیدار شد / حیرتی گل کرد، عرفان ها به دنیا آمدند

دیده وا کردیم دیدیم آسمان در چشم ماست / چشم را بستیم مژگان ها به دنیا آمدند

پیش تر از ما و من اویی به نام عشق بود / این و آن مردند تا " آن" ها به دنیا آمدند

کفر و عصیان بر مدار خشم و شهوت می تنید / با دعای عشق، ایمان ها به دنیا آمدند

آدمی در غار تنهایی به دوری فکر کرد / دور دوری بود دوران ها به دنیا آمدند

خانه ها دلتنگی حواست، پشت کوچه ها / آدمی گم شد، خیابان ها به دنیا آمدند

من به دنبال کسی می گردم از روز نخست / از همان صبحی که انسان ها به دنیا آمدند

شعر از علیرضا قزوه
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: ثریا شفاعتی
مدیران انجمن: ثریا شفاعتی