شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: خلاصه جلسه اول زبان فارسی

خلاصه جلسه اول زبان فارسی 10 سال 3 هفته ago #68744

اولین پادشاه کیومرث : از ریشه کی مرتن به معنی کی :زنده و تن:میرا

بعد پسرش به نام سیامک :ازریشه ساما به معنی سیاه رنگ

سیامک به دست دیو بچه ای از بین رفت.

بعد پسرش به نام هوشنگ :از ریشه هئوشنگه به معنی بخشنده خانه های خوب


در زمان هوشنگ مردم دارای فرایزدی یعنی توان ونیروی از جانب خداوند به مزدا پرستان وعدالت گستران

اهدامی شود.

اختراع آهن وآتش


عد پسرش به نام تهمورث :از ریشه تخمه ارویه به معنی تهم :درشت هیکل و ارویه :نژادی از سگان

درزمان تهمورث مردم یاد گرفتن که با چیدن پشم گوسفندان چگونه لباس ببافند.

در زمان تهمورث دیو ها اسیربودن برای همین دلیل به تهمورث پیشنهاد دادن که ما به مردم خط یاد می

دهیم و تو مارا آزاد کن و تهمورث قبول کرد.

بعد پسرش به نام جمشید: از ریشه جم +شید به معنی جم :یم (همراه)

در زمان جمشید مردم یاد گرفتن که چگونه با آهن کشتی و زره وشمشیر درست کنند.

در زمان جمشید مردم به چهار دسته تقسیم شدن :
1
/روحانیون 2/صنعتگران 3/کشاورزان 4/جنگاوران

مردم با مخلوط کردن خاک وآب خانه وکاخ درست می کردن .

مهمترین اتفاقی که در زمان جمشید افتاد در روز یک فروردین یا همان روز نوروز جمشید بر تخت پادشاهی

ظهور می کند و چون جمشید دارای غرور می شود وادعای خدایی می کند خداوند فر ایزدی را از او می

گیرد وجمشید به دست ضحاک از بین می رود.

جمشید دو خواهر به نام شهر ناز و ارنواز داشت.


بعد از جمشید مرداس که فردی باهوش بود به پادشاهی میرسد.

شیطان خیلی سعی می کند که مرداس را گول بزند ولی مرداس گول نمی خورد به همین دلیل به سراق

ضحاک میرود و به ضحاک می گوید که پدرت را از بین ببرو چون ضحاک فردی نادان بود گول می خورد .


بعد از مرداس ضحاک به پادشاهی می رسد که از ریشه اژی+دهاک به معنی اژی:مار و دهاک:تیره وقوم

وقتی ضحاک بر تخت جمشید پادشاهی می کند دو خواهر جمشید را به همسری خود در می اورد.

برای بار دوم ابلیس بر ضحاک وارد می شود وبه صورت خوالیگر به معنی آشپز وارد کاخ ضحاک می شود

ابلیس غذا های خوشمزه ای درست می کند ضحاک خیلی خوشش می آید و دستور می دهد که آشپز را

نزد او ببرند وقتی ضحاک آشپز را می بیند به او می گوید که چه چیزی از من می خواهی و ابلیس از او می

خواهد که شانه های او را ببوسد وقتی ابلیس بوسه می زند روی شانه های ضحاک دو مار در می

آیدوخیلی ضحاک را ناراحت می کنند بعد ابلیس به صورت دکتر پیش ضحاک می آید و می گوید :مغز دو

راروزی به مار هابدهند واین طوری هر روز مغز دو جوان خوراک مار های ضحاک می شود .

از میان کشته شدگان یک نفر به نام آبتین وهمسرش به نام فرانک

کمی بعد جوانی وارد آشپز خانه می شود و هر روز مغز یک گوسفند رابه جای مغز یک جوان به مار های

ضحاک می داد که به این معنی است که خود ایران باید به خودش کمک کند .

بعد از مدتی ضحاک خواب می بیند که به زودی حکومتش نابود می شود به همین دلیل دستور می دهد که

همه ی جوانان را بکشند.فرانک همسر آبتین یه پسر به نام فریدون داشت که ترسید او رابکشند به همین

دلیل او را درون کوه گذاشت تااز گاو برمایه تغذیه کند.

چندین سال می گذرد تا مردم کمکم شورش می کنندو ضحاک که می بیند حکومتش در حال نا بودی است

اضهارنامه ای را به امضای کلیه نمایندهامی رساند تا حکومتش را تایید کننددر این میان کاوه که یه آهنگرکه

شش پسر او به دست ضحاک کشته شده بودن و تنها پسر او را برای غذای مارهای ضحاک می بردن

عصبانی شد وبه قصر ضحاک رفت ضحاک به کاوه گفت اگر اظهارنامه راامضا کنی من پسر تو را به تو می

بخشم ولی کاوه اظهار نامه را پاره کرد و چرم خود را روی چوب میزند وبه دست گروهی از مردم به قصر

ضحاک حمله می کنند و حکومت ضحاک نابود می شود.

پادشاه بعدی فریدون :ازریشه فریتون به معنی سومین کس چون سومین فرزند فرانک بود.


کیانوش و برمایه برادران فریدون

زمانی که فریدون وارد قصر ضحاک می شود دو خواهر جمشید که همسران ضحاک بودن را به همسری

خود در می آورد شهر ناز به معنی :مورد نوازش پایتخت و ارنواز به معنی :سزاوار

فریدون از شهر ناز صاحب دوپسر شد واز ارنواز صاحب یک پسر فریدون برای پسرانش اسم انتخاب نکرد تا

بزرگ شدن وبر اساس لیاقت شون اسم انتخاب کنند :kiss:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: ثریا شفاعتی

خلاصه جلسه اول زبان فارسی 9 سال 11 ماه ago #75429

درود و سپاس. پاینده باشید.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: ثریا شفاعتی