یکشنبه, 09 ارديبهشت 1403

 



موضوع: سواد رسانه ای

سواد رسانه ای 9 سال 11 ماه ago #82798

  • امید خنچه
  • امید خنچه's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 50
  • Thank you received: 21
تعریف سواد رسانه ای

امروزه در جهانی زندگی می کنیم که رسانه ها ما را از هر سو احاطه کرده اند. فضای پیرامونی سرشار از اطلاعات و اخبار جدیدی است که هر لحظه بر زندگی ما تأثیر می گذارند. در چنین فضایی، سواد رسانه ای کمک می کند تا چگونگی استفاده از رسانه ها و منابع اطلاعاتی آن ها را یاد بگیریم. اینکه از بین اطلاعات ارائه شده توسط رسانه ها چه چیزهایی را انتخاب و چه چیزهایی را کنار بگذاریم به دانش رسانه ما بر می گردد. این فرایند مستلزم دستیابی به سطح معقولی از مهارت ها و دانشی است تا بر پایه آن بتوان رابطه فعال تری را در ارتباط با رسانه ها در پیش گرفت و از حالت رابطه انفعالی و یک سویه با رسانه ها خارج شد. سواد رسانه ای این امکان را می دهد تا با آموزش و افزایش آگاهی مخاطبان به چارچوب های شناختی و انتقادی برسیم و نگاه نقادانه ای به رسانه ها و اخبار و اطلاعات منتشر شده از سوی آن ها داشته باشیم. به بیان دیگر سواد رسانه ای را می توان قدرت مخاطب در تجزیه و تحلیل پیام های رسانه های مختلف، همراه با نگاه انتقادی به محتوای آن ها دانست. در واقع می توان گفت سواد رسانه ای شناخت عمیقی از آنچه که در فضاهای رسانه ای می گذرد به ما می دهد.

در اذهان بسیاری از افراد واژه «سواد» بیشتر در مورد رسانه های مکتوب به کار برده می شود. که معادل توانایی خواندن است. البته برخی از افراد وقتی بحث از رسانه های دیگری همچون سینما و تلویزیون می شود اصطلاح سواد بصری را مطرح می کنند. نویسندگان دیگری نیز اصطلاح سواد کامپیوتری را بیان می کنند.

«سواد خواندن»، «سواد بصری» و «سواد کامپیوتری» معادل سواد رسانه ای نیست و صرفاً اجزای سازنده سواد رسانه ای محسوب می شوند. سواد رسانه ای شامل همه توانایی های ویژه و دانش رسانه ای است. اگر خواندن بلد نباشیم از رسانه های چاپی مطلب زیادی دستگیرمان نمی شود. اگر در ادراک بصری و شناخت پیام ها مشکل داشته باشیم، قادر نخواهیم بود از برنامه های تلویزیون یا فیلم های سینمایی مطلب زیادی بفهمیم و اگر نحوه استفاده از کامپیوتر را بلد نباشیم از آنچه که در طی زمان در مهمترین رسانه ها رخ می دهد بی خبر می مانیم. شاید بتوان گفت سواد رسانه ای فراتر از این توانایی های ویژه است؛ به این معنا که سواد رسانه ای مجموعه ای از مهارت ها و دانشی است که ما به طور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض رسانه ها از آن استفاده می کنیم تا معنای پیام هایی را که رسانه ها ارائه می دهند را بهتر تحلیل و تفسیر کنیم.

سواد رسانه ای (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می توان انواع رسانه ها و انواع تولیدات رسانه ای را شناخت و آن ها را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.

این درک به چه کاری می آید؟ به زبان ساده، سواد رسانه ای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نباید مصرف کرد و یا اینکه میزان مصرف هر موادی بر چه مبنایی باید استوار باشد، سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به رابطه متقابل و فعالانه ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به عبارت دیگر سواد رسانه ای کمک می کند تا از سفره رسانه ها به گونه ای هوشمندانه و مفید بهره برداری شود.

سواد رسانه ای دانش همراه با مهارت است و اگر قرار باشد از دستاورد رسانه ها انتخاب های دقیق و درستی صورت گیرد آن وقت است که می توان بر نقش و جایگاه چنین مهارت هایی به طور خاص تأکید کرد. دو مثال زیر نقش سواد رسانه ای در تحلیل و تبیین پیام رسانه ها توسط مخاطب را به خوبی روشن می کند.

مثال اول. اگر در فیلمی پسرکی فرضاً ده ساله در حال دویدن باشد و در همان لحظه که می دود تبدیل به یک مرد چهل ساله شود، برای کسی که فیلم زیاد می بیند اتفاق عجیبی نیست. تماشاگر حرفه ای سینما می داند که رجوع به آینده (و در این مثال ۴۰ ساله شدن فرد مورد بحث) یا بازگشت به گذشته یک فرد یا یک موضوع احتیاج به چهل سال انتظار ندارد و این امری بدیهی در سینماست که می تواند در یک پلان رخ دهد – رجوع به آینده و رجوع به گذشته – اما دیدن چنین صحنه ای برای کسی که فرضاً برای اولین بار است که فیلم می بیند ممکن است ایجاد سردرگمی کند و لذا از خودش بپرسد آن پسرک چه شد؟ و این مرد چهل ساله کیست؟ اما تماشاگر حرفه ای سینما به تدریج به دانش و مهارت هایی مسلط شده که لازمه درک فیلم است. و براساس آن نمادها و نشانه های دیداری در سینما را به خوبی می شناسد.

مثال دوم. اگر بخواهیم در کابین خلبان یک هواپیما بنشینیم و آن را به پرواز در آوریم نیاز به مجموعه ای از مهارت ها داریم تا بتوانیم هواپیما را هدایت کنیم؛ به پرواز کشانیم؛ کنترل کنیم و به مقصد برسانیم. همانطور که بیان شد مسلط شدن به سواد رسانه ای، مستلزم کسب آمیزه ای از مهارت هاست با این تفاوت که در دو مثال مربوط به سینما و هواپیما، زودتر به نقش مهارت های خاص پی می بریم. نداشتن مهارت های مربوط به زبان سینما به عدم درک فیلم می انجامد و نداشتن مهارت های مربوط به پرواز به سقوط و مرگ منجر خواهد شد.

ممکن است بر این باور باشیم که از مهارت کافی در استفاده از رسانه ها برخورداریم. به عنوان مثال موضوع سواد رسانه ای می تواند به مهارت های یک ملوان تازه کار و یا یک ملوان ماهر شبیه باشد. ملوان تازه کار به دریا می رود؛ اما ممکن است دیگر به ساحل بر نگردد. برخلاف ملوان تازه کار، ملوان ماهر در شرایطی که دریا طوفانی است اصلاً عزم آب نمی کند و اگر هم برود به خوبی می داند تا چه عمقی باید پیش برود و چگونه با امواج مقابله و از آن ها عبور کند و به سلامت به ساحل باز گردد.

از لحاظ نظری افرادی که دارای سواد رسانه ای هستند در برابر اطلاعات رسانه ای آسیب پذیری کمتری دارند زیرا پیام هایی را که به منظور تأثیرگذاری در سطوح مختلف برای آن ها طراحی و ارسال می شود را بهتر تشخیص و مورد شناسایی قرار می دهند. حتی کودکان با آگاهی یافتن نسبت به چگونگی تولید اطلاعات توسط رسانه ها قادر خواهند بود در دنیای کودکی، تأثیرپذیری کمتری در مقابل انبوه پیام های رسانه ای داشته باشند. به علاوه معلمان و استادانی که دارای مهارت های سواد رسانه ای هستند می توانند به اشاعه دهندگان مؤثر و کارآمد دانش رسانه ای تبدیل شوند و فاصله میان برنامه های آموزشی و برنامه های اجتماعی را از میان بردارند و در نهایت به مصرف کنندگان (مخاطبان) منتقد و تیزبین همراه با تفکر انتقادی تبدیل شوند.

عده ای معتقدند سواد رسانه ای توانایی بررسی و تجزیه و تحلیل پیام هایی است که به طور روزانه در معرض آن ها قرار می گیریم و لازم است توانایی و مهارت تفکر نقادانه بر محتوای تمام رسانه ها را داشته باشیم. سواد رسانه ای سؤالاتی در مورد یک برنامه و اینکه چه نکات مهمی در آن وجود دارد را مطرح می کند و به ما می گوید چه عواملی در تولید یک برنامه مانند انگیزه ها، سرمایه ها، ارزش ها و مالکیت آن می تواند دخالت داشته باشد و اثبات این نکته که آگاهی از این عوامل چگونه می تواند نوع و کیفیت محتوای یک برنامه را تحت تأثیر خود قرار دهد.

سواد رسانه ای قدرت درک فعالیت رسانه ها و نحوه معنی سازی پیام های رسانه ای است؛ به این صورت که شیوه های ساماندهی پیام های رسانه ای و نحوه استفاده از آن ها را مورد توجه قرار می دهد. به عنوان مثال مخاطبی که دارای سواد رسانه ای است از اهداف و سیاست های رسانه های مختلف آگاه است و از محتوای پیام ها به شیوه ای آگاهانه و فعالانه استفاده می کند. به طور مثال او نقش صدا، موسیقی و سایر جلوه های ویژه و نیز جذابیت بصری برای القای فضا و معنی در تلویزیون و سینما، روزنامه ها، مجله ها، رادیو، ویدئو، تابلوهای بزرگ تبلیغاتی «بیل بورد» و یا بازی های رایانه ای را می داند و اینکه این عناصر چگونه می تواند اثرات متفاوتی از خود در ذهن مخاطب به جا بگذارد.

سواد رسانه ای از چهار حیطه شناختی، حسی، زیبایی شناسی و اخلاقی تشکیل شده است که با هم در یک پیوستار تعاملی قرار می گیرند. حیطه شناختی بر فرایندهای ذهنی و فکری تأثیر می گذارد و شامل مجموعه ای از شناخت های ساده نشانه ها تا درک پیچیده ترین پیام ها و کشف علل و نحوه ارائه پیام را در یک رسانه خاص در برمی گیرد. حیطه حسی بعد دیگری است که لایه بیرونی ادراک را شکل می دهد یعنی جایی که مخاطب از طریق یکی از حواس پنج گانه در معرض پیام های رسانه ای قرار می گیرد این نکته تداعی کننده این نظریه «مارشال مک لوهان» است که می گوید: «هر رسانه در امتداد یکی از حواس پنج گانه انسان قرار دارد».

سواد رسانه ای شامل توانایی های زیادی می شود که به کمک آن مردم اطلاعات را از طریق رسانه ها دریافت و به طور انتقادی نقد و تفسیر و افکار و عقاید خویش را برای طراحی برنامه های رسانه ها باز تولید می کنند. از این رو سواد رسانه ای تلاشی در کشف ابعاد حسی نهفته در پیام های رسانه ای به حساب می آید. سومین حیطه، بعد زیبایی شناسی است که به توانایی درک و شناخت مفاهیم رسانه ای از دیدگاه هنری اشاره دارد و این به هنر و مهارت رسانه ها در تولید پیام در ابعاد زیبایی شناسی بستگی دارد که درست مانند سبک هنری منحصر به فرد یک نویسنده عمل می کند. آخرین حیطه بعد اخلاقی است و به توانایی درک و دریافت ارزش های نهفته در پیام رسانه ها تأکید دارد.

عناصر سواد رسانه ای

عناصر سواد رسانه ای را می توان در چهار مورد یعنی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و ایجاد محتوا خلاصه کرد:

۱- دسترسی. دسترسی فرایندی اجتماعی و پویاست و عمل فعالانه ای را دربر می گیرد. زمانی که دسترسی در شکل ابتدایی صورت می گیرد فرصتی ایجاد می شود تا سواد رسانه ای رشد و توسعه یابد و مخاطب به صورت مداوم و به شکل معنی داری شیوه دسترسی خود به پیام رسانه ها را به روز کند حتی در این زمینه دانش و آگاهی خود را ارتقا دهد. اما این سؤال پیش می آید که آیا نابرابری های اجتماعی و جغرافیایی منجر به عدم برابری در دسترسی به منابع و کسب دانش سواد رسانه ای می شود.

۲- تحلیل. اغلب افرادی که با رسانه های چاپی و صوتی و تصویری سر و کار دارند دارای توانایی تحلیلی ضعیفی هستند. در حوزه های صوتی و تصویری این توانایی شامل فهم معانی و طبقه بندی زبان ها و بازنمایی مفاهیم توسط مخاطبان رسانه است. در حال حاضر مهارت های تحلیل پیام در اینترنت توسط مخاطبان چندان رشد نیافته است و عموم مردم در حال ارتقای سواد رسانه ای خود در زمینه پیام های وسیع و گوناگون اینترنت هستند تا با دانش نسبی بتوانند از میان انبوهی از پیام ها دست به گزینش بزنند و آن ها را تفسیر کنند.

۳- ارزیابی. هدف از بررسی سواد رسانه ای و موضوعاتی که به آن پرداخته می شود باید مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد.

۴- ایجاد محتوا. اگرچه در تمامی تعاریفی که از سواد رسانه ای ارائه شده است نیاز به تولید متون نمادین برای یادگیری سواد رسانه ای مشاهده نمی شود ولی بحث در مورد این نکته که افراد از طریق سواد رسانه ای می توانند محتوای آنلاین خلق و مفاهیم مورد نظر خود را با یکدیگر مبادله کنند مورد توجه بسیاری از صاحب نظران سواد رسانه ای بوده است.

با بیان عناصر سواد رسانه ای می توان برای آن سه جنبه را در نظر گرفت:

الف- ارتقای آگاهی افراد نسبت به رژیم مصرف رسانه ای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه ای از منابع متعدد رسانه ای.

ب- آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی.

ج- تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست (شکر خواه، ۱۳۸۵: ۳۹)

از دیدگاه «الیزابت تامن» (Elisabeth thoman)در جریان سواد رسانه ای سه مرحله وجود دارد:

اولین مرحله خیلی ساده و بدیهی است. اینکه اهمیت رژیم رسانه ای را مورد توجه قرار دهیم و در این زمینه قدرت انتخاب داشته باشیم و همچنین قادر باشیم اوقاتی را که صرف رسانه ها از جمله تلویزیون، ویدئو و بازی های کامپیوتری می کنیم را به شکل آگاهانه کاهش دهیم یا تنظیم کنیم.
دومین مرحله داشتن مهارت و دیدگاه انتقادی و نحوه تجزیه و تحلیل پیام هاست. در این مرحله به راحتی می توانیم با شناخت چارچوب رسانه ها به ساختار پیام آن ها پی ببریم.
سومین مرحله شامل موضوعاتی فراتر از چارچوب هاست؛ یعنی برنامه هایی را که در رسانه ها می بینیم چه کسی تولید می کند؟ به چه منظوری است؟ چه کسی نفع می برد؟ چه کسی زیان می بیند و اینکه چه کسی تصمیم گیری می کند؟ در این مرحله به نوعی تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی صورت می گیرد و اینکه افراد در هر جایگاه اجتماعی چگونه تجربه های رسانه ای خود را تفسیر می کنند و در عین حال رسانه های گروهی چگونه الگوی مصرف جهانی را شکل می دهند. سواد رسانه ای هنگامی که رسانه های چاپی بخش عمده رسانه ها محسوب می شدند عبارت بود از رمز گشایی و فهمیدن آن چیزهایی که چاپ می شد. اما در دنیای تکامل یافته امروز دیگر رسانه های چاپی بخش اعظم رسانه ها نیستند بلکه رسانه های الکترونیکی نقش اصلی را به عهده گرفته اند. در دنیای کنونی، سواد رسانه ای به معنای آن است که افراد بایستی قادر به فعالیت های ذیل باشند:

رمزگشایی، درک، ارزیابی و نوشتن پیام ها اعم از رسانه های چاپی و غیرچاپی.
خواندن و ارزیابی کردن و در عین حال آفریدن متن، تصویر، صدا یا محتوایی که ترکیبی از این عناصر را داشته باشد.

ویژگی های سواد رسانه ای

از آنجا که سواد رسانه ای گستره ای فراگیر است و شامل همه رسانه های ارتباط جمعی می شود بنابراین دارای ویژگی هایی است که مهمترین آن ها پیوستاری و چند بعدی بودن آن است.

الف. سواد رسانه ای مقوله نیست

سواد رسانه ای مقوله ای مانند یک جعبه نیست که بتوان در آن گنجید یا نگنجید. برای مثال ما یا فارغ التحصیل دبیرستان هستیم یا نیستیم، یک شهروند ایرانی هستیم یا نیستیم. در مقابل سواد رسانه ای مانند دماسنجی که دارای درجه بندی است یک پیوستار تلقی می شود. همه ما در این پیوستار جایی را به خود اختصاص داده ایم. هیچ نقطه ای بر این پیوستار وجود ندارد که به اتکای آن بتوان گفت کسی اصلاً سواد رسانه ای ندارد و هیچ نقطه ای نیز در بالاترین سطح این پیوستار نیست که مؤید سواد رسانه ای کامل کسی باشد. همیشه جا برای پیشرفت وجود دارد. جای افراد بر روی این پیوستار براساس دیدگاه و چشم انداز آن ها در ارتباط با رسانه ها تعیین می شود. کسانی که در سطوح پایین سواد رسانه ای هستند چشم انداز ضعیف و محدودی به رسانه ها دارند، ساختار دانش آن ها کوچک، سطحی و بی نظم تر است و چشم انداز کافی برای استفاده و درک معنای پیام رسانه ها را ندارند. به علاوه مهارت استفاده از پیام های رسانه ای در آن ها رشد نیافته است و برای آن ها استفاده مفید و صحیح از پیام های رسانه ای دشوار خواهد بود.

ب- سواد رسانه ای چند بُعدی است

همان گونه که بیان شد سواد رسانه ای از چهار حیطه شناختی (ادراکی)، حسی، اخلاقی و زیبایی شناسی تکوین یافته است. سواد رسانه ای مستلزم آن است که دانش و اطلاعاتی که به دست می آوریم فقط در بعد شناختی نباشد بلکه در بر گیرنده ابعاد دیگری چون احساسی، زیبایی شناختی و اخلاقی نیز باشد.

خلاصه ای از آنچه تاکنون گفته ایم:

سواد رسانه ای مجموعه ای از مهارت هاست که ما به طور فعال برای استفاده از پیام رسانه ها از آن استفاده می کنیم تا معنای پیام رسانه ها را به خوبی تفسیر کنیم. باید به این نکته نیز توجه داشت که سواد رسانه ای فرایندی نیست که محدود به زمان و مکان خاصی باشد یا اینکه پدیده ای ثابت فرض شود؛ بلکه سواد رسانه ای فرایندی مادام العمر است که دائماً در حال تغییر و دگرگونی است؛ به طوری که افراد باید همواره ساختار دانش و اطلاعات خود را وسعت بدهند و با استفاده از راه حل های جدید و تازه به نقد و تفسیر پیام ها بپردازند و از اطلاعات روز دنیا بهره مند شوند. سواد رسانه ای را می توان مجموعه ای از چشم اندازها تلقی کرد که مخاطب به صورت فعالانه برای قرار گرفتن در معرض پیام رسانه ها از آن استفاده می کند تا معنای پیام هایی را که دریافت شده را به خوبی تفسیر و تحلیل کند.

سواد رسانه ای مستلزم آن است که اطلاعات و دانش ما تمام ابعاد زیبایی شناختی و اخلاقی رسانه ها را در بر گیرد. به عبارت بهتر افراد با داشتن سواد رسانه ای در برابر اطلاعات رسانه ای آگاهی بیشتری خواهند داشت؛ زیرا پیام هایی را که به منظور تأثیرگذاری برای مخاطبان طراحی و ارسال شده را در سطوح گوناگون مورد شناسایی و تحلیل قرار می دهند و بالاخره دست به انتخاب می زنند. حتی با آگاهی یافتن از چگونگی تولید اطلاعات توسط رسانه ها، کودکان نیز می توانند با اندک مهارت و دانش خود تسلط بیشتری بر محتوای پیام رسانه ها داشته باشند و تحت تأثیر پیام های مخرب و خشونت بار رسانه ها قرار نگیرند. از سوی دیگر کسانی که وظیفه آموزش سواد رسانه ای را بر عهده دارند به نوعی منتقدان حرفه ای پیام رسانه ها محسوب می شوند و به خوبی مهارت های استفاده از پیام های رسانه ها را به مخاطبان کودک و بزرگسال آموزش می دهند زیرا مخاطبی که از سیاست ها و اهداف رسانه ها اطلاع دارد با دقت بیشتری پیام های رسانه ها را انتخاب می کند و تسلیم صرف پیام های از پیش طراحی شده رسانه ها نمی شود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: زهره حسین زادگان
مدیران انجمن: زهره حسین زادگان