جمعه, 28 ارديبهشت 1403

 



موضوع: رابطه ازدواج زود هنگام وطلاق)

رابطه ازدواج زود هنگام وطلاق) 9 سال 11 ماه ago #77934

چکیده
خانواده به عنوان كوچك ترين واحد اجتماعي، پايه و اساس ساخت اجتماع بشمار مي رود. خانواده شالوده هر جامعه است. در واقع خانواده نهادي است كه به اعضاي خود احساس آرامش و امنيت مي دهد و طي قرن هاي متمادي به عنوان پايدارتر ين و موثرترين وسيله ي حفظ ويژگي هاي فرهنگي و عامل انتقال آن ها به نسلهاي بعدي بوده است. از اين روست كه در همه ي اديان بويژه دين مقدس اسلام از آن به عنوان كانون آسايش و آرامش نام برده شده است. تقريبا تمامي انديشمندان اجتماعي بر اين باورند كه جهت حفظ حيات اجتماعي لازم است كه نهاد خانواده را استحكام بخشيد تا بخش زيادي از مشكلات اجتماعي حل گردد. باید به اين مسئله نيز دقت كنيم كه اين رابطه به صورت متقابل و تعامل بين انواع آسيب هاي اجتماعي وجود دارد كه افزايش يك آسيب زمينه ي افزايش آسيب هاي ديگر را فراهم مي كند لازم است تا مبنای صحیح ازدواج شناسایی شود چرا که ازدواج نامناسب زوج نوجوان را با انتظارات متفاوت و برآورد نشده مواجه می کند.

واژگان کلیدی: ازدواج، طلاق، خانواده، رضایت زناشویی














مقدمه
ازدواج و طلاق دو رويدادي هستند كه همواره در كنار هم مطرح شده اند. به طوري كه هرگاه در مورد تعداد ازدواج هاي منطقه اي سئوال شود بي شك در مورد تعداد طلاق هاي آن منطقه نيز كنجكاوي به وجود مي آيد. ازدواج از وقايع مهم زندگي است كه از نظر اجتماعي به عنوان پيوندي با ثبات بين مرد و زن شناخته شده و تغيير و تحولات عميقي در بستر خانواده به وجود آورده است. طلاق نيز از ديگر رويدادهاي مهم حياتي است و از رده رويدادهاي مشروط محسوب مي شود. بدين معني كه پيش شرط وقوع طلاق، وقوع رويداد ازدواج است. بنابراين مادامي كه عقد ازدواج منعقد نشده باشد، بحث طلاق نيز فاقد مفهوم لغوي است. بنابراين ازدواج و طلاق به دليل اثراتي كه در اجتماع و تحركات جمعيتي دارد، از جنبه ها و ابعاد گوناگون شايسته بررسي و مطالعه است. کلانتری و همکاران(1390) در پژوهشی با عنوان آثار و پیامدهای طلاق به این نتیجه رسیدند که نه تنها طلاق به طور کلی می تواند باعث صدمه به سرمایه انسانی و اقتصادی جامعه شود، بلکه در تحلیلی حساس به جنسیت، می تواند نقش آفرینی زنان در فرایند توسعه و در نتیجه به حاشیه راندن و استثمار زنان شود. آمارهاي مربوط به اين دو رويداد و همچنين نسبت آنها با تعداد جمعيت در هر محدوده جغرافيايي ازدواج به عنوان مهمترین رخدادی است که موفقیت یا شکست این پیوند مقدس می تواند بر جامعه تاثیر گذارد، در گذشته براساس سنت ها و اعتقادات دینی، بزرگترها فرزندان خود را از سنین نوجوانی برای تشکیل خانواده یاری می رساندند، لیکن با گذر از جامعه سنتی به جامعه نیمه مدرن در کشور و به تبع آن تغییر کارکرد خانواده و انتظارات هر فرد، ازدواج زود هنگام معضلاتی را به وجود آورده است. معضل ازدواج زودهنگام صرفاً یک معضل فردی و خانوادگی نیست بلکه به دلیل پیامدهای زیانبار اجتماعی آن، مسئله مربوط به کل جامعه تلقی می‌شود و راه حل اجتماعی نیز می‌طلبد. با توجه به موارد بیان شده این تحقیق به دنبال پاسخ این سوالهاست که:
آیا بین سن ازدواج با پایداری زندگی رابطه وجود دارد؟
آیا بین ازدواج زود هنگام و طلاق رابطه وجود دارد؟

ازدواج : ازدواج از مهم ترين پديده هاي اجتماعي است. به عقيده كارلسون عبارت است از كنش متقابل بين دو فرد، يك مرد و يك زن كه برخي شرايط قانوني را تحقق بخشيده اند و مراسمي براي برگزاري زناشويي خود برپا داشته اند و به طور كلي عمل آنان مورد پذيرش قانون قرار گرفته(ساروخاني 1370)
طلاق : طلاق در لغت به معني جداشدن زن از مرد، رها شدن از قيد نكاح و رهايي از زناشويي است. (فرهنگ عميد) و به بيان برخي رها شدن از قيد نكاح است (منتخب اللغات). در عرف عام جدايي از آن در ذهن متباتر مي شود(ساروخاني، 376).
ضرورت وجود خانواده
ازدواج، ضرورت زندگی انسان است، گویی مرد به تنهایی، نیمی از یک پیکر تمام است، و زن هم به تنهایی نیمی دیگر از این پیکر است و با ازدواج این دو ناتمام، تمام می شوند.خدای متعال، مرد را نیازمند محبت، صفا و لطافتِ روح زن نموده و زن را نیز محتاج قدرت، صلابت، شجاعت و وفای مرد قرار داده است. از این رو معاشرت و مؤانست این دو با یکدیگر، موجب آرامش و آسایش جسم و جان و تعالی روح و روان آنان می گردد. دین اسلام ـ برخلاف برخی مکاتب منحرف ـ ازدواج را فضیلتی مقدس می شمرد و آن را آیه ای از آیات خدا و سنت محبوبی از سنن رسول خدا معرفی می کند. قرآن، زن و مرد را لباس همدیگر می داند: " هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ اَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ " (( زنان لباس شما مردانند و شما مردان لباس زن هایید)) .
یعنی شما زنان و مردان مکمّل، حافظ، آبروبخش و رازپوش همدیگرید و هر کدام به دیگری نیازمندید. حضرت امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: " رَکْعَتانِ یُصَلّیها الْمُتَزَوِّجُ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ رَکْعَةً یُصَلّیهَا الْعَزَبُ " (( دو رکعت نماز که انسان متأهل بخواند، از هفتاد رکعت نماز که انسان مجرد بخواند، برتر است )) .
پس از پیمان زناشویی، شخصیت فردی انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسایل زندگی فرزندان آینده می بیند. به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را در این راه به کار می گیرد. در تشکیل خانواده، لذت و رشدی است که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی شود. یک خصایص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آن ها را کسب کند. تشکیل خانواده، یعنی یک نوع علاقه مند شدن به سرنوشت دیگران. اخلاقیون و ریاضت کش ها که این دوران را نگذرانده اند تا آخر عمر یک نوع "خامی" و یک نوع "بچگی" در آن ها وجود داشته است(معنوی ،1388،ص23).
یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده همین است. ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی، و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است(مطهری ،1358، ص 252).
دین مبین اسلام بر ازدواج تأکید ورزیده و پرهیز از ازدواج را از بیم فقر و تهی دستی ، بدگمانی به خدای متعال می شمرد و تا آن جا بر این سنت مقدس تأکید می کند که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ بهترین آحاد امت را کسانی معرفی می کند که همسر اختیار کرده اند. ازدواج، ضرورت زندگی است و باید که به این ضرورت پرداخت. احساس بی کسی و تنهایی، رنج آورترین احساس هاست و زن و مرد پیش از ازدواج هر دو از این احساس جان فرسا رنج می برند. اما خدای متعال در وجودشان جذبه و کشش نسبت به یکدیگر را قرار داده است تا با هم شوند و از این تنهایی فرساینده و این رنج سوزنده و کدورت فزاینده به درآیند و با آرامش و صفا و سلامت در کنار هم زندگی کنند.یکدیگر را از نظر روحی و عاطفی و جسمی یاری دهند و کامل نمایند. فرزند بیاورند و به مشاهده گریستن و خندیدن، نشستن و برخاستن و راه رفتن و سخن گفتن او بپردازند و شگفتی قدرت خدای متعال را در خلق یک انسان ـ که پیامد وجود آن هاست ـ لمس نمایند.معنای واقعی محبت را بیابند و با شوق و عشق به یکدیگر و به فرزند دلبند، به سعی و خدمت بپردازند و به سوی هدف بلند زندگی که وصول به کمال مطلق و لقای پروردگار متعال است، پرنشاط و شتابان حرکت کنند. باید به این ضرورت پرداخت و جوان ها را برای دستیابی به همسری شایسته و موافق یاری نمود و از تنهایی نجات داد. بنابراین، ضرورت وجود خانواده، عقلاً و شرعاً قابل اثبات است. چرا که بدون وجود خانواده حیات اجتماعی شکل نمی گیرد و معنایی نمی یابد، و یا از مسیر انسانی و شایسته خود منحرف می شود. از این رو، تلاش در از بین بردن نهاد خانواده ، که در غرب به صورت گسترده ای صورت گرفته و می گیرد ، سودی نداشته بلکه آفات و ضررهایی را نیز متوجه آنان کرده است(جوادی آملی ،1378،ص402).
رضايت از زناشويي
والس (1982) طرق مختلفي براي تعريف رضايتمندي زناشويي وجود دارد كه يكي از بهترين تعريف‌ها توسط هاكينز ارائه گرديده است.وي رضايتمندي زناشويي را احساسات عيني از خشنودي، رضايت و لذت تجربه شده توسط زن و شوهر موقعي كه تمام جنبه‌هاي ازدواجشان را در نظر بگيرند، تعريف مي‌كنند. رضايت يك متغير نگرشي است و بنابراين يك خصوصيت فردي زن و شوهر محسوب مي‌شود. طبق تعريف فردي رضايتمندي زناشويي در واقع نگرش مثبت و لذت‌بخش است كه زن و شوهر از جنبه‌هاي مختلف روابط زناشويي دارند .
هالت (1994) در تعريف رضايتمندي زناشويي مي‌نويسد: رضايتمندي زاشويي فرآيند پيچيده است كه با توجه به ميزان تعارض و سهيم شدن و رضايت‌هايي كه با خرسندي و موفقيت در زندگي زناشويي همراه مي‌باشد توصيف مي‌گردد. همچنين كاسترز آن را به عنوان ظرفيت سازگاري و توانايي حل مسئله تعريف مي‌كند .اغلب رضايتمندي زناشويي را به عنوان نگرش‌ها يا احساسات كلي فرد نسبت به همسر و رابطه‌اش تعريف مي‌كنند. چنين تعريفي از رضايتمندي زناشويي نشان مي‌دهد كه رضايتمندي يك مفهوم تك بعدي وضعيت ارزيابي كلي فرد نسبت به همسر و رابطه است(نظری ،1386)‌ .
رضايتمندي زناشويي نشان دهنده ارزيابي كلي فرد است كه در آن ويژگي مثبت بارز و ويژگي‌هاي منفي تقريباً وجود ندارد و عدم رضايتمندي منعكس‌كننده آن ارزيابي است كه در آن ويژگي‌هاي منفي بارز هستند و ويچگي‌هاي مثبت وجود ندارند . هاكينز (1996) رضايتمندي زناشويي را چنين تعريف مي‌كند: احساسات عيني از خشنودي، رضايت و لذت تجربه شده توسط زن يا شوهر، زماني كه همه جنبه‌هاي ازدواجشان را در نظر مي‌گيرند. رضايتمندي يك متغير نگرشي است، بنابراين خصوصيات فردي زن و شوهر محسوب مي‌شود. طبق تعريف فوق رضايتمندي زناشويي در واقع نگرش مثبت و لذت‌بخشي است كه زن و شوهر از جنبه‌هاي مختلف روابط زناشويي انطباق بين وضعيتي كه وجود دارد و وضعيتي كه مورد انتظار است مي‌باشد.آنها معيارهاي هشتگانه‌اي را براي موفقيت زناشويي برشمرده‌اند. اين معيارها عبارتند از:
1- ثبات 2- انتظارات اجتماعي 3- رشد شخصيت 4- مصاحبت
5- شادي 6- رضايت 7- سازگاري 8- يكپارچگي
شاد بودن به عنوان يك فرد يا يك زوج پيوسته در تمام عمر كار سختي است. هيچ فردي هميشه شاد نيست و براي زوج‌ها نيز طبيعي است كه دوره‌هايي از ناشادي، كشمكش يا فشار داشته باشند(بوتوین و همکاران ، 1997،ص113).
عوامل موثر در رضایت مندی زناشویی
ازدواج یکی از مهمترین ارکان زندگی اجتماعی هر فرد را تشکیل می دهد. سه موضوع مهم تحصیل، شغل و ازدواج از ارکان اصلی زندگی اجتماعی است. همانگونه که دو اصل تحصیل و شغل در ازدواج تاثیر دارند، این تاثیر نیز متقابل می باشد. یعنی ازدواج بر تحصیل و شغل تاثیر مستقیم دارد. لذا بررسی عواملی که می تواند رضایت زناشویی را تداوم بخشد و یا خانواده ها را در معرض نابسامانی و از هم پاشیدگی قرار می دهد ضروری به نظر می رسد. در زیر به برخی از این عوامل تاثیر گذار اشاره می شود:
• ارتباط : مهمترین عامل آسیب پذیری خانواده، بروز سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات است بنابراین، هر یک از زوجین به سهم خود مسئولیت دارند که از بوجود آمدن سوء تفاهم و سوء ارتباطات پیشگیری کنند.
• سن : نزدیکی محل سکونت و شباهت پاره ای ویژگیهای تن مانند رنگ پوست و اندازه قد، آنچنان کافی نیستند که دو فرد را پیوند زناشویی وادارد. گو اینکه در این میان متغیرهای دیگری نیز وجود دارد اما نزدیکی سن یکی از بنیادی ترین آنها است. آگاهی های جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام زناشویی آموزنده است بطوریکه بیشتر اوقات افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند. از این رو همسانی سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسری در نظر بگیریم.
• اعتماد و صداقت : زن و شوهر برای وصول اعتماد و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر، در درجه اول هر دو موظف هستند از انجام هر نوع رفتاری که موجب سوء تفاهم می گردد، شدیداً اجتناب کنند. و همچنین از ابراز کلمه یا جمله ای که در طرف مقابل شک و تردید ایجاد می نماید، پرهیز کنند.
• درک همسر و تفاهم : زوجین با در نظر گرفتن تفاوت های فردی بین انسان ها، باید شنونده خوبی باشند و با حوصله به سخنان طرف مقابل گوش دهند.
• محبت: ابزار محبت به موقع در زندگی مشترک، علاقه، نشاط و طراوت بوجود می آورد.
• همکاری : زن و شوهر زمانی احساس رضایت از زندگی زناشوئی دارند که شوهر در کارهای خانه همکاری کند و درآمد خانواده نیز افزایش پیدا کند.
• مسائل جنسی: اگر چه زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به روابط لذت بخش جنسی است، ولی این روابط یکی از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی زندگی زناشویی است، زیرا اگر این روابط قانع کننده نباشد، منجر به احساس محرومیت، ناکامی و عدم احساس ایمنی می گردد.
• صمیمیت:بدون تردید، مهمترین کیفیت یک ازدواج خوب صمیمیت است.
• توجه و علاقه :تمایل و توجه، یعنی باور داشتن و این باور را انتقال دادن به زوج، دو نشانه مهم تمایل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگی برای کمک و حمایت از اوست.
• مسائل مالی و اقتصادی: فشارهای اقتصادی نیز در زمره عوامل مهم، در بروز ناهماهنگی های زناشوئی است.
• طول دوره ازدواج: بیشترین میزان رضایتمندی، در سالهای اولیه زندگی زناشوئی و کمترین آن زمانی است که خانواده دارای فرزندان دبیرستانی است. رضایتمندی از زندگی زناشویی در اواسط سالهای ازدواج کاهش می یابد.
• فرزندان:تولد کودک نشانه یک تغییر بنیادی در سازمان خانواده است. وقتی کودکی متولد می شود باید نقش های تازه ای ظاهر شود، باید عملکرد واحد زن و شوهری، برای پاسخگویی به وظایف پدری و مادری تغییر کند.
• تصمیم گیری: عامل تصمیم گیری نیز می تواند بر میزان رضایتمندی زناشویی زوجین موثر باشد.
• اشتغال: از جمله عواملی است که بر جریان حیات خانواده تاثیر می گذارد و روابط زن و شوهر و فرزندان را دگرگون می سازد.
• شخصیت:یکی دیگر از عوامل موثر بر رضامندی زناشوئی، شخصیت زوجین است(رحیم پور، 1389، ص35-33).
عوامل موثر بر نارضايتي زناشويي
 عوامل اجتماعي:
ما اكنون در عصر تغييرات سريع و بي‌سابقه زندگي مي‌كنيم. حوادث آنقدر سريع اتفاق مي‌افتد كه حتي كارشناسان و متخصصان رشته‌هاي مختلف قادر نيستند خود را با اين تغييرات هماهنگ كنند. اين تغييرات و پيچيدگي‌هاي جامعه در حال توسعه، به افزايش احساس بيگانگي، انزوا و بدگماني كلي و فراگير افراد منجر مي‌شود. در جريان چنين تغييرات سريع، باورها و رسوم، پيوسته زير سؤال رفته و از هر سو مورد تهديد واقع مي شوند. اين نكته در هيچ حوزه‌اي به اندازه حوزه روابط زناشويي و خانوادگي آشكار نيست. در ازدواج سنتي، افراد از جايگاه خود آگاه بودند. شوهر، اقتدار و حمايت اقتصادي را فراهم مي‌كند و زن مسئوليت منزل و تربيت كودكان را بر عهده داشت. اكنون مسئوليت‌ها يا تقسيم مي‌شوند و يا بر مبناي فردي تعيين مي‌شوند. نتيجه تغيير كاملاً روشن است چنانچه نيازها و اهداف يكي از زوجين برآورده نشود. حداقل در ذهن خود ممكن است اين سؤال را طرح كند كه چرا بايد اين رابطه را حفظ كنم در حالي كه بهاي زيادي مي‌پردازم و در عوض سود كمي به دست مي‌آورم و اين وقتي شد مي‌يابد كه زن و شوهر علاوه بر اين تغييرات سريع اجتماعي از ابتدا پيوندشان با تفاوت‌هاي فرهنگي نيز آغاز شده باشد. اين تفاوت‌هاي فرهنگي در تمام زمينه‌هاي رفتاري تأثيرگذار است. من جمله رفتارهاي غيركلامي كه براي افراد برخاسته از دو فرهنگ متفاوت با معاني متفاوت و گاه متضاد دارند كه مي‌تواند منشأ بروز اختلافات در زمينه درك متقابل باشد. اما بايد توجه داشت هرچند برخي از متخصصان شيوع و رفاواني طلاق را بيشتر متأثر از عوامل اقتصادي و اجتماعي مي‌دانند اما عوامل ديگر از جمله مشكلات مالي، مسكن، بيكاري نيز مي‌توانند در طلاق تأثير بسزايي داشته باشند
 عوامل شخصي:
عوامل شخصي فراواني وجود دارند كه مي‌تواند در نارضايتي زناشويي دخيل باشند و آن را تشديد كنند. از مهمترين نمونه‌هاي مربوط به عوامل شخصي مي‌توان ادراك‌هاي غلط و انتظارات غيرواقع‌بينانه نسبت به ازدواج را نام برد. تا زماني كه جامعه به پروراندن آرمان‌هاي شاعرانه و انتظارهاي خيالي ادامه مي‌دهد و افراد نيز آن را مي‌پذيرند. سرخوردگي زناشويي ادامه خواهد يافت. توقعات رمانتيك و آرماني و باورهاي غيرواقع‌بينانه از عوامل اصلي بسياري از نارضايتي‌ها و ناسازگاري‌ها در زندگي زناشويي است كه در نهايت منجر به از هم پاشيدگي كانون خانواده خواهد شد. باورهاي غيرمنطقي همانند اميدهاي اشتباه و غيرواقع‌بينانه، زوج‌ها را به سمت يأس، دلسردي، ناكامي و خشم سوق مي‌دهد. همان‌طور كه افراد تغيير مي‌كنند رابطه نيز تغيير مي‌نمايد هنگامي كه همسران علاقه‌ها، فعاليت‌ها و ارزش‌هاي همپوش يا مشترك را مشاهده نمي‌كنند تا فرآيند كناره‌گيري آغاز مي‌شود.
 عوامل ارتباطي:
ارتباط صحيح كلامي و غيركلامي اساس يك زندگي زناشويي موفق است. زن و مردي كه از داشتن يك ارتباط صحيح با يكديگر و ديگر افراد خانواده محروم هستند. داراي نشانه‌هاي رفتاري ويژه‌اي مي‌باشند كه از جمله آن مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
يأس، نااميدي و درماندگي زن و شوهر، وجود تعارض بين زن و شوهر، داشتن انواع مشكلات در زمينه‌هاي مالي، جنسي، رفتاري، عدم پايبندي به اصول، نرخ پايين، پاداش و تقويت يكديگر، نمودن رضايت و خشنودي از زندگي زناشويي، شكايت و انتقاد از يكديگر كه سرانجام سلامت رواني افراد خانواده را مورد تهديد قرار مي‌دهد (محتشمی ،1387، ص32-31).
ميانگين سن ازدواج
يكي ديگر از شاخص هاي مهم در تحليل سيماي ازدواج در جامعه، ميانگين سني در زمان ازدواج است. نوسانات سن ازدواج براي جمعيت شناسان و مورخاني كه به مطالعه دقيق تغييرات آن مي پردازند پديده اي ارزشمند بوده و ميان تغيير در اين عامل و تحولات اقتصادي- اجتماعي نوعي همبستگي وجود دارد. ميانگين سن در ازدواج از عواملي چون ميزان توسعه سطح فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و ميزان تحصيلات خصوصاً در زنان متأثر مي باشد. در جوامع مختلف و حتي در سطح بين المللي مشاهده گرديده كه توسعه جامعه بر بالارفتن ميانگين سني ازدواج تأثيرگذار بوده است و جوامع داراي توسعه متفاوت داراي ميانگين سن ازدواج متفاوتي نيز هستند. ميانگين سن ازدواج در سال 2000 براي هر دو جنس 29 سال بوده و در آسيا براي مردان 22سال در نپال، تا 30 سال در هنگ كنگ و همچنين براي زنان از 18 سال در افغانستان و بنگلادش، تا 27 سال در ژاپن در نوسان بوده است. مشاهده مي شود كه ميانگين سن ازدواج در مناطق و كشورهاي توسعه يافته بالاتر از كشورهاي كمتر توسعه يافته و در حال توسعه است. ميانگين سن ازدواج را هم از روش هينال (با استفاده از داده هاي سرشماري) و هم با استفاده از داده هاي ثبتي مي توان محاسبه نمود. اين ميانگين با استفاده از داده هاي ثبتي، از تقسيم مجموع سن افراد ازدواج كرده (زوج يا زوجه) در زمان مطالعه (معمولاً يك سال تقويمي)، بر تعداد افراد ازدواج كرده به دست مي آيد.
توزيع سني زوجين در زمان ازدواج
از ديدگاه جمعيت شناختي، ازدواج از عوامل بسيار مؤثر در ايجاد استعداد بالقوه افزايش جمعيت و منشأ تأثيرات فراوان در ساخت سني و جنسي آن است. يعني ازدواج در سنين پايين و بالا آثار متفاوتي در ساختمان جمعيت داشته خصوصاً در جوامعي كه فرزندآوري به ازدواج بستگي دارد. بنابراين ازدوا ج زودهنگام به معني آغا ز دوران فرزند آوري د ر سن جواني است . عد م توازن د ر تعداد دو جنس در سني اصلي ازدواج ، پديد ه اي است كه در كشورهاي در حال توسعه كه مراحل گذار انتقال جمعيتي را با شتاب بيشتري طي كرده اند، مشاهده شده است. توزيع سني زوجين در زمان ازدواج، به عواملي چون عدم تعادل در انتخاب همسر، وقوع جنگ و غیره كه موجب برهم خوردن توازن در تعداد دو جنس مي گردد، بستگي دارد.

نتیجه گیری
ازدواج های نابهنگام و نامطلوب تاثیر بسزایی در افزایش آمار طلاق دارد زیرا از دیدگاه روانشناسی رشد، بیشتر نوجوانان واقع گرا نیستند لذا اکثر آنها مسئولیت کافی برای ازدواج ندارند. مبنای صحیح ازدواج بر سلامت جامعه تاثیر بسزایی دارد ابتدا باید مبنای آن شناسایی شود چرا که ازدواج در سن پایین و قبل از بلوغ فکری، زوج نوجوان را با انتظارات متفاوت و برآورد نشده مواجه می کند. ازدواج در سنین نوجوانی احتمال ناشادکامی و طلاق را افزایش می دهد و در مقابل آن ریتم کاهش نرخ طلاق با افزایش سن کندتر می شود.
پیشنهادات
• برگزاري دوره‌هاي آموزشي براي دختران و آشنايي با حقوق خود، فراهم كردن زمينه‌هاي خودباوري در زنان و آگاه كردن آنها از قابليت‌ها و توانايي‌هاي فردي‌شان.
• آموزش از طریق ایجاد فرهنگسراها و دایر کردن کلاس های هنری و فنی و حرفه ای در مناطق محروم و حاشیه نشین یکی از راهکارهای موثر در بالا بردن سطح زندگی و آگاهی خانواده ها به ویژه دختران از حقوق خود در جامعه است.
• تلاش در جهت تنظیم کتب درسی متناسب با مسائل روز و تاکید بر مفاهیم خانواده.







منابع
جوادی آملی، عبدالله، (1378). زن در آیینه جمال و جلال، قم: نشراسراء، چاپ چهارم.
سالنامه آماري سازمان ثبت احوال كشور، سال 1390.
كاظمي پور، شهلا؛ مباني جمعي ت شناس ي ، تهرا ن 1383 ، مركز مطالعات و پژوهش هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه.
کلانتری، عبدالحسین؛ روشن فکر، پیام؛ جواهری، جلوه.(1390). آثار و پیامدهای طلاق.زن در توسعه و سیاست، دوره9، شماره3، صص 130-111.
مطهری، مرتضی،(1358). تعلیم و تربیت در اسلام، تهران :انتشارات صدرا، ص 251 ـ 252.
محتشمی، بتول، (1387). اشتغال زنان، بایدها و نبایدها، فصل نامه شورای فرهنگی- اجتماعی زنان، بهار1387، شماره3.
معنوی، شکوفه،(1388). بررسی راهکارهای ازدواج موفق در فرزندان اناث شاهد شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد مطالعات زنان، رودهن: دانشگاه آزاد اسلامی .
نظري، علي محمد، سليمانيان ،علي اكبر،(1386). بررسي و مقايسه رضايت زناشويي زوج هاي هر دو شاغل و يکي شاغل، تهران: تازه ها و پژوهش هاي مشاوره، زمستان 1386، دوره 6، شماره 24، ص103-122.
ميرزايي، سيد محمد؛ جمعيت شناسي عمومي ، تهران 1381 ، دانشگاه شهيد بهشتي.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

رابطه ازدواج زود هنگام وطلاق) 9 سال 11 ماه ago #86764

مرسی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: شیرین الله بخش