جمعه, 28 ارديبهشت 1403

 



موضوع: انحرافات اجتماعی از دیدگاه شهید مطهری(ره(

انحرافات اجتماعی از دیدگاه شهید مطهری(ره( 10 سال 1 روز ago #76588

با عرض سلام و احترام خدمت شما استاد ارجمند دانشجو سعید شیرزاد انحرافات اجتماعی از دیدگاه شهید مطهری(ره)
چکیده

بررسی خاستگاه انحرافات اجتماعی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان علوم مختلف بوده و نظریه‏های متفاوتی در مورد نقش و تأثیرگذاری شرایط زیستی،روانی و اجتماعی افراد ارائه‏ شده است.شهید مطهری با تکیه بر اندیشه اسلامی،در عین اینکه تأثیر هیچ یک از عوامل‏ فوق را نادیده نمی‏گیرند،ولی خود فرد را با داشتن آگاهی،اراده و اختیار و مسئول بودن در برابر افعال خود و نیز توان بر خویشتن‏داری در ارتکاب هرعملی،مورد توجه قرار می‏دهند و بر دوعامل اساسی رواج اندیشه‏های انحرافی و نیز رونق نفاق و دورویی در دوران معاصر بر زمینه‏سازی برای ارتکاب رفتارهای انحرافی تأکید می‏کنند.دیدگاه ایشان با دیدگاه‏ کلاسیک‏ها و نظریه گزینش عاقلانه رفتار انحرافی قرابت دارد.

طرح مسئله
روابط اجتماعی انسان‏ها بر اصولی مبتنی است که در پرتوی آن اهداف اجتماعی تحقق‏ می‏یابد؛این امر در گروی وجود هم‏نوایی و حاکمیت نظم در تعامل‏های افراد جامعه‏ است.شالوده‏ی هم‏نوایی و نظم،در پیروی از هنجارهای اجتماعی و فرهنگی پایه‏ریزی‏ می‏گردد.به همین منظور،فرایند جامعه‏پذیری با نقش‏آفرینی عوامل متعددی در طول‏ دوران زندگی انسان‏ها نسبت به آموزش و عملی ساختن هنجارها جریان دارد. انتظاراتی که در جامعه از صاحبان نقش‏های گوناگون وجود دارد،با جامعه‏پذیری افراد برآورده می‏گردد.چنانچه فرایند مذکور در دسترسی به اهداف و تحقق وظایف موفق‏ نباشد،روابط اجتماعی با تخطی از هنجارها و در نتیجه بروز انواع ناهنجاری‏ها مواجه‏ خواهد شد.اغلب افراد جامعه نسبت به فراگیری و به کار بستن چارچوبه‏ی مذکور، هم‏نوایی نشان داده،در زندگی جمعی خود را ملتزم به رعایت نظم اجتماعی می‏دانند.با این وصف،همواره در جامعه افراد و گروه‏هایی مطابق انتظاراتی که از آنان هست،عمل‏ نمی‏کنند و تخلف از هنجارها و ارتکاب رفتارهای مجرمانه در سطح جامعه مشاهده‏ می‏گردد.از طرفی دیگر،به لحاظ اینکه سرنوشت افراد جامعه به یکدیگر وابستگی‏ داشته،صلاح و فساد اجتماع در رفتار اعضای آن تأثیرگذار است،یکی از ضرورت‏های زندگی جمعی،شناسایی عوامل فساد و انحراف و کنترل و مقابله با آنها در جلوگیری از سوق دادن جامعه به سمت کژی‏ها و کارکردهای سوء است.برای‏ شناسایی این عوامل از دیرباز تلاش‏های فراوانی انجام شده است.

شهید مطهری از بزرگ‏ترین اندیشمندان دوران معاصر است که به تصریح خود وی،انگیزه‏ی اصلی که در آثار متعدد علمی ایشان،حتی در حوزه‏های مغایر هم‏ وجود داشته است،حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالات حوزه‏ی اجتماعی بوده‏ است؛با این وصف باید دید شهید مطهری انحرافات اجتماعی جامعه خویش را چگونه بررسی کرده است.در آثار ایشان گزاره‏های قابل توجهی در مورد رفتارهای‏ انحراف‏آمیز و خلاف هنجارهای اجتماعی و دینی وجود دارند که قابل بررسی و مطالعه است.البته شایان ذکر است که چون ایشان در مقام ارائه یک نظریه علمی‏ منسجم درباره انحرافات اجتماعی نبوده،گزاره‏های یادشده به صورت پراکنده مطرح

شده‏اند،تلاش برای استخراج و سامان‏دهی آنها جهت ارائه یک نظریه قابل اعتنا از منظر دینی مفید می‏باشد.

سؤال اصلی تحقیق
با توجه به مطالب فوق،سؤال اصلی این تحقیق آن است که شهید مطهری انحرافات‏ اجتماعی را چگونه بررسی و مطالعه کرده است؟

سؤال فرعی تحقیق این است که از نظر ایشان چه عامل یا عواملی خاستگاه‏ انحرافات اجتماعی هستند؟

پیشینه تحقیق
اشاره شد که از دیرباز تلاش‏های فراوانی در موضوع تحقیق انجام شده است؛صاحب‏نظرانی‏ از حوزه‏های متعدد زیست‏شناسی،ژنتیک،روان‏شناسی،روان‏شناسی اجتماعی،جامعه‏شناسی، اقتصاد و مردم‏شناسی،در مورد کجروی و رفتارهای انحرافی مطالعه و بررسی کرده،نظریه‏ داده‏اند.به نظر می‏رسد،هریک از این بررسی‏ها علی رغم تفاوت سطح اعتبار و کارآیی‏شان، از یک منشأ مشترک در تحلیل انسان برخوردارند(سلیمی و داودی،1385،ص 267)؛به این‏ معنی که اغلب آنها انسان را موجودی صرفا مادی انگاشته و با همین انگاره به بررسی رفتار وی پرداخته‏اند.به همین جهت بررسی در حوزه‏های یادشده،نگرش مادی نسبت به انسان‏ دارد و کمتر به فراتر از آن پرداخته است.بررسی نظریه‏ها و نیز عللی که به عنوان خاستگاه‏ رفتارهای انحرافی ذکر شده‏اند،گواه این مدعاست.

با بررسی انبوه آثار شهید مطهری به دست می‏آید که ایشان اثر مستقلی در این‏ موضوع ندارند؛همچنین با جستجو در تحقیقات فراوان انجام گرفته در اندیشه‏های‏ ایشان،نگارنده به مطلبی با عنوان یادشده دست نیافت.بنابراین سعی می‏شود تا با تنظیم گزاره‏های مربوط به موضوع تحقیق در اندیشه شهید مطهری،به استخراج نظریه‏ ایشان که بر انسان‏شناسی اسلامی مبتنی است،دست یابیم.با این بیان روشن می‏شود که‏ تفاوت این تحقیق با عمده تحقیقات پیشین در نوع نگاه به انسان و چندوچون مطالعه‏ او در موضوع رفتارهای انحرافی است.

چارچوب نظری تحقیق
در بررسی منابع مربوط به تبیین رفتارهای انحرافی،ادبیات غنی و نظریه‏های متعددی‏ وجود دارد که در سطح‏های گوناگون فردی،موقعیتی،اجتماعی و ساختاری به بیان نظر و تبیین خاستگاه رفتارهای خلاف قواعد اجتماعی پرداخته‏اند.

در برخی از این نظریه‏ها،علت انتخاب فرد،ویژگی‏های جسمانی و یا روانی‏ است و در برخی دیگر اوضاع و احوال و موقعیتی که شخص در آن قرار گرفته،علت‏ انتخاب است و در موارد دیگر بررسی رفتار و توجه به نوع ارتباط میان طبقات و گروه‏های اجتماعی و مقایسه میان آنها علت گزینش است(همان،ص 282-387).به‏ نظر می‏رسد که از میان آن‏همه،بررسی‏های گزینشی از جایگاه ویژه‏ای برخوردار باشد؛زیرا علاوه بر اینکه ابعاد تحلیلی این تبیین‏ها در دیگر حوزه‏ها مشهود است، مفهوم«گزینش و انتخاب آگاهانه»در بررسی‏های محاکم قضائی نیز مورد تأکید است‏ و این نشان از گستره توجه تبیین‏های گزینشی به علل مختلف کجروی است که در تبیین‏های زیست‏شناسانه،روان‏شناسانه و جامعه‏شناسانه مورد توجه است(همان، ص 273-274)و تا حدودی نوع تحلیل آنها با آنچه در نگرش دینی لحاظ شده، نزدیکی دارد.

در دیدگاه شهید مطهری که برخاسته از نگرش مکتب اسلام است،علاوه بر لحاظ مسئله اراده و اختیار و نیز مسئولیت انسان در برابر رفتارهای ارادی،بر عنصر تربیت‏ وی مبتنی بر هنجارهای اجتماعی و دینی و لزوم رعایت آنها در ارتباطات اجتماعی،و نیز پالایش محیط اجتماعی از انواع آلودگی‏ها و کژی‏ها تأکید فراوان شده است و از این‏رو،به نظر می‏رسد که این دیدگاه تا حدودی از اشکالات موجود در نظریه‏های‏ دیگر به دور باشد؛زیرا وقتی انسان عاقل بوده،با سلامت جسمی و روانی تربیت شد و جامعه نیز فاقد زمینه‏های سوق‏دهنده به سوی انحراف بود،در چنین بستری ارتکاب‏ رفتار مجرمانه از انسان صاحب اراده و تعقل و آگاهی جز بر اساس انتخاب عاقلانه‏ نمی‏تواند باشد و به همین جهت خود مسئول رفتارش بوده،سزاوار مؤاخذه نیز خواهد بود.روشن است که در این دیدگاه نقش عامل محیطی و اجتماعی و نیز شرایط روحی‏ و روانی و حتی ویژگی‏های جسمانی نادیده گرفته نشده است.

گفته شد که دیدگاه‏های شهید مطهری درباره‏ی انحرافات اجتماعی مبتنی بر انسان‏ شناسی اسلامی اوست.در اینجا پیش از بیان این اصول،شایان ذکر است که اسلام به‏ عنوان دینی که بیش از هرچیزی به مسائل اجتماعی اهمیت می‏دهد،نسبت به سلامت‏ رفتاری در جامعه و پالایش محیط روابط انسانی از انواع آلودگی‏ها و بی‏نظمی‏ها توجهی ویژه دارد.حضرت علی(ع)،پس از سفارش به تقوی و لزوم ترس از خداوند-که نقش مهمی در اصلاح فرد و جامعه دارند و سخن از آنها موضوع این‏ مقاله نیست-به نظم در امور و اصلاح فیمابین توصیه می‏کنند.1همچنین دستوراتی در قرآن کریم مبنی بر حرمت غیبت‏2و نهی از بدگمانی‏3و سخن‏چینی و اتصاف به آن‏4 وجود دارد،همچنین مواردی که مصادیق رفتارهای اجتماعی ناپسند را معرفی می‏کنند و نیز تأکیداتی که در مورد ضرورت اصلاح میان مردم‏5و حل اختلافات آنان‏6وجود دارند،همگی ناظر بر جدیت دین اسلام در تشویق انسان‏ها به ایجاد روابط سالم و به‏ دور از کشمکش‏ها و درگیری‏ها و در نتیجه پرهیز از رفتارهای ناپسند و انحرافی است.

روشن است که این اهتمام و دستورات مبتنی بر آن،در صحنه تحقق اجتماعی بر حسب میزان اعتقاد به آنها سلسله‏مراتب متفاوتی دارد.در جامعه انسانی فراوانند کسانی که اساسا ایمان به دین و دستورات آن نداشته باشند و دارندگان ایمان نیز در درجات گوناگونی قرار گیرند.نمود این تفاوت‏ها،در رفتار و کردار انسان‏ها نمایان‏ می‏گردد.پیش از مطالعه درباره رفتار انسان،شایسته است خود او به عنوان کنشگری‏ فعال از منظر دینی بهتر شناخته شود.در بخش بعد این مهم به اجمال آمده است.

اصول انسان‏شناسی اسلامی
اصول اساسی انسان‏شناسی اسلامی را می‏توان به اختصار در موارد زیر ترسیم کرد:

الف.انسان موجودی آگاه است؛به این معنی که جوهر ذات انسان«آگاهی» است.7بر همین اساس علم و دانایی به عنوان معیاری در تفاوت‏گذاری میان انسان‏ها (1).ر.ک:نهج البلاغه،نامه 47

(2).ر.ک:قرآن کریم،49/12 و نیز:104/1.

(3).ر.ک:همان،3/154؛6/116 و نیز:53/،28

(4).ر.ک:همان،5/41 و نیز:68/11.

(5).به عنوان نمونه،ر.ک:همان،2/224؛4/14،128،129.

(6).ر.ک:همان،2/113؛3/19 و نیز:4/،157

(7).ر.ک:همان،2/31 و نیز:9/39.

111

قلمداد شده است.1امتیاز و برتری انسان‏های دانا تا به آن حد است که دانایی در قرآن‏ معادل بصیرت و روشن‏بینی و نادانی هم معنای نابینایی ذکر شده است.2اساسا بازخواست از تکالیف،به سبب وجود آگاهی و دانایی است و نسبت به انسان‏های‏ جاهل شرایط به گونه‏ی دیگری است.از نظر شهید مطهری همین آگاهی ملاک انسانیت‏ و منشأ تمدن و فرهنگ در جامعه انسانی است؛زیرا آگاهی حیوانات از جهان اطراف‏ خود به وسیله حواس ظاهری است و به همین لحاظ آگاهی آنها سطحی،جزئی، منطقه‏ای،مربوط به زمان حال و فاقد ارزش اخلاقی است؛ولی قلمرو آگاهی انسان‏ بسیار فراتر،گسترده‏تر و متعالی‏تر از حیوانات است(مطهری،10،ص 21-23)؛بر این‏ اساس انسان باید در پرداختن به امور زندگانی خود،از افق دید فراتری بنگرد و به‏ بررسی‏های محدود بسنده نکند.

ب.انسان موجودی مرکب از جسم و روح است؛یک جزء انسان از خاک است و جزء دیگرش از خدا و همین ترکیب است که به انسان قابلیت ویژه‏ای در مقایسه با موجوداتدیگر می‏بخشد(قرآن کریم،32/7-9)و به همین جهتاست که در وی دو دسته از خواست‏های فرامادی و روحانی او.

ج.انسان موجودی مختار است؛یعنی فعالیت‏های او مبتنی بر آگاهی و انتخاب‏ است و به همین لحاظ است که انسان در افعالش به گزینش دست می‏زند.در قرآن‏ کریم قدرت انتخابگری انسان تصریح شده است؛آنجا که می‏فرماید:«ما راه را به او نشان دادیم،خواه شاکر باشد[و پذیرا گردد]یا ناسپاس»(همان،76/3).بدیهی است که‏ شاکر بودن و یا ناسپاس بودن،هرکدام،معلول نوعی تعقل در آفاق و انفس و پس از آن به نتیجه‏ای خاص رسیدن و سپس بر اساس آنچه گزینش شده،عمل نمودن است.

د.انسان موجودی مسئول است؛انسان با عنایت به اصول سه‏گانه آگاهی،ترکیبی‏ از جسم و روح بودن و نیز قدرت انتخاب و اختیار داشتن،موجودی مسئول نیز شناخته‏ می‏گردد(همان،17/36).این امر،دامنه ورود به یک رفتار و نیز وضعیت روحی انسان‏ (1).ر.ک:همان،9/39.

(2).ر.ک:همان،35/19.

را در ارتکاب هرگونه عملی تحت الشعاع قرار می‏دهد و او خود را ملزم به پاسخگویی‏ در برابر اعمال خود احساس خواهد کرد.

باید توجه داشت که وقتیا نسان مسئول شد،در درجه اول مسئول رفتار خودش‏ است و تأکید قرآن کریم بر این موضوع قابل توجه است؛آنجا که پس از سوگندهای‏ متوالی می‏فرماید رستگار شد آن کسی که جان خود را پاکیزه کرد و بدبخت و ذلیل شد آن کسی که جان خود را از آلودگی حفظ نکرد(همان،91/7-10)؛پس در یک چنین‏ وضعیتی است که کنترل بر رفتار و محاسبه‏گری از کارهای ارادی توسط خود انسان‏ کنشگر تشدید خواهد شد.

بر اصول و ویژگی‏های چهارگانه فوق که در اغلب کتاب‏های انسان‏شناسی اسلامی‏ آمده است،می‏توان اصول دیگری را نیز افزود؛از جمله اینکه:

هـ.انسان موجودی است که همواره در معرض گمراهی و زیان قرار دارد (همان،103/2)؛قرآن کریم در جای‏جای آیاتش خطر شیطان و لزوم دوری‏جویی‏ انسان‏ها از وسوسه‏های او را گوشزد کرده،سوگند شیطان برای به گمراهی کشانیدن‏ انسان را یادآوری کرده است؛شاید بتوان به این مطلب به عنوان یکی از مسائل اساسی‏ در تحلیل رفتار فردی و جمعی انسان‏ها از منظر دینی توجه نمود.

البته باید دقت داشت که بر اساس تعالیم آسمانی و الهی،شیطان دارای موجودی‏ حقیقی و مستقل از انسان است که از طریق آراستن کارهای زشت برای انسان،دادن‏ وعده‏های دروغین و غیره عمل می‏کند و نتیجه وسوسه‏های شیطان به گونه‏ای است که‏ فرد با فریفته‏گری او،عملی بر خلاف هنجارها،به خصوص هنجارهای دینی و الهی‏ انجام می‏دهد.1

(1).در اینجا ذکر نکته‏ای شایان توجه است و آن اینکه برای کسانی که اهمیت زیادی برای دانش تجربی قائل هستند، ورود در عرصه بحث از امور غیر مادی و به خصوص بحثی با عنوان«شیطان»،هم غیر علمی و هم آزاردهنده است. غیر علمی است،زیرا وقتی سخن از چیزی پیش می‏آید که قابل اثبات تجربی نیست و با اصول علوم تجربیناسازگار است،ورود به آن غیر قابل پذیرش می‏نماید.آزاردهنده است،زیرا بحث از شیطان،یادآور نوع اعمالی است که در دوران قرون وسطی توسط حاکمان کلیسا در جوامع اروپایی برای مبارزه با ناقضان اعمال دینی به کار بسته می‏شد؛ زیرا اعتقاد بر این بود که این نابهنجاران به تسخیر جادوگران یا شیطان درآمده‏اند و برای رهایی از این وضعیت، دستور سوزاندن آنان صادر می‏شد و با این اشیوه به گونه‏ای به مقابله با شیطان و تبعیت‏کنندگان از آن می‏پرداختند. (در این زمینه،ر.ک. criminology.p.7 )در حالی که اساسا بحث از شیطان منطبق با انسان‏شناسی اسلامی و نگاه‏ دین اسلام،متفاوت با نگرش و شیوه برخوردی است که در دوران قرون وسطی وجود داشت است.

و.یکی از ویژگی‏های اساسی و مختص انسان،نیروی تسلط بر نفس و قیام علیه‏ خلافکاری‏های خود است،وگرنه وی از انسانیت فقط واجد ویژگی‏های ظاهری‏ خواهد بود و این اصلی اساسی است که در بررسی‏های مادی‏گرایان درباره انسان مورد غفلت واقع شده است(مطهری،8،ص 54).

همان‏طور که بیان شد،عنایت دین اسلام به مسائل اجتماعی و رعایت مصالح‏ عمومی جامعه انسانی بر امور دیگر غلبه دارد و بر همین سیاق در تعارض میان مصالح‏ فرد با مصالح اجتماع،تقدم با جامعه و رعایت مصالح عمومی است(همان،14، ص 290).شاید بتوان جایگاه فوق العاده تکلیفی و اهمیت مسئله«امر به معروف و نهی‏ از منکر»را ناظر به همین ترجیح دانست؛1زیرا یکی از کارکردهای اجتماعی دستور دینی امر به معروف و نهی از منکر،اصلاح جامعه و هدایت آن به سوی بایسته‏های‏ رفتاری و پای‏بندی افراد جامعه به هنجارهای اجتماعی منطبق با ارزش‏های آن است.

با توجه به اصول انسان‏شناسی اسلامی،روشن است که مطالعه رفتار انسان و بررسی خاستگاه اعمال او،در ملاحظه و تجلیل یک سلسله امور مادی و ظاهری مربوط به رفتار انسان منحصر نبوده،بلکه عوامل دیگری نظیر میزان علم و آگاهی،اراده و انتخاب که خود متأثر از شرایط متعددی است،باور به پذیرش مسئولیت فردی رفتار خود،ایمان به این امر که همیشه در معرض فریب‏ها و وسوسه‏های شیطانی قرار دارد و نیز توجه به این نکته که در درون خود دارای نیرویی است که می‏تواند علیه بسیاری از خواسته‏های خویش،در هرشرایطی ایستادگی کند و تحت تأثیر وسوسه‏های درونی‏ قرار نگیرد،نقش‏آفرین خواهد بود.

به همین جهت،مطالعه رفتار اجتماعی انسان از منظر شهید مطهری،تا حدود زیادی‏ متفاوت از مطالعاتی خواهد بود که انسان را صرفا از جنبه مادی واکاوی می‏کنند.ناگفته‏ پیداست که در این بررسی،بی‏توجهی به مسائل مادی و محیطی و نقش و تأثیر آنها مد نظر نیست؛بلکه علاوه بر آنها امور دیگری نیز مورد توجه است.

در مورد سؤال اصلی این تحقیق که شهید مطهری انحرافات اجتماعی را چگونه‏ بررسی و مطالعه کرده است،باید گفت که ایشان انحرافات اجتماعی را عمدتا در (1).در این زمینه،ر.ک:مطهری،آزادی معنوی،ص 124.

سطحی کلی و غیر مصداقی بررسی کرده‏اند و از ورود به موارد جزئی و مصداقی که در رفتارهای افراد جامعه خویش قابل مشاهده بوده،خودداری کرده‏اند و حتی کسانی را که به امور جزئی پرداخته‏اند نکوهش نموده‏اند(همان،12،ص 239).دغدغه‏ی شهید مطهری در بررسی و مطالعه انحرافات اجتماعی این است که در ابتدا باید رفتار درست‏ و نادرست و به تعبیر ایشان،معروف و منکر را بدانیم که چیست و بعد در پی تحلیل‏ آن باشیم،ایشان در این‏باره می‏گویند:

تا حالا که امر به معروف و نهی از منکرهای ما در اطراف دگمه لباس و بند کفش مردم بوده است،در حول‏وحوش موی سر و دوخت لباس مردم بوده‏ است!ما اصلا معروف چه می‏شناسیم که چیست؟منکر چه می‏شناسیم که‏ چیست؟ما گاهی معروف‏ها را به جای منکر می‏گیریم و منکرها را به جای‏ معروف(همان،ص 239-240).

اما اینکه شهید مطهری چه عامل و یا عواملی را به عنوان خاستگاه انحرافات اجتماعی‏ قلمداد کرده‏اند،با جستجو در آثار ایشان به نظر می‏رسد که از میان انبوه عوامل فردی، محیط اجتماعی و ساختاری،دو دسته از عوامل در نگاه ایشان عمده و اساسی است که‏ اینها به نوبه خود باعث انواع کج‏رفتاری‏ها و انحرافات دیگر می‏گردند:

1.ایشان انحرافات فکری و اندیشه‏ای را در بخش‏های مختلف،مهم‏تر و تأثیرگذارتر از موارد دیگر تلقی کرده،اهتمام خود را در پاسخگویی به مصادیق آن به‏ نحو کلی می‏دانستند؛مصادیقی که نتایج عملی مترتب بر بی‏توجهی به آنها را موجب‏ رواج انواع رفتارهای انحرافی در رفتار و کردار اعضای جامعه،به خصوص نسل جوان‏ قلمداد کرده‏اند و معتقدند افکار و عقاید نادرست،در عمل افراد را به انحرافات دینی و اجتماعی می‏کشاند(همان،13،ص 210).1شهید مطهری با استناد به کلام پیامبر گرامی‏ اسلام(ص)که می‏فرماید من از فقر و نداشتن ثروت بر امتم نگران نیستم،آن چیزی که‏ از آن نگران هستم فقر فکری و اندیشه‏ای است(همان،4،ص 135)،اهمیت این دسته‏ از عوامل را گوشزد می‏کنند.در همین راستا،می‏توان دغدغه‏ی ایشان را در مقدمه کتاب‏ عدل الهی ملاحظه کرد؛آنجا که می‏نویسند:

(1).«امروزه علی رغم دست‏یابی بشر به علم و تمدن و ایجاد تغییرات وسیع در محیط اطراف خود،بر این مبنا جهل و نادانی توده انسان‏ها در تشخیص سره از ناسره مشکلات عدیده‏ای را رقم می‏زند و این قابلیت را داراست تا ملتی را از پا درآورد و به انحراف عظیمی سوق دهد».

این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته،مقاله یا کتاب‏ نوشته‏ام تنها چیزی که در همه‏ی نوشته‏هایم آن را هدف قرار داده‏ام حل‏ مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است.نوشته‏های این بنده برخی فلسفی،برخی اجتماعی،برخی‏ اخلاقی،برخی فقهی و برخی تاریخی است.با اینکه موضوعات این نوشته‏ها کاملا با یکدیگر مغایر است،هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس. دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است،حقایق این دین تدریجا در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم،تعلیمات‏ غلطی است که به این نام داده می‏شود،این دین مقدس در حال حاضر بیش‏ از هرچیز دیگر از ناحیه برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه می‏بیند.هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئی‏اش از یک طرف،و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در این‏ عصر از طرف دیگر،سبب شده که از اندیشه‏های اسلامی در زمینه‏های‏ مختلف،از اصول گرفته تا فروع،مورد هجوم و حمله قرار گیرد.بدین‏سبب‏ این بنده وظیفه خود دیده است که در حدود توانایی در این میدان انجام‏ وظیفه نماید(همان،1361،ص 8-9).

ایشان در ادامه می‏نویسند:

این بنده هرگز مدعی نیست که موضوعاتی که خودش انتخاب کرده و درباره آنها قلم‏فرسایی کرده است،لازم‏ترین موضوعات بوده است.تنها چیزی که ادعا دارد،این‏ است که به حسب تشخیص خودش از این اصل تجاوز نکرده که تا حدی که برایش‏ مقدور است در مسائل اسلامی«عقده‏گشایی»کند و حتی الامکان حقایق اسلامی را آن‏ چنان‏که هست ارائه دهد،فرضا نمی‏تواند جلو انحرافات عملی را بگیرد حتی الامکان‏ یا انحرافات فکری مبارزه نماید(همان،ص 10).

از این بیان اخیر به دست می‏آید که ارائه مطالبی که در جامعه،اندیشه‏های انسان‏ها را هدف قرار دهد،در سمت و سو دادن به رفتار و کردار آنان تأثیر مستقیم خواهد داشت؛زیرا رفتار افراد بازتابی از افکار و اندیشه‏ها و متأثر از آنهاست.

در اینجا مواردی به عنوان نمونه ذکر می‏شود که به تشخیص شهید مطهری نتیجه‏ آنها می‏تواند در بسترسازی ارتکاب انحرافاتی بزرگ در رفتار طبقات گوناگون اجتماعی

مؤثر باشد و از این منظر ایشان در مواردی به اتمام حجت می‏پردازد که خطر این‏گونه‏ عوامل را باید بسیار جدی تلقی کرد.

الف.شهید مطهری در مقدمه کتاب نظام حقوق زن در اسلام به تشریح چگونگی‏ تدوین و انتشار سلسله مقالاتی در مجله زن روز سال‏های 1345 و 1346 می‏پردازند و توضیحاتی در این‏باره می‏دهند که چه مسائلی باعث شد تا ایشان آن مجله را برای‏ چاپ مقالات خود برگزینند.ایشان می‏گویند:

چون تب تعویض قوانین مدنی در مورد حقوق خانوادگی،در سطح مجلات، خصوصا مجلات زنانه،بالا گرفت و نظر به اینکه بسیاری از پیشنهادهایی که‏ می‏شد بر ضد نصوص مسلم قرآن بود،طبعا ناراحتی‏هایی در میان مسلمانان‏ ایران به وجود آورد(همان،15،ص 26).

ایشان سپس مطرح می‏کنند که با مذاکراتی که انجام شد مقرر گردید تا طی سلسله‏ مقالاتی به تشریح دیدگاه اسلام درباره حقوق زن بپردازند تا در کنار مقالات مربوط به‏ تعویض قوانین مدنی،در معرض دید افکار عمومی قرار گیرد و در واقع،با این رویه‏ ایشان طی مقالاتی به بیان دیدگاه اسلام درباره حقوق زن می‏پردازد و به نوعی از انحرافات فکری در این عرصه جلوگیری می‏کنند.

باید دقت داشت که با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن دوران و نوع تبلیغات و مطالبی که در مجلاتی با سبک و سیاق مجله زن روز وجود داشته،از میان همه آنها آنچه برای شهید مطهری اولویت داشته،به مثابه اساس رویکرد انحرافی‏ قلمداد می‏گردیده که انحرافات عمده دیگر نشأت گرفته از آن می‏توانسته باشد،انحراف‏ از فهم درست اندیشه اسلامی،در جامعه معتقد به تعالیم اسلام در حوزه‏ی زن و حقوق‏ اجتماعی او بوده است و شهید مطهری به این مهم آن‏گونه می‏نگرند که حاضر می‏شوند برای پالایش افکار اجتماعی و جلوگیبری از رواج آن عامل به درج دیدگاه‏های‏ اسلامی در آن مجله رو آورند.

ب.در کتاب علل گرایش به مادیگری،ایشان با بیان معنای ماتریالیسم و سابقه‏ تاریخی آن و بیان اینکه در دوره‏ی اولیه اسلامی کسانی با عنوان«دهری»منکر خداوند می‏شدند،مطلب را بررسی می‏کنند.شهید مطهری در تجدید چاپ هشتم کتاب، مقدمه‏ای را بر آن می‏افزایند که به وضعیت ماتریالیسم در عصر جدید،به خصوص در

ایران می‏پردازد که با دوری از شیوه منطقی،به سلاح تبلیغ خود را مجهز کرده است و در این راه«ابایی ندارد که علل گرایش‏ها و اعراض‏ها از مادیگری را به گونه‏ای دیگر که با هدف‏های از پیش تعیین‏شده سیاسی و اجتماعی منطبق باشد،توجیه و تفسیر نماید(همان،9،ص 8).ایشان با اذعان به اینکه پس از مطالعه و تعمق در کتاب‏های‏ مادی‏گرایان و نحوه طرح مسائل در آثار آنان به این باور رسیده‏اند که به خاطر ضعف‏ منطقشان در مواجهه باالهیون به حربه تحریف شخصیت‏ها و نیز تفسیر به رأی آیات‏ قرآن روی آورده‏اند،هشدار جدی می‏دهند و آنان را به صداقت و شفافیت در اعلام‏ مواضع فرامی‏خوانند،همان هشداری که البته نتیجه آن برخورد فیزیکی و ترور ناجوانمردانه آن شخصیت والامقام علمی و دینی می‏شود.

ج.شهید مطهری در کتاب بررسی اجمالی نهضت‏های اسلامی در صد ساله اخیر آنجا که به بحث از آفات نهضت‏های اجتماعی می‏پردازند،اولین آفت را نفوذ اندیشه‏های بیگانه برمی‏شمارند که دشمنان برای رخنه کردن در مکتب و تهی کردن آن‏ از درون،و برای کاستن از اثر و خاصیت آن نهضت،اندیشه‏های بیگانه را وارد می‏سازند و نمونه چنین رویکردی را در قرون اولیه اسلام ذکر می‏کنند که پس از گسترش دین اسلام،مخالفان با حربه تحریف به ورود اندیشه‏های انحرافی در حوزه‏های مختلف علمی و اندیشه‏ای پرداختند.

از منظر شهید مطهری،نفوذ این خطر فقط از طریق دشمنان نبوده.بلکه دوستان و پیروان یک نهضت اجتماعی نیز به علت عدم آشنایی درست با ایده‏های مکتب خویش‏ و با جذب اندیشه‏های بیگانه و عرضه آنها به عنوان ایده‏های قابل پذیرش،به ترویج‏ آنها پرداخته و نتیجه‏اش را آفت‏زدگی حرکت اجتماعی و انحراف از مسیر می‏دانند (همان،3،ص 87-88).

شهید مطهری هشدار می‏دهند که:

من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی،...هشدار می‏دهم و بین‏ خود و خدای متعال اتمام حجت می‏کنم که نفوذ و نشر اندیشه‏های بیگانه‏ به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعم از آن‏که از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد،خطری است که کیان اسلام را تهدید می‏کند (همان،ص 89).

.ایشان روابط اجتماعی انسان‏های به ظاهر متمدن دوران معاصر را برای دست‏یابی‏ به منفعت و لذت بیشتر،ناشی از نفاق و دورویی می‏دانند که موجب رواج انواع‏ کشمکش‏ها و پلیدی‏ها در جوامع شده است.بر این مبنا،شهید مطهری در موارد متعددی خاطرنشان می‏سازند که بر خلاف انسان‏های گذشته که رفتارهای‏ هنجارشکنانه را به صورت صریح مرتکب می‏شدند و ابایی هم از انواع تجاوزها و حق‏کشی‏ها نداشتند،امروزه علی رغم دست‏یابی بشر به علم و تمدن و ایجاد تغییرات‏ وسیع در محیط اطراف خود،با شعار آزادی و صلح،انواع ظلم‏ها و رفتارهای ناروا را رقم می‏زند و«این امر مثال‏های بسیاری دارد به طوری که دنیای ما را باید گفت دنیای‏ نفاق»؛1زیرا روحیه منفعت‏جویی و کسب لذت،انسان معاصر را اسیر غرایز خود کرده‏ است و در این اسارت به گونه‏ای درآمده که نتوانسته در تفکر و عواطف خود تغییری‏ ایجاد نماید و مشکلات عدیده دیگری برای او پیدا شده است.

انسان وقتی کارش به دورویی و نفاق کشیده شد،ایمان و معنویت و تقوی از اندیشه و عمل او رخت برمی‏بندد،یعنی چیزی را از دست می‏دهد که همواره سخت‏ به آن نیازمند است(همان،11،26-27).

علاوه بر موارد فوق در آثار شهید مطهری عوامل دیگری نیز به عنوان خاستگاه‏ رفتارهای انحرافی ذکر شده است که برای رعایت اختصار با توضیح مختصر در مورد هریک،آنها را ذکر می‏کنیم:

-ایشان بحران معنویت در دوران معاصر را سهمگین‏ترین بحرانی می‏دانند که‏ موجب بروز انواع رفتارهای انحرافی شده است.و در این زمینه می‏گویند:

بزرگ‏ترین بحرانی که الان بر جامعه بشریت خصوصا بر جامعه‏های به‏ اصطلاح پیشرفته و صنعتی حکومت می‏کند،بحران معنوی است...بعضی از بحران‏هایی که امروز حکومت می‏کند،خود بحران ماهیت معنوی ندارد،ولی‏ ریشه‏اش امر معنوی است.یکی از مسائل مهم جهان امروز افزایش روزافزون‏ خودکشی‏هاست...ریشه خودکشی‏ها در کجاست؟...آمارها نشان می‏دهد که‏ در کشورهایی که از نظر صنعت بیشتر پیشرفته‏اند و در رفاه مادی بیشتری‏ (1)ر.ک:مطهری،آشنایی با قرآن،ج 7،ص 109،و نیز ر.ک:به پانزده گفتار،ص 69،108-109 و 135 و آزادی معنوی، ص 22-23.

هستند،خودکشی بیشتر است.تحلیل‏ها می‏رساند که جز خلأ معنوی و عدم‏ اشباع شدن روحی مسئله دیگری نیست(همان،7،ص 229-230).

بی‏تردید ضعف نیروی ایمان و کمبود معنویت و کم‏اثر شدن و یا بی‏اثر شدن دین در زندگی بشر،او را در ارتکاب بسیاری از رفتارهای مجرمانه بی‏محابا می‏سازد.شهید مطهری در این‏باره می‏گویند:

دائما گفته می‏شود که مثلا چرا طلاق رو به افزایش است؟چرا قتل و جنایت و دزدی زیاد است؟چرا غشّ و تقلب در اجناس عمومیت پیدا کرده؟چرا فحشا زیاد شده و امثال اینها.بدون تردید ضعف نیروی ایمان و خرابی حصار تقوا را یک عامل مهم این مفاسد باید شمرد.سلامت تن و سلامت روح و سلامت‏ اجتماع همگی بستگی به تقوی دارد(همان،6،ص 36-37).

ایشان در این‏باره می‏گویند که بشر با این‏همه پیشرفت و ترقی در علوم و فنون‏ گوناگون که توانسته طبیعت را به تسخیر خود درآورد،در ناحیه اصلاح خلق‏وخوی‏ انسانی و انسانیت قادر نیست قدمی بردارد(همان،14،ص 459)و عمده دلیل این‏ ناتوانی نیز این است که انسان‏های معاصر اکثرا بی‏ایمان هستند و در نبود ایمان کاری از علم و فن نیز ساخته نیست و به همین جهت است که پیشرفت‏های علمی در سایه‏ غیبت ایمان و معنویت در خدمت جنایت و تجاوز به انسان‏های دیگر قرار می‏گیرد. همچنین ایشان می‏گویند که کم‏توجهی به آزادی معنوی که تأمین‏کننده خواسته‏های‏ روحی و فطری انسان‏هاست،خود یکی از علت‏های نابسامانی‏های دنیای امروز است و اشتباه است کسی تصور کند با ایجاد آزادی‏های اجتماعی نیازی به آزادی معنوی‏ نیست.1به نظر می‏رسد که اساسا در دنیای مادی امروز،دعوت به معنویت موجب‏ آرامش روحی و در نتیجه سلامت رفتاری نیز خواهد شد.

-ایشان نبود عدالت را در اجتماع موجب بروز انواع محرومیت‏ها و در نتیجه ایجاد عقده‏های روانی و هزاران بیماری می‏دانند(همان،5،ص 173)؛زیرا در حالت تبعیض‏ و نابرابری افراد جامعه از دست‏یابی به فرصت‏های برابر محروم شده و محرومیت خود موجب به هم خوردن آرامش و طغیان و در نتیجه انواع ناراحتی‏های روانی و کشمکش‏های اجتماعی خواهد شد.

(1).ر.ک:مطهری،آزادی معنوی،ص 27-32 و نیز ر.ک:مجموعه آثار 19،ص 106؛«اکثر بدبختی‏هایی که امروز گریبان‏گیر بشر شده از اینجاست که اخلاق و قانون یگانه پشتوانه خود را که دین است،از دست داده‏اند».

-شهید مطهری غرق شدن انسان امروز در ماده و مادیت و فراموشی خود و در نتیجه آن خدا فراموشی را از عوامل بدبختی و فروافتادن در گرفتاری‏های بی‏شمار اخلاقی و رفتاری می‏دانند(ر.ک.مطهری،13،ص 152).

-ایشان وجود غرایز گوناگون در نهاد بشر را از عوامل بروز کشمکش‏ها و تضادها با دیگر انسان‏ها و رواج انحرافات در جامعه می‏دانند و معتقدند چنانچه انسان دارای‏ یک غریزه بود درگیری و نزاعی در اجتماع انسانی رخ نمی‏داد(همان،14،ص 364).

نتیجه‏گیری
از مجموع مطالب مذکور در این مقاله نتیجه می‏گیریم که شهید مطهری در بررسی‏ انحرافات اجتماعی در عین اینکه شرایط اجتماعی و محیطی را از نظر دور نمی‏دارند، عمده تمرکز را بر انسان و تصمیمات فردی او دارند.از بحث‏های ایشان این نکته قابل‏ استخراج است که انسان با قطع نظر از اینکه چه پایگاهی در اجتماع داشته باشد،از این‏ استعداد و توان برخوردار است که به عملی بر خلاف هنجارهای اجتماعی دست زند و یا اینکه مطابق با رفتارهای پذیرفته شده اقدام نماید.طبق مبنای شهید مطهری که مبنای‏ دین اسلام نیز همین است،انسان با استفاده از عقل و دانش و نیز تقویت ایمان در هر اوضاع و احوالی باید بتواند با اتکای به اراده به رفتار درست و بهنجار دست زند.

البته روشن است که در مبنای دینی رفتار یک انسان موحد لوزما همراهی با هر هنجار اجتماعی نیست و این مقاله با توجه به این نکته،همراهی با هنجارهای اجتماعی‏ و یا ارتکاب رفتار انحرافی را با فرض حاکمیت قواعد و دستورات دینی دنبال نمود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

انحرافات اجتماعی از دیدگاه شهید مطهری(ره( 9 سال 11 ماه ago #88834

خلی خوب بود
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: شیرین الله بخش