خوش آمديد,
مهمان
|
|
جایگاه توسعه مدیریت در تعالی سازمان نویسنده : محمد پارسا حسین زاده - ساعت ۱۱:٢٢ ق.ظ روز سهشنبه ٢٢ اردیبهشت ،۱۳۸۸ چکیده توسعه مدیریت، فرایندی است که طی آن سطح دانش، مهارت و اطلاعات سطوح سهگانه مدیریت (مدیران عالی، مدیران میانی، مدیران عملیاتی و سرپرستان) ارتقا یافته و موجبات استقرار شرایط لازم برای تکامل مجموعه استعدادها و تواناییهای این رده، فراهم خواهد شد. مدل تعالی سازمانی، ابزار عملیاتی قوی است که میتواند برای مقاصد مختلفی توسط سازمانها به کار گرفته شود. باید دقت کرد که تعالی سازمانی، برداشتی نظری و تئوریک نیست بلکه کسب و ارائه نتایج ملموس و قابل مشاهدهای است که مبتنیبر شواهد بوده و پایداری و دوام داشته باشد. معرفی مدل تعالی عملکرد میتواند در صدر برنامههای توسعه مدیریت قرار گیرد اما هر چه در برنامهریزی برای توسعه اجزای سیستم (از جمله مدیریت) کوشا باشیم به همان میزان نیز دستیابی به تعالی سازمانی، محقق خواهد شد. مقدمه هدف غایی هر سیستم انسانی، حرکت در جهت پیشرفت، تکامل و تعالی است و تکامل و تعالی آن به رشد، پیشرفت، توسعه و تکامل اجزای آن بستگی دارد. دهه آینده، مرحله گذار بسیار حساسی برای اقتصاد، صنعت و تجارت ایران است. وظایف و مسئولیتهای دولتها در قبال جامعه غالباً به وسیله سازمانهای دولتی، صنعتی و بازرگانی موجود در جوامع، انجام میشود و منابع انسانی، عاملی مهم برای تحقق اهداف این سازمانها به شمار میروند. در حقیقت، نیروهای انسانی سازمانهای یاد شده را به سوی اهداف مورد نظر سوق میدهند و زمانی که آنها به اهداف خود نائل شوند، موجبات دستیابی جامعه و سرانجام دولتها به اهداف خود را فراهم میکنند. سازمانها، نیازمند مدیرانی نواندیش و متعهد هستند که با همه سختیها و شرایط حاکم بر دنیای کنونی بتوانند رشد و تعالی سازمان خود را ادامه دهند، از تکنیکهای نوین مدیریتی، متناسب با فرهنگ کشور استفاده کرده و بپذیرند که نیروی انسانی، بزرگترین سرمایه آنهاست. برای تصحیح جهانبینی سازمانی نیروی انسانی، ابتدا باید مدیران آن سازمان، عملکرد و نحوه برخورد خود را با دیگران، تصحیح کنند، مدیر هنگامی میتواند در راستای اهداف کلی و راهبرد سازمان، هماهنگیهای لازم بین بخشهای مختلف ایجاد کند که ضمن توسعه و بهبود تواناییهای مدیریتی، سطوح مختلف زندگی خود را کنترل کرده و توانایی خود تدبیری را کسب کرده باشد، در غیر این صورت انتظار اعمال مدیریتی صحیح و موفق از او ناصواب است. در این مقاله، با هدف بررسی نقش توسعه مدیریت در تحقق تعالی سازمان، مطالبی پیرامون توسعه مدیریت، تعاریف، ابزار، اجزا و... مباحثی نیز درباره تعالی سازمانی ارائه خواهد شد. توسعه مدیریت افزایش فضای رقابتی با ورود تدریجی کشورمان به عرصه تجارت جهانی، پیشبرد سیاست خصوصیسازی و کاهش تصدیگری دولت، شرایط را به گونهای رقم میزند که پویایی و بقای سازمانها را به تدریج به تابعی از شایستگی آنها تبدیل میکند. از دیگر سو، امروزه دسترسی به اطلاعات و دانش، آموزش و ارتباطات، نقش حیاتی در زندگی فردی و اجتماعی، پیشرفتهای انسانی و نیل به توسعه همه جانبه، ایفا میکند. اطلاعات، به عنوان پیش نیاز دانش و شناخت و آگاهی، یکی از اساسیترین مؤلفههای تأثیرگذار در نیل به توسعه انسانی تلقی میشود. مدیران با کمک آموزش میتوانند به دانش و مهارتهای مدیریتی نائل آیند و نیز از طریق آموزش و پروش در یک سازمان میتوان به توسعه و تأمین مدیریت، دست یافت، فرایندی که طی آن سطح دانش، مهارت و اطلاعات سطوح سهگانه مدیریت (مدیران عالی، مدیران میانی، مدیران عملیاتی و سرپرستان) ارتقا یافته، موجبات استقرار شرایط لازم برای تکامل مجموعه استعدادها و تواناییهای این رده را فراهم خواهد کرد. توسعه مدیریت، عبارت است از: فرایند اصلاح یک یا چند جنبه مدیریت سازمان که هدف از آن، اصلاح اثربخشی مدیران، از طریق آموزش آنان برای کسب نظر و آشنایی با اهداف و خطمشی سازمان، تواناییها و مهارتهای لازم برای ایفای نقش مؤثر است. بنابراین، آموزش یکی از مهمترین عوامل توسعه مدیریت، به خصوص مدیریت منابع انسانی است و علت این است که سرنوشت هر چیزی به کیفیت عامل انسانی، پیوند خورده است. امروزه با وجود پیدایش مکتبهای مختلف مدیریتی و تحریر کتابها و مقالات مختلف در این زمینه و همچنین تأثیر مدیریت علمی در انقلاب صنعتی و فراصنعتی، هنوز مشاهده میشود که بسیاری از مدیران بخشهای مختلف، کارشناسانی (مهندسان) هستند که در رشته فنی خاصی، تحصیل و تجربه دارند اما آگاهی لازم علم مدیریت را ندارند. این امر موجب تداخل وظیفه و گاه فعالیت نامربوط و عدم تخصصی شدن و آشفتگی امور شده است. این مسئله، نشاندهنده عدم تعریف درست و شناخت صحیح از مدیر و مدیریت در جامعه است. برای کسانی که اطلاعات پایهای در زمینه مدیریت ندارند و به دلیل مقاصد، منافع شخصی و یا سیاسی و یا موقعیت شغلی به آن اهمیت نمیدهند، زمینه شناخت درست از این علم و تعریف و طراحی شیوههای مدیریتی برای بخشهای مختلف و همچنین فعالیت و مطالعه و انگیزش در جهت شکوفایی این مقوله، مورد توجه قرار نگرفته است. با توجه به ماهیت حرفه مدیریت و عوامل مختلف تأثیرگذار در آن، امکان تعریف مشخص و شناخت درست، تعیین دامنه، نوع و چگونگی فعالیتها و حدود اختیارات در سطوح مختلف، عینیت بخشیدن و تجسم عملکرد مدیر به سهولت حرفههای دیگر نیست. از نظر جایگاه علمی میتوان گفت علم مدیریت در تقسیمبندی و طبقهبندی علوم مختلف بیش از آنچه که تاکنون مطرح شده است، رابطه تنگاتنگ با علوم انسانی، تجربی و حتی علوم دیگر دارد. در اینجا اشاره به برخی چالشها که فراروی نظام اداری کشور قرار دارد، ضروری به نظر میرسد: تمرکز و عدم تمرکز: عدم تناسب میان اختیارات و مسئولیتهای محوله به مدیران، نبود حد بهینهای از تمرکز و عدمتمرکز در اداره امور کشور، غیرذاتی بودن اختیارات مقامات محلی و تمرکز یبش از حد اختیارات در حوزههای مرکزی، باعث کاهش کیفیت تصمیمات اتخاذ شده و پرداختن به امور غیرضروری در دستگاههای اجرایی شده است. عدم استفاده از الگوها و نظامهای جدید مدیریتی، در اداره امور کلان کشور: فقدان نظام ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی و پیگیری تحقق اهداف، برنامهها و نتایج مورد انتظار، منطقی نبودن زمان تصدی مدیریت در دستگاههای اجرایی، عدم قانونمندی و ضابطهگرایی و شایسته سالاری در انتصاب و ارتقای کارکنان و عزل و انتصاب و تغییر مدیران از جمله، مهمترین چالشهای نظم اداری و اجرایی کشور در بخش مدیریت است. منابع انسانی: نظام اداری در جذب و نگهداری کارکنان توانمند، کارامد و متخصص از تواناییهای لازم، برخوردار نیست. عدم استقرار نظام رقابتی در جذب و انتخاب نیروی انسانی، وجود مجاری و طرق مختلف ورود به خدمات دولتی و غیرقابل مهار شدن توسعه کمی بخش غیردولتی با توجه به محدود بودن منابع کشور باعث کاهش میزان حقوق و دستمزد کارکنان دولت به منظور جبران خدمت، کاهش انگیزه و عدم توفیق در جذب نیروهای توانمند و متخصص شده است. نظام ارزشیابی کارکنان دولت به منزله ابزاری برای ترغیب و تشویق کارکنان به انجام وظایف در سطح کمی و کیفی مطلوب و ارتباط آن با روند پیشرفت شغلی و سرنوشت استخدامی از کارامدی کافی برخوردار نیست. - استفاده از رویهها و روشهای منسوخ: عدم گرایش به تحول و نوسازی در شیوههای انجام کار و در نتیجه غیرمنطقی و طولانی بودن سیر مراحل و فرایندهای انجام کار، فقدان زمانبندی انجام امور، تأکید بیش از حد بر سازوکارهای کنترلی و حاکمیت رابطه به جای ضابطه از دیگر چالشهای بخش اداری و فرایندهای انجام کار به شمار میآید. - قوانین و مقررات: روح حاکم بر قوانین و مقررات اداری و استخدامی به شکلی است که کارکنان بعد از استخدام، هیچ نیازی به تلاش و تحرک در خود احساس نمیکنند. برای رفع چالشهای ذکر شده، راهحلهای زیر پیشنهاد میشود: 1. برخورداری دولت از نظام تصمیمگیری شایسته و مؤثر در سطوح مختلف و تحقق حد مطلوبی از ترکیب عقلانیت و دموکراسی در نظامها، نهادها و مراجع تصمیمگیری. 2. تمرکززدایی در نظام، مدیریت امور، طی مراحل توزیع اختیار و نهادینهسازی فرایندهای غیرمتمرکز تصمیمگیری، ایجاد ظرفیت برای استقرار مدیریت متمرکز سالم، شایسته و مطمئن در جهت تعالی اهداف توسعه کشور و تقسیم عادلانه و مؤثرتر نقش مسیریابی، هدفگذاری و اعطای اختیار به مدیران در قلمروهای مدیریتی خود. 3. قانونمندی، مشارکتجویی، مشارکتپذیری، عدالتجویی، کارآفرینی و توسعه فضای اجتماعی قابلیتزا و کارآفرین، شایستهگرایی و دانشگرایی. 4. ایجاد نظام اداری و مدیریت پذیرای بهرهگیری از دانش و فناوری اطلاعات و بهرهمندی از آن در حوزههای دارای اولویت از نظر توسعه مدیریت. 5. متمرکز شدن بر کیفیت، سرعت، شفافیت، سلامت و کارایی در اداره و ارزیابی امور. 6. توسعه ظرفیتها و استعدادهای سیستم مدیریت برای تعامل بیشتر، افزایش مشارکت و جلب همکاری و همراهی بخشهای مختلف در توسعه و تعالی، اداره امور و حمایت و پشتیبانی آنها در ضمن انجام نقش هدایتی و نظارت فعال و شایسته خود. 7. برخورداری نظام اداری از سامانهها خطمشیها و الگوهای نوین و روزامد مدیریت منابع انسانی و سرمایههای فکری و تکمیل آن با ضرورتهایی نظیر: تعهد، پایبندی، ماندگاری، سختکوشی و بهرهوری نیروهای دانشی، سرامد و ارزشافزا و مدیریت مؤثر نیروهای مازاد، غیرلازم و غیرکارامد. نیازهای مطرح شده در توسعه مدیریت دلایلی که برنامهریزی دقیق در توسعه مدیریت را الزامی میکند طبیعت کار مدیر و سرپرست است که بسیار پیچیده و مشکل بوده و معمولاً تهیه و تنظیم فرمهای شرح شغل کامل، بویژه برای مدیران عالی سازمانها، امری بس دشوار است. به هر حال شاید به جرئت بتوان گفت که نسخهای پیچیده، یک دست و بیعیب برای توسعه مدیریت و سرپرستی وجود ندارد. هر سازمانی باید متناسب با هدف و مسائل داخلی و محیطی خود، دورههای آموزشی لازم را برای تعالی مدیران و سرپرستان خود طراحی و منابع تأمین بودجه آن را مشخص کند. سازمانهایی که معمولاً برنامههای منظمی برای آموزش و توسعه مدیریت دارند، از فنون گوناگونی برای فلسفه و نگرش خود نسبت به مسئله توسعه منابع انسانی استفاده میکنند. در شکل شماره یک نیازهایی که در توسعه مدیریت مطرح میشود، اشاره شده است. مهارتهای تصمیمگیری را میتوان با استفاده از روش تمرینهای داخل کازیه، بازیهای مدیریت و بررسی قضایای اداری و مطالعات موردی، ایجاد کرد. مهارتهای فردی با استفاده از روشهای نقشآفرینی، مدلهای رفتاری، آموزش حساسیت، تجزیه و تحلیل رفتارهای متقابل و ساختارهای بینشی قابل حصول است. دانش شغلی را نیز که یکی از نیازمندیهای اساسی مدیران است باید از طریق تجربه حین کار، استاد شاگردی و مطالعات مربوطه به دست آورد. دانش سازمانی را میتوان با چرخش در مشاغل و مدیریت چند جانبه کسب کرد. نیاز به معلومات عمومی از طریق دورههای ویژه، جلسات اختصاصی و مقالات منتخب و نیازهای ویژه انفرادی مدیران با استفاده از برنامههای اختصاصی و گروهی تأمین میشود. ابزار توسعه مدیریت در این بخش به برخی اهرمها و ابزار توسعه مدیریت اشاره میشود: - کانونهای ارزیابی: کانون ارزیابی بر محل فیزیکی خاصی دلالت ندارد بلکه فرایندی است که براساس آن به سازمانها در تصمیمگیری کم خطاتر و دارای اعتباری بیشتر برای انتخاب، انتصاب و ارتقای کارکنان کمک میشود. هدف عمده کانون، سنجش خصایص افراد تحت ارزیابی در تطبیق آنها با مجموعهای از شایستگیهای مورد نیاز شغلی است. این شایستگیها، بیانگر آنند که کدام ظرفیتها، تواناییها و نگرشها برای موفقیت در روند شغل، ضروری هستند. - جذب و پرورش نخبگان: اقدام به جذب نخبگان، یکی از روشهایی است که تحقق مأموریت توسعه مدیریت را امکانپذیر میکند. یادگیری و دانایی، در سازمانهای آینده، محور اساسی تولید کالاها و خدمات و بهطور کلی ایجاد ارزش افزوده است، سازمانها میبایست با جذب دانشجویان ممتاز و نخبه دانشگاهی، پرورش آنان در محیط کار و باور کردن استعدادهای آنان پیوند میان علم و یادگیری سازمانی را به طور بنیادی، پیگیری کنند. - تربیت مدیران آینده: در شرایط محیطی پیچیده، غیرقابل پیشبینی و رقابتی کسب و کار، دیگر نمیتوان به صورت آزمون و خطا افراد را به مشاغل مدیریتی منصوب کرد. بلکه باید با دوراندیشی و آیندهنگری، بهطور عملی مدیران آینده را کشف و در برنامههای آموزشی و پرورشی ویژه، قابلیت آنان را (و نه ضعفهای آنان را) توسعه داده و آنها را برای مناصب مدیریتی در آینده آماده کرد. تربیت مدیران آینده از مهمترین راهکارهای توسعه مدیریت و سازمانها به شمار میرود و از این طریق، مقاصدی نظیر شایسته سالاری، ایجاد انگیزه برای رشد و ارتقا، ایجاد انگیزه برای ماندگاری کارشناسان در سازمانها و ایجاد محیط رقابتی سالم در محیط کار، دنبال میشود. - استخدام همکاران با درجه عالی: این امر را میتوان در یک کلام خلاصه کرد و آن استخدام افراد شایسته است. معیارهای شایستگی عبارتند از: برخورداری از دانش بیشتر، مهارت بالاتر، کارایی افزونتر، وفاداری بیشتر به سیستم، دلسوزی بیشتر از دیگران، قابلیت سازگاری بیشتر با محیط سازمان و هماهنگ با اهداف آن و گروهگرا بودن. - مشاوره مدیریت: پیچیدگی سازمانها از سویی متأثر از تنوع و تعداد اجزای درونی و عوامل محیطی آنهاست و از دیگر سو، نتیجه شتاب تغییرات این عوامل است. هر قدر سازمانها، اتکای بیشتری بر ابزار و روشهای معین و استاندارد داشته باشند از قطعیت و قابلیت مدیریت بیشتری برخوردارند. ناکامی بسیاری از مدیریتها، معلول ناهمخوانی نگرش و رفتار جزماندیش مدیران و سیستمهای مکانیکی تحمیل شده به سازمانها با واقعیت غیرجزمی آنهاست. سازمانها برخلاف ماشینها و سیستمهای مکانیکی، دارای اراده و آرمان هستند. مدیریت بر آنها، دانش، بینش و مهارت متناسب با ماهیت آرمانگرایانه آنها را میطلبد. نمیتوان انتظار داشت که همه مدیران در همه سطوح، واجد این دانشها، بینشها و مهارتها باشند و همواره گنجینهای از تجربیات موفق و ناموفق مدیریتی را در سوابق شخصی خود داشته باشند. مشاوران حرفهای مدیریت، در کشورهای صنعتی این نیاز را برآورده میکنند. آنان با استفاده از تجربیاتی که از بنگاهها و مؤسسات گوناگون به دست میآورند و بینش مهارتی که در تشخیص مسائل و ارائه راهکارها دارند و از آنجا که در بیان کاستیها و معرفی فرصتهای پیش روی مؤسسات آزادند، میتوانند یاریرسان مدیران در شرایط دشوار و پیچیده و بحرانی سازمانها باشند و مدیران را در تحقق آرمانهایشان همراهی کنند. بنابراین، توسعه مشاوره مدیریت یکی از الزامات توسعه مدیریت در کشور و سازمانهاست. هر قدر سازمانها و محیط آنها متغیرتر، متنوعتر و پرچالشتر باشد این ضرورت بیشتر خواهد بود. علاوهبر ابزار و اهرمهای پیش گفته، عواملی نظیر: برونسپاری، ابزار و فناوریهای سختافزاری و نرمافزاری اداری، آموزش و... را نیز میتوان در زمره ابزار توسعه مدیریت محسوب کرد. راهکارهای بهبود و توسعه مدیریت منابع انسانی مولد و منابع سرمایهای از اهمیتی ویژه برخوردارند. توسعه مدیریت و منابع انسانی در ابعاد مختلف آن میتواند مستقیماً در رشد و توسعه اقتصادی کشور تأثیرگذار باشد. همانگونه که «ماتسوشیتا» دانشمند ژاپنی میگوید: «نخست انسان بساز، کالای خوب خودش ساخته میشود». برای بهبود و توسعه مدیریت، راهکارها و پیشنهاداتی به شرح زیر مطرح است: 1. نوسازی در مدیریت از طریق تدوین آزمونهای شایستگی به صورت جامع و کاربردی برای مدیران فعلی (رؤسا سرپرستان، فرماندهان و...) به صورت کتبی، علمی و شفاهی و تشخیص مدیر از غیرمدیر. 2. احیاء تفکر سیستمی 3. ضابطهمند کردن انتخاب مدیران از طریق اعمال فرایند منطقی در گزینش (انتخاب استراتژیک)، آموزش، ارتقا و استفاده از افراد برای اداره قسمتهای مختلف 4. اگر مدیریت را به عنوان یک تخصص شناختیم دیگر نباید اداره بخشها، دوایر، ادارات و سازمانها را به مدیران اسمی واگذار کنیم 5. تعیین استانداردها و شاخصهای لازم برای مدیران و اعطای گواهینامه و تأییدیه برای واجدین این استانداردها 6. تعیین جایگاه مشخص برای مدیریت در بین علوم، فنون، حرفهها و هنر. توضیح اینکه مدیریت، تمامی این جنبهها را داراست 7. فعال کردن بخش تحقیق و پژوهش در زمینهها و رشتههای مدیریت و ایجاد بورس تحقیق و حفظ حقوق واقعی پژوهشگران 8. درک ضرورت توسعه مدیریت و امکانسنجی و پرهیز جدی از روزمرگی در مدیریت 9. تجزیه و تحلیل ساختار فعلی مدیریت در سطوح مختلف از طریق تشکیل کمیتههای تجزیه و تحلیل توسط کارشناسان و تحلیلگران طراز اول 10. انتخاب بازرس مدیر برای نقد مدیران فعلی و نظارت مستمر و مداوم بر کار مدیران در مقاطع زمانی مختلف، ارتقاء یا تنزل مقام آنها 11. توجه دقیق و اهمیت به مسئله بازخورد در مدیریت از قبیل پیشنهادات، راهحلها، واکنشها و غیره. 12. تدوین نظامنامه جامع مدیریتی 13. انجام تبلیغات در سطح ملی برای کمک به شناسایی و بهبود نگرشها در مورد مدیریت. از آنجا که مدیریت صحیح، کیفیت اداره امور را افزایش میدهد راه توسعه و آبادانی کشور از مدیریت صحیح میگذرد. توانمندسازی سیستم اگر با ابزار مدیریت و از طریق توسعه مدیریت و توسعه منابع انسانی و نظامهای مدیریتی به دست آید، ماندگارتر و شاید با هزینه کمتر میسر شود و انتظار نتایج فوری نباید ما را از این راه (توسعه مدیریت)، منصرف کند. تعالی سازمانی آنچه به عنوان سؤال بزرگ، فراروی سازمانها قرار دارد این است که با چه ابزاری و چگونه میتوان ضمن بررسی موارد مختلف، به شکل جامع تمام نقاط قوت و حوزههای قابل بهبود را شناسایی و خود را برای حضوری موفق در عرصه رقابت آماده کرد. امروزه اندیشمندان و متفکران بهرهوری بر مدیریت کیفیت جامع به عنوان راهحل فراگیر برای افزایش کارامدی سازمانها از طریق ایجاد سیستمی در مدیریت که ضامن انجام کارها بهطور صحیح، مداوم و در همه سطوح و زوایای سازمان باشد تأکید دارند. در چارچوب توجه به مدیریت کیفیت جامع، مدلهای تعالی سازمان به عنوان ابزاری برای استقرار سیستمها و نظامهای مختلف مدیریتی در سازمانها و نیز ابزاری برای سنجش میزان موفقیت آنها در استقرار این نظامها معرفی شدهاند. به کارگیری این مدلها در سازمانهای مختلف، نشاندهنده رشد قابل توجهی است که در شاخصهای عملکرد آنها اتفاق افتاده است. صرفنظر از اینکه سازمان در چه بخشی فعالیت میکند و اندازه آن در مقیاسهای اقتصادی چقدر است، برای اینکه بتواند به موفقیت دست یابد، باید چارچوب مدیریتی مناسب را برای خود انتخاب کند. مدل تعالی سازمانی، ابزار عملیاتی قوی است که برای مقاصد مختلف سازمانها به کار میرود. تعالی سازمانی، برداشت نظری و تئوریک نیست بلکه کسب و ارائه نتایج ملموس و قابل مشاهدهای است که مبتنیبر شواهد بوده، پایداری و دوام داشته باشد. در پاسخ به نیاز سازمانها برای عملکرد برتر، دانش مدیریت توسعه یافته و فنون و نظامهای گوناگون مدیریتی عرضه شده است که در ارتقای بهرهوری نیز نقش ارزنده و شایسته ایفا کرده است. در دهههای اخیر، سرعت و تنوع، توسعه علوم و فنون و نظامهای مدیریت به حدی بوده که نوعی آشفتگی ذهنی و دشواری انتخاب در واحدهای کسب و کار ایجاد کرده است. مدلهای تعالی کسب و کار، در پاسخ به این نیاز شکل گرفتهاند که مجموعه فنون و نظامهای مدیریتی را در قالبی یکپارچه و سازگار با عملکردهای مؤثر و کاربردی آسان در اختیار بنگاهها قرار دهند. دستیابی به تعالی، مستلزم تعهد مدیریت و پذیرش مفاهیم اساسی است. این مفاهیم از پیکره علمی- که به مدیریت کیفیت جامع معروف است- به دست میآید و عبارتند از: نتیجهگرایی، مشتریگرایی، رهبری و پایداری هدف، مدیریت بر مبنای فرایندها و واقعیتها، توسعه و مشارکت کارکنان، یادگیری، نواوری و بهبود مستمر، توسعه مشارکت همکاران و پاسخگویی عمومی. یکی از روشهایی که مدل تعالی سازمانی را تعریف میکند بها دادن به خلاقیت کارکنان است. مدلهای تعالی سازمانی به عنوان ابزاری فراگیر و با نگرش جامع به تمامی زوایای سازمانها به کمک مدیران میآیند تا آنها را در شناخت دقیقتر سازمان یاری کنند. این مدلها برای سنجش و مقایسه عملکرد سازمانها نیز به کار میروند و سازمان را قادر میسازند تا میزان موفقیتهای خود را در اجرای برنامهها در مقاطع زمانی مختلف، ارزیابی کنند، نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و پروژههایی را تعریف کنند و به سمت تعالی، سوق دهند. مدلهای تعالی سازمانی با توجه به اینکه همه مدلهای تعالی عملکرد براساس عناصر و ارزشهای مدیریت کیفیت جامع TQM شکل گرفتهاند، بررسیها نشان میدهد که این مدلها در حال حرکت به یک سمت و سو بوده و همگی جهتگیری یکسانی را دنبال میکنند. به همین دلیل در این مقاله برای آشنایی بیشتر به اختصار به سه مدل از شناخته شدهترین مدلهای تعالی عملکرد اشاره میشود: 1. مدل دمینگ: برترین جایزه بهبود کیفیت در ژاپن، جایزه دمینگ است. این جایزه در سال 1951، توسط انجمن مهندسان و دانشمندان ژاپن به پاس قدردانی از خدمات دکتر «ادوارد دمینگ» در کنترل کیفیت و تحت تأثیر نظرات و عقاید وی طرحریزی و پیشنهاد شد. این جایزه از قدیمیترین جوایز کیفیت و بهرهوری در سطح جهان است که با توجه به تئوریهای جدید مدیریت و شرایط نوین اقتصادی، به منظور بهبود وضعیت صادرات کشور ژاپن از طریق بهبود کیفیت محصولات، ترویج کنترل کیفیت جامع (TQM) در بین صنایع، شناخت راهبردهای موفقیتآمیز در امر کیفیت و ارتقای آگاهی درباره اهمیت و روشهای مدیریت کیفیت شکل گرفت. هدف کیفیت از نظر دمینگ آن است که «باید تأمینکننده نیازهای مشتریان برای حال و آینده باشد». 2. مدل تعالی عملکرد بالدریج: در سال 1978 و به دنبال مطالعات انجام شده در وزارت بازرگانی امریکا درباره علل توفیق ژاپن در مقایسه با امریکا، جایزه ملی کیفیت امریکا تهیه و با توجه به نقش «مالکوم بالدریج» در تهیه آن، به نام جایزه ملی کیفیت «مالکوم بالدریج» نامگذاری شد. معیارهای مدل بالدریج بر مبنای یک سری ارزشهای محوری و مفاهیم اساسی و در جهت تحقق آنها تنظیم شده است. این ارزشها عبارتند از: رهبری آرمانگرا، مشتریگرایی، یادگیری فردی و سازمانی، ارزشگذاری به کارکنان و شرکا، سرعت عمل و انعطافپذیری، تمرکز بر آینده، مدیریت نواوری، مدیریت برمبنای واقعیات، مسئولیتپذیری عمومی و شهروندی، تمرکز بر نتایج و ایجاد ارزش و نگرش سیستمی. در مدل تعالی عملکرد بالدریج، 7 حوزه بررسی میشود و هر حوزه به چند معیار تقسیم میشود. در هر معیار نیز زمینههای ویژهای مورد توجه قرار میگیرد. 3. مدل تعالی عملکرد اروپایی: در سال 1988، چهارده شرکت بزرگ اروپایی در راستای ایجاد جایزهای در سطح اروپا در مورد اصول و چارچوبی در زمینه دستیابی به تعالی سازمان به توافق رسیدند که به سرعت در سطح اروپا و دیگر کشورها مورد استقبال روزافزون قرار گرفت و در حال حاضر به رایجترین مدل تبدیل شده است و شامل موارد زیر است: نتیجهگرایی، تمرکز بر مشتری، رهبری و اتفاق نظر، مدیریت براساس واقعیات و فرایندها، مشارکت و توسعه کارکنان، بهبود و نواوری و یادگیری مستمر، توسعه شراکت و مسئولیتهای عمومی. در این مدل، 9 حوزه مورد توجه است که پنج حوزه در رابطه با رویکردهایی است که ایجادکننده توانمندیها و قابلیتهای مورد نیاز سازمان است. به همین علت «توانمندسازها» نامگذاری شدهاند. چهار حوزه دیگر به بررسی نتایج حاصل از بهکارگیری رویکردها پرداخته و به نام «نتایج» شناخته میشوند. اهدافی که از استقرار مدل تعالی سازمانی EFQM دنبال میشود، در گرو مدیریت مناسب فرایندهای یاد شده است که در حوزه مدیریت تعالی سازمانی تعریف میشود. نتیجهگیری مدیریت، در سازمان دارای دو وجه است: یک وجه آن به «اهداف سازمان» بر میگردد و وجهی دیگر به «اهداف کارکنان» منجر میشود. وظایف برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل، از جمله وظایفی است که بهطور مستقیم به «اهداف سازمان» منتهی میشوند و انگیزش و بسیج نیرو «افراد» را در رسیدن به اهدافشان کمک میکنند. بر این اساس، بهبود مدیریت یعنی توجه کردن به وظایف مدیر در جهت رسیدن به «اهداف سازمان». به تعبیری دیگر، رشد، بالندگی و توسعه شاخصها و پارامترهایی که برای تحقق توسعه مدیریت مورد نیاز است، هر کدام زمینهساز تعالی سازمان و تحقق اهداف تعیین شده آن است. معرفی مدل تعالی عملکرد باید در صدر برنامههای توسعه مدیریت قرار گیرد و هر چه در برنامهریزی برای توسعه اجزای سیستم (از جمله مدیریت) کوشا باشیم به همان میزان، دستیابی به تعالی سازمانی نیز محقق خواهد شد. comment نظرات (4) منابع و مراجع نویسنده : محمد پارسا حسین زاده - ساعت ۱۱:٥٤ ق.ظ روز یکشنبه ٢٠ اردیبهشت ،۱۳۸۸ دوستان میتوانند جهت دریافت منبع مقالات از طریق email بنده منبع مقالات را با ذکر نام درخواست نمایند. comment نظرات (0) امنیت شغلی با رویکرد ایمنی و سلامت و نقش آن در نگهداری کارکنان سازمان نویسنده : محمد پارسا حسین زاده - ساعت ۱۱:٤۱ ق.ظ روز یکشنبه ٢٠ اردیبهشت ،۱۳۸۸ ایمنی و سلامت حرفه ای؛ امنیت شغلی؛ خطر بالقوه؛، بهداشت محیط کار؛ برنامه های ایمنی؛ استرس؛ چکیده : این مقاله به بررسی یکی از عوامل مهم نگهداری کارکنان یعنی ایمنی و سلامت حرفهای میپردازد. در ابتدا تعریف و مفاهیم مربوط ارائه میشود و سپس روشهای متداول بررسی و اقدام در زمینه بهداشت و ایمنی محیط کار نام برده شده و به قوانین ایمنی و سلامت حرفهای در ایران اشاره میگردد. همچنین فرهنگ، سخت افزار و سیستمها که عوامل کلیدی در ایمنی و سلامت حرفهای هستند مورد بررسی قرار میگیرند. مواردی راهنما به منظور ارزیابی عملکرد ایمنی و سلامت ارائه میشود. انواع برنامههای ایمنی بر مبنای مشوق و برمبنای رفتار تحلیل میشوند. بعد از این مطالب استرس مرد بررسی قرار میگیرد. پس از تعریف استرس و عوامل بوجود آورنده آن، عواملی که بر آن اثر گذاشته و از آن اثر میپذیرند، بررسی شده و سپس راهکارهایی در چارچوب مدیریت استرس برای بهینه کردن آن ارائه میشود. مقدمه یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است. در مقاله حاضر تأکید اصلی بر روی موارد دسته اول است به این صورت که در ابتدا در مورد اصطلاحات ایمنی و سلامت و جنبههای قانونی آن بحث میشود و در ادامه به برنامهها و راهکارهای مدیریت ایمنی و سلامت حرفهای پرداخته میشود. در قسمت دوم مقاله بحث سلامت کارکنان با توجه به عامل کلیدی استرس در محیط کار با تمرکز بر روی شناخت و بهینه سازی میزان استرس بررسی میشود. در پایان امید است که توجه و بکارگیری مطالب و راهکارهای این مقاله در افزایش ایمنی و سلامت محیط کار، بهینه سازی سطح استرس و ایجاد امنیت شغلی مناسب و در نهایت ایجاد رضایت شغلی موثر باشد که این نیز یکی از عواملی است که در بهبود مستمر و تعالی سازمانها باید در نظر گرفته شود. 2- امنیت شغلی1 در آینده در آینده و در تجارت تغییرات سریع باعث کوچکتر شدن سازمانها میشود و سازمانها به سمت مجازی شدن پیش میروند. سازمانها به صورت یک هسته مرکزی در میآیند و سایر قسمتها و کارکنان به صورت موقت در اطراف آنها قرار میگیرند و اکثر مردم برای خود کار خواهند کرد. پرداختها به صورت قسمتی از سود خواهد شد و جای دستمزدهای ثابت را میگیرد. کارکنان خود را باید با قراردادهای نامعین و مستقل وفق دهند. در این شرایط کارکنان مجبورند همواره در حال یادگیری باشند که دلیل این وضعیت افزایش روزافزون رقابت است. در آینده امنیت استخدام بر مبنای توانایی کارکنان در ایجاد ارزش افزوده میباشد. با توجه به این عوامل میتوان نتیجه گرفت که در آینده عمده مسئولیت ایمنی و سلامت به عهده کارکنان است (وارن 1996؛ یوسف 1998). 3- تعاریف و مفاهیم ایمنی و بهداشت کار ایمنی2 : ایمنی میزان دوری از خطر تعریف شده است. ایمنی یک موضوع حفاظت نسبی از برخورد با خطرات است و کمیتی نسبی میباشد. خطر بالقوه3 : شرایطی که دارای پتانسیل صدمه به افراد، خسارت به تجهیزات و ساختمانها، از بین بردن مواد و ... باشد. خطر بالفعل4 : واژه خطر بالفعل بیان کننده قرارگرفتن نسبی در معرض یک خطر بالقوه میباشد ولی وقتی که یک خطر بالقوه وجود داشته باشد الزاماً یک خطر بالفعل را به همراه نخواهد داشت. حادثه ناشی از کار5 : حادثه یک رویداد یا واقعه برنامه ریزی نشده و بعضاً آسیبرسان و خسارتآور است که انجام، پیشرفت، یا ادامه کار را به صورت طبیعی مختل ساخته و همواره در اثر یک عمل یا انجام یک کار غیرایمن یا در اثر شرایط غیرایمن یا در اثر ترکیبی از این دو به وقوع میپیوندد. ریسک6 : ریسک عبارت است از امکان وارد آمدن آسیب به انسان یا دارائی او (حقیقی 1379، 110). 4- روشهای متداول بررسی و اقدام در زمینه بهداشت و ایمنی محیط کار روشهای تامین سلامت کارکنان در محل کار: شامل روشهای طبی، روشهای کنترل محیط و روشهای روانشناسی است. در این مقاله بر روی این روشها صحبت میشود. ارگونومی: به مطالعاتی اطلاق میشود که در آن ساخت ترکیب و سازمان کار طراحی تجهیزات شغل و محل کار در رابطه با عامل انسانی مورد بررسی قرار میگیرد و در این روشها به مسائل فیزیولوژیکی، ادراکی و تاحدی رفتاری انسان توجه میگردد. روشهای بیومکانیکی: این روشها تعامل فیزیکی بین انسان و سیستم مکانیکی اطراف او را مورد نظر داشته، ابزار، تجهیزات و تسهیلات محل کار را در این رابطه مورد مطالعه قرار میدهد. مهندسی سیستم ها: در این روش با توجه به اصول سیستمها تمامی اجزای موجود شناسائی شده و با استفاده ار روشهای تجزیه و تحلیل کمی مسائل ایمنی را مورد مطالعه قرار میدهد. روشهای اکتشافی: در این روشها با مطاله در نحوه توزیع و تشخیص بیماریها و روشهای آماری و مقایسه میزان سلامت و ایمنی مورد تحلیل قرار میگیرد. روشهای رفتاری: در این روشها برای بررسی ایمنی و سلامت از متغیر هایی نظیر رضایت از کار ، انگیزش، مشارکت و عواملی از این دست پرداخته میشود که در این مقاله از این روشها نیز استفاده میشود (میرسپاسی 1375، 239-240). 5- قوانین دولتی و ایمنی و سلامت حرفهای با توجه به اهمیت ایمنی و سلامت، کارفرمایان همواره از طرف افراد جامعه، کارگران و کارمندان و گروهها و اتحادیههای کارگری به منظور پذیرفتن مسئولیت بیشتر در مورد ایمنی و سلامت کارکنان تحت فشار بودهاند. این فشارها باعث شده تا دولتها به ایجاد قوانین پوششدهنده ایمنی و سلامت اقدام کنند که به دلیل عدم توجه کافی و وجود مشکلات بنیادی در اغلب موارد منجر به پیچیدگی فرایند تولید و عدم شمول برخی افراد در بعضی زمینهها میشوند. به علاوه این مشکل بوسیله تلاشهای غیر موثر و بدون برنامه بعضی از دولتها، اتحادیهها و شرکتها حادتر میشود (استون 2004، 646-647). 6- قوانین ایمنی و سلامت حرفهای در ایران در هر یک از کشورها برای ایمنی و سلامت محیط کار قوانینی وجود دارد که البته شدت و ضعف آن با توجه به میزان توسعه یافتگی کشورها متفاوت است. در کشور ایران نیز قوانینی برای این منظور پیش بینی شده است و بعد از انقلاب نیز توجه ویژهای به این امر شده است. برای صیانت از نیروی انسانی و منابع مادی کشور رعایت دستورالعملهایی از سوی شورای عالی حفاظت فنی جهت تأمین ایمنی و وزارت بهداشت جهت سلامتی تدوین میشود که برای کلیه کارگاهها، کارفرمایان و کارآموزان الزامی است (ماده 85 قانون کار). شورای عالی حفاضت فنی مسئول تهیه آییننامههای حفاظت فنی میباشد ( ماده 86 قانون کار). در ایران اشخاص حقیقی و حقوقی که قصد تأسیس کارخانه داشته باشند باید طرحهای خود را از نظر ایمنی به تأیید وزارت کار (شورای عالی حفاظت فنی) و از نظر سلامت به تأیید وزارت بهداشت برسانند. این موارد در خصوص واردات ماشین آلات هم صادق است ( مواد 87 الی 90 قانون کار). در مورد کارکنان نیز کارفرمایان برای حفاظت از ایمنی و سلامت کارکنان در محیط کار مکلف به تهیه تمامی وسایل ایمنی و ارائه آموزشهای لازم میباشند. همچنین کارکنانی که در معرض بیماریهای ناشی از کار هستند باید پرونده پزشکی داشته باشند و هر سال یکبار توسط مراکز درمانی مورد تأیید، معاینه شده و نتیجه در پرونده آنها ثبت شود. چنانچه بیماری ناشی از کار در فرد تشخیص داده شود کارفرما مکلف است این فرد را بدون کاهش حقالسعی در قسمت مناسب دیگری به کار گمارد. در صورت تعدد این بیماران وزارت کار مکلف است تا از محیط کار برای کنترل موارد ایمنی و سلامت بازدید به عمل آورد و با بررسی شرایط و در صورت لزوم برای پیشگیری از بیماریهای محیط کار کمیته حفاظت فنی و بهداشت کار توسط وزارتخانههای کار و بهداشت تشکیل خواهد شد. وظیفه کمیته مذکور برقراری ارتباط میان وزارتخانههای مسئول و کارفرما میباشد و این کمیته از افراد متخصص با تأیید وزارتخانههای مسئول تشکیل میشود (ماده 91 الی 93 قانون کار). در صورتی که کارفرما در مورد ایمنی و سلامت حرفهای قصور کند برطبق قانون ملزم به جبران خسارت و مجازات خواهد بود و در صورت قصور کارگر، کارفرما مسئولیتی نخواهد داشت (ماده 94 و 95 قانون کار). به منظور اجرای صحیح این قوانین و ضوابط حفاظت فنی و سلامت کارکنان اداره بازرسی وزارت کار تشکیل شده که وظایفی از قبیل نظارت براجرای قوانین، آموزش مسائل ایمنی و سلامت، بررسی اشکالات قوانین، رسیدگی به حوادث کاری و بازرسیهای منظم بر طبق فانون دارد. نحوه بازرسی و شرایط بازرسان نیز در قانون پیش بینی شده است ( قانون کار مواد 96 الی 106). 7- موازین مربوط به ایمنی و بهداشت کار موازین مربوط به مسائل ایمنی و بهداشت کار معمولا به سه دسته تقسیم میشوند: موازین یا استانداردهای مربوط به ضوابط کلی: این دسته از موازین شامل اسنادی با عنوان کلی ایمنی و بهداشت کار، جلوگیری از حوادث ناشی از کار، خدمات خدمات بهداشتی کار و نیز بازرسی خدمات بهداشتی است. موازین مربوط به خطرات معین: این دسته شامل موازینی است که در جهت حمایت کارگران و به طور کلی کارکنان در مقابل نوع خاصی از مخاطره به تصویب رسیده است. موازین مربوط به ایمنی در بخشهای خاصی از فعالیت اقتصادی: این موازین همانطور که از عنوان آن بر میآید، شامل ضوابط، راهنماییها و توصیههایی برای پیشگیری از مخاطراتی میباشد که ممکن است در بعضی شاخههای فعالیت اقتصادی بروز کند (حقیقی 1379، 112-113). 8- مدیریت ایمنی و سلامت محیط کار در ابتدا ایمنی و سلامت به طور حاشیهای مورد توجه مدیران قرار میگرفت و گاهی اوقات به صورت یک وظیفه تکمیلی از مسئولیتهای عمومی مدیران فرض میشد. بعضی مدیران اعتقاد دارند که به کارگیری یک متخصص یا مسئول ایمنی و سلامت برای پاسخ به این مسئولیت و عمل به هر تعهدی در این زمینه کافی میباشد. تحقیقات در استرالیا نشان داده است که بیشتر از 80 درصد مدیران، آموزشی در زمینه ایمنی و سلامت ندیدهاند و عدم آموزش و عدم تأمین منابع کافی توسط کارفرمایان به منظور پوشش قوانین ایمنی و سلامت، مهمترین مشکلات در استرالیا هستند. این امر نشان میدهد که تفکر اغلب کارفرمایان بدون تغییر مانده و اکثر بهبودها بعلت فشارهای خارجی میباشد. البته باید توجه داشت که در اکثر کشورها و از جمله ایران شورا هایی جهت نظارت بر ایمنی و سلامت وجود دارند که به کارفرمایان جهت ارتقاء سطح ایمنی و سلامت فشار میآورند. مانند اغلب فعالیتهای مدیریت منابع انسانی، ایمنی و سلامت حرفهای نیز به تعهد زیادی نیاز دارد که همه قسمتها را شامل میشود. جراحتها و بیماریهای مرتبط با کار باعث ضایع شدن منابع انسانی سازمان میشود و افزایش تصادفات در کار باعث ایجاد اختلال در خطوط پایین سازمان میشود که این عوامل علاوه بر زیان مالی موجب عدم توانایی سازمان در نگهداری کارکنان توانمند میشود. ایمنی و سلامت حرفهای تنها رعایت حال دیگران نیست بلکه یک جنبه ضروری و اساسی از بهرهوری هر سازمانی میباشد و اگر سازمانها بتوانند نرخ و مقدار حوادث حرفهای، بیماریها و استرس نامطلوب را کاهش دهند، کیفیت زندگی کاری کارکنان بهبود پیدا کرده و آنها اثربخشتر خواهند بود. تصادفات کمتر، بیماریها و علائم استرس کمتر و وجود کیفیت زندگی کاری نتیجه موارد زیر است: بهره وری بیشتر مطابق با روزهای زیان و غیبت کمتر. اثربخشی بیشتر از کارکنانی که بیشتر درگیر کار شدهاند. کاهش نرخ استراحتهای پزشکی و استعلاجی و پرداخت ها به علت دعاوی علیه شرکت. کاهش نرخ ترک خدمت و غیبت مطابق با افزایش رضایت کارکنان. افزایش انعطافپذیری و قابلیت تطبیق در محیط کار در نتیجه افزایش مشارکت و احساس مالکیت. نرخ انتخاب بالاتر به دلیل افزایش جذابیت سازمان به عنوان یک قسمت از کار. ایجاد یک محیط کار ایمن از نظر عقلی قابل قبول است و در این راه تعهد مدیریت عالی بسیار اهمیت دارد و رویکرد آینده نیز اتکا به رهبران ایمنی است (استون 2004، 651-652). 9- عوامل کلیدی بهبود ایمنی و سلامت حرفهای محیط کار 9- 1- فرهنگ بدون یک فرهنگ مناسب با این اعتقاد که جراحتها و بیماریها میتوانند قابل اجتناب باشند افراد شروع به مریض شدن، زخمی شدن و مردن خواهند کرد. افراد شروع خوبی در محیط کار نخواهند داشت و امکان ترک خدمت افراد شایسته وجود دارد. پیروی از رویههای توسعه، ارتباطات درست آموزشی، توجه به جزئیات، هماهنگی، مسئولیت فردی، آموزش کلی و جزئی کارکنان و افزایش دقت افراد ارزشهای اساسی یک فرهنگ مناسب میباشد و تعهد به آنها باید از مدیریت عالی آغاز شود و به سمت مشارکت همه کارکنان در ایمنی و سلامت حرفهای برود. 9-2- سیستم ها در سازمانها سیستمهای مرتبط با ایمنی و سلامت حرفهای باید حاضر و فعال باشند. این سیستمها شامل القاء، آموزش، سیاستها، استانداردها، ممیزی، فعالیتهای ایمنی، ارزیابی عملکرد و طرحهای بهبود میباشند. به علاوه این سیستمها باید شامل مکانیزمهای رسمی و بادوام برای شامل شدن همه کارکنان در برنامههای ایمنی و سلامت حرفهای باشند. اساس این کار ایجاد یک فرهنگ حمایت کننده و حذف رویههای بوروکراتیک است تا اهداف فراموش نشده و کارکنان آسیب نبینند. 9-3- سخت افزار شامل طرح، وسیله و مواد است. نکته مهم در اینجا طراحی خرید، نصب و عملیات بر اساس نیازهای ایمنی است. در تهیه سخت افزار باید دغدغههای ایمنی و سلامت در نظر گرفته شود و از مناسب بودن و ایمنی آن اطمینان حاصل شود (استون 2004، 653). 10- اجزای برنامه ایمنی توسعه فلسفه عملیات مدیریت منابع انسانی و اهداف استراتژیک ایجاد اهداف ایمنی و سلامت حرفهای ایجاد تعهد و حمایت مدیریت عالی تقویت پیوسته ایمنی و سلامت کارکنان که یکی از مسئولیتهای مدیریت است تشویق فعالیت مشارکتی بوسیله همه کارکنان ایجاد پیوسته نظارتها و کنترلها ساختن پروندههای مناسب ایمنی و سلامت حرفهای ارزیابی سیستمی برنامه (استون 2004، 653). 11- ارزیابی عملکرد ایمنی و سلامت ممیزی ایمنی و سلامت، مدیران منابع انسانی را برای بدست آوردن بازخورد در مورد کارائی و اثربخشی برنامههای ایمنی و سلامت حرفهای سازمانها و انجام عمل درست و اصلاح شده فعال میکند. ممیزی ایمنی و سلامت حرفهای این امکان را ایجاد میکند تا در زمان معین و برنامه ریزی شده خطرات به طور سیستماتیک تحت نظر قرار گرفته و کنترلهایی به منظور اطمینان از سیاستهای ایمنی و سلامت حرفهای ایجاد شوند. در انجام این کار سازمانها باید ارزیابی یکپارچه را توسعه داده و دادههای مورد نیاز مدیران به منظور بهبود عملکرد ایمنی و سلامت و ایجاد یک فرهنگ ایمنی مثبت را تأمین کنند (استون 2004، 655). 11-1- موارد راهنما به منظور ارزیابی عملکرد ایمنی و سلامت بازرسی محیط کار7 : توجه اساسی به موارد قابل مشاهده در محیط کار به عنوان یک رویکرد بوسیله ایجاد یک مکان مشاهده و استنباط از طریق مشاهدات گردش ایمنی8 : مشاهده و مرور سیستماتیک یک طرح یا مکان، برای مثال بازدید دورهای از محیط کار نمونه گیری ایمنی9 : شامل مرور جنبههای خاص ایمنی و سلامت به صورت تصادفی نمونه گیری رفتار10 : ارزیابی رفتار کارکنان بر اساس یک نمونهگیری سیستماتیک به منظور ایجاد رفتارهای ایمن که ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشد. برای مثال بوسیله آموزش یا طراحی بهبودها. ارزیابی خطر احتمالی: مثل تحلیل درخت تصمیم، مورد توجه قرار دادن نماینده (مد) شکستها، تحلیل اثر، تحلیل وقایع و بررسی احتمالات که به عنوان یک پیشدرآمد برای برنامههای کاهش خطر است. تکنیک هایHAZAN\HAZOP : حاضر کردن تخصصها، ارزیابی و امکان سنجی بر مبنای اقتضاء و فرایندهای ویژه استقرار به عنوان یک قسمت برنامه ریزی ارزیابی خطر تحلیل دادههای تصادفات، بیماریها و خسارات: ارزیابی وقایع خاص گذشته با رویکرد اجتناب از تکرار تحلیل دادههای خطای نزدیک: گونهای از مورد بالا که دادههای محتمل ایجاد کننده تصادفات یا وقایع نامطلوب تحلیل میشوند ( با رویکرد اجتناب از خطرات مهم) مدیریت با بصیرت و درخت ریسک11 : استفاده از یک تحلیل درختی منطقی برای تحلیل وظایف سازمانی مورد نیاز در مدیریت فناوریهای پر خطر، همچنین بدست آوردن نوعی بینش از بررسی تصادفاتی که اخیراً رخ داده و ممیزی ایمنی تحلیل ایمنی شغلی12 : تحلیل یک به یک حوادث رسمی که در آن تکنیکهای مطالعه کار و تحلیل وظیفه برای شناسائی حوادث بالقوه در یک شغل استفاده میشود (استون 2004، 655) 12- چگونگی ایجاد یک برنامه جامع کنترل مخاطرات بالقوه ایجاد و طراحی یک برنامه جامع کنترل مخاطرات بالقوه به نظر ساده میآید ولی در عمل بسیار پیچیده است. به طور کلی سه اصل در مدیریت کنترل جامع مخاطرات و بیماریهای حرفهای وجود دارد که باید به آن توجه کرد: مشخص کردن علل حوادث و آسیبهای ناشی از کار کنترل علل حوادث به حداقل رساندن ضایعت ناشی از حوادث و آسیبهای ناشی از کار بطور کلی یک برنامه کنترل جامع مخاطرات حرفهای جهت متعادل ساختن عوامل مخاطره آمیز و حداکثر کردن سود یک کارخانه برنامه ریزی میشود (حقیقی 1379، 122). 13- انواع برنامههای ایمنی 13-1- برنامههای ایمنی بر مبنای رفتار مفهوم آن استف |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|