استاد محترم سلام و روزهايتان همواره ابي و ارديبهشتي...
در زيست شناسي رفتار موجود زنده را ساختار ان شكل مي دهد.با تغيير ساختار طي رشد و نمو موجود زنده و در طول تكامل گونه هاي ان موجود زنده نيز تغيير مي پزيرد.تكاپوي مشابهي در سيستم هاي اجتماعي مي تواند مشاهده شود. ساختار زيستي موجود زنده با زير ساخت ان هم تكامل مي يابد. به طوري كه هر دوي ان ها به موجب تاثيرهاي متقابل و مداوم با هم تكامل مي يابند.
تاثير زير ساخت مادي بر رفتار مردم و فرهنگ به ويژه در قضيه ي فناوري پر معناست.بنابراين جه در سنت ماركسيستي و چه بيرون از ان تحليل فناوري به صورت موضوع مهمي در نظريه اجتماعي در امده است.
طي قرن ها معناي فناوري همانند علم به نحو چشمگيري تغيير يافته است. ريشه ي يوناني ان تكنولوژيا از تخنه يا هنر مشتق شده كه معناي گفتار درباره ي هنر ها ميدهد.در سده ي هفدهم اين واژه نخستين بار در انگليسي به معناي بحث نظام مند در باره ي هنر هاي كاربردي يا صنايع به كار رفت كه به تدريج تحول يافت و معناي صنايع را به خود گرفت . اوايل قرن بيستم معناي ان تعميم يافت تا نه فقط گونه فن را نيز شامل شود. بدين سان اكنون از فناوري مديريت يا فناوري هاي شبيه سازي سخن مي رود.امروزه بسياري از تعاريف فناوري متوجه ارتباط ان با علم است . مانوعل كاستلز جامعه شناس فناوري را چنين تعريف مي كند: مجموعه اي از ابزارها مقررات و رويه هايي كه شناخت علمي به واسطه ي ان ها براي اجراي وظيفه اي معين در حالتي بازتوليدي به كار گرفته مي شود.
به هر جهت قدمت فناوري بسيار بيشتر از علم است.ريشه هاي ان به همان زمان ابزار سازي در سپيده دمان ظهور گونه هاي انساني باز مي گردد كه زبان اگاهي بازانديشانه و توان ابزارسازي با هم توسعه يافت. بدين سان نخستين گونه هاي انساني هو موهابيليس(انسان ماهر) ناميده شدند تا نمايانگر توانايي انان در ابزار سازي پيچيده باشد. فناوري ويژگي معرف طبيعت انسان است كه تاريخ ان سزتاسر تكامل بشر را فرا مي گيرد.

منبع: بخشي از فصل اول كتاب تلفيق گستره هاي زيستي شناختي و اجتماعي حيات در علم پايداري
نويسنده:فريتوف كاپرا
ترجمه ي: محمد حريري اكبري

با تشكر:مرضيه برمال