دوشنبه, 24 ارديبهشت 1403

 



موضوع: برنامه ریزی راهبردی

برنامه ریزی راهبردی 10 سال 1 ماه ago #68293

بزارها و رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک[
تحلیل موقعیت
اهداف موضوعات و هدف

تکنیک‌های تحلیل کسب وکار[

برنامه‌ریزی را از جنبه‌های مختلف دسته‌بندی کرده‌اند: برنامه‌ریزی از جنبه ماهیت به برنامه فیزیکی، سازمانی، فرایند، مالی، وظیفه‌ای و عمومی دسته‌بندی می‌شوند. برنامه ریزی از جنبه افق زمانی نیز به برنامه‌ریزی کوتاه مدت (عملیاتی و تاکتیکی)، میان و بلند مدت دسته‌بندی نموده‌اند. نوع دیگری از برنامه ریزی برای افق بلند مدت با دیدگاه خاص وجود دارد که با عنوان برنامه‌ریزی استراتژیک شناخته می‌شود. برنامه‌ریزی استراتژیک بر تصمیمات سطح عملیاتی اثر می‌گذارد. تعریف برنامه راهبردی

برنامه ریزی دوراندیشی سازمان یافته برای ارتباط دادن حال به آینده از طریق پیش بینی مسائل اولویت بندی اهداف و فراهم کردن مسائل و تحقق آنها در چارچوب زمانی مشخص و معین است. برنامه ریزی فرآیندی است که سازمانها در قالب آن، همه فعالیتها و تلاش های خود را در مورد وضعیت مورد انتظار، راه رسیدن به آن و چگونگی طی مسیر، در یکدیگر ادغام می کنند(امیری و همکارانش، 1388).
برنامه ریزی در سازمان ها به منظور تعیین اهداف آینده سازمان و ارائه راهکار مناسب برای رسیدن به این اهداف صورت می گیرد. و در دیدگاه دیگری در تعریفی از برنامه ریزی راهبردی آمده است که ترسیم شمایی از گذشته جهت تصمیم گیری در زمان حال برای انجام آنچه که در آینده بایستی صورت بگیرد(اسماعیل پور 1389). و به بیان ساده تر برنامه ریزی راهبردی پیش بینی آینده برای هماهنگی با تغییرات، غلبه بر مشکلات و تضمینی برای عملکرد بهتر کتابخانه می باشد(پریرخ، 1391). مزایای و فواید برنامه ریزی استراتژیک برنامه ریزی در سازمان ها محاسن زیادی دارد که مهمترین آنها به شرح زیر است: برنامه ریزی، زمینه را برای اجرای تصمیمها فراهم می کند. برنامه ریزی، موجب بودجه بندی می¬شود و در نتیجه ابزار کنترل مدیر را به مدیر می دهد. برنامه ریزی روحیه کار گروهی را افزایش می دهد و در نتیجه کارایی سازمان را افزایش می دهد. برنامه ریزی به طور مستقیم ما را به سوی رشد اقتصادی کلان می برد و از هدر رفتن عوامل تولید جلوگیری می کند. به علاقه مند شدن مدیران به سازمان کمک، می‌کند. دیدی هدفمند ارائه می‌کند. اولویت های اقدام را مشخص می‌کند(نخعی، 1388). بزرگترین مسایل و مشکلات برنامه ریزان و طراحان استراتژی؟ مشکلات اصلی برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی، سه نوع اند: نخست، ضعف در هماهنگ سازی و همراه کردن همه مدیران در فرآیند برنامه ریزی و ایجاد درک و تعهد نسبت به برنامه؛ دوم، عدم تخصیص زمان کافی برای برنامه ریزی یا اجرای برنامه؛ و سوم، ضعف در انطباق برنامه با سازمان و شرایط خاص آن. لازم به یادآوری است که آماده بودن برای اجرای برنامه استراتژیک، اهمیت بیشتری در مقایسه با دقیق بودن برنامه دارد(رحمانی، 1390). مشکلات پایه ای برنامه‌ریزی راهبردی برنامه راهبردی علاوه بر مزایای فراوانی که دارد دارای مشکلاتی نیز هست که عمدتاً ناشی از ویژگی های خاص فرایند برنامه ریزی و مضیقه های ناشی از پیاده سازی آن در سازمان ها می باشد. برخی از این مشکلات به شرح زیر ارائه می شوند: 1. کارکنان واحد برنامه ریزی، فرایند را برای خود مصادره می کنند: به دلیل ماهیت منطقی و تکنیکی فرایند برنامه ریزی، اغلب مراحل برنامه ریزی راهبردی با توافق ناگفته و ضمنی چیرگی کارشناسان و مشاورین این فن طی می شود. 2. فرایند بر کارکنان چیره می شود: روش های فرایندی در گذر زمان به طور فزاینده ای استادانه تر شده‌اند. از این رهگذر، کارکنان ستادی تأکید بیشتری روی تجزیه و تحلیل ها، و توجه بسیار کمتری بر بینش راهبردی واقعی نشان می دهند. 3. سیست برنامه ریزی برای تولید چیزی ساخته نشده است: وجه دیگری از مشکلات پایه ای برنامه ریزی راهبردی در انکار و یا کاهش نقش بسیاری از مدیران اجرائی در برنامه ریزی و تقلیل مشارکت این مدیران به یک نقش جانبی است. 4. کار تدوین راهبرد تبدیل به بازی با ابزارها و فنون جالب می شود: یکی از جنبه های دیگری که در حضور کارشناسان و فن افزاران به آن دامن می زند، اغلب ابزارها و فنونی است که آسودگی خاطر کافی برای علمی جلوه داده نتایج برنامه ریزی تأمین می کند. 5. پیش بینی های باریک و نسخه وار، مرجع تصمیم گیری قرار می گیرد: با وجود گذشت زمان زیادی از هجوم مفاهیم و ادبیات راهبردی به سازمان ها، مدیران اغلب تمایل خود نسبت به پیش بینی ها و نسخه های مشخص را فراموش نکرده اند(ابویی اردکان، آذرپور، 1391). موانع و محدودیتهای برنامه‌ریزی در برنامه‌ریزی موانع و محدودیتهای زیادی وجود دارد که ما تعدادی از این موانع و محدودیتها را به صورت فهرست وار در زیر مطرح می‌کنیم: 1. وقایع و بحرانهای محیطی: می دانیم که وقایع و رویدادهای محیطی همواره غیرقابل کنترل هستند. پیش بینی و برآوردهای آینده همیشه دقیق نیستند و برنامه های که برای این گونه پیش بینی ها و برآوردها تدوین می گردند، ممکن است به شکست بینجامد. 2. مقاومتهای داخلی: افراد ممکن است در مقابل تغییرات ناشی از اجرای برنامه ها مقاومت کنند. 3. برنامه ریزی پرهزینه می باشد: زیرا نیاز به مطالعه و کار فراوان دارد. 4. برنامه ریزی یک کار سخت و پرمشقتی است زیرا به تبحر زیاد، خلاقیت بیش از اندازه، قدرت تجزیه و تحلیل و استنتاج فراوان نیاز دارد(اسماعیل پور، 1389). مشکلات استفاده از برنامه راهبردی مهمترین مشکلات مربوط به استفاده از برنامه ریزی راهبردی به طور خلاصه می توان بیان کرد عبارتند از: عدم تخصیص بودجه و اعتبار کافی در اختیار نداشتن پرسنل متخصص ناکارآمدی و آماده نبودن زیرساخت ها جامع نبودن برنامه استراتژیک (عبدالله زاده بارفروش و حاجی حیدری،1383). نقد نظریه های برنامه‌ریزی راهبردی در زمان گرمی بازار مدل های برنامه ریزی، بودند دانشمندانی که به مدل برنامه ریزی راهبردی به دیده تردید نگریستند و با اجرای تحقیقات میدانی استوار، اعتبار گفتمان تجویزی آن را به بوته آزمون گذاردند. در اینجا به آثار و دیدگاههای هنری مینتزبرگ که خود از مروجان مدل های برنامه ریزی راهبردی بود اما به تصمیم گیری سازمانی منظمی نرسید اشاره می کنیم: میتزبرگ در مورد ارزش گردآوری منظم اطلاعات برای کمک به شکل گیری راهبرد به شدت ابراز تردید می کند، و به باور او بعید است شکاف میان سازندگان راهبرد دنیای واقعی که مدل های برنامه ریزی راهبردی آن را عنوان می کنند، بتوانند با این این قبیل داده ها پر شود. او به این فرض گمراه کننده اشاره می کند که داده های گردآورش شده بدون کاستن و تحریف شدن در سلسه مراتب سازمانی بالا می رود و به آنجا که باید می رسد. در مورد نحوه شکل گیری راهبردها، بر این باور است که این امر نمی تواند به صورت منظم صورت گیرد. او اعتقاد دارد که فرایندهای ادراکی شکل گیری راهبرد شناخته نیستند. او به درستی اشاره می کند که ادبیات برنامه ریزی راهبردی به رغم مدل سازی های مفصل و همراه با جزئیات بسیار، در مورد ساز و کار شکل گیری راهبرد ساکت است. نظر مینتزبرگ آن است که هر چند تغییر راهبردی می تواد هم تبیین شده و هم تبیین نشده باشد، در عمل کمتر راهبردی وجود دارد که به تمامی تبیین شده و به تمامی تبیین نشده باشد. اما ایجاد به اصطلاح سیستم های برنامه ریزی برای منظم کردن تغییر راهبردها بی مورد است، و می تواند سازمان را از تعامل متعادل با درون و بیرون خود محروم کند. با وجود یک چنین نقصان نظری و حلقه مفقودن مهمی در مدل برنامه ریزی راهبردی، می توان گفت که در خوشبینانه ترین حالت، به کار بستن آن تنها ممکن است به دست یافتن راهبرد کارآمد منجر شود. اما این قید امکان در گفتار پرورندگان این مدل ها و شرکت های مشاوره مدیریت دیده نمی شود. آنها این نسخه های تجویزی را چنان که انگار تئوریهای علمی هستند، به سازمان ها می فروشند و به آنها می گویند اگر جزئیات رهنمودهای آنها رعایت نشود، حتماً به نتیجه می رسند(افشار، 1391). بنا به فواید و نقدهایی که به برنامه راهبردی شد، استفاده از برنامه راهبردی برای سازمانها توصیه می شود!

تاریخچه[ویرایش]

واژه «استراتژی» از واژه یونانی «Strategos» گرفته شده که به معنای «سالار سپاه» می‌باشد. سالانه هر یک از ده قبیله یونانی یک Strategos برمی گزیدند تا سپاهیانشان را هدایت نماید. بعدها وظایف وی به امور قضایی و مدنی نیز تعمیم داده شد. تاریخچه برنامه ریزی استراتژیک به امور نظامی برمی گردد. برابر تعریف لغت نامه وبستر «استراتژی، دانش برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت پیش از درگیری واقعی با دشمن است».

برنامه‌ریزی استراتژیک در سازمان‌ها در دهه ۱۹۵۰ آغاز و در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به سرعت محبوبیت یافت و بسیاری از مدیران دریافتند که استراتژی، پاسخ بسیاری از مسائل است. در دهه ۶۰، مدل‌های کیفی و کمّی استراتژی گسترش یافت. در آغاز دهه ۸۰ میلادی، مدل ارزش سهام داران و مدل پورتر برای برنامه‌ریزی استراتژیک، استاندارد شناخته می‌شدند. نیمه دوم دهه ۸۰ میلادی، آغاز پیدایش مدل‌های استراتژی معطوف به شایستگی محوری و تمرکز بر بازار بود. اواخر نیمه دوم دهه ۸۰ و آغاز دهه ۹۰ میلادی، شروع پیدایش مدل‌های نسل دوم برنامه‌ریزی استراتژیک بود که بیشتر بر اهمیت انطباق سازمان با تغییر، انعطاف پذیری، تفکر استراتژیک و یادگیری سازمانی تمرکز و تاکید داشتند.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: آذر رسولی
مدیران انجمن: آذر رسولی