خوش آمديد,
مهمان
|
|
بيشتر نظريههاي سدة نوزدهم تا حدي فرهنگ را به عنوان به وجود آورندة اتفاق آراء در ارزشها و استانداردها ميشناسند. وضعيتي كه به طور چشمگيري با ساختارگرايي – كاركردگرايي جامعهشناسانه مشابه است. گذشته از اين از آنجايي كه فرهنگ به عنوان ارايه كنندة آخرين ارزشها، بهترين ارزشهايي كه در حد توان انساني است در نظر گرفته ميشود، تمامي نظريهها هرچند به طور مبهم دربرگيرندة اين نكته هستند كه تعيين و اشاعه فرهنگ بايد به عهدة طبقه يا نخبه خاصي باشد… . در اين نظريهها تمايز نسبتاً روشني بين نظر «جامعه» و «فرهنگ» ظاهر ميشود و فرهنگ چيزي است كه جامعه را زير چتر ميگيرد؛ باز ميتاباند و در نهايت روي آن تأثير ميگذارد.
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی
|