شناخت = یکی از نیازهای درونی انسانها است ، شناخت نسبی است ،هرزمانی که انسان ها نسبت به موضوعی اطلاعاتش کم باشد نیاز به شناخت دارد ، ودرمورد آن موضوع باید آگاهی پیدا کند ووقتی آگاهی ندارند شروع می کنند به کسب اطلاعات وشناخت پیدا می کنند .
انواع شناخت = 1- مبتنی برحجیت 2- مبتنی بر رمز وراز 3- شناخت منطقی 4- شناخت منطقی
1- مبتنی برحجیت = نظردیگران را سئوال کردن وازتجربیات آنها سئوال کردن رفتن کنار افراد دیگران وازآنها نظرخواستن واگر ازیک نفر سئوال شود درست نیست چون ممکن است مغرضانه باشد وناقص است وکامل نیست .
2- مبتنی بررمز وراز = مبتنی بررمال وفال است صد در صد رد است وهیچ پشتوانه علمی ندارد .
3- شناخت منطقی = خیلی خواه هستند نوعی شناخت عقلی است ، منطق خودرا قبول دارند هیچ وقت شک نمی کنند ، خدابه ما عقل داده وباید ازعقل استفاده کرد واین روش صحیح وکامل نیست .
4- شناخت علمی = روش کاملی است زیرا فرد می آید مشاهده می کند تجربه و آزمایش می کند وخودش به نتیجه می رسد و این شناخت کاملترین و بهترین روش است .
ویژگی های علوم انسانی = جبری - کلی - پیروی ازاصل امساک پذیری - تغییر وتحول پذیر- آزمایش پذیر- تخصصی
علوم انسانی = هرچیزی که به انسان برگردد وانسان رابررسی کند علوم انسانی است .
جبری = یعنی هیچ چیزی ناگهان وتصادفی رخ می دهد یعنی علتی دارد هرکاری بی دلیل نیست هراتفاقی یک دلیل دارد .
کلی = یعنی تعمیم پذیر است می توان آن را گسترش داد و به صورت قانون ونظریه درآید .
پیروی ازاصل امساک پذیری = وقتی تحقیق می کنی ازچند متغیر استفاده باید کرد و توی کارتحقیق ازسه تاچهار تامتغیر تابتوان به بهترین نحو تحقیق کرد یاکار کرد .
تغییر و تحول پذیری = علوم انسانی ثابت نیست امکان دارد هر روز کاملترشود مثلا" عوامل کاهش ازدواج درسال امکان دارد تغییر کند .
ازمایش پذیری = قابلیت آزمایش پذیری دارد ، انسانها آزمایش پذیر هستند همان طور که آزمایش پذیری است علوم انسانی هم آزمایش پذیری دارد .
تخصصی = روانشاسی به صورت عمیق مطالعه می شود .