پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: خاطرات همفر

خاطرات همفر 9 سال 10 ماه ago #91047

خاطرات همفر جاسوس

انگلیسی


1 – اهداف مأموریت
در سال 1710 همفر و 9 نفر دیگر با این جمله معاون وزارت مستعمرات که موفقیت شما آینده بریتانیای کبیر را تعیین می کند با در دست داشتن اطلاعاتی دست اول و لیستی بلند از نام فرمانروایان، وزرا، علما... به سمت کشورهای ایران، مصر، عراق، استانبول وحجاز حرکت کردند. و این در حالی بود که طلوع و غروب خورشید را در دریاهای امپراطوری کبیر بریتانیا دید. آنها برای نیل به دو هدف برنامه¬ریزی کرده بودند.
1 ـ اتخاذ تدابیری برای تحکیم مستعمرات خود
2 ـ برنامه ¬ریزی برای به چنگ آوردن سرزمینهای جدید


2 – علل نگرانی انگلیس از جهت اسلام
1 ـ نفوذ اسلام در بین مردم به شکلی که یک مسلمان عادی می تواند با یک کشیش مسیح رقابت کند
2 ـ اسلام دین آزادگی است و مسلمانان واقعی به راحتی تن به اسارت نمی¬دهند
3 ـ ترس از هوشیار شدن حکومتهای ایران و عثمانی نسبت به نقشه های استعماری
4 ـ نگرانی شدید از وجود علما و مراجع شیعه و مفتیان الازهرا که مانع بزرگی برای مقاصد استعماری بودند


3 – آغاز سفر
شروع سفر از استانبول برای یاد گیری زبان عربی، ترکی، فارسی، تجوید و تفسیر قرآن به نحوی که باعث شک هیچ کس نشود. اما زیاد نگران نبودم زیرا مسلمانان با روحیه ای مهمان نواز و دارای حسن ظن و گشاده دست بودند. با رسیدن به استانبول و آشنا شدن با احمد افندی کار من آغاز شد. او بسیار به من لطف داشت به مردی پارسا که هرگز در بین کشیشان همچون او ندیدم.
1 ـ مرا مهمان خود می دانست و پیامبر فرموده مهمان را گرامی بدارید
2 ـ من مسلمان بودم و مسلمانان با هم برادرند
3 ـ چون من طالب علم بودم و اسلام به این امر سفارش بسیار کرده
4 ـ چون از راه کسب حلال امرار معاش می کردم و کاسب حبیب خداست

4 – بازگشت به لندن
گزارشات هر ماه من به لندن همچنان ا دامه یافت تا اینکه بعد از دو سال همگی به لندن برگشتیم و در جلسه¬ای مفصل با بررسی تمام گزارشات من مأموریتم در دو زمینه مشخص گردید:
1 ـ یافتن نقاط ضعف مسلمانان برای ایجاد تفرقه و اختلاف بین گروه ها زیرا عامل پیروزی بر دشمن بود
2 ـ پس از شناخت ضعفها نوبت به اقدام به ا یجاد تفرقه بود.تا جزء بهترین جاسوسها قرار گیرم
اختلافات در بین انسانها:
1 ـ اختلافات نژادی (سیاه و سفید)
2 ـ اختلافات قبیله ای
3 ـ اختلافات ارضی
4 ـ اختلافات قومی
5 ـ اختلافات دینی
به گفته وزیر مستعمرات: برای ما انگلیسیها زندگی در رفاه و آسودگی فراهم نخواهد شد مگر آنکه آتش نفاق، شورش، هرج و مرج در مستعمراتمان برافروخته باشد.

5 - آشنایی با عبدالوهاب
قسمت دوم مأموریت از بصره با آشنایی با شیخ عمر طائی شروع شد. من اینبار هم شاگردی بودم که برای تحصیل علم به آنجا آمده بودم اما شیخ به من سوء ظن داشت و من مجبور شدم برای اقامت به کاروانسرایی بروم و با مشکلات زیادی روبرو شدم که مجبور به ترک آنجا و رفتن به نجاری که می توانستم در آن محل زندگی کرده و کار کنم بروم. صاحب آن فردی شیعه ایرانی الاصل بود به نام عبدالرضا مردی شایسته و شریف بود. آنها به گمان اینکه من هم آذربایجانی هستم به من اعتماد کرده و در جلسات خصوصی آنها شرکت داشتم. در همین جا بود که برای ا ولین جوانیی بلند پرواز، جاه طلب، عصبی مزاج که روحیات خاصی آزاد ا ندیش داشت روبرو شدم. محمد عبدالوهاب کسی بود که نظر مرا به خود جلب کرد.

6 – چگونگی حکومت عثمانی
در آن زمان خلفای عباسی مسلمانان را مجبور به پیروی از مذاهب اربعه کرده و اجازه ورود علمای جدید را به این حوزه نمی دادند و برخلاف شیعه که باب اجتهاد را برای رهایی مسلمین از جمود فکری مسلمین باز گذاشته بودند آنها این اجازه را به هیچ کس نمی دادند و به همین جهت شیعیان خطرناکتر بودند چون آنها قوانین اسلام را با شرایط زمان خود هماهنگ می کردند و همین باعث رهایی از جهل و پیشرفت آنان می شد این مسئله را زمانی بسیار مشهود دیدم که فردی شیعه به نام شیخ قمی از ایران به آنجا آمد و به بحث با عبدالوهاب پرداخت و او همچون گنجشکی در پنجه صیاد دست و پا می زد و یارای پرواز نداشت.

7- خصوصیات عبدالوهاب
بعد از مدتی مطمئن شدم که او همان است که برای اجرای مقاصد انگلیس مناسب است. خودکامگی، غرور، بلندپروازی، جاه طلبی، و دشمنی او با علما و مراجع و حتی دشمنی و انتقاد از خلفا خصوصیاتی بود که به ما کمک می¬کرد علاوه بر آن او تفسیرها و برداشتهای جدیدی از قرآن و احادیث داشت که نه براساس دانشمندان بود بلکه براساس افکار خودش بود. او در مورد کتاب صحیح بخارایی که برای ابوحنیفه آنقدر محترم بود که کتاب را بی وضو بر نمی داشت و نام نویسنده اش را بی وضو به زبان نمی آورد می گفت نصف آن بیهوده است.

8- آغاز القای افکار دلخواه به عبدالوهاب
بترتیب سعی کردم ابتدا به او بفهمانم که او استعدادها ونبوغ خاصی که متمایز از دیگران است دارا می¬باشد. سپس به او داشتن توانایی خاصی را گوشزد کردم که می تواند رهبری اسلام و جانشینی پیامبر و بوجود آوردن تحولی بزرگ که اسلام را از انحطاط رها می کند به عهده گیرد. و به بررسی و بحثهایی در مورد اصولی که او به آن پایبند بود پرداختیم مانند جهاد، شراب؛ صیغه زنان، روزه و نمازو... که آرام آرام هر آنچه که مد نظرم بود به او القا کردم و او دیگر پایبند خیلی از اصول نبود.

9- سفر به نجف و جلوگیری از خطرات حوزه نجف
در این مرحله به شکل یک بازرگان وارد نجف شدم. در آنجا عثمانی به دلایلی خاص به حوزه نجف بی احترامی نمی کرد از جمله آنها:
1 ـ تیره نشدن روابط عثمانی با ایران زیرا پادشاه ایران و ایرانیان شیعه بوده و در برابر بی احترامی به علمای شیعه واکنش نشان می دادند.
2 ـ عشایر بسیار زیادی که اطراف نجف زندگی می کردند همگی شیعه بودند که همگی آماده شورش بودند.
3 ـ علمای شیعه نه تنها در آنجا بلکه در آفریقا، هند و... نقوذ داشتند.
در ملاقات با آنها آنان را بسیار پاکدامن و پرهیزگار دیدم اما نقاط ضعف شدیدی هم داشتند:
1 ـ بی اطلاعی از تحولات سیاسی در جهان.
2 ـ صرف اوقات بسیاری برای یادگیری درس و بحث و توجه نکردن به علوم جدید همچون کشیشان گذشته
3 ـ شدیداً با سلطه عثمانی مخالف بودند نه از آن جهت که سنی بودند بلکه از جهت ظلم آنها اما متأسفانه هیچ عکس العملی نشان نمی دادند و آن را به ظهور حضرت مهدی واگذار کرده بودند.
وضعیت بسیار بد عراق نشان دهنده دشمنی بسیار عثمانی با آنها بود. من در سفر به نجف،کربلا و بغداد اوج بیسوادی، نادانی ، جهل، فقر، هرج و مرج، غارت، کشتار، بیماری و... هیچ چیز ندیدم اما هیچ کس دست به شورش علیه عثمانی نمی زد و این واکنشا از علمای نجف برایم بسیار باعث حیرت بود.


10- بازگشت به لندن و باز شدن اسراری خاص راز اول:
بالاخره دوباره به دستور معاون به لندن بازگشتم واینبار مورد توجه و تشویق بسیار او قرار گرفتم. و او مرا به جلسه ای خاص برد که باعث شگفتی من شد. در این جلسه 5 نفر به شکلهای افرادی خاص با منشیانشان نشسته بودند به شکل:
امپراطور عثمانی
پادشاه ایران
عالمی شیعی در ایران
مرجع تقلید در نجف
شیخ الاسلام قسطنطنیه
آنها افرادی بودند که به سختی انتخاب شده بودند و معاون برای من توضیح داد که چگونه آنها را در کنار افراد خاص قرار داده و بعد از آنها برای عکس العملهایشان در برابر نقشه های انگلیس استفاده می شود.

11- کتاب اول
در این کتاب آمار واقعی حوادث و رویدادها با واکنش های افراد ذکرشده مقایسه شده و باحیرت به این نتیجه رسیده بود که 70 درصد از آنها صحیح است. انگلیس در تمامی کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره همچون این افراد را تربیت کرد و از آنها برای اجرای نقشه های خود استفاده می کند. و من مطمئن شدم کشورم با این نقشه ها آینده ای درخشان خواهد داشت


12 ـ کتاب دوم
این کتاب حاوی مطالب بسیار مهمی از نقاط ضعف مسلمین و نقاط قوت آنها بود. و اصرار بسیار در اینکه مسلمین هر چه از عمق احکام اسلام دور شوند و در نادانی بسر ببرند زیرا روشنگری اسلامی باعث پیشرفت آنها می شود و مانعی بر راه استعمار خواهند بود.نام این کتاب "چگونه اسلام را نابود کنیم" نهاده شده بود و بهترین و عملی ترین برنامه های بود که ما در ممالک اسلامی ا نجام می دادیم

13ـ و بالاخره دومین راز موافقتنامه 14 ماده ای در 50 صفحه
14 ـ بازگشت و همراهی با محمد عبدالوهاب
در لندن متوجه شدم بعد از من وقتی محمد به اصفهان و شیراز رفته شخص دیگری وظایف مرا به عهده گرفته و بر روی افکار او کار کرده است. در این میان بعد از صفیه که صیغه او در بصره بود حالا آسیه نیز وارد شده و آنچه را که مورد نظر انگلیس بود به او القا کرده بودند و حالا نتیجه کار من و سفیه وعبدالکریم و آسیه به ثمر نشسته بود و او به نجد رفته و آماده برای اجرای نقشه ما بود.
اینبار مأموریت من شش بند داشت که در لندن به من واگذار شد:
1 ـ تکفیر همگانی هر آن کس که به مسلک او در نیاید و اجازه کشتار آنها.
2 ـ انهدام خانه کعبه به بهانه جلوگیری از بت پرستی
3- ویران ساختن مقبره ها با عنوان جلوگیری از رسومات اشتباه
4 ـ تشویق قبایل به مخالفت با خلفا
5 ـ ناامنی و آشوب در همه بلاد مسلمین
6 ـ چاپ قرآن جدید
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

خاطرات همفر 9 سال 10 ماه ago #92663

باسلام خوب بود سپاس
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حجت مداحی شاهخالی