شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: مفاهیم جدید در دیپلماسی فرهنگی

مفاهیم جدید در دیپلماسی فرهنگی 10 سال 1 ماه ago #69331

مفاهیم جدید در دیپلماسی فرهنگی


عباس ملکی



1-برای فرهنگ معانی بسیاری آمده است. همچنانکه کلاکهولم در سال 1951 می گوید، فرهنگ شامل راه های روشمند تفکر، احساس و عکس العمل است. فرهنگ بوسیله نمادها بدست آمده و انتقال پیدا می کند. فرهنگ از دستاوردهای مشخص دستجات انسانی شامل فرآورده های تجسمی تشکیل می شود. شاید توجه به محصول و فرآورده ناشی از هم ریشگی دو لغت کشاورزی و فرهنگ در زبان لاتین است. اما می توان فرهنگ را با توجه به ادبیات مدیریت و نظر گرت هافستده چنین تعریف نمود که "عبارتست از برنامه ریزی بهم پیوسته ذهن انسانها که بوسیله آن اعضای یک گروه انسانی را از دیگر گروه ها و دستجات متمایز می سازد". فرهنگ شامل نظام ارزشها می شود که خود عناصر تشکیل دهنده فرهنگ هستند.
ارزشها خود نشانه ای از افراد است، همچنانکه می تواند نشانه ای از گروه ها باشد. ارزش گرایشی است برای ترجیح دادن چیزی بر چیز دیگر. بعلت آنکه ارزشها در اوائل زندگی افراد شکل می گیرند، لزوما نباید همه آن ها منطقی باشند. حتی می تواند در یک فرد ارزشهای متناقض وجود داشته باشد مانند میل به آزادی و در عین حال برابری. بنابراین می توان گفت که فرهنگ ابتدا با فردیت سروکار دارد و آنگاه با جمعی از افراد.

2-سياستگذاري عمومي عبارت است از تصميم ها و سياستهايي كه بوسيله مراجع مختلف بخش عمومي از قبيل مجلس، دولت و قوه قضائيه كه نماينده حفظ منافع عمومي جامعه مي باشند، اتخاذ ميگردد. دولت در مفهوم كلي، يك نهاد قانوني خط مشي گذاري عمومي است و بصورتهاي مختلف مانند قوانين، ضابطه ها و مقررات به تعيين سياستگذاري ميپردازد. يكي از مهمترين مسائل در سياستگذاري دولتي، تميز مابين آنچه كه دولتها ميخواهند انجام دهند و آنچه كه در واقع انجام داده اند مي باشد. يعني آنچه كه دولتها انجام نداده اند و در آن بخش ها فعال نبوده اند نيز مهم است. نكته ديگر آن است كه در تصميم گيري دولتي، نقش بازيگران غير رسمي از جمله افكار عمومي و گروه هاي فشار نيز بايد لحاظ شود. سوم آنكه سياستگذاري دولتي تنها به مسائل مربوط به قوانين، فرامين دولتي، ضوابط و آئين نامه ها محدود نمي گردد.
فرآيند سازماني، خط مشي هاي عمومي را حاصل عملكرد سازمانهاي مختلف بخش عمومي در جامعه مي داند. سازمانهايي كه امروزه تار و پود جامعه را در بر گرفته اند، خط مشي گذاران عصر ما هستند كه با اتكاء به قدرت تخصصي و قانوني خود به خط مشي هاي عمومي شكل و جهت مي بخشند. ساختار تشكيلاتي كشور و نحوه ارتباطات و حدود اختيارات واحدهاي مختلف هر يك بگونه اي درتعيين خط مشي هاي عمومي موثر و مطرح مي باشند.

3- سياست خارجي، اصولا در مورد فعاليت هاي يك كشور در محيط و شرايط خارجي است. سياست خارجي پروسه اي شامل اهداف مشخص، عوامل معين خارجي وابسته به اهداف فوق الذكر، توانايي كشور در رسيدن به نتايج مطلوب، توسعه يك استراتژي سودمند، اجراي استراتژي، ارزيابي و كنترل آن مي باشد. در همين ارتباط، دیپلماسي ميتواند برنامه اي از فعاليت ها تعريف گردد كه توسط تصميم گيران يك كشور در برابر كشورهاي ديگر و يا نهاد هاي بين المللي انجام شده تا به اهدافي كه بنام منافع ملي آن كشور خوانده مي شود، برسند. نظام جهاني، روابط مابين كشورها و همچنين ظهور بازيگران بين المللي بغير از كشورها، به درجه اي رسيده است كه نمي توان آن را با روابطي كه تنها چند دهه پيش بوده است، مقايسه نمود. سياست خارجي نيز به همين ميزان اهميت پيدا نموده و عواملي كه سياست خارجي را مي سازند، بيشتر و با اهميت تر گشته اند. كنش، واكنش و كنش متقابل ميان كشورها به سطح بالايي رسيده است. در اولين سالهاي هزاره سوم، ديگر بدون داشتن روابط با ديگر كشورها ادامه حيات براي هيچ واحد سياسي امكان پذير نيست. دیپلماسی ابزار کار سیاست خارجی است.

4-يكي از عناصري كه جامعه دموكراتيك را تعريف مي كند، ميزان مشاركت مردم در فرآيند سياستگذاري است. هرقدر ميزان مشاركت مردم بيشتر باشد، بيشتر احتمال دارد كه نهادهاي جامعه در معرض تقاضاهاي متعارض مردمي باشد كه علايق و منافع مختلف آنهارا چند پاره كرده است. سياست خارجي يك كشور نیز برآيند پروسه پيچيده و چند وجهي تصميم گيري است كه تعداد متعددي از دستگاه هاي دولتي و غيردولتي در آن دخالت دارند. هركدام از بازيگران هدف های متفاوتي را پي گيري مي نمايند. اين تفاوت دراهداف، زماني كه به تصميم گيري مشخص در سياست خارجي نزديك مي شويم، منجر به بي تصميمي و يا رفتار ناهمساز توسط واحد هاي مختلف دخيل در سياست خارجي ميشود. ناهمسازي در اعمال سياست خارجي خود موجب پيامدهاي جدي در كاهش بازدهي و كم شدن اعتبار يك كشور در سطح جهاني می گردد. اين مسئله زماني جدي تر ميشود كه اهداف متخالف، بصورت همزمان در حال اجرا باشد. بعنوان مثال با يك كشور قرار است كه روابط تجاري همه جانبه داشته باشيم و در همان زمان قراراست كه نسبت به نقض حقوق بشر در همان كشور بشدت اعتراض گردد. این جا هنر دیپلماسی است که چگونه تصمیم گیری نماید و با چه روش هایی تصمیم را به منصه ظهور برساند تا منافع ملی بهینه گردد.

5-برينگتون در کتاب خود، كالبد شكافي چهار انقلاب معتقد است كه انقلابها به مانند کتب مقدس كه الگوهاي مذهبی اند و جهان شمول، در آمال و آرزوهاي خود جهان شمولند. صدورانقلاب به عنوان يكي از مباني اساسي ايدئولوژي انقلاب اسلامی ايران، از اهداف اصلي سياست خارجي نظام برآمده از انقلاب ايران بود. در واقع رهبران ايران بر اين باور بودند كه كشور داراي رسالتي در تبليغ پيام خود در سراسر عالم است. در تعقيب اين سياست ايران دوهدف را دنبال مي كرد :
-تلاش برای آشنا سازی ملت ها نسبت به سرنوشت و منطقه خویش
-تلاش در بر قراري جامعه اسلامي واحد( امت)، تا اينكه اسلام نقش سرنوشت ساز خود را در جامعه سازی ایفا نماید.
از يك‌سو انقلاب اسلامي بر نفي رابطه استكباري، نفي اقتدار ابرقدرت‌ها، حمايت از ملت‌هاي مظلوم، صدور انقلاب و ايستادگي بر مباني اسلامي تكيه داشت، اما از سوي ديگر در نظام بين‌الملل، اين‌گونه تفكرات، موجب تزاحم با بسياري از قواعد و باورهاي ديپلماتيك بين دولت‌ها مي‌شد. طبيعتا در دهه اول انقلاب كه باورهاي ايدئولوژيك و انقلابي، نقش پررنگ‌تري را داشتند، اين پارادوكس عميق‌تر گشت. اين تضاد در واقع مشكل هر انقلابي است و انقلاب طبيعتا با شرايط استقراريافته در نظام بين‌الملل در تضاد است و سعي مي‌كند در آن تحول ايجاد كند و وظيفه ديپلماسي نيز انتقال مسالمت‌آميز اين گرايش تحول‌محور از درون انقلاب به منطقه و جهان است.

6-با این مقدمات دیپلماسی فرهنگی ایران می تواند در زمینه های زیر فعال باشد:
 ارائه ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی بعنوان یکی از تمدن های بزرگ جهان
 ارائه تصویری خالص و مبتنی بر ارزشها از اندیشه اسلامی
 تصویرسازی از تلفیق فرهنگ ایرانی با اندیشه اسلامی که عمدتا در مفاهیم شیعی متبلور است.
 تبلیغ سنت ها، باورها، ایستارها، تاریخ، آثار و مظاهر باستانی، خرده فرهنگ ها و فرهنگ عمومی ایرانیان به مردمان سایر کشورها

7-در حالیکه از دیپلماسی فرهنگی سخن می گوئیم، لاجرم ذهن ها معطوف به کسانی میشود که قرار است حامل پیام فرهنگی ایران باشند. در این زمینه دیپلمات ها هستند که مسئولین اصلی در دیپلماسی فرهنگی می باشند. دیپلمات ها می توانند نقشی همانند ساختن پل مابین کشوری که از آن آمده اند و کشوری که در آن مقیم هستند داشته باشند. مردمان عادی ممکن است در شناسایی تفاوت های فرهنگی مردمان مختلف دچار اشتباه شوند، زیرا هر رفتار ساده می تواند نشانه ای از وقار و احترام در یک جامعه باشد، درحالیکه همان رفتار در جامعه دیگری می تواند نمایانگر توهین باشد. جامعه هر کشور در زمینه نحوه تفکر، احساس و کنش دارای روش های خاص خود است که تفاوت های بسیاری با دیگران دارد، زیرا اجتماعی شدن آن مردم با دیگران متفاوت بوده است. نحوه استفاده از قدرت، چگونگی برخورد با ابهامات، روابط درون خانواده، پیامدهای روابط اجتماعی، چگونگی نگاه به موضوع جنسیت در جامعه و همچنین مدت زمان خشنود شدن در زمانیکه یک نیاز یک انسان در جامعه برطرف می شود، در جوامع گوناگون با یکدیگر اختلاف دارند.
این وظیفه دیپلمات فرهنگی است که ابتدا فرهنگ عمومی کشوری که در آن ماموریت یافته است را کشف نماید. سپس تفاوت های فرهنگی مابین ایران و آن کشور را تبیین نماید و نهایتا برای آنکه منافع ملی کشور را بهینه نماید، باید سعی در نزدیک شدن به این مفاهیم و ایجاد ارتباط آن با مفاهیم اجتماعی ایران بنماید.

8-دیپلمات فرهنگی بیشتر از سیاستمداران داخل ایران باید در نحوه رفتار و گفتار مواظبت بخرج دهد. مخاطبین سیاستمداران داخلی مردمان همین کشور هستند و کم و بیش دارای فرهنگ های مشابه و در چارچوب فرهنگ ایرانی اسلامی هستند. اما در خارج از مرزهای کشور، مخاطبین نمایندگان فرهنگی ایران مردمانی هستند که دارای ویژگیهای دیگری هستند. باید خیلی مواظب بود که طوری حرف زد که هم پیام خودمان را به آنها برسانیم و هم با فرهنگ آنان برخورد منفی ننمائیم.

9- باید مواظب بود که دیپلمات های ما از هویت خودشان تهی نگردند. بدلیل تماس نزدیک با دیگر فرهنگ ها اگر تمهیدات خاص اندیشیده نشود، این امر می تواند تاثیرات متعددی بر شخص داشته باشد. به همین رو تمامی کشورها برای کاهش دادن این آسیب احتمالی سعی در تماس مداوم دیپلمات با کشور خودش را دارند. برگزاری سمینارهای سالانه، شرکت در جلسات آموزشی ضمن خدمت و همچنین محدود نمودن دوران ماموریت دیپلمات ها همه برای تضمین سلامت ماموران سیاسی و فرهنگی است.

10-و آخرین نکته این که ناقلان پیام های فرهنگی ایران تنها دیپلمات ها نیستند. در هزاره سوم، بدلیل امکان ارتباط بیشتر مابین مردمان جوامع مختلف، دیپلماسی فرهنگی منحصر به دست اندرکاران سیاست خارجی نیست. بلکه همه مردم، اعم از هنرمندان، بازرگانان، ورزشکاران، خبرنگاران، روحانیون و دیگر اقشار جامعه می توانند حاملان فرهنگ ایران باشند و دیگر جوامع را از غنای فرهنگی و تمدنی ایران آگاه سازند. در سالهای اخیر استفاده از چهره های برجسته در زمینه های فرهنگ، هنر، ورزش و جامعه بعنوان سفیر در برخی از مفاهیم خاص مانند حقوق کودکان، مبارزه با برخی از بیماری ها و غیره متداول است. از نخبگان کشور در زمنیه های مختلف می توان برای آشناسازی جهانیان با ایران استفاده نمود.
اقتباس از مقاله عباس ملکی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

مفاهیم جدید در دیپلماسی فرهنگی 10 سال 1 ماه ago #70458

باسلام خوب بود
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حجت مداحی شاهخالی