خوش آمديد,
مهمان
|
|
در اولین روزهایی که شبکه اجتماعی اورکات در فضای مجازی شروع به کار کرد، کاندالیزا رایس، وزیر امور خارجه امریکا در اولین پست خود در این شبکه اجتماعی نوشت« آینده سلام» جمله کوتاهی بود و شاید حتی به ظاهر بی معنی اما پس از چندی و ایجاد موج بزرگ شبکه های اجتماعی مفهوم آن به وضوح نمایان شد.
شاید ابتدای امر حضور در این شبکههای اجتماعی به عنوان یک تفریح بروز کرد اما با گسترش روزافزون خدمات شبکه ها و استقبال بسیار زیاد مردم سرتاسر جهان، توانست به یک عضو ثابت زندگی شهروندان مدرن تبدیل شود. اما سایت هایی مانند فیسبوک و توئیتر در این منزل ساکن نماندند و نقش جدیدی را در عرصه جهانی به بازی نشستند. انتخاب دور اول باراک حسین اوباما به عنوان ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا، انقلاب مردم تونس، مصر، لیبی و در کل بهار عربی؛ بارزترین این تاثیرات بوده است. ورود به بزرگترین کشور جهان امروز فیسبوک طبق آمارهای معتبر بیش از یک میلیارد کاربر فعال دارد که به عنوان شخصیت حقیقی در آن حضور دارند. از سال ۲۰۰۹ که این شبکه اجتماعی روی فضای مجازی قرار گرفت تم آبی رنگش برندی ماندگار در ذهن کاربران شده و اصطلاح آبی فیسبوکی به ادبیات انگلیسی اضافه گردیده است. توئیتر نیز با تلاشهای خود توانسته فصل جدیدی را در خبر رسانی جهانی ایفا کند. به صورتی که در دانشگاههای معتبر جهانی در کنار شرح مدلهای سنتی خبر رسانی، سبک توئیت نگاری را نیز به دانشجویان تدریس میکنند. گوگل پلاس نیز با فعال کردن خود بر ایمیل های جیمیل فضای رقابتی جالبی را میان این شبکه های اجتماعی ایجاد کرده؛ به صورتی که هر امکان جدیدی در یکی از این سه شبکه اجتماعی قرار می گیرد، به هفته نرسیده شبکه های دیگر همانند آن را بر روی خود آپلود می کنند. مهمترین عامل تمایز این شبکه با دو شبکه دیگر، امکان خرید مستقیم از خود سایت و امکان قرارگیری درگاه بانکهای بین المللی بر آن است. چرا این همه استقبال؟؟! شاید بتوان مدعی شد مهمترین عامل رغبت به این شبکهها، باز بودن دست افراد در فضای متعلق به خویش است. در این شبکه ها شما می توانید بدون هیچ محدودیتی مطالب مورد نظر و عکسهای خود را به روی اینترنت قرار دهید و شاید چندین میلیون نفر آن را در کمتر از یک ثانیه مشاهده کنند. از جانب دیگر بر عکس وبلاگها که برای بررسی آن باید آدرسها و صفحههای جداگانهای را باز کرد، در این جا هنگامی که اصطلاحا استاتوس جدیدی ارسال می شود اگر فرد جز دوستان شبکهایتان باشد، در صفحه شما نمایش داده میشود. در این صفحه ها، کنار نظر دهی که در وبلاگها نیز وجود داشت، امکان پسندیدن مطالب نیز وجود دارد. یعنی مطلبی را که دوست داشتیم، با کلیک روی گزینه like از آن حمایت میکنیم و توجه خود را به آن نشان میدهیم. در کنار همه اینها، فضای این شبکه های اجتماعی مانند جامعه است که در آن می توانیم افراد دیگر را مشاهده کنیم و با آنها تلاش به برقراری ارتباط داشته باشیم یا حتی از آنها بگریزیم. چرا جنگ؟ اولین روزهایی که برخی کشورها شبکه اجتماعی فیسبوک و توئیتر را فیلتر کردند بسیاری از کشورهای دنیا با تمسخر به این عمل می نگریستند اما امروزه بسیاری از کشورهای کمتر توسعه یافته دست به محدود کردن این فضاها می زنند. دولت وقت ایران مهمترین دلیل فیلترینگ فیسبوک و توئیتر را مغایرت آنها با فرهنگ عامه مردم بیان کرد. اما شاید به صورت دیگری نیز بتوان به این مسئله نگریست. مردم ساکن در این کشور مجازی، مرزهای سرزمینی خود را درنوردیده و در حال الصاق به فرهنگ جهانی هستند. در این شبکه کمتر از نقابهای متعارف جامعه خبریست و بیشتر آرزوهای مردم به نمایش در می آید. و این روند نرم میتواند برای حکومتهایی ملی خطری بزرگ بنماید. کار از این حرفها گذشته با ظهور و پیشرفت روزافزون گوشیهای هوشمند فضای جدیدی در اختیار کاربران قرار گرفته که با کمترین صرف وقت می توانند به شبکههای اجتماعیی موجود در گوشی متصل شوند و دردسرهای شبکههای کامپیوتری را نداشته باشند. برتری اصلی این شبکه ها نسبت به شبکه های کامپیوتری امکان مکالمه رایگان از طریق آن است که اگر شبکه های اجتماعی کامپیوتری پا در این عرصه ننهند شاید شاهد روزهای آخر آنها باشیم. شبکه اجتماعی وی چت مدعی است که بیش از پانصد میلیون مشترک را در دومین سال عمر خود دارا است، اینستاگرام طبق آمار حدود چهارصد و نود میلیون مشترک و شبکه لاین حدود سیصد و پنجاه میلیون کاربر دارد. اتفاقیست که افتاده، اکنون چه کنیم؟ امروز دیگر زمان پاک کردن صورت مسئله گذشته است. نمیشود با برخوردهای محدود کننده از پس این شرایط جدید برآمد. اولین قدم برای رهایی از این بحران، تغییر دید ما نسبت به این مقوله درحال رشد است. به جای آن که به شبکه های اجتماعی به چشم تهدید نگاه شود، باید آن را فرصتی تازه و بکر برای زندگی اجتماعی خود بدانیم و بجای آن که با آن به مبارزه بپردازیم آن را در مسیر درست خویش قرار دهیم. لازمه این تغییر رویکرد، آگاهسازی مردم از خطرات مبتلا به آن است. اگر افراد جامعه را با واکسن آگاهی ایمن کنیم دیگر ترسی از پیامهای فرهنگی مخالف نخواهیم داشت. و از همه نیز مهمتر باید حق انتخاب آزاد مردم را بپذیرم و قبول کنیم که هیچ کداممان قیم یا ولی مردم جامعه نیستیم. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
مشارکت شماخوب بود سپاسگزارم
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|