یکشنبه, 13 خرداد 1403

 



موضوع: آسیب شناسی سریال های ماهواره ای

آسیب شناسی سریال های ماهواره ای 10 سال 3 هفته ago #72169

آسيب شناسي اجتماعي سريال هاي شبكه هاي ماهواره ای برنگرش مخاطب ايراني

يافته هاي پژوهش بيان ميدارد كه اغلب مخاطبين برنامه هاي اين شبكه ها دچار وابستگي به تماشاي سريال ها شده اند. همزاد پنداري مخاطبين با شخصيت هاي سريال ها تاثيرات عميقي بر نحوه نگرش آنها به مفهوم سبك زندگي، تجمل طلبي، نحوه پوشش، چگونگي انتخاب همسر و همچنين اعتقادات مذهبي و ديني داشته است. چنانچه علاوه بر روانشناسان و جامعه شناسان خود‌ مخاطبين اين شبكه ها هم اذعان به آثار سوء و پيامد هاي منفي آن دارند. حيازدايي، خيانت، بي هويتي، بدبيني، پيدايش روابط مثلثي، يأس و خود كم بيني، مصرف زدگي و تجمل گرايي و هم چنين عادي شدن و روا ج چند همسري از جمله پيامدهاي منفي اين سريالها مي باشند.

چندي است كه در حوزه سرگرمي و تفريحي، شبكه هاي ماهواره اي به عنوان رقيبي سرسخت و قدرتمند در برابر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران عرض اندام كرده اند. در حال حاضر سريال هايي از كشور ها و فرهنگ هاي گوناگون با حضور بازيگران جوان و خوش چهره، دكورهايي جذاب و رنگارنگ و داستان هايي كه لحظه يي هوش و عقل مخاطب را به حال خود رها نمي كند توانسته اند جاي خود را در ميان مخاطبان باز كنند. از سوي ديگر با گسترش روز افزون استقبال از اين شبكه ها توسط مخاطبان ايراني نگراني هايي در خصوص اشاعه فرهنگ بيگانه و تاثيرات مخرب آن بر نگرش آنان پديد آمده است. نگرش جوانان در حوزه هاي گوناگون از جمله عوامل و شاخص هاي فرهنگي هر جامعه ميباشند كه دگرگوني و تغييرات در آنها انهدام فرهنگي و بي هويتي گروههاي اجتماعي را منجر مي شود. امروزه نگرش ايرانيان به زندگي از يك طرف تحت تأثير فرهنگ ديني جامعه خود است، فرهنگي كه مورد احترام خانواده ها و اجتماعات محلي است و از طرفي ديگر متأثر از رسانه هاي ارتباط جمعي و عناصر ساختي دنياي مدرن ميباشد.
گربنر عقيده دارد كه پيام تلويزيون از چندين جنبۀ اساسي از واقعيات فاصله دارد؛ اما به جهت تكرار دائمي‌اش، نهايتاً به عنوان ديدگاه مورد وفاق جامعه، پذيرفته مي‌شود و تماس ممتد با جهان تلويزيون، مي‌تواند نهايتاً به قبول ديدگاه تلويزيون، كه همواره واقعيت را به درستي منعكس نمي‌كند، دربارۀ جهان واقعي منجر شود(مك‌كوايل؛ ص399 و گونتر؛ ص310). اين نظريه معتقد است كه تلويزيون در بلندمدت موجب تأثير در جهان‌بيني و نظام ارزشي بينندگان پرمصرف خود مي‌شود و به آنها نگرش تلويزيوني واحد در مورد واقعيات مي‌بخشد. در واقع نظريه گربنر با تفاوت قائل شدن بين مخاطب عادي و پرمصرف، تأثير زياد تلويزيون بر مخاطب پرمصرف را اثبات مي‌كند

شبكه هاي ماهواره اي مثل ديگر فناوري ها از غرب آمد و امروز به جزئي جدايي ناپذير از زندگي ما تبديل شده است، از آنجا كه امروزه تلويزيون در خانواده ها حضوري فعال دارد و يادگيري افراد خانواده و الگوپذيري آنها بيشتر بر اساس يادگيري مشاهده اي است، لازم است درباره نظريه يادگيري مشاهده اي و تأثير تلويزيون در اين گونه يادگيري توضيح داده شود.
به عقيده بندورا، يادگيرنده بايد‌ علاوه ‌بر توجه و علاقه،‌ توانايي تقليد و الگوبرداري را دارا باشد. يادگيري اجتماعي، بنا بر مشاهده و تقليد، به طور ناخودآگاه در بسياري از افراد به صورت مثبت و منفي انجام مي‌گيرد و پيامدهاي ثمربخش،‌ يا زيان‌بار خود را به دنبال خواهد داشت(پارسا، ص217).
بندورا معتقد است اگر فقط با آزمايش و خطا مي‌خواسيتم ياد بگيريم، يادگيري خيلي كسل‌كننده و گاهي خطرناك مي‌شد. او مي‌گويد ولي بسياري از رفتارهاي پيچيده ما حاصل مشاهد‌ه الگوهاي قبلي‌اند كه در حل مسايل و كنار آمدن با مسايل خوب عمل مي‌كنند. ما با مشاهده ديگران دانش‌ها و مهارت‌ها، قوانين، راهبردها و عقايد و نگرش‌ها را فرا مي‌گيريم(آقايوسفي، ص240-239) بندورا اهميت تقويت مستقيم را به‌عنوان روشي براي تأثير گذاشتن بر رفتار انكار نمي‌كند، ولي او اين عقيده را كه رفتار فقط مي‌تواند از طريق تقويت مستقيم آموخته شود يا تغيير يابد، به چالش مي‌طلبد.او معتقد است شرطي‌سازي كنشگر كه به موجب آن رفتار، كوشش و خطا ادامه مي‌يابد تا اينكه فرد تصادفاً پاسخ درست را مي‌دهد، روش نامناسب و بالقوه خطرناكي براي يادگيري مهارت‌هايي مانند شنا كردن يا رانندگي است. امكان دارد فرد قبل از يافتن زنجيره رفتارهاي درستي كه تقويت مثبت را به همراه دارند، غرق شده يا تصادف كند. از نظر بندورا، اغلب رفتارهاي انسان از طريق الگو، به صورت عمدي يا تصادفي آموخته مي‌شوند. ما با مشاهده كردن ديگران و تقليد كردن از رفتار آن‌ها ياد مي‌گيريم(شولتز، ص45). بندورا به رغم پذيرفتن نقش شرطي‌شدن و تقويت در تبيين رفتار آدمي، با نقش سنتي محرك-پاسخ، به‌عنوان تنها شيوه مطالعه رفتار، مخالفت مي‌كند.از نظر بندورا، بخش وسيعي از يادگيري‌هاي انسان با مشاهده و تقليد صورت مي‌گيرد.در اولين تحقيق بندورا و والترز (1952) در زمينه علل خانوادگي پرخاشگري، بر اهميت يادگيري از طريق مشاهده رفتار ديگران تأكيد شده است. از آن به بعد،‌ بندورا يادگيري مشاهده‌اي را مهم‌ترين عامل رشد و يادگيري به حساب آورد(كديور،ص128) .


شبكه هاي ماهواره اي:
چندي است كه در حوزه سرگرمي و تفريحي، شبكه هاي GEM,PMC MANOTO1 ،Farsi1 و نيز ديگر شبكه هايي از اين قبيل جاي خود را در ميان مخاطبان ايراني باز كرده اند. اين شبكه ها با پخش انبوهي از برنامه هاي تفريحي، اعم از فيلم هاي سينمايي، موزيك ويدئو، دوربين مخفي، سريال و... براي بينندگان جاي خود را در ميان آنها به خوبي پيدا كرده اند.
شايد بتوان گفت كمتر كسي است كه امروزه نام سريال هايي همچون "عشق ممنوع" ، "عشق و جزا " و يا "ويكتوريا " را نشنيده باشد تا جايي كه مي توان گفت سريال هاي تلويزيوني در سال هاي اخير درصد زيادي از بينندگان فيلم هاي سينمايي را به خود جذب كرده است . يكي از دلايل اقبال عمومي نسبت به سريال ها ، سناريوي قوي و جذابي است كه متناسب با زائقه و سليقه مخاطبين تهيه مي شود و امكان پيش بيني مخاطبين را ناممكن ميسازد و از همين روي هر روز شاهد رشد روز افزون انواع و اقسام سريال هايي هستيم كه هر يك با هدفي و در راستاي تكميل حلقه اي از زنجير آويخته بر گردن افكار وعقايد انسان ها ساخته مي شود. چه بسيار جواناني كه تا كنون صدها قسمت از سريال هاي روز دنيا را با ولعي بي پايان دنبال مي كنند. نكته قابل توجه اين كه مخاطبين در هنگام مشاهده سريال ها تحت تاثير شخصيت هاي آن قرار مي گيرند. از آنجايي كه بيننندگان مدت زمان قابل توجهي را صرف ديدن قسمت هاي سريال مي كنند، به تدريج با شخصيت هاي سريال ارتباطي عميق برقرار كرده و تاحدي شخصيت بازيگران با شخصيت هاي بينندگان پيوند مي خورد به طوري كه بسياري از رفتار هاي بينندگان به صورت ناخوداگاه از روي رفتار ها ، تكه كلام ها و حتي نوع زندگي شخصي بازيگران كپي مي شود . زماني كه اين پيوند عميق تر شد، بارگزاري مفاهيم اعتقادي و روانشناسانه بدون هيچ مانع و مخالفتي انجام مي شود و اين در حالي است كه مخاطبين از تغيرات بوجود آمده در لايه هاي فكري و ذهني خود كاملا بي اطلاع هستند و تنها زماني از وجود اين تغييرات مطلع مي شوند كه پيام هاي دريافتي، به مصاف اعمال و رفتار هاي ناشي از اعتقادات قبلي مي آيد و اين دقيقا زماني است كه در واقع تسلط و چيرگي باور هاي جديد محقق گرديده است و پشتوانه باور ها و ارزشهاي قبلي به ويرانه اي مبدل شده است كه توان مقابله با نيروي تازه نفس جديدي را ندارد. «يكي از طرفند هاي ظريفي كه در اين شبكه براي جذب مخاطب مورد استفاده زيركانه قرار گرفته است ،عدم استفاده از صحنه هاي ارتباط جنسي است و همين نكته باعث شده است خانواده هاي بسياري در كشور به صورت دسته جمعي و در كنار يكديگر به تماشاي سريال هاي اين شبكه بنشينند. در حالي كه داستان و ماجراي سريال ، حاوي زهر آگين ترين پيام هاي ضد اخلاقي است كه در قالب درام و داستان به كام مخاطبين ريخته مي شود.»
بررسي اجمالي سريال‌هاي اين شبكه نشان مي‌دهد صرف نظر از اباحي گري و ترويج لاابالي گري ، انسان‌هايي كه در اين سريال ها به ايفاي نقش مي پردازند غالبا انسان هايي تك بعدي، بدون دغدغه‌هاي مرسوم يك انسان اجتماعي هستند كه فقط حول موضوع تك بعدي سريال حركت مي‌كنند. داستان‌ها و اشخاص در اين شبكه طوري طراحي شده‌اند كه گويا انسان بايد فاقد دغدغه‌هاي اجتماعي باشد و مبتني بر يك سويه نگري حركت كند. اين برنامه‌ها اغلب با تاكيد بر جنبه‌هاي ظاهري، اما جذاب و قصه‌هايي يك نواخت و قابل پيش بيني ساخته و پخش مي‌شوند كه به راحتي قابل هضم است و به واقع مخاطب را «سرگرم» مي‌كند بدون آنكه كوچكترين تاثير عميق فرهنگي بر جاي بگذارد. ضمن آنكه يكي از اين دو بعد را دارند: يا مثبت و خوب هستند و يا منفي و بد. علاوه بر آنكه رفتارها فاقد زمينه چيني است، اوج و فرودها نيز به همين نحو ناگهاني و بدون هر گونه تعليق و كشمكش است.
لذا برخي به اين وابستگي و تاثيرپذيري اذعان دارند؛ چنانكه يكي از خانم گفت:" خوب اين روزها هر جايي كه مي روي حرف از اين سريال هاست. اما اين اصلاً درست نيست. راستش اوايل تشويق شدم كه من هم اين سريال ها را تماشا كنم. اما بعد از چند وقت متوجه شدم كه خود واقعي ام را گم كرده ام . هر بخشي از وجودم شبيه يكي از بازيگران اين سريال ها شده بود. الان مدتي است كه ديگر اين سريال ها را تماشا نمي كنم تا شايد خودم را پيدا كنم".
همچنين برخي اذعان داشتند كه از محتواي سريال ها الگو برداري مي كنند. چنانكه زماني كه از يك خانم در مورد الگو برداري از محتواي سريال ها سوال شد، او پاسخ داد: " بله من در بعضي از زمينه ها از اين سريال ها الگو برداري مي كنم، مثلاً در دكور، چيدمان مبلمان خانه و يا يك زماني ممكن است از طرز ميكاپ و آرايش بازيگري خوشم بياد".
اما بطور كلي ما تاثيرات سريال هاي شبكه هاي ماهواره اي بر نگرش مخاطيبن را در سه حوزه سبك زندگي، روابط خانوادگي و عقايد ديني مورد بررسی قرار داديم. بينندگان سريالها اذعان داشتند كه تماشاي مداوم سريال ها باعث تغييراتي در نگرش آنها در زندگي فردي شان شده است. وقتي از شخصی درباره تاثير پذيري از اين سريال ها و اثر آن بر زندگي شخصي اش سوال شد، او پاسخ داد:" همسر من با تماشاي اين سريال ها مدام فكر مي كند كه اندام زيبايي ندارد و دچار اين توهم شده است كه زشت است . هر روز به دنبال جراحي هاي متفاوت و مختلف زيبايي است او دچار يأس و خودكم بيني شده و فكر مي كند من او را دوست ندارم. و اين موضوع باعث بروز مشكلاتي زيادي در زندگيمان شده است".
همچنين بررسي نظرات آنها (مخاطبين شبكه هاي ماهواره اي)بر اين موضوع صحه گذاشته كه بيشترين تاثير اين سريالها بر مهم‌ترين نهاد جامعه يعني خانواده تمركز دارد. به زعم آنها بروز مشكلات زناشويي، بي وفايي ومسائلي از اين دست از جمله آثار مخرب اين سريالها بر پيكره خانواده مي باشد و خود اين آغازي براي ايجاد سوءظن و بدگماني افراد خانواده نسبت به يكديگر است. شرط داشتن يك زندگي ايده آل و موفق، مصونيت در برابر گمان هاي بد است. سوءظن همچون طوفان تكان دهنده اي ستون هاي استوار يك زندگي را متزلزل مي سازد. يك مرد 30 ساله در اين رابطه بيان داشت:" از روزي كه تماشاي اين سريال ها براي ما عادت شد متأسفانه تأثير منفي اش را بي آنكه بدانيم بر ذهن ما گذاشت. همسرم مدام گوشي مرا چك مي كند و شك هاي او ديگر دردسر ساز شده است".
يافته هاي پژوهش بيان ميدارد كه تماشاي اين سريالها باعث عادي شدن ارتباط با يك جنس مخالف ديگر به عنوان شريك عشقي شده و يا به عبارت ديگر پيدايش روابط مثلثي را سبب شده است. چنانچه يكي از شركت كنندگان بيان داشت:" نامزدي داشتم كه مانند فرشته ها بود، پاك و مهربان. تماشاي سريال هاي اين چنيني و ديدن روابط آزاد همكاران و دوستانم باعث شد كه تغيير كنم و مانند آنها زندگي كنم. ديگر خنديدن و نشست و برخواست و برخورد صميمي با همكاران خانم و همسران دوستانم برايم عادي شده بود تا اين كه يك روز از نامزدم خواستم برود. چرا كه به تازگي با دختري آشنا شده بودم كه با اين كه هم خودم و هم دوستانم معتقد بوديم نامزدم از او بهتر است ولي او را به نامزدم ترجيح دادم. بعد از گذشت يك ماه آن دختر به من خيانت كرد و رفت و حالا من نامزدم را هم ندارم و پشيمانم".
در حالتي مشابه يك آقاي 35 ساله توضيح داد:" يكي از آسيب ديدگان اين شبكه خود من هستم، همسرم با تماشاي اين سريال ها به ويژه همسان و عشق ممنوع نسبت به من و زندگي مشتركمان سرد شد و خيلي راحت تصميم به جدايي گرفت."
از بارزترين ضررهاي تربيتي، اخلاقي و اجتماعي كه از طريق پخش برنامه‌هاي ماهواره‌اي بوجود مي‌آيد، انحراف تربيتي در كودكان، دختران و پسران و نوجوان و يا به عبارتي بلوغ جنسي زود رس است. در همين رابطه يكي از شركت كنندگان خانم در مصاحبه، تجربه خود را اينگونه بيان كرد:" واقعاً اين سريال ها با اهداف شومي ساخته مي شوند كه آثار بد اين سريال ها حتي متوجه كودكان و نوجوانان ميشود. من خودم يك دختر يازده ساله دارم. با ديدن تماشاي هر شب اين سريالها و صحنه هاي نامناسب براي شرايط سني او، شاهد تغيير در رفتار هاي او شدم، مثلاً سراغ لوازم آرايش من ميرفت و خود را آرايش مي كرد، وقتي هم كه به او اعتراض مي كردم و سعي ميكردم كه او را مجاب كنم كه رفتارش اشتباه است او نمي پذيرفت كه رفتارش غلط است، گويا كه اصلاً طرز تفكر و نگرشش تغيير كرده بود ." در واقع اين موضوع بيشتر از عدم آگاهي خانواده در مورد پيامدهاي منفي اين شبكه ها مي باشد، حتي بعضي خانواده‌ ها توجه‌ نمي كنند كه‌ در اين شبكه‌ ها حداقل كدام برنامه‌ ضرر كمتري دارند، همه‌ صحنه‌ ها و فيلمها را مي بينند. دختر كم سن و سال آن ها صحنه‌ هاي عاشقانه‌ زنان ، مردان و دختران و پسران را مي بيند كه‌ از هم دعوت مي كنند با هم بيرون بروند. صحنه‌ هايي كه‌ سوالات زيادي را در ذهن كنجكاو بچه‌ ها ايجاد مي كند و كنجكاوي در اين زمينه‌ باعث رسيدن به‌ سن بلوغ مي شود.
همچنين اذعان داشتند كه وابستگي به تماشاي اين سريال ها و تداوم در اين امر تاثيرات شگرفي را بر نحوه نگرش آنها به مفهوم سبك زندگي و مفاهيمي همچون پوشش، چگونگي انتخاب همسر، گذرندان فراغت داشته است. وقتي از شركت كننده گان در مورد تاثير اين سريال ها بر سبك زندگي آنها سوال شد، پاسخ داد:" به نظر من تاثيرش زياد بوده است. اگر بخواهم به مورد خاصي اشاره كنم ميگويم در اثر تداوم، تماشا و يادگيري از اين سريالها زندگي ها خصوصاً زندگي خودم به تجمل طلبي گرايش پيدا كرده است. در بين اقوام و دوستانم هم تاثير اين برنامه ها را به طرقي مشاهده كرده ام؛ مثلاً نوع پوشش. چند سال پيش وقتي به خانه يكي از اقوام ميرفتيم، خانم آن خانه روسري سر ميكرد و حجاب داشت اما امروز اينگونه نيست."

پس از بررسي دريافتيم كه تماشاي اين برنامه ها وسريال هاي اين شبكه ها اثرات سوئي از خود برجاي گذاشته كه علاوه بر روانشناسان و جامعه شناسان،‌ مخاطبين اين شبكه هم خود اذعان به اين آثار سوء دارند. از جمله اين پيامدها مي توان به موارد زير اشاره كرد:
حيازدايي
اولين لطمه اي كه خانواده از حضور پر رنگ شبكه هاي ماهواره اي و فيلم هايش مي بيند ،كم رنگ شدن حيا و به قول معروف حيا زدايي از كانون خانواده و اعضاي آن است .چون همانطور كه گفته شد قرار است فيلم ها سانسور شده باشد اما نوع پوشش افراد ،مضامين حرف هاي آن ها ،طرز نگاه ها و نشان دادن ارتباط تا مرحله اي خاص نه تنها به معني سانسور نيست بلكه از نظر روان شناسي باعث بيشتر شدن خيال پردازي جنسي و تشنگي بيشتر براي دنبال كردن آن مي شود. از اين رو مشاهده مي‌كنيم كه دختر و زن مسلمان در شكل و هيئت اروپايي و غربي با لباسهاي تنگ و چسبان و كوتاه و نيمه عريان خود را در معرض ديد همگان در بازارها، دانشگاهها و اماكن عمومي به نمايش مي‌گذارد و اين حركت نازيباي خودش را به عنوان تمدن تلقي مي‌كند و بنا بر زعم خودش اين را يك نوع پيشرفت و مد پنداشته و بدان افتخار مي‌ورزد. و به قول علامه اقبال لاهوري:
آن ننگ بشر بين كه زند دم زتجدد عريان بنمودست چو حيوان بدن خود
پيچيده سر از حكم خدا كرده تمرد بنموده به تقليد غلط پيروي از مد

خيانت
موضوع ديگري كه بسيار تاثير گذار است ، موضوع خيانت در فيلم هاي شبكه ها ماهواره اي است كه به وفور ديده مي شود. هرچند در بسياري از سريالها و فيلم هاي ايراني نيز چنين موضوعي وجود دارد اما اين بار وجه تمايز پررنگي وجود دارد و آن اينكه خيانت هاي اين فيلم ها دو طرفه است. يعني اگر مردي به همسرش خيانت كرده، زن قهرمان سريال حق دارد كه او هم مقابله به مثل كند. و بيننده آنچنان با او همدردي مي كند كه او را محق دانسته و از چنين پيشامدي خرسند مي شود. در نتيجه سهل‌انگاري در بافت ارتباط‌هاي حرام ميان زن و مرد، تا جايي كه اين امري طبيعي به نظر مي‌رسد. كه چنين چيزي با قوانين ديني و عرفي ما خيلي در تضاد است .

بي هويتي و تغيير سبك زندگي
سبك زندگي كه در اين سريال ها ترويج مي شود باعث بي هويتي و سردرگمي نوجوانان و جواناني مي شوند كه خواستار آزادي در حد شخصيت هاي نشان داده شده در فيلم هستند اما از طرف خانواده شان پذيرفته شده نيست.

نارضايتي جنسي
بحث ديگر نارضايتي جنسي اعضاي خانواده از ديدن نوع ارتباطي است كه نشان داده مي شود. كه اين امر خود باعث دلزدگي از زندگي،‌ همسر و روابط زناشويي درون چارچوب خانواده مي شود و موجب سردي و كمرنگ شدن روابط و در نهايت منجر به فروپاشي كانون خانواده مي شود.
بدبيني
از ديگر موارد مي توان به بدبيني اشاره كرد. تماشاي مداوم سريال هايي كه مايه اصلي داستان آنها بر اساس خيانت و روابط آزاد يا پنهان مي باشد موجب پيدايش سوء ظن، بدبيني و توهم خيانت مي شود و همين شك باعث سست شدن و حتي انهدام كانون يك خانواده مي شود.
پيدايش روابط مثلثي
پيدايش روابط مثلثي از ديگر آسيب هاي تماشاي سريال هاي شبكه ها ماهواره اي مي باشد، اين سريال ها با نمايش روابط آزاد و كم اهميت جلوه دادن تعصب هاي ديني و خانوادگي به ترويج بي قيدي پرداخته و اين باعث مي شود چه زن و چه مرد به داشتن روابط مثلثي ترغيب شده و نسبت به همسر خود بي قيد و غيرت باشند و اين امر را نشان از تجدد بدانند.
يأس و خودكم بيني
نمايش زرق و برق در سريال هاي شبكه هاي ماهواره اي و همچنين بهره گرفتن از بازيگران زيبا و خوش اندام در اين سريال ها باعث ايجاد يأس و خودكم بيني در زنان و مردان جوان مخاطب شده و آنها با ابتلا به افسردگي براي رهايي از اين حس به سمت انواع جراحي هاي زيبايي كه خود عوارض سوء جداگانه اي دارند متمايل مي كند.
مصرف گرايي و تجمل
از ديگر پيامدهاي تماشاي شبكه هاي ماهواره اي مي توان به مصرف گرايي اشاره كرد، چراكه نمايش تجمل و خوش جلوه دادن شخصيت داستان ها با پوشاك متنوع به طور غير مستقيم تأثير بر ذهن مخاطب گذاشته و او را ناخودآگاه به سمت مراكز خريد، تجمل و مصرف گرايي مي كشاند.
عادي شدن ورواج چند همسري
چندي است كه در سريال ها و فيلم ها اعم از ايراني يا غير ايراني با نمايش دادن زندگي چندهمسري و رضايت همسران از اين بابت سعي در عادي كردن اين مسئله و رواج آن در جامعه دارند و در حقيقت تلاشي براي ريختن قبح اين قضيه در ميان افراد جامعه ايراني مي شود كه متأسفانه همان گونه كه گفته شد اين موضوع را در فيلم ها و سريال هاي توليد داخل نيز مي توان به وفور مشاهده كرد.
متأسفانه ميزان آسيب ديدگان اين سريال ها فراوان است چنانكه مي توان براي به دست آوردن آمار آنها به دادگاه هاي خانواده و دلايل جديد طلاق در اين روزها رجوع كرد و همچنين اين روزها مي توان به مراكز مشاوره و بررسي مشكلات نوين مراجعين به اين مراكز سري زد. متاسفانه ميزان طرفداران اين سريال ها فراوان اند. آنها با بهانه كمبود تفريح براي اوقات فراغت، تماشاي اين سريال ها و جهل خود را توجيه كرده و به اين سرسپردگي ادامه مي دهند. همان طوركه گفته شد اين سريال هاي پيامدهاي منفي خود را حتي بر كساني كه ماهواره ندارند نيز گذاشته و مي گذارند. چرا كه ما در يك اجتماع زندگي مي كنيم كه از عناصري به هم پيوسته تشكيل شده اند. و تغيير در هر عنصر باعث تغيير در ديگر عناصر جامعه مي شود و اين خاصيت جامعه است.
راهكارهاي پيشنهادي
با عنايت به آگاهي از خطرهاي ناشي از پخش ماهواره و سريال هاي شبكه ها، در اذهان برخي اين سوال پيش مي‌آيد كه راهكار عملياتي به منظور برون رفت از تهديدات اين شبكه ها چيست؟
در جواب بايد گفت : درمان چنين امري چندان سهل و آسان نيست.
1- دوري از تهيه ي گيرنده شبكه‌هاي ماهواره‌اي، چراكه وجود آنها ضررهايي را در حال و آينده در پي دارد و به همين دليل تهيه آنها براي منزل، اشتباه سنگين و زيانباراست، دستگاه آنتن ماهواره اي از اين جهت كه صرفا وسيله اي براي دريافت برنامه هاي تلويزيوني است كه هم برنامه هاي حلال دارد و هم برنامه هاي حرام، حكم آلات مشترك را دارد. ولي چون اين وسيله براي كسي كه آن را در اختيار دارد زمينه دريافت برنامه هاي حرام را كاملا فراهم مي كند و گاهي نگهداري آن مفاسد ديگري را نيز در بر دارد، خريد و نگهداري آن جايز نيست مگر براي كسي كه به خودش مطمئن است كه استفاده حرام از آن نمي كند و بر تهيه و نگهداري آن در خانه اش مفسده اي هم مترتب نمي شود.
2- در چنين شرايط( تهاجم فرهنگي) تربيت و ريشه‌دار نمودن شريعت اسلامي اهميت مي يابد، خانواده ، آموزش و پرورش و رسانه هاي داخلي مي توانند در نگهداري از قلبهاي نوجوانان، به همراه نهادينه نمودن ارزشهاي ديني و فرهنگي نقش مهم و كليدي را ايفا نمايند.
3- امروز جايگزين‌هاي فرهنگي و تفريحي بيشماري مانند برنامه‌هاي مفيد كامپيوتري كه اوقات فراغت بچه‌ها را مي‌‌توان، بدون اين كه ضرري عايدشان شود، وجود دارد، ضمن اينكه آنها بسيار مفيد بوده و در توسعه مدارك علمي‌شان كمك مي‌كند، اين‌گونه برنامه‌ها براي همه افراد خانواده، دختر و پسر، بزرگ و كوچك مناسب مي‌باشد.
4- خصوصي سازي و ايجاد شبكه هاي راديو و تلويزيوني خصوصي كه بتوانند در چارچوب ارزشي نظام فعاليت داشته باشند، مي تواند فضايي را براي ايجاد رقابت در جذب مخاطب به وجود آورد. رقابت در عرصه رسانه باعث كشش و گرايش مخاطب به رسانه مي شود، چنانچه ما رسانه هاي بيگانه(شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان) را مغاير با اصول جامعه مي دانيم بايد به توليد فرهنگ در برنامه هاي خود بپردازيم، طبيعتا زماني كه اين توليد وجود ندارد تهاجم فرهنگي اين رسانه ها روز به روز افزايش پيدا خواهد كرد .
5- رسانه ملي بايد به منظور رقابت با شبكه هاي ماهواره اي حجم توليدات خود را افزايش دهد. افزايش حجم توليدات در رسانه ملي با توجه به توان مالي گسترده تلويزيون براي ساخت سريال هاي الف ، امكان بهره گيري از توان بخش دولتي و خصوصي داخل كشور و برخورداري از بازوان پژوهشي از فرصت هاي پيش روي رسانه ملي در ايران است كه در صورت برنامه ريزي صحيح مي توان در جهت نيل به اهداف اساسي قدم برداشت.
6- توجه به مفهوم خلاقيت در برنامه سازي رسانه اي، روآوردن به ژانرهاي (گونه هاي) نو و متنوع در برنامه ريزي، تلاش براي ارتقا خبرگي، تمركز بر علايق و خواسته هاي گوناگون مخاطبان و پرهيز از سطحي نگري در برنامه سازي از فرصت هاي رسانه ملي براي مقابله با شبكه هاي ماهواره اي است.

با تشکر : فریدون حکمتی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

آسیب شناسی سریال های ماهواره ای 10 سال 3 هفته ago #72738

باسلام خوب بود
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: حجت مداحی شاهخالی