دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403

 



موضوع: ارتباطات سیاسی و نقش آن در رسانه ها،اینترنت,..

ارتباطات سیاسی و نقش آن در رسانه ها،اینترنت,.. 9 سال 10 ماه ago #87857

  • ساره حسنی
  • ساره حسنی's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 30
  • Thank you received: 17
بسمه تعالی

موضوع:ارتباطات سیاسی و نقش آن در رسانه ها،اینترنت،انتخابات ،افکار سنجی و رابطه ی آن با قدرت سیاسی، افکارعمومی و رسانه ها

استاد:
سرکار خانم محتشمی


گردآورنده:
ساره حسنی
درس ارتباطات سیاسی
روز چهارشنبه ساعت 15:30

فهرست مطالب:
بخش اول:کلیات ارتباطات سیاسی
بخش دوم: ارتباطات سياسي و وظايف رسانه ها
بخش سوم: اینترنت و ارتباطات سیاسی
بخش چهارم: رابطه ی ارتباطات سیاسی با قدرت سیاسی، افکارعمومی و رسانه ها
بخش پنجم: ارتباطات سیاسی و نقش های مختلف آن
بخش ششم: جايگاه ارتباطات سياسي در انتخابات
نتیجه گیری
منابع و ماخذ



مقدمه:
دربررسی وسایل ارتباط جمعی معاصرچون مطبوعات وخبرگزاری ها، می توان آنها را به عنوان مهمترین وسیله ارتباط سیاسی از قرن 19 تا اواسط قرن 20 به شمار آورد.
در این دوران، رسانه‌ها به ویژه مطبوعات، گزارشگر وقایع سیاسی و منعکس کننده مذاکرات مجامع سیاسی و نهادهای قانون گذار محسوب می شوند. مطبوعات همچنین به عنوان سکو یا تریبون برای بیان عقاید سیاسی و وسیله‌ای در دست احزاب و سازمانهای سیاسی برای بسیج افکارعمومی یا شکل دادن به مرام ومسلک به کار می‌روند. آنها ابزاری برای "پروپاگاندا" propaganda در کشمکش بین دولتها و ناظر برعملکرد حکومتها و از همه مهمتر وسیله‌ای برای آگاه کردن مردم ازمسائل مملکتی و اعمال قدرت درجوامع هستند. رابطه‌ی نزدیک بین سیاست و رسانه‌ها را می‌توان از امتیازاتی شمرد، که در جوامع مختلف ازسوی حکومتها برای آنها منظور شده است. البته این امتیازها درمواردی تبدیل به محدودیت‌هایی نیز می‌شود و بسته به نوع نظام حاکم بر جوامع متفاوت است. نقش انتقادی و بسیج‌گر رسانه‌ها به‌ویژه مطبوعات درانقلابهای آمریکا، فرانسه، اروپای مرکزی و روسیه برای هیچکس پوشیده نیست. بنابراین رسانه‌ها همواره بخش جدایی ناپذیر درامر نشر اندیشه‌ها و رابطی درمناقشات بین طرفین دعوا برسرقدرت سیاسی، ایدئولوژی های سیاسی، دولت و اپوزیسیون و مردم بوده اند. به عبارتی نهادهای سیاسی درابتدایی ترین جوامع تا پیچیده ترین آنها، برای اعمال قدرت بدون به کارگیری عامل ارتباطی نمی‌تواند موجودیت داشته باشد.
همچنین ارتباطاتی که بین رسانه‌ها و نهادهای سیاسی انجام می‌گیرد، ارتباطات سیاسی نامیده می شود. ارتباطی که درآن رسانه‌ها، نقش مؤثری درقدرت نظامهای سیاسی دارند. رسانه ها موجب ارتباط نهادهای سیاسی مختلف می شوند. ارتباطات سیاسی و نظامهای حاکم براین رسانه ها سعی در استفاده ابزاری ازرسانه ها برای رسیدن به اهداف خود دارند. این نظام ها، بدنبال کنترل رسانه ها هستند.
اطلاعات مناسب نه تنها به مسائل واقعی، مثلا ً آنچه اتفاق افتاده است، بلکه به انتقال اندیشه، فرهنگ ها و نگرش ها نیز مربوط می شود. بنا به تعریف، ارتباطات برای همه رفتارهای سیاسی و اجتماعی مهم است. بدون ارتباطات، سیاست و جامعه نمی تواند وجود داشته باشد. ارتباطات سیاسی، عنصر پویای نظام سیاسی است. "کارل دویچ" Duich درمطالعه‌ی کلا سیک خود، حکومت و ارتباطات را درکانون درک سیاسی قرارمی‌دهد.
از نظر تحلیلی، کاملا ً پذیرفتنی است، که به جای بحث درباره ارتباطات بطورکلی، ازارتباطات سیاسی سخن گفته شود. روشن است پیام‌هایی به‌ویژه سیاسی وجود دارند، که می‌توان آنها را تشخیص داد. مانند سخنان سیاستمداران، بیانیه‌های انتخاباتی،تصمیمات حکومتی و بحث های منوط به سیاست‌ها و برنامه‌ها.
همین گونه نیز کانالهای ارتباطی‌ای وجود دارند، که عمدتا ً یا منحصرا ً سیاسی هستند. مانند مذاکرات مجالس قانونگذاری، جلسات بحث و گفتگو یا گردهمایی های حزبی، جلسات سیاست گذاری و برنامه‌های بحث و گفتگو، درباره مسائل روز در رادیو و تلویزیون. با وجود این از نظر ساختاری، ارتباطات سیاسی بخشی از نظام سیاسی نیست. بلکه جزئی جدایی ناپذیر از نظام ارتباطات جامعه است. الگوهای ارتباطی معین ممکن است به میزانی کمتر یا بیشتر سیاسی تشخیص داده شوند. ازاین جهت که سیاست مسأله اصلی مورد توجه آنها است. به عبارتی جلسات کابینه در بریتانیا یا جلسات بحث و گفتگو میان رئیس جمهور آمریکا و مشاورانش مثالهای آشکاری از ارتباطات سیاسی هستند. اما فرایندهای ارتباطی مورد استفاده آنها، مشخصاً سیاسی نیستند. توزیع اسناد قبل ازتشکیل جلسه و بحث میان افراد، دریک جلسه، پدیده های معمول بیرون از حوزه سیاسی هستند. رسانه های همگانی ممکن است در بعضی از جوامع، شدیداً تحت کنترل سیاسی باشند. اما آنها منحصراً سیاسی نیستند.
در حوزه گسترده این ارتباطات، ارتباط رهبران جامعه با مردم، ارتباطات بین گروه های سیاسی، ارتباط بین خواسته های مردم و اهداف سیاستمداران و ارتباط بین احزاب و مردم جای می گیرند.
بخش اول:کلیات ارتباطات سیاسی
1-1 تعریف ارتباطات سیاسی:
ارتباطات سیاسی انتقال اطلاعات سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به دیگر بخش ها و همچنین بین نظام سیاسی و نظام اجتماعی است. با این تعریف ارتباطات سیاسی برای رفتار اجتماعی و سیاسی حیاتی محسوب می شود تا آنجا که بدون ارتباطات نه سیاست و نه جامعه نمی تواند رشد یابد.
پیام های سیاسی ویژه ای وجود دارند که به روشنی قابل تشخیص هستند. نظیر سخنرانیهای سیاسی، مواضع انتخابی، تصمیمات حکومتی و مذاکرات سیاسی. ارتباط سیاسی همانند ارتباط در سایر زمینه ها هم به شکل افقی و هم عمودی مورد استفاده قرار می گیرد.ارتباط سیاسی 3 مجرای اصلی را به کار می گیرد:
1- رسانه های جمعی
2- گروهای فشار و احزاب سیاسی
3- تماسهای بین افراد
2-1 انواع مدلهای ارتباطی در ارتباطات سیاسی:
1. مدل ارسطو: این مدل شامل 3 عنصر اصلی پیام دهنده(گوینده)، پیام(گفتار)، پیام گیرنده(شنونده) است. نقش پیام دهنده را رهبران سیاسی ایفا می کنند.پیام← همان پیام سیاسی است و پیام گیرنده مخاطب سیاسی محسوب می شود. این مدل نشان دهنده جامعه ای است که درآن روابط یک سویه در حوزه سیاسی حاکم است. در این جریان ساده ارتباط پیام مستقیماً بین دو طرف مبادله می شود و به وسیله انتقال نیازی نیست.
2. مدل لاسول: در این مدل با عناصر تشکیل دهنده فرایند ارتباط سیاسی آشنا می شویم. این عناصر عبارتند از: (چه کسی چه می گوید برای چه کسانی با چه وسیله ای و با چه تأثیری) که در این مدل اداره کنندگان رسانه ها محتوای پیام ها و تاثیر بر مخاطبان اهمیت اصلی را دارند.به عقیده لاسول اطلاعات در مسیری یک طرفه از جانب ارتباط گر به مخاطب جریان دارد.
3. مدل پیر شفه: عنصر واسطه دارای اهمیت است منظور از عنصر واسطه: رسانه،ارتباط گران و خبرنگاران هستند. عنصر واسطه سعی می کند میان قدرت، دولت، رهبران سیاسی و مردم قرار گیرد.عنصر واسطه را با توجه به دوری و نزدیکی به دولت می توان به 3 گروه تقسیم کرد:
1- عنصر واسطة مردمی 2- عنصر واسطة دولتی 3- عنصر واسطة مستقل
ارتباطات در جامعه به یک ذوزنقه شبیه است که در هر بخش آن گروهای مختلف اجتماعی قرار دارند. دولت سعی دارد خود تصمیماتی را بگیرد و مردم سعی دارند دخالت بیشتری در تصمیمات داشته باشند ارتباط گران در این میان واسطه اند و نقش جلوگیری از فشار طرفین را دارند.
4. مدل دروازه بانی: در این مدل که اولین با توسط کورت لوین مطرح شد انتقلا اخبار واطلاعات به وسیله گزینشگران یا دروازه بانان متعدد انجام می شود.
X← نشانه هر رویداد و واقعه در محیط اجتماعی است که در مورد آنها از طریق رسانه ها ارتباط صورت می گیرد.
A← نقش مبلغ و حمایتی دارد و اشاره دارد به افراد و سازمانهایی که دربارة x حرفی برای گفتن دارند.a می تواند یک سیاستمدار تبلیغاتگر یا منابع خبر باشد.
C← یک سازمان رسانه ای یا افراد داخل آن سازمان است که x ها (وقایع مختلف) را مستقیماً و یا از طریق a دریافت می کند.
B← یعنی گروه مخاطبان نیز کار گزینش گری را ارائه می دهند و در میان اخبار ارائه شده با توجه به نیازهای خبری خود گزارش می کند.
5. مدل مارپیچ سکوت: الیزابت نوئل نیومن در سال 1974 این مدل را ارائه کرد. در این مدل به تأثیر قدرتمند رسانه ها اشاره شده است. او استدلال می کند که 3 ویژگی وسایل ارتباط جمعی یعنی تراکم، فرا گیر بودن و هم صدایی در ایجاد اثرهای قومی بر افکار عمومی تأثیر دارند. عامل دیگری که در این مدل تأثیر گذار هستند مارپیچ سکوت می باشد افراد سعی می کنند تعیین کنند که دربارة موضوع مورد بحث:
1- آیا در اکثریت قرار دارند یا نه.
2- سپس می کوشند که تعیین کنند که آیا تغییر افکار عمومی در جهت موافقت با آنها ست یا خیر.
اگر احساس کنند در اقلیت قرار دارند گرایش پیدا می کنند که دربارة موضوع سکوت کنند. اگر هم فکر نند تغییر افکار عمومی در جهت فاصله گرفتن از آنهاست باز هم گرایش پیدا می کنند که سکوت کنند. در این میان نقش رسانه ها ی جمعی بسیار مهم است.
چون مرجعی هستند که افراد برای پیدا کردن توزیع افکار عمومی به آنها توجه می کنند. در واقع رسانه های جمعی عقیده قالب را بیان می کنند و همراه با آن فقدان حمایت میان فردی از عقاید اقلیت باعث ایجاد مارپیچ سکوت می شود. به طوری که تعداد زیادتری از افراد یا عقیده قالب را بیان می کنند و یا از اظهار عقیده خودداری می کند.
در سال 1991 مطالعات لاسورسا نشان داد که اظهار نظر سیاسی یه تنها تحت تأثیر تصور شخصی از فضای عقیده است بلکه متغیرهای دیگری همانند سن، تحصیلات، درآمد، علاقه فرد به سیاست و اطمینان فرد نیز تأثیر گذار است. نتایج او نشان می دهد که مردم در برابر عقیده قالب به اندازه ای که نیومن ناتوان نیستند و تحت شرایطی یاین امکان وجود دارد که بتوان در برابر مارپیچ سکوت مبارزه کرد.
6. مدل دادوستد: در این مدل ارتباطات همانند دادوستد تصور می شود و همواره ارتباط گران در وضعیت تازه ای قرار می گیرند. جریان انتخابات به خوبی کاربرد این مدل را نشان می دهد کاندیده های بیشتر وعده می دهند تا بتوانند آرا بیشتری را کسب کنند.
7. مدل تبلیغاتی(چامسکی): در این مدل هدف این است که مردم جلب شوند تا کالا یا خدماتی را خریداری کنند و از این خرید خود خشنود باشند. در واقع رسانه ها واقعیت قالبی می سازند و بعد نظارت می کنند که آیا در جامعه طبق این الگو عمل می شود یا نه؟ در این مدل سعی بر جذب نخبگان است چون تصور این است که با جذب آنها تأثیر واقعی صورت می گیرد و دیگران نیز تبعیت خواهند کرد.
7. مدل مکعبی: درسال 1968 به وسیله پکر مطرح شد. از دید او مجموعه فرایندهای ارتباطی همانند مکعب است که از مکعبهای کوچکتر ساخته شده است و هریک از این مکعبها نقش اطلاعاتی معینی را دارند که می توانند همسایه خود را تحت تأثیر قرار دهد. پکر در این مورد پیچیده بودن باورنکردنی ارتباط را به عنوان یک فرا گرد متغیر که دائم در حال تغییر گوناگونی ارائه پیام را نشان داده است علاوه بر این از دید او تفاوتهای فردی نیز در دریافت پیام ها موثرند. بعضی افراد می توانند مقدار زیادی از اطلاعات را درک کند در حالی که گروهی از مردم با بسیاری از اطلاعات بیگانه اند.
3-1 نظریه تزریقی(گلوله جادویی):
اساس این نظریه بر قدرت نامحدود پیام استوار است و بر این عقیده است که اگر پیام خوب و قوی ارائه شود بیشترین تاثیر را بر مخاطب دارد. در این نظریه مخاطب بسیار منفعل در نظر گرفته می شود. به ارتباطات میان فردی توجه نمی شود و هدف ایجاد نظم وپیوستگی اجتماعی در کوتاه مدت است. در این راستا به عواملی چون تحریک احساسات و عواطف متوسل می شود.
نقد نظریه تزریقی:
1- ارتباطات میان فردی را نادیده می گیرد.
2- تاثیر پیام های ارتباطی ناپایدار و گذرا است. یعنی این نظریه بیشتر به دنبال تاثیرات کوتاه مدت است.
3- به تکرار پیام تاکید کرده است ولی باید توجه داشت در مواردی تکراری ممکن است به ضرر ارتباط گر(فرستنده) باشد.
4- این نظریه شاید تنها در جوامعی که کثرت وسایل ارتباطی وجود ندارد یعنی در صورت عدم تنوع رسانه ای شاید بتواند موفق باشد زیرا مخاطب پیام های متناقص و متفاوت را از رسانه های مختلف دریافت نمی کند.
4-1 نظریه استحکام یا تاثیر محدود:(Limited Effect Theory)
این نظریه به وسیله لازار سیفلد و برسلون در اواخر دهه1940 مطرح شد. طبق این نظریه پیام های ارتباطی قادر نیستند تغیرات بنیادی در عقاید و رفتار افراد به وجود آورند ولی می توانند به صورت محدود به آنها استحکام بخشند پس برای تاثیرگذاری باید زمینه قبلی وجود داشته باشد. برعکس نظریه تزریقی در این نظریه مخاطب پویا درنظر گرفته می شود. این نظریه به پارامترهایی نظیر سن، شغل، خانواده، تحصیلات و... اهمیت زیادی می دهد. در حقیقت طبق این نظریه نقش رسانه ها بازسازی زمینه های شناختی و نگرش افراد است نه ساختن نگرش جدید.
رهبران افکار نیز در مرحله انتقال پیام بر روی آن تاثیر می گذارند.خارج شدن یک پیام از حالت یک پارچه و طراحی پیام های متنوع برای مخاطبان مخالف و پیدایش نشریات تخصصی از پیام های ظهور این نظریه است.
نقد نظریه استحکام:
1- نقش رهبران افکار را بسیار افراطی بررسی می کند.
2- نقش رسانه ها را فقط به تحکیم نظریات، عقاید و نگرش موجود محدود می کند و نقش آنها را در تغییر نگرش نادیده می گیرد.
5-1 نظریه استفاده و رضایتمندی یا نیازجویی:Uses & Gratification Theory))
این نظریه می گوید مخاطب بر اساس نیاز خود به محتوای رسانه شکل می دهد. در این نظریه مخاطب آغازگر ارتباط است. مخاطب فعال است. رقابت رسانه ها برای تامین نیاز مخاطب الزامی است و مخاطب برای تامین نیاز خود آگاهانه رسانه مورد نظر را انتخاب می کند.
نقد نظریه استفاده و رضایت مندی:
1- تاثیر رسانه ها را در ایجاد و تامین نیاز نادیده می گیرد.
2- عنصر فرستنده را از فرایند ارتباط کنار می گذارد و به صورت افراطی به مخاطب توجه می کند.
6-1 نظریه برجسته سازی:(Agenda Setting Theory)
این نظریه می گوید رسانه ها در انتقال پیام نوعی اولویت یا برجسته سازی به وجود می آورند. رسانه ها اگرچه شاید نمی توانند تعیین کنند که مخاطب چگونه فکر می کند اما می تواند مشخص کند که به چه فکر می کند. در واقع مسئولیت جهت دهی به افکار مخاطب با رسانه است. یعنی تاکید موضوع در رسانه باعث برجسته شدن آن در ذهن مخاطب می شود.
نقد نظریه برجسته سازی:
1- باید توجه داشت در تعیین اولویت ها زمینه ها و ساختارهای اجتماعی نیز تاثیر گذار هستند در حالی که در برجسته سازی تعیین اولویتها صرفاً به مخاطب نسبت داده می شود.
2- در بسیاری موارد توجه تفاوت به اینکه چگونه فکر کنیم و اینکه به چه فکر کنیم مشکل و ناممکن است.
7-1 نظریه شکاف آگاهی:(Knowledga Gap Theory)
به همراه افزایش انتشار اطلاعات توسط رسانه های جمعی بخشهایی از جمعیت که پایگاه اجتماعی، اقتصادی بالاتری دارند بیشتر و سریعتر از بخشهایی که پایگاه پائین دارند اطلاعات را کسب می کنند و در نتیجه شکاف آگاهی میان این 2 بخش به جای کاهش افزایش می یابد.
8-1 نظریه وابستگی:
تعریفی که این نظریه از مخاطب ارائه می دهد مجدداً او را منفعل فرض می کند چون معتقد به یک رابطه 3 گانه بین رسانه، جامعه و مخاطب است. این رابطه 3 گانه تحرک و پویایی مخاطب را در مقابل رسانه از او می گیرد چون مخاطب به رسانه ها وابسته می شود. هرچه نیازها بیشتر باشد میزان وابستگی بیشتر می شود و متعاقب آن تاثیر رسانه ها بر رفتار و نگرش مخاطب بیشتر می شود.
در واقع رسانه ها می توانند وابستگی ایجاد کنند و از آن بهره برداری کنند. میزان این وابستگی از شخصی به شخصی دیگر و گروهی به گروه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است.
نقد نظریه وابستگی:
نادیده گرفتن ویژگیهای فردی و ارتباطات میان فردی.
9-1 کارکردهای سیاسی وسایل ارتباط جمعی:
1- کسب اطلاعات سیاسی: یعنی مردم اطلاعات سیاسی مورد نظر را از رسانه ها دریافت می کنند.
2- کمک به جامعه پذیری سیاسی: جامعه پذیری سیاسی یا اجتماعی شدن سیاسی فرایندی است شامل شناخت فرد درباره نظام سیاسی، موجودیت و کارکرد آن و احساسی که فرد نسبت به نظام پیدا می کند از قبیل وفاداری، حس درک مسئولیت و این جامعه پذیری سیاسی در سراسر زندگی فرد ادامه دارد. یکی از عوامل دخیل در جامعه پذیری سیاسی رسانه است.
3- یک دست یا هماهنگ کردن افکار عمومی: در عصر حاضر همراه با گسترش وسایل ارتباط جمعی افکار عمومی و مسائل پیرامون آن به یکی از مباحث اصلی رسانه ها منجر شده است. امروزه کمتر قدرتی است که به افکار عمومی توجه ویژه ای نداشته باشد.
10-1 ویژگیهای تبلیغ موفق:
تبلیغ سیاسی زمانی موثر و موفق است که ویژگیهای زیر را داشته باشد:
1- نیاز شناسی و نیاز سنجی: انسان تمایل به برآورده شدن نیازهای خود دارد بنابراین در هر تبلیغی که نیازهای بیشتر انسان را فراهم کند به آن تبلیغ گرایش بیشتری پیدا می کنند.
2- روشنگری نسبت به آینده: یعنی با استفاده از داده های زمان حال نمای مناسبی برای آینده ترسیم شود.

3- ارزش ها: ارزشهای تبلیغ باید متناسب با آرمانهای مخاطب باشد.
4- مرغوبیت و مطلوبیت بودن: تبلیغ باید مرغوب باشد تا بتواند در عرصه تبلیغات حضور یابد.
5- رقابت و برتری: هر تبلیغی که نسبت به دیگران برتری داشته باشد می توانند به رقابت با سایر تبلیغات بپردازد.
11-1 ضد اطلاعات یا ضد تبلیغ:
به 2 صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام می شود. از روش مستقیم وقتی استفاده می کنند که با پنج مستند و قوی داشته باشند در این روش به اتهامهای وارد شده با مدارک محکم پاسخ داده و رفع اتهام می کنند مثل فرستادن مجروحین بمبهای شیمیایی به اتریشی یا آلمان برای مداوا و هم برای اثبات اینکه عراق طی جنگ علیه ایران از صلاحهای شیمیایی استفاده کرده است.
ضد اطلاعات غیر مستقیم← وقتی مدارک قوی برای رفع اتهام در دست نباشد از روش غیر مستقیم استفاده می کنیم در این روش با پاسخهای تدریجی، ابتکاری و ابداعی قضیه را دنبال کرده و اذهان عمومی را به تدریج روشن می سازند. به طور مثال زمانی که از جانب غربی ها به همکاری با طالبان محکوم شدیم با انتشار سخنانی مبنی بر مخالفت ایران با طالبان و بیان کشته شدن دیپلمات های ایرانی در فرار شریف سعی می کنیم تاثیر اطلاعات داده شده را خنثیر کنیم.
12-1 ویژگیهای منبع پیام:
به طور کلی 3 ویژگی برای منبع پیام در نظر گرفته می شود:
اعتبار، جذابیت،قدرت.
اعتبار منبع پیام: در نزد مخاطبان بر اساس 2 ویژگی تخصص و اعتقاد افزایش می یابد. اعتبار افراد هنگامی نزد مخاطب بیشتر می شود که در خصوص موضوع بحث اطلاعات زیادی داشته باشد. ما پیش بینی یک سیاستمدار را در مورد آینده کشورمان بیشتر می پذیریم تا فردی را که تخصص در کشاورزی داشته باشد و در خصوص آینده سیاسی کشور نظراتی ارائه دهد. قابلیت اعتماد به یک منبع هنگامی افزایش می یابد که ظاهراً سعی نداشته باشد ما را تحت تاثیر قرار دهد.
جذابیت منبع پیام: از 2 ویژگی همانندی و آشنایی ناشی می شود. منبع پیام باید مخاطب خود همانندی داشته باشد تا جذابیت او افزایش یابد. این هماهنگی می تواند ایدولوژیک از لحاظ فکری و عقیدتی به لحاظ پایگاه اجتماعی، محل سکونت، شغل، سن و جنس و ... باشد. به طور مثال زمانی که سخن از احقاق حقوق زنان است سخنرانی یک زن می تواند تاثیر گذارتر باشد. یا در اتحادیه های کارگری سخنان یک کارگر تاثیرگذارتر از یک کارفرما است.
آشنایی با مخاطب می تواند چهره به چهره و یا از طریق مسائل ارتباط جمعی باشد. اگر منبع مورد نظر خصوصیات منحصر به فردی داشته باشد برای مخاطب جذابیت می یابد.
قدرت منبع پیام: سومین ویژگی است که ناشی از موقعیت اجتماعی فرد است که معمولاً اکتسابی بوده و اختیاراتی به منبع ارتباطی می دهد و باعث می شود که او توانایی کنترل و هدایت افراد را داشته باشد.
13-1 شایعه:
میزان موفقیت و ضریب نفوذ شایعه برابر است با:
ابهام× اهمیت= میزان موفقیت و ضریب نفوذ شایعه
14-1 انواع شایعه:
1- شایعات آتشین: یکباره شکل می گیرند. تمام جامعه را تحت شعاع قرار می دهند و اثری کوتاه مدت دارند.
کاربردش← بیشتر در زمان جنگ است مثل اعلام کشته های دشمن با اعداد نجومی.
2- شایعات خزنده:مرحله به مرحله مسیر شایعه در ذهن افراد جامعه طراحی می شود. دراز مدت تر از شایعات آتشین است. پیچیدگی بیشتری دارد. ← مثل اعلام مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر (اطلاعات مورد نظر را بخواهد تیکه تیکه بدهد.)
3- شایعات دلفینی: آن نوع از شایعات که به تناسب زمان آشکار می گردند و بلافاصله پس از تاثیر گذاری مدتی پنهان می گردند و دوباره با ایجاد زمینه خود را آشکار می کنند و زمان مشخصی ندارند← مثل قتلهای زنجیره ای← که زمینه آماده می شود تا اصلاح طلبان کوبیده شوند. یا مثل حوادث کوی دانشگاه.
15-1 تعریف احزاب:
گردهمایی گروهی از مردم که دارای عقاید مشترک و تشکیلات منظم هستند و با پشتیبانی مردم برای بدست آوردن قدرت سیاسی از راهای قانونی مبارزه می کنند. احزاب ستون فقرات دموکراسی هستند. قبل از ظهور احزاب و گروهای سیاسی تسلط بر قدرت انحصاری و تصرف افکار عمومی از آن دولت و حکومت بود.
شکل گیری احزاب سیاسی در یک فرایند تاریخی امکان پذیر گشت که از یک سو ریشه در باورهای مشارکت جویانه و حرکتهای ازادی خواهانه توده های مردم در مقابل حکومتهای خودکامه و از دیگر سو مدیون توسعه اقتصادی و گستر
16-1 تاریخچه ارتباط سیاسی
از لحاظ تاریخی، كهن‌ترین پژوهش‌ها در زمینه‌ی ارتباطات سیاسی متعلق به اندیشمندان یونان باستان است؛ كه "گورجیاس" اثر معروف افلاطون در رأس آن‌ها قرار دارد. این كتاب، كه افلاطون نام یك سوفیست را بر آن نهاده است و درباره‌ی فن سخنوری برای دست‌یابی به قدرت، نوشته شده است، این موضوع را با قلمی نقّاد، مورد بررسی قرار می‌دهد. اثر دیگر این عرصه را می‌توان كتاب "شاهزداده"، متعلق به نیكولو ماكیاولی، سیاستمدار و متفكّر ایتالیایی دانست؛ كه وی در این كتاب، به تشریح قدرت‌های سیاسی و چگونگی حفظ آن پرداخته و شرارت حاكمان را لازمه‌ی بقای حكومت قلمداد كرده است. اما از قرن شانزدهم تا هیجدهم، در اثر تحوّلات عظیم اجتماعی، نظیر فعالیّت مطبوعات، چارچوب زندگی و روشنفكری درهم ریخت.
در این دوران، اندیشمندانی مانند توماس هابز، جان لاك و ژان ژاك روسو، نظریات جدیدی را در مورد آزادی‌های سیاسی عرضه كردند. تحوّلات اقتصادی و جنبش‌های سیاسی نیمه دوم قرن هیجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم، شئون مختلف زندگی سیاسی اجتماعی را درهم نوردید و در آن‌ها تزلزل و اضطراب پدید آورد و سبب نظریه‌پردازی‌های سیاسی مهمی شد. در چنین شرایطی است كه نوشته‌های افرادی مثل كارل ماركس و جان استوارت میل و ... شكل می‌گیرد. در همین دوران اثر معروف دیگری از استوارت میل تحت عنوان "نظام منطق"، كه كتابی است در زمینه ارتباطات سیاسی، منتشر می‌شود. كتاب دیگری كه در زمینه‌ی ارتباطات سیاسی نوشته شده "چه باید كرد" لنین است؛ كه در آن توسعه وسایل ارتباط جمعی را عاملی می‌داند، كه به‌وسیله آن می‌توان به نظام اجتماعی به‌عنوان پدیده‌ی عصر جدید تسلط پیدا كرد.
با آغاز قرن بیستم، پژوهشگران زیادی در كشورهای مختلفی مثل آمریكا، انگلستان، شوروی و آلمان، از طریق روش تحلیل محتوا، سخنرانی‌های عمومی و سیاسی و به‌طور كلی تمام پیام‌های سیاسی را مورد بررسی قرار دادند. در سال 1930، هارولد لاسول، از روش تحلیل محتوا برای مقایسه‌ی تبلیغات سیاسی و نتایج آن، در زمان و مكان‌های مختلف استفاده كرد. "لاسول" و "لیتز" در سال 1940 با كمك یكدیگر، تئوری‌های تحلیل محتوا و روش‌های آن‌را تدوین كرده و در زمینه‌ی تبلیغات سیاسی به‌كار گرفتند. "پل لازار اسفلد" نیز در جریان انتخابات ریاست جمهوری 1940 ایالات متحده آمریكا، در جریان یك بررسی، سعی كرد تا عوامل مؤثر در تصمیم‌گیری رأی دهندگان حوزه انتخاباتی "اری" در ایالت "اوهایو" را مشخص سازد. از آن تاریخ به بعد، بررسی در زمینه ارتباطات سیاسی متداول شد كه از آن جمله می‌توان به آثار اولیه‌ی "كارل دویچ" درباره‌ی "مدلهای ارتباطی در علوم اجتماعی" و "ملّی‌گرایی و ارتباطات جمعی" و "جامعه سیاسی در سطح بین‌المللی" اشاره كرد.
بدین ترتیب، از جنگ‌ جهانی دوم تاكنون، پژوهش در مورد ارتباطات سیاسی در سطح ملّی و بین‌المللی توسط افرادی مثل "لوسین پای"، "دانیل لرنر"، "ریموند بوئر"، "گابریل آلموند" و ... بالا گرفت و تا آن‌جا پیش رفت، كه امروزه ارتباطات سیاسی به‌عنوان یكی از دروس رشته ارتباطات و علوم سیاسی به‌حساب می‌آید.
بخش دوم: ارتباطات سياسي و وظايف رسانه ها
ارتباطات سياسي و وظايف رسانه ها
در دوره معاصر، ارتباطات فعاليتهاي مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي را در بر مي گيرد و در اين ميان با پيچيده تر شدن و گسترش جوامع اهميت ارتباطات در بعد سياسي نيز روزافزون مي گردد تا حدي که بايد گفت در شرايط فعلي ارتباطات مايه اصلي زندگي سياسي است و بدون بهره گيري از وسايل ارتباطي و رسانه هاي گروهي نظام هاي سياسي قادر به نظم بخشيدن در جامعه و شريک ساختن مردم در زندگي سياسي نيستند. همچنين اعضاي جامعه براي ايفاي نقش فعال، شرکت در انتخابات و ارتباط متقابل با سياستمداران به رسانه هاي جمعي نيازمندند.
در ارتباط سياسي آنچه اهميت دارد تاثير بر رفتار است، ارتباط گر سياسي که در اين نوع ارتباط به طور عمده سياستمدار است سعي مي کند با بهره گيري از ابزار مختلف ارتباطي و کاربرد قوانين و تکنيک هاي لازم بر مخاطب تاثير گذارد و وي را همواره هماهنگ با برنامه ها و ايده هاي خود ساخته و با کسب نفوذ و جلب افکار و آرا» عمومي مردم، موقعيت خود را تحکيم بخشيده و به گسترش دايره قدرت خود بپردازد.
1-2 ماهيت ارتباط سياسي
جامعه مجموعه اي از افراد است که در محيطي مشترک زندگي مي کنند و نهادها، فعاليتها و منافع مشترکي دارند، اما اگر به هيچ ترتيبي با يکديگر ارتباط برقرار نکنند، حتي نمي توانند از منافع مشترک خود آگاه شوند; چه رسد به اينکه بخواهند اقدام مشترک هدفمندي انجام دهند. اغلب گفته مي شود که اساس سياست، اشکال مختلف ارتباط به ويژه گفتگو است که نماد تعامل اجتماعي ميان افراد است.
ارسطو خويشاوندي طبيعي سياست و ارتباط را به رسميت مي شناسد و محل پيوند اين دو حوزه را "علم بيان " مي داند.
وي در "علم بيان " خود اهميت گفتگو و اشکال مختلف ارتباط اقناعي را به شکل منظمي تجزيه و تحليل مي کند. از نظر او ارتباط يعني "جستجوي کليه امکانات براي اقناع " و اين عبارت امروزه هم محور اصلي ارتباط سياسي را شکل مي دهد. بالغ بر دو هزار سال است که سياست و ارتباط، همواره دست در دست يکديگر امور گوناگون ازجمله حوزه سياسي را زير پوشش خويش داشته اند، زيرا اين دو قسمت هاي ضروري طبيعت سرشت انسان را نشان مي دهند.
امروزه برخي پژوهشگران، ازجمله ديويد ال سوانسون ثابت کرده اند که ارتباطات سياسي آشکارا از قلمروي تعريف شده اوليه و نهادي خود فراتر رفته است و پرسش هاي مربوط به اين رشته آنقدر توسعه يافته که نظريه هاي اقتصادي و مطالعات فرهنگي را نيز دربرگرفته است.
همچنين بسياري از پژوهشگران علوم انساني، ارتباطات را نه تنها محور اصلي مبارزات سياسي نوين بلکه اساس معرفت شناسي آن مي دانند و عقيده دارند که بدون ارتباطات، مبارزه سياسي آگاهانه اي صورت نمي گيرد.
با بهره گيري از تعاريف و ديدگاه هايي که پژوهشگران درخصوص ارتباط سياسي ارايه داده اند مي توانيم بگوييم ارتباط سياسي يعني ارتباط هدفمند يا هدفدار درباره سياست. که شامل موارد زير است:
1- همه شکل هاي ارتباطي که براي کسب هدف هاي معين زير نظر سياستمداران و ديگر عاملان يا بازيگران سياسي قرار دارند.
2- همه شکل هاي ارتباطي درباره بازيگران سياسي و فعاليت هاي آنان مثل گزارش هاي خبري، سرمقاله ها و همه شکل هاي مباحثه رسانه اي که سياست را دربرمي گيرد.
3- همه شکل هاي ارتباطي که افراد غيرسياسي مانند راي دهندگان و نويسندگان روزنامه ها براي بازيگران سياسي ارسال مي کنند.

2-2 عناصر ارتباط سياسي
هر ارتباطي از سه عنصر اساسي فرستنده، پيام و گيرنده پيام تشکيل شده است. در ارتباط سياسي نيز اين عناصر عبارتند از: فرستنده يا پيام دهنده (بازيگران سياسي، سازمانها و احزاب سياسي)، وسيله ابزار ارتباطي (رسانه ها) و پيام گيرنده (شهروندان) پيام مورد نظر و واکنش و منظور خواسته شده از سوي پيام دهنده.
پيام دهنده: هر فرد يا گروهي که به منظور تاثيرگذاري بر قدرت سياسي و خط مشي دولت اقدام کند يک پيام دهنده سياسي است. انواع اصلي چنين پيام دهندگاني در جوامع سياسي مدرن، احزاب و سازمانهاي سياسي هستند. همچنين روابط عمومي هاي سازمان هاي دولتي و غيردولتي نيز در پي تاثيرگذاري بر افکار عمومي جامعه اند.
پيام: پيام دهندگان فرآيند ارتباط و اقناع را با ارسال پيام آغاز مي کنند. هر پيامي از نمادهاي مختلف کلمه، تصوير، صدا و حرکت دست و صورت و... تشکيل شده است و پيام دهندگان مي کوشند به ياري آنها افکار و آرا» خود را به ذهن دريافت کنندگان مورد نظر منتقل کنند.
گيرنده پيام: دريافت کننده پيام فرد يا گروهي است که از پيام پيام دهنده آگاه مي شود چه مستقيم و چه غيرمستقيم. در اين مورد (ارتباط سياسي) به طور عمده منظور گستره جمعيتي جامعه يا شهروندان است.
ابزار ارتباطي: پيام دهندگان ناگزير بايد از رسانه ها استفاده کنند و راهي را براي انتقال پيام هايشان به مخاطبان بيابند راه هاي مختلفي ازجمله گفتگوي خصوصي و چهره به چهره براي انتقال پيام وجود دارد ازجمله مباحثات و گفتگوهاي سياسي. ولي در ارتباط سياسي سروکار پيام دهندگان و کنشگران سياسي عمدتا با رسانه هاي گروهي و ارتباطات جمعي است تا بدين وسيله بتوانند بر مخاطبان گسترده تاثيرگذاري نمايند.
3-2 جايگاه ارتباطات سياسي در جامعه
ارتباط سياسي يک نوع ارتباط اقناعي است. در اين نوع ارتباط هدف مشخصي در نظر است و پيام به صورت ويژه ارسال مي شود. هدف از ارتباطات سياسي ايجاد نظم در جامعه است.
همچنين ارتباطات سياسي به وظيفه نظام سياسي در فراهم آوردن اطلاعات براي توجه ملت به قوانين زندگي سياسي اشاره مي کند; اينکه چرا و چگونه مردم يک جامعه بايد رفتار نمايند و به حمايت از نظام و حاکميت ادامه دهند.
اين ارتباطات همچنين اطلاعات دريافتي از ملت يا بازخوردي که به درخواست ها و حمايت ها مربوط مي شود را نيز دربرمي گيرد. بنابراين بدون ارتباطات کليه جوانب فعاليت سياسي باز خواهد ايستاد.
ارتباطات در سطح ملي، پايتخت سياسي را به پايتخت فرهنگي تبديل مي کند، مرکز و هويت ملي به وجود مي آورد. با ايجاد وحدت ملي از ناهماهنگي ها و درگيري هاي قومي، نژادي، زباني، مذهبي و سياسي کاسته مي شود.
نقش ارتباطات در ايجاد و حفظ وحدت ملي نقشي غيرقابل انکار و بسيار مهم است. امروزه حکومت ها از وسايل ارتباطي در ايجاد حساسيت هاي مشترک، شادي ها و يا نگراني هاي عمومي و همبستگي هاي ملي سود مي برند.
براي حکومت هيچ چيزي بالاتر از روحيه قوي ملي در کشور نيست، اين روحيه و آمادگي صرفا از طريق ارتباطات سياسي و آماده سازي ذهنيت مردم توسط دست اندرکاران حکومت و رجال سياسي قابل حصول است. بطور طبيعي ملتي که احساس يکپارچگي و همبستگي ملي کند به سرنوشت مشترک خويش پايبند خواهد بود و در اين صورت کمتر خطر پراکندگي و درگيري هاي قومي و نژادي وجود خواهد داشت و درنتيجه حاکميت جامعه از اقتدار و اطمينان بالاتري برخوردار خواهد بود.
بطور کلي پيوند نزديک تر مردم و ارتباط بيشتر آنها با رسانه ها مويد مشارکت بيشتر سياسي اجتماعي مردم است.
4-2 نقش و وظايف رسانه ها در ارتباطات سياسي
رسانه هاي اطلاعاتي و خبري واسطه اصلي ميان سياستگذاران و توده مردم اند. رسانه ها توده ها را بسيج مي کنند تا انديشه هاي جديد و تکنيک هاي مدرن را بپذيرند.
وظيفه دشوار رسانه هاي گروهي اين است که ساختار سياسي با ثبات و پايداري را بنا کنند که در آن ساختار، محيط اجتماعي همگون و شايسته اي پديد آيد و آن نيز به گسترش توسعه ملي سرعت دهد.
در اين ارتباط دو وظيفه متفاوت براي رسانه هاي گروهي عبارتند از:
1- متحد کردن همه مردم کشور
2- تشويق و واداشتن آنان به مشارکت در طرح هاي توسعه ملي
اکثر انديشمندان وسايل ارتباطي يک سياست جمعي نيرومند را پيش شرطي براي نوگرايي و توسعه ملي مي دانند. البته در کشورهاي جهان سوم نقش رسانه هاي گروهي بر جريان يک سويه ارتباطات از سمت دولت، که مسئوليت طرح و اجراي پروژه توسعه ملي را برعهده دارد استوار است.
رسانه هاي گروهي به پيدايش رهبران جديدي کمک مي کنند که مساله ميآفرينند و از نظر ايدئولوژيک متصدي توسعه ملي مي شوند.
بين توسعه اقتصادي و ارتباطات همگاني رابطه اي مستقيم وجود دارد و رسانه هاي گروهي نيروي محرکه در روند توسعه يک جامعه اند.
يکي از وظايف رسانه ها اين است که واقعيت هاي سياسي و اجتماعي را به درستي به تصوير بکشانند. ايفاي نقش وجدان جمعي مستلزم اين است که رسانه ها بتوانند تمام نظام اجرايي را نقد کنند، زيرا انتقاد سازنده با رفع خطا و اجراي درست امري سازنده است.
نقش رسانه ها هدايت و تاثيرگذاري بر افکار عمومي، ساختن ايدئولوژي و فرهنگ توده اي، پرورش شهرونداني نقاد و ايجاد همبستگي اجتماعي در جامعه اي باز و کثرت گرا مي باشد.
البته، نقش رسانه ها علاوه بر آموزش و اطلاع رساني، تفريح و سرگرمي هم هست، ولي بايد توجه داشت که نقش سرگرم کننده ارتباطات به آن حدي نرسد که جامعه را غيرسياسي کرده و آنها را از توجه به سرنوشت خويش بازدارد. کاري که امروزه بسياري از وسايل ارتباط جمعي به ويژه در غرب انجام مي دهد و در واقع بزرگترين تاثير منفي را دارد.
درنتيجه رسانه ها از طريق برجسته سازي، بر نگرش ها، باورها و ارزش هاي خاصي تاکيد مي کنند و تصور و ادراک ما را از واقعيت، شکل مي بخشند.
بخش سوم: اینترنت و ارتباطات سیاسی
1-3 نقش ارتباط الکترونیکی در ارتباطات سیاسی:
ارتباطات سیاسی، انتقال اطلاعات سیاسی از یک بخش نظام سیاسی به بخشی دیگر و میان نظام‌های اجتماعی و سیاسی است و در این میان، فناوری‌های نوین ارتباطی مؤثرترین و کارآمدترین مجرای انتقال این اطلاعات هستند؛ اطلاعاتی که به شهروندان توانایی فهم و درک رویدادها و روندهای سیاسی و تصمیم‌گیری برای اتخاذ بهترین مشی سیاست‌ورزی و کنشگری را می‌دهد. تحقق دموکراسی به میزان توانایی مردم به داوری دربارة مشی سیاسی نمایندگانی که می‌خواهند داشته باشند و نیز به داوری آن‌ها درباره این که آن نمایندگان به وعده‌هایی که می‌دهند عمل می‌کنند یا نه، بستگی دارد. امکان این داوری‌ها در وهله نخست بستگی به اطلاعات و اخبار و در وهله دوم به دانش، فرصت و مهارت تبدیل این اطلاعات به یک ارزیابی معتبر دارد.

هر کس که امروز دغدغة ترویج «دموکراسی» را دارد باید به راه‌های تازه‌ای برای تشویق گفت‌وگو و تبادل نظر میان شهروندان و ساختن پل‌های ارتباطی میان حاکمان و شهروندان بیندیشد. فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی در این خصوص حائز اهمیت اند. این فناوری‌ها ابزارهایی هستند که می‌توانند راه‌های نوینی به سوی گشودگی و گفت‌وگو و تحقق دموکراسی نیرومند بگشایند.

به باور بسیاری از اندیشمندان، حوزه عمومی جدیدی از دموکراسی ارتباطی- الکترونیکی به واسطه فناوری‌های نوین اطلاعاتی به وجود آمده است. لذا کسانی که به حوزه‌های سیاسی و فرهنگی آینده علاقه‌مند هستند باید از نقش مهم حوزه‌های عمومی جدید آگاه باشند و در این حوزه‌ها فعالیت کنند.

می‌توان حیات‌بخش بودن و معتمد بودن دموکراسی ارتباطی- الکترونیکی را در شکل جدید حوزه‌های عمومی و فضای ارتباطی- الکترونیکی نشان داد. چنین فضایی بسیار مشارکتی‌تر از فضای تلویزیونی و نیز صنعت فرهنگ رسانه‌ای است. این فضای ارتباطی- الکترونیکی متنوع‌تر و سرزنده‌تر از فضاهای فرهنگی ـ عمومی معاصر است.

با این تفاسیر به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین کانون‌ها و قلمروهای فعالیت فناوری‌های نوین ارتباطی بویژه اینترنت، قلمرو ارتباطات سیاسی و بویژه انتخابات و مبارزات انتخاباتی است.
2-3 نقش اینترنت در ارتباطات سیاسی:
اینترنت با دارا بودن ویژگی‌هایی چون تعاملی بودن، جمع‌زدایی، تمرکززدایی و عدم محدودیت مکانی و زمانی، مهم ترین و تأثیرگذارترین فناوری نوین ارتباطی در عرصه ارتباطات سیاسی است که گونه‌های تأثیرگذاری آن در این عرصه را می‌توان چنین برشمرد:

1. اطلاعات و آگاهی شهروندان را افزایش می‌دهد
شهروندان با دسترسی به مجموعه‌ای بی‌نهایت از اطلاعات از طریق اینترنت می‌توانند گزینش فعالانه‌ای در حوزه سیاست انجام دهند و با گسترش مجاری دریافت اطلاعات، به اطلاعات رادیو و تلویزیون بسنده نکنند. در واقع شهروندان با گزینش و انتخاب اطلاعات، به مخاطب فعال تبدیل می‌شوند.

از آنجایی که تصمیم‌گیری آگاهانه و عقلانی در گرو داشتن اطلاعات وسیع و ارزیابی دقیق وضعیت سیاسی است، اینترنت با ایجاد و تسهیل اطلاعات، به توانمندسازی شهروندان کمک می‌کند.

2. استراتژی‌های ارتباطی کنشگران سیاسی را گسترش می‌دهد
احزاب، گروه‌ها و کاندیداها با حداقل هزینه امکان می‌یابند دیدگاه‌های خود را به اطلاع عموم برسانند و به عبارتی، تریبونی جهانی در اختیار داشته باشند. همچنین دسترسی کنشگران به مردم مستقیم است و دروازه‌بانان و گزینشگرانی که در رسانه‌هایی چون روزنامه، رادیو و تلویزیون وجود دارند، در اینترنت به چشم نمی‌خورند، لذا اخبار و اطلاعات با تحریف و دستکاری کمتری در اختیار شهروندان قرار می‌گیرد.

3. فرایند بسیج سیاسی را تسهیل می‌کند
اینترنت فرصت‌های لازم را برای افراد و گروه‌هایی که منافع مشترک دارند، فراهم می‌کند تا با پشت سر گذاشتن موانع سیاسی و جغرافیایی، به اطلاع‌رسانی و اظهار نظر بپردازند و برای حضور و عمل سیاسی، دست به بسیج سیاسی بزنند. بویژه اقلیت‌های قومی، جنسی و... می‌توانند با راه‌اندازی تشکل‌ها و اجتماعات مجازی، یک تریبون جهانی برای خود فراهم کنند و دست به واکنش بزنند. به واسطه مجاری ارتباطی اینترنتی، کنشگران سیاسی بر حاکمان و سیاستمداران و فرایند تصمیم‌گیری‌شان تأثیر می‌گذارند. به عبارتی تکنولوژی های نوین ارتباطی - اطلاعاتی به افرادی که دارای منافع مشترک هستند فرصت می‌دهد با وجود فاصله یا موانع اجتماعی، با هم در تماس باشند. انسان‌ها می‌توانند از طریق تریبون‌های جهانی مبتنی بر منافع محدود، از حصار جغرافیا یا محدودیت مکانی‌خلاص شوند.

4. بر ارتباطات درون‌سازمانی احزاب و گروه‌ها تأثیر می‌گذارد
ویژگی بارز تلویزیون این است که با تمرکز بر کادرهای مرکزی احزاب، اهمیت فعالیت‌های انتخاباتی محلی را کاهش می‌دهد. به این معنا که رده‌های پایین‌تر احزاب و گروه‌ها در محدوده‌های جغرافیایی پیرامونی و شهرستان‌ها، فرصت چندانی برای اظهار نظر و تأثیرگذاری بر فرایند تصمیم‌گیری ندارند. در نتیجه، همه چیز در حزب متمرکز می‌شود و مردم در حاشیه قرار می‌گیرند. مطالعات نقش تلویزیون در ارتباطات سیاسی نشان می‌دهد که تلویزیون اهمیت فعالیت‌های انتخاباتی محلی را کاهش داده و فعالیت‌ها را به کارکنان مرکزی حزب انتقال می دهد. این مسئله به تحرک فزاینده احزاب و حاشیه‌ای شدن توده مردم منتهی شد. ولی اینترنت این وضع را دگرگون کرد و این امکان را فراهم آورد که مردم و هواداران نسبت به آنچه رهبران احزاب و گروه‌ها انجام می‌دهند، اطلاعات بیشتری کسب کنند و ضمن اظهار نظر و مخالفت، نخبگان سیاسی را به پاسخ‌گویی وادار سازند. خلاصه این که، اینترنت قدرت را میان نخبگان و مردم توزیع و به تمرکز زدایی کمک می‌کند.

5. هزینه‌های ارتباطات سیاسی را کاهش می‌دهد
به طور سنتی، دامنه مشارکت و فعالیت در زمینه سیاسی و مشارکت‌ سیاسی به خاطر موانع زمانی، مکانی و مالی محدود بود. با ورود اینترنت، هزینه‌های ورود به حوزه عمومی پایین آمد و مبادله ایده‌ها کمتر وابسته به منابع مالی و پولی شده است. به عبارتی، احزاب و کنشگران سیاسی از طریق اینترنت و با حداقل هزینه می‌توانند با مردم ارتباط برقرار کنند. بنابراین اینترنت سطح مشارکت سیاسی را در جامعه افزایش می‌دهد.

اینترنت با تقلیل محدودیت‌های زمانی و مکانی، هزینه‌های مربوط به ریسک سیاسی را نیز کاهش می‌دهد و امکان موضع‌گیری سیاسی با خطر پذیری کمتر را فراهم می‌کند.

6. سطح تعاملات و تبادلات میان افراد را افزایش می‌دهد
اینترنت با افزایش سطح تعاملات و تبادلات سیاسی، باعث شکل‌گیری نوعی فعال‌گرایی سیاسی در جامعه می‌شود به این معنا که اعلام موافقت یا مخالفت با یک مسئله و رویداد سیاسی توسط شهروندان در فضای مجازی، احساس خوب و مثبتی از توانمندی‌ سیاسی برای این کنشگران فراهم می‌کند؛ زیرا شهروندان احساس می‌کنند آزادانه‌تر می‌توانند وارد عرصه سیاسی شوند.

اینترنت به مفهوم و حس دخالت بازیگران، حداقل به دو دلیل شدت می‌بخشد: الف. مردم احساس می‌کنند که بیش از شیوه‌های ارتباط سنتی وارد بازی می‌شوند. ب. اینترنت بر سازمان و تشکلی که آن را به کار گرفته است، احساس یک عامل کارآمد و قدرتمند را می‌بخشد که قادر است در محیط زندگی‌اش تأثیرگذار باشد. اینترنت هم‌چنین امکان شکل‌گیری هویت جمعی را فراهم می‌کند. افراد از طریق تعاملات و تبادلات مبتنی بر شبکه، درک بهتری از آنچه در آن اشتراک نظر دارند به دست می‌آورند. علاوه بر آن، اینترنت احساس تعلق به یک گروه خاص یا احساس تعلق به یک اجتماع ویژه را برای مردم فراهم می‌کند.
بخش چهارم: رابطه ی ارتباطات سیاسی با قدرت سیاسی، افکارعمومی و رسانه ها
1-4 ویژگی های ارتباطات سیاسی:
همانطورکه گفته شد، ارتباطات سیاسی ازطریق رسانه های موجود درجامعه دنبال می شود. اگرچه پیام‌های ویژه سیاسی و کانال های ویژه سیاسی ارتباطات، آشکارتر از همه در درون خود نظام سیاسی وجود دارند.
بیشترارتباطات سیاسی ازطریق کانالهای ارتباطی جامعه برقرار می‌گردند و پیام های سیاسی، به‌ویژه پیام‌های موجود در ذهن دریافت کنندگان، همیشه از پیام های دیگر تفکیک نمی شوند. برای مثال تنها مقدار محدودی از بازده رسانه‌های همگانی مخصوصاً در مورد رادیو و تلویزیون سیاسی است. اگرچه بدیهی است که نظریه پردازان "سرکردگی" مانند "گرامشی" و ساختارگرایانی مانند "آلتوسر" Altoser تعریف بسیار وسیع تری در مورد اینکه چه چیزی سیاسی است، به کار می‌برند. علاوه بر آن بسیاری از آنچه سیاسی است یا اهمیت سیاسی دارد، توسط بسیاری از اعضای جامعه لزوماً ای‌نگونه شناخته نمی‌شود. برای مثال اهمیت زیاد مسائل محیطی، اهمیت سیاسی برخی از آنها را افزایش داده است و باعث گردیده ،که بعضی دیگر که قبلاً تصورنمی شد، اهمیت سیاسی داشته باشند، سیاسی درنظر گرفته شوند. مثلاً جرم وجنایت لزوما ً سیاسی تلقی نمی گردند، تا زمانی‌که شکلی به خود بگیرند، یا به ابعادی برسند که سبب شود، اعضای جامعه احساس کنند که دولت باید برای برخورد با آن، دست به اقدام بزند.
ارتباطات سیاسی،مانند ارتباطات در زمینه‌های دیگر، هم به صورت عمودی و هم به شکل افقی عمل می کند. یعنی همیشه به صورت یک جریان دوطرفه و بطور جانبی میان افراد وگروه ها صورت می گیرد. بدین‌سان افراد و گروههای مختلف، شبکه های ارتباطات و الگوهای مشخص و متفاوتی خواهند داشت. برای مثال مقامات سیاسی، همتایان خود، اعضای بوروکراسی، طرفداران ومخالفان سیاسی خود، رهبران گروه های سیاسی، رسانه‌های همگانی و عامه مردم را هم جزء منابع و هم درزمره مخاطبان به شمارمی آورند. کانال‌هایی که آنها مورد استفاده قرارمی دهند، ممکن است شامل روابط رو در روی رسمی و غیررسمی درسطح میان فردی، روابط مستقیم وغیر مستقیم با رسانه های همگانی، گروههای فشار وعامه مردم باشد. به طورخلاصه مقامات سیاسی ممکن است، شبکه های ارتباطی گسترده ای داشته باشند، که نسبت به پدیده های سیاسی بسیار حساسند. برعکس، عامه مردم تا آنجا که به ارتباطات سیاسی مربوط می شود، اکثرا ً شبکه های بسیار محدودتری خواهند داشت، که بسیار بیشتر به رسانه های همگانی وابسته اند و به شیوه ای متناوب و چند باره عمل می کنند. ارتباطات سیاسی ازسه کانال اصلی استفاده می کند. رسانه‌های همگانی، گروه‌های فشار و احزاب سیاسی و روابط غیررسمی بین افراد وگروه ها.
رسانه های همگانی برای پخش گسترده اطلاعات سیاسی مهم هستند.و دربیشتر جوامع مهمترین منبع اینگونه اطلاعات راتشکیل می دهند و تلویزیون دراین بین مهمترین آنهاست. رسانه ها همچنین با تبلیغ عقاید افراد و گروه‌ها، در شکل‌گیری افکارعمومی ایف
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: بهنوش محتشمی