چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403

 



موضوع: چه کسی قزاق گمنام را بر ابران مسلط کرد؟(قسمت اول)

چه کسی قزاق گمنام را بر ابران مسلط کرد؟(قسمت اول) 10 سال 2 ماه ago #62296

به مناسبت چهلمین سال انتشار “یادداشت‌های روزانه ژنرال آیرون ساید”
چه کسانی قزاق گمنام را بر ایران مسلط کردند؟



آنچه از پی می آید مقاله ای از جناب آقای عبدالله شهبازی، تاریخ پژوه معاصراست که درآن، ضمن ارزیابی وثاقت دوکتاب، ماجرای برکشیدن رضاخان از قزاقی تا پادشاهی در جریان کودتای سوم اسفند را شرح داده است.

در سال 1352 کتابی به زبان انگلیسی منتشر شد با نام «شاهراه فرماندهی: یادداشت‌های روزانه سرلشکر سِر ادموند آیرون ساید، 1922-1920» ؛ که نام لرد آیرون ساید، پسر ژنرال آیرون ساید، به عنوان «ویراستار» کتاب بر آن درج شده بود.
در سال‌های پسین، کتاب فوق مورد توجه مورخان و علاقه‌مندان به تاریخ سیاسی و سیاست و مکرر مورد استناد قرار گرفته است. در نظر اول، گمان می‌رود که انتشار یادداشت‌های روزانه ژنرال آیرون ساید، در مقطع زمانی کودتای 3 اسفند 1299، رازی از رازهای بزرگ تاریخ ایران را آشکار کرده است. ولی با گذشت زمان روشن شد که این کتاب نه برای روشنگری، بلکه با انگیزه گمراه کردن ما در شناخت حقایق تاریخی تدوین و منتشر شده است.
ژنرال آیرون ساید از 4 اکتبر 1920 تا 17 فوریه 1921، کمتر از چهار ماه و نیم فرمانده قشون بریتانیا در شمال ایران (نورپرفورس) بود و در همین سمت بود که به دستور وزیر جنگ وقت بریتانیا، (سِر وینستون چرچیل)، مقدمات کودتای 3 اسفند 1299/ 21 فوریه 1921 را فراهم آورد و اندکی پیش از وقوع کودتا از ایران خارج شد.

٭٭٭
«نورپرفورس»، NORPERFORCE مخفف نام «قشون شمال ایران» ، North Persia Force قشونی است که در سال 1918 بریتانیا در شمال ایران، به منظور مقابله با انقلاب بلشویکی 1917 روسیه و حمایت از جنگ «ژنرال های سفید» علیه بلشویک‌های «سرخ» ، ایجاد کرد. این مأموریت پیش‌تر با ژنرال دنسترویل و قشون کوچک‌تر او در ایران بود که «دنسترفورس» Dunsterforce نامیده می‌شد. در 16 سپتامبر 1918 ژنرال دنسترویل به هند فراخوانده شد و سرلشکر تامسون به عنوان نخستین فرمانده «نورپرفورس» منصوب شد.

حمایت از «روس های سفید» و جنگ با بلشویک‌ها بر بریتانیا خسارت فراوان وارد کرد. هزینه این جنگ فقط در ایران سالیانه 30 میلیون پوند بود که در آن زمان رقم سنگینی به شمار می‌رفت. وخامت وضع اقتصاد بریتانیای پس از جنگ جهانی اول اجازه تداوم این سیاست را نمی‌داد. به علاوه، آنفلوانزای سال‌های 1919-1918، که منجر به مرگ حدود 21 میلیون نفر در سراسر جهان شد، ایران را نیز به کام خود کشید و نیروهای انگلیسی- هندی را با خطر مرگ جمعی مواجه ‌کرد. بدین سان، هم دولت لندن و هم حکومت هند بریتانیا، که بخش عمده 6 هزار نیروی هندی «نورپرفورس» را تأمین می‌کرد، تصمیم به خروج نیروهای خود از ایران گرفتند. ژنرال آیرون ساید با این مأموریت وارد ایران شد و فرماندهی قشون را به دست گرفت. اندکی پس از ورود آیرون ساید، در نوامبر 1920 «روس های سفید» در جنگ با بلشویک‌ها با شکست نهایی مواجه شدند و کارشان پایان یافته تلقی شد. در فوریه 1921 آیرون ساید، پس از اتمام مأموریت خود و انتقال بخش عمده نیروهای انگلیسی- هندی، فرماندهی «نورپرفورس» را به ژنرال سِر جورج کُری واگذار کرد و خود از ایران خارج شد. همزمان با خروج او طرح کودتا آغاز شد و در 3 اسفند 1299/ 21 فوریه 1921 فوج قزاق، به فرماندهی میرپنج (سرتیپ) رضا خان، تهران را اشغال کرد. بدین سان، دولت محلل سید ضیاءالدین طباطبایی بر احمد شاه تحمیل شد. دو ماه پس از کودتا، در 21 آوریل 1921 «نورپرفورس» به طور کامل از ایران خارج شد و تمامی سلاح‌ها و مهمات و سیورسات خود را به قشون قزاق داد. این سرآغاز فرایندی چهار ساله است که به خلع قاجاریه و استقرار سلطنت پهلوی انجامید.

انحلال «نورپرفورس» با کودتا ارتباط مستقیم داشت زیرا از این پس مأموریت مقابله با بلشویسم را نه نیروهای رسمی بریتانیا و با پول دولت بریتانیا، بلکه نیروهای ایرانی و با پول دولت ایران، به عهده گرفتند.

٭٭٭
جایگاه ژنرال آیرون ساید در تاریخ معاصر ایران رازی نامکشوف نبود. پیش از انتشار «شاهراه فرماندهی» ، بویژه در سال‌های پس از سقوط رضا شاه، بسیار کسان درباره نقش ژنرال دنسترویل و ژنرال آیرون ساید در برکشیدن رضا خان و کودتای 1299 نوشته بودند. بنابراین، انتظار می‌رفت انتشار یادداشت‌های روزانه ژنرال آیرون ساید ابهامات موجود را در این زمینه مرتفع کند و متنی قابل استناد به دست دهد. متأسفانه چنین نبود.
در اسنادی که در زمان انقلاب از خانه اسدالله علم، وزیر دربار و دوست صمیمی محمدرضا شاه و سِر شاپور ریپورتر، پسر سِر اردشیر ریپورتر- مسئول شبکه‌های اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران در زمان کودتا، به دست آمده، اوراقی موجود است که اصالت کتاب «شاهراه فرماندهی» را مخدوش می‌کند. مهم‌ترین این اسناد، دستنویسی است با عنوان «خاطرات فیلد مارشال لرد آیرون ساید فقید» که حاوی چند برگ از یادداشت‌های روزانه ژنرال آیرون ساید است.
در سال 1373 مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، که اندکی بعد به «مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران» تبدیل شد، این اوراق را به همراه ترجمه جدیدی از کتاب «شاهراه فرماندهی» ، با عنوان «خاطرات سری آیرون ساید» ، منتشر کرد. ترجمه اوراق فوق در صفحات 384- 321 کتاب فوق درج شده است. ارائه نامناسب این سند مهم سبب شد تا تحت‌الشعاع متن مفصل کتاب «شاهراه فرماندهی» قرار گیرد. توضیحات مقدمه کتاب نیز رسا نیست و چندان روشن نمی‌کند که متن دستنویس یافت شده در خانه علم چه اهمیتی دارد و تفاوت‌های اساسی آن با متن منتشر شده با عنوان «شاهراه فرماندهی» چیست.
به این دلیل، به مهم‌ترین موارد اشاره می‌کنم. شماره صفحات ذکر شده در زیر، ارجاع به کتاب «خاطرات سری آیرون ساید» (1373) است:
درمتن دستنویس به تلاش وزارت جنگ بریتانیا برای تسلط
همه جانبه بر ایران به رغم مخالفت وزارت خارجه بریتانیا اشاره شده است. توضیح این که در آن زمان در دولت دیوید لوید جورج میان جناح «صهیونیستی» دولت، که افرادی چون وینستون چرچیل (وزیر جنگ) و ادوین مونتاگ (وزیر امور هندوستان) و لرد ردینگ (نایب السلطنه هندوستان) به آن تعلق داشتند و لرد کرزن، وزیر خارجه بریتانیا، بر سر مسأله ایران اختلاف شدید وجود داشت. در این زمان، هرمن کامرون نورمن 48 ساله (متوفی 1955) ، وزیر مختار جدید بریتانیا در ایران، که جایگزین سِر پرسی کاکس شده بود، از دستورات لرد کرزن اطاعت نمی‌کرد و پنهان از مقام‌های مافوق خود طرح سرویس اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا، که متولی امور اطلاعاتی در ایران بود و وزارت جنگ را برای کودتا دنبال می‌کرد؛ یعنی در خفا تابع منویات و نقشه‌های چرچیل و لرد ردینگ بود نه کرزن.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

چه کسی قزاق گمنام را بر ابران مسلط کرد؟(قسمت اول) 10 سال 2 ماه ago #62605

ممنون از مطلب جالب وخواندنی که در سایت گذاشتین...نکات جدیدی داشت که ذهن انسان را باز می کرد ویا حداقل انسان را به فکر فرو می برد
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: معصومه شیخانی
مدیران انجمن: بهنوش محتشمی